فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
اشتراکات بسیار خواب دیده یا رویا و متن ادبی از جمله پرهیز از مستقیم گویی، استفاده از تصویر ، استعاره و نماد سبب می شود که روان شناسان و منتقدان ادبی راههای مشابهی برای کشف یک موضوع پیدا کنند. از طرفی مشهور است که رویا به داستان کوتاه شباهت دارد. اسماعیل فصیح در داستان هایش از ذکر رویا به شکل رویکرد اصلی استفاده نکرده، اما کاربرد پر تکرار و گاه استفاده از آن برای پیشبرد داستان در تاثیر گذاری آنها بی سبب نبوده است. هدف این پژوهش، تحلیل رویا در پنج داستان از داستانهای فصیح است که رویا بینی در آنها پر کاربرد است و پاسخ به سوالهای ۱- رویاها چه تاثیری در پیشبرد روند داستان وی دارند؟ ۲-رویاها در داستانهای فصیح از منظر کدام یک از دو نظریه پرداز قابل تفسیر هستند؟ ۳- خوابها در این داستانها پیشگو و بشارت دهنده اند و یا تحت تاثیر وقایع گذشته؟ در این پژوهش از شیوه توصیفی تحلیلی استفاده شد و نتایج نشان داد بیشتر رویاها بر اساس موارد استرس زا و اضطرابی گذشته فرد شکل می گیرد و موجب تنش های روحی برای خواب بیننده در لحظات بیداری می گردد و گاهی برای التیام و درمان دردهای روزمره، قسمت ناخودآگاهِ ذهن، به کمک خواب بیننده آمده و خاطراتی شیرین را تداعی می کند تا آرامش مورد نیاز حاصل گردد. از سوی دیگر، فصیح برای معرفی شخصیت های داستانی، هم از حیث دلیل حضور آنها در زندگیِ شخصیت اصلی و هم از لحاظ گذشته زندگی وی و نیز روابطی که در حالات بیداری برای خواننده پنهان است، از خوابها به خوبی استفاده کرده است.
Retour du Sujet, Théorie du Chaos et Intérêt Général dans Madame Bâ et Mali, ô Mali d’Erik Orsenna et La Découverte de l’Amérique de Rafaël Pividal(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Deux caractéristiques majeures de l’esthétique postmoderne, le retour du sujet et le chaos-monde, sont repérables à la lecture de Madame Bâ et Mali, ô Mali d’Orsenna et La Découverte de l’Amérique de Pividal. Ce sont des romans français postmodernes. Si le narrateur raconte à la première personne, il pervertit pourtant la théorie de l’individualisme, de l’atavisme et œuvre plutôt pour l’intérêt général. Par ailleurs, les romanciers déconstruisent l’ordre unitaire des savoirs modernes au profit du chaos-monde, de la théorie de l’imprédictibilité, une sorte de désordre naturel qui est la seule raison du monde. Rien n’est prévisible et imposant. Comment Erik Orsenna et Rafaël Pividal réécrivent-ils les systèmes de pensée modernes au profit d’un enchevêtrement des cultures ? En nous appuyant sur la pensée postcoloniale, nous allons résoudre cette question autour de deux axes : le retour du sujet et l’imprédictibilité des valeurs-monde.
L’hybridation culturelle chez Dany Laferrière : le choix d’un mode de vie sans frontières(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Le village global, dans lequel nous vivons, donne naissance à un monde transnational où l’homme déterritorialisé apprend qu’il doit s’adapter aux règles de la société hôte pour pouvoir survivre. Ainsi, le monde transnational, redéfinissant les notions de nation et de culture, est-il la matrice de l’hybridation. La littérature narre donc l’histoire de ces populations déterritorialisées : Dany Laferrière en est un bon exemple. La présente étude vise à étudier certains de ses ouvrages, afin de montrer comment un immigrant, expérimentant une vie interstitielle, choisit enfin un mode de vie sans frontières. Nous nous intéresserons au Goût des jeunes filles, Le Cri des oiseaux fous, Le Charme des après-midi sans fin et Chronique de la dérive douce. Cette étude réalisée par l’approche postcoloniale d’Arjun Appadurai et celle d’Homi Bhabha, nous a permis d’expliquer comment un individu exilé, connaissant ses différences dans son rapport à l’autre, arrive à ce point où il décide de choisir un nouveau chemin à parcourir, s’appropriant une identité et une culture hybrides. Ainsi, vivant dans l’entre-deux des temps et des lieux, il choisit de s’adapter à un mode de vie sans frontières et décide pour s’exprimer de devenir l’écrivain d’un roman dont les inspiratrices seront les femmes.
بوطیقای شناختیِ گفتار کودکانه و قابلیت های بوطیقایی لالایی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معمولاً بزرگسالان در مواجهه با خردسالان از زبان خاصی استفاده می کنند که از لحاظ کشش های آوایی، زیروبمیِ صوتِ جمله ها، مکث ها و تکرارها و... با زبان گفت وگوییِ بزرگسالان تفاوت دارد. این نوع ویژه از زبان، اصطلاحاً «Babytalk» یا «گفتارِ کودکانه» نامیده می شود. تحقیقاتِ شناختی صورت گرفته بر «گفتار کودکانه»، گویای وجود برخی خصایص بلاغی ویژه در این گفتار است و این امر نشانگر حضور و وجود درک ادبی هنری در کودک، حتی در هفته های نخستین تولد است. در نوشتار حاضر کوشیده ایم نخست بر پایه ی یکی از تحقیقات مهمی که در این زمینه به همت دیوید مایل و الن دیسانایاکی (2002) با روشی بسیار دقیق و علمی انجام شده، اساس نظری تجربی بحث را روشن کنیم. در بخش بعدی سعی بر آن بوده است که امکانات بلاغی موجود در لالایی های فارسی با توانش های شناختی بلاغی نوزادان سنجیده شود و از طریق این سنجش، به دنبال نزدیک شدن به پاسخ پرسش هایی ازاین دست بوده ایم که آیا معیارهای بلاغیِ شناختی در گفتارهای کودکانه، آن گونه که در پژوهش مایل و دیسانایاکی دیده می شود، در لالایی های فارسی نیز یافت می شود؟ آیا جوامع بشری لالایی ها را مطابق با توانایی های درکِ بلاغی نوزادان آفریده اند؟ و از همه مهم تر اینکه آیا می توان لالایی ها را مرجعی برای کشف پارادایم های بوطیقای شناختیِ (Cognitive Poetics) کودکان به حساب آورد؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که لالایی های فارسی در نمونه های متعددی به یافته های بلاغی موجود در گفتار کودکانه پاسخ مثبت می دهند. از میان مهم ترین سازوکارهای بوطیقاییِ شناختی که هم در گفتار کودکانه و هم لالایی ها حضور دارند، می توان به خصایص ویژه ی موسیقایی، ساده سازی و تکرار، وفور واج های قدامی، موازی سازی و شمایل وارگی اشاره کرد.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی(5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیف و انواع آن بر پایه نظریه توصیف شناسی با تکیه بر نفثه المصدور شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیف شناسی، دانشی است که به بررسی چیستی توصیف می پرازد، ادبیات را از منظر توصیف می بیند؛ می کوشد که گونه های مختلف توصیف را برپایه متون ادبی کشف کند و با ایجاد چهارچوبی جامع و ساختارمند، دستگاهی را ارائه نماید که بتوان انواع متن را از دیدگاه توصیف شناسی نقد کرد. پژوهش پیش رو قصد دارد که براساس نظریه توصیف شناسی و با تکیه بر نمونه هایی از نفثه المصدور شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی، ضمن تعریف دوباره به گونه شناسیِ آن بپردازد. گونه شناسی به عنوان یک مدل یا الگوی بوطیقایی به عرضه یک چهارچوب مفهومی و نظری می پردازد؛ در عین حال به عنوان یک ابزار انتقادی، کاربردی کاوشگرانه دارد و امکان تحلیل ادبی را از یک متن فراهم می آورد. در این راستا، نفثه المصدور از ظرفیت کافی به عنوان بستری برای تکمیل این نظریه برخوردار است؛ زیرا دارای تنوع چشم گیر و مطلوبی است و نگاه ویژه ای به توصیف و کاربرد آن در متن داشته است. نگارنده بر آن است که بسیاری از زیبایی ها و ویژگی های متن ادبی از خلال بررسی شگردها و شیوه ها و ریزه کاری های کاربرد توصیف امکان پذیر است. این پژوهش، تحلیلی توصیف شناسانه از متن نیست بلکه مقدمه ای بر این کار است و دستگاهی را معرفی می نماید که بتوان پژوهش های توصیف شناسانه را با استفاده از آن صورت داد.
تحلیل شناختی استعاره های دل در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
263 - 284
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی استعاره های مفهومی با محوریت بن مایه دل در «مرصادالعباد» پرداخته می شود تا طرز تلقّی نجم رازی به عنوان نویسنده یکی از امهات آثار منثور فارسی در تاریخ نثر عرفانی از نظر مفهوم کلیدی دل روشن شود. برای این منظور، پس از استخراج استعاره های زبانی، گزارشی از استعاره های دل ارائه، سپس تشخیص استعاره های مفهومی انجام شده و پس از پردازش و تحلیل آن ها درنهایت این نتیجه حاصل شده که استعاره پردازی های رازی برخاسته از سه استعاره اصلی است که عبارتند از: «دل ماده است»، «دل مکان است» و «دل انسان است». مراحل شناخت و دریافت اندیشه شیخ، حول محور مفهومی سازی دل به مثابه مکان می گردد. فراوانی قلمرو مبدأ مکان از آن جهت است که همه احوال بر دل سالک وارد می شود. انتخاب بیشتر قلمروهایی که با دربار و پادشاه در ارتباطند، بیانگر دیدگاه درباری و وابستگی او به دربارها است. همچنین انتخاب بیشتر استعاره ها برای تجسمی کردن مفهوم دل براساس دیدگاه و بینش قرآنی و مذهبی وی است. عرفان شهودی و تصوف خاص وی؛ یعنی جمع بین عشق و عبادت نیز در استعاره سازی های او اثرگذار بوده است.
کاربردی متفاوت از واژه عجب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
135-144
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری دو حکایت از عجایبنامه همدانی بر اساس الگوی روایی تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت پردازی یکی از روش های بسیار مهم در بین صوفیان بوده است. افزون بر صوفیان، نویسندگان کهن نیز همواره از حکایت برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کردند. محمد بن محمود همدانی یکی از نویسندگان قرن ششم هجری، مؤلف کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات یا عجایب نامه ، برای بیان مقاصد خود از حکایت پردازی بهره گرفته است. در این مقاله، برای دریافت شیوه نویسندگی همدانی در عجایب نامه و تحلیل دو حکایت از حکایات این اثر، از روش ساختارگرایی تودوروف بهره برده می شود. یکی از عمده ترین اجزای نقد یک داستان در الگوی روایتی تودوروف پی رفت های آن و یکی از کارکردی ترین عوامل مؤثّرْ انسجام نظام مندی این شبکه است. مسئله بنیادی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان و چگونگی کاربست عنصر پی رفت در ساختار دو حکایت نامبرده است. در این راستا بازشناسی اجمالی الگوی روایتی تودوروف با تکیه بر شناخت پی رفت و همچنین تحلیل و بررسی این عنصر مؤثّر در طرح دو حکایت از عجایب نامه همدانی بدنه اصلی مقاله را تشکیل می دهد. روش کار در این پژوهش خوانش دو حکایت و تحلیل ساختاری طرح آنها بر مبنای الگوی یادشده است. نتایج کلی به دست آمده نشان می دهند بر مبنای کنش ها، گزاره ها و خطّ سیر منطقی حوادث، پیرنگ و شبکه پی رفت ها در هر دو حکایتِ منظور به طور ساده و متناسب با شخصیت حکایات طراحی شده است. در روایتِ هر دو حکایت، ساختار منسجمی وجود دارد که با وضعیت متعادل و پایدار شروع می شود؛ در میانه این تعادل با کنش شخصیت ها برهم می خورد و در ادامه، حکایت به اوج خود می رسد. در پایان نیز پس از پشت سر گذاشتن حوادث، وضعیت پایدار تازه ای شکل می گیرد و سرنوشت شخصیت های حکایات مشخص می شود.
نقد جامعه شناختی رمان «زمستان 62» اثر اسماعیل فصیح با رویکرد ساخت گرایی تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
215 - 240
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا اصطلاح کلیدی جذبه را در متون ادبی و عرفانی بر پایه نظریه تعریف در منطق و فلسفه، بررسی کند تا به ویژگی های ماهیتی جذبه که متون گذشته از بسیاری از آن ها در تعریف این اصطلاح غفلت ورزیده اند، دست یابد. مقاله حاضر با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است تعاریف و سخنان عرفا را درباره «جذبه» در مهم ترین متون عرفانی و ادبی فارسی و عربی تا پایان قرن هشتم هجری بررسی کند. هیچ کدام از تعاریف متون به صورت جامع، ویژگی های ماهیتی آن را بیان نکرده است. این تحقیق براساس متون اصیل انجام گرفته و اطلاعات مربوط به «جذبه» و اصطلاحات هم خوشه را گردآوری کرده و توانسته است به ویژگی های ذاتی و ماهیتی جذبه دست یابد و تعریف کامل تری از آن به دست دهد. این شیوه می تواند در حوزه دیگر اصطلاحات عرفانی و ادبی کاربرد داشته باشد.
بررسی و نقد تعاریف حُسن تعلیل ارائه کارکردها و تقسیم بندی های تازه و پیوند آن با دیگر آرایه های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
73-108
حوزه های تخصصی:
حُسن تعلیل، یکی از آرایه های بدیع معنوی، همواره مورد توجه اهل بلاغت قرار گرفته و اغلب آنان در آثار خویش، به تعریفی کوتاه و ذکر چند شاهد مثال از آن بسنده کرده اند. در این پژوهش، ضمن تحلیل و نقد تعاریف مذکور و اشاره به برخی از نارسایی های آن ها ، دو تقسیم بندی تازه از این آرایه ارائه شده که برمبنای آن، این ظرفیت هنری شامل دو رکن اساسی و یک رکن غیراساسی است. در تقسیم بندی معنوی، این ارکان ممکن است به چهار حالت مختلف ظاهر شود. در تقسیم بندی لفظی، براساس وجود چند رکن در هر سوی حُسن تعلیل، به سه حالت پدیدار می شود که البته هریک از این ها ارزش بلاغی و هنری متفاوتی دارد. در این پژوهش، آشکار می شود که برخلاف نظر بلاغیان، حُسن تعلیل پیوندی خاص با علم معانی دارد؛ زیرا ساخت آن برمبنای جملات پرسشی و خبری است که هدف گوینده معانی ثانو ی نهفته در آن جملات است. به علاوه به مهم ترین اهداف به کارگیری حُسن تعلیل با ذکر شواهد پرداخته شده که شامل کارکردهایی همچون «مدح، توصیف، صحنه آرایی، حُسن تعلیل برای حُسن طلب و...» است. در بخش پایانی نیز، به پیوند حُسن تعلیل با دیگر آرایه های بلاغی اشاره و تأکید شده که این آرایه بدون حضور عناصر بلاغی دیگر موجودیت ندارد و درواقع کاربرد این آرایه ها در قالب جملات پرسشی و خبری به شکل گیری حُسن تعلیل می انجامد.
حافظ و مسئله ی ترجمه پذیری غزلیات
حوزه های تخصصی:
ترجمه ی متون ادبی یکی از دشوارترین انواع ترجمه است. این دشواری درباره ی ترجمه ی شعر حافظ بیشتر است. در این مقاله، درباره ی ترجمه ی غزل های حافظ به زبان آلمانی و تاثیر او بر ادب آلمانی به ویژه با تاکید بر ترجمه ی هامر و دیوان شرقی غربی بحث شده است. همچنین ضمن مقایسه ی بخش هایی از ترجمه ی سخن سعدی به آلمانی، تفاوت اوضاع سیاسی روزگار سعدی و حافظ عاملی موثر در تفاوت طنز در کلام آن ها و شیوه ی سخنشان معرفی شده است. با استناد به دو اثر گوته یعنی «شوق خجسته» و «امید وصل» که گوته با تاثیرپذیری از حافظ سروده است، نشان داده می شود که او از دو نظر به همتای ایرانی اش وامدار می ماند: یکی قالب سونت که آن را برابر غزل دانسته اند، و دیگر طنزی که پشت لحن جدی شعر پنهان شده است.
سنتی باستانی در نظام خانقاه (ریشه یابی قاعده «لا سلام علی الأکل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف مجموعه ای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بی شک هر دوی این ساحت ها با آیین هایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته می شود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعه آداب ایران باستان به مجموعه آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخن گفتن در زمان غذاخوردن منع می شود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمرده اند، چنین سنتی در اساطیر و آموزه های مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر می رسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوت نامه ها، متون صوفیه و غیره می توان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشه یابی چنین سنت هایی در میان آیین های دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشن تر از شیوه شکل گیری نظام خانقاه یاری می کند.
دستوری شدگی "هشتن" در متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
79 - 104
حوزه های تخصصی:
در متون ادب فارسی، «هشتن» و ماده مضارع آن، «هل »، با معانی واژگانی و نیز کارکرد دستوری برای بیان وجه به کار رفته است. از سوی دیگر، ماده ماضی این فعل به صورت «هلید» نیز به کار رفته که ساختی قیاسی است. در این مقاله، ریشه فعل در دوره باستان، هسته معنایی و سایر معانی آن در سه دوره زبان فارسی بررسی و روند تحول معنایی و تبدیل آن به صورت دستوری برای بازنمایی وجه توصیف شده است. ریشه «هشتن» در زبان اوستایی harz به معنی «رها کردن» است و در فارسی میانه و متون ادب فارسی به تدریج، علاوه بر معنی «رهاکردن»، در معانی «گذاشتن»، «واگذارکردن»، «گماردن» و جز آن آمده است. افزون بر این، در فارسی میانه، این صورت زبانی طی روند دستوری شدگی به ابزاری برای بیان مفهوم وجهی اجازه بدل شده و چنین کارکردی در متون ادب فارسی تداوم یافته است. در متون ادب فارسی، «گذاشتن» نیز مفهوم وجهی اجازه را بازنمایی کرده است. به تدریج، کاربرد «گذاشتن» برای دلالت بر این مفهوم غلبه پیدا کرده و «هشتن» منسوخ شده است.
بررسی گونه های تمثیل در مثنوی خلاصه الحقایق اثرنجیب الدین رضا تبریزی
حوزه های تخصصی:
شاعران عارف ازشعر به عنوان ابزاری برای بیان اصول اعتقادی واخلاقی به مریدان ورهروان طریق حق استفاده کرده اند. لذا برای تفهیم اصطلاحات غامض فلسفه، منطق و عرفان ناگزیراز صنایع ادبیی مانندتشبیه، تلمیح، استعاره وتمثیل بهره جسته اند. مثنوی خلاصه الحقایق اثر نجیب الدین رضاتبریزی یکی ازآثارعرفانی و تعلیمی عصر صفویه است. نجیب الدین رضا از شاعران سده یازدهم هجری، از معتقدان به سلسله ذهبیه وازتالیان مولاناجلال الدین بلخی رومی بود. از آنجاکه تمثیل ازعناصر مهم ادبی درسبک هندی است، نگارندگان این مقاله برآنندتا بابکارگیری روش تحلیل اطلاعات ومنابع کتابخانه ای گونه های تمثیل مانند مثل، ارسال المثل، حکایت تمثیلی و تمثیل های قرآنی وهمچنین مواردی از نمادها و حکایت های رمزی را در این اثر عرفانی- تعلیمی بررسی نمایند. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که این منظومه یک اثرتمثیلی با مضامین عارفانه است وپربسامدترین نوع تمثیل دراین اثرحکایت تمثیلی (الیگوری) وارسال المثل است که باهدف تربیت انسان ورهنمون کردن او به سوی کمال بکارگرفته شده اند.
تحلیل مؤلفه های مدرنیسم در شعر موج نو و حجم (با تکیه بر اشعار احمدرضا احمدی و یدالله رؤیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
103 - 122
حوزه های تخصصی:
جنبش مدرنیسم که از آن به نوگرایی یاد می شود از نیمه دوم سده نوزدهم در فرانسه پدید آمد و به سرعت راه خود را به سایر کشورهای جهان گشود. شعر ایران نیز در دوره مشروطه با نوجویی های شاعرانی چند به سوی تغییر و تحول پیش رفت ، اما تاریخ ادبیات مدرن رسما از نیما آغاز گردید و بعد از آن شاگردانش هر کدام به شیوه ای راه او را ادامه دادند. احمدرضا احمدی پرچم دار موج نو و یدالله رؤیایی بنیانگذار شعر حجم از اصلی ترین چهره های شاخص مدرن معرفی می گردند که از دهه چهل با تاثیرپذیری از مکاتب ادبی غرب و فضای باز نسبتا سیاسی و اجتماعی راه تازه ای را در عرصه شعر پیش گرفتند و در پی سنت شکنی بر آمدند. پژوهش حاضر هدفش پاسخ به این پرسش است که آیا اشعار احمدی و رؤیایی آثاری مدرن به شمار می آیند و طبق نظریات مدرنیسم اطلاق صفت مدرن بر آنها جایز است؟ یافته های این پژوهش که به روش تحلیل محتوا و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده است، نشان می دهد؛ معیارهای مدرنیستی هم در فرم شعر و هم در محتوا به صورت برجسته ای نمود یافته است، به گونه ای که می توان این دو را از شاعران مدرنیست معاصر ایران به حساب آورد.
تحلیل ساختاری داستان «ضحاک» بر مبنای الگوی منطق نقش های کلود برمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی کوششی برای کاربرد نظریه زبانی در زمینه موضوعات و فعالیت های غیرزبانی است. یکی از جنبه های موفقیت ساختارگرایانْ روایت شناسی یا بررسی روایت است. این گروه از ساختارگرایان با بررسی عناصر روایت و قوانین ترکیب آن توانستند ساختار حاکم بر اشکال روایی را واکاوی کنند.در این مقاله یکی از روایت های اساطیری شاهنامه، ضحاک ماردوش، براساس نظریه کلود برمون، روایت شناس ساختارگرای فرانسوی، بررسی می شود. برمون پی رفت را عنصر اساسی روایت روایی می داند. الگوی او بر مبنای رویکرد دوگانه پیروزشدن یا پیروزنشدن قهرمان بنا شده است. در این الگو قهرمان لزوماً همیشه پیروز نیست و ممکن است گاهی شکست خورد. هدف این پژوهش تحلیل طرح روایی روایت ضحاک با الگوی کنشی برمون است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، روایت بررسی شده است. پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که روایت طرح روایی نظام مند دارد و از شیوه روایت به صورت خطی بهره برده است؛ همچنین با یک موقعیت پایدار و متعادل اولیه آغاز می شود؛ سپس حادثه ای این تعادل و توازن را برهم می زند؛ سرانجام با به وجودآمدن کنش هایی برای حل مشکل، روایت به یک نتیجه مشخص و موقعیت پایدار اولیه بازمی گردد. طرح روایی روایت مطابق با نظریه برمون، متشکل از پی رفت ها یا ترکیبی از جریان روایی و کشمکش است. هر پی رفت سه کارکرد امکان و فرایند و پیامد دارد. در روایت، هر دو نوع شخصیت منظور برمون کارگزار (فاعل) و کارپذیر (مفعول) و تغییر موقعیت آنها برپایه کنش را می توان دید.
مضامین اساطیری در قصه «دختر و آهو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
187-216
حوزه های تخصصی:
قصه ها بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه را شکل می دهند. این بخش از فرهنگ عامه، جلوه گاه باورها، اندیشه ها و شیوه های زندگی مردم هر ملت است. قصه های هر منطقه، به ویژه قصه های شفاهی، بستری مناسب برای واکاوی باورهای اساطیری و توتمی آن قوم است. در این پژوهش یکی از رایج ترین قصه های منطقه کوهمره سرخی استان فارس با عنوان قصه «دختر و آهو» واکاوی شده است. هدف این پژوهش در گام نخست، ثبت قصه ای است که تاکنون در هیچ منبعی نیامده و در گام دوم، بررسی بن مایه های اساطیری قصه، به روش توصیفی تحلیلی است. روش پژوهش در این جستار، میدانی و کتابخانه ای است؛ نگارنده نخست به روش میدانی، این روایت را از 5 نفر از روستاییان شنیده و ضبط کرده و سپس با سنجش روایت های مختلف با یکدیگر، کامل ترین روایت را مبنا قرار داده است. در گام بعد، با استفاده از منابع کتابخانه ای، بن مایه های اساطیری قصه استخراج و بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد باورهای اساطیری در همه محورهای داستان، گاه آشکارا و گاه نمادین و رمزآلود دیده می شود. نگارنده کوشیده است این بن مایه ها را در بخش های زیر بررسی کند: 1. خلاصه روایت شفاهی؛ 2. بلوط شهیدو، درختی مقدس در منطقه کوهمره سرخی؛ 3. دخیل بستن بر درخت به امید بارداری؛ 4. تولد دختر شگفت انگیز درخت و زاده شدن او از تنه درخت؛ 5. روییدن گیاه از خون شخصیت بی گناه قصه؛ 6. نقش پریان در قصه؛ 7. مو به عنوان ابزار باروری؛ 8. دفن کردن استخوان؛ 9. درخت زندگی؛ 10. سفر به جهان زیرین/ مردگان در خواب؛ 11. گذر از هفت خان.
مقایسه پادشاهی بوران ساسانی در شاهنامه و منابع تاریخی (در بررسی انتقادی یک بیت چالش برانگیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
47-76
حوزه های تخصصی:
بوران در آستانه فروپاشی ساسانیان به پادشاهی رسیده و در شاهنامه به نیکنامی ستوده شده است؛ با این همه، فردوسی در آغاز پادشاهی او می گوید: «یکی دختری بود بوران به نام/چو زن شاه شد کارها گشت خام». این بیت در تناقض با ابیات بعدی است و القا می کند تباهی اوضاع مملکت در آن زمان، ناشی از پادشاهی این زن بوده است. در پی پاسخ به این سؤال که «از دو سوی تناقض، کدام یک حقیقت دارد» و «علت تناقض یادشده چه می تواند باشد»، نویسنده مقاله، روایت شاهنامه از کشورداری بوران را به محک منابع تاریخی زده است. داده های تحقیق نشان می دهد هیچ گزارش منفی درباره بوران وجود ندارد و تمام مورخان، مفصل تر از فردوسی، کشورداری وی را به نیکی گزارش کرده اند. پس چرا فردوسی چنین سروده است؟ نویسنده، با طرح احتمالاتی، به این نتیجه رسیده است که بیت مزبور نه در ارتباط با چگونگی کشورداری بوران، بلکه ناشی از التزام فردوسی به پیش فرض هایی بوده که در سایه باورهای دینی روزگار وی شکل گرفته بود. ردیابی پیش فرض ها ما را به این حدیث منسوب به پیامبر (ص) می رساند: «قومی که زمام امور خود را به دست زنی بسپارد، هرگز رستگار نمی شود». اسناد حدیث، اعتبار آن را تأیید نمی کند و حدیث در منابع متقدم شیعی هم نیامده است؛ اما سایه فرهنگی اجتماعی آن در جامعه فردوسی موجب این پیش فرض شده است که اگر زن پادشاه شود، مملکت خراب می شود. پس شاعر در تناقض میان آن حقایق تاریخی و این پیش فرض اجتماعی مانده و نتیجه اش، تناقض در سرودن داستان بوران شده است؛ هرچند کلیت شاهنامه، نگاه منفی به زنان را تأیید نمی کند.
ملاحظاتی در ضبطِ برخی واژه ها و عبارت های تذکره الاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
117 - 137
حوزه های تخصصی:
تذکر ه الاولیاء از مهم ترین متون عرفانی فارسی است که از زمان تألیف مورد توجه همگان قرار گرفته و از منظر ادبی هم جایگاه شامخی داشته است. در سده اخیر و حدود آن، دو تصحیح مهم از این اثر به همّت نیکلسون در بین سال های 1905 تا 1907م و شفیعی کدکنی در سال 1398انجام گرفته است که از اهمیت این کتاب در حوزه های پژوهشی ادبیات معاصر حکایت دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام می گیرد، این دو تصحیح مهم از تذکر ه الاولیاء بررسی، و پیشنهادهایی برای ضبط درستِ برخی واژه ها و عبارت های آن ارائه خواهد شد. ضرورت پژوهش بایستگیِ پرداختن به عطار و آثار او در ادب فارسی و همچنین اهمیت نقد و بررسیِ تصحیح های انجام گرفته از آن هاست. وفادار نبودن به نسخه های اساس و به تبع آن، اسقاط و افزودن حروف و واژه ها برای به دست دادن مفهومی دلخواه از متن، کم دقتی کاتبان در کتابت نسخه ها و همچنین کم سوادی آن ها، کم توجهی به تطبیق بخش هایی از تذکر ه الاولیاء با سایر متون عرفانی، کم اعتنایی به اصلاحاتی که در نسخه های خطی به دستِ خود کاتب یا فرد دیگری انجام گرفته، در نظر نگرفتنِ نسخه بدل هایی که گاه در حاشیه نسخه ها دیده می شود، کم دقتی مصححان در ضبط شکل نگارشی کلمات و بی توجهی به مفهوم کلی عبارات، نزدیک بودنِ شکل کتابت برخی از حروف الفبای فارسی و نیز نوع کتابت آن ها به دست کاتبان، و درنهایت، گذر زمان و آسیب هایی که به نسخه های خطی وارد می شود، از مهم ترین مسائلی است که مشکلاتی را در ضبط و گزارش درست تذکر ه الاولیاء به وجود آورده است.