فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
خداوند در قرآن کریم سرگذشت بسیاری از پیامبران را به صورت داستان بیان می کند. ازجمله ی آن پیامبران، آدم ابوالبشر(ع) است. موضوع آدم و آفرینش وی، در اسلام، به عنوان نخستین انسان و نخستین پیامبراز اهمّیت قابل توجهی برخوردار است. در قرآن 25 بار نام آدم (ع) آمده، ولی تفصیل این داستان در 6 سوره مطرح می شود. در باب تبیین و تفسیراین آیات فشرده و پر معنی، مفسران و صاحب نظران احتمالات بسیارداده اند. هدف قرآن از بیان این آیات داستان پردازی نیست، ولی آیاتی که تشکیل دهنده داستان آدم (ع) است، بسیاری از جنبه ها وعناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارا است، چرا که اساساً داستا ن ها، داستان زندگی آدم هاست با قضاوت هایی در میزان واقع گرایی و واقع نمایی. هدف این مقاله بررسی عناصر داستانی در این سرگذشت قرآنی با تکیه بر روایات فراوانی است که از طریق کتب و ادیان پیش از اسلام در این باب وارد شده است .
در این بررسی و تحلیل، با بهره مندی از فنون داستان پردازی نوین، عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار، اندیشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصیت ، زمان و...، اهداف والای قرآن کریم که تعلیم، تربیت، هدایت و عبرت آموزی انسان هاست، تبیین شده است.
شکل شناسی سه داستان از گرشاسب نامه بر بنیاد نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسب نامه با به کارگیری روش ریخت شناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریه ریخت شناسی در نوع ادبی «اسطوره» به شمار می رود. بسیاری از اجزا و کنش های بررسی شده در روایات گرشاسب نامه با روایت شناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، همگونی هایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان می شود.
داستان رستم و اسفندیار و نمایشنامه مکبث
حوزه های تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار، یکی از زیباترین و جذاب ترین داستان های شاهنامه فردوسی است. مکبث نیز نمایشنام های معروف از شکسپیر است.این دو اثر ادبی، از جهاتی، وجوه اشتراکی دارند. مقاله حاضر، تلاشی است برای بررسی وجوه اشتراک داستان های رستم و اسفندیار و مکبث، با تکیه بر سیر روایت، رخدادها و شخصیت های این دو اثر.
فردوسی و شاهنامه در منظومههای پهلوانی، دینی و تاریخی پس از او (ذیلی بر سرچشمههای فردوسی شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومههایی که پس از شاهنامه و غالبا به پیروی از ان، در زمینه های پهلوانی، دینی و تاریخی به نظم درامدهاند، از ماخذی هستند که کمتر مورد توجه فردوسی شناسان است. حال انکه سرایندگان بیشترِ این اثار افزون بر تاثرات فراوان زبانی، ادبی و اندیشگی از شاهنامه، به صورتهای گوناگون از فردوسی و شاهنامه نام بردهاند که گرداوری و بررسی مجموع این اشارات نکته های تازه و درخور بحثی درباره سرگذشت حکیم توس و نظم شاهنامه و نیز تلقیات رایج نسبت به ان در فرهنگ ایران، پیشِ روی می نهد. نتیجه پژوهش در ان دسته از منظومه هایی که متن منقحِ چاپی یا نسخه برگردان انها قابل دسترسی است، زیر چند عنوان/ موضوع تقسیم بندی می شود.الف) ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه که در اغلب این آثار دیده می شود و ویژگی عام فرهنگ و ادب ایران در همه ادوارِ پس از فردوسی است. ب) سرگذشت فردوسی و نظم شاهنامه که به پیروی از سنت ادبی و تاریخی، ناظر بر برخی از افسانه های احوال فردوسی و چگونگی سرایش شاهنامه است؛ ولی در این میان مواردی به سان نقش کرامیان در شاهنامه سرایی، داستان آمرزش و بهشتی شدن فردوسی به سبب بیتی توحیدی که به استناد دست نویسهای معتبر شاهنامه الحاقی است و انتساب عنوان/ صفت «مرد غازی» به فردوسی، از اشارات سزاوار توجه است. ج) خرده گیری بر فردوسی و شاهنامه. در اینجا ایرادها و نقدها از چند منظر مختلف بیان شده است؛ از جمله: نشان دادن ضعفهای پهلوان اصلی شاهنامه رستم و برتری جهان پهلوان منظومه خویش بر او، ناخشنودی از سروده نشدن داستانی خاص از سوی فردوسی، اعتراض به انتقاد فردوسی بر سخن سست دقیقی، تعریض به مذهب و عقاید فردوسی، تاختن بر محتوای مغانه (ایران پیش از اسلامِ) شاهنامه در برابر منظومه های دینی و معرفی فردوسی به عنوان ستاینده کافران و گبران) ادعای برابری با فردوسی و برتری بر او.
نقش قصه های تمثیلی در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه متخصصین برنامه ریزی پی_زبانشناسی (PNL) با تمرکز بر زبان ناخودآگاه (دیداری، شنیداری، تن-جنب شناسی ، لامسه، چشایی) از قصه های تمثیلی بعنوان ابزاری مؤثر در آموزش وتحول دریافت های انسان ها از واقعیت بهره می برند. ارجاع تمثیل عموماً داستانی واقعی یا تخیلی کمابیش بلند و اندیشیده است که با برقراری تداعی و پی آیند به مخاطب کمک می کند تغییری در وضعیت روحی و... فکری اش ایجاد کند. اما توجه به شرایط خاصی ضامن سودمندی حکایت تمثیلی است؛ چگونگی ساختن قصه ای مطابق با نیاز روحی و درونی مخاطب، نحوه بیان، نوع واژگان و تاثیر نقل قصه در قصه ناتمام جهت انگیزش همکاری ناخودآگاه مخاطب، همگی مضامین اصلی نوشتار حاضر را در بر می گیرند.
نقد ادبی: تحلیل ساختار ادبی
منبع:
کلک آذر ۱۳۶۹ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
مولوی پژوهی و مولوی پژوهان در کشورهای انگلیسی زبان
حوزه های تخصصی:
"موضوع این مقاله در حوزه ادبیات تطبیقی و بررسی و تحلیل اثرپذیری ادیبان، متفکران و مترجمان از آثار ادب پارسی به ویژه آثار مهم مولاناست. در این بررسی کوشیده ایم با بزرگان ادب انگلیسی و آمریکایی که آثار مهمی از طریق ترجمه یا اقتباس تدوین کرده اند و در شناسایی و شناساندن ادبیات فارسی به ویژه شعر مولانا در کشورهای انگلیسی زبان همت گمارده اند، آشنا شویم.
از قرن هجدهم توجه به ادبیات فارسی آغاز گردید و به ترجمه و اقتباس از آثار ادب فارسی پرداخته شد. رویکرد به آثار مولانا هم بسیار مهم تلقی شد. تعالی گرایان انگلیسی و آمریکایی مکتب تعالی گرایی را با مطالعه و تحقیق در آثار مولوی، به کمال رسانیدند. در اواخر قرن نوزدهم گزیده متون شرقی با همت مانکار دانیل کانوی انتشار یافت. پاره ای از داستان های مثنوی، آرمان های اخلاقی و رفتاری را در جامعه انگلیسی و آمریکایی مطرح کرده است. ویلیام، آر، آلگر نخستین گلچین آمریکایی ادبیات شرقی را منتشر ساخت. ادوارد. جی. براون مقدمه منثور دفتر اول مثنوی را به انگلیسی ترجمه نمود. رینولد الین نیکلسون هم هشت جلد کتاب در شرح مثنوی تالیف نمود و پانزده سال از عمرش را بدین مهم اختصاص داد. آرتور جی. آربری یکی دیگر از متفکران بزرگ در مطالعات مولوی پژوهی به شمار می آید. جیمز جی. کوان مدرس هنر، پنجاه شعر برگزیده نیکلسون را از دیوان شمس تبریزی، در ساختار شعر نو بازنویسی کرده است. اندرو هاروی آثاری در بزرگداشت مولوی، بازآفرینی اشعار او، از جمله شعله سخنگو، نور در نور و دیگر کتاب هایی که همه درباره مولاناست، منتشر کرده است.
"
توصیف در داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیف، بخشِ عمده ای از متونِ ادبیات را تشکیل می دهد، اما با توجه به اهمیتِ موضوع، چندان که باید - به خصوص در ادبیات فارسی- موردِ توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر سعی می کند، ضمنِ نقدِ تعاریف و نظریاتِ پیشین و با روشی متمایل به شیوه ساختارشناسان، طبقه بندیِ تازه ای از انواع توصیف ارائه دهد که از طریق تحلیلِ توصیف شناختیِ داستانِ رستم و سهراب به دست آمده است. بر این اساس، توصیف گزاره ای زبانی و هستیک (و نه ایستا یا ثابت) است که به بازنماییِ ویژگی می پردازد و دارای سه عنصر اساسی است: موضوع (موصوف)، کلامِ توصیف گر و ویژگی. این پژوهش در صدد اثبات این نکته است که توصیف، نقشی اساسی و تعیین کننده در هر متنِ ادبی به عهده دارد؛ زیرا بسترِ روایت و اساسِ شعر، توصیف است. از این رو انواع مختلف توصیف، در یک متن روایی توصیفی، یعنی داستان رستم و سهراب، از نظر شکلی و محتوایی بررسی می شود و سعی دارد بر اساس این مصداق، به نوعی نظریه توصیف در ادبیات فارسی ره ببرد.
نگاه مولانا به طبیعت در غزلیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه در شعر فارسی ملاحظه می شود که شعرا از گذشته تا به امروز در اشعار خود از عناصر طبیعت برای مقاصد متفاوتی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، و مرثیه استفاده کرده اند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش طبیعت و عناصر آن و میزان کاربرد صور خیال برساخته از عناصر طبیعی در غزلیات دیوان کبیر است.
نمود طبیعت در غزلیات مولانا چشمگیر است. این حضور هم ازلحاظ تعداد ابیات و هم ازنظر تنوع عناصر طبیعی به کاررفته درخور توجه است. کثرت توجه مولانا به طبیعت، علاوه بر آن که معلول ذوق شاعرانه و مطالعه فراوان اوست، آگاهی مولانا از امکانات لفظی و تأثیربخشی مظاهر طبیعت را به نمایش می گذارد. می توان گفت نگاه غالب در اشعار مولانا، نگاهی برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآن است. او به اکثر عناصر طبیعی از دید تازه ای نگریسته و از آن ها برای بیان مقاصد تعلیمی و عرفانی خود بهره برده است.
تصویر و شیوه های توصیف در غزل نو (با تکیه بر اشعار سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
قالب غزل از عصر رودکی تاکنون به غیر از سروده های غزل سرایان نامدار، در حافظه ما، تصاویر تکراری و کلیشه ای از عشق مجازی، توصیف اندام معشوق زمینی و ... را حک ساخته است، اما در دوران معاصر برخی از شاعران تغییراتی اساسی در تصاویر غزل ایجاد کرده اند که بی تردید سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، به عنوان سه زاویه مثلث غزل نو، غزل سرایانی هستند، که این امر مهم را بر عهده گرفته اند. آنها با بهره گرفتن از تصاویر بکر و تازه و با دوری کردن از تصاویر مالوف و مانوس غزل گذشته، محیطی جدید را در غزل امروز به وجود آورده اند و به غزل، حیاتی نو و جانی تازه بخشیده اند. قابل ذکر است که، آشنایی زدایی غزل سرایان معاصر، در تصاویر غزل، از سر تفنن و تفاخر نبوده است، بلکه از ضرورت مضامین تازه به این سنت شکنی دست زده اند، مضمون هایی که بدون این نوآوری ها، در قالب غزل خوش نمی نشست. داخل کردن تصاویر تازه، غزل امروز را از تازگی و بدعت بی مانندی سرشار ساخته و به غزل سرایان معاصر، به عنوان شاعرانی صاحب سبک، جایگاهی والا بخشیده است. این پژوهش بر آن است، که تصاویر و شیوه های توصیف در غزل نو را با تکیه بر اشعار سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، مورد بررسی قرار دهد.
تحلیل مقابله ای ساخت های زبان فارسی و انگلیسی
حوزه های تخصصی:
شیوه های خلق فراداستان و کارکردهای آن در داستان های کوتاه فارسی دهه های 70 و 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنیک های داستان نویسی جدید در غرب، در ادبیات داستانی امروز ایران نیز تأثیر چشم گیری داشته است. نمودهای تکنیک های مدرن را می توان در داستان های کوتاه منتشر شده در چند سال اخیر یافت. یکی از این نمودها تکنیک فراداستان است. فراداستان، تکنیکی است که در آن راوی در میانة داستان، به فرایند داستان نویسی و نوشتن و به داستان بودنِ داستان اشاره می کند. راوی با این تکنیک، بین داستان و مخاطب فاصله ایجاد می کند. در این مقاله، چند داستان کوتاه منتشر شده در دهه های 70 و 80 هجری خورشیدی، از نویسندگان مختلف بررسی شده است. نویسندگان این داستان ها، برای آفریدن فراداستان، از تمهیدها و شگردهای مختلفی بهره برده اند که در این پژوهش به معرفی و بررسی آنها پرداخته و معلوم شده است که چگونه این تمهیدها به خلق فراداستان منجر شده اند و در نهایت، خاصیت فراداستان چه تأثیری بر فرم و محتوا و تأثیرگذاری داستان ها داشته است.
ملاحظاتی درباره مثل «از چاله به چاه افتادن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتدا در توضیح معنای این مثل، یادآور شویم که چاه، علی القاعده، از چاله عمیق تر و عواقب سقوط در آن ناخوش تر و خروج از آن دشوارتر است. بدین سان، مثل در مواردی به کار می رود که بخواهند «از مشکلی به مشکل بزرگ تر دچار شدن» را افاده کنند ...
شناخت مکتب های ادبی: مکتب ادبی چیست
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی آثار صمد بهرنگی و شل سیلورستاین (عنوان عربی: دراسة مقارنة لنتاجات صمد بهرنگی وشل سیلورستاین)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی فعالیت در حوزه نقد نقد ادبی محسوب می شود که در آن، ادبیات در مفهوم کلی آن مقایسه و درباره تلاقی ادبیات در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش می شود. در بررسی تطبیقی آثار، می توان به چگونگی تاثیر و تاثر دیدگاه های فکری و نقاط وحدت اندیشه بشری در زمینه های مختلف پی برد.در مقاله حاضر نخست مفاهیم و تعاریف کلی ادبیات تطبیقی و مبانی آن بیان شده است. سپس از دیدگاه محتوایی و ساختاری، درونمایه های آثار صمد بهرنگی، منتقد و نویسنده ادبیات کودک در ایران و شل سیلورستاین، شاعر و نویسنده ادبیات کودک در امریکا را بررسی کرده ایم. نقاط اشتراک و افتراق این دو نویسنده از لحاظ فضای زمانی و مکانی، نگرش قالب، تطابق ساختاری، شخصیت پردازی و دیگر عوامل به اجمال بررسی و تحلیل شده است. گرچه ممکن است این دو نویسنده اثر مستقیم بر یکدیگر نداشته باشند، از نظر توارد می توان وجوهی مشترک در بین آنها یافت و این امر سبب می شود تا ما دو نویسنده را دریابیم و تلاقی افکار آن دو را در حوزه های خاص بررسی کنیم.اگرچه زمان و بستر متفاوت اجتماعی، به بروز تفاوت هایی بنیادین در نگرش این دو نویسنده منجر شده است، زمینه کودکانه نوشته های آنها به سمت تربیت خانوادگی و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، قدرت تخیل و توصیف بسیار بالا، عشق، توجه به مردم، فقر، حرکت و پویایی، همدلی و نگریستن به جهان از دریچه چشم کودک از ویژگی ها و درونمایه های مشترک بهرنگی و استاین است.توضیح اینکه استاین فرجام کار شخصیت های بهرنگی را به تصویر می کشد، بنابراین شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که اندیشه استاین رشدیافته و به تکوین رسیده تفکر بهرنگی است.چکیده عربی: یقدم هذا المقال أولا تعاریف کلیة عن الأدب المقارن وأصوله. ثم یقارن بین نتاجات صمد بهرنگی الکاتب والمنتقد الإیرانی فی مجال أدب الأطفال ونتاجات شل سیلورستاین الشاعر وکاتب أدب الأطفال الأمیرکی من حیث الشکل والمضمون. کما یتطرق إلی وجوه الاشتراک والافتراق بینهما من حیث الأجواء الزمانیة والمکانیة، الأشکال، والتراکیب، وخلق الشخصیات، وغیرها. وبالرغم من عدم تأثر مباشر بین الکاتبین إلا أن هناک وجوها مشترکة بینهما علی سبیل التوارد ما جعلنا ندرس تلاقی أفکارهما فی الحوزات الخاصة.وبالرغم من وجود مفارقات أساسیة بین رؤی الکاتبین بسبب التباعد الزمانی والظروف الاجتماعیة المختلفة بینهما إلا أن هناک تشابهات فی مضامینهما: کالمیل إلی التربیة الأسریة، وتناول الموضوعات الاجتماعیة، والسیاسیة، والثقافیة، وکقوة التخیل، والوصف العالی، والحب، والاهتمام بالشعب، والفقر، والحرکة والنشاط، والوفاق، ورؤیة العالم من منظار الأطفال. تجدر الإشارة إلی أن استاین یصور عواقب شخصیات صمد بهرنگی، ما یجعلنا نستنتج أن أفکار صمد بهرنگی تنضج وتتکامل لدی شل سیلور ستاین.
مضامین عاطفی و حکمت آمیز در شعر رودکی و خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی پدر شعر فارسی و بزرگترین شاعر دوره ی سامانی است. با اینکه از اشعار بی شمار او کمتر از هزار بیت به دست ما رسیده و حدود نصف آن تک بیتی های پراکنده از مثنوی ها و قصاید و تغزلات اوست، تنوع قالب ها و معانی شعری در آنها قابل ملاحظه است. اولین و بهترین نمونه های قصیده، تغزل و غزل ملحون و رباعی (از لحاظ قالب) و مدیحه و هزل و هجو و مرثیه و حسب حال و وصف و حکمت و پند واندرز و اخلاق و خمریه را (از جهت محتوا و معنا) در اشعار او می توان دید.
از جمله معانی شعری عاطفی و حکمت آمیز در دیوان او، بیان بی اعتباری و بی ثباتی دنیا و ناپایداری مواهب و لذت های آن، احاطه و غلبه ی مرگ بر سرنوشت آدمی، اظهار عجز و حیرت در مقابل بازی های چرخ و جبر و تقدیر غالب و دعوت به مستی و بی خبری و خوشباشی و اغتنام فرصت است که مضامین رباعیات خیام را تداعی می کند. این نوع مضامین در شعر شاعران پیش و بعد ازخیام سابقه دارد و بیشتر باید به مثابه یک عنصر فرهنگی و انسانی تلقی شود تا فلسفه و جهان بینی انحصاری فردی خاص.
از این رو سخن گفتن از تاثیر و تاثر در چنین مواردی دور از احتیاط است ولی در هر حال رودکی در این زمینه دو حق مسلم بر گردن خیام دارد؛ 1- اولین کسی است که قالب و وزن رباعی را اختراع کرده یا حداقل درشکل گیری و کمال آن کوشیده است و 2- در نگرش حکیمانه به هستی و خلق این نوع مضامین عاطفی و حکمت آمیز بر خیام تقدم دارد.
مروری بر کتاب قلندریه در تاریخ ؛ دگردیسی های یک ایدئولوژی
حوزه های تخصصی:
کنایه، نقاشی زبان
حوزه های تخصصی:
مذهب عشق الهی در غزلیات سعدی
حوزه های تخصصی:
سعدی اهل عرفان است و این عرفان عشق است، یعنی امری که در غزلیات او موج می زند و خاستگاه اندیشه و بیان او می شود. او با عشق تمام اسرار وجود را رصد می کند و برایش راه وصول به حقیقت است. سعدی عشق این سری و عشق آن سری را توأمان دارد و به جایگاهی می رسد که این دو به وحدت می رسند. اگرچه برخی مضامین این عشق را زمینی دانسته اند، اما او عارفی است که در سرتاسر غزل هایش به تبیین عشق الهی پرداخته و بر همین اساس است که به نزاع همیشگی میان عقل و عشق با توجهی خاص نگریسته است. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن بررسی ویژگی های عشق الهی در غزلیات سعدی، به عرفان شناختی سعدی در این عرصه پرداخته شود.
جبر و اختیار در جهان بینی حافظ و معرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله جبر و اختیار یکی از جنجالی ترین و غامضترین بحث های کلامی است. این بحث ریشه تاریخی بسیار قدیم دارد و در گفته ها و اندیشه های فلاسفه، عرفا، شعرا و دیگران به جلوه های گوناگون نمود یافته است. مفهوم جبر یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی اشعار حافظ شیرازی و ابوالعلاء معرّی است. گروهی آن دو را بر مسلک جبر و گروهی دیگر با تفسیر و تأویل ابیاتشان آنها را معتقد به اختیار می دانند. این نوشتار سعی در بررسی این موضوع و مقایسه تطبیقی اشعار این دو شاعر نامی، در این زمینه دارد. گرچه در ترازوی دیدگاه هر دو شاعر در زمینه جبر و اختیار، کفه جبر سنگینی می کند؛ ولی هاله ای از تردید و آشفتگی بر جهان بینی هر دو سایه می گستراند که در بسیاری از موارد در نگرش حافظ، به اندیشه اختیار انگارانه تصریح دارد؛ ولی ابوالعلا تنها به برگزیدن روشی میانه بسنده می کند و بندرت سخن از اختیار می گوید. بنابراین می بینیم که در نگرش خواجه شیراز نوعی معنویت توأم با رندی است که این امر از جهان بینی معرّی دریافت نمی گردد.