فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی (595- 535 ه . ق) از شاعران سده ششم هجری در حوزه جغرافیایی اران، سرزمین کردهای روادی و شدادی است. او آغازگر خمسه ای بود که پس از او به وفور مورد تقلید شاعران در سده های مختلف قرار گرفته است. زبان او از نظر بلاغی، بسیار سخته و سنجیده است و همین امر او را در شمار بزرگترین شاعران ادب پارسی قرار داده است. او از نظر هنری بیشتر به جانب استعاره گراییده است و می توان گفت که کاربرد استعاره در پنج گنج او از ویژگیهای بارز سبکی به شمار می رود. همین امر باعث شده که پژوهشگران از جوانب دیگر بلاغی شعر او غفلت کنند. نگارنده در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بازتاب قرآن در آرایه های بدیعی منظومه مخزن الاسرار پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که نظامی در این زمینه نیز به وفور از ظرافتهای ادبی استفاده کرده است. به ویژه به شکل سحرآمیزی آیه های قرآن را با آرایه های ادبی چنان پیوند داده که کشف آن آیات در لابه لای ابیات، دقت بسیاری بالایی را می طلبد.
پژوهشی در مبادی بلاغی و دستوری تحمیدیه نویسی با تکیه بر دیباچه های آثار نثر فنّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
145 - 173
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراسته اند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّت هایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّت ها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچه نویسان طی سالیان بسیار بر نهج پیشینیان خود قدم برداشته اند. اما محدودیّت اصلی، در ویژگی های منحصر به فرد موضوع اصلی کلام، یعنی ذات الهی نهفته است. در توصیف خداوند بسیار می توان گفت اما هر ابزاری را برای این توصیف نمی توان به کار بست. تحمیدیه نویسی، محتوایی فراخ اما امکان گزینش ها و چینش های زبانی محدودی دارد. این مقاله تلاش خواهد کرد تا ضمن اشاره ای مختصر به مبانی اعتقادی حمد الهی، برخی از شاخصه های زبانی تحمیدیه نویسی را معرفی کند. با این هدف، تحمیدیه هشت اثر از آثار دوران موسوم به نثر فنّی، در دو سطح بلاغی و دستور زبانی مورد بررسی قرار گرفته، مشترکات میان متون، ضمن تحلیل و ریشه یابی، به عنوان نتایج تحقیق ارائه خواهد گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، زبان تحمیدیه ها کیفیّتی متصلّب دارد که به هر عنصر بلاغی، امکان نقش آفرینی نمی دهد و عناصر بلاغی مُجاز همچون: سجع، جناس، موازنه و تقابل نیز استعداد کافی برای شکستن سختی این زبان ندارند. همین خصیصه مستحکم، در جایگزینی دستوری واژه ها نیز قابل مشاهده است؛ چنانکه گویی در تحمیدیه های منثور، ساختمان جملات ثابت است و نویسندگان تنها واژه های متغیّری را در جایگاه های از پیش تعیین شده، می نشانند.
بررسی دو استعاره کلی «راه» و «شاه» در تذکره الاولیاء و اسرارالتوحید بر اساس دیدگاه های هانس بلومنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
103 - 136
حوزه های تخصصی:
حقیقت به عنوان مهم ترین مفهوم عرفانی، برآیندی از درک انسان از نسبت خود با هستی و خالق هستی (حق) است. این مفاهیم کلی به شیوه نظری قابل بیان نیست، لذا وارد قلمرو استعاره می شود که تصویری حاصل از نسبت میان اجزای این کل است. موضوع این بررسی، مکانیزم تبدیل یک ایده به استعاره و توجه به کارکرد آن در تبیین دو موتیف مهم عرفان یعنی حقیقت و طریقت است. استعاره کلی در نظریات هانس بلومنبرگ با ایده ای خاستگاهی آغاز می شود. مفاهیم از عینیت به بُعد متافیزیکی منتقل می شوند و از طریق تکرار و ایجاد ارتباط میان اجزای مفهوم استعاره کلی شکل می گیرد و به بداهت می رسد. توجه به این نکته در بررسی سیر تطوّر این دو مفهوم از ایده خاستگاهی تضاد میان عالم امر و عالم خلق و «راه» میان این دو تا تبدیل شدن به استعاره و ساخت اصطلاحات و تأثیر آنها بر شکل گیری استعاره های عرفانی حائز اهمیت است. در مقاله حاضر خوشه واژگانی استعاره های راه و شاه، بافت معنایی که این دو استعاره در آن شکل گرفته اند و به تبع آن، اجزائی که هریک به طور جداگانه قابل ارجاع به استعاره اصلی هستند مورد بررسی قرار گرفته است. در گام بعدی ارائه مدلی از مفهوم حقیقت براساس دو سویه مهم آن در عرفان یعنی حق و سیر الی الحق از طریق بیان نسبت میان این دو مورد توجه است که در ارائه این ساختار، از روش بلومنبرگ در استعاره شناسی نور استفاده شده است. اهمیت بداهت استعاره های کلی در تبیین مفاهیم عرفانی، واکاوی مفهوم «سیر» و اجزاءِ آن در حکایات تمثیلی عرفانی و استعاره ها در این متون، بررسی تغییرات یک مفهوم از طریق توجه به تاریخچه استعاره و نگاه مجدد و تشریح مفاهیم و استعاره هایی مانند ریاضت که به موجب تکرار، در ساحت لغوی تثبیت شده اند از دیگر موضوعات مورد بحث در این مقاله است.
نقد روایت شناختی رمان رضوی دخیل عشق بر پایه عنصر زمان و زمانمندی
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 69
حوزه های تخصصی:
عنصر زمان در روایت شناسی از دانش های نقد ادبی جدید است و ژرار ژنت فرانسوی موفّق ترین نظریه پرداز زمان روایی است که نظریه خویش را بر پایه «نظم، تداوم و بسامد» تبیین کرده است. هم چنین ژولیوا کریستوا بر این عقیده است که می توان زمان داستان های روایی را با تحلیل زمان روایی و زمان متن مورد بحث به دو گونه زمانمندی یادواره ای و خطی تقسیم کرد. در واقع زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک و زمانمندی یادواره ای خصلتی روایی به متن می دهد. جستار حاضر رمان «دخیل عشق» مریم بصیری را با هدف تبیین عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و نشان داده است که این اثر به دلیل به کارگیری استرجاعات و پرش های زمانی فراوان در چارچوب نظریه ژنت و زمانمندی خطی و یادواره ای کریستوا قابل بررسی است. نتیجه حاصل از این جستار هم خوانی این رمان با نظریه عنصر زمان ژنت و زمانمندی یادواره ای کریستوا در سایه به کارگیری پرش های زمانی و استفاده از حذف در سرعت روایت است. بازگشت زمانی و مکانی و چرخش زمانی این داستان به مرحله اولیه خویش (آسایشگاه جانبازان و حرم امام رضا (ع)، نشانه زمانمندی یادواره ای حاکم بر این روایت است.
بازنمایی اعتقادات شیعی اظهری شیرازی در قصاید رساله کمال وی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
161 - 197
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باورهای اعتقادی و مذهبی بوداق اظهری شیرازی، شاعر قرن یازدهم را در قصاید او بررسی می کند. ازآنجاکه قصیده، قالبی است که شاعر برای تبیین موضوعی آگاهانه و مقصودی ازپیش اندیشیده به کارمی گیرد، اختصاص اکثر قصاید دیوان اظهری به منقبت اولیای دین به ویژه امیرمؤمنانعلیهم السلام یقیناً انعکاس دهنده اندیشه های دینی و اعتقادی اوست؛ بنابراین نگارندگان با رویکرد توصیفی- تحلیلی مبتنی بر قصاید اظهری و پاسخ به این پرسش ها که با مطالعه قصاید اظهری کدام مؤلفه های اعتقادی وی آشکار می شود و شاعر چه شیوه هایی را برای تبیین این عقاید به-کارگرفته است؟ استنتاج می کنند تحت تأثیر رسمیت یافتن تشیّع در دوره صفویان، اظهار اعتقادات مذهبی نزد اظهری بر دیگر مضامین شعری اولویت داشته است. اظهری در 52 قصیده از 83 قصیده دیوان خویش به توحید، نعت و منقبت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، مناجات و ذکر صفات و معجزات ایشان پرداخته است؛ چنانکه می توان گفت بیش از دوسوم قصاید اظهری بیانگر اعتقادات شیعی شاعر است و تحت تأثیر همین عقاید، معدود قصاید مدحی او نیز دستمایه درخواست قرار نگرفته است. این موضوع و همچنین تجلّیِ اوج هنر شعری شاعر در قصاید اعتقادی اش نشان دهنده اوج ارادت خالصانه اظهری به بزرگان دین است که یقیناً رسمیت یافتن و رواج تشیّع و اعتقادات و دیدگاه های شاهان صفوی بر این موضوع بسیار مؤثر بوده است.
زبان به مثابه ی فراسوژه
حوزه های تخصصی:
در ساختارگرایی، پساساختارگرایی و ساختارشکنی تأکید بر عرض بودن زبان و کلمات است. این درحالی است که در مکتب زبان شناسی فراساختارگرا کلمات دارای جوهره های متعدد هستند که در نظام مادرمائیک هستی دارای تشکیک موجودی می باشند و چون ساختارگرایان زبان را سوژه و امری ذهنی می دانند؛ در این راستا سوبژکتیویته بودن زبان و ابژه بودن متن را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد. هدف از این مقاله بررسی این سؤال است که آیا کلمات جوهره اند یا عرض و زبان سوژه است یا ابژه؟ و سپس نظر زبان شناسان و فلاسفه را در این باره مورد نقد و تحلیل قرار خواهیم داد و در نهایت به بررسی این نگره در زبان شناسی فراساختارگرا خواهیم پرداخت و در خواهیم یافت که اگر به کلمه اصالت داده شود و هر ساحت از زبان را یک امر لوگوسی به شمار آوریم و جوهره معنایی را یک امر فرابعدی، فرامکان و فرازمان در نظر بگیریم؛ پس زبان بررسی صورت یا عرض نیست بلکه بررسی انواع جوهره های کلمه است و می تواند به صورت های مختلف ظاهر شود. پس زبان شناسی فراساختارگرا زبان را به مثابه یک فراسوژه می پذیرد و دوئیت دال و مدلول را در مورد کلمات مورد نقد قرار داده و به تناروح که یک حقیقت عمیق در مورد کلمات معتقد می باشد.
تفاوت شعر طبیعی با شعر درباره طبیعت وخوانش مانیفست شعر سبز
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
79 - 100
حوزه های تخصصی:
در درازنای تاریخ ادبیات ایران چه در اشعار شعرای سنت گرا از رودکی، فردوسی، منوچهر دامغانی و... گرفته تا شهریار و پروین و بهار و چه در آثار شاعران نوگرا مانند نیما یوشیج، شاملو، اخوان ثالث، فروغ و... طبیعت با تمام جلوه های رنگ رنگش جایگاهی خاص داشته اما این بدان معنا نیست که ما این اشعار را برخلاف آن چه تا کنون گفته شده؛ شعر طبیعی بدانیم. شعر طبیعی یا شعر سبز یکی از ژانرهای مکتب ادبی اصالت کلمه و از ابداعات آرش آذرپیک بنیان گذار و تئوریسین مکتب فلسفی-ادبی عریانیسم است. زمین سوژگی، جان مایه و بنیان روایتِ هستی شناسیکِ سبزاندیشان و سبزنگاران و شعر سبز نخستین سیستم زیست نگرانه به راستی طبیعی تاریخ ادبیات جهان است و برآیندِ این فلسفه چیزی نیست جز رهایش اندیشه های بشری از تمام سنت های غیرطبیعی و استایل های زیستیِ انسان بنیاد که بازگشت انسان به چرخه زیست طبیعیِ خویش به عنوان یکی از فرزندان زمین و هم زیستیِ زمین محورانه با تمام هستی مندان این سیاره سبز است که در آن همه و همه از ساحت ابژگی به درآمده و در نگرگاه فراسوژه گرایانه اصالت زمین بدون هیچ تفضیل یا تبیینِ انسانی مبدل به دگرسوژه هایی برای درک زندگی طبیعی می شوند. در این مقاله که به روش پژوهشی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام شده به تفکیک و تحلیل این دو نوع شعر و بازنمود هر کدام در اشعار و متون معاصر پرداخته و نتیجه به دست آمده نشان می دهد شعر موسوم به شعر طبیعی خارج از فلسف و ادبیات سبز، شعر درباره طبیعت بوده و نمی توان عنوانی جز شعر طبیعت گرا به آن اطلاق کرد و شعر طبیعی همان شعر سبز است.
بررسی تطبیقی «شعر زبان» و «شعر دال»
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
101 - 124
حوزه های تخصصی:
نظریه شعر «زبانیت» منتسب به رضا براهنی است که او را در جریان شعر پیش رو به شهرت رسانید. شعر زبان دارای نوآوری و هنجارگریزی است. براهنی با تأثیر گرفتن از مکتب غرب و زبان شناسی «دریدا» مدلول را نفی می کند و شعرهایش دریک بازی زبانی، بدون ارجاع بیرونی در یک جهان متن- زبان زیست می کند. بازی زبانی، جابه جایی کلمات و یک سری متون فاقد معنا، وقایعی بود که دراین جهان متن- زبان رخ داد اما شعر دال که یکی از ژانرهای ادبی مکتب اصالت کلمه است بنا بر تئوری «انسان-کلمه» تا کلمه زنده است؛ انسان زنده است و تا انسان زنده است هیچ ساحت هنری از کلمه منسوخ نخواهد شد. هرچه در انسان مکشوف شده پیشاپیش در کلمه وجود و حضور داشته و هر چه در کلمه مکشوف است؛ پیشاپیش در انسان وجود و حضور داشته و این دو سازنده و خالقِ توأمان یک دیگرند. لذا در شعر دال کلمه-کاراکتر می باشد و در متن نقش آفرینی می کند. شعر دال کلمه-کاراکتر می باشد. کلمه جان دارد؛ بازیگر است و ایفای نقش می کند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ برآنیم «شعر زبان» رضا براهنی و «شعر دال» یکی از ژانرهای ادبی مکتب اصالت کلمه را از منظر خاستگاه اندیشگانی و ویژگی ها و تفاوت های آنها بررسی کنیم.
از فمینیسم تا فرافمینیسم در نگرگاه مکتب فراساختارگرایی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
231 - 252
حوزه های تخصصی:
فمینیسم نیم نگاهی است ماهیت گرا که جنسیت را مقدم بر وجود می داند. فرافمینیسم نگاهی است که وجود انسانی را مقدم بر تمام نگره های جنسیت گرایانه می داند اما جنسیت را نیز تحقیر و تصغیر و انکار نمی کند. یعنی فرافمینیسم نگرگاهی زنانه نگر انسان گرایانه دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که فرافمینیسم چیست و چه ارتباطی با نگرش زبان شناسی فراساختارگرا دارد؟ با بررسی انجام شده مشخص شد فرافمینیسم سیستمی است بر بنیان خودآگاه ها و ناخودآگاه های جمعی-فردی هفت گانه مکانشی، زمانشی، زبانشی، ژنتیک نژادی، فرهنگی-اندیشه گانی، خودآگاه و ناخودآگاه های جمعی-فردی رسانه ای و خودآگاه ها و ناخودآگاه های روانی-جنسیتی و همچنین فرافمینیسم شاخه ای از مکتب فلسفی-زبان شناسی فراساختارگرا است و همان گونه که کلمه را فراتر از تمام ساختارهای متنی و دستوری می داند؛ وجود انسانی را نیز فراتر از تمام ساختارهای نژادی، روان-جنسیتی، مکانی، زمانی، زبانی می داند.
بررسی مرگ و تأثیر آن بر زندگی در آثار سعدی با تکیه بر روان درمانگری اگزیستانسیال اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ قطعی ترین غایتی است که هر لحظه و در هر برهه ای از زندگی ممکن است رخ دهد، حقیقت هولناکی که انسان با وحشت از مرگ به آن پاسخ می دهد. روان درمان گران بسیاری، ازجمله یالوم، آن را سرچشمه اصلی اضطرابی می دانند که بر رفتار و روان آدمی تأثیر فراوان می گذارد. تاریخ نشان داده است که شاعران و نویسندگان عمیقاً درباره مرگ اندیشیده و از آن سخن ها گفته اند. سعدی، اندیشمند ایرانی، که به واسطه بیان حکمت های اخلاقی و مشرب فلسفی اش شهرت جهانی پیدا کرده است، در آثار خود بوستان و گلستان و حتی غزلیات، ضمن بیان حکایت ها، به معنای مرگ و اضطراب ناشی از آن پرداخته است. با توجه به اهمیت موضوع مرگ و قطعی و گریزناپذیربودن آن، در پژوهش حاضر با استفاده از آثار سعدی و با روش توصیفی -تحلیلی مبتنی بر مطالعات میان رشته ای، پاسخ به این سؤال دنبال شده است که سعدی و یالوم چگونه به انسان ها کمک می کنند تا بر وحشت ناشی از مرگ غلبه کنند و با وجود علم به مرگ شادمانه به زندگی خود ادامه دهند یا خود را از ترس آن برهانند تا بتوانند با بحران ها و مشکلات روحی و روانی مواجه شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد رویارویی و یادآوری مرگ نه تنها باعث کاهش اضطراب مرگ می شود، بلکه زندگی را معنادار، گرانبها و ارزشمند می کند. با چنین برداشتی، می توان مرگ را نه تنها برای خود، بلکه برای دیگران نیز لذت بخش کرد.
نقش مؤلفه های دستوری در ابهام زبانی غزلیات غالب دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب دهلوی یکی از مشهورترین شاعران سبک هندی در قرن سیزدهم است. ازنظر برخی منتقدان، او از گروه شاعرانی است که کلامشان غالباً مبهم و پیچیده است. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی، مهم ترین بخش آثار غالب، که مجموعه غزلیات او است، برای روشن شدن عوامل ابهام، از منظر زبانی بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که ابداع ترکیبات مختلف وصفی، حذف بخشی از جمله، برخی سهوهای لغوی و نحوی و به ویژه برقرارکردن تنازع میان کلمات، مؤلفه هایی هستند که مایه ابهام کلام غالب شده اند. ازاین میان، کاربرد ترکیبات تازه و برقراری تنازع را، به دلیل کاربرد زیاد، می توان از ویژگی های سبکی غالب محسوب کرد. ازمنظری دیگر، علاقه زیاد شاعر به ارائه مضامین تازه و پیچیده سبب شده است تا ترکیبات تازه اسمی، قیدی و به ویژه وصفی زیادی ابداع کند.
تحلیل تطبیقی «بسیج جمعی» مرغان و کبوتران در منطق الطیر و حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بسیج جمعی» از نظریه های پرکاربرد در حوزه جامعه شناسی سیاسی معاصر است که بررسی و تحلیل سازوکارهای درونی حاکم بر جنبش های اجتماعی، انقلاب ها و آشوب های سیاسی را ممکن می کند. در پژوهش حاضر، هم روایت «مرغان جهان» در منطق الطیر و هم حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه، از کنش های جمعی متشکل و موفق در ادبیات کلاسیک فارسی و نوعی از بسیج جمعی و گردهمایی اجتماعی معطوف به تغییر ساختار و وضعیت حاکم به شمار آمده اند؛ ازاین رو، بررسی متغیرهای کمی و کیفی حاکم بر سازمان درونی آنها ضرورت دارد. کاربست شاخص هایی چون اصل کنشگر خردمند، اصل روابط عمومی، اصل ساختار کنش جمعی، اصل انسجام کمی و کیفی، اصل انگیزه ها و الگوهای رفتاری و... نشان دهنده پیچیدگی ساختاری این گونه از کنش های جمعی است. در این مقاله، تلاش می شود تا با روش تحلیل تطبیقی و کیفی، سازوکارهای درونی حاکم بر دو روایت پیش گفته بررسی شود تا میزان انسجام و نیز ظرفیت های توضیحی و تفسیری هریک به سنجش درآید.
بررسی بیتی از شاهنامه با تکیه بر متن های اوستایی و فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع جستار حاضر بررسی و تحلیل بیتی از شاهنامه فردوسی است که تاکنون پژوهشگران دیدگاه های گوناگونی درباره آن اظهار کرده اند. این بیت، که سعدی نیز در بوستان ضبط کرده است، با مصراع «میازار موری که دانه کش است» آغاز می شود. سپس تر، خالقی مطلق صورت ضبط شده این بیت در نسخه فلورانس و دو نسخه دیگر را، که مصراع «مکش مورکی را که روزی کش است» در آنها آمده است، اساس تصحیح خود قرار داده و آن را نزدیک ترین صورت به اصل شاهنامه دانسته است. پس ازآن، پژوهشگران دیدگاه های خود را در رد یا قبول این تصحیح منتشر کرده اند. در این پژوهش، ضمن بررسی نظریات دیگر، با تمرکز بر متن های اوستایی و فارسی میانه، و نیز با درنظرگرفتن صورت بسامدی تعدادی از واژگان این بیت، این نتیجه حاصل شده است که عبارت «مور دانه کش»، ترکیبی وصفی و کهن است که در متن های باستان و میانه ریشه دارد و دامنه اش به فارسی نو نیز کشیده شده است. دو دیگر، واژه «مکش» نسبت به «میازار» و «موری» نسبت به «مورک» برتری دارد که به قرینه یکدیگر در هر کدام از ابیات دیده می شوند. بااین حال، واژه «میازار» را می توان ازجمله نوآوری های شاعرانه فردوسی به شمار آورد.
پیکربندی زمان و روایت در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
109-135
حوزه های تخصصی:
اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان را بر پدیده ها به دست می دهد، اما به نظر می رسد بیشتر از هر چیزی می توان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر می کشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریه های زمان بر اساس نظریه های دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشان دهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است.
بررسی خاستگاه ها و راه های غلبه بر اضطرابِ منزلت در رمان «کتاب خَم» از علیرضا سیف الدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
137-166
حوزه های تخصصی:
نیاز به دیده شدن، تأییدشدن و شناخته شدن به عنوان انسانی موفق، از جمله نیازهای نوظهوراند که متأثر از پیشرفت های مادی و تکنولوژیک در عصر مدرن پدیدار شده اند؛ نیازهایی که در صورت برآورده نشدن، فرد را دچار اضطراب های ویران کننده می کنند. آلن دوباتن، فیلسوف سرشناس معاصر، ضمن دسته بندی این تشویش ها ذیل عنوان «اضطراب منزلت»، به تشریح عوامل و راه های مقابله با آن پرداخته است. ایده طرح شده از سوی دوباتن، که خود از زمره پدیدآورندگان آثار داستانی است، به زودی از سوی نویسندگان مورد توجه واقع شد و آثار متعددی در قالب های مختلف هنری با این موضوع خلق گردید. رمان «کتاب خَم» از علیرضا سیف الدینی یکی از نمونه های متمایز این آثار است که نویسنده طی آن به زندگی پرفرازونشیب مردی پرداخته که در راستای غلبه بر اضطراب منزلت و شناخته شدن به عنوان همسر و پدری قدرتمند، یا به تعبیر متن «اسم ورسم دار»، دچار سیری قهقرایی می شود و پا بر سر آرمان های خود می گذارد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده، در پی آن است تا ضمن توصیف زمینه های ایجاد اضطراب یادشده در شخصیت اصلی داستان، روند قهقرایی زندگی او را تحلیل نماید. نتایج نشان می دهد عواملی همچون اهمیت یافتن رفاه و پیشرفت مادی، تغییر معیارهای ذهنی ارزش گذاری فقر و غنا و اثرپذیری از القائات جمعیت «اسناب» ها، عواملی اند که در کنار ترس از ضعیف به نظررسیدن در چشم همسر و هراس از ناتوانی در ایفای مناسب وظایف پدری، باعث ایجاد اضطراب منزلت در شخصیت اصلی شده اند؛ اضطرابی که شخصیت یادشده راه رهایی از آن را در توجه به فلسفه، هنر، آموزه مذهبی مرگ و سبک زندگی بوهمیایی جست وجو می کند.
The relationship between Interaction type and self-regulated learning strategies of Iranian intermediate EFL learners
حوزه های تخصصی:
This study attempted to find the relationship between teacher-student interactions and self-regulated learning strategies among EFL learners. The population of the study comprised of 50 Iranian EFL female learners. The participants ,with an age range of 18 to 25, studied English at language institutes located in the city of Genaveh. They were selected as a homogenous sample based on their performance on English language proficiency test of Oxford Placement Test. Then the Questionnaire on Teacher-Student Interaction (QTI) and the Self-Regulation Questionnaire (SRQ) (Brown, Miller, & Lawendowski, 1999) were given to the learners to collect the data. Findings showed that there is a significant relationship between teacher-student interaction, and self-regulated learning strategies A multiple regression analysis was run to predict self-regulated learning strategies by using teacher-student interaction and its subscales. The results showed that Responsibility subscale (.β=.369, P=.003) and Admonish subscale (β=.415, P=.000) could positively and significantly predict learners self-regulated learning strategies.
شرح عشق و محبّت از منظر امام محمد غزالی و احمد غزالی (با تکیه بر احیاء علوم الدین و سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق و محبّت از مضامین مشترک بسیاری از آثار عرفانی در ادبیات فارسی است. از این رو، در مقایسه محتوایی آثاری که صبغه عرفانی دارند می توان با بررسی این موضوعات مشترک، به شناخت بهتری از دیدگاه صوفیان در آن موضوع دست یافت. امام محمد غزالی و برادرش احمد، از چهره های نامدار در حوزه تصوف به شمار می روند. این مقاله با شیوه تحلیلی- توصیفی تلاش می کند تا مفهوم عشق و محبّت را از منظر این دو شخصیت با تأکید بر دو اثر احیاء علوم الدین محمد غزالی و سوانح العشاق احمد غزالی بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که ماهیت و کارکرد عشق و محبّت در دیدگاه امام محمد و احمد غزالی چیست. این نتیجه به دست آمد که نگاه و نگرش امام محمد غزالی نسبت به این مضمون، نگاهی دین مدار و معطوف به مذهب است. حال آنکه آنچه از سوانح احمد غزالی می توان استنباط کرد این است که دیدگاه وی نزدیکی و قرابت بیشتری با دیدگاه عارفان دارد.
بررسی و تحلیل هرمنوتیکی اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
221 - 252
حوزه های تخصصی:
زبان رمزی و تأویل پذیر حافظ از لایه های زیرین و رویین شکل گرفته است که لایه های رویین را همگان می توانند بخوانند و بفهمند؛ اما درک و دریافت لایه های زیرین به اصول تأویل و رمزگشایی وابسته است. در هنر و زبان رندانه حافظ، توانایی هایی وجود دارد که ما را در شرح و بسط اصول هرمنوتیک که بر پایه چند گانگی معنایی استوار است، یاری می رساند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیل محتوا، تلاش شده است تا نخست رویکرد های تأویلی برخی از شارحان دیوان حافظ بررسی و تبیین گردد و به دنبال آن، مطابقت یا عدم تناسب این رویکرد ها با علم هرمنوتیک و میزان و کیفیت تأویل پذیری، در شعر حافظ مورد تحلیل قرار گیرد. این تحقیق نشان می دهد اگر چه تکثّر معنایی و عدم قطعیت معنا و مطابقت ماهیت و کیفیت شعر حافظ با علم هرمنوتیک، غیر قابل انکار است اما عملاً برخی از تأویل های مطرح شده در خصوص غزل های حافظ، چندان مطابق با مبانی و بایسته های هرمنوتیک و افق انتظارات از متن و چهارچوب انتظارات خوانندگان نیست. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که اشعار حافظ با چه زمینه هایی با نظریه های بزرگانی چون سوئدنبرگ، پل ریکور، گادامر، آیزر و هرش قابل نقد و بررسی است؟
نقدی بر ترجمه های ساختار شرط در آیه3 سوره نساء بر مبنای رویکرد ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان شرط ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فیِ الْیَتَامَی ﴾ و جوابِ ﴿فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنیَ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاع ﴾ در سومین آیه از سوره نساء از چالش های تفسیری بوده که اثر خود را به صورت اختلافاتِ فراوانِ ترجمه ای برجای گذاشته است. ترجمه های ارائه شده پیرامون این ساختار شرط را می توان در 7گونه و با محوریت معادل یابی از «مِنَ النِّسَاءِ» به صورت های زنان، زنان دلخواه، زنان یتیم و غیریتیم، مادر آن ایتام، زنان بالغه، زنان متناسب با عدالت و نهایتاً زنان دیگری غیر از ایتام دسته بندی کرد. در این میان به معیاری جهت ترجیح و نقد ترجمه ها نیاز بوده که قدرت فهم و تحلیلِ آرای تفسیری را به دلیل وابستگی ترجمه به تفسیر دارا باشد. جهت انجام این بررسی روش مورداستفاده شیوه توصیفی- تحلیلی و به طور مشخص روش تحلیل ساختاری سوره ها بوده که در آن سوره به مثابه شبکه ای در هم تنیده از موضوعات مختلف با محوریت سیاق هاست. با این معیار گونه هفتم به عنوان ترجمه منتخب برگزیده شده و به صورت ذیل قابل ارائه است: «اگر می ترسید که در مورد یتیمان به قسط رفتار نکنید با زنانِ(دیگری غیر از ایتام) به تعداد دو تا، سه تا و چهار تا ازدواج کنید». از این رو می توان مهم ترین دستاورد این پژوهش را ارائه معیاری درون متنی جهت تنقیح ترجمه های پیشنهادی برای متن قرآن به شمار آورد. در نتیجه استفاده از ساختار آیه، ساختار سیاق، ساختار فصل، ساختار سوره و غرض آن مبنای ارزیابی ترجمه ها و ارائه ترجمه صحیح است. پیاده سازی این روشِ نقد ترجمه بر سوره طویل نساء در پژوهش پیش رو، نمونه ای جهت اثبات اثر ساختار در نقد و ترجیح ترجمه ها در سراسر قرآن خواهد بود.
بررسی ترجمه گفتگوهای قرآنی با تکیه بر تعادل پویا (بررسی موردی ترجمه خواندنی قرآن علی ملکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر گفت وگو از راه های اصلی گسترش داستان و تصویر منش ها و بازنمود موقعیت هاست. در آیات قرآن کریم، گفت وگوها، به ویژه در دل قصص قرآنی، جایگاهی برجسته و پربسامد دارد. یکی از شاخصه های برجسته این گفتگوها، تبلور الحان متعدد شخصیت هاست که بر پایه کیفیت آرایش واژه ها، دلالت عناصر بلاغی جمله، التفات و شگردهای آوایی دیگر شکل یافته و گویای شیوه ی گفتاری متمایز هر شخصیت است. احیای این ویژگی در زبان ترجمه، مستلزم توجه به ظرفیت های زبان مقصد و همه عناصر سبک ساز کلام است تا تنوّع الحان و سبک گفتگوی شخصیت ها در زبان مقصد بازنمایی شود. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با گزینش شماری از آیات مبتنی بر گفت وگوهای قرآنی در ترجمه خواندنی قرآن از علی ملکی، راهکارهای مترجم در انتقال سبک خطاب های قرآنی، مورد تحلیل قرار گیرد. نتایج این بررسی بیانگر آن است که مترجم در این ترجمه با راهبردهایی چون توجه به معنای سبکی واژه ها، نحوه ترکیب کلمات در جمله، استفاده از افزوده های غرابت زدا، بهره گیری از واژه ها و تعابیر گفتارمحور، به بازآفرینی سبک گفتگوها، اهتمام داشته است.