فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاعران منظومه های روایی در آفرینش روایتی جذاب، از وصف برای شخصیت پردازی و فضاسازی استفاده می کنند. ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداخته است. وی برای اوصاف، کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین قائل می شود. در این پژوهش، کارکردها در سه منظومه غنایی لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و سلامان و ابسال جامی، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است تا میزان و کیفیت استفاده از اوصاف با کارکردهای گوناگون، در هر منظومه مشخص گردد و در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که اوصاف در منظومه های غنایی غیر از کارکرد تزیینی، چه کارکرد دیگری دارد؟ نتایج حاصل از تحقیق بیانگر اینست که علی رغم باور غالب که کارکردِ نمادین، ویژه متون عرفانی و رمزی است، در سه منظومه غنایی موردنظر، کارکرد نمادین اوصاف، مفاهیم زیادی را در متن گنجانده است، اما با توجه به تفاوت های موجود در روایت سه منظومه برای درک مفهوم نمادین اوصاف باید به حوزه جغرافی، قبیله، قوم، مذهب و تاریخ رجوع شود؛ از این رو برای درک مفاهیم اوصاف با کارکرد نمادین، از نشانه شناسی استفاده شده است. براعت استهلال یکی از انواع کارکرد توضیحی اوصاف است که بیشتر در لیلی و مجنون یافت می شود و برای کارکرد تزیینی اوصاف در منظومه سلامان و ابسال موردی یافت نشد.
تحلیل تصویرسازی های عاشقانه مشفقی بخارایی با استفاده از مفاهیم نجومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقه نیکو دارد. قصاید خوب و غزل های مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبنده اش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو می زند. با این که در روزگار وی دانش هایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و به زبان عامّه مردم نزدیک شده بود، مشفقی برای تصویرپردازی های عاشقانه از مفاهیم نجومی بسیار استفاده کرده است. در شعر وی نه تنها به مفاهیم و واژه های نجومی متداول در میان اکثر شاعران مثل طالع و ستاره بخت و نام سیّارات سبعه برمی خوریم، مضامین و کلمات تخصّصی تر دانش نجوم همچون ذنب، قدر، قران، شرف، مفهوم دیدن ساعات سعد و نحس را نیز در خلال ابیاتش مشاهده می کنیم. با توجّه به نحوه استفاده وی از مفاهیم و واژه های نجومی و تصاویر هنرمندانه ای که با به کار گرفتن این مضامین در شعر خود خلق کرده، می توان گفت که مشفقی با دانش نجوم تفسیری یا هیأت آشنایی کامل داشته و از مفاهیم آن برای بیان عواطف درونی خویش، بویژه در سوز و گدازهای عاشقانه به خوبی بهره برده است.
بازتاب مفاهیم نمادین و کهن الگویی آب در شعر شیرکوبیکس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
110 - 123
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های نقد که دستاورد کارل گوستاو یونگ است و امروزه از آن استقبال فراوانی شده، نقد اسطوره شناسانه با رویکرد کهن الگوهاست. کهن الگوی «آب» که از شاخص ترین نمودهای تجلی صور طبیعی در ادبیات و اساطیر ملل مختلف است، دارای مصادیقی بارز در ادبیات کردی است و در شعر یکی از برجسته ترین شاعران معاصر کرد می توان مشاهده کرد. وجود کهن الگوی آب در اشعار شیرکو بیکس دلیل بر رسوب خاطره جمعی است که در ادبیات نمود یافته است. آب یکی از مضمون هایی است که تاکنون در آثار مختلف از دیدگاه کهن الگویی بدان توجه شده است. نوآوری این پژوهش به مطرح کردن کهن الگوی آب و واکاوی آن در آثار شیرکو بیکس باز می گردد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، با بهره گیری از رویکردی اسطوره ای-روان شناختی، به تصویر آب در اشعار شیرکو بیکس خواهیم پرداخت که تا چه میزان با مبانی کهن الگویی هم خوانی دارد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان می دهد که شیرکو بیکس در اشعارش برای بیان عمیق انتقادها و مفاهیم مورد نظر خود از مسائل کهن الگویی و نمادهای جهانی به خوبی بهره گرفته است و اغلب ویژگی های مهم مطرح شده برای کهن الگوی آب توسط یونگ و پژوهشگران دیگر در اشعار شیرکو به چشم می خورد که به اشکال مختلفی در شعر وی نمایان شده است. مهم ترین کارکرد آن رمز حیاتی بودن آن است.
بازتاب هویت ایرانی در شعر معاصر تاجیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
413 - 453
حوزه های تخصصی:
اکنون بیش از 250 سال از جدایی تاجیکستان از ایران می گذرد از آن زمان تاکنون این کشور جنگ های خونین و حوادث تلخ بسیاری را از سر گذرانده است اما هویت ایرانی خود را با قوت حفظ کرده است. شعر معاصر تاجیکستان وارث ادبیات کهن فارسی و آیینه ای است که تجلی فرهنگ ایرانی را به وضوح در آن می توان دید. این مقاله شعر پنج شاعر برجسته تاجیک را از منظر عناصر و مولفه های فرهنگ ایرانی مورد مطالعه قرار داده است. در این بررسی مشخص شد شاعران تاجیک فراتر از مرزهای سیاسی به وطن تاریخی خود ایران نظر دارند و شیفته وار به میراث فرهنگی و ادبی مشترک خود با ایران می نگرند و به آن می بالند و دو عنصر زبان فارسی و گذشته تاریخی مشترک مهم ترین عناصر شکل دهنده هویت فرهنگی آنهاست. تجلی فرهنگ ایرانی را در شعر آنان می توان به صورت بزرگداشت زبان فارسی و نگرانی از سرنوشت آن در برابر هجمه های گوناگون، یادکرد گذشته مشترک، تعظیم اساطیر و شخصیت های ایرانی به ویژه شاعران مشاهده کرد.
اقتباس پسااستعماری، تقلید یا بومی سازی؟تجلی مرگ فروشنده اثر میلر در فیلم فروشنده فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
454 - 485
حوزه های تخصصی:
در تاریخ سینمای ایران فیلم های اقتباسی متفاوتی تولید شده است. ارتباط بین فیلم فروشنده اصغر فرهادی (1395)، به عنوان اقتباسی از مرگ فروشنده اثر آرتور میلر(1949) با نقدهای متفاوتی در ایران و غرب روبه رو شد. یافتن علت تنش بین گفتمان هایی که فیلم را نقد و بررسی کرده اند، هدف اصلی نگارش این مقاله است. با رویکردی پسااستعماری، بالاخص با عنایت به نظرات هومی بابا ( - 1949)، اثر فرهادی را در جهت روشن کردن رابطه میان غرب و شرق در سینمای ایران بررسی می کنیم. در این پژوهش، اقتباس فرهادی به عنوان تقلیدی از مرگ فروشنده میلر در نظر گرفته می شود؛ با مطالعه دقیق متن نمایشنامه و فیلم فرهادی، این نتیجه حاصل می شود که اقتباس فرهادی صرفاً تقلیدی هومی بابایی از یک نمایشنامه آمریکایی نیست و بین مفاهیم بومی سازی و فضای سوم، شناور است. عناصر فرهنگی و اجتماعی غربی و ایرانی در این فیلم به گونه ای در کنار هم قرار گرفته اند که هم برای مخاطب ایرانی ملموس باشد و هم برای بیینده غربی تداعی کننده مرگ فروشنده باشد.
روایت شناسی تطبیقیِ نور محمّدی در تاریخ سیستان و طباشیر الحکمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
223 - 247
حوزه های تخصصی:
یکی از کتاب های قابل توجّه دوره قاجار طباشیرالحکمه راز شیراز است که با رویکرد بازگشت ادبی و ساده نویسی خلق شده. هرچند این اثر یک متن عرفانی به حساب می آید امّا در بخش روایت نور محمدی با تاریخ سیستان موضوع مشترکی دارد و به نظر می رسد که تحت تأثیر آن نوشته شده است. از این رو، مطالعه تطبیقی آن با تاریخ سیستان روش مناسبی برای شناخت این اثر است. در تاریخ سیستان داستان مولود مصطفی(ص) مملوّ از وقایع شگفت انگیز است که با تکنیک های روایی باورپذیر شده اند. آیا نویسنده طباشیرالحکمه توانسته از تکنیک های روایی برای باور پذیر کردن وقایع شگفت انگیز بهره ببرد؟ این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب به روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر نظریه های روایت شناسی، نور محمّدی را در این دو اثر مقایسه کرده است. نتایج نشان می دهد، نویسنده تاریخ سیستان با تنوّع بخشیدن به زبان روایی، بهره مندی از روایت نقلی و نمایشی، تغییر مدام کانون روایت، استفاده از شخصیّت های موثّق تاریخی و مذهبی، بهره مندی از زبان رواییِ شخصیّت-های اصلی با دیدگاه اوّل شخص، استفاده از دیدگاه رواییِ ضد قهرمان، صداهای قدسی، تنوّع در وجه روایی برای ایجاد زبان عاطفی، گفت و گو و...توانسته داستان مولود مصطفی(ص) را هنری و باورپذیر نماید.
بازتاب دوگانه چهره میرزاکوچک خان جنگلی در آیینه شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
87 - 110
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی یکی از سیاسی ترین دوران خود را در روزگار معاصر تجربه کرده است و فرانمود شخصیت های سیاسی مثبت یا منفی از مهم ترین دست مایه های شعر این عهد به حساب می آید. در این میان میرزا کوچک خان جنگلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چرا که به او و جنبشی که تحت عنوان نهضت جنگل به راه انداخت، نگاه دوگانه ای شده است؛ تا آنجا که او را از مقام معصوم و قدیس تا دزد و راهزن و یاغی توصیف کرده اند. اینک مقاله حاضر، نگاه به این شخصیت سیاسی را در شعر سه دوره مجزا، یعنی عهد قاجار، دوره پهلوی و عصر انقلاب اسلامی بررسی کرده است. یافته ها نشان می دهد که بیشتر آثار، نگاه مثبت از قبیل وطن پرست، آزادی خواه، عدالت طلب، قدیس و شهید به او دارند؛ اما در مواردی که احتمالاً تحت تاثیر فضای سیاسی و حب و بغض های حزبی و برپایه القائات نفوذی های اجنبی پدید آمده اند، او را با تعابیر منفی توصیف کرده اند. از میان شاعران بسیاری که درباره این جریان شعر سروده اند، اسماعیل دهقان و جعفر کوش آبادی را می توان شاعر نهضت جنگل نامید.
نشانه شناسی ادبی داستان لالایی برای دختر مرده حمیدرضا شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی دانشی است که به مطالعه ی معناهای پنهان یک متن می پردازد و بر این باور است که یک دال به مدلول های دیگر اشاره دارد. نظریه ی نشانه شناسی در آثار روایی ادبیات کودک و نوجوان کاربرد فراوانی دارد. یکی از این آثار داستانی لالایی برای دختر مرده اثر حمیدرضا شاه آبادی است. از پرکابردترین نشانه ها در داستان، نمادها هستند که در این داستان به تأویل و بررسی این نمادها پرداخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نمادها و عناصر درون متنی ازجمله عنوان داستان، زمان، مکان، شخصیت ها و اشیا هستند که معناهای آشکار و پنهان متن را بیان می کنند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و به این نتیجه رسیده که نمادهای داستان معناهایی چون بی عدالتی، ستم، ضعیف کشی، ناکامی، مهاجرت اجباری، تبعیض جنسیتی، اندوه و رنج قهرمان داستان را آشکار می کنند.
چرا مجالس النفائس نقطه عطفی در سنّت تذکره نویسی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۲
۷۷-۵۷
حوزه های تخصصی:
مجالس النفائس تذکره ای به زبان ترکی است که پس از انتشار، پنج نوبت به زبان فارسی ترجمه شد و اکثریت قریب به اتفاق تذکره های پس از آن نیز کمابیش تحت تأثیر شیوه این اثر هستند تا آنجا که می توان سنت تذکره نویسی در ایران را به دو دوره پیش و پس از مجالس النفائس تقسیم کرد. پرسش اصلی مقاله در همین نقطه شکل می گیرد: وجه تشخص و تمایز این تذکره در چیست؟ پاسخ را باید در ویژگیهای ساختاری تذکره سراغ جست. هم از این روی، پس از مروری کوتاه بر ابعاد شخصیتی نویسنده به تحلیل ساختاری تذکره پرداخته ایم و در ادامه نظم گفتمانی جهان بیرون و درون متن را واکاویده ایم تا نشان دهیم که این ساختار متفاوت بر چه مبانی گفتمانی ای بنا نهاده شده است. بررسی شیوه ها و شگردهای رده بندی و طبقه بندی شاعران، شیوه معرفی چهره ها و مسأله نقد شعر و شاعران سه موضوع محوری دیگری است که ارکان روش شناختی مجالس النفائس را نشان می دهد. ساختار این تذکره به گونه های مختلف بر سنت تذکره نویسی فارسی قرن دهم تا چهاردهم تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم دارد.
روایت منظومه های تاریخی عصر ایلخانی از فتح بغداد: ایرانگرایانه یا دین محور؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۲
۱۴۸-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
سقوط بغداد و نابودی خلافت عباسی به دست هولاکوخان، زمینه مناسب استقلال ایران و ظهور دوباره اندیشه سیاسی ایرانشهری را فراهم کرد. شهنامه چنگیزی، ظفرنامه مستوفی و شهنشاه نامه تبریزی مهمترین حماسه های تاریخی است که در دربار ایلخانان سروده شده است. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی رویکرد شاعران این منظومه های تاریخی نسبت به حادثه فتح بغداد و چگونگی روایت این واقعه و توصیف شخصیت های تاریخی در این آثار است تا مشخص شود که شاعران تا چه میزان در تفسیر این رویداد، نگاهی ایرانگرایانه یا دینی داشته اند. بررسی منظومه های موردنظر نشان می دهد که با وجود شباهت روایت، دو رویکرد تا حدودی متفاوت در این آثار دیده می شود: کاشانی و تبریزی بیشتر رویکردی پیروزنگارانه و ایرانگرایانه به این واقعه دارند. آنها به جای اینکه نابودی عباسیان را فاجعه و مصیبتی تاریخی قلمداد کنند، آن را مقدر و طبیعی در جهت تحقق آرزوی دیرینه ایرانیان در دستیابی به استقلال می دانند. مستوفی به فتح بغداد نگرشی دینی دارد و بارها به شکل پنهان یا آشکار، اندوه و ناراحتی خود را از برافتادن عباسیان بیان کرده است. البته هر سه شاعر در روایت حادثه فتح بغداد به اندیشه سیاسی ایرانشهری توجه کرده و کوشیده اند با نسبت دادن صفات برجسته پادشاه آرمانی ایرانی، یعنی فرّ، خرد، داد و دهش به هولاکوخان، وی را سزاوار مقام پادشاهی در اندیشه ایرانشهری معرفی کنند و در نقطه مقابل با برجسته ساختن صفاتی مانند بیخردی و بخل در وجود خلیفه عباسی، نشان دهند که او شایسته فرمانروایی نیست.
مؤلفه های رمان اعترافی در «دکتر نون زنش را بیش از مصدق دوست دارد» نوشته شهرام رحیمیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۳
۶۲-۳۱
حوزه های تخصصی:
این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است به مؤلفه های اعترافی در «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، نوشته شهرام رحیمیان بپردازد. از نتایج تحقیق برمی آید که این رمان مدرنیستی با محوریت پنج مؤلفه اساسی ادب اعترافی یعنی برگشت درونی، تغییرو احساس گناه، رنج درونی و عذاب وجدان، تأکید بر مسائل جنسی و مرگ اندیشی، بازگو کننده زندگی نسلی از روشنفکران است که به سبب اعتزال سیاسی و احساس حقارت ناشی از شکست با اعتراف به انحرافات اخلاقی و انزوا و بی اعتنایی فردی و اجتماعی به نظاره مرگ درونی و تدریجی خویشتن خویش (ملکتاج) و تباهی آرمانها و امیدهای اجتماعی نشسته اند و در سرانجام حیات خویش، چاره ای جز اعتراف به این واپس زدگی و پذیرش نقش منفی و زیانبار خویش ندارند.
بررسی جنبه های رئالیستی آثار داستانی ادبیات اقلیمی شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۳
۱۵۳-۱۲۳
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است که جنبه های رئالیستی را در بهترین آثار داستانی سه نسل اقلیم گرای این منطقه بیانگر و نشانگر باشد. موج اقلیمی نگاری در شمال همانند دیگر بخشهای ایران از دهه چهل شروع شد. به آذین و بزرگ علوی نویسندگان نسل اول، محمود طیاری نویسنده نسل دوم و بیژن نجدی نویسنده نسل سوم این اقلیمی نویسان شمال بودند. حوادث سیاسی همچون نهضت جنگل و قیام میرزاکوچک خان، طبیعت ویژه، تلاش ماهیگیران و صیادان، هوای مه آلود و بارانی شمال به عنوان پس زمینه رویدادها در آثار نویسندگان شمالی نمود خاصّی دارد. از سوی دیگر، ساختار داستان نیز منطبق بر معیارهای رئالیستی در خدمت بیان نگرشهای انتقادی- اصلاحی نویسندگان است. اشاره به درگیریهای داخلی و خارجی، جنبشهای مردمی علیه نظام مالک رعیتی و... درواقع نمایش زندگی واقعی مردم و نشان اعتراض و انتقاد بود. بنابراین از بین انواع رئالیست، نویسندگان شمال بیش از هرچیز از سبکهای رئالیسم اجتماعی و انتقادی بهره برده اند. البته هرکس با توجه به شرایط و نوع تفکرش، سبک نویسندگی خاصی را برگزیده است؛ به عنوان نمونه بیژن نجدی از جریان سیال ذهن بهره برده است.
بررسی معنایی- منظوری گزاره های امری در غزلیات حافظ و ارتباط آنها با سبک فردی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی معنایی- منظوری گزاره های امری از موضوعات مرتبط با بلاغت (علم معانی) است. در نتیجه این بررسی می توان جهت گیری اندیشه و دل سپردگی شاعران را به موضوعات مختلف دنبال کرد؛ زیرا معمولاً برداشت اولیه از گزاره های امری، امر و دستور است، درحالی که شاعران از گزاره های امری، معانی و اغراض مختلفی را در نظر دارند و این موضوع در اشعار حافظ با توجه به ساختار تعلیلی- استنتاجی بیشتر جملات امری اهمیّت بیشتری دارند؛ در این مقاله، گزاره های امری حافظ در 250 غزل نخست دیوان حافظ به روش تحلیل محتوا (رویکرد توصیفی- تحلیلی) بررسی شده اند و در نهایت مشخص شده که در 250 غزلِ نخستِ دیوان حافظ (معادل 2098 بیت)، در 724 بیت، جمله امری (554 بیت دارای امر مثبت و 170 بیت دارای امر منفی) وجود دارد و حافظ از این منظر، امرکننده بزرگی است. از این تعداد، بسامد جملات امری با معانی تمنایی و ارشادی بالاست و شاید یکی از دلایل تفأل زدن به دیوان حافظ همین موضوع باشد. در بیش از 35 درصدِ این ابیات، از ساخت جملات مرکب امری- تعلیلی/ استنتاجی استفاده شده، به گونه ای که خواننده پس از خواندن آن جملات امری، از نظر ذهنی اقناع می شود و تلخی نصیحت را فراموش می کند. در این مقاله همچنین جملات امری حافظ، بر اساس نوع گوینده، مخاطب و طلب بررسی شده اند و در تمام موارد سعی شده بین نتایج و سبک فردی حافظ ارتباطی جست وجو شود.
اَژدَهااوژنی زال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان یلان سیستان، زال برخلاف سام و رستم، یکسره از کردارهای رزمی در نبردگاه به دور است. او در میانه آن دو جهان پهلوان، نه در نبردگاه که در پیکره داستانی نو و دیگرسان، اژدهایی را می اوژند و فراوانی را به ایران شهر ارزانی می-دارد. در این جستار با خوانشی تازه از داستان زال در چهارچوب نقد اسطوره ای و به شیوه توصیف و بازکاوی و با هدف فرادید نهادن انگاره ای دیگر درباره بن مایه اسطوره ای پیوند زال با رودابه، تنک مایگی دَستان در رزم و جهان پهلوانی بررسی شده است. آنچه از این بررسی چونان انگاره ای به دست آمده این است که زال در روند دگرگونی اسطوره به حماسه، کردار اَژدَهااوژنی ژرف ساخت یا کهن الگوی نخستینه خود را در ستیز با اژدهای مادینه اوبار، به گونه پیوند با رودابه، دختر مهرابِ اژدهانژاد، به ارث برده است. پهلوان با شکست مهراب اژدهانژاد که نمادینه ای از باروری را در چنبره فرمان خود دارد، مایه رهایی رودابه و پدیدآمدن نیرویی فراوانی بخش همچون رستم می شود تا با واگذارشدن جهان-پهلوانی به تهمتن، یکسره پاسدار ایران شهر در برابر تازش های افراسیاب اژدهانژاد شود. بر بنیاد انگاره ای، چنین می نماید که نشانه هایی از اسطوره ایزد مهر در شخصیت مهراب بازتافته است.
معرفی و تحلیل نسخه خطی «روضهالملوک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روضهالملوک» را مؤلفی ناشناخته در قرن نهم هجری و در حکمت عملی و با شیوه ای ادبی نوشته است. کتاب، به مانند عموم کتب اخلاقی ای که بعد از خواجه نصیرالدین طوسی تألیف شده اند، به تقلید یا اقتفای «اخلاقِ ناصری» خواجه شکل گرفته است. مؤلفِ کتاب -که پیرو مذهب تشیع بوده- بهره ای از ادبیت و عربیت داشته و با شیفتگی ای که نسبت به نثر فنی داشته، خواسته است کتابی اخلاقی ترتیب دهد. کارِ وی را در میان دیگر آثار مشابه، نمی توان شاخص دانست، اما در این راه نهایت ذوق و سلیقه را به کار برده است. کتاب در اواخر عصر تیموری نوشته شده و هرچند تا آن زمان، تألیف کتب اخلاق در میان نویسندگان شیعی بی سابقه نبوده، می توان این کتاب را یکی از نخستین، یا شاید هم نخستین نمونه شناخته شده از تألیفات اخلاقی پیروان این مذهب دانست که به شکل ادبی پرداخته و به یک دربار شیعی تقدیم شده است. کتاب از زمان نگارش تا مدتی مدید در پرده اختفا بوده و تنها نسخه بازمانده و شناخته شده آن، نسخه ای است که 160 سال پیش، رونویسی شده است. چون در تحقیقات رشته هایی مانند اخلاق و ادبیات، ملزم به نقد و بررسی همه آثار به جامانده از گذشته این رشته ها هستیم، لازم بود کتاب به تصحیح انتقادی برسد. این امر با کمک مأخذ شناخته شده متن، و با توجه به تک نسخه بودن آن، به روش قیاسی انجام گرفته است.
ادبیات تطبیقی از منظری دیگر (تصویرِ اثر از دیدگاه پژوهشگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با در نظر آوردن تعریف ادبیات تطبیقی از منظر پیر برونل و همکارانش در کتاب ادبیات تطبیقی چیست؟ ، شیوه ای دیگر در پژوهش برای این نوع مطالعات طرح شده است که مقابله ای ست میان تصویر نوشتارو تصویر اثر از دیدگاه پژوهشگر. در این شیوه، به تعداد پژوهشگرانِ متعلق به فرهنگ های متفاوت، یکی از تصویرهای بالقوه ِاثر نمایان می شود. فرآیند این پژوهش بدین گونه است: با مطالعه متن ادبی، تغییرات شکلی اثر نشان می شود و در روند توصیف و تحلیل، از آن رمزگشایی صورت می پذیرد. این رمزگشایی منجر به آشکارگی معناهای اثر می شود که ضرورتاً معناهای نهفته در نیت نویسنده نیست. و چون معناها صورتی یکسان ندارند. این صورت معنا، تصویر است و بدین ترتیب، تصویر اثر در مقام معنای آن، به تعداد پژوهشگران و خوانندگان مترقی و مجرب ادبیات، توسعه می یابد. برای پروراندن چنین شیوه ای در مطالعات ادبیات تطبیقی که معطوف به تنها یک اثر است، به طرح نمونه هایی از داستان های کوتاه و طرح های کافکا پرداخته شده است. این شیوه پژوهش، ظرفیت تازه ای برای مطالعات تک قطبی ادبیات تطبیقی، مبتنی بر نگرشی از تعریف کلاسیک پیر برونل و همکارانش به دست می دهد؛ نگرشی با در نظر آوردن خاستگاه نظری ادبیات تطبیقی.
واکاوی تطبیقی آثار زویا پیرزاد و الف شفق از دیدگاه نقد فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر ملّتی از یک سو، آینه تمام نمای افکار و اندیشه های حاکم بر آن جامعه و از سویی دیگر، منعکس کننده بینشِ اقلیتِ آن ملّت است. از این رو، در گستره ادبیات ملل، رمان به عنوان یکی از انواع ادبی، به نویسنده این امکان را می دهد تا بتواند آرا و ایده های خود را با احساسات درونی هماهنگ کرده و در نهایت به خواننده منتقل کند. در میان رمان نویسان مطرح ادبیات جهان، نویسندگانی هستند که در سبک، اندیشه و ایده، شباهت ها و ویژگی های مشترکی دارند. هرچند که تعداد این وجوه اشتراک اندک باشد. در جستار پیش رو، سعی شده است تا پس از تبیین اصول شاخص های نقد فمینیستی، آثار دو نویسنده زن -یکی از ایران و دیگری از ترکیه- از دیدگاه نقد فمینیستی مورد واکاوی و مقایسه قرار گیرد. زویا پیرزاد در بین نویسندگان زن ایرانی و الف شفق از میان نویسندگان زن ترکیه دو رمان نویسی هستند که به نظر می رسد هر دو به نقش و جایگاه زنان در آثار خود ارزش و اهمیت ویژه ای داده اند. از رهگذار این مسئله، در این مقاله، می توان پی برد که رویکرد و نگاه دو نویسنده، نسبت به شاخص های نقد فمینیستی چگونه است. ازین رو، در پژوهش پیش رو، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با بهره گیری از روش استقرایی مبتنی بر توصیف و تحلیل، ضمن آشنایی با نظرات منتقدان دیگر درباره آثار این دو نویسنده بزرگ، به تحلیل آثار آنان پرداخته ایم.
درپوش های سرامیکی کندوی عسل: گنجینه ای ناشناخته از هنرهای عامه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۴۶-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
یکی از گونه های ناشناخته از هنرهای تصویری قاجار و پهلوی، نقاشی های روی درپوش های سفالین کندوی عسل است. این درپوش ها به قطر تقریبی 23 سانتی متر بر روی کندوهای حصیری به طول حدود 85 سانتی متر نصب می شدند و یک سوراخ جهت عبور زنبورها در کناره آن ها قرار داشت. در این مقاله برای اولین بار ده ها نمونه از این درپوش ها که از اواخر عصر صفوی تا دوره پهلوی اول ساخته شده اند، معرفی می شود. مهم ترین مسئله این تحقیق شناسایی محل تولید این درپوش ها، دسته بندی مضامین نقوش و کتیبه ها و تحلیل محتوای آن هاست. نتایج نشان می دهد که این آثار را می توان به سه گروه کلی کتیبه دار، نقاشی های مذهبی و نقاشی های غیرمذهبی دسته بندی کرد. در میان آثار کتیبه دار، اذکار و دعاهایی نوشته شده که باید آن ها را وسیله ای جهت برآورده شدن حاجات و نیز تعویذی برای دفع بلاها از محصولات تلقی کرد. همچنین برخی از دعاها و آیات قرآنی در ارتباط با افزایش برکت محصول و نیز دفع چشم زخم هستند. علاوه بر کتیبه هایی با محتوای «ناد علی» و «اسم اعظم» که بر شیعی بودن آثار دلالت می کنند، تمام نقاشی های مذهبی شناسایی شده نیز مرتبط با باورهای مذهب تشیع است. نقاشی های مذهبی شامل تصاویری از دلدل، پنجه و زیارتگاه های امامان شیعه ازجمله آستانه های کاظمین و نجف است. در میان نقاشی های غیرمذهبی، بیشترین فراوانی به تصاویر حیوانات اختصاص دارد که آن ها را در نقش مایه های درخت زندگی یا صحنه های شکار نشان می دهد.
تحلیل ساختار اجتماعیِ آیین های بلوچ در مثل های بلوچی سَرحَدی برپایه رویکرد مردم مدارانه بوراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۸۶-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به تحلیل و خوانش جامعه شناختیِ پاره ای از مثل هایِ بلوچیِ سرحدی می پردازد. این تحقیق، نمود ساختارهای اجتماعی و ارزش های آیینی را در مثل های بلوچی گویش سرحدی، براساس رویکرد مردم مدارِ مایکل بوراوی واکاوی کرده است. باتوجه به اینکه شناخت حرکات و پویش هایِ اجتماعی و بررسی قوانین حاکم بر این حرکات از وظایف اصلی جامعه شناسی است و زندگی اجتماعی به واسطه جنبه شفاهی اش با ادب عامه پیوند می یابد، می توان به ضرورت تحلیل جامعه شناختیِ مثل های بلوچی به عنوان یکی از برجسته ترین ژانرهای ادب عامه پی برد که در بازنمایی هویت مردمی و به تصویر کشیدن پدیده هایِ زندگی، نقش قابل توجهی دارند. جامعه شناسیِ مردم مدار در پیوند با مطالعات فرهنگی به تجربه و شیوه زندگیِ مردم، میراث، ساختار و سرمایه هایِ فرهنگیِ هر جامعه با بهره گیری از داده های فولکلوریک که بیانگر باورها و عملکرد عامه هستند، می پردازد. روش تحقیق این پژوهش، کیفی بوده و گردآوری اطلاعات برپایه تحلیل محتوا صورت گرفته است که از رایج ترین شیوه های شناسایی هویتِ آثار ادبی است و مثل ها به صورت تحقیق میدانی و روش مطالعه کتابخانه ای گردآوری شده اند. یافته هایِ تحقیق نشان می دهد بسیاری از کنش های معنادار ساختار اجتماعیِ قوم بلوچ در قالبِ سنت های فولکوریک و آیین هایِ ارزشی مانند پناهنده پذیری، دیوان، هم یاری، انتقام جویی، سوگندِ نال، شمشیر و کفن، نان نمک و... در مثل هایِ بلوچی نمود برجسته دارند.
تحلیل منتخب حکایات جوحی بر اساس الگوی سه بخشی روایتگری طنزآمیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
315-342
حوزه های تخصصی:
این مقاله روایتگری طنزآمیز لطیفههای داستانی و غیرداستانی یا مصنوع و محاورهای را در پرتو گذار از لطیفۀ غیرداستانی به لطیفۀ داستانی و با اشاره به برخی نمونهها، بررسی میکند. ابتدا، کلیاتی درباره روایت طنزآمیز بیان میشود. سپس، روایت طنزآمیز غیرداستانی در تقابل با روایت طنزآمیز داستانی بحث و گفته میشود روایت غیرداستانی، بافتوابسته، خلقالساعه و محاورهای است که در تبادل کلامی شکل میگیرد و به داستان و راوی نیاز ندارد. درعوض، روایت طنزآمیز به بافت وابستگی ندارد؛ ازپیشساخته و مصنوع است و به داستان و راوی نیاز دارد. لطیفۀ غیرداستانی نوعاً شامل سه مرحله است: سرآغاز، تناقض، گرهگشایی. بهنظر میرسد در متون طنزآمیز روایی طولانیتر نه لُبمطلب که چندین جبلاین رخ میدهد که لزوماً در پایان متن نمیآید و در سرتاسر متن پراکنده است. در این مقاله، گذار از لطیفه داستانی کوتاه به لطیفۀ داستانی بلند در پرتو منتخبی از حکایات جوحی در مصادر مختلف بررسی میشود. یافتهها نشان میدهند تغییر لُبمطلب، بهویژه در حکایات منتخب جوحی، نقش چندانی در تبدیل لطیفۀ غیرداستانی به داستانی ندارد، اما لطیفه داستانی کوتاه بهسبب پراکندگی لُبمطلب به لطیفۀ داستانی حجیمتر بدل میشود