فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
زن از نگاه سعدی (در بوستان و گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اشعار و حکایت های بوستان و گلستان شاعر بزرگ ایران، سعدی شیرازی با هدف بررسی تبیین نگاه شاعر به زن (اعم از همسر، مادر، معشوقه و یا جنس زن به طور کلی) اهتمام اصلی نویسنده در نگارش این مقاله بوده است. هر چند شاید نتوان به صرف تحلیل و تفسیر محتوای اشعار و حکایت های سعدی به کنه ضمیر شاعر نسبت به زنان پی برد، ولی می توان ادعا کرد که یکی از بهترین راههای شناخت نوع نگرش شاعر نسبت به این مقوله در زمانه کمبود منابع در این زمینه، بررسی آثار منظوم و منثور شاعر است. به رغم تناقض ضمنی در برخی اشعار و حکایت ها در این رابطه (همچون بسیاری از اشعــار و حکایـت ها در زمینه موضوعات دیگر) که امری طبیعی به نظر می رسد، می توان خطوط کلی نگاه سعدی را در رابطه با زنان مورد بررسی قرار داد.
دلبر جانان من برده دل و جان من آیا این شعر از حافظست؟ (بحثی درباره صنعت طرد و عکس یا عکس و تبدیل)
حوزه های تخصصی:
واکاوی معنای «دین» در کاربردهای قرآنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن، مادة «دین» و مشتقات آن 101 بار و در سه معنا به کار رفته است: آیین و شریعت، جزا و پاداش، بدهی و قرض. معنای نخست زمانی است که این ماده به هیئت «دین» درآمده است و در معنای دوم بر وزن اسم مفعول «مَدِین» و ترکیب مضاف و مضاف الیه «یوم الدین» (روز جزا و قیامت) آمده است و معنای سوم هنگامی است که به صورت «دَیْن» میآید. در این میان در چهار آیه (ذاریات/ 6 ؛ انفطار/ 9؛ تین/ 7؛ ماعون/ 1) که در آنها واژة «دِین» به کار رفته است، بیشتر مترجمان و مفسران، بر خلاف سایر موارد کاربرد این واژه، آن را به معنایی غیر از «آیین و شریعت» دانسته اند. اما بررسی دقیق این آیات و فهم سباقی و سیاقی آنها ثابت میکند که در این موارد به ویژه در سه آیة اخیر نیز همانند دیگر موارد استعمال واژة «دین» در قرآن، به همان معنای آیین و شریعت و خصوص دین اسلام است و در سورة ذاریات این معنا برتری دارد.
مرگ مولف در نظریه های ادبی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات نقد ادبی در کشور ما جایگاه تعیین کننده ای است که در بررسی متن برای مولف قایلیم. اکثر مقالات نقد، خواه نقد آثار ادبی معاصر و خواه به ویژه نقد آثار کلاسیک، با این پیش فرض نوشته می شوند که برای فهم معنای این متون ناگزیر باید با شرح حال مولف آشنا بود، زیرا متن از ذهن نویسنده تراوش کرده است و بدون داشتن اطلاعاتی از قبیل اینکه سابقه خانوادگی مولف چه بوده، در کجا دوره کودکی و نوجوانی را سپری کرده، چه مرامی داشته نمی توان معنای آثار او را دریافت. به سخن دیگر، در روش شناسی رایج در مطالعات ادبی در کشور ما، متن هنوز حاشیه ای بر شخصیت نویسنده محسوب می گردد. به عبارتی، سرچشمه یا خاستگاه معنا شخصیت مولف است نه خود متن. به تبع این دیدگاه، نقد ادبی هم غالبا تحویل می شود به بازگویی واقعیاتی ظاهرا قطعی و مناقشه ناپذیر درباره احوال نویسنده و تلاش برای اثبات اینکه دانستن این واقعیات چقدر خواندن و فهم متون نوشته شده به قلم آن نویسنده را بر خواننده تسهیل می کند. توجه به جایگاه مولف در نظریه و نقد ادبی مسبوق به سابقه ای بسیار طولانی است و قدمت آن به بیش از سه قرن پیش از میلاد مسیح می رسد. افلاطون نخستین فیلسوفی بود که این توجه را در قالب نظری ای (محاکات) تدوین کرد و در رساله جمهوری به بحث درباره آن پرداخت که شاعر کیست و شعر گفتنش در حکم انجام دادن چه کاری است. از این رو، می توان گفت بیش از دو هزار سال پیش نظریه ادبی با عطف توجه به مولف آغاز شد و، از آن زمان تا به امروز، نظریه پردازان گوناگون در هر نظریه جدیدی که درباره ماهیت و کارکرد ادبیات یا نحوه بررسی متون ادبی مطرح کردند، به نحوی ازانحا، به همین مساله بنیادین پرداختند و دیدگاهی راجع به آن نشان دادند.
بررسی تحلیلی عبارت «مَنْ عَشِقَ فَکَتَمَ وَ عَفَّ فَمَاتَ فَهُوَ شَهیدٌ» بر اساس متون عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون ادبی، عرفانی و اخلاقی ادبیات فارسی و عربی، برای تبیین عشق مجازی گاه به عبارت «مَنْ عَشِقَ فَکَتَمَ وَ عَفَّ فَمَاتَ فَهُوَ شَهِیدٌ» که با نام «حدیث عشق» نام بردار شده است، استناد می شود. نخستین بار، ابن داود در الزهره، از این عبارت منسوب به پیامبر در تفسیر عشق عُذری یاد می کند، اما از دیرباز، حدیث شناسان آن را از احادیث موضوع دانسته اند. با وجود این، حدیث عشق به دلیل محتوایش و با وجود مخالفت ناقدان به ویژه حنابله و با ورود به ساحت عرفان اسلامی به حیات خود ادامه داد. در این جستار، ضمن بررسی پیشینه و دلیل اصلی روایت حدیث عشق، صحت و سقم آن به عنوان حدیثی منسوب به پیامبر، علت و نحوه کاربرد آن در متون عرفانی، انعکاس آن در متون ادبی عربی و فارسی، ارتباط عشق مجازی با عفت، جهاد با نفس و شهادت و پیوند کتمان با عشق تبیین خواهد شد.
نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از داستانهای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالةحاضر به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از داستان های کودکان اختصاص یافته است. در این مقاله، پس از مقدمه که اشاره ای به ادبیات و داستان های کودکان است، مهم ترین عناصرداستان: پی رنگ، شخصیت، درون مایه، زاویة دید، فضا و صحنه، در بیست داستان از داستان های کودکان بررسی شده است. این داستان ها دارای پی رنگی ساده اند؛ به جز یک داستان که پی رنگ آن از دو پی رفت تشکیل شده، پی رنگ همة داستان ها دارای یک پی رفت است. شخصیت های این داستان ها، یک بعدی، تمثیلی و در بیشتر موارد ایستا هستند. درون مایة داستان ها بیشتر مسائل تربیتی و اخلاقی است. نویسندگان با ارائة آمیزه ای از واژه و تصویر در داستان ها صحنه سازی کرده اند. تمامی داستان ها از زاویة دید دانای کل روایت شده اند و فضای آنها آرام و عادی است و همه پایانی خوش دارند.
درهم تنیدگی رئالیسم جادویی و داستان موقعیت تحلیل موردی: داستان گیاهی در قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی و داستان موقعیت، دو شیوه یا جریان نوین در داستان نویسی معاصرند که علاوه بر ویژگی های مستقل، به دلیل چند مولفه بنیادی و زیرساخت مشترک، قابلیت و امکان هم بستری در یک داستان را دارند. داستان موقعیت به نسبت رئالیسم جادویی، در ایران جریانی نوپا و ناشناخته است که کم تر به آن پرداخته شده است. داستان کوتاه گیاهی در قرنطینه اثر بیژن نجدی، محملی برای تلفیق این دو رویکرد داستان نویسی است.مقاله ی حاضر، مولفه های منفرد رئالیسم جادویی و داستان موقعیت مانند شخصیت پردازی، رازگونگی و عینییت پدیده، ساختار و جنس موقعیت و همچنین ویژگی ها و زیرساخت مشترک هر دو شیوه، مانند چاره ناپذیری، فقدان روابط علی و واکنش اعتراضی به صورت بندی های مدرنیته استخراج و طبقه بندی می کند و در هر مولفه برای آشنایی بیشتر خواننده، نمونه هایی داستانی را از چهره های شاخص این دو جریان، یعنی مارکز و بورخس در رئالیسم جادویی و کافکا در داستان موقعیت، ارائه می نماید؛ سپس داستان مذکور را از زاویه ی موردنظر، تحلیل و بررسی می کند. با تحلیل هم زمان داستان، از منظر دو شیوه مذکور، امکان واکاوی داستان گسترش می یابد و ابعاد جدیدی پیش چشم خواننده گشوده می شود. این مقاله با تکیه بر پیامدهای مدرنیته، همچون حاکمیت عقل، تکنولوژی تحمیلی، نظارت و دخالت سازمان ها بر افراد، الگوی یکسان سازی و... انسانی را نشان می دهد که او را از تخیل، باورهای متافیزیکی، فرهنگ بومی، هویت فردی و... تهی کرده اند. انسان عاجز و ناتوانی که توان و امکان تغییر شرایط پیرامونش را ندارد.
علم بیان
حوزه های تخصصی:
علوم بلاغی که در آغاز با تامل و تدبر در قرآن و حدیث و اشعار عربی پدید آمد، شامل سه علم عمده معانی، بیان و بدیع می شود. معانی و بیان زیر ساخت بلاغت است، در حالی که بدیع به جهات روبنایی آن توجه می کند. از سوی دیگر، محدوده علم بیان و بدیع ادبیات و شعر و محدوده علم معانی زبان است. در حوزه علم بیان، بحث مجاز مطرح می شود که به واسطه آن طرق مختلف و شیوه های گوناگون ایراد معنی واحد، همراه با اختلاف در وضوح دلالت تحقق می یابد و معنای آن استعمال کلمه در غیرمعنای حقیقی است. لازمه صورتهای گوناگون مجاز، برخورداری از عنصر خیال است و بدین ترتیب سخن غیرمخیل از حوزه علم بیان خارج می شود. در مورد ارتباط علوم سه گانه بلاغی باید گفت: علم معانی بر بیان تقدم دارد، زیرا بیان بعد از رعایت مطابقت با مقتضای حال (معانی) حاصل می شود، اما بیان بر بدیع مقدم است، زیرا بدیع از توابع بلاغت است و پس از مطابقت و دلالت ( معانی و بیان) به آن نیاز پیدا می شود.
ترجمه ی قصیده ی عینیه ی ابن سینا
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۵ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی اساطیر ملل مختلف (ایران، چین، ژاپن، یونان، روم، هند، بین النهرین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تخیل آدمی برای جبران ضعف و کمبود خویش بسیاری از حقایق و ارزشها را در قالب اسطوره بیان کرده و جنبه های نمادین اساطیر باعث شده که اسطوره ها کماکان حالت افسانه به خود بگیرند. هدف اصلی در این مقاله، مقایسه برخی ویژگی های اسطوره ای سرزمین های ایران، هند، چین، ژاپن، یونان، روم، بین النهرین و بیان جنبه های تفاوت و تشابه آنهاست.در این گفتار چند ویژگی مهم اساطیری از جمله افسانه آفرینش، مبحث خدایان، اعداد، پهلوانان، حیوانات، گیاهان، عناصر طبیعت و داستان های دینی و مذهبی به عنوان فهرست اصلی کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهای فوق به طور جداگانه بررسی گردیده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده که سرزمینها و ملتها در سده های نخستین و پیشین و در اسطوره ها و افسانه های خود بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسیار جزیی آن هم در حوزه های فرهنگی، مذهبی به چشم می خورد.
نقد عرفانی شعر نشانی سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری، از معدود شاعران معاصر ایران است که به داشتن «عرفان مشربی» شهره است. این که «سهراب» شاعری با تاملات صوفیانه است، شکی نیست، اما این که منشا این «عرفان» کجاست، بین صاحب نظران اختلاف است. غالب منتقدان، عرفان او را متاثر از «عرفان هندوچین» می دانند و برخی دیگر نیز معتقدند، «آرا و نظریات او به شکل کاملا محسوسی با آرا و نظریات بزرگانی مانند ابوسعید ابوالخیر و مخصوصات مولانان شبیه است.».سه منظومه؛ «صدای پای آب»، «مسافر» و «نشانی» از اشعار عرفانی سهراب به حساب می آیند که شعر «نشانی» از برجستگی بیشتری برخوردار است. در مقاله حاضر از منظری دیگر و با بهره گیری از روش تحلیل و نقد عرفانی در صدد است تا بنیادهای عرفانی و آموزه های صوفیانه آن را با تعابیر و اندیشه های صوفیان قدیم ایران زمین سنجیده و رگه های عرفان اسلامی، ایرانی نظیر؛ تجلی، توحید ناب، معشوق ازلی، تقابل عقل و عشق، مقام حیرانی و ... را در آن به ضوح نشان دهیم.
ترامتنیت مطالعه روابط یک متن با دیگر متنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط یک متن با متنهای دیگر از موضوعات مهمی است که با ساختارگرایی و پساساختارگرایی مورد توجه پژوهشگرانی چون کریستوا، بارت، ریفاتر، ژنت و... قرار گرفته است. ژولیا کریستوا نخستین بار در دهه 1960 اصطلاح بینامتنیت (Intertextualite) را برای هر نوع ارتباط میان متنهای گوناگون مطرح کرد. پس از آن ژرار ژنت با گسترش دامنه مطالعاتی کریستوا هر نوع رابطه میان یک متن با متنهای دیگر یا غیر خود را با واژه جدید ترامتنیت (Transtextualite) نامگذاری نمود و آن را به پنج دسته تقسیم کرد که بینامتنیت یکی از اقسام آن محسوب میشود. اقسام دیگر ترامتنیت عبارتند از: سرمتنیت ((Arcitextualite، پیرامتنیت ((Paratextualite، فرامتنیت ((Metatextualite و بیش متنیت (Hypertextualite) که هریک تقسیمبندیهای دیگری را شامل میشود. از این میان بینامتنیت و بیشمتنیت به رابطه میان دو متن هنری یا میپردازد و سایر اقسام ترامتنیت به رابطه میان یک متن و شبه متنهای مرتبط با آن توجه دارد. به عبارتی پیرامتنیت به رابطه میان یک متن و پیرامتنهای پیوسته و گسسته آن اشاره دارد. فرامتن رابطه تفسیری یک متن نسبت به متن دیگر مورد توجه قرار میدهد و سرمتنیت به رابطه میان یک متن و گونه ای که به آن تعلق دارد میپردازد. در این مجال کوشش میشود به چگونگی روابط میان متنی از نظر ژنت به تفصیل پرداخته شود.
بررسی سمبل های سیب، کبوتر، گل سرخ و نیلوفر در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سمبل (Symbol) یکی از آرایه های ادبی است که مورد توجه بسیاری از شاعران بوده و هست. ویژگی بارز سمبل، ابهام، عدم صراحت، غیر مشروح و غیر مستقیم بودن آن است، به این معنا که در زبان سمبولیک مراد و مقصود، ظاهر و صورت کلام نیست، بلکه مفهومی است ورای ظاهر و فراتر و عمیق تر از آن. سهراب سپهری از شاعران معاصر در شعر خود از نماد و سمبل سود جسته است و همین امر یکی از رازهای پیچیدگی و ابهام شعر اوست. در این مقاله سعی شده است چهار سمبل از سمبل های شعر سهراب، شرح و بررسی شود. بی گمان سمبل های شعرهای سهراب، برگرفته از عقاید و اندیشه های عرفانی، فلسفی و اجتماعی اوست. او از فرهنگ های مختلف ایرانی اسلامی، هند، چین باستان و مسیحیت تاثیر پذیرفته است. در عین حال، شعر او سرشار از یک جوشش درونی و سلوک شخصی است. سهراب، شاعری درونگرا (introspection) است و در تکاپوی رسیدن به خانه دوست )= الله(. از این رو سمبل هایش با سمبل های شاعران دیگر معاصر که عمدتا جنبه های سیاسی - اجتماعی دارد متفاوت است.
سیمین دانشور از آتش خاموش تا سووشون و اثرپذیری از آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"جلال آل احمد و سیمین دانشور پیش از رابطه زناشویی دو نویسنده اند با دو دیدگاه و پس از آن، با یک دیدگاه و دو برداشت و دو سبک. در این مقاله تفاوت ها و تشابهات این دو نویسنده بررسی شده است. در بخش تفاوت ها، ابتدا تفاوت تجارب و دیدگاه ها و سپس تفاوت برداشت ها و سبک ها را، و در بخش تشابهات، اتحاد دیدگاه، یگانگی ها و شباهت های مشاهدات و تجارب و همانندی های موضوعات آثار را به تفصیل بررسی می کنیم. همه این مباحث مبتنی هستند بر برداشت ها و سبک های منعکس شده در آثار این دو."
نگاهی تازه به معنی چند بیت از شاهنامه فردوسی (داستان رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بحث و بررسی شرح و معنی چند بیت از داستان رستم و اسفندیار اختصاص دارد. بدین صورت که نگارنده در آغاز طرح مساله کرده و بیت یا ابیاتی که در معنی آنها دشواری و در نتیجه، اختلاف نظر وجود داشته است، نقل کرده و سپس توضیحات و معانی آنها را از کتابهایی که به وسیله دکتر اسلامی ندوشن، دکتر انوری و دکتر شعار، دکتر رستگار فسایی، دکتر جوینی، دکتر شمیسا و دکتر نظری و مقیمی نوشته شده نقل کرده است. نویسنده پس از نقل توضیح و معنی بیتها از آثار هر کدام از نویسندگان بالا، اشکال یا نقص احتمالی آنها را مطرح کرده و در نهایت معنی تازه یا کاملتر بیتها را نوشته است.
فرافکنی و شخصیت بخشی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت بخشی یکی از مهم ترین صورت های خیال است که به شکل های مختلف در شعر می آید و معمولا با صنایعی همچون ایهام یا استخدام و حسن تعلیل همراه است. شخصیت بخشی به مثابه نوعی تشبیه یا استعاره دارای دو رکن است؛ یکی شخص و دیگری شی. هر گاه ویژگی یا فعلی انسانی را به شی نسبت دهیم یا به بیان دیگر در شی فرافکنیم، حاصل کار شخصیت بخشی خواهد بود. این نوع تصویرپردازی یکی از مهم ترین وجوه زیبایی در شعر حافظ است. حافظ به شکل های مختلف به اشیا شخصیت انسانی بخشیده و در این کار توفیق کم نظیری داشته است. مهم ترین ابزارهای حافظ در شخصیت بخشی به اشیا، تشبیه، استعاره و ایهامی است که در وجه شبه یا جامع استعاره یا استعاره تخییلیه ای که لازمه استعاره مکنیه است وجود دارد.
مبانی زیبایی شناسی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر که تحقیق در زیبایی شعر به روش کتابخانه های انجام گرفته، ابتدا به تعریف زیبایی و پیدایش زیبایی شناسی به عنوان یکی از شاخه های علوم و نظیر فیلسوفان اخیر درباره ی آن می پردازیم، سپس بحث زیبایی شعر را در محورهای زبان و موسیقی و تخیل و محتوا پی می گیریم. زیبایی و زیباشناسی از زمان های قبل از سقراط به صورت موضوعی فرعی مورد توجه هنرمندان و هنرشناسان و فلاسفه بود تا این که در قرن هجدهم باوم گارتن آن را به عنوان شاخه ای از علوم ثبت کرد...