فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
177 - 199
حوزه های تخصصی:
زمان در نقد مضمونی یکی از موضوعات اساسی است و از میان منتقدان این حوزه، ژرژ پوله بیش از همه به مؤلفه های زمان و مکان توجه دارد. محور اساسی نقد پوله کاوش و بررسی چگونگی ارتباط با دنیای بیرونی است که با تأکید بر مؤلفه های زمان و مکان صورت می گیرد. تأکید بیدل دهلوی به «زمان» و «صیرورت» و ابعاد معرفت شناسی آن چه در مثنوی ها و چه در غزلیات از مؤلفه های اصلی اندیشه ی اوست. بیدل در غزلیاتِ خود از طریق نمادها، تصاویر و استعارات، فضایی سوررئالیستی خلق می کند و برداشت متفاوت خود از زمان را که مطابق با جهان بینیِ عرفانی اوست ارائه می دهد. این پژوهش در پی آن است که ضمن ترسیم همبسته های مفهومی زمان و شبکه تصویری آن، مبانی فلسفی و عرفانی تلقی بیدل از زمان یعنی اندیشه وحدت وجود و حکمت هندی را نشان دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفاهیم و تصاویر مرتبط با مقوله زمان در غزلیات بیدل دهلوی می پردازد و با رویکرد نقد مضمونی بر محوریت آرای پوله، ادراک بیدل از زمان حال، گذشته و آینده را در آیینه ی تصاویر تکرارشونده بررسی می کند. دست آورد این تحقیق، این است که بیدل بنا به آموزه های حِکمی ِهندی و عرفان اسلامی به مراقبه و مکاشفه و تأمل و شهود بسیار بها می دهد و بسامد بالایِ واژگانی همچون «لحظه، لمحه، دَم و آن»، و دیگر ترکیباتِ مشابه مانند «چشم بر هم زدن»، «طَرفه العین» و «کاغذِ آتش رسیده»، «برق و شرر»، «برگ کاه در مقابلِ آتش، گردش چشم، آهوی رمیده.....» نشان از توجه بیدل به مقوله زمان است.
بررسی سبک شناختی سطح زبانی افسانه گلریز اثر ضیاء الدّین نخشبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
141 - 176
حوزه های تخصصی:
کتاب «افسانه گلریز» اثر ضیاءالدین نخشبی، شاعر و نویسنده قرن هشتم، اثری عاشقانه است که با تلفیقی از نظم و نثر نوشته شده و وجوهی از فرهنگ عامّه روزگار مؤلف را بازتاب می دهد. باتوجّه به اینکه کتاب یاد شده-برخلاف طوطی نامه اثر دیگر مؤلف- کمتر شناخته شده و مورد مطالعه قرارگرفته است، ضرورت دارد این متن داستانی از زوایای گوناگون از جمله مطالعات سبک شناسانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. مقاله پیش رو در پاسخ به این ضرورت کوشیده است، سطح زبانی «افسانه گلریز» را بررسی و ویژگی های آوایی، واژگانی و نحوی این اثر را کشف، استخراج، طبقه بندی و تحلیل نماید. نتایج حاصل از تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، نشان می دهد که در این متن، انواع فرایندهای واجی به کار رفته است؛ اما فراوانی آن به اندازه متن های قرن های قبل نیست. انواع سجع، تضمین المزدوج، موازنه، انواع جناس، واج آرایی، تکرار و تتابع اضافات با هدف تقویت موسیقی سخن به کار رفته است. در این اثر واژگان حسی فراوانی بیشتری دارد و سبک آن شفاف است. همچنین وجود واژگان مهجور عربی فراوان، تعدادی واژه مهجور فارسی و ترکیب سازی های بدیع از دیگر ویژگی های سبکی افسانه گلریز محسوب می شود. سب ک کتاب هیجان انگیز و عاطفی و بسامد جمله های عطفی فراوان است؛ سخن با شتاب همراه است و نثر ضرباهنگی پویا دارد. جمله ها در این کتاب معمولاً س اده و کوتاه ا ند و جمله های مرکب بسامد کم تری دارند. بیشتر جمله ها وجه اخباری دارند و گاه تقدیم اجزای جمله موجب نشانه دار شدن چیدمان گشته است. فراوانی فعل های ساده و فعل های ماضی، حذف فعل به قرینه و بسامد بالای قید از ویژگی های سبکی اثر است که موجب طولانی شدن جمله ها شده است.
نقد کهن الگویی: نظریّه ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
19 - 48
حوزه های تخصصی:
نزدیک به صد سال است که نقد کهن الگویی در تحقیقات ادبی هنری کاربرد دارد و در ادبیات فارسی نیز، به ویژه از سال ۱۳۸۰ به بعد، پژوهش های فراوانی بر مبنای آن صورت گرفته؛ اما آنچنان که بایسته است، چه در نظریّه ها و چه در روش ها، شناخت درستی از آن وجود ندارد و بسیاری از مقالاتی که براساس این رویکرد انجام شده است، نواقصی دارند که اصلاح آنها نیازمند نگرشی دقیق به نظریّات و رویکردهای نقد کهن الگویی است. نتایج مکرّر، کژفهمی نظریات، ناروشمندی و ناآگاهی از روش های نقد کهن الگویی، از مهم ترین عیب های پژوهش ها و مقالات نوشته شده بر مبنای این رویکرد است. در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، نخست خود مفهوم کهن الگو و نقد کهن الگویی مدّنظر قرار گرفته و تلاش بر رفع ابهام های آن بوده است؛ سپس قالب ها و رویکردهای گوناگون آن مشخص شده و به مفاهیمی مانند مطالعات یونگی و پسایونگیِ کهن الگوها پرداخته شده است. تطوّر کهن الگویی، ژرف خوانی کهن الگویی و بررسی بلاغی کهن الگوها، رویکردهایی است که بر مبنای آنها می توان پژوهش هایی در نقد کهن الگویی نگاشت. همچنین شخصیت های کلیشه ای، شخصیت های اساطیری، نقش مایه ها و وضعیت های کهن الگویی، آیین های جمعی، نمادهای عمومی، سندرم های فرهنگی یا روان شناختی و عقده های روان شناختی قالب هایی است که در آنها می توان کهن الگوهای کشف نشده را کاوید یا بر مبنای آنها متون ادبی هنری را نقد و تحلیل کرد.
بررسی ساخت روایی تاریخ جهانگشای جوینی با کاربست نظریه جهان متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
9 - 34
حوزه های تخصصی:
خوانش میراث کهن فارسی و به ویژه روایت های تاریخی در پرتو نظریه های شناختی مانند نظریه جهان متن، امری بایسته است؛ زیرا رویکردهای علمی جدید، فضایی برای شناخت دقیق و کشف زوایای پنهان متون فراهم می کند. در این جستار با روش تحلیلی- توصیفی نظریه جهان متن را در بررسی ساخت روایی جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی به کار بستیم و به این نتیجه رسیدیم که فراوانی گزاره های توصیف شخصیت ها نسبت به گزاره های توصیف صحنه ها بیشتر است. همچنین به علت کم بودن جهان های زیرشمول اشاره ای، خواننده چندان در فضاهای زمانی و مکانی متفاوت در یک روایت سیر نمی کند. جهان های متنی را که به لحاظ متغیرهای زمانی و مکانی از جهان متن اولیه متمایزند، تجربه و مفهوم سازی نمی کند و در نهایت اشاره گرهای زمانی نسبت به اشاره گرهای مکانی در این متن دقیق تر نیست. جهان های زیرشمول نگرشی و معرفت شناختی به دلیل عدم تغییر زاویه دید توسط راوی در تاریخ جهانگشای کم است و بیشتر روایت ها از زبان جوینی گزارش می شود.
روابط بینامتنی داستان گنبد سیاه با قرآن بر پایه ی تحلیل لایه ی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
169 - 194
حوزه های تخصصی:
هفت پیکر از آثار برجسته ی ادبی با بیانی رمزی است که بسیاری از ظرفیت های زبانی آن ناشناخته است. ازآنجاکه محتوای یک اثر ائتلافی از معانی واژه ها است و نمود واژگانی سبک در اثر به مراتب بیشتر از لایه های دیگر است، واکاوی لایه ی واژگانی در کشف ظرفیت های زبانی و پیوند هنری زبان و معنا کارآمدتر است. در این پژوهش با بررسی لایه ی واژگانی به ویژه هنرِ واژه گزینی، نقش این سازه ی زبانی در بازنماییِ روایت ثانوی در داستان «گنبد سیاه» مشخص می شود. سراینده به منظور اثربخشی و درک عمیق ترِ خواننده از پیام متن، داستان آدم (ع) را به موازات داستان گنبد سیاه در سطح زیرین روایت می کند. گزینش واژه ها متناسب با ارزش آن ها در بافت متنی و نقششان در پیوند با فرامتن است؛ ازاین رو واژه هایی که در بازنمایی روایت ژرف ساختی ایفای نقش می کنند، رمزگانی نمادین هستند که ازنظر محتوایی، قابلیت دریافت های چندگانه به متن می بخشند و از دیدگاه ساختاری، عامل انسجام در روایت ژرف ساخت و تداعی رخدادهای آن هستند. بسامد و تکرار واژگان به متن قابلیت ارجاع به روایت ثانوی را می دهد. استفاده از شگردهایی مانند نقش منادایی، صفت جانشین اسم و آوردن ضمیر شخصی قبل از واژه ها، شیوه هایی مناسب برای برجسته سازی رمزگان است.
رویکرد خطابی و ساخت گزاره های ندایی در شعر منیره هاشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منیره هاشمی یکی از شاعران کودک و نوجوان است که برخی اشعار خود را با رویکرد تخاطبی، یعنی خطاب به مخاطبی بالفعل یا مخاطب درون متنی سروده است. در این نوشتار، چندوچون بهره مندی این شاعر از ظرفیت های بیان خطابی با روش توصیفی و تحلیل محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای کاوش و بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار اشعار خطابی هاشمی، مجموعه ای از گزاره های خطابی است که به منظور حفظ ارتباط با مخاطبِ درون متنی و اقناع و تأثیرگذاری بر او نظام می یابد. این گزاره ها طبق الگوی زبانی و بلاغی همسان، تکوین نیافته و در آن ها مختصات چندگونه ی بیان، از جمله بیان گفتاری، بیان روایی، بیان وصفیِ ساده و بیان تصویری به چشم می خورد. بهره مندی هاشمی از این گزاره ها، زمینه و شرایط مساعدتری را برای لذت خواننده ی کودک از جهانِ زبانی و مفهومیِ شعر فراهم ساخته و موجب شده ارتباط خواننده با شاعر و شعر، به سطحِ ارتباطی صمیمانه و عاطفی ارتقا یابد.
واکاوی جریان های تفکر عرفانی ایرانی عصر صفوی از جهان ملموس استعاره (بررسی رسایل دهدار، جوگ بشست و اصول المعارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
23-46
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره مفهومی و خوشه های تصویری مرتبط با آن در رساله های دهدار (محمد دهدار1016ق) جوگ بشست (میرفندرسکی، 1020ق) و اصول المعارف (ملامحسن فیض کاشانی1081ق) تحلیل و تبیین می شو د.در مقاله حاضر استعاره های مفهومی در سه اثر مهم دوره صفوی که هر کدام نماینده یک جریان فکری در این دوره هستند مورد بررسی قرار گرفته است. رسایل دهدار نماینده تفکر عجم گرایی، جوگ بشست سنت ترجمه آثار هندی به فارسی و اصول المعارف نماینده تفکر کلامی شیعی اثنی عشری است. هر سه این آثار در تاکید بر باورهای کلامی و عرفانی ایرانی-اسلامی مشترکند. در این آثار مهمترین مفاهیم شناختی یعنی خداوند، وجود، هستی در قالب استعاره های مفهومی مختلف تصویر شده است که مهمترین آنها، به ترتیب، آفتاب، نقطه و دریا است. در این مقاله با بررسی و مقایسه این تصاویر و خوشه های آنها به بخشی از زیرساخت های فکری مشترک در این سه تفکر پی خواهیم برد که بازتابی از اندیشه های تصوف ایرانی است. این مقاله از رویکرد استعاره مفهومی لیکاف سود جسته است.
گونه شناسی تطبیقی طردیه (نخجیرگانی) در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
95-120
حوزه های تخصصی:
«طردیه» (نخجیرگانی) یکی از انواع شعر در ادبیات فارسی و عربی است. سابقه این نوع از شعر در ادبیات عربی به دوره جاهلی بازمی گردد، اما در دوره عباسی است که طردیه به عنوان یک نوع ادبی مستقل مطرح می شود. رواج این نوع ادبی در دوره عباسی تحت تأثیر رواج شکار و علاقه وافر خلفای عباسی و اشراف به این تفریح درباری مرسوم در ایران دوره ساسانی بوده است. این نوع ادبی به تبع شعر عربی در شعر فارسی نیز رواج می یابد و و به عنوان یکی از زیرگونه های قصیده مدحی مورد توجه بعضی از شاعران درباری، به ویژه شاعران دربار غزنوی، سلجوقی و گورکانیان هند قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر بررسی ویژگی ها/ قراردادهای این نوع ادبی در شعر فارسی و عربی، بیان شباهت ها و تفاوت های آن در این دو زبان، تفاوت آن با «شعر شکار» و ارائه تعریفی جامع و مانع از آن است. برای این منظور به بررسی گونه شناسانه نمونه های این نوع ادبی در ادبیات فارسی و عربی پرداخته شده است.
تحلیل صحّت انتساب دیوان خطایی به شاه اسماعیل اوّل صفوی بر اساس نظریّه ی ژرار ژَنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
49 - 82
حوزه های تخصصی:
شاه اسماعیل اوّل صفوی، میراث دار سیاست و شجاعتِ شیوخ متأخّر صفوی، شیخ جنید و شیخ حیدر، و جدّ مادری اش، اوزون حسن آق قویونلو، و فضیلت و معنویّت شیوخ متقدّم صفوی، به ویژه شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی بود. به گواهی برخی منابع معتبر تاریخی و ادبی، وی طبع شاعری داشت و دیوان خطایی منسوب به اوست؛ امّا صحّت این انتساب مخالفان و موافقانی دارد. این مقاله به شیوه ی توصیفی-تحلیلی، به بررسی دیوان خطایی و منابع ادبی و تاریخی دوران صفوی بر اساس نظریّه ی ترامتنیت ژرار ژنت پرداخته و به این نتیجه رسیده که با توجّه به قراین پیرامتنی درونی و بیرونی، انتساب دیوان مذکور به شاه اسماعیل اوّل صفوی پشتوانه ی علمی، ادبی و تاریخی محکمی دارد. بیشترین قراین پیرامتنی درونی این انتساب، مربوط به «عنوان دیوان» و «تخلّص شاعر» است که علاوه بر دلالت بر شخصی واحد، در دیوان خطایی بارها در کنار هم آمده اند. همچنین بیشترین قراین پیرامتنی بیرونی، مربوط به گزارش های تذکره نویسان درباره ی شاعری و انتساب دیوان خطایی به وی با نقل نمونه ای از اشعار اوست. دیگر قراین پیرامتنی عبارت اند از: اشارات مورّخان، مؤلّفانِ فرهنگ ها و دایره المعارف ها، سلسه النّسب ها، سفرنامه ها، عاشیق ها و... به شاعری وی که روی هم رفته صحّت انتساب دیوان خطایی را به او تأیید می کنند.
خودشیفتگی و ویران گری در رمان دودکش شیطان به قلم آنه لندزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با معرفی اریش (اریک) فروم به عنوان عضوی از مکتب فرانکفورت آغاز می شود و در ادامه توضیح می دهد که او چگونه با خوانش منحصر به فرد خود از فروید و آثارش، به مرور از دیگر اعضای این مکتب فاصله گرفت. فروم که از وی حتی در غرب به عنوان روشنفکری گمنام یاد می شود، در ایران شخصیتی است فراموش شده، که کمتر مورد توجه ادیبان و پژوهش گران قرار گرفته است. جستار حاضر بر آن است تا نخست مفاهیمی چون منش های بی ثمر و غیر خلاق را توضیح دهد، به ویژه منش محتکر، منش بهره کش، منش بازاری و منش مرده گرا-ویران گر، و سپس به تحلیل رمان دودکش شیطان (۱۹۹۷)، اثری ادبی به قلم آنه لندزمن بپردازد که آن گونه که باید مورد توجه منتقدان ادبی قرار نگرفته است. این رمان دوران استعمار (۱۹۱۰-۱۹۱۵) را در آفریقای جنوبی به تصویر می کشد. از آن جا که فروم معتقد است که با واکاوی شخصیت های غالب جامعه می توان پی به ساختار کلی اجتماع برد، در این پژوهش تلاش بر آن است که با تحلیل شخصیت آقای هنری، سپتامبر، و خانواده ی جاکوبز، دریچه ای به ساختار کلی اجتماع آن روز آفریقای جنوبی تحت استعمار گشوده شود.
ابوالفضل رشیدالدین میبدی و تفسیرش از عشق حقیقی و مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
68 - 85
حوزه های تخصصی:
یکی از ارزشمندترین گنجینه های زبان و ادب فارسی ترجمه و تفسیرهایی است که در طی قرن ها به همت بندگان پاک اندیشه خداوند نوشته شده است. در میان این ترجمه و تفسیرهای بلند قرآن کریم کشف الاسرار میبدی ارزش والا و مقامی خاص دارد. میبدی تفسیر عرفانی کشف الاسرار را در سال 520 ه.ق تمام کرده است. تصوف میبدی تصوف عاشقانه به شمار می رود، بدین معنی که وی نسبت میان انسان و خداوند را مفهوم عشق یا محبت در نظر می گیرد، به گونه ای که هستی انسان همه متوجه خداست. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، کوشش شده است عشق مجازی و حقیقی در این اثر بررسی و تحلیل گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد عشق در تفسیر عرفانی کشف الاسرار در قالب مفاهیم زیر تحلیل شده است: فطری بودن عشق، عشق امانت الهی، عشق تمام زندگی، در راه عشق بلا نعمت شود، مقام و عظمت عشق، تحمل درد در راه عشق، عشق موجب اتحاد عاشق با معشوق می شود، دل جایگاه عشق الهی، آرزوی مرگ برای وصال، وجود عشق در موجودات، یاد معشوق آرام بخش روح و روان و راز عشق.
نقد و تحلیل زیبایی های بلاغی در زبان عرفانی معارف بهاءولد
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
15 - 36
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برخی از زیبایی های بلاغی معارف بهاءولد بررسی شده است و میزان ارتباط کلام وی با مخاطبان خاص و عام و نزدیکی زبان و سبک او به سبک رایج زمان نویسنده در سطح نظری و با روش مطالعه کتابخانه ای و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی تبیین شده است. سبک نویسنده با ویژگی های سبک ادبی دوره او مطابقت دارد. مقوله های بیان و بدیع از مطالب و یافته های مقاله حاضر است. بهاءولد با سبک خاص خویش و توسل بر رویدادهای شبانه روزی زمان خود، پیچ و تاب اندیشه های عرفانی را با زبانی ساده و روان و در لابه لای تمثیلاتی برای تعلیم مخاطبان خود بیان می کند که برگرفته از زبان گفتاری و شغل مردمان محل زیست اوست. اختلاف عمده سبک او با سبک رایج نویسندگان عصر او موزون و موسیقیایی بودن متن کتاب اوست. زبان عرفانی بهاءولد از لحاظ ادبی و بلاغت در بیان اصطلاحات و حقایق عرفانی حائز اهمیت است و زبان این اثر را در بین آثار منثور و عرفانی زبان فارسی بی بدیل ساخته است.
راهنمای سرکوب؛ تحلیل حکایت مزدک در سیاست نامه برمبنای تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احضار و بازخوانی گذشته برآیند بروز بحران های اجتماعی و سیاسی زمان حال است. نویسندگان مسلمان برای مشروعیت بخشی و تصدیق حاکمان، به تطبیق طرح واره های دوران باستان با نمونه های معاصر اقدام کرده اند. در این انطباق، شاهِ موجود با شاهِ آرمانی و عملکرد او با عصر زرین ایران سنجیده شده است. تاریخ نگاری متمرکز و سازمان یافته ساسانیان حکایت مزدک را درجهت مشروعیت بخشی به قدرت و عملکرد ساسانیان طرح ریزی کرده و تصویری آرمانی از عصر انوشیروان و عدالت او برساخته است. خواجه نظام الملک، که وزارت را در عصری ملتهب برعهده داشت، افق و ایده آل حکومت را در عصر انوشیروان جست وجو می کرد. او در بخش متأخر سیاست نامه برای مقابله با جنبش اسماعیلیان به الگوی کشتار مزدکیان به دست حکومت ساسانی متوسل شد و با واسازی الگوهای تاریخی، نه تنها کشتار مزدکیان را تصدیق کرد، بلکه قلع وقمع مخالفان سلجوقیان را مشروع جلوه داد.
ساخت کلان رباعیات نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت کلان به ساختار زیرین و بنیادینی اطلاق می شود که نظام و سازمان متن یا گفتمان را تبیین و تفسیر می کند. در بررسی و توصیف ساخت کلان رباعیات نیما، که برپایه طرح ساخت گفتمانی و متنی لطف الله یارمحمدی درباره رباعیات خیام صورت گرفته و مبتنی بر سه سازه «توصیف»، «توصیه» و «تعلیل» است، علاوه بر این سه سازه، سازه های «تمنا و آرزو»، «تأسف»، و «تعجب» نیز قابل تشخیص است. براساس این طرح، رباعیات نیما را می توان به سه دسته رباعیات تک سازه ای، دوسازه ای و سه سازه ای تقسیم کرد. رباعیات تک سازه ای بیش از نیمی از کل رباعیات نیما را به خود اختصاص داده است. سازه اصلی و محوری در رباعیات نیما سازه توصیف است که بیشترین بسامد را دارد و در آن نیما به توصیف احوال خود، به ویژه احوال عاطفی خویش، در قالب گفت وگوهایی عاشقانه با معشوق پرداخته است. همچنین، توصیف طبیعت، انسان، جهان و دیگر مقوله های کلی از دیگر عناصر سازه توصیف در رباعیات او به شمار می آید. ازآنجاکه در دستگاه ارتباطی رباعیات نیما، جزء فرستنده در مرکز و کانون توجه قرار دارد، گفتمان رباعیات او از نوع توصیفی است. نگاه نیما در این اشعار به مقوله هایی همچون عشق، انسان و جهان، غالباً مبتنی بر نگرش سنّتی است و فقط در رباعیاتی که در آنها به توصیف طبیعت پرداخته، نشانه هایی از بینش نو و تازه او دیده می شود.
جایگاه تناظر در جهان بینی ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منظومه فکری ناصرخسرو، تناظر، که به معنی نظیره سازی و برقراری ارتباط میان اجزاء، مراتب و ساحت های جهان، انسان و کیش اسماعیلی است، جایگاه ویژه ای دارد. از نگاه او، میان مراتب هستی، ساحت های وجودی انسان و ابعاد کیش اسماعیلی از جهت های متعدد شباهت ها و ارتباط های دقیق و ظریفی وجود دارد. این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین حوزه های تناظر در آثار ناصرخسرو چیست، زمینه ها و سرچشمه های تناظر در آثار او کدام است، و هدف او از طرح و بسط رویکرد تناظرگرایانه چیست. نتایج تحقیق نشان می دهد که تناظر عالم صغیر و عالم کبیر، تناظر عالم روحانی و عالم جسمانی، و تناظر مراتب دعوت اسماعیلی با اجزای هستی، مهم ترین حوزه های تناظر در آثار ناصرخسرو به شمار می آید. ریشه و سرچشمه توجه ویژه به تناظر در اندیشه او به اساطیر و آرای حکمی و فلسفی ملل مختلف و آثار داعیان بزرگ اسماعیلی برمی گردد. حوزه های یادشده با هم مرتبط است و مهم ترین هدف ناصرخسرو از طرح گسترده این رویکرد، شناخت هستی، تبیین جایگاه انسان در مراتب جهان، و اثبات حقانیت تعالیم اسماعیلی است.
بررسی ویژگی های طنز مجموعۀ پویانمای «دیرین دیرین» با استفاده از نظریۀ عمومی طنز کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه پویانمای «دیرین دیرین» یکی از موفق ترین مجموعه های پویانمای طنز بزرگسال است که به موضوعات مختلف جامعه نگاهی انتقادی دارد و مخاطبان فراوانی جذب کرده است. در این مقاله، نگارندگان در پی تحلیل عوامل طنزآفرین در این پویانما بوده اند. تحلیل حاضر با استفاده از نظریه عمومی طنز کلامی انجام شده است. این نظریه طنز را با استفاده از شش منبع: دانش تقابل انگاره ها، شگرد منطقی، هدف، موقعیت، شیوه روایت، و زبان بررسی می کند. به این منظور، 65 قسمت از این مجموعه به صورت گزینشی انتخاب و براساس نظریه عمومی طنز کلامی تحلیل شده است. براساس نتایج به دست آمده در قسمت های بررسی شده، منابع تقابل انگاره (میانگین 27/2%)، شگرد منطقی (میانگین 61/2%)، شیوه روایت، و زبان در تمام قسمت ها یافت شد و در بخش موقعیت 75 درصد از قسمت های تحلیل شده دارای موقعیتی بودند که خود خالق طنز بوده است. در بخش منبع دانش، 23 قسمت دارای هدف انتقادی و 43 قسمت دارای هدف آموزشی برآورد شد. براساس یافته های این تحقیق، منابع دانش تقابل انگاره ها، شگرد منطقی، و زبان مهم ترین عوامل خلق طنز در این مجموعه محسوب می شوند.
نشانه هایی از وقوع گویی و واسوخت در دیوان شمس
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
43 - 56
حوزه های تخصصی:
وقوع گویی و واسوخت به مثابه رفتاری اجتماعی در دو اصطلاح به هم آمیخته بیشتر در روزگار صفوی شکل گرفته و به عنواندو ویژگی سبکی در شعر عهد صفوی خودنمایی کرده اند؛ بعید نیست فلسفه توسعه و توجه بیش از حدّ شاعران به ای ن ویژگیه اجُستن راهی برای اشاعه این رفتار و نیز جلوگیری از تکرار و تقلید و ایجاد سبک جدید تلقی شود. پیش از ای ن دوره رگ ه هایی از این نوع رفتار اجتماعی در قرون پیشین به چشم می خورد که بازت اب آن در ش عر ش اعران خراس انی و عراق ی از جمل ه مول وی (672-604 ق.) مشهود است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی ضمن مروری بر وقوع گویی و واسوخت با ارائهنمونه هایی از اشعار واسوختی مولوی به «چگونگی و چرایی شعر واسوخت در کلیات شمس» پاس خ ده د. ف رض نویس ندگان ک هنتیجه تحقیق آن را تأیید میکند آن است که مولانا جلال الدّین به عنوان شاعری عاشق پیشه در حالات شوریدگی و غلب ه عش ق ومستی عنان اختیار از دست داده و به بیان وقایع فیمابین خود و معشوقش پرداخته و بی پرده با او سخن ها گفته است.
تراژدی و موقعیت های اجتماعی تولید کننده آن در ایران
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
57 - 68
حوزه های تخصصی:
تراژدی هم گونه ادبی و هم نوعی رویکرد به زندگی محسوب می شود که پایانی فاجعه بار را روایت می کند. هگل و لوکاچ تراژدی را نشانگر لحظه جدایی انسان از جهان می دانند. به همین جهت در جهان فاقد چنین تعارضی، تراژدی وجود ندارد. مقاله حاضر استدلال می کندکه به جهت حضور در مشیت الهی، عقلانیت قرون میانی در ایران فاقد رویکرد تراژیک بود. سپس با نگاهی بهرویکرد گلدمن که معتقد به وجود رابطه میان فرم ادبی-اندیشگانی و ساختار اجتماعی بود، نشان می دهد که تناقض ها و تنش های درونی جایگاه اجتماعی روشنفکران به مثابه نخستین تولید کنندگان رویکرد تراژیک در ایران، نقشی کلیدی در صورت بندی چنین فرمی در ادبیات داستانی داشته و بر اساس فراز و فرودهایش، گونه های متفاوت از روایت تراژیک را پدید آورده است. می توان ابتدا نوعی تراژدی ناشی از شکست از مانع بیرونی را تشخیص داد که نسبت روشنفکر امیدوار به تغییر و خواهان حمایت اجتماعی را باز می نمود. اما پس از شکست های اولیه روشنفکران، تراژدی روایت سوژه به جان خود افتاده ای شد که خویش را مقصر ناکامی می شمرد. هم زمان الگویی از تراژدی هستی شناختی ظاهر شد که امکان رستگاری را ناممکن می دید. با تداوم شکست های تاریخی، اساس خواست تغییر به مثابه امر تراژدی آفرین فهمیده شد. در نتیجه الگویی از زیستن فاقد خیال رهایی روایت شد که تراژدی تکرار بود و نیز الگویی که نتیجه انحراف میل تغییر از ساحت واقعی به ساحت نمادین بود که در قالب تراژدی پسامدرن نمودار گشت.
بررسی بُعد تعلیمی مثنوی مولانا بر اساس نظریه تداعی گرایی (مطابق با آرای زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیطه این مقاله، ادبیات، عرفان و روانشناسی با محوریت مثنوی مولوی است. با پیدایش نظریه های ادبی و غیرادبی از جمله نظریه های روانشناختی، ارتباط چند سویه بین علوم مختلف پدید آمده؛ از جمله، ارتباط بینارشته ای ادبیات، روانشناسی و عرفان. این اتفاق باعث گردید تا ادبیات، به خوانشی کاربرد محور مبدل گردد. ادبیات به یاری نظریه های روانشناسی، بر جذابیت علمی و عملی خود در متون ادبی و عرفانی افزوده است؛ ازجمله موضوعات مطرح در این مقاله، مقوله تداعی است. تداعی، یکی از توانمندی های ذهنی و به عنوان یک سبک تعلیمی، جایگاه ویژه ای در متون ادبی، به خصوص در ژانر عرفانی بر عهده دارد. در سبک آموزشی تداعی، آموزش از پیش تعیین شده نیست. این سبک، روند آموزش را در جریان تعلیم، مشخص می سازد و غیرمنتظره روی می دهد. ویژگیهای دیگر آن، پویایی ساختار متن، پروردگی سخن، تنوع اندیشگانی، چندلایگی، کارکرد روان درمانی و... است. موضوع دیگر مقاله، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درون قصه ای مثنوی و نیز شناخت ناخودآگاه فردی و جمعی بر اساس نظریه تداعی است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای انجام شده و نشان می دهد که چگونه می توان از تداعی به شناخت ناخودآگاه فردی و جمعی بر اساس نظریه فروید و یونگ دست یافت. موضوع دیگر مقاله، تحلیل ساختار شخصیت و ابعاد ذهن فروید و فرایند تفرد یونگ با تکیه بر بعد تعلیمی و روانشناختی رؤیا با محوریت حکایت های مثنوی معنوی بوده است. این پژوهش نشان می دهد که رؤیا، شاهراه دستیابی به ضمیر ناخودآگاه است. مولوی در این حکایت ها، به مخاطب می آموزد که لازمه رسیدن به توازن شخصیت و فرایند تفرد، تعامل یکپارچه ابعاد شخصیت روانی است.
تحلیل سبک شناسی رمان های پاورقی یا عامه پسند براساس نگاهی به رمان پاورقی تاریخی «حمویه» وبررسی شخصیت مرد در این اثر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
133 - 161
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: به روش نویسنده یا شاعرسبک می گویند که مفاهیم ومطالب خاص مورد نظر آنهارا نشان می دهد.درآثارادبی بررسی ویژه گی های فکری،ادبی وزبانی موجب می شود که خوانند ه دیدگاه نویسنده رابشناسد .رمان پا ورقی ،پدیده ای نو وشاخه ای از ادبیات است . زبان اثر: پاورقی با زبان ساده و ساختار کلی، نقاط ضعف و نقصهای فرهنگی جامعه را نمایان میسازد. واقعیت های سیاسی، اجتماعی وتاریخی را مانند آیینه در خود منعکس می کند. با آشفتگیهای سیاسی، اجتماعی پایان دوره قاجار، نویسندگانی با قلم تند، پلشتیهای جامعه را به نمایش درآوردند. رمان پاورقی تاریخی""حمویه" با محور عشق و نثری ساده و زبانی روایتگر با تشویق به میهن دوستی نگاشته شد. روش مطالعه:این جستار با روشی توصیفی - تحلیلی به بررسی روایت محتوای فکری رمان تاریخی آن پرداخته است.نکته قابل توجه بررسی شخصیت های تاریخی مرد اثر است یافته ها: رمانهای عامه پسند را به دلیل داشتن کلیشه ها و چهارچوبهای معین در سراسر اثر، وقایع، شخصیّتها، خط سیر داستانی و درونمایه ثابت ازقبیل مثلثها و مربعهای عشقی، دل بستن دختر و پسر میتوان از ادبیات نخبه گرا جدا کرد. همه این مشخصّه ها عمدتاً حول محوری ساده و برای جذاب کردن داستان هستند. نتیجه گیری: زبان این رمانها ، با توجه به نوع مخاطب، ساده، به دور از پیچیدگی است. در این رمانها ، عشق و وطن دو بنمایه اصلی هستند. درواقع عشق زمینی و عشق وطن در موازات یکدیگر قرار دارند .در رمان پاورقی حمویه رویکرد اصلی نویسنده تاریخی بوده وطن پرستی جلوه بیشتری یافته است. کلیدواژگان: رمان پاورقی عامه پسند ، عشق ،وطن،تاریخ