مقالات
حوزه های تخصصی:
در برخی از متون تاریخی، مخاطب گاه با داستان هایی برخورد می کند که لبریز از وقایع شگفت انگیز است. در این داستان های واقعی، زبان به عنوان یک مؤلّفه مهم در روایت خرق عادت های تاریخی وارد عمل می شود و با تکنیک های رواییِ پیچیده و هنری به باورپذیری آنها کمک می کند. داستان مولود محمد مصطفی(ص) در کتاب تاریخ سیستان یکی از این آثار است که با شگردهای زبان روایی، تولّد پیامبر اسلام(ص) را به یکی از ماندگارترین اثر روایی متون کهن تبدیل کرده است؛ به گونه ای که خواننده را همزمان به اقناع عقلی و التذاذ روحی نایل می کند. نویسنده گمنام این اثر فاخر، چگونه توانسته تاریخ را به داستانی جذاب بدل کند، به گونه ای که نقش ابلاغی و بلاغیِ زبان همزمان محقق شده است؟ این مقاله برای یافتن پاسخی مناسب، به روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر نظریه های روایت شناسی و زبان شناسی، آن را بررسی نموده؛ نتایج نشان می دهد، بخش عمده ای از کارکرد بلاغی- ابلاغیِ این اثر به شگردهای پیچیده روایتگری و قدرت زبانی مربوط است. نویسنده با تنوّع بخشیدن به زبان روایی، درآمیختن طرح و روایت، بهره مندی از روایت نقلی و نمایشی، تغییر مدام کانون روایت، استفاده از شخصیّت های موثّق تاریخی و مذهبی، بهره مندی از زبان رواییِ شخصیّت های اصلی با دیدگاه اوّل شخص، استفاده از دیدگاه رواییِ ضد قهرمان، صداهای قدسی، تنوّع در وجه روایی برای ایجاد زبان عاطفی، گفت و گو و...توانسته به شکل معناداری داستان مولود مصطفی(ص) را زیبا، هنری و باورپذیر نماید.
بررسی و مقایسه ی بلاغت مقامه ی «مضیریه» همدانی و مقامه ی «سکباجیه» حمیدی
حوزه های تخصصی:
قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم کتاب مقامات خود را به تقلید از مقامات بدیعالزّمان همدانی به رشتهی تحریر درآورد.حمیدی در نگاشتن اثر خود به شدّت متأثّر از همدانی بود،تا جایی که مقامهی سکباجیهی وی کاملاً به تقلیدازمقامهی مضیریهی همدانی نوشته شده است؛به طوری که برخی آن رابه عینه ترجمهای از این مقامه دانستهاند.در این جستاربه بررسی و مقایسهی بلاغت دراین دو مقامه پرداخته شده تا میزان این تقلیدو تأثیرپذیری معلوم شود. برای این کار مقامهها ازدو بخش بدیع وبیان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و در پایان مشخّص گردید که هرچند آراستن سخن و کاربرد تکلّغات لفظی و مشحون ساختن کلام به فنون و صنایع ادبی مشخصّهی بارز مقامههاست،امّادر مقامهی همدانی به دلیل آغازگر بودن وی در این نوع ادبی، استفاده از این ترفندهای هنری نسبت به مقامهی حمیدی سادهتر و طبیعیتر و با دشواری و پیچیدگی و نیز بسامدکمتر صورت میگیرد.حال آنکه حمیدی سجعها را کوتاهتر و معمولاًدر آخر جملهها به کار میبرد که این خصیصه، نثر وی را به مرز شعر نزدیک ساخته است.حمیدی همچنین از انواع مختلف تشبیه همچون بلیغ، مفرد،جمع، ملفوف، تفضیل و ... را به گونهای متنوّعتر، زیباتر و هنریتر و با بسامد بسیار بیشتر از مقامهی همدانی استعمال میکند. هرچند که همواره و در همه جا به این شیوه پایبند نمیماند و در مواردی همدانی این شگردها را زیباتر و هنریتر و یا حدّاقل همسطح با حمیدی به کار میگیرد، امّا رویهمرفته میتوان گفت که مقامهی سکباجیه حمیدی بسیار شاعرانهتر و هنریتر و در عین حال دشوارتر از مقامهی مضیریه همدانی میباشد.
بررسی رند حافظ از منظر جایگاه لوده در سفر قهرمان
حوزه های تخصصی:
کارل گوستاویونگ معتقد است کهن الگوها یا راهنماهای درونی که ریشه در ضمیر ناخودآگاه بشر داشته و محصول تجارب مکرر او در طول تاریخند، برای هدایت انسان به سمت کمال فردی در وجود او نهادینه شده اند. از آنجایی که سفر قهرمان درون مراحل پر فراز و نشیب فرایند تفرد را بررسی می کند، کیفیتِ دگرگونی و تغییر و تحول « رند» راز آلود در غزلیات حافظ نیز از این منظر قابل توجه و بررسی است. از این رو که تغییر کیفیت این مفهوم، در جریان حوادث و فضاهای گوناگون و متنوع و متفاوت هر بیت در هر غزل، که می توان آن را تصویر مرحله ای از زندگی شاعر دانست، ما را به کیفیت حاکم بر دیدگاه او، رهنمون می سازد و جایگاه والا و درخورِ او را به عنوان قهرمان کمال یافته در سفر زندگی تبیین کرده و مسلم می سازد. هدف این مقاله بررسی رند غزلیات حافظ از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول. اس. پیرسن و هیو. کی. مار، در زمینه کهن الگوی دوازده گانه بیداری قهرمان درون است. نویسنده تلاش می کند به شیوه توصیفی- تحلیلی تجلی کهن الگوی غالب در غزلیات حافظ را نشان دهد.در مجموع می توان نتیجه گرفت که هر سه سطح لوده با مراتب مختلف رند در ابیات حافظ مطابقت دارند.
بررسی استعاره مفهومی مرگ در شعر هرمز علی پوربر اساس دیدگاه های لیکاف و جانسون
حوزه های تخصصی:
زمینه ها و خاستگاه های اجتماعی شعر مدحی با تکیه بر سروده های عنصری بلخی
حوزه های تخصصی:
مدح از نخستین موضوعاتی بوده است که شاعران پارسی گو طبع خود را بدان می آزمودند و ستایشگر سلاطین و امرا و صاحبان قدرت می شدند. در این میان خاستگاه اجتماعی این گونه شعر و دلایل پرداختن شاعر به این نوع ادبی، از اهمیت خاصی برخوردار است. ما در این مقاله با بررسی شعر عنصری به عنوان برجسته ترین شاعر مداح عصر غزنوی در پی جست وجوی زمینه های اجتماعی شعر مدحی هستیم. بدین منظور با روش توصیفی-تحلیلی و پس از ارائه ی مقدماتی هم چون پیشینه ی مدح و شعر مدحی، ویژگی ها و موضوعات آن، به این پرداخته ایم که شاعران بنا به چه دلایلی و تحت چه شرایطی اقدام به سرودن شعر مدحی کرده اند. حامیان آن ها چه کسانی بوده اند و مقصود حامیان از این اقدامشان چه بوده است. شرایط حاکم بر جامعه چگونه بوده که منجر به خلق چنین آثاری شده است و در نهایت با توجه به محیط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، دریافته ایم که مداحان به عنوان مبلغان حکومت ها شناخته شده اند.
بررسی و نقد کتاب حماسه سرایی در ایران ذبیح الله صفا
حوزه های تخصصی:
از موضوعاتی که در سده اخیر پژوهشگران داخلی و خارجی تحقیقات بسیاری پیرامون آن انجام داده اند، روایات ملی و داستان های حماسی ایران است. در این باره پژوهشگران اروپایی و دیگر ایران شناسان خارجی، پیشرو محققان ایرانی شدند و تحقیقات ارزشمندی انجام دادند. ذبیح الله صفا با نگارش کتاب «حماسه سرایی در ایران»، توانست در این زمینه راه را برای محققان ایرانی باز کند و منبع ارزشمندی برای علاقه مندان به پژوهش در ادبیات حماسی ایران پدید آورد. این کتاب با این که یکی از منابع مهم دوره دکتری ادبیات فارسی و تحقیق در روایات ملی ایران محسوب می شود و چندین بار هم تجدید چاپ شده است، در برخی موارد نیاز به ویرایش و تصحیح دارد. به همین منظور، در این پژوهش به بررسی و نقد این کتاب هم از جهت نگارش متن و هم مفهوم و محتوای مطالب آن، پرداخته شده است؛ تا بدین وسیله ابهامات و زوائد این اثر مهم زدوده شود. نکات مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: ابهام در متن، تناقض در مطالب مربوط به یک مبحث، عدم مطابقت متن کتاب با منبع، برداشت کلی و نادرست از برخی مباحث، غلط های املایی و نگارشی که نیازمند اصلاح است و ایراد مطالبی که نیاز به توضیح بیشتر دارد.
بررسی و تحلیل سبکی و محتوایی رباعیات سیف الدین باخرزی
حوزه های تخصصی:
سیف الدین باخرزی (586-659 ه . ق) ملقّب به شیخ الاسلام از مشایخ صوفیه و مریدان و اصحاب عارف مشهور، نجم الدین کبری (۵۴۰-۶۱۸) بود. شیخ در نظم و نثر صاحب آثاری است. از وی رساله ای به فارسی در معنی عشق و مجموعه رباعیاتی منسوب به وی باقی مانده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که رباعیات منسوب به وی چه ویژگی هایی دارد و محتوای آن ها بیشتر چه مسائلی است. در پاسخ به این پرسش به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی رباعیات او پرداخته و خصایص سبکی و محتوایی رباعیاتش را کاویده ایم. پاره ای از رباعیات وی ضمن مجموعه رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیّام و ... به چاپ رسیده است. بسیاری از صوفیه در کتب خود از رباعیات او یاد کرده اند که نشان دهنده اهمیت مقام او در این نوع شعر است. محتوای رباعیات وی، عاشقانه و عارفانه (عشق و عرفان و رندی، غم ستایی) همراه با اندیشه های خیّامی است. بیشتر رباعیات شیخ چهارقافیه ای هستند و کهن گرایی واژگانی و ترکیبات زیبا، صور خیال و آرایه های ادبی به ویژه پارادوکس و... در آن ها به چشم می خورد.
زندگینامه نویسی: ماهیت، ساختار و گونه ها
حوزه های تخصصی:
زندگینامه ، شرحِ زندگی شخصیت و یک نوعِ ادبی با ماهیتِ روایی و گزارشی است که به واسطه ویژگی های منحصر به فردی که دارد، اعتبار ادبی، کارکردِ تاریخی و اهمیت جامعه شناختی یافته است. توسعه و رواجِ این قالبِ نوشتاری که امروزه، دارای اقسام و گونه هایی است، از دستاوردهای مشروطیت و از نتایجِ آغاز روندِ بازشناسیِ هویت فردی و ملی در ایران به شمارمی آید. دراین پژوهش، ضمن بیانِ پیشینه و سیرِ تکامل هریک از گونه های زندگینامه نویسی، تلاش شده تفاوت ، پیوند و شباهت های ساختاری و ادبی آن ها، تشریح و تبیین گردد. دراین راستا، کارکردهای کلیِ زندگینامه، جایگاه ادبی و علمیِ زندگینامه نویس و حریمِ کار وی، هم چنین موانع و محدودیت هایی که پیش روی او قرار دارد، مورد بررسی و تأمل قرارگرفته است. بخشی از این پژوهش به نقد و تحلیلِ چندنمونه بیوگرافی و اتوبیوگرافی از دکترعبدالحسین زرین کوب، کامیار عابدی، مهدی اخوان ثالث و به آذین(محمود اعتمادزاده) اختصاص یافته است. هریک از این افراد، سبک و هنجاری خاص در زندگینامه نویسی، پیش گرفته و در نتیجه، ماحصل کارشان از نظر ساختاری و محتوایی، دارای تفاوت های اساسی است.
بررسی شعر «خنجرها، بوسه ها، پیمان ها» از منوچهر آتشی بر اساس مفهوم میمسیس در نظریه زیبایی شناس آدورنو
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول نظریه زیبایی شناسی آدورنو مفهوم میمسیس است. وی با بیان این اصل به نقد ساختارهای سلطه و سرکوب در عقلانیت مدرن و روشنگری می پردازد که از سه چشم انداز قابل بررسی است: رابطه ی دیالکتیکی میمسیس و عقل، میمسیس به مثابه ی دیالکتیک سوژه و ابژه، میمسیس و ارتباط آن با زبان که ما نیز در این پژوهش به بررسی این سه مقوله در شعر خنجرها، بوسه ها و پیمان ها از منوچهر آتشی می پردازیم تا ارتباط میمتیک انسان و طبیعت را در دیالکتیک روشنگری و ارتباط هنر میمتیک با جامعه را در نظریه ی زیبایی شناسی آدورنو نشان دهیم که چگونه تقلیل و همسان سازی طبیعت به دست انسان مدرن می تواند باعث سلطه ی او بر طبیعت شود. چیزی که در شعر خنجرها، بوسه ها، پیمان ها نیز نمود بارزی دارد. در واقع در این شعر شاعر طبیعت را از نیروهای درونی و کیفیات پنهانش تخلیه کرده و چیزی مطابق ذهنیت خود به آن بخشیده است که این خود می تواند به معنای سلطه شاعر بر طبیعت و در واقع تمایز سوژه و ابژه باشد که این یکی از قابلیتهای زبان هنری است؛ در واقع یکی از محورهای اساسی اندیشه آدورنو از ذهنیت مدرن را همین ابژه سازی سوژه تشکیل می دهد. بنابراین در اندیشه ی آدورنو، تحقق بیان هنری از طریق میمسیس امکان پذیر است.
بررسی شگرد اتصال کوتاه در رمان هیس
حوزه های تخصصی:
به دنبال تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تغییر نگرش فلسفی انسان در قرن بیستم، تحولات مهمی در عرصه هنر و ادبیات، تحت عنوان پست مدرنیسم شکل گرفت. گسترش این تحولات منجر به تولد و تکامل شگردهای جدیدی در داستان نویسی پست مدرن شد. ازجمله این شگردها می توان به اتصال کوتاه اشاره کرد. اتصال کوتاه به حضور نویسنده در پیکر شخصیت داستان گفته می شود. داستان نویس با استفاده از تمهیداتی فاصله میان خود، خواننده و متن را کاهش می دهد و در داستان حاضر می شود. این کاهش، فاصله دنیای واقعی و متن را نیز دربرمی گیرد. محمدرضا کاتب در رمان «هیس» نیز با استفاده از شگردهایی خاص با خواننده و شخصیت های داستان گفت وگو می کند و فرایند نوشتن داستان را برای آن ها شرح می دهد. بنابراین خواننده را از انفعال خارج می کند تا در فرایند خلق داستان شرکت کند و به نویسنده و متن نزدیک شود. در پژوهش حاضر تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی شگردهای اتصال کوتاه در این رمان مورد ارزیابی قرارگیرد. نتایج نشان می دهد محمدرضا کاتب با استفاده از ترفندهایی چون اتصال پاره روایت ها، تأکید بر نوشتن داستان، تصنعی سازی دنیای داستان، هم حضوری خواننده و شورشگری شخصیت ها، اتصالی کوتاه میان جهان ذهنی خود و خواننده ایجاد می کند و او را برای ادامه دادن و تکمیل داستان، وارد دنیای ذهن خود و راوی های داستان می نماید.
تحلیل روابط بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه بر مبنای بینامتنیت ژرار ژنت
حوزه های تخصصی:
در این جستار پیوندهای بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه با هم سنجیده شده است. بر اساس نظریه بینامتنیت، هرمتنی، بریده از متنهای دیگر نیست و بی گمان با متنهای پیش و پس از خود، در پیوند است. می دانیم که شاهنامه،متنی فراگیر یا «زیرمتن» است که در متونِ پس از خود، به ویژه در ابومسلم نامه ، تاثیرات بسیار گذاشته است. می خواهیم بدانیم میان شاهنامه و ابومسلم نامه ، کدام پیوندهای بینامتنی با بسامد بیشتری حضور می یابد؟ ویژگی های متنی شاهنامه با ابومسلم نامه از دیدگاه بینامتنی(هم حضوری) و بیش متنی(تأثیر و تأثر) ژرار ژنت بررسی می شود. از نتایج این پژوهش ، درک این نکته است که هم حضوری در این آثار بیشتر از طریق نقل به معناست. شاهنامه، آن چنان تأثیر عمیقی بر سنت داستان پردازی منظوم و منثور پارسی گذاشت که داستانهای عامیانه را هم که بیشتر روایت های منقول بود، در بر گرفت. موضوعاتی چون: رویین تنی، پیشگویی، جنگ پدر و پسر ، شفابخشی و...که ابومسلم نامه را به یک حماسه ، تبدیل کرده است، از شاهنامه، الگو گرفته است.
تیپ ها و شخصیت های فولکلوریک و کمیک در ضرب المثل های ایرانی
حوزه های تخصصی: