فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون ( از مجموعه ای به همین عنوان ) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است ؛ به گونه ای که آن یک را می توان « طرح اولیه » ی این یک به حساب آورد. من راوی ِ سه قطره خون، همچون من راوی ِ بوف کور ، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند ؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط ِ در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است :« سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم . از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را « دیوانه » کرده است بررسی کنیم.
بلاغت وصل و فصل در آیات قرآن از منظر تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
علم معانی یکی از شاخه های علوم بلاغی است و به عنوان یکی از مهارت های مورد نیاز در فهم صحیح کلام خدا به شمار می رود. فصل و وصل از مهم ترین بخش های علم معانی و از مباحث عمده ی علم بلاغت است که تأثیر بسزایی در بیان معنا و مفهوم آیات قرآن دارد. علامه طباطبایی از مفسران بزرگ معاصر، در تفسیر گرانسنگ المیزان به بلاغت جملات نیز توجه داشته است؛ تأثیر ارتباط جملات یا عدم ارتباط آنها در معنای کلام در بخش وصل و فصل از موارد مورد توجه علامه طباطبایی بوده است. از این منظر، تفسیر المیزان معانی و اغراض ویژه ای از کلام الهی را دربردارد که با توجه به این اغراض، جایگاه علم معانی در باب فصل و وصل تبیین می گردد. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی نگاه علامه طباطبایی را به وصل و فصل در قرآن و تأثیر آن در معنا و مفهوم آیات بررسی می کند. علامه طباطبایی علاوه بر اشاره به برخی جایگاه های مواضع وصل و فصل، با نگاهی نو در مواردی از جمله؛ مقام تعدید و شمارش، تأکید بر تغایر مفهوم دو جمله، امر ناگهانی و غیر منتظره، فصل در آیات را بیان نموده و تحلیل معنایی کرده است.
افسانه ها و قصه های کهن برای کودکان نپالی
حوزه های تخصصی:
اهونور، نخستین آفریده
حوزه های تخصصی:
نیایش ""یثااهووئیریو / اهونور"" (ya ā ahū vairiiō / ahunawar) مقدس ترین و شاید باستانیترین نیایش زردشتیان است که احتمالاً پیش از بازنویسی اوستا در دوران ساسانی، درآمدی بر گاهان بوده است. این قطعة منظوم ویژگیهای کنایی گاهان و سنگینی معانی آن را دارد و در وزن همانند ""اهونودگاه"" سروده شده است، ولی در اوستای کنونی، بند سیزدهم از یسن بیست و هفتم است. دعای اهونور از جهت درون مایه در بردارنده معانی ژرف و از جهت لفظی دارای معانی کنایی و استعاری دقیقی است که دریافت درست آن را دشوار میسازد. در گفتار پیش رو کوشیده شده این نیاش با در نظر داشتن پژوهش های پیشین، و براساس مفاهیم اوستای گاهانی و جدید، و نیز با تکیه بر متون پهلوی، بویژه فرگرد نخست ""بغ نسک""، که در برگیرندة بخش اعتقادی دینکرد نهم بوده و تاکنون کمتر مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته است، بررسی شود. بغ نسک یکی از نسکهای اوستای دوره ساسانی است که هر چند متن اوستایی آن باقی نمانده است، خلاصه ای از مطالب آن براساس دریافت مولف دینکرد، در دینکرد نهم آمده است. ""بغان یشت"" نیز که در بردارنده سه یسن 19، 20 و 21 اوستاست، قدیمیترین تفسیری است که به زبان اوستایی از سه دعای مهم زردشتی برجای مانده است.
نگاهی نو به داستان فرانکن اشتاین اثری از مری شلی (ادبیات گوتیک زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«گوتیک» اصطلاح چندان دقیقی نیست ولی از قرن هجدهم که برای نامگذاری محصولات فرهنگی اروپا به کار رفت، درباره آن بحث بیشتری صورت گرفته است. آن دسته از آثار ادبی که «گوتیک» نام گرفته اند، اغلب باعث ایجاد نگرشهای متناقضی در دنیای در حال تغییر ادبیات گردیده اند. الن مورز (1976) (Ellen Moers) اولین کسی بود که اصطلاح «گوتیک» زنان را در کتاب خود «زنان ادیب» به کار برد. این کتاب به آن دسته از آثار گوتیک اشاره دارد که توسط زنان به وجود آمده است. تجزیه و تحلیل مورز از این گونه متون ادبی گوتیک فوق العاده تاثیرگذار بوده است. نگرش او در واقع، بیان ضمنی ترس زنان از گرفتار شدن در درون خانه و استثمار جنسی آنان است؛ ترسی که موقع زایمان نیز به طور موحشی تجربه شده است. در ادبیات زنانه، منتقدان بر این باورند که گوتیک به عنوان یک سبک ادبی به کمک نویسندگان مونث آمده است تا آنان بتوانند با سیری در ژرفای خویشتن، راه حلی برای تضادهای دامنگیر نویسندگان و قهرمانان زن پیدا کنند. این تضادها ریشه در موقعیت زنان در جوامع مرد سالار داشته و باعث محرومیت آنها از «قدرت و اعمال نفوذ» شده است. رمان فرانک اشتاین (Frankenstein) نمونه کاملا جدیدی از گوتیک زنان عرضه می کند. در این رمان، ماری شلی (Mary Shelley) بدون استفاده از یک قهرمان زن و یا یک قربانی قابل توجه از رویکرد جدیدی در بیان وحشت در ادبیات استفاده کرده است. می توان گفت که در چارچوب گوتیک هر عنصری به نوعی به جسم زن اشاره می کند و این اشارات در واقع ذکری از درماندگی و ترسی است که هسته نظریه گوتیک را تشکیل می دهد. این مقاله استفاده از مفهوم هیولا به عنوان نماد مسخ شدگی را، که در رمان فرانک اشتاین به طور مجازی ترس گوتیکی از ناشناخته ها و پیامدهای ناشی از رویارویی با این غریبه ترسناک است، مورد بحث قرار می دهد. همچنین کنکاشی از اثر ماری شلی از طریق ارزیابی آن با معیارهای ادبیات گوتیک ارایه خواهد شد. در طی این بررسی، هیولا نه تنها نماد مسخ شدگی است بلکه تجاوز از مرز پنداشته های درونی و برونی رمان را نیز نمایان می سازد. با این حال، تعریف ماهیت هیولا به عهده خواننده گذاشته شده است. این مقاله باخودداری از بررسی روانکاوانه متن رمان به نقش ویژه آن در ایجاد یک نوع ادبی و اهمیت تاریخی- اجتماعی آن می پردازد.
بررسی چند واژه ی لری منطقه ی کهگیلویه و بویراحمد در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در جریان تدریس شاهنامه ی فردوسی با برخی ابیات مبهم و واژه های نامفهومی که به درستی ریشه یابی و معنا نشده است، روبه رو گردید. این امر سبب شد تا با نگاهی تازه و با دقت بیش تر، ابیات و واژه های این اثر مهم، مورد بررسی قرار گیرد. دستاورد بررسی این شد که در شاهنامه ی فردوسی که گنجینه ی بسیار غنی و پربار زبان فارسی است، واژه هایی به لهجه های مختلف محلی وجود دارد که در اغلب فرهنگ های عمومی و تخصصی شاهنامه، نه به دقت ریشه شناسی شده و نه معنای درستی متناسب با مفهوم بیت از آن ها داده شده است که این امر باعث ابهام و دشواری در فهم برخی ابیات گردیده است. بنابراین در این پژوهش، سعی شده است برخی از واژه های محلی مربوط به لهجه ی لری منطقه ی کهگیلویه و بویراحمد که در شاهنامه ی فردوسی به کار رفته است، ریشه یابی و متناسب با مفهوم ابیات مشکل و مغلق، به درستی معنی شود؛ زیرا نگارنده سخت بر این باور است که در میان لهجه های مختلف ایران، لهجه ی لری منطقه ی یاد شده، قرابت و پیوندی بسیار نزدیک با فارسی میانه و فارسی امروزی دارد. بخشی از این پیوند در مقاله ی حاضر نشان داده شده است. شاید در سایه ی همین پیوند لهجه ی لری با زبان شاهنامه است که این اثر بزرگ بعد از کتاب قرآن کریم، پایگاه و جایگاهی منحصر به فرد در میان اقوام لر به خصوص قوم لر منطقه ی کهگیلویه و بویر احمد، داشته است.
تقابل آرای شمس و مولوی در باب حلّاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر عمیق و همه جانبه شمس تبریزی بر وجود مولوی بر هیچ کس پوشیده نیست تا آنجا که تعدادی از مولوی پژوهانِ بنام، آثار مولوی را انعکاسی از اندیشه های شمس دانسته اند و مثنوی مولوی را شرحی از انعام شمس خوانده اند. انقلاب روحی پدید آمده در مولوی و تأثیر آموزه های شمس در تفکّرات او در زمینه های عرفانی، فلسفی، کلامی و... به اثبات رسیده است. با وجود این، در مواردی بسیار نادر، اختلافاتی میان آراء این پیر و مرید پرآوازه دیده می شود که تاکنون از دیدگاه محقّقان پوشیده مانده است. یکی از این موارد، اختلاف دیدگاه های آنها درباره شخصیت حلّاج است که از محوری ترین شخصیت های عرفان اسلامی به شمار می رود. در پژوهش حاضر، ابتدا دیدگاه های شمس تبریزی درباره حلّاج را که به صورت بسیار پراکنده در مقالات او وجود دارند، گردآوری و طبقه بندی کرده ایم. سپس، آنها را با آراء مولوی در آثار مختلف او مقایسه نموده، نشان داده ایم که اختلاف نظرهای اساسی میان آرای شمس و مولوی در مورد حلّاج، شخصیت و جایگاه او وجود دارد که در حوزه عرفان اسلامی بسیار قابل تأمل است. به عنوان نمونه شمس در سخنان خود اناالحق گویی حلّاج را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که حلّاج هنوز به مراتب عالی سلوک و اتصال به حق دست نیافته، عالم روح را بتمامی درک نکرده، در سکر ناتمام بوده و سخنانش بوی انانیت می دهد. این در حالی است که مولوی، مرید بلامنازع شمس، به دفاع از شخصیت حلّاج پرداخته و بر این باور است که او به مقام فنای فی الله و اتصال به حق رسیده است و انالحق او نه تنها ناشی از انانیت نبوده؛ بلکه تواضعی بزرگ در برابر حق محسوب می شود. علاوه بر این، مولوی در آثار مختلف خود، در صدد تأویل و توجیه اناالحق گویی حلّاج بوده و آن را رمزی از رموز الهی می داند، در حالی که شمس، آن را سخنی رسوا و بی تأویل نامیده است. در این مقاله بر آنیم تا علاوه بر بیان و بررسی این اختلاف دیدگاه ها، پاسخی مناسب برای این اختلاف نظر میان شمس و مولوی بیابیم.
پیشوند نفی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گویان هر زبان، در گفتار روزمره، برای مبادله پیام های گوناگون و افاده معانی، به شیوه های متنوعی متوسل می شوند. بررسی شیوه های استفاده از امکانات حوزه های زبان این واقعیت را نمایان می سازد که سخن گویان همه زبان های به صرفه جویی در گفتار، زمان صرف شده برای آن و صرف حداقل انرژی گرایش دارند که در زبان شناسی به اصل کم کوشی موسوم است. از طرف دیگر، اهمیت سرعت در قرن حاضر و نیاز به ارائه حداکثر اطلاعات با استفاده از حداقل داده های زبانی ایجاب می کند که اهل زبان از صورت های هم سان احتراز کنند. جنسن (1991)، به نقل از کیپارسکی، اصل اجتباب از هم معنایی را مطرح می سازد. به موجب این اصل، هیچ قاعده واژه سازی نمی تواند واژه ای هم معنی با یکی از واژه های موجود زبان تولید کند. اما، با مطالعه زبان فارسی، در می یابیم که برای ساختن واژه های دارای معنای منفی یا متضاد بیش از یک نوع پیشوند نفی در اختیار فارسی زبانان است که به پایه افزوده می شود تا واژه ای نو بسازد و این از اصل کم کوشی و اقتصاد به دور است. از این رو، در این مقاله، در حوزه صرف به مطالعه یکی از اجزای ساختاری موسوم به پیشوند می پردازیم و از بین تمام انواع آن نیز فقط یک نوع، یعنی پیشوند نفی، بررسی خواهد شد. تلاش خواهیم کرد تا، ضمن بررسی انواع پیشوندهای نفی در زبان فارسی، روشن سازیم که چرا برای مدلولی واحد چند وند متفاوت به کار می رود و آیا کاربرد این پیشوندها با هم تفاوت دارد و اگر چنین است هر کدام چه نقشی بر عهده دارند و، بر این اساس، آیا می توان آنها را دسته بندی کرد و بافت و کاربرد هر یک را مشخص ساخت. به این منظور، تک تک وندهای نفی در زبان فارسی معرفی و بافت کاربرد آنها مشخص می گردد...
شعر تعلیمی در منظومه های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر مشهور و توانمند ادبیات فارسی است که با زبانی سلیس و بی تکلف و با گنجینه گرانبهایی از حکمت و عرفان، ذوق و هنر و فلسفه عمیق دینی، در مثنوی های خود به تعلیم معانی و مضامین پیچیده عرفانی و اخلاقی پرداخته است. بررسی منظومه های عطار از منظر انواع ادبی گویای این است که این منظومه ها جامع انواع ادبی و مضامین شعری متنوع و گوناگونی هستند، اما تمامی این انواع و مضامین، کارکرد یکسانی ندارند. بخش قابل توجهی از منظومه ها به شعر تعلیمی اختصاص پیدا می کند، در واقع مضمون عمده یا آنچه فرمالیست ها از آن تعبیر به «عنصر غالب» می کنند در این آثار تعلیم است. با توجه به اینکه شعر تعلیمی و گونه های آن جایگاه ویژه ای در منظومه های عطار دارد، این مقاله بر آن است تا به بررسی شعر تعلیمی و مشخص کردن جایگاه این نوع شعر در مثنوی های عطار بپردازد.
مقایسه تطبیقی وصف طبیعت در دیوان صنوبری و منوچهری دامغانی (عنوان عربی: دراسة مقارنة لوصف الطبیعة فی دیوانی الصنوبری و منوتشهری دامغانی)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر، صنوبری و منوچهری دامغانی، در چند قسمت، مقایسه و بررسی شده است:در قسمت اول، جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی بررسی و در قسمت دوم، مختصری از زندگینامه صنوبری و منوچهری بیان شده است. در بخش بعدی، ویژگی های ادبی، فرهنگی و محیطی عصر صنوبری و منوچهری به طور جداگانه آورده شده است. برای آشنایی با محیط و شرایط زندگی این دو شاعر، شخصیت آنها و انعکاس آن در دیوانشان بررسی و در ادامه، اغراض و ویژگی های ادبی صنوبری و منوچهری مطالعه می شود.وصف طبیعت، مهم ترین موضوع ادبی در دیوان دو شاعر است که صنوبری آن را در ادبیات عربی به یک نوع ادبی مستقل تبدیل ساختت. در پایان این قسمت، با توجه به تاثیر بسیاری که ادبیات عربی و شعرای عرب بر اشعار منوچهری داشته اند، تاثیر ادبیات عربی به طور عام و صنوبری به طور خاص در دیوان منوچهری بررسی شده است.چکیده عربی:درس هذا المقال وفی عدة أقسام، وصف الطبیعة فی دیوان الشاعرین، الصنوبری ومنوتشهری دامغانی، دراسة مقارنة:ألقی القسم الأول الضوء علی مکانة الأدب المقارن ووظائفه کما أن القسم الثانی تناول نبذة عن سیرة الشاعرین الصنوبری ومنوتشهری. وفی قسم آخر تم معالجة السمات الأدبیة، والثقافیة، والبیئیة فی عصر الشاعرین کلٍّ منها علی حدة. وللتعرف علی بیئة الشاعرین وظروف حیاتهما کان الاعتماد علی شخصیتهما وانعکاسها فی أشعارهما ثم عولجت مضامینهما الشعریة وسماتهما الأدبیة.یعتبر وصف الطبیعة من أهم الأغراض الشعریة فی دیوان الشاعرین والصنوبری جعل هذا الغرض کفرع أدبی مستقل فی الأدب العربی. وأخیرا وبالنظر إلی تأثیر الأدب العربی وشعراؤه علی منوتشهری، درس المقال تأثیر الأدب العربی علی هذا الشاعر بشکل عام وتأثیر الصنوبری علیه بشکل خاص فی دیوانه.
ابوالعلای معزی کیست و چه می اندیشد
حوزه های تخصصی:
در سال 263 ه.ش در معره النعمان در خاندانی اصیل از دودمان تنوخ کودکی زاده شد که او را محمد نامیدند. او بعدها به ابوالعلا نامور گشت. در سه سالگی به بیماری آبله دچار شد که این بیماری به نابینایی وی انجامید. مقدمات را در معره، نزد پدر آموخت، سپس برای دانش آموختن به حلب رفت. در زمان حکومت سیف الدوله حمدانی در آن شهر، کانون علم و دانش گرم بود. او از محضر دانش مندان بهره ها...
انواع و نمودهای ادبیات آرمان شهری در ادبیات کلاسیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به مفهوم « دیفرانس » در اندیشه ژاک دریدا
حوزه های تخصصی:
سفر در متون نثر عرفانی
حوزه های تخصصی:
"منشا اصلی عرفان و تصوف اسلامی، قرآن و سیره نبوی است و بنای آن بر زهد و اخلاص همراه با چاشنی عشق و محبت نهاده شده است.
از جمله آداب و مسایلی که همواره در دو جنبه ظاهری و روحانی مورد توجه و اختلاف نظر و ذوق میان مشایخ و محققان صوفیه بوده، «سفر» است.
در نوشته حاضر بر مبنای متون نثر صوفیانه فارسی، به بررسی و تبیین سفر ظاهر، از نخستین دوره پیدایش عرفان و تصوف تا اواخر سده هشتم هجری می پردازیم و انواع سفر، انگیزه ها، فواید، اهداف و مقاصد و لوازم سفر را همراه با دیدگاههای متصوفه و شخصیت های نامدار هر دوره در ارتباط با این مساله بررسی می کنیم.
در این جستار، علاوه بر استناد به قرآن کریم و احادیث و روایات ماثوره، به شیوه کتابخانه ای و بر اساس فن توصیف و تحلیل محتوا، به منابع نظری تصوف و عرفان و شرح احوال و سخنان بزرگان صوفیه، از سده پنجم تا هشتم ارجاع داده شده است.
"
تطبیق پیر مغان دیوان حافظ با کهن الگوی پیر خردمند یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه حافظ پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
شعر حافظ که آینه دنیای خیال انگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگی های معنایی و هنرورزی های زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون مطالعات میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادبی می گشاید و نشان دهندة جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون حافظ است. در این پژوهش با دید مکتب روان کاوی یونگ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری حافظ نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرار شونده پیر در دیوان او پرداخته شده است؛ بررسی مقایسه ای چهره پیرمغان با کهن الگوی پیر خردمند یونگ، نشان دهندة شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
استعاره های مفهومی عشق در زبان شعر و زبان روزمره (رویکرد تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی استعار ه های مفهومی عشق در زبان شعر و زبان روزمره می پردازد. این مقاله درصدد یافتن پاسخ این پرسشها است که مفهوم سازی عشق در دو گونة شعری و عادی فارسی معاصر چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند. همچنین، به فرض وجود شباهت ساختاری، چه عواملی موجب تفاوت و تمایز استعاره های شعری از استعاره های قراردادی در زبان روزمره می شود. بدین منظور، عبارات استعاری از زبان روزمره و اشعار فارسی دهه 80 استخراج و ساختار استعاری و نگاشت های موجود در آن ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. تحلیل داده ها بر اساس کوچش (2010) نشان داد که در هر دو گونه زبانی از استعاره های عشق و نگاشت های اصلی میان مفهوم مقصد عشق و مفاهیم حوزه مبدأ، به طور یکسان استفاده شده است. با این حال، در گونه شعری زبان فارسی، چهار سازوکار شناختی ترکیب، گسترش، پیچیده سازی و پرسش، بیشتر به کار رفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد کاربرد این سازوکارها، همراه با تصویرهای استعاری و جاندارپنداری، باعث تفاوت در مفهوم سازی های شعری و غیرشعری از عشق در زبان فارسی شده است.
معشوق حافظ کیست؟
حوزه های تخصصی:
واژه گزینی های شعری قیصر امین پور از منظر تحلیل گفتمان انتقادی
حوزه های تخصصی:
هنرمندان به شیوه های مختلف، نگرش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه می کنند. قیصرامین پور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزش های دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمان های جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست می زند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امین پور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانه اش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان می کند. از آنجا که کلمات، آیینة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژه گزینی در اشعار قیصر امین پور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امین پور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایه های زیرین معانی واژگان آشکار می شود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم.
تحلیل بینا متنی روایت اسطوره ای «سالمرگی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزادی و تلازم ادبیات داستانی با تحولات جهان جدید و ویژگی روایی رمان و توانایی این قالب داستانی معاصر در انعکاس موضوعات متنوع و بازتاب سلایق، روشها، سبکها و همچنین نمایش افکار و عقاید و گفتمانهای رایج جامعه، موجب شد ساختار و عناصر روایی رمان، گسترده ترین زمینه برای ظهور و انعکاس اسطوره ها یا اشاره به آنها به حساب آید. این رویکرد رمان نویسان اسطوره محور در استفاده و انعکاس اسطوره ها به دلیل توجه آنان به دلالتهای معنایی و نمادین اسطوره های مورد نظر خود به رمان اسطوره ای، امکان تحلیل بینا متنی می دهد.
بازآفرینی اسطوره ها را در قالب روایت در دوره جدید، باید یکی از عناصر شاخص در رهیافت ادبیات پسامدرن به شمار آورد. ازاین رو، این مقاله در پی تحلیل روایت شناسانه با رویکرد بینا متنی «سالمرگی»، یکی از رمانهای پست مدرنیستی ایران است که با محوریت دو بنمایه کلیدی اسطوره ای یکی «تقابل مرگ و زندگی» در قالب روایتهای اسطوره ای پسرکشی و دیگری «قربانی» با تاکید بر مظلومیت قهرمانان شکل گرفته است. از آنجا که پردازش روایت اصلی داستان معطوف به جنگ تحمیلی یا متاثر از آن است، «سالمرگی» جزء نخستین تجربه های پسامدرنی رمان نویسان ایرانی درباره جنگ قرار می گیرد.