فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مسأله زن (یعنی مخلوق زنده، زاینده، از ریشه زندگی) شخصیت، جایگاه و موقعیت او در خانواده و جامعه از جمله مسائلی است که همانند سایر موضوعات فرهنگی، اجتماعی در آیینه ادبیات و فرهنگ ملت ها انعکاس پیدا می کند، و نگرش فردی و اجتماعی پدیدآورندگان آثار و جامعه را بازگو می کند و نشان می دهد آن ها با چه دیدی به مقوله زن می نگریستند. آیا از دید آنان زن با مرد حقوق یکسانی دارد؟ و یا اینکه زن موجودی است طفیلی و دست دوم و وابسته به مرد، که هیچ استقلال رأی و شخصیت ندارد؟و اینکه نقش زن از منظر قرآن و اسلام و سایر کتب آسمانی و بزرگان دین و صاحب نظران چیست؟! جایگاه وی در ادوار مختلف، بالاخص در دوره قاجار در چه مرتبه ای بوده چه شأن و مقامی داشته است.
بازتاب غزل ها و مثنوی مولانا از سعدی تا صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان یکی از چکادهای شکوهمند ادبیات فارسی، مولانا جلال الدین بلخی (604-672) است. گرچه به فرموده خودش در ادبیات فارسی و عرفان از پی سنایی و عطّار آمده است ولی سرآمد تمام سرایندگان شعر و ادب عرفانی به شمار می رود. این سوخته عقل و عشق که در سده هفتم هجری می زیسته و به دلیل کوچیدن از شرق به غرب ایران زمین، تا سده نهم در غربت غربیه از دید تاریخ نگاران و سرایندگان ادب فارسی مهجور ماند تا این که در سده نهم عبدالرحمن جامی (817-818) عارف و شاعر برجسته در تذکره «نفحات الأنس» خود به معرّفی او پرداخت و اطلّاعات سودمندی درباره مولانا جلال الدین و خاندان و استادانش ارائه کرد. از سده نهم است که آتش شوق مولانا سرزمین های مرکزی و شرقی پارسی زبانان را دامن می گیرد. البته شیخ اجل سعدی به دلیل جهانگردی، به قول خودش در «بوستان» با دوستان به «روم» برای دیدار مولانا «عارف پاکیزه بوم» رفته است که مستثنی از بی خبران از احوال مولانا می باشد. از نیمه دوم سده نهم است که شیفتگان مولانا برای زیارت تربتش به قوینه می شنابند و سرایندگان ادب فارسی به «نظیره پردازی»، «تضمین» و «مضمون پذیری» از غزل ها و مثنوی شریف او می پردازند. عرفا به شرح مثنوی و شعرا به «استقبال» غزل های پرشور او اقدام می کنند. نگارنده این گفتار بر آن است تا به روش «توصیفی- تحلیلی» به معرفی تعدادی از بزرگان ادب فارسی از سعدی تا صائب که در غزلسرایی به مولانا «اقتدا» کرده و به «اقتفای» او رفته اند بپردازد.
مقایسه تطبیقی «تیپ های شخصیتی» در اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان بر اساس نظریه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
47 - 94
حوزه های تخصصی:
تحلیل روانشناختی شخصیت، یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. روانکاوان بزرگی چون فروید، یونگ و آدلر به بررسی روانشناختی شخصیت پرداخته اند. نظرها و آرای کارن هورنای، هم مبتنی بر اندیشه های فروید است و این مفاهیم را با اندک اختلافی که اندیشه های فروید در زمینه زیست شناختی دارد بسط می دهد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به مقایسه تطبیقی اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان بر اساس نظریه تیپ های شخصیتی کارن هورنای پرداخته ایم. این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال است که شخصیت دو شاعر مورد نظر با توجه به اشعارشان، با کدام تیپ شخصیتی روانکاوانه کارن هورنای قابل انطباق است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه بسامد زیاد موضوع عشق در اشعار این دو شاعر و دلزدگی از اجتماع، تیپ های شخصیتی این دو شاعر، مهرطلب و عزلت طلب است. هر دو شاعر در عرصه مضمون از کلیشه های اجتماعی روزگار و پارامتر های عاشقانه ای که زن را به انحصار و انقیاد می کشاند، بیزاری جسته اند و دنیای پیرامون را برای اصالت دادن به تجارب و احساسات زنانه، دنیای فاقد صلاحیت می دانند، بنابراین مطابق نظرات هورنای، این اجحاف، ظلم و فشار سبب پناه بردن آن ها به درون و انزوا و ایده آل گرایی شده است و از همین جاست که عشق یکی از آرمان های مطرح شده در شعر دو شاعر محسوب می شود.
بررسی و تحلیل طلب در اندیشه عطار و مولوی، در منطق الطیر و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلب نشانه ای زبانی است که در عرفان اسلامی به اصطلاحی پرکاربرد تبدیل شده است. برای آن که جایگاه طلب در تصوّف اسلامی معلوم شود، ناگزیر باید عرفان را به عنوان یک نظام در نظر گرفت. نظامی که در یک نگاه بر سه ستون شریعت، طریقت و حقیقت بنا نهاده شده است. در این ساختار «سلوک» از طریقت منشعب می گردد و طلب، اولین گام در سلوک عارفانه به شمار می آید. بنابراین طلب جزیی جدایی ناپذیر از ساختار عرفان است و تقریباً در تمام آثار عرفانی ردّ پای آن را می توان دید. امّا در این میان دو عارف بزرگ ایران و جهان، عطار و مولوی به فراوانی از آن سخن گفته و ویژگی های آن را تشریح کرده اند. طلب در اندیشه عطار اولین وادی، از وادی های هفت گانه سلوک به شمار می آید و بدین ترتیب باید آن را یکی از اجزای تعیین کننده دستگاه فکری او دانست. امّا در مثنوی اساساً یک نظم فکری که بتوان جای اجزای اندیشه مولانا را در آن تشخیص داد، وجود ندارد. بنابراین طلب هم بنابراین طلب هم، در مثنوی، نه یک وادی از وادی های طلب دانسته شده و نه در جای مشخصی از آن سخن به میان آمده است. بلکه در همه جای مثنوی می تواند حضور داشته باشد. بی تردید یافتن و دسته بندی کردن و سنجیدن آن ها با اندیشه عطار کاری دشوار است.حاصل این پژوهش نشان می دهد که عطار و مولوی طلب را آغاز سلوک و ابزار تحقق صدق و سلامت نفس و سعادت انسان می دانند. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای به دست آمده و پس از دسته بندی با روش کیفی توصیف شده است.
کنکاشی زبان شناسانه بر سه سرآغاز در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش زبان شناسی نوین و سره کردن متون ادبی که زبان شناسان از آن با سرنامه «گفتمان نقدگرا از دیدگاه نشانه شناسی معنایی» یاد می کنند، چنان است که سره کننده نوشتار به دنبال شناخت ژرف مایه لایه های گوناگون اندیشه و فضای آفرینش متون فراتر از جمله ها می گردد و بافت سخن را با توجه به جایگاه هنری و موقعیت آن به کنکاشی زبان شناسانه می کشد و بینش فرامتنی نگارنده یا سراینده را آشکار می سازد. بنابراین، نگارنده این گفتار بینش نهفته در لایه های زبانی سه سرآغازنامه را در گران سنگ ترین سرورده حماسی زبان فارسی که همانا «شاهنامه» نام گرفته با سرنامه های «به نام خدا» و غمنامه های «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» را با روش (توصیفی– تحلیلی) به کنکاش گفتمان نقدگرا گرفته است.
نشانه شناسی فرهنگی کشف المحجوب؛ بررسی فرایندهای معناورزی و الگوهای معنا ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
149 - 181
حوزه های تخصصی:
در نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانه های یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی می کند. در این پژوهش با معرفی ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت »، سازوکارِ تولید معنا در متن عرفانی کشف المحجوب ، به روش توصیفی تحلیلی در چهارچوب دیدگاه نشانه شناسی فرهنگی تبیین می شود. نتایج حاکی از آن است که بنیان مطالب کشف المحجوب بر مدار ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت» و از عمق معتقدات ایدئولوژیکی و فرهنگی هجویری نشأت گرفته است. وی برای این کار از سه زیر الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ»، طرح «کوسموس» یا نظمی عرفانی در برابر غیاب یا نفی آن و «خود / دیگری» بهره برده است. به منظور تثبیت و هویت سازی، الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ» برای جناح بندی و ارزش گذاری دالّ های حوزه فرهنگ عرفانی و انباشت پدیدارهایی در قالب پادفرهنگ به کار برده می شود. چینشِ پرشمار دوگان های نظم مندی بی نظمی نیز در این متن، حکایت از غالبیّت و ارجمندی نشانه های حوزه عرفان داشته و حیطه مقابل را فضایی غیر اصیل و مغلوب نشان می دهد. همچنین از طریق ضبط کنش های مشایخ صوفیه در جایگاه آرمانی ترین «خود» و با برساختِ بیشترین میزان دشمنی با نفس انسانی و شرح دقایق شناخت و مواجهه با آن، دورترین دیگری در پرتو الگوی «خود/ دیگری» ساماندهی می شود.
دراسه تمایزات اللغه والجنس فی شعر ابراهیم وفدوی طوقان فی ضوء نظریه DSL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
79 - 106
حوزه های تخصصی:
إن تأثیر الجنس على اللغه وتفکیر الأدباء من الإستراتیجیات الجدیده فی الدراسات اللغویه التی ظهرت فی أواخر القرن العشرین على ید العالمه الأمریکیه روبن لاکوف وعُرفت بنظریه DSL. على أساس هذه النظریه، فإن الخصائص المنطوقه والمکتوبه للجنسین قابله للتمایز والدراسه. ورُمنا فی هذه المقاله دراسه أسلوب لغه الشعر لدى فدوى طوقان وأخیها إبراهیم وفق أُطر النظریه لبیان أن اللغه الأنثویه والذکوریه تختلف على الرغم من وجود قرابات جینیه وعائلیه واجتماعیه وثقافیه حتى فی حال معالجه موضوع واحد. وعلی هذه النظریه اخترنا مقاطع شعریه تحت موضوع الشهید من دیوان الشاعرین الفلسطینیین المعاصرین ضمن الدراسه، وقمنا بدراستها من ناحیتین: المستوى اللغوی والمستوى الفکری، کذلک انتهجنا فی هذه الدراسه المنهج الوصفی- التحلیلی وتوصلنا إلى أن أشعار فدوى طوقان بالقیاس إلى أخیها إبراهیم تتخللها من العناصر اللغویه فی أسلوب الکتابه النسویه کالتکرار والارتکاز والاستفهام بنسبه أکبر. وبما أنّ موضوع الشهید لا یتطلب توظیف ألوان متنوعه إلا أن ما جاء فی أشعارهما کان غالبا بشکل استخدام محدود للألوان وعلی هذا نجد أنّ الشاعره قد وظّفت هذه التشکیلات ضعف أخیها، کما هو الحال فیما یتعلق بالکلام التشکیکی والألفاظ الظنیه، فلم یکن مشهوداً بالشکل الکبیر علی الرغم من أنّ تجلیاتها عند فدوی کان أکثر بالنسبه لأخیها، وفیم یخص الناحیه الفکریه وجدنا أن الشاعره تطرقت للتفاصیل والدقه والتصریح بالأحاسیس على نطاق أوسع منه.
دراسه مکونات التقلید والحداثه فی روایه "مرایا ذات أبواب"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
59 - 78
حوزه های تخصصی:
استقطبت التیارات الحداثیه فی إیران اهتمام المنظرین لیس فقط فی مجال العلم والمعرفه بل أیضا فی الأدب وتأتى ذلک بسبب جهودهم فی التعرّف على أسباب تخلّف إیران وإیجاد الحلول المناسبه للخروج من هذا الوضع. وفی هذا المجال یمکن ملاحظه ثلاثه مواقف حول الحداثه فی الأدب: فریق یرى أن الحداثه غربیه تماما ولا جدوی منها، وفریق آخر یعتبرها مقبوله نظرا لأصولها الغربیه، وفریق ثالث یحافظ على التوازن بین التقلید والحداثه. ویعتبر هوشنک کلشیری الذی یتمتع بمعرفه کبیره فی مجال الأدب وتاریخ إیران القدیم، أحد ممثلی الجماعه الأخیره. یهدف هذا البحث أن یبین کیف قام کلشیری، باعتباره کاتبا حداثیا وتقلیدیا فی نفس الوقت، بالجمع بین أسالیب السرد الحدیثه والقدیمه دون المساس ببنیه الروایه وقد أعطى أهمیه خاصه لمکانه العناصر التقلیدیه فی الأدب المعاصر. تم استخدام المنهج المکتبی فی البحث حیث قمنا بتحلیل وصفی لعناصر التقلید والحداثه فی روایه "مرایا ذات أبواب". أظهرت نتائج الدراسه أن استخدام السرد فی النصوص الکلاسیکیه، البراغماتیه والقصه القصیره التمثیلیه وتوظیف اللغه کجانب تقلیدی، هی بعض طرق السرد القدیمه فی قصص کلشیری، ومحاوله الجمع بین مکونات التقلید والحداثه تظهر اهتمامه الخاص بمکانه التراث فی الأدب.
التناص فی روایه حرب الکلب الثانیه لإبراهیم نصر الله دراسه سیمیائیه وفق منهج غریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
109 - 141
حوزه های تخصصی:
إن المنهج السیمیائی العاملی لغریماس یرکز على العلاقات بین العوامل فی النص لتحدید أطراف الصراع وما یساعدها وما یعارضها والدوافع المحفزه لنشوء الصراع والتنقیب عن دلالاته فی البنى العمیقه للنص. لقد استشرف الروائی إبراهیم نصرالله الخطر المستقبلی على مصیر الإنسان فی صراعه مع من یشابهه فضلا عمن یخالفه فی روایته "حرب الکلب الثانیه" واستخدم الکثیر من الأسالیب التجریبیه وتقنیاتها لتصویر الحروب المختلفه فی الروایه والتناص إحدى التقنیات التی وظفها الکاتب مواکبا الصراع البشری المستمر على مر التاریخ. فجاءت هذه الدراسه بمنهج وصفی تحلیلی معتمده المنهج السیمیائی وفق نظریه العوامل لغریماس للکشف عن أشکال التناص الدینی والأدبی فی الروایه وکیفیه توظیف الکاتب لهما وإنتاج الدلاله السیمیائیه وبیان مواطن الابتکار فی المعالجه وتطبیق آلیات اشتغال النموذج العاملی والمربع السیمیائی فی تحلیل التعالق السیمیائی. ومن نتائج الدراسه أن التناص کان مضمونیا حواریا خارجیا وداخلیا معلنا ومخفیا بأسلوب وتقنیه ومعالجه جدیده مبالغه فی العنف والتوحش.
بررسی مؤلفه های مینی مالیستی در مقامات حریری (مقاله مروری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مینی مالیسم ریشه در ادبیات داستانی کلاسیک دارد. ماشینیزم حاکم بر جهان باعث شده که مردم وقت کافی و حوصله وافی برای خواندن داستان های بلند (long stories) یا رمان نداشته باشند. از این رو در این داستان ها نویسندگان با شگردهایی چون، مقدمه گریزی، استفاده فراوان از عنصر گفت وگو، استفاده از کلمات و جملات کوتاه و به کارگیری موضوعات جذاب و خواندنی و ... سعی می کنند که داستان های ساده و ماندگاری خلق نمایند. از آن جایی که هر مقامه در قالب داستانی کوتاه نگارش یافته و از حیث درون مایه به داستان های مینی مالیستی گرایش دارد؛ ضرورت انجام تحقیق حاضر به خوبی احساس شد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است به بررسی مؤلفه های مینی مالیسمی مقامات حریری پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مقامات حریری، با برخورداری از شخصیّت های محدود (برای هر داستان پنج شخصیت) و مقدمه گریزی با مقدمه های کوتاه و برق آسا، حجم بالای گفت و گوها (۸٫۴۴درصد) و سایر ویژگی های داستان مینی مال، از جمله طرح ساده و گنجاندن تعلیق مناسب دغدغه های فقر، مرگ، دریوزگی، خفت و خواری، وعظ، پرهیز از دنیا پرستی و... قابلیّت اطلاق داستانک را دارا است.
مضامین و مفاهیم اعتراضی در شعر شاعران مقاومت با تاکید بر اشعار قزوه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
307 - 330
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری مجموعه ایی از آثار ادبی است که شالوده اصلی آن مقاومت مردم یک کشور در راه پاسداری از وطن و پایداری در برابر ظلم می باشد و ادبیات انتقادی و اعتراضی فریاد برآمده از دل شاعران متعهدی است که بر کاستی ها و ناهنجاری ها و بربی عدالتی های صورت گرفته در جامعه؛ مهر صحه ودرستی نمی گذارند وبا فریاد آزادگی و استقامت تازیانه کلام را بر ظالمان فرود می آورند و هدف آنان ایجاد روحیه پایداری در مردم است وکلام ادبی را در خدمت تعالی انسان وظلم ستیزی، عدالت جویی قرار می دهند و پایداری ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس توانست، افق های تازه ای در حوزه های گوناگون ازجمله شعر و ادبیات بگشاید و شاعران ادبیات پایداری با احساس دین وتعهد در مقابل مردم؛ فرصت خلق آثار انتقادی ارزشمندی برای خود رقم زدند وبا مضامین و مفاهیم مختلفی چون مضامین عاشورایی وعرفانی، توصیف آزادی و آزادگی ، شهادت طلبی ، وطن دوستی و مهمترازهمه مضامین اعتراضی(اعتراض به تجملگرایی و دنیاطلبی، شکوه از فریبکاری و از شاعران سکوت اختیار کرده ،غلفته ا و نادیده گرفتن حم اسه های بزرگ جبهه و دهن کجی رفاه زدگان و دنیامداران نسبت به جبهه و جبهه نشینان )موجی از اعتراض در شعر شاعران مقاومت بویژه علیرضا قزوه بوجود آمد که در این مقاله به بررسی اشعاراعتراضی و انتقادی این شاعران به روش تحلیلی وتوصیفی پرداخته شده که به پیشتازبودن قزوه دراین زمینه باهدف اصلاح ناهنجاری ها و بی عدالتی ها وتلاش درتبیین وبیداری مردم منتج گردیده است .
جایگاه زنان در تصوف: نقد تفکر مردسالارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخی نقش زنان در طبقات گوناگون جامعه از جمله طبقه صوفیه، شناختی جامع و دقیق از آنان ارائه خواهد کرد. تلاش برای درک این نقش با توجه به حاکمیت نگاه مردسالارانه در واقع راهی برای تحلیل و نقادی این نگاه حاکم به شمار می آید. شواهد تاریخی متعدد، به مفهوم فراجنسیتی در تصوف گواهی دارند که نادیده انگاری تاریخی زنان در چنین نگرشی را نامفهوم می نماید. در جامعه مردسالار که زنان کمتر از مردان، امکان حضور در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، دینی و سیاسی را داشته و معمولا از متن به حاشیه رانده شده اند، به طور طبیعی، ورود زنان به سلک عارفان و طی مراحل کمال عرفانی با دشواری هایی متعدد روبرو بوده است. این مقاله با بررسی تاریخی سرگذشت زنان صوفی و چگونگی ورود آنان به سلک عارفان، به این نتیجه می رسد که عواملی چند در راه یابی زنان به سلوک عرفانی از اهمیت برخوردار بوده اند که مهمترین آنها رابطه خویشاوندی است که نگاه مردسالارانه آن را نادیده گرفته است و این خود یکی از مهمترین نقدها به نگرش مردسالارانه به جریان سلوک و تصوف به شمار می آید.
نقدی بر مقاله «نگاهی به حیات اجتماعی شهر باستانی سیمره از شکل گیری تا فروپاشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمره یکی از شهرهای مهم غرب ایران در سده های آغازین اسلامی است که از اواخر دوره قاجار تاکنون از زوایایی مخلتف مورد مطالعه قرار گرفته است. نوشتار حاضر به بررسی و نقد یکی ا ز جدیدترین مقاله های منتشر شده در مورد این شهر می پردازد؛ این مقاله باعنوان «نگاهی به حیات اجتماعی شهر باستانی سیمره از شکل گیری تا فروپاشی» به قلم «محسن سعادتی» و «حسین ناصری صومعه» در مجله پژوهش های باستان شناسی ایران شماره 22، دوره نهم، پاییز 1398 منتشر شده است. ارزیابی نقادانه ی مقاله نشان می دهد علی رغم نقاط قوتی که دارد اما از نظر شکلی و محتوایی دارای کاستی ها و اشکالات جدی است؛ ایرادات محتوایی مقاله از دو جنبه قابل طرح است؛ نخست رعایت نکردن اصول اولیه تحقیق و دیگری ایرادات عدیده علمی است که باعث گردیده مقاله فاقد تحلیل ها و نتایج سنجیده ای از موضوع مورد بررسی باشد. علی رغم جدید بودن، مقاله هیچ یافته نو و حرف تازه ای ندارد و مطالب آن تکرار گزارش های پژوهشگران پیشین در مورد شهر سیمره است. در مورد زمان و دلیل انقراض شهر(که پرسش اصلی مقاله و محور شکل گیری آن بوده است) اطلاعات جدیدی ارائه نشده است، زمان و دلیل مطرح شده برای انقراض شهر همان فرضیه اشتباهی است که در پژوهش های پیشین آمده است.
ملاحظاتی لغوی در باب چند تلفظ پیشنهادی در کتاب تلفظ در شعر کهن فارسی: بهره گیری از شعر در شناخت تلفظ های دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین تلفظ لغات بر اساس وزن عروضی و قافیه، از دیرباز در میان ادبا و لغت نویسان فارسی، مطرح و محل بحث بوده است، و در دوره معاصر نیز مصححانِ آثار کهن فارسی به این مقوله توجه نشان داده اند. اخیراً وحید عیدگاه طرقبه ای (1399)، پژوهشی جامع در این باب، با عنوان تلفّظ در شعر کهن فارسی، به طبع رسانده که در آن، یافته های فراوانی در زمینه تلفظ های شاذ و گویشی، به همراه برخی پیشنهادهای تلفظی ارائه شده است. در مقاله حاضر برخی حدس های مؤلف کتاب، بر مبنای ملاحظاتی لغوی، رد شده و مورد نقد قرار گرفته است. از آنجا که این ملاحظات، ناظر به تلفظ لغات است، فرای نقد کتاب و در چشم اندازی کلی، می تواند در سایر پژوهش های مشابهِ آتی مورد استفاده قرار گیرد. مرور این شواهد، گویای چند خطا و ضعف روش شناختی در این اثر است: نخست، غفلتِ مؤلف است از پاره ای واژه های زبان های ایرانی میانه و نو. دوم، گرایش وی به نظام سازی، به قیمت چشم بستن بر پاره ای استثناها؛ اشکالی که با ادعای «استقرای تام» و نقد «نگاه یک سان ساز و تعمیم گر» در پژوهش ایشان، در تضاد است. سرانجام، باید به مهم ترین مورد اشاره کرد که غلبه نوعی درک تجویزی از مسائل آواییِ گویشی است.
روش شناسی به مثابه الگوی تحلیل روش: نقد و بررسی کتاب راهنمای روش های آمیخته در پژوهش های علوم رفتاری و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با روش شناسیِ پژوهش از الزامات انجام هر طرح پژوهشی است. آنچه در اکثر آثار تألیفی یا ترجمه مشاهده می شود، تمرکزِ صرف بر آموزشِ یک یا چند روش پژوهش است. کتاب راهنمای روش های آمیخته در پژوهش های علوم رفتاری و اجتماعی، رویکرد متفاوتی دارد و با پیگیری اهداف سه گانه تبیین گرایش های فلسفی، صورتبندی روش شناسی و روش و در نهایت کاربرد پژوهش های آمیخته، به رشته تحریر درآمده است. تمایز در هدف، که کتاب را در قیاس با دیگر آثار این حوزه برجسته می سازد، دلیل انتخاب آن برای نقد و بررسی بود. ترجمه فارسی کتاب، اثر تشکری و تدلی بر اساس معیارهای ارزیابی شورای نقد و بررسی متون و و کتب علوم انسانی در دو ساحت نقد ساختاری و نقد محتوایی، بررسی شد. نقاط قوت اصلی کتاب، تمرکز بر چهار رکن پارادایم های پژوهش یعنی هستی شناسی، شناخت شناسی، ارزش شناسی و موکداً روش شناسی پژوهش های آمیخته، تعدد و تنوع دیدگاه ها، بهره گیری از پیشگامان حوزه روش های پژوهش در نگارش فصول و نیز استفاده از منابع دست اول و معتبر، ارائه مثال و مطالعات موردی بود. در عین حال، اثر نقاط قابل بهبودی دارد که از جمله مهم ترین آن ها می توان به همپوشانی زیاد در محتوای برخی فصول، نامگذاری و نحوه چینش فصول و ترجمه تحت اللفظی برخی جملات اشاره کرد.
خوانشی نقادانه بر کتاب رازهای جدایی: سینمای اصغر فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعید عقیقی در کتاب رازهای جدایی: سینمای اصغر فرهادی فیلم های فرهادی را از اولین فیلم سینمایی او تا «فروشنده» مورد ارزیابی قرار می دهد. او بر معرفی و تحلیل الگوهای روایی داستان ها و نقد نحوه شخصیت پردازی و همچنین مقایسه آثار فرهادی با سینمای کلاسیک و واقع گرا متمرکز شده است. در کنار آن به صورت مختصر، نیم نگاهی به عناصر بصری، اصول فیلمسازی و همچنین برخی تحلیل های روانشناختی و خصوصاً جامعه شناختی مرتبط با فیلم های اصغر فرهادی نیز دارد. عدم وجود انسجام، خصوصاً در حجم بالای توصیفات و پراکندگی مطالب تحلیلی در کنار ایرادات فنی تخصصی از جمله رعایت نکردن اصول روزآمد نگارش کتاب، متغیر بودن دستور زبان نوشتاری و بکارگیری اصطلاحات تخصصی نابجا در کنار غیرعلمی بودن تئوری ها و فرضیات پژوهشی، و همچنین فقدان مبانی نظری، نقدهای این کتاب را از سطحی مابین تعدادی نقد ژورنالیستی نسبتاً خوب و تعدادی تحلیل تخصصی ناقص فراتر نمی برد. مشکل دیگر کتاب، تمرکز نویسنده بر بحث درون مایه، روایت، شخصیت پردازی وغیره است به گونه ای که مطالب مرتبط با نحوه ارائه بصری فیلمساز از کمیت و کیفیت لازم برخوردار نیستند و به نظر نمی رسد مخاطب جویای این مباحث را راضی کند.
النسق الأنثوي المضمر لصوره المرأه الغجریه في روایه "لعنه کین" لفوزي الهنداوي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
النقد الثقافی علی عکس النقد الأدبی لا یبحث عن جمالیات النص ووظائفه، کما أنه لایکترث بتناغم الجنس الأدبی وانسجامه، بل یحاول الکشف عن مضمرات النص، والمعنی الکامن خلف جمالیاته، والمخبوء تحت نمق الأحرف، ویبحث عن المعانی التی تقطن خلف النص الظاهر، لکی یبیّن مدی تأثیر التراث الممتد من أعماق التاریخ الرحب حتّی یومنا هذا. إن شأن المرأه وحقوقها اقترن بقواعد الحداثه، والأدب الحدیث انتهز هذه الفرصه للمناشده بقضیه المرأه کی تصبح هی وحقوقها من أهم القضایا المعاصره التی تتّجه إلیها أقلام الأدباء ویتطرق لها النُقّاد بحثاً عن حریتها وتأمین أمنها لحیاه کریمه. لذا هدفنا الأسّ فی هذا البحث هو أن ندرس روایه "لعنه کین" ونحلّل الأنساق الثقافیه المضمره لصوره المرأه الغجریه ونبیّن دورها فی النص الظاهر والمضمر، ونسفر عمّا یحجبه الروائی خلف مفرداته وادّعاءاته التی جاءت منمّقه بشکل نص روائی. إذ عالجنا مسأله المرأه الغجریه لأنّها قد عاشت التذبذب بین نظریات المنظرین والخلفیه الثقافیه للمجتمع العراقی، وکانت الأقوال والکتابات تختلف عمّا یشهده المرء فی الشارع العراقی. هذا البحث وفق المنهج التوصیفی-التحلیلی یسعی إلی کشف النسق المضمر فی روایه "لعنه کین" وقد اتّضح لنا من خلال دراستنا لهذه الروایه، أنّ هناک نسقین یسیطران تماماً وبشکل ملموس علی تسلسل أحداث الروایه: النسق الأنثوی حیث ظهر بصوره: المرأه فریسه الرجل الشرقی، والمرأه الأمیه والجاهله فی روایه لعنه کین، وضعف المرأه وانعدام الأمن، وجسد المرأه الشبق عند الرجل الشرقی. وکما جاء فی النتائج أنّ الروائی من خلال مخیلته من اللاوعی، کشف لنا عمّا یجول جوف نهاه ویحدق بمخیلته، وتاثیر الثقافه الذکوریه علی المجتمع العراقی والمفردات التی سبق مفهومها مصطلحها، ممّا ساعدنا علی إبداء المضمر وإظهار المکنون فی نص الروائی.
دراسه نفسیه لاستقطاب القیم النفسیه الأنثویه في شعر ابن الفارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یُطلق الأنیما أو القطب الأنثوی للنفس علی الجوانب الفیزیولوجیه والجنسانیه باعتباره صوره مثالیه للاستعدادات السلوکیه الفطریه وتجارب الحیاه الموروثه التی تدور حول قدرات الفن والجنوح إلی الطبیعه والعاطفه الجامحه والقوه الإلهامیه. وهذه القیم عادهً ما تکون فی النصف الثانی من السن التقویمیه مع تطبیق الفردانیه والمیل فی اللاوعی وهی تجعل الشخصیه تخطو فی طریق المیل إلی اللطف والکمال والنمو. تظهر الأنیما أیضاً فی النموذج البدئی البهیج والصدمات العاطفیه فی مجال واسع فی الأدب. والتفرد فی الشعر یعادل السفر البطولی للشاعر من الآفاق إلی الأعماق الداخلیه لاکتشاف الإنجازات القیّمه والمعنویه الجدیده وخلقها، ومن بینها إیقاظ القیم الأنیمیه الداخلیه المخفیه. تمت کتابه هذه الدراسه وفقاً للمنهج التحلیلی الوصفی وبناءً علی تعالیم علم النفس التحلیلی، وکان التحلیل النفسی قائماً علی تطبیق فردیه الأنیما وقیم القطب الأنثوی فی النفس فی بعض أهم أشعار ابن الفارض التی تعبر عن هذه العملیه. وقد أوضحت النتائج التی توصلت إلیها الدراسه أن استعاده قابلیه الأنیما واستقطابها فی شعر هذا الشاعر کانت تحت تأثیر اللاوعی أو اللاشعور، وفضلاً علی ذلک، استفاد ابن الفارض من قدره هذه الصوره المثالیه من قبیل المیل إلی السلام وتقصّی الجمال والجنوح إلی الطبیعه والنظره العاطفیه الداخلیه أو الشخصیه لمتجلیات الوجود، والعیش فی اللحظه والحال، والقدره علی استیعاب العواطف والمشاعر الداخلیه والتعبیر عن الذات، والتی تحقق کلها مهداً للکمال واللطف ومرونه الشخصیه.
تحلیل اقسام شاهد مدخل و روش نقل قول در فرهنگ بهار عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
1-23
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم کتاب های فرهنگ، استفاده از شاهد مدخل و نقل قول برای تأیید معنا و کاربرد واژه یا ترکیب توسّط دیگران است. فرهنگ های نوشته شده در شبه قاره نیز به این موارد پرداخته اند. بهار عجم یکی از این فرهنگ هاست که دارای 19729 مدخل و دربردارنده واژه ها، ترکیبات، امثال و شعرهای فراوانی از سبک خراسانی تا هندی است. این پژوهش پس از مطالعه کامل و دقیق این فرهنگ، به تحلیل اقسام شاهد مدخل و روش نقل قول در آن پرداخته و نشان داده است که شاهدهای مدخل در این فرهنگ به سه دسته شعری، نثری و مثالی قابل تقسیم است. تعداد زیاد شاهدهای شعری به دلیل غلبه شعری فرهنگ های فارسی تا زمان تألیف فرهنگ بهار عجم و توجّه بیشتر فارسی آموزان شبه قاره به مقوله شعر بوده و شاهدهای نثری نشان دهنده اهمّیت منابع این گونه شاهدها در بازه زمانی تألیف بهار عجم و حرکت بیشتر فرهنگ-نویس به سمت رونویسی نکردن از فرهنگ های شعری پیشین بوده است. همچنین شاهدهای مثالی بر جنبه آموزشی این فرهنگ دلالت دارد. در بخش دوم، روش های دوازده گانه نقل قول در فرهنگ بهار عجم با ذکر نمونه آمده است. این روش ها از جهتی نشانه حسّاسیت لاله تیک چند نسبت به مواد فرهنگ بهار عجم و از جهتی دیگر برای آموزش و اطمینان دادن به مراجعان این فرهنگ است که بیشتر آموزش بینان زبان فارسی بوده اند.
تحلیل سبکی رمان پاورقی یا عامه پسند با نگاهی به رمان اجتماعی ، سیاسی دوران مشروطه "تهران مخوف " اثرمشفق کاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
100 - 128
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: سبک،روش نویسنده یا شاعر برای نشان دادن مطالب خاص مورد نظر، شناخت ودیدگاه او است. این آثار،ویژه گی های فکری ،ادبی وزبانی آن را بررس می کند .رمان پا ورقی ،پدیده ای نو وشاخه ای از ادبیات است . این نوع جریان ادبی معاصر،با زبان هنری، مورد توجه مردم و ریشه در ادبیات عامه پسند دارد . ،و بازتابی از مسایل جاری جامعه است . واقعیت های سیاسی، اجتماعی وتاریخی را مانند آیینه در خود منعکس می کند. روش مطالعه:این جستار با روشی توصیفی - تحلیلی به بررسی ،روایت ، زاویه ی دید و محتوای فکری آن پرداخته است.نکته قابل توجه، زاویه دید آن اثر است .یافته ها: رمان های پا ورقی به عنوان یک رمان اجتماعی در کنار رشد وغنای جریان ادبی مورد توجه مردم با زبان ساده وساختار کلی نقاط ضعف ونقص های فرهنگی جامعه را نمایان می سازد .نتیجه گیری: با آشفتگی های سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی اواخر دوره قاجار نویسندگان تصمیم گرفتند تا ، پلشتیها ی جامعه را عریان بازگو نمایند.نخست مشفق کاظمی رمان پاورقی"تهران مخوف" را با محوریت عشق،به نثر ساده ی روزنامه ای به زبان گزارش گونه، با هدف بیان مصایب، مشکلات و فساد حکومتی آن دوره ، چاپ کرد.. در محتوا مضامینی چون استبداد ، آزادی ، عشق ،مرگ،شکست و پیروزی ، هسته ی مرکزی بررمان را شکل می دهد .بازتاب رخداد های ،سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی در داستان نیزنقش به سزایی دارد .کلید واژگان :سبک شناسی ، رمان پاورقی عامه پسند ، جریان ادبیات معاصراجتماعی ،سیاسی .