فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸
111 - 131
حوزه های تخصصی:
بررسی کتاب های دستور زبان فارسی و بازنمایی شیوه های بیان و آموزش آن ها در تطبیق با نظریه های جدید آموزشی می تواند راه-گشای دستورنویسی و آموزش علمی آن باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کتاب های دستور زبان فارسی با معیارهای روش دستور آموزشی بوده است. در این پژوهش گردآوری داده ها به صورت کتاب خانه ای بود که با بررسی 9 کتاب دستور زبان فارسی انجام شد. بررسی داده ها به صورت توصیفی-تحلیلی و با طراحی بازبینه هایی بر اساس رویکرد زبان شناسی کاربردی و دستور آموزشی صورت گرفت. با توجه به گسترده بودن حوزه دستور زبان فارسی، پیکره داده ها بر اساس سه پیش شرط: معتبر بودن، جامع بودن و معاصر بودن برگزیده شد. برای اجرا و تطبیق رویکردها و روش های بنیادین، بازبینه هایی طراحی شد تا همه کتاب ها در چارچوبی منظم سنجیده شوند. بر این اساس ویژگی های هر یک از نظریه های اساس استخراج شد و به صورت شاخص شماره گذاری شد تا یافته ها روبه روی آن ها درج شود. بنابر یافته های پژوهش حاضر: کتاب های دستور زبان فارسی مطابق با دستور توصیفی ساختگرا یا صورتگرا و به روش قیاسی نوشته شده اند. در هیچ یک از آن ها شاخص های دستورآموزشی مانند بافت- محوری، در نظر گرفتن فرم و معنا و کارکرد، مفهوم- محوری، تکلیف-محوری، تولید-محوری، توجه به گونه های گفتاری، معیار آموزش نبوده است. در این پیکره تأکید بر دانش زبانی است؛ نه توانش ارتباطی. طبق این بررسی، دستور زبان فارسی بر اساس پیکره ای از داده های زبانی نوشته نشده است. نتایجِ پژوهش حاضر می تواند برای دستورنویسان، مدرسان و پژوهندگان دستور زبان فارسی و نیز حوزه آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان مفید باشد.
نقدی بر روش شناسی علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روش شناسی علوم سیاسی» قصد دارد شیوه های پژوهش در دانش سیاسی را جمع آوری، طبقه بندی، توصیف و تحلیل کند. کتاب دکتر حقیقت با عنوان «روش شناسی علوم سیاسی» تلاش کرده است بیشتر روش شناسی های موجود در علوم سیاسی را بررسی و نقد کند. فصول کتاب از انسجام مناسبی برخوردار است و نویسنده در بررسی و نقد روش های مختلف علوم سیاسی، شیوه منسجمی را اتخاذ کرده است. در برخی موارد توجه به فضای بومی جامعه ایران، مطالب کتاب را سودمندتر کرده است. توجه اساسی به تمایز میان روش تحقیق و روش شناسی از نقاط برجسته این پژوهش محسوب می شود. از سوی دیگر، ابهام در تعریف علم انسانی وسیاست، عدم ارائه معیاری مشخص برای طبقه بندی روش های پژوهش و ابهام در کثرت گرایی روش شناختی از مهمترین نقائص کتاب است. نویسنده محترم روش شناسی علوم اجتماعی و سیاسی را بخشی از فلسفه این علوم می داند. اما در بررسی روش های علوم سیاسی، معنای مورد تاکید از روش شناسی به عنوان بخش مهمی از فلسفه علوم اجتماعی و سیاسی مورد غفلت جدی قرار داده است. میان بحران مفاهیم مطرح شده در کتاب و ادعای عدم قطعیت درعلوم انسانی تعارض وجود قرار دارد.
واکاوی تطبیقی – اسطوره ای رمان های خانه ادریسی ها از غزاله علیزاده و خانه اشباح از ایزابل آلنده(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
299 - 319
حوزه های تخصصی:
اسطوره از برجسته ترین مفاهیمی است که سبب بازآفرینی و نوآوری در آثار ادبی می گردد. رمان به عنوان یکی از کارآمدترین انواع ادبی معاصر نیز با اسطوره پیوند دارد. فضای برخی از رمان های ایرانی معاصر توان بالقوه ای در نمایاندن اسطوره ها و مفاهیم جادویی و ماورائی دارد و همین موضوع، عامل غنا و شباهت آن ها به رمان های رئالیسم جادویی آمریکای جنوبی شده که باور به وجود فضایی جادویی و اسطوره ای در کشورهای این منطقه، در آثار نویسندگانش جلوه گر شده است. با توجه به تأثیرپذیری رمان های این دو منطقه از کنش ها و مفاهیم اسطوره ای، پژوهش حاضر به واکاوی اسطوره ای رمان های خانه ادریسی ها از غزاله علیزاده و خانه اشباح از ایزابل آلنده به شیوه تحلیلی مقایسه ای می پردازد و روشن می سازد که توجه این دو نویسنده به بازآفرینی اسطوره های آفرینش و زمان و مکان اسطوره ای، همسان بوده با این تفاوت که جنبه های جادویی، شخصیت های ماورائی و اسطوره ای در رمان آلنده آشکارتر و ویژگی های قهرمان گرایانه و توجه به کهن الگوی زن زمین در خانه ادریسی ها نمود بیش تری یافته است.
تأمّلی در چیستی ادبیات آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات آیینی سابقه دیرینی در تاریخ ادبیات فارسی دارد که نشان دهنده اهمیت موضوعات و مفاهیم آیینی نزد شاعران و سخن پردازان فارسی زبان است. در گذشته درون مایه ادبیات آیینی کهن بیشتر بر اسطوره ها، سنت ها و آداب ورسوم فرهنگی تأکید می کرد، اما از دوره اسلامی و به ویژه با روی کار آمدن حکومت های شیعی، رنگ و بوی مذهبی گرفت. در دوره معاصر درباره چیستی و ماهیت شعر آیینی تحقیقاتی انجام شده است که معمولاً جامعیت و مانعیت تعریف در آن لحاظ نشده است و گاهی در تعاریف ارائه شده، ادبیات آیینی با ادبیات عرفانی، مذهبی یا تعلیمی خلط شده است. این پژوهش تلاش می کند تا با شیوه کتابخانه ای و سند کاوی به بررسی چیستی ادبیات آیینی بپردازد و در حد توان، تعریفی جامع از ادبیات آیینی ارائه دهد. در ادامه، بعضی از گونه های ادبیات آیینی بررسی و به طور اجمالی به ساختار و محتوای آن اشاره شده است.
شواهد تاریخی و ادبی نویافته درباره تبار اشکانیِ داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
101 - 130
حوزه های تخصصی:
درباره تبار داستان ویس و رامین از دیرباز مباحث بسیاری مطرح شده است. برخی از پژوهشگران این داستان را متعلق به زمان و مکان خاصی ندانسته و با عنوان «تخیلی» از آن یاد کرده اند. برخی دیگر برای آن هویت تاریخی قائل شده و خاستگاه آن را به روزگار ساسانیان، اشکانیان و دیگر ادوار تاریخی نسبت داده اند. بر مبنای پژوهش مینورسکی، انتساب این داستان به عصر اشکانی محتمل تر از دیگر دوره هاست. در پژوهش حاضر تلاش شده است با واکاوی منابع تاریخی و ادبی از منظری نوین، افزون بر شواهد مینورسکی، شواهد و استناداتی نویافته درباره تبار اشکانی داستان ارائه شود. همچنین شواهد بیشتری در تأیید برخی دیدگاه های او به دست داده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش پرهیز از کلی گویی و تلاش به منظور به دست دادن جزئیاتی شفاف و مرتبط با تبارِ اشکانی داستان است. ابتدا پیشینه، فرضیه ها و نظریه های مختلف درباره تبار این داستان ذکر شده است؛ سپس با مطالعه تاریخ و منابع مربوط به روزگار اشکانیان، بازتاب وقایع این عصر در ویس و رامین نشان داده می شود. در این راستا، شواهد نویافته ای از دوره اشکانی در پیوند با قلمرو جغرافیایی، سنت های داستانی و حماسی و شفاهی، آیین ها، سرگرمی ها و بازی ها، اهمیت اسب سواری و تیراندازی، ساختار ارتش و مواردی از این دست، مورد ارزیابی و بررسی تحلیلی قرار گرفته است.
تطوّر مفهوم «فرهنگ» در فرهنگ های فارسی و نقد فرهنگ نویسان از یکدیگر تا بهار عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
165 - 189
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که پس از معرّفی فرهنگ های فارسی و فرهنگ نویسان شاخص، به تطوّر مفهوم «فرهنگ» و نقد فرهنگ نویسان از یکدیگر در فرهنگ های فارسی به فارسی پرداخته، بیست وسه فرهنگ براساسِ بازه زمانی تألیف از لغت فرس تا بهار عجم بررسی شدند و دلایلی از کاربرد واژه «فرهنگ» در معنی «کتاب لغت» بیان شد؛ نتیجه اینکه تطوّر مفهوم «فرهنگ»، به صورت هایِ «نیاوردن مدخل فرهنگ»، «آوردن مدخل فرهنگ با معانی گوناگون از جمله کتاب لغت» و «مدخل سازی های گوناگون از این واژه و معانی آن» بوده است. تطوّر «نقد کردن» نیز در فرهنگ های فارسی به فارسی از ساختار به محتوا و به عبارتی از صورت به معنا بوده است؛ در این بررسی که براساس بازه زمانی تألیف فرهنگ هاست و شامل نقد دوازده فرهنگ نویس از یکدیگر می شود مشخّص شد که فرهنگ نویسان پس از پرداختن به مواردی مانند شیوه تنظیم واژگان، شیوه تنظیم باب ها و فصل ها و کمّ و کیف شواهد شعری، به درستی یا نادرستی واژگان و در مرحله نهایی به درستی یا نادرستی معنا پرداخته اند و از کلّی گویی به جزئی نگری رسیده اند. برجسته ترین فرهنگ نویس منتقد، لاله تیک چند بهار مؤلّف فرهنگ بهار عجم است که با سه روشِ «آوردن آرای منتقدانه خود»، «آوردن آرای منتقدانه دیگران بدون داوری خود» و «آوردن آرای منتقدانه دیگران با داوری خود» علاوه بر پرداختن بیشتر به مقوله نقد نسبت به دیگران، همراهی خود را با جریان های نقد شبه قاره در قرن دوازدهم نشان داده است.
مقایسه تطبیقی حروف و حرکات قافیه در زبان عربی و فارسی دری
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
39 - 60
حوزه های تخصصی:
حروف قافیه زبان فارسی در برخی از کتاب ها حروف اصلی و حروف الحاقی خوانده شده است. حروف اصلی به حرف یا حروفی گفته می شود که جزء اصلی کلمه قافیه هستند و حرف یا حروف الحاقی به واژه های هم قافیه گفته می شود. حرکات حروف قافیه در زبان عربی و فارسی دری شش حرکت است که موردبررسی نویسندگان و پژوهشگران قرارگرفته است. از همین رو مشابهت هایی بین حروف و حرکت های قافیه در زبان عربی و فارسی دری وجود دارد که در این مقاله نویسندگان به روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه تطبیقی بین آن ها پرداخته اند و هدف نویسندگان نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک در حروف و حرکات قافیه در زبان عربی و فارسی دری است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که حروف قافیه از زبان عربی به زبان دری راه یافته است و در کنار شباهت های بسیار، در زبان دری گسترش یافته و این گستردگی موجب ایجاد تفاوت های بسیار شده است.
ساختار آوایی و موسیقایی بهمن نامه و فرامرزنامه
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
61 - 94
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های علمی و زیباشناختی، از نتایج مهم سبک شناسی تعیین ارزش واقعی یک اثر است. براین اساس سبک منظومه های حماسی در ادبیات فارسی همواره از سوی پژوهشگران مورد توجه قرارگرفته است و در پژوهش های بسیاری به منظومه های حماسی بعد از شاهنامه پرداخته اند. به طوری که مطالعه و تحقیق در ساختار زبانی گویندگان که یکی از عوامل شناخت و بررسی سبک خاص یک دوره است به ما کمک می کند تا با ویژگی های خاص زبانی موجود در هر دوره آشنا شویم و به درک صحیح و جامعی از معانی نهفته در کلام شعرا برسیم. موسیقی شعر که یکی از جنبه های ساختار زبانی است در شعر اهمیت زیادی دارد. مجموعه عواملی که سبب ایجاد موسیقی در شعر می شوند، تعداد زیادی از شاخص های زبانی و معنایی است که در سراسر شعر سایه افکنده و تحول زیادی در شعر ایجاد می کنند، از قبیل موسیقی حروف و کلمات، انواع جملات و معانی نهفته در آن ها هستند و همچنین هر یک از اوزان شعری دارای موسیقی خاصی است و بسته به محتوا و حالت عاطفی خاص آن شعر متفاوت است. این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی به بررسی عوامل ایجاد موسیقی و آهنگ خاص شعر حماسی در بهمن نامه و مقایسه آن با فرامرزنامه پرداخته است. مشخص شد که سرایندگان هر دو منظومه، در به کارگیری فرایندهای آوایی و موسیقایی موفق عمل کرده اند و توانسته اند آثار خود را در این زمینه به زبان حماسی معیار نزدیک کنند.
نظریه ادبیِ عرفانی: گرانیگاه اندیشه ها و ایده های ادبیِ عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
225 - 258
حوزه های تخصصی:
با به وجود آمدن تلقّی علمی و نوینی از نقد ادبی که با نظریه پیوند تنگاتنگی دارد، واکاوی سنّت ادبی و ایده ها و آرای گذشتگان مان درباره ادبیات و شعر با هدف تألیف الگوهای بومی نقد و نظریه ادبی، امری ضروری می نماید. در جستار پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نخست دلایلی در اثبات فرضیه وجود نقد و نظریه ادبی در گذشته ادبی ایران ارایه شده است. سپس با توجّه به مختصّات نقد نظریه مدار به مثابه دستاوردی مدرن، با شاخص قرار گرفته شدن الگوی ارتباط زبانی یاکوبسن گونه های نظریه ادبی از یکدیگر بازشناسانده شده و درباره گونه «نظریه ادبی موضوع مدار» بحث شده است. این مطالب که مبانی نظری جستار پیش رو را تشکیل داده است، از جمله به این نتایج انجامیده که می توان در کنار نظریه های موضوع مدار وارداتی ای از قبیل ، ماتریالیسم فرهنگی، تاریخ گرایی نوین، نظریه و نقد مارکسیستی، نقد فمینیستی، نقد پسااستعماری، بوم-نقد و...، از متن گفتمان تصوّف نظریه موضوع مدار بومی ای را با نام «نظریه ادبی عرفانی» تألیف کرد. در نظریه ادبی عرفانی بنا بر جهان نگری ای معنوی، آنچه اصالت دارد محتوا است و نه صورت و این اندیشه بنیادی با نمودهای گوناگونی در آثار متصوّفه(در آرای انسان شناسی، سیاسی، ادبی و ... آن ها) بازتاب یافته. نیز شاعران، نه بر مبنای «چگونه گفتن»، بلکه بر مبنای «چه گفتن» رتبه بندی می گردند و بر همین نهج «شعر حکمت» بر «شعر هزل» برتری داده می شود. این قبیل نظرات در کاربست عملی شان برای نقد آثار ادبی و اشعار، بدنه «نقد ادبی عرفانی» را می سازند.
بررسی وجوه مختلف عنصر عاطفه در غزلیات امیر خسرو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
166 - 183
حوزه های تخصصی:
عاطفه واکنشی است که انسان در برابر تجربیات درونی و محیطی از خود نشان می دهد و شعر با غلبه احساس و عاطفه بر روح شاعر آغاز می شود. عاطفه، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش، احساس و زمینه درونی و معنوی شعر است. با آنکه محرک عاطفی هنرمند، به عوامل محیطی و بیرونی بستگی دارد، اما ارتباطی مستقیم با درون او دارد. هنر عرصه انتقال عاطفه است که به دلیل گستردگی و اهمیت وجوه عاطفی شعر، می توان از ابعاد مختلفی به آن نگریست. عاطفه مهم ترین عنصر شعر است که عناصر دیگر را به خدمت می گیرد. تناسب عاطفه با تصویر، زبان، موسیقی و فضاسازی شعر همه از مواردی حائز اهمیت است. این مقاله به بررسی عنصر عاطفه درشصت غزل از امیرخسرو پرداخته و امتیازات و برجستگی عنصر عاطفه از ابعاد مختلف در غزلیات وی را می نمایاند. نتایج این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی به دست آمده است.
بررسی خودسانسوری در آثار شاخص نظم و نثر دوره مغول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خودسانسوری اقدامی است که طی آن نویسنده با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و به منظور خویشتن داری و مصلحت اندیشی، در اثر خویش دست به سانسور می زند. خودسانسوری در واقع، انگیزه کنشی است که علت اصلی آن، درجه های گوناگونی از ترس است. ترس و هراس شدیدی که در عصر مغول در میان مردم وجود داشت، سبب شد نویسندگان و شاعران، در خلق آثار خود، این شیوه را در پیش گیرند و به روش های گوناگون خودسانسوری کنند. در این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، سعی بر این است که پدیده خودسانسوری در آثار شاخص منظوم و منثوم دوره مغول با تأکید بر نفثه المصدور، تاریخ جهانگشای جوینی، کلیات سعدی و دیوان حافظ بررسی شود تا علل خودسانسوری در این دوره و شیوه های مورد استفاده خالقان این آثار در خودسانسوری، مشخّص گردد. حاصل پژوهش بیانگر این است که خودسانسوری یکی از شیوه ها ی غیرمستقیم در انتقاد از اوضاع جامعه عصر مغول است. نویسندگان و شاعران در بیشتر موارد در پوشش های پنهان کارانه به بیان مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود پرداختند و این کار را با در پیش گرفتن تصنع و پیچیده گویی، ابهام گویی و ادبیات سمبلیک (به کار بردن استعاره، تمثیل، نماد و کنایه) انجام دادند. همچنین شیوه رندی و تغییر ابیات از دیگر شیوه های خودسانسوری است که تنها در دیوان حافظ شیرازی دیده شده است.
دگردیسی های واژگانی در غزلیات بیدل
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
83 - 108
حوزه های تخصصی:
انجام پژوهش های زبانی دشوارتر از سایر حوزه های ادبی است، و اگر پژوهش درباره شاعری با عظمت میرزا عبدالقادر بیدل باشد کار دشوارتر خواهد بود. او از شاعرانی است که در دوران بلوغ شعری خویش، به شعرهای کهن خود دست برده و اصلاحاتی در آن ها انجام داده است. این پژوهش در پی آن است که با در نظر گرفتن نسخه گنج بخش به عنوان منبعی که غزلیات بیدل تا ۵۳ سالگی در آن درج شده است، و مقایسه آن با کتابت همان اشعار در نسخه های خطّی متأخر، سیر شاعرانگی او را از طریق دگردیسی واژگان نشان دهد. کوشش بر این بوده است تا با روش توصیفی-تحلیلی انواع دگردیسی های زبانی انجام شده در غزلیات بیدل در چهار قالب کلیِ «دگردیسی از طریق حذف واژگان»، «دگردیسی از طریق تغییر واژگان»، «دگردیسی از طریق افزایش واژگان» و «دگردیسی از طریق تغییر کامل یک مصرع» برجسته شود. بایستگی مطالعه درباره مسائل زبانی ادبیات فارسی و جایگاه شامخ میرزا عبدالقادر بیدل در سبک هندی، ضرورت و اهمیت این پژوهش را روشن می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشترین دگردیسی در غزلیات بیدل از طریق تغییر واژگان بوده است و حذف یا افزایش واژگان بسامد چندان زیادی نداشته اند. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بیدل با تغییر نگرش نسبت به شعر، واژگان، و تصویرهای شعری توانست خود را از زیر سایه شاعران بزرگ سبک هندی درآورد و جایگاهی ویژه در ادب فارسی داشته باشد.
تحلیلی پیکره بنیاد بر سیر تحول مفهوم «ادب» در جامعه فارسی زبان ایران (1350- 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
67-102
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل اجتماعی- شناختی که در هر زبانی با استفاده از ابزار زبانی متفاوتی رمزگذاری می شود، مفهوم ادب است. درک و بیان مفهوم انتزاعی ادب تنها از طریق مفاهیم عینی و ملموس ممکن است؛ یعنی درک این مفاهیم انتزاعی از طریق بیان این مفاهیم در قالب عینی تسهیل می شود. ازآنجاکه رمزگذاری مفهوم ادب در زبان یک ویژگی زبانی است که محیط پیرامون آن را شکل می دهد، با گذر زمان دچار تغییر می شود. در این پژوهش، به طریقه بیان عینی و ملموس مفهوم ادب در زبان فارسی می پردازیم و سعی می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که «آیا جامعه فارسی زبان ایرانی از امکانات بیان ادب بیشتر از قبل استفاده می کند و درنتیجه این امکانات در زبان فارسی افزایش پیدا کرده است؟» یا به عبارتی «آیا جامعه فارسی زبان باادب تر شده است؟» در واقع، برآنیم بدانیم آیا جامعه ایرانی درحدود پنج دهه گذشته باادب تر شده است یا خیر؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، باید به بررسی بازنمون شناختی و ذهنی مفهوم ادب در زبان فارسی بپردازیم تا مشخص شود که آیا سیر نزولی یا صعودی داشته است. به منظور بررسی این مهم، به مطالعه چند ابزار مختلف زبانی از جمله بسامد وقوع استعاره های مفهوم، مجاز، دشواژه ها، حسن تعبیر و صور خطاب. این مطالعه می تواند تغییرات ادب در طول زمان و دلایل احتمالی (اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) این تغییرات را در زبان فارسی در هر دهه نشان دهد. بر این اساس، الگوی شناختی زبان فارسی را از جهت ادب می توان ارائه داد. پیکره مورد بررسی در این پژوهش شامل موارد زیر است: سخنرانی مقامات سیاسی، فیلم های سینمایی، متون مطبوعاتی (روزنامه ها و مجلات) و ترانه ها. نتایج پژوهش نشان می دهد که مظاهر بی ادبی در طول 50 سال روند صعودی داشته است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های معنایی وطن و عشق در اشعار گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
403 - 420
حوزه های تخصصی:
تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی و هم چنین، مدرنیسم و پیشرفت صنعت در برانگیختن حس غریب غربت، مؤثر است. نوستالژی مواردی نظیر دوری از سرزمین، دوری از معشوق، خاطرات کودکی و جوانی، از دست دادن ارزش ها، مهاجرت و گذشته ی اساطیری را شامل می شود. شاعران و نویسندگان بسیاری، صورت های مختلفی از این احساس غریب را به نمایش گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عگذاشته اند؛ از گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عواطف نوستالژی گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را مورد بررسی قرار می دهیم
واکاوی بن مایه های همگون ادبیات اعتراض در شعر عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
488 - 513
حوزه های تخصصی:
دو کشور ایران و فلسطین به دلیل برخورداری از دین مشترک، باورها و اعتقادات نزدیک به هم و تجربه های مشترک سیاسی - اجتماعی، مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته اند، در این میان شاعران، به عنوان رهبران ادبی با تکیه بر رسالت اجتماعی خویش، نقش برجسته ای در بارور کردن روح انقلابی مردم و برچیده شدن بساط ظلم و بی عدالتی داشته اند. دو تن از چهر ه های برجسته این رسالت در این دو کشور، عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی هستند که با اشعار خطابی و کوبنده خود به خوبی توانستند در برابر توطئه های دشمنان بایستند و روح بیداری و تحرک و اعتراض را در مردم بدمانند. در پژوهش حاضر، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به بررسی برخی عناوین مطرح در ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر پرداخته شده و در پایان برخی نتایج حاصل شد: وطن دوستی و اعتراض علیه توطئه های دشمنان و استعمارگران، اعتراض علیه عملکرد حاکمان نالایق، محکوم نمودن عدم اتحاد و عدم یکپارچگی مردم، اعتراض علیه مزدوران و وطن فروشان از مهمترین مضامین ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر هستند. هر دو شاعر با زبانی تند و انتقادی؛ گاه صریح و گاه نمادین به تقبیح کژی ها و نابسامانی های موجود در جامعه پرداخته و احیای هویت ملی را در دستور کار خود قرار داده اند. هر دو یکی از عوامل نابسامانی را بهانه های مختلف دودستگی و اختلاف دانسته که در نظرگاه عارف وجود اختلافات دینی و مذهبی یکی از ریشه های اساسی آن را تشکیل می دهد.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا جلال الدّین بلخی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
1 - 29
حوزه های تخصصی:
عشق از مهم ترین و اساسی ترین مباحث عرفانی است که در عرفان اسلامی و در آثار و اندیشه مولانا به طور بارز، مطرح گردیده است؛ به نحوی که در مثنوی، عشق، یکی از راه های رسیدن به وصال پروردگار و فنا شدن در ذات او و بقا یافتن به اوست. در اندیشه عرفانی مولانا، غایت و نهایت عشق، وحدت عاشق و معشوق است؛ ولی در نظر یالوم، عشق یکی از مؤلفه های معنابخش زندگی است. او به قدرت عشق در تحوّل فرد و معنابخشی به زندگی اذعان دارد. اگرچه او عشق را به خلسه های مذهبی تشبیه کرده است؛ اما به دلیل عدم باور به ماوراءالطبیعه و عدم توجّه به امور معنوی در میان اقسام عشق، تنها به عشق زمینی توجّه کرده است. در میان اقسام عشق زمینی، توجّه او بیشتر معطوف به عشق نفسانی و به نوعی اخلاقی است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا و یالوم بپردازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که یالوم برآن است که عشق باید بالغانه و رشد یافته باشد و معتقد است، عشق با خود مسئولیّت به دنبال می آورد و فرد عاشق باید در برابر نیازهای جسمانی و روانی معشوق، پاسخگو باشد و برای منحصر به فرد بودن او، ارزش قائل شود. مولانا نیز همانند یالوم معتقد است که عشق به زندگی، معنا و گرمی می بخشد و همچنین عشق با خود مسئولیت را به دنبال می آورد؛ به نحوی که همسو بودن او در این نظریّه با یالوم به وضوح در اشعارش نمایان است.
تحلیل شعر آیینی در دیوان «حزین لاهیجی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات آیینی با فرهنگ و اندیشه ایرانی پیوند ناگسستنی دارد. شعر آیینی بخش مهمی از ادبیات فارسی است که شاعران اهمیت و اعتبار ویژه ای به آن می دهند. این نوع ادبی در زبان فارسی از پیشینه و جایگاه ویژه ای برخوردار است. شعر آیینی، شعری است که در مورد آیین ها و بسیاری از مناسبت های زندگی فردی و اجتماعی، دینی و مذهبی، قومی و منطقه ای سروده می شود. این نوع شعر معمولاً حاوی مدح و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص)، ائمه اطهار (ع) و آیین های کهن باستانی و ملی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، شعر آیینی که گاهی ولایی نامیده می شود؛ وارد مرحله ای تازه شده و شاعران به واسطه ماهیت دینی و حماسی انقلاب به گونه ای متفاوت از دوره گذشته به شعر آیینی روی آورند و این مضمون رو به فزونی قرار گرفت. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، به جایگاه شعر آیینی در دیوان حزین لاهیجی که از شاعران بنام استان گیلان است، پرداخته شده و اشعار ایشان که در مدح و منقبت پیامبر اسلام (ص) و بزرگان دین سروده شده است، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حزین لاهیجی در اشعار خود به فضایل بزرگ انسانی پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) توجه خاص داشته است.
مقایسه پریسکه ایرانی با هایکو ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
207 - 222
حوزه های تخصصی:
پریسکه یکی از انواع شعر کوتاه فارسی معاصر است. در سالهای اخیر، گرایش به قالبهای کوتاه مورد توجه شاعران قرار گرفته است و هرکس به فراخور ذوق خود نامهای گوناگونی بر اشعار کوتاه فارسی می گذارد. بر همین اساس برخی که با پریسکه آشنایی ندارند آن را هایکوی فارسی یا تقلیدی از هایکو می نامند در صورتی که پریسکه قواعدی دارد که آن را از هایکو و دیگر اشعار کوتاه متمایز می کند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی پریسکه از نظر ساختار و محتوا پرداخته شده است تا پریسکه به عنوان قالب کوتاه مستقل شعری، معرفی، و ویژگیهای آن بیشتر شناسانده شود. بر اساس این پژوهش نتیجه گرفته شد که پریسکه، قالب کوتاه مستقلی است که ویژگیهای خود را دارد و با هایکو از نظر ساختاری و محتوایی به گونه ای محسوس متفاوت است.
تحلیل گفتمان انتقادی آثار فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 90
حوزه های تخصصی:
فخرالدین عراقی شاعر عارف سده هفتم، اشعار و لمعات خود را با درون مایه عشق سروده و نگاشته است. این پژوهش به روش تحلیل گفتمان انتقادی نرمن فرکلاف، غزلیات، رباعیات، عشّاق نامه و لمعات عراقی را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین کاویده و در پی آن است که بداند عراقی تحت تأثیر کدام گفتمان ها و سویه های قدرت قرار دارد و سهم او در بازتولید یا مبارزه با آن ها چه میزان است. ازاین رو در سطح توصیف پس از یافتن سر نخ گفتمان ها، به کمک آن ها به گفتمان کاوی و تأثیر و تأثّر عراقی پرداخته ایم. در شعر عراقی، پرکاربرد ترین واژه و مضمون، عشق است. حاکمیت جملات مجهول از بی صدایی عاشق و میدان داری عشق خبر می دهد. پررنگ ترین نمود عشقش، «درد فراق» است. عراقی، تحت حاکمیت ضمیر «تویِ» (معشوقِ) نامعیّن است که «من» او را تابعی از «او» (معشوق) کرده است. در بافت موقعیتی، هجوم مغول و ظهور ابن عربی، علمی و عملی و علنی ترشدنِ گفتمان عراقی را در پی داشت و بستری شد تا بی محابا تر، از عشق به معشوق ازلی، دم زند و جان مایه شعر، به ویژه لمعات را بر پایه وحدت وجود نهد. در بینامتنی، تحت تأثیر گفتمان آیاتی از قرآن، اندیشه های وحدت وجودی ابن عربی و جمال گرایانی چون احمد غزالی است. در قلندرمنشی، با تهوّر بیشتر میراث دار سنایی و عطار است. بنیادی ترین نظرگاه تقابلی عراقی، گفتمان عشق محور در برابر زهدمدار است. همین رَویّه به دلیل ماهیت انفعالی زبان و بیانش، در راستای تثبیت ساختار نهاد قدرتِ حاکم عمل کرده است.
جمهره الأمثال و امثال کهن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
169-174
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین منابع شناخت امثال کهن ایرانی، کتب امثال عربی، بهویژه کتبی است که نویسندگان آنها ایرانی بودهاند. در این باره، دو کتاب، از حیث اشاره به امثال کهن فارسی، جایگاه برجستهای دارد: یکی، الأمثالُ الصّادرهُ عَن بُیوتِ الشِّعر از ابوحمزه اصفهانی (درگذشته: قبل از 360)، که باب هفتم آن، «فی أبیاتِ ذاتِ أمثالٍ مَنقولهٍ مِنَ الفارِسیّهِ إلَی العَرَبیّه»، است. در این بخش، ابیات فراوانی آورده شده که ترجمه مثلهای فارسی است (اصفهانی، 1430: 675 به بعد)، و دیگر، جَمهَرهُ الأمثال ابوهِلال عسکری (395م). این کتاب دربردارنده حدود دو هزار مثل عربی و شرح آنهاست که بهترتیب الفبایی تنظیم شده است. البته در لابهلای شماری از مدخلها، به امثال عربی دیگری نیز اشاره شده است.