فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
نظریه فیلیپ هامون نشانه شناس فرانسوی به دلیل دربرگرفتن آراء نظریه پردازان پیشین، جامع ترین نظریه درباره عنصر شخصیت است. او شخصیت را نشانه ای می داند که از دال و مدلول و سطوح مختلف تشکیل می شود. آنچه اهمیت دارد این است که با بررسی نشانه شناسی شخصیت و با تکیه بر ویژگی ها و صفات به لایه های پنهان شخصیت پی برده می شود. نسخه خطی مولود النبی از مؤلفی ناشناس و ترجمه محمدباقر خشتی کتابت در سال 1275 ق. یکی از کتاب هایی است که زندگی نامه پیامبر (ص) را بررسی می کند و توصیف بخشی از ویژگی های شخصیتی پیامبر (ص) در آن آمده است و به صفات آن حضرت چون جود، مهربانی، شفاعت، علم و عدالت ... توجه شده است. این مولود نامه در یک مقدمه و شش باب تنظیم شده است که وصف نور پیامبر (ص) قبل از تولد و زندگی ایشان بعد از تولد را تا زمان ازدواج ایشان با حضرت خدیجه (س) بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد در محور دال، نام ها و القاب به کاررفته برای پیامبر (ص) در این کتاب همگی با اوصاف و کنش های این شخصیت هم خوانی دارند و به گونه ای اسامی و القابش دلالت بر تمام خصوصیت های ذاتی و درونی او دارد. در محور مدلول بودن شخصیت پیامبر (ص)، صفات و ویژگی های آن حضرت همچون شفاعت، علم، عدل، بخشش و سخاوت، هدایت و رهبری و سبب آفرینش جهان تولد معجزگونه آن حضرت بررسی می شود. در محور سطوح شخصیت نیز سه سطح ظاهری، روانی و اجتماعی شخصیت پیامبر (ص) تحلیل می شود؛ بنابراین این پژوهش شخصیت پیامبر (ص) را در کتاب مولود النبی براساس نظریه فیلیپ هامون با رویکرد توصیفی تحلیلی ترسیم می کند.
«جلوه های صور خیال در غزلیات یغمای جندقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
123 - 142
حوزه های تخصصی:
یغمای جندقی یکی از معروف ترین و برجسته ترین شاعران عصر قاجار در سرایش غزلیات اخلاقی و عاشقانه است. شاعران از آغاز شعر فارسی تا به امروز همواره به علوم بلاغی توجه داشته اند و یکی از مباحث اساسی بلاغت در زبان، صورخیال شاعرانه است که چهار مبحث تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز را در بر می گیرد و کاربرد سنجیده و شایسته آن می تواند به خیال انگیزی و غنای شعر بیفزاید. غزلیات یغمای جندقی ازلحاظ اشتمال بر جلوه های علوم بلاغی به ویژه علم بیان و بهره گیری از تصویرپردازی شاعرانه از اهمیّت بسیاری برخوردار است. غزل های یغما در بر دارنده مضمون های اخلاقی و عاشقانه است که در اوزان گوناگون و بیشتر به شیوه اشعار حافظ سروده شده است. به دلیل کم توجهی به صورخیال در اشعار یغمای جندقی در این پژوهش تلاش شده است صورخیال به کار رفته در غزل های یغمای جندقی با ژرف نگری و با عنایت به ذوق شاعر در بهره گیری از آنها به عنوان یکی از راه های زیباشناختی و شگردهای بیانی و هنری تحلیل و بررسی شوند تا بتوان جلوه ای از محاسن شعری او را به مخاطبان عرضه کرد.
طراحی الگو و بسته مشاوره معنوی بر پایه موضوع عشق در مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معنویّت در سال های اخیر از سازه های مثبت در سلامت روان است. بر همین اساس پژوهش حاضر، مطالعه ای بین رشته ای برای طراحی الگویی از مشاوره معنوی براساس مثنوی معنوی با موضوع عشق است. مثنوی یکی از مهم ترین منابع معنویّت در جهان براساس عرفان اسلامی است. مولانا از بزرگ ترین عارفان اسلامی است که عشق را به ژرف ترین و گسترده ترین شکل، تعریف و کاربردی کرده است.
روش: این تحقیق به روش کیفی تحلیل محتوا براساس مقوله های مستخرج از مثنوی معنوی مولوی و مقالات مرتبط با معنویّت انجام شده است. کلیدواژه عرفان اسلامی و مثنوی، یعنی «عشق» استخراج (542 بیت از شش دفتر مثنوی) و در جدولی کدگذاری و مقوله بندی شد.
یافته ها و نتایج: از 558 مقوله مرکزی، 67 دسته از مفاهیم مشترک بود که در سه مرحله «بیداری معنوی»، «بلوغ معنوی» (عشق) و «نمود معنوی» (ویژگی های عشق) و زیرمجموعه های مرتبط دسته بندی، و سرانجام، الگوی معنوی طراحی شد.
این الگو به دلیل هماهنگی با رویکردهای فرانوین روان شناسی و انطباق بر فرهنگ و متون عرفانی می تواند نقش مهمی در رشد و تعالی انسان امروزی داشته باشد. از این الگو، دوازده جلسه درمانی به منظور بسته مشاوره معنوی نیز استخراج شد.
تحلیل فرمال زبان عرفان؛ گونه ها، نقدها، پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.
بررسی و تحلیل عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمیک استریپ در ایران بیشتر در چهار ژانر عمده خلق شده که شامل ژانر مذهبی، ژانر حماسی، ژانر جنگی و ژانر عامیانه است. ژانر عامیانه به فرهنگ بومی توجه دارد و در کمیک استریپ های کودکان اهمیت بیشتری دارد .از بدو ورود کمیک به ایران، داستان ها و افسانه های محلی و عامیانه، ضرب المثل ها، متل ها و حکایت ها با فرم ویژه ی کمیک، روایت و تصویرسازی شده اند. در داستان های ژانر عامیانه هدف، یادگیری و جلب توجه کودکان به ضرب المثل های ایرانی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کتاب های کمیک کودکان مانند کمیک احسان ماندگاری، کمیک مثل آباد، کمیک ماهنامه ی نبات از آثار سعید رزاقی است که بیشترین میزان کمیک های این ژانر متعلق به اوست. این پژوهش براساس مطالعات کتابخانه ای و تحلیل محتوا و بررسی عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ انجام گرفته است. نتایج، گویای آن هستند که در ژانر عامیانه، موضوعات اخلاقی و اجتماعی به منظور آشنایی با راه ورسم صحیح زندگی بیان شده است. طرح داستان های ژانر عامیانه ی کمیک استریپ ساده است و شخصیت پردازی و حتی زاویه ی دید در آن از طریق گفت وگو اتفاق می افتد. فضای داستان ها شاد و هیجان انگیز و رنگ های استفاده شده در تصاویر نیز بر شادی و هیجان انگیزی فضای داستان می افزاید.
تحلیل ساختاری و نشانه معناشناختی قصه ی کوتاه و عامیانه ی «برگ مروارید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد لایه های صوری و معنایی قصه های ایرانی در شمار پژوهش های نقد ادبی می گنجد. قصه های عامیانه از حیث محتوا و ساختار، دارای ارزش های فرهنگی و ادبی هستند. هدف این پژوهش، بررسی قصه ی عامیانه برگ مروارید از مجموعه ی قصه های ایرانی (41 متن قصه و 35 روایت) گردآوری و تألیف انجوی شیرازی است. انجوی شیرازی این قصه ی کوتاه را از راوی، علی محمد فرهادی، اهل توسک سفلی ملایر شنیده و در این مجموعه ثبت کرده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و به کاربستن نظریه ی نشانه معناشناختی گریماس انجام شده است. ساختار و بافت قصه، شیوه ی آفرینش و دریافت معنا در این روش اساس بررسی است. گریماس در پی آن بود که برای مطالعه ی روایت، الگویی منسجم را ارائه دهد که بعدها آن را نشانه معناشناسی نوین نامیدند؛ به باور گریماس آنچه اهمیت دارد، شناخت فرایند تولید متن از زمان انتقال تا دریافت، برپایه ی عناصر شَوِشی و کُنِشی است؛ به این ترتیب می توان ادبیات داستانی را بستری مناسب برای کاوش های گفتمانی و تلفیق ادبیات و گفتمان دانست؛ زیرا روایت مبتنی بر زبان شناسی، دریچه های تازه ای در عرصه ی ادبیات داستانی باز می کند. در این پژوهش با بهره گیری از درون مایه ی قصه ی برگ مروارید، گونه های مختلف نظام گفتمانی هوشمند و عوامل آن ها را استخراج کردیم و به این نتیجه رسیدیم که هرچند این قصه برآمده از فرهنگ عامه است و ساختاری سنتی دارد، درعین حال از الگوی ساختاری و روایتی نظام مند و معنادار برخودار است و با نظریه ی نشانه معناشناسی گریماس انطباق بسیار زیادی دارد؛ ازجمله اینکه فرایند روایی تغییر معنا نیز در این قصه ، با گذر از مراحل عقد قرارداد، عملیات اصلی (توانش و کنش) و ارزیابی شناختی و عملی اتفاق افتاده است.
سخن کاوی فرامتن و تحلیل گفتمان قدرت در نسخه داستانی بهجت افزای جربادقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
43 - 73
حوزه های تخصصی:
برپایه رویکرد فرکلاف در تحلیل گفتمان، متن های روایی می توانند در بازآفرینی ساختارهای فرهنگی،سیاسی ، اجتماعی و تولید معنا سهم مهمی داشته باشند،نسخه بهجت افزا داستان بلندی از محمد مهدی جربادقانی در دوره صفویه است که بافتی فرامعنا در ساختار خود و فرا متن دارد؛ با بررسی زبان شناختی داستان بهجت افزا، لایه های زیرین و پنهان متن ،یعنی وضعیت رابطه قدرت وایدئولوژی در دوره شاه عباس اول و شاه صفی آشکار می شود ؛ متن در سه لایه توصیف،تفسیرو تبیین مورد بررسی قرارگرفته است. فرضیه بنیادین تحقیق این است که در داستان، گفتمانی در خور قدرت و جایگاه اجتماعی هر یک از شخصیت های داستان حکمفرما است؛ با بررسی این داستان در سه سطح الگوی فرکلاف روشن شد که کاربرد متفاوت الفَاظ، استفاده از وجه های مختلف زبانی و دستوری، تفاوت شیوه های اقناعی، دیدگاه شخصیتهای داستان نسبت به یکدیگر و صراحت و پوشیدگی در گفتار مستقیما به تفاوت نقش قدرت در این داستان بستگی دارد.
بررسی شخصیت های داستانی تاریخ بیهقی بر اساس نظریه رشد اخلاقی کلبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
139 - 167
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی، اثر ابوالفضل بیهقی، نویسنده چیره دست ادب فارسی است. این کتاب با لحنی داستانی و روایی حوادث دوره تاریخی غزنوی و ویژگی های اخلاقی شخصیت های این عصر را بیان می کند. ذکر جزئیات و توصیفاتی که بیهقی در توضیح و تفسیر ویژگی های شخصیت ها دارد، نشان دهنده توجه وی به تحولات شناختی اخلاقی است. هرچند این اثر بیشتر نوعی تاریخ یک سلسله حکومتی است، ولی شیوه ای که بیهقی در نوشتن آن به کاربرده آن را اثری جامع و همگام با هنجارها و پیامدهای اخلاقی کرده است. تئوری رشد اخلاقی لارنس کلبرگ، نظریه پرداز و روانشناس مطرح آمریکایی و استاد برجسته دانشگاه شیکاگو که رشد اخلاقی را با توجه به ویژگی های هنجاری افراد به سطوح سه گانه ای تقسیم بندی می کند، می تواند بنیاد نظری مناسبی برای تحلیل شخصیت های تاریخ بیهقی باشد، نظریه رشد اخلاقی کلبرگ از جمله رویکردهای شناختی به بحث اخلاق است که پژوهش های مختلفی بر مبنای آن صورت گرفته است. هدف اصلی این پژوهش نیز به کارگیری نظریه رشد اخلاقی کلبرگ در رفتار شخصیت های داستانی تاریخ بیهقی و پاسخ به این پرسش است که آیا ویژگی های شخصیت های داستانی تاریخ بیهقی با مراحل رشد اخلاقی کلبرگ قابل تفسیر است یا خیر؟ با بررسی این موضوع به روش توصیفی تحلیلی در تاریخ بیهقی شش مولفه اخلاقی مهم مربوط به رفتار شخصیت های داستان شناسایی شده و هر یک از این شاخصه ها رفتارهای متعددی را شامل می شود و هر رفتار بر انگیزه خاصی دلالت می کند که در تبیین تئوری کلبرگ نیز دیده می شود.
تحلیل گادامری دیالوگ و کارکرد روایی آن در تطبیق رساله الغفران ابوالعلاء معری و «طلب آمرزش» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی را می توان محفلی برای دیالوگ میان الگوهای اندیشگانی ملل گوناگون دانست؛ پس بررسی شکل های متنوع آن در این حوزه بسیار حائز اهمیت است. از حیث روایی، دیالوگ یکی از ابزارهای کانونی سازی متن از درون است که نویسنده آن را برای عینیت بخشیدن به رویدادهای روایت، نزدیکی بیشتر به خواننده، خالی کردن فضایی برای مشارکت خواننده و نیز به اشتراک گذاشتن باورهای درونی و بیرونی به کار می گیرد. پژوهش حاضر در پی آن است که با نوعی رویکرد ادبیات تطبیقی، از طریق بررسی دیالوگ های دو اثر رساله الغفرانِ ابوالعلاء معری و «طلب آمرزش» صادق هدایت، به تطبیق شکلی دیالوگ های دو اثر براساس الگوی گادامری بپردازد و نیز کارکرد بهره گیری از این شکل روایی را توسط دو نویسنده مقایسه کند. از آنجاکه گادامر به اهمیت دیالوگ در ارتباطات اجتماعی توجه بسیار دارد، این پژوهش می تواند در جهت خوانش جامعه شناسانه دو اثر یادشده مفید باشد؛ پس تحلیل او از دیالوگ مبنای کار پژوهش حاضر است. نتیجه ای که این پژوهش در پایان به آن می رسد این است که به کارگیری دیالوگ در دو اثر، کارکردهای مشترکی دارد؛ ازجمله بازگشت به گذشته، شخصیت پردازی، گفتن به جای نشان دادن، بیان اعتراف ها و اصلاح تفکر اشتباه درباره مردگان. همچنین «گشودگی» به عنوان شرط اساسی دیالوگ گادامری در دیالوگ های هر دو اثر دیده می شود.
صادق چوبک و فضاهای هتروتوپیک با تأکید بر هویت و جنسیت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته آثار صادق چوبک، توجه به فضاهای خارج از هنجار موجود در جامعه است. انتخاب فضاهایی چون مرده شورخانه، روسپی خانه، آغل و طویله حیوانات به عنوان محل سکونت شخصیت های داستانی که عمدتا زنان روسپی، مطرود و فقیر و بیچاره هستند، باعث تمایز آثار داستانی وی شده است. در این مقاله، با نظر به رویکرد بینارشته ای، فضاهای داستانی چوبک از منظر مفهوم هتروتوپیا از دیدگاه میشل فوکو بررسی و تحلیل می شود و با تأکید بر هویت زنان، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی در این گونه فضاها، نشان داده خواهد شد که آثار داستانی چوبک با به تصویرکشیدن فضاهایی هتروتوپیاییِ انحراف و بازنمایی هویت و جنسیت زنانه در این فضاها، خود به منزله فضاهایی هتروتوپیک از نوع مقاومت و مبارزه هستند که نمایش چنین فضاهایی سعی در نقد و نکوهش جامعه ای دارد که بستر رشد و ظهور چنین ناهنجاری ها و تبعیض هایی در ارتباط با حقوق زنان و طبیعی شدگی این تبعیض ها را موجب شده است.
مطالعه بینارشته ای ویژگی های گروتسکی در آثار منتخب بهمن محصص و روی اندرسون با تکیه بر نظریه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گروتسک نوعی بیان بصری است که به هنرمند اجازه می دهد تا با خلق هویت بصری عجیب، غیرعادی و غیرواقعی، مفاهیم مورد نظر خود را به صورتی متفاوت در هنر بیان کند. تعریف مؤلفه های خاص برای گروتسک در هنر یکی از مباحث مورد توجه نظریه پردازان بوده و از زوایای مختلفی توسط آن ها بررسی شده است. پژوهش پیشِ رو، با هدف تطبیق تابلوهای منتخبی از بهمن محصص (۱۳8۹ ۱۳0۹) و پلان هایی از فیلم سینمایی «آوازهایی از طبقه دوم» اثر روی اندرسون (۲۰۰۰ م) با تکیه بر نظریه گروتسکی میخائیل باختین (۱975 ۱89۵ م) و استفاده از رویکرد میان رشته ای، درصدد یافتن اشتراکات آن ها با توجه به ویژگی های مد نظر این فیلسوف روس است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای انجام گرفته است. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که با وجود خلاء پژوهشی درباره پدیده گروتسک در هنرهای بصری، هر دو هنرمند با توجه به ریشه های فرهنگی متفاوت، از مؤلفه های معرفی شده توسط باختین به خوبی استفاده کرده اند و در این مورد از جنبه های مشترک برخوردارند.
تخاصم گفتمانی در رمان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
172-147
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تخاصم گفتمانی در رمان جنگ است. به این منظور در گام نخست، گفتمانهای متخاصم شناسایی، و سپس فضای تخاصم و غیریت سازی میان گفتمانهای بازنمایی شده در رمانهای شاخص جنگ بررسی شده است. پاره ای از غیریت سازی در این رمانها به دشمن خارجی (عراق) معطوف است. در این فرایند در خوانشی مبتنی بر باورهای ایدئولوژیک گفتمان انقلاب اسلامی، دشمن عراقی به عنوان گروه کافران غیریت سازی شده است. افزون بر این با تمرکز بر تجهیزات دشمن از نیروی انسانی آنها عاملیت زایی شده است. در دیگر سو، گفتمان لیبرال و گفتمان ناسیونالیسم قومیت گرا به عنوان گفتمان های متخاصم داخلی، غیریت سازی شده است. گفتمان لیبرال می کوشد با تکیه بر شعار تخصص گرایی، اندیشه بسیج عمومی را واسازی کند و با تضعیف نیروهای بسیجی و مردمی، هژمونی گفتمان غالب را بشکند. گفتمان ناسیونالیسم قومیت گرا نیز با طرح ارزشهای قومی در برابر منافع ملی، می کوشد ارزشهای قومی را جانشین نشانه های ملی کند و یا آنها را برتر بنشاند. در نهایت، گفتمان انقلاب اسلامی هژمونیک شده و توفیق یافته است که گفتمانهای متخاصم را به حاشیه براند و گاه نیز با مداخله هژمونیک گفتمانهایِ غیر را سرکوب کند.
سه جریان عمده روشن فکری سیاسی ایران در چهار دوره از زندگی روشن فکری احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
225-201
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش تلاش کرده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای، سه جریان عمده روشنفکری سیاسی ایران را در چهار دوره از زندگی روشنفکری احمد شاملو مورد بررسی قرار دهند. با بررسی اشعار شاملو مشخّص می شود که شاملو، شاعری برخاسته از درون جامعه و متعلق به توده ها است و شعرش تجلّی واقعیّات جامعه و آرمان توده ها است. او در اشعار سیاسی خود می خواهد در حافظه جامعه بیشتر به عنوان روشنفکر باقی بماند تا شاعر؛ روشنفکری که شعر را ابزار مبارزه خود قرار داده است. او از خواننده انتظار دارد تا به شعر او به عنوان ابزار و وسیله نگاه کند؛ ابزاری که قرار است در خدمت آگاهی بخشی به خلق و رهایی آنها قرار گیرد.
Étude Écocritique de L’Éco-anxiété à travers Le Petit Prince D’Antoine de Saint-Exupéry(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Depuis toujours, la littérature accorde le plus grand intérêt à l'étude de l’environnement et l’écosystème dans l’œuvre littéraire. Cependant, à cette époque, c'est à cause des crises que l’environnement tend de plus en plus à se représenter dans la littérature. De même, la crise écologique fait naître «l’éco-anxiété», un néologisme. Dès lors, «l’éco-anxiété» fait son entrée sur les études interdisciplinaires. L’écocritique comme une méthode d'analyse littéraire interdisciplinaire, accorde le plus grand intérêt à l'étude de l’environnement et de l’écosystème dans l’œuvre littéraire. Par rapport à ce lien étroit, Le Petit Price d’Antoine de Saint-Exupéry, l'un des représentants principaux de l’éco-anxiété, met en relief la crise et l’importance de l’environnement. L’objectif de cette recherche est d'étudier «l’éco-anxiété» du point de vue écocritique. Cette méthode d'analyse littéraire s'impose ainsi pour définir notre démarche de travail. Nous avons également l'intention de montrer la représentation de l’environnement naturel et l’environnement non-naturel (humain). Pour avoir entrepris ce travail de recherche, notre but est de faire, d'une manière novatrice, une analyse littéraire afin d’attirer l’attention du lecteur sur la crise de l’environnement. Ce travail de recherche adressant à tous, rappelle l’importance de la responsabilité environnementale et la protection de l’écosystème.
Nouvelle Épistémologie de l'Imaginaire Littéraire dans l'Histoire de l'Art(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
L'écriture littéraire de l'histoire de l'art va au-delà de la simple narration des faits passés en adoptant une approche critique qui valorise l'imagination et la fiction pour comprendre esthétiquement l'art. Cette approche novatrice remet en question les méthodes traditionnelles basées sur des faits avérés, mettant en lumière la puissance de la fiction dans la représentation de l'art et de ses acteurs. La question centrale est comment cette utilisation de la fiction réinvente notre compréhension de l'art et de ses artistes.
Les Fonctions Des Mythes Littérarisés, Le Cas De La Poésie Iranienne Et Le Rêve Mexicain De Le Clézio(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Le « mythe » est une notion culturelle très ambiguë. La littérature et la mythologie sont étroitement liées. La poésie et le mythe peuvent communiquer avec leur public avec un langage symbolique. A l'époque où l'être humain attribue à la seule raison la capacité de connaître la vérité, la littérature ne crée plus de mythe dans le sens ancien du terme, mais recrée plutôt des mythes antiques. En étudiant la présence des mythes dans la littérature, nous pouvons comprendre ses significations et fonctions dans la littérature contemporaine. Dans cet article, nous examinerons la reprise des éléments mythiques chez les figures majeures de la nouvelle poésie persane Akhavan, Sepehri et Chamlou, ainsi que dans Le Rêve mexicain de Le Clézio, écrivain français contemporain, en nous référant à leurs points de vue communs sur le mythe. Nous expliquerons enfin les raisons de la reprise des mythes et les fonctions de ces derniers dans la littérature contemporaine, dont l’intérêt pour le modernisme dans le style, échange des idées et la mise en scène des enjeux socio-politiques.
نگاهی به ساختار خانواده در رمان های منتخب نوجوان براساس دیدگاه بوئرمن (مطالعه موردی: من نوکر بابا نیستم، هستی و عاشقانه های یونس در شکم ماهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی ساختار خانواده در رمان های منتخب نوجوان براساس دیدگاه بوئرمن است. بوئرمن هفت الگو و ساختار برای خانواده در نظر می گیرد. این جستار به روش تحلیل محتوا ساختار هفت گانه بوئرمن را در رمان های هستی، من نوکر بابا نیستم و عاشقانه های یونس در شکم ماهی بررسی می کند تا مشخص شود در رمان های مورد نظر، ساختار خانواده چگونه است و نوجوان به عنوان عضوی از خانواده، چه نقش و جایگاهی در این ساختار دارد؟ و کدام ساختار بوئرمن در رمان های مورد بررسی، انعکاس بیشتری دارد؟ شیوه گردآوری اطلاعات به صورت بررسی و تحلیل محتوای آثار و اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد در میان الگو و ساختارهای مورد نظر، ساختارهای مستبدانه، عدم مداخله و آزادانه و اغماض در تمامی رمان های مورد بررسی دیده شد. ساختار مبتنی بر برابری فقط یک مورد و ساختارهای دموکراتیک و مخیرانه در هیچ یک از رمان ها مشاهده نشد که نشان دهنده نقش منفعل و کم رنگ شخصیت های نوجوان در تصمیم گیری های مهم خانواده است. نقش مادر به عنوان یکی از اعضای خانواده، کارکرد متفاوتی در رمان ها دارد. در رمان هستی، مادر نقش حامی هستی را بر عهده دارد؛ به گونه ای که هستی به پشتوانه همین حمایت، توانست شخصیت مقتدر و استبدادگرای پدر را تغییر دهد. در رمان من نوکر بابا نیستم، مادر نقش منفعلی دارد.
درهم تنیدگی کودکی و مرگ یا روایت جادویی زمان در روزگار سپری شده مردم سالخورده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی توان کافی برای بیان واقعیت را ندارد؛ گواهش این که بسیاری از منتقدان، از جمله فیلیپ لوژون خودزیست نامه را خیالی یا اتوفیکسیون می پندارند؛ چه، تخیّل نویسنده بر سیاق روایت زندگی راوی تأثیر می نهد. هیچ نویسنده ای نمی تواند، به هنگام روایت زندگی خویش، مانع دخیل شدن تخییل (fantasme)، نیز تخیّل در اثرش شود؛ بدینسان، ناگزیر، هنگام بازآفرینی رخدادهای زندگی یا روابط خویشاوندی، واقعیتی را بازمی نمایاند دگرگشته. چنانچه خواننده روزگار سپری شده مردم سالخورده با زندگی محمود دولت آبادی آشنا باشد، به فراست درمی یابد اثرش از نوع خودزیست نامه خیالی است؛ او در دو جلد نخست، از راوی اولشخص استفاده نمی کند. افزون بر این، اگر در بسیاری از خودزیست نامه ها، نویسنده کودکی را نقطه آغاز فرض می کند، سپس به نقل وقایعی می پردازد که او را به بالندگی، گاهی نیز به دوران پیری می رساند، در روزگار سپری شده، برخلاف اسلوب نگارشِ خودزیست نامه، مرگ زودهنگام پدربزرگ شخصیت اصلی است که به مثابه نقطه آغاز داستان برگزیده شده؛ مبتدای این اثر، روایت مرگ نامنتظری است که پیامدهایش بر اخلاف شخصیت اصلی تأثیر می نهد. انتخاب مرگ، به عنوان سرآغاز داستان، بر بوطیقای کل رمان تأثیر می گذارد و سبب می شود دوران کودکی با مرگ درهم آمیزد. هم هنگام، نویسنده برای نشان دادن این، نیز استیلا و تهدید مرگ، گاهی از عناصری بهره می گیرد که رمان را از روایت واقعگرایانه کرونوتوپ، یا فضازمان، دور و به خودزیست نامه ای خیالی بدل می کند، گاهی نیز با ذکر نشانه هایی، به ظاهر منطبق با واقعیت، مانند چهره پردازی ها، چنان می کند که خواننده به اشتباه خود را با نقل واقعیت روبرو بیند. بن مایه تحقیق ما، شناسایی و تحلیل این دست عناصر و بررسیدن تأثیر آن ها بر ساختار روایی روزگار سپری شده با هدف نشان دادن چگونگی گذر از اتوبیوگرافی به اتوفیکسیون همراه با درهم تنیدگی کودکی و مرگ است.
امر آلوده، امر متعالی در راهنمای مردن با گیاهان دارویی از عطیه عطار زاده (خوانش آلوده انگارانه رمان بر اساس رویکرد ژولیا کریستوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
293 - 314
حوزه های تخصصی:
آلوده انگاری رهیافتی است روانکاوانه که توسط ژولیا کریستوا برای تحلیل متون ادبی مطرح شد. بر اساس این نظریه، ذهن و جسم هرگز از یکدیگر جدا نیستند و این ارتباط بیش از هر چیز در فرآیند تکوین هویت ظهور می یابد چراکه این فرآیند ذهنی و محدود به تلقی سوژه یا فاعل سخنگو از هویت روانی خویش نیست بلکه برای تکمیل آن، سوژه می بایست حدومرز بدن پاک و منحصربه فرد خود را نیز مشخص نماید. این امر با تمایز دقیق سوژه از ابژه، من از دیگری، درون از بیرون و پاک از ناپاک انجام می پذیرد و سوژه پیوسته علیه موارد آلوده ای که ناقض این تمامیت باشند واکنش نشان می دهد. پژوهش حاضر بامطالعه رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطار زاده، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی کشمکش های ذهنی شخصیت اصلی داستان که دختری نابیناست و چگونگی رویارویی او با انواع مختلف امر آلوده می پردازد. دنیای داستانی سرشار از امور آلوده و شخصیت اصلی پیوسته درگیر صیانت از هویت ذهنی و جسمی خویش است. از طرف دیگر، نوشتار برای نویسنده که همان فاعل سخنگو است، مفری برای برون ریزی امور آلوده ای است که ذهنیت او را با تهدید مواجه می کند، بدین ترتیب ادبیات آلوده انگار نقشی تطهیر گر می یابد.
خوانش نشانه های عرفانی در اشعار ابن فارض و سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
441 - 469
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع ادبی که بسامدهای گوناگون آن در آثار بیشتر شاعران پارسی گو و عربی سرا واقع شده و آثار قابل ملاحظه و خواندنی در این نوع به وجود آورده، ادبیات عرفانی است. در این نوع ادبی شاعران برای بیان معانی عرفانی با زبان رمز و اشاره به سبک ویژه در قالب های شعری به ویژه غزل ارائه می کنند. در عرصه ادب عربی و فارسی، ابن فارض مصری و سنایی غزنوی دو شاعر بلندآوازه و عارف بلندمرتبه و شیفتگان و سوختگان عشق الهی به شمار می آیند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیّات تطبیقی بر اساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی در تلاش است با روش توصیفی - تحلیلی، مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق جلوه های عرفانی در اشعار این دو شاعر را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر از آبشخور عرفان و ادب نوشیدند و در باور هر دو برجسته ترین انگیزه برای متعالی شدن، عشق هست و در مسائل اساسی عرفان علاوه بر عشق، در جلوه های عرفانی دیگر همچون عقل، وحدت وجودی و شهودی، فنا و نمادهای عرفانی نیز با یکدیگر اشتراکاتی داشته اند. با این تفاوت که ابن فارض از نماد در اشعار خود بیشتر از سنایی استفاده کرده است. در بحث رنگ ها، ابن فارض بیشتر به نور و تاریکی تعبیر کرده است؛ اما سنایی بیشتر از ابن فارض به نماد رنگ ها پرداخته است.