فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
38-2
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش روشن کردن معانی نقد و فرانقد در نقد هنری است. در تحقیق حاضر، فعالیت های منتقدان و درنتیجه کاربردهای نقد و فرانقد را دسته بندی کرده و با تحلیل و جهت دهی مطالب درباره نقد هنری، آن ها را با مسائل محوری فرانقد انطباق داده ایم. با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی در مباحث نظری مربوط به فلسفه و زیبایی شناسی، این تعاریف و کارکردهای برای نقد بیان شده است: ارزیابی محاسن یا معایب اثر؛ حکم صادر کردن برمبنای معیارها و ارزش ها همراه با استدلال؛ ارزیابی و قضاوت برمبنای ذوق و سلیقه شخصی؛ به کلام درآوردن نشانه های ملموس و بصری در اثر هنری یا انتقال نشانه های تصویری به نشانه های زبانی؛ کشف معنای واحد و نهایی برای اثر؛ تجزیه کردن چیزی به اجزا و عناصر آن و تحلیل کردن هریک از اجزا در خودش؛ ترکیب روابط متقابل اجزا و عناصر با هدف درک کردن ساختار کلی اثر؛ برقراری رابطه جزء و کل در اثر هنری به منظور جست وجوی معنای اثر؛ انطباق افق فهم و انتظارات خواننده با متن؛ تأکید بر ارزش دریافت، فهمیدن اثر هنری و ورود به فرایند تفسیر؛ ورود به بازی مواجهه اثر با حقیقت؛ تأکید بر عنصر حاشیه ای، پیش پاافتاده، غیرمرکزی و البته مؤثر برای بازگشایی فرایند تفسیر و دستیابی به معانی چندگانه و بعضاً متناقض. فرانقد جنبه ها و کارکردهای متفاوتی دارد که مهم ترین آن ها عبارت است از: تعیین کردن تناقض های اثر هنری؛ مشخص کردن محدودیت های نظام های هنری چون نظام بصری و پیشنهاد فراروی از آن؛ به پرسش کشیدن ارزش های صُلب و بیرون کشیدن هنجارها؛ تأملی در کنش نقد، روندها، انگیزش ها و اصول آن، بررسی روش شناسی ها و مطالعه نقصان آن ها.
بررسی و تحلیل «دنیای مطلوب» از منظر عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب «ویلیام گلاسر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
213 - 242
حوزه های تخصصی:
«دنیای مطلوب» در نظریه انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهنده جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «دنیای مطلوب» از دیدگاه عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. «دنیای مطلوب» در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مسأله حائز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کرده اند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عین القضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیسته خود را تصویرگری کرده و با متونی واقع گرایانه، دنیایی فرا واقع گرایانه را تفسیر کرده اند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حقّ تعالی و فنای فی الله محقق می شود را در مقام تشبیه به «کبریاء الله»، «وجه الله»، «صحرای جبروت»، «ازل»، «گلستان ازل» و «جهان سرمد» تعبیر کرده اند. این دو عارف با استفاده از انواع روش های توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ولو انتزاعی که در آن مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساخته اند.
تحلیل و تطبیق شخصیت های صحابه و مشایخ در روایات مثنوی و مآخذ آن بر اساس نظریه ریمون کنان
حوزه های تخصصی:
در بررسی عناصر داستان، شخصیت عنصری است که تأثیر بسیاری بر سایر عناصر دارد. پژوهش حاضر«تحلیل و تطبیق شخصیت های صحابه و مشایخ در روایات مثنوی و مآخذ آن بر اساس نظریه ریمون کنان» می باشد که با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. مولوی در بعد شخصیت، انواع شخصیت های صحابه و مشایخ را به تناسب نوع قصه و پیام آن به کار می گیرد و شخصیت ها مطابق با تعاریف امروزی در مثنوی مجال حضور می یابند. هدف از این پژوهش، شناساندن توانایی های مولوی در شخصیت پردازی داستان های مربوط به مشایخ و صحابه با توجه به تکنیک های نوین شخصیت پردازی و داستان نویسی است. مولوی در شخصیت پردازی داستان های مشایخ و صحابه و بیان جزئیات حکایات چندان به مآخذ وفادار نیست و به تناسب بافت کلام و تبیین مقاصد ذهنی خود، در روایات زیرمتن تغییراتی داده است. راوی روایت های مثنوی از ابزارهای شخصیت پردازی به بهترین شکل در قالب گفتگو، توصیف و کنش برای بازتاب ویژگی های شخصیت های عرفا و صحابه استفاده کرده و معمولاً در این امر، از هر سه شیوه مستقیم و غیرمستقیم و تلفیقی بهره برده است. که شیوه غیرمستقیم و به ویژه عنصر گفتار و کنش اعم از عادتی و غیرعادتی کاربرد بیشتری دارد.
عناصر داستانی در روایت «انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان»، بر اساس نظریه بدخوانی خلاق هرولد بلوم
حوزه های تخصصی:
بدخوانی خلاق نظریه ای است که هَرولد بلوم آن را بر اساس روابط دوسویه میان متون ادبی مطرح کرده است. این نظریه مبتنی بر روابط بینامتنی می باشد و بر اساس آن رابطه ای جدلی میان مؤلف جدید با مؤلفان گذشته وجود دارد. مؤلف جدید به منظور دریافت هویتی غیروابسته در ادبیات و برای رهایی از اضطرابِ تأثیرپذیری متونِ گذشته با حرکتی تدافعی اقتدار شاعر متقدم را می کاهد و با بدخوانی خلاق به خلق آثار جدید دست می زند. شگردهای بدخوانی خلّاق متن جدید را از دلهره تأثیرپذیریِ متون ماقبل رهایی می بخشد. هدف از نگارش این مقاله بررسی ترفندهایی است که مولوی برای رهایی از دلهره تأثیرپذیریِ آثار گذشته در داستان«موسی و شبان» به کار برده است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوه پرداختن به موضوع بر اساس نظریه بدخوانی خلّاق بلوم در داستان «موسی و شبان» در مثنوی می پردازد و به این نتیجه می رسد که مولوی موضوع غالب در روایت را از روایات زیرمتن انتخاب کرده ولی برای رهایی از دلهره اضطرابِ قرارگرفتن در سایه روایات مأخذ، با شگردهایی خلّاقانه به آفرینش های نوینی در خلق حکایت جدید می پردازد. وی با تغییر در عناصر داستان برای کاهش دلهره تأثیرپذیری بهره برده است تا به برتری جویی کلامی برسد.
جایگاه و نقش گرگ در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
61 - 87
حوزه های تخصصی:
در تحلیل متون حماسی به نقش آفرینی ویژه برخی حیوانات در پرورش حماسه برمی خوریم؛ این نقش آفرینی گاه مثبت و توتمیک است و گاه منفی و شریرانه. مانند گرگ که در برخی اساطیر و حماسه های جهان خویشکاری های مثبتی دارد، اما در برخی دیگر چنین نیست. در شاهنامه نیز نقش آفرینی گرگ غالباً منفی است. در این مقاله با روش تحلیل متن کوشیدیم دلایل نگاه منفی فردوسی به گرگ را تحلیل کنیم. نتایج حاصل نشان می دهد که یک دلیل عمده ارائه تصویری منفی و شریرانه از گرگ در شاهنامه، حضور اهریمنی گرگ در متون مذهبی ایران باستان است که کشتن آن را جزو اعمال مثبت و دارای پاداش برمی شمارند. دلیل دیگر این مسأله یکی گرفته شدن تورانیان با ترکان توسط فردوسی در شاهنامه است. از این رو، فردوسی هنگام سخن گفتن از تورانیان آن ها را به گرگ تشبیه کرده و صفت های منفی این حیوان را برای توصیف آنان به کار برده است.
روش شناسی نگارش تذکره منظوم نوروز و جمشید اثر رشحه اصفهانی و بررسی دلایل دخالت داستان در تذکره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر قاجار چند تذکره منظوم با زمینه های ادبی و داستانی نوشته شد. یکی از این تذکره ها نوشته میرزا محمدباقر رشحه اصفهانی از سخنوران بنام اصفهان و یزد است. این تذکره از دو نظر برخلاف روش های تذکره نویسی فارسی است؛ نخست آنکه منظوم است و دوم اینکه در خلال یک داستان نوشته شده است و به همین سبب می توان آن را تذکره ای ضمنی دانست. در این پژوهش به دلایل توجه رشحه به داستان پردازی و پیچیدن تذکره در لفافه داستان پرداخته شده و ضمن نقد این داستان تذکره، برخی خطاهای شناختی آن بیان شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد رشحه اصفهانی ضمن اطلاع از اوضاع ادبی منطقه مرکزی ایران در عصر خود، کوشیده است هنجارهای متداول تذکره نویسی عصر قاجار را نادیده بگیرد و داستان را مانند چاشنی در آن دخالت دهد. از آنجا که به خاطر سپردن متن منظوم از منثور بسیار ساده تر است، رشحه اصفهانی داستان منظوم را دست مایه ای برای نوشتن تذکره کرد تا زمینه بهتری برای جذب مخاطب و ماندگارکردن اثر خود فراهم کند. او با اختصار در ترجمه حال شاعران سبب شد بسیاری از سخنوران گمنام و کم نام معاصر او از یادها نروند؛ نیز گاهی تنها منبع شناخت برخی شاعران یزد، اصفهان، فارس و برخی دیگر از مناطق ایران همین تذکره است.
سبک شناسی لایه نحوی در داستان سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
289 - 313
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی ویژگی های روساخت اهمیت زیادی دارند. روساختی که نویسنده برای بیان ژرف ساخت مدنظرش از بین روساخت های ممکن برمی گزیند زیرمعناها، طنین ها، تداعی های سبکی و بلاغی را به وجود می آورد؛ بنابراین، ساختار نحوی یک متن در شکل گیری سبک آن نقش مهمی برعهده دارد. داستان سمک عیّار از برجسته ترین داستان های پهلوانی- عیّاری است که در قرن ششم مکتوب شده است. در این پژوهش، لایه نحوی این داستان و تناسب آن با درون مایه اثر به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است که مهم ترین ویژگی های آن عبارتند از: ایجاز هنرمندانه، بسامد بالای فعل در جملات، فراوانی جمله های کوتاه، مستقل و هم پایه، تقدیم فعل و جابه جایی ارکان جمله به دلیل اغراض بلاغی، فراوانی فعل های کنشی و حرکتی و ایجاد صدای فعال، فراوانی افعال ساده و پیشوندی، بروز وجهیت (مدالیته) در فعل جمله، غلبه وجه اخباری، آهنگ افتان و خیزان در کلام. پیوند جمله ها آمیخته ای از سبک گسسته و هم پایه است که نوعی حرکت و روانی به داستان بخشیده است. می توان گفت که ساختار نحوی این داستان متناسب با درون مایه آن است و در رسانگی، صراحت، دلپذیری و لذت بخشی آن نقشی اساسی دارد.
بررسی «عنوان» در سروده های علی باباچاهی از رئالیسم تا پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر ایران، تحولات گوناگونی را از سرگذرانیده و جریان های مختلفی را آزموده است. یکی از این جریان های شعری که در دهه هفتاد ایجاد شد، جریان شعر پست مدرن است که در کنار سایر جریان های نوظهور از اوایل دهه هفتاد تکوین و تاکنون نیز ادامه یافته است. علی باباچاهی، شاعر و منتقد معاصر، با سرودن دفترهای نم نم باران و عقل عذابم می دهد، وارد شعر پست مدرن شد. او در ابتدا، کار شاعری را با تأثیرپذیری از نیما و پیروان او آغاز کرد که واقع گرایی و عینی گرایی اساس کار آن ها را تشکیل می داد؛ اما رفته رفته، رویه شعر او تحول پیدا کرد و در راستای این تحول، عنوان های سروده هایش نیز، دست خوش آن دگرگونی واقع شد. این تحقیق می کوشد تا با روش تحلیلی _ توصیفی به بررسی عنوان های شعری علی باباچاهی، از دوره مدرنیسم تا پست مدرنیسم بپردازد. اگر سیر عنوان شعرهای او را از ابتدا یعنی زمانی که پیرو نیما بود تا دوره دوم شاعریش، یعنی دوره پست مدرن بررسی کنیم، متوجه تغییرات اساسی و عمده این عنوان ها می شویم. تلاش نویسندگان در این پژوهش بر آن ست که به این سوال ها پاسخ دهند که رابطه میان عنوان سروده های علی باباچاهی و متن سروده هایش از چه کیفیتی برخوردار است و آیا می توان از طریق عنوان های شعری، اندیشه و ذهنیت او از مدرنیسم تا پست مدرنیسم را ردیابی و دنبال کرد؟
بررسی موقعیت های روایت شنو در حکایت های شرح تعرف (با تکیه بر الگوی ژپ لینت ولت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی نظریه ای است که به شناخت، مطالعه و بررسی روایت ها براساس قواعد و الگوهایی که ساختار بنیادین آنها را به وجود آورده است، می پردازد. طرح در هر داستان یکی از اساسی ترین عناصر روایت و مهم ترین جزئی است که در تحلیل های ساختارگرایان مورد واکاوی قرار می گیرد. ژپ لینت ولت(2018) بر این عقیده است که در هر داستان یک گفتمان روایی بر محور وجوه روایت وجود دارد. در شرح تعرف مستملی بخاری با تکیه بر جایگاه روایت شنو سه گونه روایت با پیام های مختلف در جهان داستان شرح تعرف شکل گرفته است. بر همین اساس در این پژوهش برآنیم تا با تکیه بر الگوی لینت ولت و با تمرکز بر جایگاه روایت شنو به تحلیل ساختار و معنا در جهان داستان حکایت های این کتاب بپردازیم. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده، نشان می دهد که با تکیه بر نظریه لینت ولت در جهان داستان این کتاب سه گونه روایت مختلف وجود دارد به طوری که هر یک از آن ها دارای یک گفتمان روایی خاص است.
بررسی مضامین قلندرانه در غزل های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل از قالب های رایج برای بیان مضامین عشق و عرفان است که گاهی شاعر از این قالب شعری برای انتقاد جامعه از آن بهره می برد. در این میان نظامی از شاعرانی است که با تابوشکنی در مضمون و محتوای غزل، مفاهیم بنیادی و انتقادی خود را نسبت به صوفیان و زاهدان ریاکار بیان می دارد که این امر یادآور شعر قلندرانه است. شعر قلندرانه با سنایی آغاز می شود و پس از نظامی، در اندیشه حافظ و عطار به کمال می رسد. در این راستا نظامی با توصیف شراب و ترغیب مخاطبان به مَی و میخانه، ارزش های جدیدی را به جامعه عصر خود معرفی می کند که این امر با شکستن توبه و تقابل اماکن مقدس و نامقدس، راهی جدید را در عرصه ادبیات انتقادی می گشاید. وی با رد مظاهر شریعت و انتقاد از تصوف دروغین، تعریض و کنایاتی را به واعظان و صوفیان متظاهر نما روا می دارد که با رند و قلندر خواندن خود، مسیرش را از پشمینه پوشان جدا می کند. نظامی با طرح داستان هایی با مضامین قلندرانه و دعوت به خوش باشی و شادکامی، وزنی پرتحرک را در غزل به کار می برد تا مضمون های قلندرانه در سرودهایش را بیش ازپیش برجسته سازد و خود را به عنوان شاعر قلندریه در کنار دیگر شعرای این سبک شعر انتقادی قرار دهد که این نشان دهنده خود واقعی و پنهان نظامی در خمسه است. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیف شواهد مثال از دیوان غزلیات به انجام رسیده است تا ضمن معرفی اندیشه ملامتی و انتقادی نظامی، او را در کنار دیگر شعرای قلندر مسلک قرار دهیم.
ساختار شناسی تطبیقی «اضافه» و کارکردآن در دستور زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
123 - 139
حوزه های تخصصی:
«اضافه» در زبان، عبارت است از اسناد یک اسم به اسم دیگر به قصد فایده ای همچون تعریف، تخصیص، تخفیف و توضیحات مختلف دیگری که حسب نیاز لفظ مضاف، پدید می آید. در ترکیب اضافی، اسم دوم را متمّم اسم اول دانسته اند و براساس نیازی که در لفظ نخست وجود دارد، فایده و حتّی نوع اضافه مشخّص می شود. این فایده در زبان عربی زیر عنوان های «تعریف»، «تخصیص»، «تخفیف» و «فرار از قُبح» مطرح شده است؛ امّا در زبان فارسی، با عنوان کلّی «متمّم» از آن سخن رفته است که به انواع مختلفی تقسیم می شود. بی شک، ترکیب های اضافی، صرف نظر از نوع آن ها، نقش مهمّی ازلحاظ معنی سازی در جملات دارند و کمترین کوتاهی در درک رابطه دوطرف اضافه و نقش معنی سازی آن ها در ساختار کلّی عبارت، در فهم و درک معنا اختلال جدّی ایجاد می کند. نوشتار پیش رو که به روش تحلیلی - توصیفی انجام پذیرفته و انواع ترکیب های اضافی را در زبان عربی و فارسی بررسی کرده است، روشن ساخته که ترکیب های اضافی در هردو زبان فارسی و عربی، با همه تفاوت هایی که ازنظر تعریف و مصداق دارند، در بسیاری جنبه ها باهم مشترک هستند و کارکردی مشابه دارند؛ همچنین در پژوهش حاضر روشن شد که در برخی موارد از مباحث نظری، اضافه در فارسی متأثّر از زبان عربی بوده است.
اسم های خاص «باد» در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی به عنوان برجسته ترین منظومه عرفانی ادب پارسی و یکی از آثار شاخص دوره سبک عراقی، واژگان عربی فراوان دارد. بسامد بالای لغات تازی در این اثر به گونه ای است که باید آن را از مختصات سبکی و مؤلفه های زبان شعری مولانا در مثنوی دانست. مولانا با شناختی که از ظرفیت های معنایی واژگان عربی دارد، از آن ها برای خلق و بیان معانی عرفانی و اخلاقی متعدد بهره بسیار جسته و بدین طریق کمبود واژه های فارسی در زمینه بیان اندیشه های گوناگون و والای خود را جبران نموده است. «باد»، یکی از واژه های مثنوی است که از رهگذر نگاه خاص مولانا به عناصر طبیعت و استفاده حداکثری از آن ها در آفرینش معانی عرفانی و اخلاقی، بسامد بالایی پیدا کرده و اسامی خاص متعددی نیز برای آن به کار رفته است. این پژوهش که شیوه ای توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، اسم های خاص باد در دفترهای شش گانه مثنوی معنوی را کاویده است. دستاورد پژوهش نشانگر این است که مولانا در مثنوی، برای باد، 7 اسم خاص را استفاده کرده که همگی مأخوذ از زبان عربی است. این اسم ها بر حسب فراوانی بیشتر، مشتمل بر صبا (18 بار)، صَرصَر (12 بار)، نسیم (8 بار)، سَموم (7 بار)، ریح (6 بار)، دَبور (5 بار) و شَمال (3 بار) است. هر کدام از این اسامی خاص باد در مثنوی، معانی ثانوی متعدد دارند که از میان آن ها صبا با 13 و شمال با 2 معنای ثانوی، دارای بیشترین و کمترین نقش ها و کارکردهای معنایی در مثنوی هستند.
Professionnaliser les enseignants du FLE en évaluation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۲۹, Printemps & été ۲۰۲۲
124 - 139
حوزه های تخصصی:
Le futur enseignant de français langue étrangère participe constamment à un processus de reconstruction de son identité personnelle, collective et professionnelle. En ce sens, dans le métier d’enseignement, l’évaluation est une activité professionnelle qui suppose une réflexion non seulement sur l’initiateur de l’action, ses motivations à agir, mais aussi sur le contexte de l’action, le déroulement du processus évaluatif et ses enjeux. L’activité évaluative engage l’évaluateur à installer une situation formative ou certificative qui suppose la mobilisation de savoirs complexes. Dans cette perspective, une formation à l’évaluation pourrait professionnaliser l’agir évaluatif des enseignants en rendant explicite les savoirs complexes dans ce domaine. Dans le cadre de cette recherche, l’analyse de l’activité évaluative permet de revenir sur une pratique, de la définir, de l’étudier selon plusieurs points de vue afin d’envisager des possibilités d’ajustement en fonction des difficultés rencontrées et des points d’appui. Le fil conducteur de l’article consiste à professionnaliser des enseignants dans l’activité évaluative portant sur les compétences des apprenants. Ainsi, le lien établi entre cette recherche et le monde professionnel s’inscrit dans une démarche collaborative dans laquelle les interactions entre formateurs et enseignants sont importants au niveau de l’analyse de l’activité d’évaluation en classe, de la problématisation des situations évaluatives et des compétences et des gestes évaluatifs.
بازنمایی جنسیت در رمان: مطالعه موردی داستان های علوی و ساعدی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
79 - 114
حوزه های تخصصی:
بزرگ علوی و غلامحسین ساعدی از نویسندگان برجسته ایرانی هستند که رمان هایی نوشته اند که با اقبال عموم مواجه شده است. داستان های «چمدان» و «سالاری ها» از بزرگ علوی، «عزاداران بیل» و «شب نشینی باشکوه» از ساعدی در این پژوهش، از نظر شخصیت های زن، نقش و امکان حضور آنان در جامعه بررسی شده است. با توجه به پیشرفت های جامعه ایرانی و حضور پُررنگ زنان در جامعه امروز ضرورت دارد نویسندگان نیز با این موج نو خود را هماهنگ کنند و همچنین کمبودها و مشکلات زنان جامعه را در آثار خود بیان کنند. همچنین ضرورت دارد که رگه ها و پیشینه این ساختارشکنی (حضور زنان در جامعه و خویشکاری ایشان) نیز در آثار نویسندگان گذشته بررسی شود و تأثیر آن نیز برآورد شود. این تحقیق که با مطالعه کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، نشان داد در آثار بزرگ علوی نقش و حضور زنان در زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پر رنگ تر از آثار ساعدی است. در آثار ساعدی زنان نقش بسیار فرعی و جزئی دارند و بیشتر خرافه پرست و بی پناه به نظر می رسند، شاید تنها در کتاب شب نشینی باشکوه (داستان مسخره نوانخانه) یک زن مقتدر دیده می شود و بس اما او نیز در پیشبرد داستان نقش چندانی ندارد.
بررسی «گرمابه» به عنوان آستانه گذر در حکایت «پسر بازرگان و شهر خاموشان» هشت بهشت امیر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راویان افسانه های عامیانه برای رازآلود کردن حکایت های خود، نیاز به فضاهای ناشناخته و مرموز دارند. فضایی که بتواند قهرمان را از دنیای واقعی، جدا ساخته به دنیایی جادویی و اساطیری روانه کند که از این فضا به آستانه گذر تعبیر می شود. بدون تردید یکی از به ترین مکان ها برای درگیر ساختن قهرمان با موضوعات و مسائل ناشناخته، گرمابه ها می باشند. شناخت و تحلیل این فضای راز آلود، شرط اساسی رمزگشایی افسانه ها و دست یافتن به پیام پنهان در آنهاست. یکی از ابزارهای کار آمد برای رمز گشایی این دست از افسانه ها، نظریّه «تک اسطوره سفر قهرمان» جوزف کمبل (Campbell, Joseph)، می باشد. هدف اصلی این نوشته، تأکید بر اهمیّت گرمابه به عنوان آستانه گذار است. در این پژوهش، گرمابه به عنوان آستانه گذر در حکایت «پسر بازرگان روم و شهر خاموشان»، اثر امیر خسرو دهلوی، تحلیل شده است. نتیجه بررسی نشان می دهد، امیر خسرو در استفاده از فضای رازآلود گرمابه به عنوان آستانه گذر و همچنین تطبیق آن با مناسک گذر و بخش های سه گانه گرمابه های سنّتی بسیار هوشمندانه و مؤفّق عمل کرده است.
شگردهای تأثیرپذیری سیدحسن حسینی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه آثار ادبی از منظر تأثیر و تأثر، رهیافتی در جهت کشف و شناخت بینامتنی است؛ شناختی که برجستگی طرز، و سیاق پیروی هنرمند را آشکار می سازد. بهره گیری متنوّع سیدحسن حسینی، از قرآن کریم، بیانگر آشنایی او با شگردهای مختلف تأثیرپذیری است. حسینی در استفاده از قرآن کریم، علاوه بر تأثیرپذیری به شگردهای مختلف، دارای نوآوری و انسجام فکری بوده و واژه سازی و آوردن ترکیبات تازه، از ویژگی های بارز اشعار قرآنی به شمار می آید. حسینی با نوآوری در زبان، آن را غنا بخشیده، و با به کارگیری واژه ای آشنا در بعدی تازه از ساختار جمله، معنای جدیدی به آن داده است. واژه ها و عبارات در شعر حسینی، ابزاری برای بیان اندیشه به شمار می آید و هدف او، القای مفاهیم متعالی است؛ به تبع آن، بهره گیری از قرآن کریم، علاوه بر جنبه هنری و بلاغی آن، در جهت اثبات عقیده، بیان احوال درونی، تقدس بخشیدن به سروده خویش است. حسینی از اثرپذیری تلمیحی بیشترین بهره را گرفته است. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است.
از هزارتوی زبان تا هزارسوی انسان و جامعه نگاهی سوسیوکریتیک به چند اثر از ژرژ پرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
112 - 147
حوزه های تخصصی:
سوسیوکریتیک که بر همراهی نوع بیان و محتوای اثر تأکید دارد برخلاف روش کلاسیک مطالعات جامعه شناسانه، اثر ادبی را بیانه ای اجتماعی نمی داند و روشی مناسب جهت دستیابی به معنا از خلال پیچیدگی ها و زیبایی های زبان می باشد. آثار ژرژ پرک، آثاری ارزشمند برای سوسیوکریتیک هستند چرا که به بهترین نحو از زبان برای ارائه مفاهیم موردنظر نویسنده بهره می جویند. در مقاله حاضر با تعمق در قوانین ریاضی، فنون بلاغت و بینامتنیت که از عناصر ساختاری سوسیوکریتیک هستند، مفاهیم موردنظر پرک در چند اثر وی واکاوی می شوند. هدف از این مطالعه دستیابی به مفهومی مشترک از ورای روش های مختلف بیان خواهد بود که دغدغه های اجتماعی پرک ملهم از جنگ و بحران هویت در جامعه ای مبتنی بر ارزش های ظاهری را در برمی گیرد.
"روش شناسی فرمالیسم نظام مند" "الگویی پیشگام در تدوین مبانی نظری تاریخ ادبیات نویسی قرن بیستم"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
174 - 206
حوزه های تخصصی:
با وجود تناقض اولیه میان رویکرد فرمالیستی و نگاه تاریخی، فرمالیسم نظام مند توانست با تدوین چارچوبه روش شناختی معین و طرح مفاهیمی چون تحول، پویش تاریخی، کانون مندی، عنصر مسلط و نظام، به عنوان جریانی پیشرو در تاریخ ادبیات نگاریِ نظری و قاعده مند در قرن بیستم شناخته شود و بر بسیاری از جریان های بعد از خود تاثیر گذارد. این جریان به رغم انتقادهایی که بر آن وارد آورده ا ند، اولین گام ها را در پل زدن میان مطالعات در-زمانی و هم زمانی برداشت و ادبیات را به کانون اصلی مطالعات تاریخی تبدیل کرد. این مقاله با نگاهی انتقادی به این جریان درصدد پاسخ به این پرسش است که اولاٌ سرچشمه های نظری الگوی فرمالیسم نظام مند کدام است و ثانیاً امکانات و محدودیت های آن برای تدوین تاریخ ادبیات چیست.
بازنمایی روان زخم در داستان کوتاه «منظره ای با اتوی چُدنی» اثر هاروکی موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
503 - 537
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نحوه ی بازنمایی فرایند روان زخم و پیامدهای آن در داستان کوتاه «منظره ای با اتوی چُدنی» نوشته ی هاروکی موراکامی است. از نظر کروت روان زخم زمانی روی می دهد که رویداد آسیب زا یک لحظه دیرتر و قبل از درک آگاهانه تجربه شود. در حقیقت ذهن آن رویداد را در لحظه تجربه می کند، اما درک نمی کند. درک رویداد آسیب زا تنها در زمان و مکان دیگر و پس از تحمیل های مکرر و ناخودآگاه خاطره ی آن میسر می گردد. روان زخم سازوکار تجربه ی ذهن را نقض می کند و گویی خویشتنِ فرد را می شکافد و به دو نیم تقسیم می کند: نیمه ی قبل از روان زخم و نیمه ی بعد از آن. واکنش افراد مختلف به روان زخم متفاوت است، اما به زعم ژیژک هر نوع رویارویی با رویداد آسیب زا به نتیجه ی واحدی منجر می گردد که همانا خلق سوژه ی پساترومایی است. سوژه ی پساترومایی سوژه ی جدیدی است که با گذشته ی خود بیگانه است. موراکامی در داستان کوتاه مذکور با استفاده از نمادها و جابه جایی زمانی و مکانی به بازنمایی مهمترین فرایند روان زخم و پیامد فقدان انگیزه برای زندگی می پردازد.
بررسی مفهوم سازی مشروطه در شعر دو شاعر دوره ی مشروطه (بافت نحوی و گفتمان در شعرهای عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
73 - 100
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم سازی مشروطه در شعرهای میرزاده ی عشقی و عارف قزوینی می پردازد. برای فهم بخشی از تفاوت نگاه شاعران دوره ی مشروطه، دو شخصیت متفاوت چه ازنظر جهان بینی و خواست ها و چه ازنظر خاستگاه و طرز زندگی و رفتارهای شاعری انتخاب شده که حجم دیوان اشعارشان نیز به هم نزدیک است. پرسش پژوهش حاضر این است که عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی برای بیان دیدگاه های خود درباره ی مشروطه از چه بافت نحوی استفاده و چگونه آن را مفهوم سازی کرده اند؟ دامنه های مفهومی و گفتمان آن ها در این موضوع مشترک چه تفاوت هایی با هم دارد؟ برای رسیدن به پاسخ ابتدا کلمه ی مشروطه و ترکیبات آن از دیوان دو شاعر استخراج شدند و سپس بافت نحوی و دامنه های مفهومی در عبارات و بندهایی که شامل این کلمه بودند و همچنین با نظر به کل شعر، همراه با آمیزه های مفهومی آن ها بر اساس تلفیق نظرات لانگاکر و فوکونیه و ترنر بررسی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که کنشگران مشروطه در شعر میرزاده ی عشقی، «آن فتنه ز مشروطه» و خود «مشروطه»، «من» و «ما» (پدر مریم و پسرانش در سه تابلوی مریم) و «مردم مشروطه خواه» هستند؛ اما در شعر عارف قزوینی، معشوق (مستتر)، خود «مشروطه»، محمدعلی شاه (در ضمیر) و وطن دوستان کنشگرند. در آمیزه ی مفهومی، مفهوم مشروطه در شعرهای میرزاده ی عشقی قانون، فرمان، خدا، معشوق، فرزند، موجود زنده، زمان و آرمان و هدف هستند؛ اما عارف قزوینی مفهوم مشروطه را با مجرم یا متهم، موجود زنده، کار، فرمانروایی و حکومت، معشوق، بهار یا باغبان، خواست و آرزو، یوسف و قدرت عشق آمیخته است. میرزاده ی عشقی از دامنه های مفهومی واقعی تری استفاده کرده که به فضاهای مفهومی خود مشروطه بیشتر مربوطند؛ اما عارف قزوینی با نگاهی سنتی تر و بعضاً جدید، از دامنه های مفهومی مختلفی که ترکیبی از عناصر طبیعت و عشق و سیاست و همچنین اعتقاد به تقدیر و عاملی بیرون از اراده ی انسان است، بهره گرفته و میرزاده ی عشقی با وجود استفاده از دامنه های مفهومی محدودتر، مشروطه را واقعی تر و ملموس تر می بیند.