فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان برجسته صاحب سبک خاصی هستند که در تاریخ ادبیات به نام آنها ثبت است. در این مقاله سبک شاعر ایرانی، طالب آملی (ف 1036 ه ق) مورد تحلیل قرار گرفته است. سبک طالب در حد وسط دو جریان عمده شعر فارسی عصر صفوی، یعنی شاخه هندوستانی و شاخه ایرانی آن قرار دارد. در این نوشتار مشخصه های سبکی شعر طالب در دو بخش زبان (واژگان و نحو) و بیان (عناصر بلاغی) شناسایی و با ذکر نمونه هایی معرفی شده است.
کلک تقد کتاب: از میراث ادب فارسی (نقد مفلس کیمیا فروش)
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۳ شماره ۵۳
حوزه های تخصصی:
عنصر روایت در ترانه های کودکانه ی مصطفی رحماندوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی کودکان با اهداف متفاوتی خلق می شوند. زمینه سازی برای رشد جنبه های فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی و شکوفایی ذوق هنری آنان از جمله اهداف ادبیات کودکان است که تولیدکنندگان این دسته از آثار برای رسیدن به اهداف فوق و اثر گذاری بیش تر بر مخاطبان از شگردهای گوناگونی بهره می گیرند. استفاده از قالب ترانه و گزینش ساختار روایی در ترانه سرایی برای کودکان یکی از شیوه های تولید آثار ادبی است. این مقاله برآن است تا عنصر روایت را در ترانه های کودکانه ی مصطفی رحماندوست مورد مطالعه قرار دهد و خصوصیات روایی آن ها را توصیف و تبیین نماید و با در نظر داشتن خصوصیات داستان های مینی مالیستی، عناصر داستانی شکل دهنده ی روایت های رحماندوست را در ترانه ها تحلیل کند؛ عناصری همچون پیرنگ، کانون روایت، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، درون مایه، لحن، سبک و زبان. این تحقیق می تواند جنبه های زیبایی شناسانه ی ترانه های روایی کودکان را باز نمایاند و ویژگی های خاص روایت کودکانه را توضیح دهد. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است و در این پژوهش ده ترانه از سروده های رحماندوست مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش نشان می دهد که رحماندوست با بهره گیری از پیرنگ کلاسیک، قهرمان منفرد و فعّال، کانون روایتی منِ دانای کل محدود، زبان عامیانه و گفتاری، لحن برون گرا و همچنین با استفاده از شیوه ی مینی مالیستی در شخصیت پردازی و صحنه پردازی به ساختار روایی منسجمی دست یافته است.
بازتاب اسطوره هابیل و قابیل در برخی از رمان های ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان هابیل و قابیل در ادامه و کنار داستان آفرینش، یکی از اصلی و اصیل ترین اساطیر انسانی است که جریان روایت آن در حصار زمان و مکان خاص، متوقف نمانده و در سرشت و سرنوشت اعصار، ردپایی ژرف برجای نهاده است.مقاله پیش رو کوششی است برای بررسی داستان هابیل و قابیل در برخی از رمان های ایرانی و غیر ایرانی از جمله «هابیل»، «افسانه فلوت بداغ»، «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت»؛ و نیز بررسی تاثیر نوع ادبی رمان به عنوان قالب ادبی غالب در ادبیات این روزگار، با امکانات و ویژگی های خاص خود، در روند بازخوانی و بازآفرینی این اسطوره.
نقش مخاطب در تحول شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اجتماعی و توجه به درخواستها و دغدغه های مردم، از عوامل عمده دگرگونی شعر مشروطه است. این مقاله با تاسی به آرای نظریه پردازان غربی و منتقدان ایرانی، به مخاطب گرایی شعر مشروطه و جایگاه قابل توجه مخاطب در ساختار و تحول شعر آن دوره پرداخته است. با بررسی سبک شناسانه و تحلیل جامعه شناختی شعر مشروطه و تحلیل محتوایی آثار، رابطه مخاطب، شعر و تحولات اجتماعی – فرهنگی این دوره تبیین شده است. ارزش و اهمیت این پژوهش در این است که بسیاری از نکات اجتماعی – تاریخی را می توان در لابلای اشعار ردیابی و تجزیه و تحلیل کرد. مخاطب در تکوین و تحول شعر مشروطه نقش مؤثری داشته و از ارکان شعر و علت غایی آن محسوب می شود. شاعران وضعیت یکسانی نداشته اند: گروهی سنت گرا و پیرو سبک بازگشت بوده اند؛ مثل صفای اصفهانی و فرصت شیرازی و شاعرانی که تا حدودی به مسائل اجتماعی با نگاهی انتقادی پرداخته اند، مثل ایرج میرزا، بهار و ادیب الممالک؛ و شاعرانی که در متن انقلاب و پیشگام مبارزه مردمی بوده اند؛ مثل نسیم شمال، عارف، عشقی و لاهوتی. هر دسته از این شاعران مخاطبان خاصِ خود را داشته اند.
نگاه دیگرگونة مولانا به مسأله جبر و اختیار
حوزه های تخصصی:
جبر و اختیار از مسائل مهم کلامی ـ دینی است که در عرفان و فلسفه نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با پذیرش جبر، معمای مسؤولیت انسان و معمای خلق گناه از سوی خدا مطرح می شود و با قبول اختیار (تفویض) معمای محدود شدن قدرت خدا و استثناپذیری، قانون استثناناپذیر علّیّت چهره می نماید.
متکلمان، فلاسفه و عرفا، هر یک با معیارهای خود کوشیده اند به حل معماها نایل آیند.
مولانا با نگاهی دیگرگونه به موضوع: اولاً بیان می کند که جبر و اختیار چونان هر مسأله فلسفی دیگر جدلیّ الطرفین و بحث درباره آن پایان ناپذیر است؛
ثانیاً نشان می دهد که به لحاظ عملی، هر دو مسأله مورد نیاز انسان است و انسان برحسب نیاز خود گاهی بدین و گاهی بدان روی می آورد؛
ثالثاً چون مسأله را از منظر کثرت گرایی یا دوگرایی می نگرد، چونان یک فیلسوف خردگرای آزاداندیش به تبیین و توجیه اختیار می پردازد و چون از منظر یک گرایی
(وحدت گرایی) به موضوع می پردازد، همانند هر عارف وحدت گرا در برابر خود جبری می بیند که عین اختیار و برتر از اختیار است و بر آن نام «جبر چو جان» می نهد.
بررسی روش گفتگوی ادبی در داستانهای کوتاه بانو املی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که روش گفتگوی ادبی از عناصر اصلی داستان نویسی کوتاه است که خود از فنون مهم ادبیات داستانی در عصر حاضر به شمار می رود.از این رو در این مقاله داستان های کوتاه بانو املی که یکی از برجسته ترین داستان نویسان معاصر لبنان است بررسی گردیده و به دلیل ضرورت آشنایی با نویسنده درابتداء ، مجموعه آثار وی به روش توصیفی و به اختصار معرفی شده و سپس شواهدی از داستان های او بیان گردیده است تا دو ویژگی «واقعیت سان بودن» و «باور پذیری» که مهمترین ویژگی های نگارش داستان کوتاه هستند در آثار این بانوی نویسنده آشکار شود. آنگاه با اشاره به امتیاز حضور نویسنده در متن به عنوان راوی ، در اغلب داستان های کوتاه وی اهمیت آن در کاربرد گفتگوی ادبی ذکر گردید و در ادامه اسلوب گفتگو و شیوه نگارش آن تعریف شدو با توضیح روش های تک گویی ، مثال هایی از داستان های بانو املی انتخاب و روایت گردید که در نتیجه آن ، دونوع کاربرد روش تک گویی در آثار این بانوی لبنانی آشکار شد.
بررسی انواع مکاشفات عرفانی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله ی کشف و شهود یکی از مسایلی است که عرفان های تمام ملل حول آن می چرخند. به طورکلی مکاشفات عرفانی در مثنوی معنوی را می توان به دو دسته ی کشف های صوری و کشف های معنوی تقسیم نمود و هر کدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه ی و. ت. استیس (W. T. Stace) در مورد مکاشفات، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات مثنوی معنوی بر حسب احوال آفاقی (صوری) و انفسی (معنوی) مورد بررسی قرار گرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله عینیت، احساس ثقه، احساس شادی و ... پرداخته شده است. البته در برخی از این موارد استیس به خطا رفته و یا برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی قابل تطبیق با نظریه ی او نیستند. علاوه بر این، ویژگی های اختصاصی حالات آفاقی و انفسی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم رسیده رم که مکاشفات مثنوی علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند.
تحلیل روایت اسطوره ای منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آرش کمانگیر، سروده سیاوش کسرایی، از نمونه های خوب اشعار روایی معاصر است که می تواند از دیدگاه نظریه های روایت شناسی امروز مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد. در این مقاله براساس نظریه های تولان، ژنت، گرماس و ... علاوه بر مواردی چون طرح و پیرنگ، زمان، شخصیت پردازی، کانون سازی و ... به بازنمایی پیوند روایت پردازی کسرایی با ماهیت اسطوره ای این داستان نیز پرداخته ایم. بر این اساس می توان گفت که تحلیل های این پژوهش در حوزه روایت شناسی شناختی نیز وارد می شود. نتیجه این پژوهش، آشکارکننده استفاده شاعر از راویان متعدد، در راستای پیشبرد روایت و برجسته سازی شرایط حاکم بر جامعه از طریق شرح کنش کانونی سازان و کانونی شوندگان پویایی است که در شکل گیری یک طرح قهرمانانه و اسطوره ای به گونه ای مؤثر عمل کرده اند. همین روایت پردازی مناسب و هماهنگی آن با بافت حماسی و توصیفات غنایی متن، موجب تأثیر و تشخص کارکرد اساطیری، جامعه شناسانه و ادبی اثر ماندگار کسرایی شده است.
جادو و جادوشناسی
مضامین و اندیشه های مشترک در داستانهای جلال آل احمد و ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد و ابراهیم گلستان هر دو از نسل دوم داستان نویسان ایران به شمار می آیند. رفت و آمد نزدیک و تجربه های مشترک این دو نویسنده در دوران جوانی باعث شده است که بین داستانهای آنان بویژه در دوره اولیه زندگیشان، همانندیهای بسیاری دیده شود. آل احمد اندیشه های خود را از نظر زمانی زودتر از گلستان در داستانهایش مطرح کرده، ولی ابراهیم گلستان همان اندیشه ها را دقیقتر و سنجیده تر در قالب داستان در آورده است. آثار دو نویسنده از دو جنبه 1- محتوا و2- فنون داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. از حیث محتوا در آثار این دو نویسنده- بخصوص در دوره اولیه داستان نویسی- شباهتهای بسیاری می توان دید. این همانندیها در نخستین مجموعه داستان دو نویسنده به اندازه ای است که می توان احتمال داد تحت تأثیر اندیشه های حزبی نوشته شده اند. از نظر محتوا جامعه افراد داستانهای نویسنده، شغل و جنس آنان بررسی شده است. از نظر فنون داستانی، آل احمد در آغاز تحت تأثیر نویسندگان قرن نوزده فرانسه و گلستان بیشتر تحت تأثیر نویسندگان امریکایی- همینگوی و تواین و بک- که نویسندگانی تازه شناخته شده بودند، می نوشت. هرچه فاصله فیزیکی واعتقادی آل احمد و گلستان بیشتر شد، تفاوت در داستانهای آنها هم بیشتر شد.
متناقض نما در شعر معاصر عربی بر اساس شعر محمود درویش، امل دنقل و سعدی یوسف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان انتخاب بیان پارادوکسی است که علمای بلاغت ما آن را نشناخته و جزو تضاد به شمار آورده اند.گرچه در ادب عربی از دیرباز متناقض نما به کار رفته است، اما به عنوان ترفندی شاعرانه در کتاب های صناعات شعری نیامده و شاعران از طریق ادبیات غرب با آن آشنا شده اند. پارادوکس در زبان شعر معاصر عرب در دو ساختار نحوی و معناشناختی شکل می گیرد. پارادوکس از جهت دوسویه آن دو قسم است: یکی پارادوکس نزدیک و دیگر پارادوکس دور.دو طرف متناقض در تصویر پارادوکسی مانند دو تیغه قیچی اند که ذهن معتاد به امور عادی را می گزند. هرچه فاصله میان دوسویه کمتر باشد بر بلاغت سخن افزوده می شود و پایه و مایه سخن بالاتر می رود.
مطالعة تطبیقی اشعار جامی بر تصویر گری نگارة «نجات یوسف از چاه» در هفت اورنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخة مهم هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا از نمونه های بی بدیل هنر نگارگری است که توسط هنرمندان مکتب مشهد مصوّر شده است. داستان نجات حضرت یوسف (ع) از چاه، یکی از موضوعات مثنوی هفت اورنگ است که توسط نگارگران آن زمان به تصویر کشیده شده است.
در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به تطبیق و مقایسة اشعار جامی در مثنوی «یوسف و زلیخا»ی هفت اورنگ با نگارة «نجات حضرت یوسف از چاه» منسوب به مظفر علی، پرداخته شده است. این تحقیق در صدد پاسخ به این پرسش ها است: الف. آیا ادبیات و شیوة بیان ادبی جامی در هفت اورنگ بر تصویر سازی نگارة نجات حضرت یوسف از چاه تأثیر گذار بوده است؟ ب. تطابق تصاویر مصوّر شده با متن اشعار بر اساس معیار کمّی به چه میزان است؟ به این منظور نگارة «نجات یوسف از چاه» منسوب به مظفر علی، به عنوان یکی از نمونه های این نسخه انتخاب شد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که نگاره های ذکر شده با اشعار جامی 22 درصد تطابق دارد و به میزان 78 درصد عدم تطابق اشعار با نگاره های یاد شده وجود دارد که نشان دهندة آزادی عمل نگارگران در تصویر گری داستان ذکر شده، عدم سر سپردگی آنان به شعر، استفاده از قوة تخیّل خود و بهره گرفتن از محیط پیرامون و آنچه دیده اند، در خلق این آثار است.
بررسى پاره اى از خلقیات ناصر خسرو از رهگذر تأمل در بعضى از إبیات و استعارات دیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که حاصل مطالعه دیوان ناصر خسرو از رهگذر تأمل در بعضى از خلقیات این شاعر است به بررسى سه امر پرداخته ایم. یکى ذکر پاره اى از ویژگیهاى شخصیتى و اخلاقى ناصر خسرو و دوم پاسخ به شبهاتى که در آنها ناصر خسرو را مردى صرفأ زاهد و شعر او را منحصرأ زاهدانه گفته اند و سوم آنکه از خلال بررسى تعدادى از استعارات دیوان او نشان داده ایم که ناصر خسرو به ملاحظهء شدت نفرت از جهل و غفلت عامهء مردم آنان را در قالب استعاره به صفاتى منفى و نفرت انگیز توصیف کرده است و در نهایت معلوم کرد ه ا یم که على رغم نظر بعضى از نویسندگان و ناقدان شعر ناصر خسرو، نه تنها او مردى قشرى و متعصب نیست بلکه در عالم اخلاق داراى فضایلى از قبیل: مهرورزى، انسان دوستى، مدارا وگذشت نسبت به همنوعان خویش و از دوستداران حقیقى علم و دانش و دشمن سر سخت جهل و غفلت و تعصبات کور و نفاق و ریا و مال اندوزى و دیگر رذایل مردم زمانه است.
تاملی در ساختار و محتوای رمان کوری
حوزه های تخصصی:
رمان « کوری» مشهورترین اثر خوزه ساراماگو، نویسنده نامدار پرتغالی است. این اثر که در حوزه رئالیسم جادویی نگاشته شده، داستان مردمان شهری است که بیشتر آنها در فاصله زمانی کوتاه کور می شوند، بدون اینکه از پیش علت خاصی برای کوری آنها شناخته شده باشد. این نوع کوری مثل فرو رفتن انسان است در یک حوض شیر؛ کوری سفید. نویسنده می خواهد با تمثیل کوری سفید، کوری باطنی آدمیان را گوشزد نماید، دوری بشر از بصیرت باطنی و شعور وجدانی.
به نظر می رسد منظور ساراماگو از کوری سفید، نور سفید تکنولوژی و دانش تجربی است که انسان را از تعقل و تعمق درباره حقیقت زندگی، معنای انسانیت و ارزشهای اخلاقی دور کرده است. به نظر نویسنده، بانویی بصیر و آگاه در این داستان با چشمهای بینای خود در میان کورها زندگی و آنها را راهنمایی می کند. این نشان گرایش نویسنده به نقش زن و تاثیر متعالی و فرا غریزی فمینیسم است.
رمان کوری از سویی به داستان تمثیلی فیل در خانه هندوان شبیه است. مولانا در آن داستان می کوشد تا نشان دهد توجه انسان از طریق حواس و علوم تجربی به بخشی از حقیقت، موجب غفلت او از بخشهای دیگر حقیقت می شود و به دنبال آن، مغالطه جزء و کل صورت می پذیرد. ساراماگو با داستان کوری نشان می دهد که چگونه آدمیان می توانند به آسانی بصیرت باطنی خود را از دست دهند و چون حیوانات کور در ذلت و پلیدی فرو روند و اگر راهنمایی بصیر و دانا نداشته باشند و از شخصیتهایی فداکار برخوردار نشوند، در حیرت و نیهیلیسم (پوچ گرایی) مدرن فرو می روند و از زندگی با کیفیت باز می مانند.
وزن های قالب مثنوی
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۰
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختار روایت گیر و راوی، با تکیه بر هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی برآن است که به تحلیل ساختار روایت گیر و راوی پرداخته شود. تقسیم بندی راویان گوناگون بر سطوح مختلفی مبتنی است که در آنجا حضور و مشارکت دارند. برمبنای این رده بندی، راویان عبارتند از: راویان درون داستانی، برون داستانی، دیگرگو و همگوی. درهفت پیکر نظامی ما با انواع این راویان گوناگون رو به رو هستیم که در سطوح مختلف قرار دارند. روایت گیر نیز یکی از مشارکهای داستانی است که مخاطب راوی است. روایت گیر به دو گونه اصلی تقسیم می شود: روایت گیر درون داستانی و روایت گیر برون داستانی. روایت گیربرون داستانی، روایت گیری است که در داستانی که خطاب به او گفته می شود، مشارکت و حضور ندارد. اما روایت گیر درون داستانی در داستانی که خطاب به اونقل وگفته می شود، مشارکت وحضور دارد و بنابراین روایت گیر شخصیت است. تا دو دهه اخیر، روایت شناسان به روایت گیرنپرداخته اند و این در صورتی است که دربرخی ازمتون روایی مثل هفت پیکر، روایت گیر به عنوان چارچوب و می کند. درهفت پیکر نظامی، بهرام گور، روایت گیر شاهدختهای روایت گری است که هرکدام از آنان به نوبت حسازهبنیادین عمل کایتی را برای او روایت می کنند. آنان راویان متعددند وبهرام گور تنها روایت گیر حکایتهاست.
تحلیل شخصیت های رمان «سمفونی مردگان» بر مبنای دیدگاه فروید درباره غرایز «نهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحلیل و درون کاوی دو شخصیّت اصلی رمان سمفونی مردگان(آیدین و اورهان اورخانی) بر اساس نظریه فروید در باب غرایز «نهاد» است. فروید غرایزِ «نهاد» را به دو دسته تقسیم می کرد: غریزه زندگی و غریزه مرگ. غریزه زندگی بر اساس اصل لذّت عمل می کند و انرژی روانی ای که آشکار می کند «لیبیدو» است. لیبیدو می تواند جذب یا صرف یک شیء یا هدف شود؛ مفهومی که فروید آن را نیروگذاری روانی می نامید. ارضای غریزه زندگی می تواند به کسب لذّت و تعویق بیشتر غریزه مرگ منجرشود؛ امّا عدم ارضای آن و شکست در نیروگذاریِ لیبیدو "به ویژه در نخستین ابژه عشق (love object)، مادر" زخم هایی دایمی را بر جای می گذارد. در این فرایند بخشی از نیروی لیبیدویِ سرمایه گذاری شده مستقر در «خود»، با ازدست دادن ابژه عشق، نافرجام و بی هدف باقی می ماند و تغییر ماهیّت می دهد. در این حالت لذّت به عدم لذت و نیروی زاینده به نیروی ویرانگری که در خدمت غریزه مرگ است تبدیل می شود. پس از طرح اجمالی مفاهیم و مقولات فرویدی درباره غرایز «نهاد»، با مداقّه در فضای رمان و کشف ارتباط زیرساختی تمام بخش ها و عناصر آن، و نیز با تفسیر روانکاوانه نشانه های دلالتگر رمان به این نتیجه رسیده ایم که فضای غالب ِمرگ در رمان «سمفونی مردگان» نشأت گرفته از غلبه غریزه مرگ در روان اورهان است و اوست که مراحل رشد روانی خود را به سلامت طی نکرده و در مرحله پیشا ادیپی تثبیت شده است. در مقابل، آیدین تجسم سوژگی و فاعلیت و «خود» ساختارمند است. در این مقاله نشان داده ایم که برخلاف برخی از پژوهش های انجام گرفته درباره این رمان، غلبه غریزه زندگی در آیدین سبب شده است که او مراحل رشد روانیش را به سلامت طی کند[i]. پی نوشت ها [i] . مقاله حاضر نقدی آسیب شناسانه بر مقاله « تحلیل روانکاوانه شخصیت های رمان سمفونی مردگان» از محبوبه اظهری و سهیلا صلاحی مقدم (ادبیات پارسی معاصر، سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان 91، صص1 17) است. در آن مقاله، پس از طرح مباحثی مفصّل درباره تحلیل روانی دو شخصیت اصلی رمان، نتیجه گرفته اند که: «آیدین و اورهان دچار روان رنجوری های متعدّدند و در موارد بحرانی دچار روان گسیختگی می شوند. ریشه بیشتر بیماری ها و اختلالات آن ها در کودکی شان (تولّد تا هفت سالگی) است...هر دو برادر در محیط نامناسب عاطفی رشد کرده اند. آیدین نتوانسته عقده ادیپ خود را در کودکی، به علت وجود پدر خودکامه و مادر تحت ستم، حل کند...آیدین، که در همه عمر تحت فشارهای پدر جبار بوده، کم کم دچار افسردگی و درماندگی می شود...اورهان نیز همانند برادر بزرگ تر خود دچار روان رنجوری های متعدّد است. او نیز نتوانسته رشد روانی جنسی خود را به سلامت پشت سر بگذارد...» (اظهری و صلاحی مقدم، 1391: 15). در مقاله حاضر، چنان که خواهیم دید، در خوانشی متفاوت از رمان و با توجّهی ساختاری به نظریه فروید نشان می دهیم که تقابل اورهان و آیدین، در واقع، تقابل غریزه مرگ و غریزه زندگی یا به تعبیر بهتر تقابل روان رنجوری و سلامت روان است؛ و هر آنچه که درباره روان رنجوری آیدین در مقاله فوق آمده است به دلیل اشتباه در درک مفاهیم فرویدی و برداشت غیرساختارمند و تکه تکه از دستگاه فکری او، و نیز به دلیل کم توجّهی به شواهد متعدّد متنی در روساخت داستان و اشارات دلالتگر به زیرساخت آن (پیرنگ استعاری و حذفی متن) بوده است.
نقدی بر مقالة «محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه که در شماره یازدهم و دوازدهم فصلنامه نقد ادبی منتشر شده است، نکته هایی به اشتباه درباره کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته آقای اولریش مارزلف آمده است. در این نقد تلاش شده که محققان و قصه شناسان به تفاوت دسته بندی های رایج قصه توجه کنند. چنانکه دو نوع اصلی برای طبقه بندی قصه ها در جهان وجود دارد، یکی بر اساس موضوع و درونمایه های قصه ها که بر مبنای فهرست موضوعی معروف آرنه- تامسون صورت می گیرد و دیگر بر اساس روشهای ساختارگرایانه و فرمالیستی که معروفترین آنها روش ولادیمیر پراپ در طبقه بندی قصه های پریان روسی است و به ریخت شناسی موسوم است. در این مقاله به اشتباه گفته شده که مارزلف در تنظیم و طبقه بندی قصه های ایرانی از روش و الگوهای ریخت شناسانه پراپ استفاده کرده است در صورتی که مارزلف کتاب خویش را بر مبنای دسته بندی موضوعی آرنه- تامسون تالیف نموده است.