فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
نام شناسی (Onomastics) دانشی است که حوزهای گسترده از علوم گوناگون را در خود جمع کرده است؛ این دانش، نام ها را از زوایای مختلف اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و زبانی مطالعه کرده و با توجه به جنبه های مختلف، قلمروهای دلالتی گوناگونی را درباره چرایی نام ها تبیین می کند. در خودِ قلمرو زبانی نیز می توان ساختار نام ها را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کرد. در پژوهش حاضر نام کتاب های اصلی و معروف در حوزه بلاغت را از منظر هسته معنایی، شفافیت و تیرگی به شیوه ای تحلیلی - توصیفی بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد در نام هایی که «بلاغت» کانون نام اثر است و نام دارای ساختار اضافی است، باید برخلاف رویه معمول در چنین تحلیل هایی، جزء دوم را هسته ترکیب تلقی کرد. این ویژگی در آثاری که «بدیع» در آن ها به کار رفته نیز دیده می شود، درحالی که در بسیاری از نام ها که مضاف الیه آن ها «شعر» است، هسته ترکیب، همان بخش اول آن ها است؛ به عبارتی، این اسامی از جمله نام های درون مرکز هستند. آنچه در این بررسی بسیار درخور توجه است، نام های عربی است که در ساختار آن ها جار و مجرور دیده می شود. می توان مواردی از این دست را در شمار نام های مرکب اضافی قرار داد. علاوه بر این موارد، در این حوزه، با نام هایی سروکار داریم که باید آن ها را فاقد هسته ای مشخص بدانیم. از منظر شفافیت و تیرگی باید گفت در نام کتاب هایی که ساختار اضافی دارند، اغلب مضاف الیه بر هسته یا به عبارتی کل ترکیب سایه افکنده و آن را تحت تأثیر قرار داده است؛ حتی در ترکیبات وصفی نیز اغلب واژهای یافت می شود که همه ساختار را متأثر کرده است. در مجموع در این اسامی واژگان «بلاغت»، «شعر»، «ادب» و «نظم» بسیار نمایان است، لکن به نظر می رسد هیچ یک از آن ها موجب شفافیت نام نشده اند، بلکه آنچه شفافیت نام را در پی داشته، زمینه موضوعی نام یا بافت موقعیتی آن بوده است.
بررسی و تحلیل کارکردهای بلاغی واژه های قرآنی در غزل عرفی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، به مثابه والاترین متن اسلامی، همواره آبشخور شاعران پارسی سخن بوده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر قرآن کریم بر تصویرسازی در غزل عرفی شیرازی، از شاعران پیشگام سبک هندی در قرن دهم است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که عرفی در غزلیات خود از واژه های قرآنی در خلق تصاویر نازک خیالانه و بدیع، سود جسته است و واژه های قرآنی، در غزل او در بسیاری از موارد، از جنبه زیبایی شناسی و تصویرآفرینی قابل بررسی و تحلیل هستند. برای اثبات این مدعا، و نیز بررسی جایگاه قرآن در شعر عرفی، غزلیات او از حیث تأثیرگذاری قرآن بر تصویرآفرینی در حوزه دو علم بیان و بدیع مورد بررسی قرار گرفته است و انواع وام گیری های این شاعر از قرآن کریم در خلق تصاویر شعری، واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیش ترین استفاده عرفی از قرآن کریم در خلق تصاویر، در اغراق نازک خیالانه و نیز در ساخت استعاره صورت پذیرفته است.
کارکرد آیرونی در دو داستان مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
261 - 283
حوزه های تخصصی:
آیرونی نوعی شیوه سخن گفتن است که در اصطلاحات ادبی می توان معادل طنز، کنایه، طعنه و ... دانست. در واقع، وانمود کردن به چیزی غیر از واقعیت که باعث بازی دادن و یا سردرگمی مخاطب می شود، آیرونی است. این مفهوم، در یونان شروع می شود و بعد در اروپا به مفهوم تقویت شده خود می رسد. یکی از آثار آیرونیک، مثنوی مولوی است که برای فهمیدن باید بخش های آیرونیکال آن شناخته شود. در مقاله حاضر، به تقسیم بندی انواع و عناصر آیرونی برای شناسایی آن پرداخته شده است و در انتها، کارکرد آیرونی در دو داستان مثنوی مولوی به نام «طوطی و بازرگان» و «بقال و طوطی» بررسی شده است. این مقاله، در انتها به این نتیجه می رسد که مثنوی دارای لایه های تودرتو و عمیقی است که توسط آیرونی می توان این لایه ها را طی کرد و به مفاهیم دقیق تری پی برد.
بررسی و تحلیل مشخصه های پوپولیسم در داستان «قلعه حیوانات»؛ اثر جورج اورول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوپولیسم ، ازجمله مؤلفه های مطرح در علوم اجتماعی و سیاست است که با تأکید بر محوریت نقش و خواست عامه مردم و با شعار دفاع از حقوق ازدست رفته ایشان در مقابل طبقه روشنفکر حاکم، به اشکال گوناگون بر ذهن و قلم نویسندگان در حوزه ادبیات داستانی تأثیر نهاده است. پوپولیسم دارای مشخصه-های مثبتی است که در بشتر موارد بر اثر برخی انحرافات، چهره ی کاملاً منفی ای را به خود می گیرد، تا جایی که این بازخورد متضاد، مشخصه های واقعی پوپولیسم تلقی می گردند. داستان قلعه حیوانات اثر «جورج اورول » یکی از نمودهای روشن نظام اجتماعی پوپولیستی در ادبیات داستانی است که نویسنده در نگارش آن، با استفاده از قالب «فابل » و ترسیم شخصیت های نمادین حیوانی، یک جنبش مردمی با چهره پوپولیستی را در داستان خود الگوبرداری کرده است. در این مقاله که با روش تحلیلی- تطبیقی است، کوشش شده است که ضمن بررسی و اثبات وجود مشخصه های پوپولیسم در متن داستان «قلعه ی حیوانات»، روند تغییر کارکرد مشخصه های آن و الگو گرفتن این داستان از یک انقلاب پوپولیستی بررسی و تبیین گردد. نتایج این این مقاله حاکی از این امر است که این داستان در واقع ترسیم کننده یک نظام پوپولیستی است که در روند آن مشخصه های مثبت پوپولیسم به مرور تبدیل به مشخصه هایی منفی می گردد.
گذری از حماسه به فیلم نامه (با محوریت داستان رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
251 - 274
حوزه های تخصصی:
داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیل شدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان دار ترین عنصری است که بیننده را به درک موقعیت مکانی و زمانی می رساند. از این رو در مقاله حاضر با گزینش روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است ب ا تم رکز بر عناصر «تصویر» و «داستان» که از مهم ترین عوامل ساختاری در شکل گیریِ فیلم نامه است، از آمادگی و قابلیت داستان های شاهنامه در برگردان به قالب فیلم نامه داستانی سخن گفته شود. بدین منظور با تعریف کلیاتی چون تصویر (اعم از حماسی و سینمایی)، داستان و فیلم نامه بحث را آغاز کرده و در ادامه با طبقه بندی و شرح ساختار داستانی فیلم نامه که بیش تر مبتنی بر عناصر تصویری و داستانی چون صحنه، شخصیت، پی رنگ، مضمون، و گفت و گو است، بحث را پی گرفته و در این میان با نشان دادن نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه و تطبیق ساختار داستانیِ آن با ساختار فیلم نامه و آوردن نمونه هایی از تصویرسازی در این داستان، پژوهش به سرانجام می رسد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد شاهنامه فردوسی و به طور اخص داستان رستم و اسفندیار به دلیل توصیفات فردوسی که بر مبنای ویژگی های حماسه سروده شده است توانایی هم راهی با رسانه سینما را دارد. ازاین رو شاهنامه برای تبدیل به فیلم نامه سینمایی ممکن است از منظر تصویر، صحنه پردازی و شخصیت پردازی مورد بررسی قرار بگیرد.
هنجارگریزی زبانی فواصل آیات از دیدگاه ابن صائغ (مطالعه موردی: 15 جزء آغازین قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
79 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته زبان قرآن، هنجارگریزی زبانی است که ساختار کلّی این متن را به شکلی پویا تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر درصدد است تا به روش کتابخانه ای و براساس نظر ابن صائغ و شیوه هایی که وی برای ایجاد مراعات فواصل آیات ارائه می کند، این پدیده زبانی را در فواصل آیات پانزده جزء آغازین قرآن (مجموعاً 2267 آیه) مورد واکاوی قرار دهد و با ارائه نمونه های عینی و مصداقی، چگونگی بازنمایی این پدیده زبانی را به شیوه کیفی و کمّی در متن قرآن به نمایش بگذارد. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که از 40 مورد الگوی فراهنجاری که ابن صائغ ارائه کرده است، 25 مورد آن در 40 درصد داده های مورد مطالعه به وقوع پیوسته است؛ فراهنجارهای دستوری از نوع نحوی بیشترین سهم در میان تغییرات را به خود اختصاص داده اند و هنجارگریزی های واژگانی و آوایی با اختلاف چشمگیری در جایگاه بعدی قرار گرفته اند؛ برجسته ترین نوع ساختارشکنی به ترتیب مربوط به تقدّم جار و مجرور، حذف مفعول، تأخر مفعول و گزینش صیغه مبالغه است و این که رابطه معنی داری بین نوع و فراوانی تغییرات و تعداد آیات سور وجود ندارد.
رهیافتی تحلیلی بر خوانش آیات الهی و فهم گفتمان قرآن (در پرتو واکاوی رویکرد زبانشناختی ایزوتسو و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
105 - 126
حوزه های تخصصی:
توجه به سطح زبانی گفتمان قرآن و تبیین دقیق آیات، از مباحث ضروری در حوزه مطالعات قرآنی است. در زبان شناسی معاصر، شناخت رابطه واژگان و عبارات و نیز ارزیابی انسجام و نگریستن به کلّ آن چیزی که نتیجه این روابط است، اصلی مهم در فهم گفتمان متن تلّقی می شود؛ لذا تحلیل های ادبی قرآن به عنوان متنی منسجم، خارج از این اصل زبان شناختی نخواهد بود؛ زیرا قرآن محوری و معناشناسی مبتنی بر وحدت شبکه معنایی قرآن، نقش مؤثری در کشف مفاد و مراد الهی در آیات قرآن دارد؛ از این رو، واکاوی رویکردهای زبان شناسانه ای که قرآن پژوهان در تبیین آیات وحی به کار بسته اند، ضرورتی غیر قابل انکار است و از آنجا که دغدغه مشترک علامه طباطبایی و ایزوتسو در تبیین و معناشناسی واژگان قرآن، فهم مراد و کشف معنا از درون متن است، این پژوهش در صدد است با روش توصیفی تحلیلی، نقاط اشتراک و هم گرایی رویکردهای ادبی وزبان شناختی ایزوتسو و علامه را در خوانش آیات الهی و فهم گفتمان قرآن، واکاوی نماید. نتایج پژوهش حاضر بیانگر تأکید علامه طباطبایی و ایزتسو بر نظام واره بودن زبان قرآن و تبیین استقلال معناشناختی قرآن و پیوند معنایی میان آیات است. به طوری که فهم آیات قرآن را بیش از همه به خود متن قرآن و شواهد درون متنی وابسته می دانند و معتقد به تأثیر محوری پارادیم توحیدی در فهم گفتمان قرآن و ارتباط اندراجی معانی واژگان در متن هستند؛ گرچه کمیت و کیفیت بهره گیری از این مبانی مشترک نزد آنان متفاوت است. ایشان در حوزه ادبی وزبان شناسی نیز ضمن تأکید بر اعجاز بلاغی قرآن، از بافت درونیِ سخن و روابط بینامتنی در کشف مراد خداوند بهره می گیرند و به صورت ضمنی انسجام و جهان بینی زبانی قرآن را اثبات می کنند.
ارزیابی ترجمه مجموعه «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد برمبنای نظریه تغییرات صوری کتفورد (موردپژوهی مقایسه ترجمه عبدالمنعم و العطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخش های مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی می دهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمی گردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریه جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، تغییرات واژگانی و دستوری را مورد بررسی قرار می دهد. در پژوهش حاضر تلاش شد با تکیه بر نظریه کتفورد، اقسام تعدیل های عبدالمنعم و العطار در تعریب سروده های مجموعه «تولدی دیگر»فروغ فرخزاد، مقایسه و تحلیل شود. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تغییر طبقات دستوری، نسبت به دیگر اقسام تغییر در تعریب هر دو مترجم، فراوانی بالایی دارد. تعریب مریم العطار به دلیل تقید به زبان مبدأ و التزام به ترجمه تحت اللفظی از تعدیلات ساختاری کمتری برخوردار است که این امر باعث نامأنوسی ترجمه شده است. این درحالی است که ترجمه عبدالمنعم به دلیل معادل یابی های مناسب و التزام به تصریح و تعدیل واژگانی و ساختاری، روان تر به نظر می آید. همچنین حذف ها و افزوده های نابجا در تعریب العطار گاه موجب تغییرات معنایی و مفهومی ترجمه وی شده است.
بینامتنیت در مصیبت نامه ی عطار نیشابوری با عرفای قرن شش هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفته و به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد؛ به این سبب که در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیلی- توصیفی حکایات مصیبت نامه بر اساس نظریه بینامتنیت و معادل های آن در بلاغت اسلامی دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در آثار قرن ششم یافته شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها و اهداف دو نویسنده مطرح شده میان حکایات ارائه می گردد. بر اساس این بررسی دَه حکایت مصیبت نامه پیوند بینامتنی با آثار قرن شش دارند. در این سه حوزه یادشده، پنج مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار هستند که دو مورد آن از نوع «عقد»؛ دو مورد از نوع «اقتباس» و یک مورد از نوع «ترجمه» است. همچنین پنج مورد بینامتنیت تعمدی- پنهان یافت شده است .
باور عامه «باد زار» در مجموعه داستان ترس و لرزِ غلام حسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورها بن مایه اساسی داستان های سبک رئالیسم جادویی را تشکیل می دهند؛ بنابراین درک درست این گونه از داستان ها نیازمندِ تبیین و تحلیل باور/ باورهایی است که داستان از آن سرچشمه گرفته است. یکی از مجموعه داستان هایی که به سبک رئالیسم جادویی در ایران نوشته شده، مجموعه ترس و لرز اثر غلام حسین ساعدی است که فهم این مجموعه داستان با دشواری هایی همراه است. یکی از دلایل این دشواری بهره گیری غیرمستقیم ساعدی از باور عامه زار است. نگارندگان در این جستار کوشیده اند برای درک دقیق این مجموعه داستان، باور عامه زار را در مجموعه داستان ترس و لرز ، بررسی کنند. برای انجام این کار، نخست به شیوه کتاب خانه ای درباره باور زار در نقاط مختلف جهان تحقیق شده و سپس یافته ها به شیوه میدانی با نمونه موردی آن در استان هرمزگان مطابقت داده شده و با افراد مطلع در این منطقه مصاحبه شده است، سپس به شیوه توصیفی تحلیلی، عناصر باور عامه زار در مجموعه داستان ترس و لرز ، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چند عنصر مربوط به باور عامه باد زار در این مجموعه داستان، نقش محوری دارند: 1. انواع باد زار: که ویژگی پنج نوع از آن ها در داستان بارز است، 2. بایدها و نبایدهایی که مبتلایان به باد زار باید رعایت کنند، 3. مامازار و بابازار: درمان گرانی محلی که به وسیله موسیقی، کمک گرفتن از نیروهای ماورائی و داروهای محلی به درمان بیماران می پردازند، 4. مراسم حجاب که در آن بیماران درمان می شوند، 5. موسیقی که یکی از عناصر درمان است، 6. باور به موجودات اسطوره ای (بچه بنینگی).
کارکرد ساخت های قالبی مثلی عربی در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۱۱۳-۱۴۰
حوزه های تخصصی:
ساخت های قالبی شده قسمت کلیشه ای زبان هستند که از سویی ساختاری شناخته شده درمیان اهل زبان دارند و از سوی دیگر به عمق معنای موردنظر می افزایند. بنابراین، ایجاز و تفهیم معنا یکی از ویژگی های بارز این ساخت هاست. ساخت های قالبی انواع مختلفی دارند که مَثل یکی از آن هاست. مرصادالعباد نجم الدین نیز به منزله یکی از منابع عرفانی در زبان فارسی از این ساخت های قالبی بهره برده است. ساخت های قالبی مثلی کارکردهای متفاوتی در آثار ادبی برعهده دارند که ایجاز، استدلال، تبیین مطلب، تصویرسازی و تأکید معنا از جمله آن هاست. هدف از مقاله حاضر که با روش کیفی (تحلیلی توصیفی) انجام شده، بررسی کارکرد ساخت های قالبی شده مثلی عربی در مرصادالعباد است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که اقناع مخاطب، استدلال، توجیه آوری و رهایی از سرزنش و توبیخ، زیباسازی کلام، ایجاز، تقویت معنا و روشنگری، کارکردهای ساخت های مثلی عربی در کتاب مذکور به شمار می روند. در این میان، تأکید مفهوم و استدلال بیشترین کارکرد را در این اثر داشته است.
درنگی بر ضبط و معنی چند واژه در آثار چاپی ابوطاهر طرسوسی (داراب نامه و ابومسلم نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۲۵۲-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
ابوطاهر طرسوسی از راویان توانمند قصه های عامیانه فارسی است که از میان قصه های او داراب نامه، ابومسلم نامه، قران حبشی، مسیّب نامه و قهرمان نامه تصحیح و چاپ شده است. در مقاله حاضر، پاره ای از لغزش های دو متن مصحح: داراب نامه و ابومسلم نامه که تا امروز درباره آن ها مقاله ای نوشته نشده، اصلاح شده است. در اصلاح این لغزش ها، استناد به ضبط های درست و اصیل نسخه های اساس مصححان، رجوع به دست نویس های این دو اثر، سبک این آثار و ارائه شواهدی از خود این متون کارساز بوده است. همچنین، با تحلیل محتوا، معانی ای برای واژه ها و ترکیبات نادر این دو اثر که پاره ای از آن ها، واژگان محلی و گویشی اند و از لغت نامه ها و واژه نامه های پایان متون مصحح فوت شده، پیشنهاد شده است. اعمال این اصلاحات و ضبط معانی واژه ها و ترکیبات نادر این دو متن می تواند چاپ های بعدی این دو اثر را منقح تر کند.
آسیب شناسی کتاب های «کلیات» ادبیات عامه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۲۸۴-۲۵۳
حوزه های تخصصی:
از دهه 1380 به بعد با ورود فرهنگ و ادبیات عامه به حوزه دانشگاهی تحولی در مطالعه آن ایجاد شد و هر روز آثار پژوهشی متنوعی در قالب: کتاب، پایان نامه و مقاله و ... در قلمرو های مختلف آن نوشته می شود. از اصلی ترین این آثار کتاب هاست که به منزله آثاری بنیادین در رشته ادبیات عامه باید خصوصیات ممتازی داشته باشد تا بتواند بار آموزشی و پژوهشی این رشته را به دوش بکشد. یکی از انواع کتاب های ادبیات عامه کتاب های «کلیات» است. منظور از کتاب های «کلیات» کتاب هایی است که هم زمان به موضوعات مختلف در حوزه ادبیات عامه می پردازد و عموماً این کتاب ها برای تدریس نوشته و چاپ شده است. هرچند که در مبانی و کلیات پژوهش های این رشته نیز نقش اساسی دارد. با اینکه روز به روز تعداد انتشار این نوع کتاب ها در حال افزایش است، اما تاکنون هیچ نقدی درباره آن ها صورت نگرفته است تا به طبقه بندی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف این آثار کمک کند و پژوهشگران را در انتخاب بهتر این آثار یاری دهد. باتوجه به اهمیت این مسئله، در این جستار پنج کتاب مهم از مجموعه کتاب های کلیات فرهنگ عامه به ترتیب زمانی از اولین کتاب در دهه 1350 تا کتاب های دهه اخیر معرفی و نقد می شود. چون این کتاب ها عموماً در دانشگاه تدریس می شوند، با نگاهی به مصوبات وزرات علوم در رشته فرهنگ و ادبیات عامه به نقد این آثار از جهت محتوا، توالی، جامعیت و وسعت بررسی، کاربست نظریه، روزآمدی و اعتبار علمی، جریان شناسی درست از پیشینه و مبانی و ... در دو بخش صوری و محتوایی موردنقد و مقایسه قرار می دهد.
بازشناسی رسم «ستی» در هند و بازتاب آن در متون ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۳۵۸-۳۲۱
حوزه های تخصصی:
ایران و هند دو همسایه دیرین با خاستگاه مشترک و سابقه تمدنی کهن هستند که قرن ها در مجاورت هم زیسته اند و بر هم اثر گذاشته اند. این اثرگذاری در دوره هایی پررنگ و در زمان هایی کم رنگ بوده، اما می توان ادعا کرد که هرگز بی رنگ نشده است. رسمِ ستی(= ساتی) - که با معیارهای اخلاقی امروزی مغایر و با موازین ادیانِ ابراهیمی و زرتشتی ناسازگار است و طبعاً برای ایرانیان پذیرفتنی نیست - از رسوم قدیمی هندوان است که سالیان درازی اجرا می شده و امروزه ظاهراً متروک شده است؛ رسمی که مربوط به تقدسِ آتش، شکوه عشق، هندوییسم و نتیجه مردسالاری و زن ستیزی هندی است. این پژوهش با بررسی کتاب های هندی (مقدس و تاریخی) و تحقیقات مربوط به آن سرزمین و کنکاش در متون تاریخی ایران کوشیده است با بازشناسی ستی، علت و عناصر پدید آمدن یا چرایی و چگونگی اش را توضیح دهد و حضورش در ادب، شعر و منظومه های فارسی را بررسی و مطالعه کند.
تحلیل محتوایی داستان سال های ابری
حوزه های تخصصی:
با توجّه به این که بررسی محتوایی، بررسی اثر از نظر دو عنصر درون مایه و موضوع است، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی محتوایی رمان سالهای ابری پرداخته ایم تا گامی در راه شناساندن ادبیّات داستانی ایران برداریم که هنوز بسیاری از زوایای آن ناشناخته مانده است. یافته ها نشان می دهد که جامعه گرایی و اعتقاد به تعهّد اجتماعی به عنوان وظیفه عمده هنر و ادبیّات که نویسنده مردمی و متعهّد معاصر، علی اشرف درویشیان در بیشتر آثارش همواره سر سپرده آن بود، سبب شده که محتوا و زمینه های معنایی را در داستان های خود مورد توجّه قرار دهد. موضوع اصلی سال های ابری، مبارزه سیاسی است و از لحاظ درون مایه از جنبه های مختلف سیاسی، تاریخی و اجتماعی قابل بررسی است.
اضمار قبل ازذکرمرجع در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر قرن دوّم هجری تا قرن پنجم اصطلاحات بلاغی ظهور کردند. این اصطلاحات از تحقیق در قرآن و متون عربی بدست آمد. در ابتدا اصطلاحاتِ شایع در بین بلاغیون منحصر به زیبایی های کلام مانند استعاره، تشبیه، ایجاز، تکرار، سجع و تجنیس بود. به مرور زمان سایر اصطلاحات بلاغی به وجود آمد. برای نخستین بار، اِبن مُعْتَزّ در سال296 ق از عیوب فنون بلاغی سخن به میان آورد. بلاغیون از عوامل مخّل در کلام را ضعف تألیف یا سستی کلام دانسته اند. جُرجانی در اسرارُالبَلاغه برای اوّلین بار از اِضمار قبل از ذکر، سخن به میان آورده است و آن را یکی از انواع ضعف تألیف دانسته است. اضمار قبل از ذکر مرجع نوعی جهش ضمیر است که ضمیر قبل از مرجعش قرار می گیرد. برخی از معانی نویسان اضمار قبل از ذکر را مانند سایر اصطلاحات بلاغی در حوزه زبان فارسی قرار داده اند و مانند گذشتگان آن را از توابع ضعف تألیف دانسته اند و برخی دیگر اضمار قبل از ذکر را برای شعر فارسی ناپسند ندانسته اند. در این مقاله سعی شده است با بیان شواهدی از شعر فارسی به بررسی اضمار قبل از ذکر پرداخته شود و نشان داده شود که اضمار قبل از ذکر از ویژگی های سبکی شعر فارسی است و در مواردی که افتادگی در بیت نباشد و با جابجایی مرجع ضمیر و ضمیر معنی بیت درست شود، می توان گفت که اضمار قبل از ذکر از زیبایی های شعر فارسی است.
کارکردهای فراهنری آرایه های ادبی در غزل شعرای افغان با تکیه بر کتاب «درختان تبعیدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات فرهنگی، مناسبات اجتماعی و اشتراکات قومی و مذهبی از عوامل عمده نزدیکی کشورهای ایران و افغانستان است. در سال های اخیر به دلیل رخ دادهای سیاسی و اجتماعی و پیامدهای ناشی از جنگ این ارتباطات پر رنگ تر شده است. شعر فارسی افغانستان از نشانه های روشن این نوع ارتباطات شمرده می شود. شعر مهاجرت افغانستان به یاری عناصر زبانی و شگردهای ادبی به بازگویی بحران های اجتماعی و سیاسی سرزمین افغانستان می پردازد. تردیدی نیست که بخش قابل توجّهی از زیبایی کلام و قدرت اثرگذاری آن مدیون شگردهای ادبی است. امّا مهم است که این شگردها چگونه و با چه اهدافی در متن به کار گرفته شوند. در بررسی شعر افغانستان می توان گفت که عناصر زیبایی شناختی در خدمت گفتمان حاکم بر شعر قرار گرفته است و شگفتی آفرینی و جنبه های صوری زیبایی شناختی آن اولویت اصلی شاعر نیست. تصاویر شاعرانه، وظیفه انتقال مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و عقیدتی شاعر را به عهده گرفته اند. این پژوهش با رویکرد محتوایی به عناصر زیبایی شناسی، به بررسی ویژگی های تصویر در شعر مهاجرت افغان با تکیه بر قالب شعری غزل می پردازد. براساس نتایج این پژوهش، رابطه شعر فارسی شعرای افغانی با مخاطبان خود بر اصل آگاهی بخشی مبتنی است. این اصل به-همراهی و هم صدایی مخاطب با گوینده یاری می رساند. آبشخور تصویرها و حوزه های شگردهای ادبی در شعر مهاجرت افغان، خصلت ها، عواطف، نیازها و مصائب انسان است. با این توضیح، بحران هایی اجتماعی کشور افغانستان و اندیشه های مذهبی از مهم ترین مقوله های تصویر آفرین در غزل امروز شعرای فارسی زبان افغان شمرده می شود.
مغفولات بلاغت در تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بلاغت از بایسته ترین دانش ها در جهت فهم و تفسیر آیات قرآن کریم است که با شناخت آن می توان به اسرار و ظرافت های کلام الهی پی برد. از آنجا که شناخت شیوه های بلاغی قرآن، بویژه برخی از صنایع گمنام و کم کاربرد، تا حدود زیادی پرده از وجوه اعجاز این کتاب آسمانی بر می دارد و معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را برای مخاطبان آشکار می سازد؛ شایسته است به لطایف و صنایع مغفول این دانش در برخی از متون تفسیری پرداخته شود. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی بلاغت، سیر این علم و ابواب آن، با روش تحلیلی– توصیفی و نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و رجوع مستقیم به تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی، آن دسته از زیبایی های ادبی را که از چشم صاحب نظران بلاغت به دور مانده و یا کمتر به آن پرداخته شده است مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نگارندگان پس از مطالعه، دقت، توصیف و تحلیل نمونه هایی از این تفسیر، نتیجه می گیرند که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود از صنایع خاص و کم کاربردی همچون: سیاقت قصه، وجه اتصال، تلوین، تغلیب و...بهره جسته است
رویکردی شناختی به استعاره ی زمان در شعر انقلاب اسلامی (با تکیه بر اشعار قیصر امین پور و سیّدحسن حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی شیوه های صورت بندی مفهوم انتزاعیِ زمان در شعر انقلاب بر اساس «نظریه ی استعاره ی مفهومی»، و کشف نگرش حاصل از این مقوله بندی، نزد شاعران این دوره است. پژوهشگران، ضمن تقسیم بندی شعر انقلاب به سه دوره متوالی (از سال 57 تا 84)، به شرح و تحلیل استعاره زمان در شعر قیصر امین پور و سیّدحسن حسینی پرداخته و نشان می دهند که شیوه ی مفهوم سازی آن ها از زمان، بیانگر جهان بینی و آمال و اندیشه های خاصّ آن ها در این سه دوره است. چنان که در هر دوره، با توجّه به زمینه های گوناگونِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، این جهان نگری ها و ا ندیشه ها دچار تحوّل می شوند. نتیجه ی بررسی ها نشان می دهد که شاعران مورد نظر در دوره ی اول (57 تا 68) بسیار امیدوار و آرمان گرایانه به آینده نظر دارند و روحیّه ای شاد و پیروزمندانه دارند. در دوره ی دوم (از 68 تا 76) با اندکی شک و تردید به امیدها و آرمان های خود می نگرند و از روحیّه ی شاد و سرمستی آن ها کاسته می شود. در دوره ی سوم (از 76 تا 84) یأس و سرخوردگی از آرمان ها، جای همه ی امیدها و آرزوها را می گیرد و شاعران در این برهه از زمان با تلخی و اندوه از گذشته و آینده سخن می گویند.
بررسی و مقایسه ی بلاغت مقامه ی «مضیریه» همدانی و مقامه ی «سکباجیه» حمیدی
حوزه های تخصصی:
قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم کتاب مقامات خود را به تقلید از مقامات بدیعالزّمان همدانی به رشتهی تحریر درآورد.حمیدی در نگاشتن اثر خود به شدّت متأثّر از همدانی بود،تا جایی که مقامهی سکباجیهی وی کاملاً به تقلیدازمقامهی مضیریهی همدانی نوشته شده است؛به طوری که برخی آن رابه عینه ترجمهای از این مقامه دانستهاند.در این جستاربه بررسی و مقایسهی بلاغت دراین دو مقامه پرداخته شده تا میزان این تقلیدو تأثیرپذیری معلوم شود. برای این کار مقامهها ازدو بخش بدیع وبیان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و در پایان مشخّص گردید که هرچند آراستن سخن و کاربرد تکلّغات لفظی و مشحون ساختن کلام به فنون و صنایع ادبی مشخصّهی بارز مقامههاست،امّادر مقامهی همدانی به دلیل آغازگر بودن وی در این نوع ادبی، استفاده از این ترفندهای هنری نسبت به مقامهی حمیدی سادهتر و طبیعیتر و با دشواری و پیچیدگی و نیز بسامدکمتر صورت میگیرد.حال آنکه حمیدی سجعها را کوتاهتر و معمولاًدر آخر جملهها به کار میبرد که این خصیصه، نثر وی را به مرز شعر نزدیک ساخته است.حمیدی همچنین از انواع مختلف تشبیه همچون بلیغ، مفرد،جمع، ملفوف، تفضیل و ... را به گونهای متنوّعتر، زیباتر و هنریتر و با بسامد بسیار بیشتر از مقامهی همدانی استعمال میکند. هرچند که همواره و در همه جا به این شیوه پایبند نمیماند و در مواردی همدانی این شگردها را زیباتر و هنریتر و یا حدّاقل همسطح با حمیدی به کار میگیرد، امّا رویهمرفته میتوان گفت که مقامهی سکباجیه حمیدی بسیار شاعرانهتر و هنریتر و در عین حال دشوارتر از مقامهی مضیریه همدانی میباشد.