داوود نجاتی

داوود نجاتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

پژوهشی تطبیقی در عناصر روایتِ «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و «المسیح بعد الصلب» سرودة بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بزرگ علوی صنع الله ابراهیم ورق پاره های زندان یومیات الواحات عنصر مکان ادبیات زندان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : 681 تعداد دانلود : 958
احمد شاملو در ادبیّات فارسی و بدر شاکر السّیاب در ادبیّات عربی، از شاعرانی هستند که مضمون های گوناگونی را در قالب شعر روایی، ارائه نموده اند؛ تا به وسیلة آن، مفاهیم ژرف تر و گسترده تری را به مخاطب خود عرضه نمایند. این پژوهش، کوششی در بررسی تطبیقی عناصر مشابه روایت، بر اساس رویکرد نقدی ادبیّات تطبیقی (مکتب آمریکایی)، در قصیده «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و قصیده «المسیح بعد الصّلب» سرودة سیاب، به هدف دستیابی به زیباشناختی عناصر روایی دو شاعر و استفادة آن ها از ابزارها و فضاهای تکنیکی و هنری روایت در این دو سروده است. پژوهش حاضر، نشان می دهد که هر دو شاعر در روایت خود، از عناصر روایی مانند پیرنگ، صحنه پردازی، کشمکش، گفتگو، وصف، زاویة دید و بن مایه، به شکل هنرمندانه ای بهره گرفته و با آفرینش تصاویر و فضاسازی های مناسب،تأثیر چشمگیری بر ذهن و روان مخاطب بر جای
۲.

التوظیف الفنی فی سیمیاییه الألوان عند ابن الرومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن الرومی اللون التوظیف الفنی الدلاله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 307 تعداد دانلود : 745
لم یکن فی بدأ الأمر بین الشعر و النثر بوناً شاسعاً. کان الشعر کلمات موزونه تحدی بها الإبل، لا غموض فیه و لا تعقید، فلم یکن یعز علی قاریء شعر أن یستخرج فحواه. و لکنه لم یبق علی سلاسته و وضوحه قید الأبد، أخذت معانیه تتسع و أوزانه تتکاثر، و ما ونی الشعراء یهتمون بشعرهم اهتماماً بالغاً، فمنهم من یقلب شعره حولا لتنقیحه و یستفرغ جهده فی إجادته ما شاء الله له أن یجتهد، و یستعین من الطاقه ما یملک و ما لا یملک فی تنمیقه و السمو به إلی قمه عالیه متشبثاً بأسالیب البیان وشتی ضروب البدیع.مما استخدمه الشعراء لتنمیق أشعارهم و سیرها فی الناس هو استخدام ضروب الألوان و تلوین أشعارهم بها، و ابن الرومی من أهم الشعراء الذین یتشبثون بهذه الماده الشعریه لتدبیج أشعاره. تناولت هذه الدراسه توظیف اللون عند ابن الرومی و عمدت إلى و لوج شعریه الألوان عند الشاعر و مدى قدرته على توظیفها دلالیاً و جمالیاً؛ لأن نشأه الشاعر فی بییه تتصف بالجمال و تعدد الألوان؛ دفعه للاهتمام بالفن التشکیلی و ممارسه الرسم. و یهدف إلى إحصاء الظواهر اللونیه فی شعره و إبرازها؛ و قد اعتمد البحث منهج التحلیل و الوصف و الإحصاء فی تناول الألفاظ اللونیه. قد أکثر ابن الرومی فی أشعاره من استخدام ماده اللون کثره بالغه، و هی فی شعره بمنزله علبه الألوان عند الرسام، کأنی بالشاعر أراد أن یجعل من دیوانه طبیعه فیها الألوان و الأزهار و الأشجار تجری تحتها الأنهار. إنه یحسن استخدام الألوان و تسعده علی ذلک حاسته التصویریه، و یبرز فاعلیه الألوان و دلالاتها فی لوحاته لیستقطب انتباه الملتقی إلی حد أکثر. و متى ما أشبعنا النظر فی صور الشاعر الخیالیه؛ نرى أن الألوان الأبیض، و الأسود، و الأحمر، و الأخضر، و الأصفر و الأرزق هی أکثر ما استخدمه الشاعر من الألوان على التوالی.
۴.

بررسی و تحلیل «رنگ سیاه» در اشعار نیما و محمود درویش

کلید واژه ها: نیمایوشیج محمود درویش رنگ سیاه خفقان شب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 153 تعداد دانلود : 832
عنصر رنگ، با ادبیات، پیوند تنگاتنگ و عمیقی دارد. رنگ ها، احساسات و نشانه های گوناگونی را القا می کنند که از طریق آن می توان بسیاری از راز و رمزها را کشف نمود و از اوضاع سیاسی – اجتماعی عصر شاعر پرده افکند. نیمایوشیج در ادبیات معاصر فارسی و محمود درویش در ادبیات معاصر عربی، با هوشیاری و هنرمندانه از امکان برجسته رنگ ها در تصویرسازی های خویش بهره جسته اند. در این نوشتار برآنیم تا بازنمود «رنگ سیاه» را در تصاویر شعری این دو شاعر بررسی و تحلیل نماییم. نگاه های تقریباً همسان و دریافت های همگون در به کارگیری رنگ سیاه، بیانگر استفاده آگاهانه این رنگ، در روانشناسی هر دو شاعر است و نشان می دهد که در لایه های پنهان ذهن این دو شاعر، خوش بینی چندانی به تحولات اجتماعی وجود ندارد. در تصویرسازی نیما، عنصر رنگ گسترده ترین سمبل ها و سیاه پربسامدترین رنگ ها است. سیاه اختناق جامعه، ظلم و فساد و استبداد و بى عدالتى حاکم بر آن، و همدردی با فقرا است. در رمزگرایى محمود درویش نیز، عنصر رنگ وسیعترین عنصر تداعى است. شاعر، همچون شاعری چیره دست، عمق غم، خشم، آوارگى، و خفقان حاکم بر وطن خود را به وضوح به تصویر مى کشد. واژگان کلیدی: نیمایوشیج، محمود درویش، رنگ سیاه، خفقان، غم و اندوه، شب.
۵.

بررسی تطبیقی بادة عرفانی در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظ ادبیات تطبیقی شراب ابن فارض ادب پارسی و عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 224 تعداد دانلود : 427
باده سرایی یکی از غرض های برجسته شعر غنایی به شمار می آید که در ادبیّات پارسی و عربی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. همین توجّه و اهمیّت به این مسأله، سبب پدید آمدن دو گونة ادبی در ادبیّات آنها شده که در ادب پارسی «ساقی نامه» و در ادبیّات عرب «خمریات» نام گرفته است. در این غرض شعری، «شراب» در مفهوم اولیه خود، همان باده انگوری و زمینی است؛ اما در مفهوم ثانویه، به نمادی معنوی برای بیان حالات روحانی و عرفانی بدل می شود. در این میان، شاعران عارف مسلک، مفهوم روحی و معنوی باده را برای وصف مفاهیم و عقاید خود برگزیده اند. تعبیر شراب از واژگان کلیدی و کاربردی شعر حافظ شیرازی و ابن فارض مصری، است که این امر سبب بروز تفسیرهای متفاوت و بعضاً متعارضی از شعر آن دو گشته است. گروهی آن را اشارتی به مستی آنها از خلقت الهی تفسیر کرده و در مقابل گ روهی دیگ ر از آن تع ریفی زمینی به دست می دهند. این نوشتار بر آن است تا ضمن ارائ ه تص وی ری درست و شف اف از مفهوم باده و باده گساری در جهان بینی هر دو شاعر، به مقایسه تطبیقی اشعارشان در این زمینه بپردازد. شراب در جهان بینی هر دو شاعر، نه تنها جنبه روحی و معنوی، بلکه در برخی از موارد جنبه جسمی و مادی نیز پیدا می کند که این موضوع در اشعار حافظ نسبت به ابن فارض نمود بسیار بیشتری یافته است که گاه شناخت و تمییز را بر مخاطب دشوار می سازد.
۶.

جبر و اختیار در جهان بینی حافظ و معرّی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختیار جبر حافظ ادب فارسی و عربی معری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 530 تعداد دانلود : 283
مسأله جبر و اختیار یکی از جنجالی ترین و غامضترین بحث های کلامی است. این بحث ریشه تاریخی بسیار قدیم دارد و در گفته ها و اندیشه های فلاسفه، عرفا، شعرا و دیگران به جلوه های گوناگون نمود یافته است. مفهوم جبر یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی اشعار حافظ شیرازی و ابوالعلاء معرّی است. گروهی آن دو را بر مسلک جبر و گروهی دیگر با تفسیر و تأویل ابیاتشان آنها را معتقد به اختیار می دانند. این نوشتار سعی در بررسی این موضوع و مقایسه تطبیقی اشعار این دو شاعر نامی، در این زمینه دارد. گرچه در ترازوی دیدگاه هر دو شاعر در زمینه جبر و اختیار، کفه جبر سنگینی می کند؛ ولی هاله ای از تردید و آشفتگی بر جهان بینی هر دو سایه می گستراند که در بسیاری از موارد در نگرش حافظ، به اندیشه اختیار انگارانه تصریح دارد؛ ولی ابوالعلا تنها به برگزیدن روشی میانه بسنده می کند و بندرت سخن از اختیار می گوید. بنابراین می بینیم که در نگرش خواجه شیراز نوعی معنویت توأم با رندی است که این امر از جهان بینی معرّی دریافت نمی گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان