دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد 1387 شماره1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
«ازدواج در شاهنامه» تا امروز موضوع پژوهشهای گوناگونی بوده اما در بیشترِ آنها یا به بُن مایه ها و آیینهایِ درخور بحث توجه نشده و یا دامنه بررسی محدود به شاهنامه و شواهد آن بوده است. در این مقاله با مطالعه در روایات حماسی ایران (شاهنامه، منظومه های پهلوانی و چند متن منثور) 8 نمونه از مضامین و رسوم مهم ازدواج معرفی و تحلیل شده است که در آنها پهلوان یا پادشاه غالباً بیرون از سرزمین خویش همسر برمی گزیند (برون مرز همسری) و به همین منظور به سفر و جستجو می رود (سفر و جستجوی پهلوان برای همسریابی). او پس از یافتن جفت مناسب گاهی با پرهیز و مخالفت پدر دختر روبرو می شود (پروا و پرهیز پدر از ازدواج دختر و مرد بیگانه) و گاه نیز برای رسیدن به دلدارش در آزمونی شرکت می کند که دختر یا پدرش تعیین کرده اند (آزمون ازدواج). در سنت حماسی ایران، دختر در مهرورزی و ازدواج، استقلال عمل دارد و به خواستگاری مرد مطلوب خود می رود (پیشگامی و آزادی دختر در عشق بازی و ازدواج) و مرد نیز می تواند با مادر، خواهر و دختر خویش ازدواج کند (آیین خویتوکدس). انداختن یا رد و بدل کردنِ تُرنج زرین هم یکی دیگر از سنتهای خواستگاری و دلدادگی است.
نقش مخاطب در تحول شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اجتماعی و توجه به درخواستها و دغدغه های مردم، از عوامل عمده دگرگونی شعر مشروطه است. این مقاله با تاسی به آرای نظریه پردازان غربی و منتقدان ایرانی، به مخاطب گرایی شعر مشروطه و جایگاه قابل توجه مخاطب در ساختار و تحول شعر آن دوره پرداخته است. با بررسی سبک شناسانه و تحلیل جامعه شناختی شعر مشروطه و تحلیل محتوایی آثار، رابطه مخاطب، شعر و تحولات اجتماعی – فرهنگی این دوره تبیین شده است. ارزش و اهمیت این پژوهش در این است که بسیاری از نکات اجتماعی – تاریخی را می توان در لابلای اشعار ردیابی و تجزیه و تحلیل کرد. مخاطب در تکوین و تحول شعر مشروطه نقش مؤثری داشته و از ارکان شعر و علت غایی آن محسوب می شود. شاعران وضعیت یکسانی نداشته اند: گروهی سنت گرا و پیرو سبک بازگشت بوده اند؛ مثل صفای اصفهانی و فرصت شیرازی و شاعرانی که تا حدودی به مسائل اجتماعی با نگاهی انتقادی پرداخته اند، مثل ایرج میرزا، بهار و ادیب الممالک؛ و شاعرانی که در متن انقلاب و پیشگام مبارزه مردمی بوده اند؛ مثل نسیم شمال، عارف، عشقی و لاهوتی. هر دسته از این شاعران مخاطبان خاصِ خود را داشته اند.
ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.
سرمایه اجتماعی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی، مجموعه ای دستگاهمند از پیوندهای ساخت یافته میان کنشگران یک گروه یا جامعه است که مبتنی بر هنجارها و قاعده های خاص است و سبب دست یابی به هدفهای فردی و گروهی می شود. مقوله سرمایه اجتماعی با مفهوم رایج سر مایه در جامعه شناسی، حقوق و اقتصاد متفاوت است؛ بهره گیری از آن حالت استعاری دارد واز عینیت کمتری برخوردار است. ویژگیهایی چون همکاری، اعتماد، آگاهی، نگرانی درباره دیگران، مشارکت در مسائل عمومی، انسجام، تحمل دیگری و همبستگی گروهی، نوعی سرمایه گذاری غیر عمدی است که مالک فردی ندارد، از پیشینیان به ارث می رسد، ریشه های آن در گذشته پنهان است، با مراقبت و نه مهندسی پرورش می یابد و استحصال آن نه تنها موجب کاهش نمی شود بلکه حتی افزایش نیز می یابد. بیهقی در گزارش تاریخ نگرانه خود از رخدادهای روزگار مدعی شده است که: «بنایی بزرگ افراشته چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی بماند»؛ بر این نمط قلم زده است تا ذکری از تلخکامی و دردمندی تاریخ در سراشیب زوال قرار گرفته ایران را روایت کند. در این زمینه که آیا شکلهای خوب یا بد سرمایه اجتماعی وجود دارد یا نه می توان پاسخها و باورهای گوناگون ارائه نمود و حتی سخن از نهادینه سازی بی اعتمادی، بی همکاری، بی آگاهی، بی نگرانی و بی انسجامی به میان آورد. کوشش نگارنده آن است که از متن گزارش تاریخی «فرزانه بیهق»، آنچه را که سبب و نشانه زوال است، بازسازی؛ و دلیل و نشانه دوران صعود وظهور را باز فهمی کند.
انسان گرایی در نمایشنامه های توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توفیق الحکیم، نمایشنامه نویس معاصر مصری، که به عنوان پدر نمایشنامه نویسی عربی شناخته شده است، با درک نیاز عصر حاضر به لزوم جستجوی بیشتر در شناخت ابعاد وجودی انسان و کوشش برای پرورش او، درونمایه اصلی نمایشنامه های خود را پرداختن به شخصیت انسان قرار داده است. وی با بهره گیری از نظریه های انسان گرایی در برخی مکاتب ادبی- فلسفی غرب و آمیختن آن با آموزه های دینی و اسطوره های شرقی، بر آن بود تا به طور غیرمستقیم، الگوی مطلوبی از یک انسان را به خوانندگان آثار خود معرفی نماید و بر آنان تاثیر گذارد. در این نوشتار درونمایه های انسانی نمایشنامه های وی مورد بررسی قرار گرفته و کوشش شده تا آن دسته از ابعاد وجودی انسان که مورد توجه توفیق الحکیم بوده است، مورد بازخوانی قرار گیرد.
ویژگیهای زبان عرفانی شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان عرفانی با گونه های مختلفش، زبانی است که عارفان به وسیله آن معانی بلند عرفانی، عواطف فردی و تجربه های روحی خود را بیان می کنند. هدف از این نوشتار، مطالعه موردی ویژگیهای زبان عرفانی در مقالات شمس تبریزی است. بررسی زبان عرفانی شمس در مقالاتش، ضمن آنکه ما را با دنیای خاص عارفان آشنا می کند ، موجب فهم بهتر آموزه ها ی او و زمینه ساز حل بسیاری از مشکلات مثنوی مولانا خواهد شد. مهمترین ویژگیهای زبان عرفانی شمس عبارت اند از: اقتدار، شفافیت، متناقض نمایی، هنجارگریزی، محاوره ای و عامیانه بودن، روایت گری، تاویل گرایی وآهنگین بودن که میزان غلظت آنها بنابر موقعیتهای گوناگون تغییر می کند. این خصوصیات با اندکی تفاوت در زبان سایر عارفان نیز دیده می شود اما آنچه زبان شمس را از زبان دیگران ممتاز می کند بازتاب یافتن نگاه انتقادی او در زبانش است که از سلوک رندانه و جسورانه او نشات می گیرد.
نفوذ مولانا در شبه قاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا، افتخار حوزه زبان فارسی، از شاعران و متفکران بزرگی است که فلسفه خودی و اندیشه های تصوف را در قالب شعر به زیباترین وجه به جهانیان عرضه نمود و بسیاری را گرویده خود کرد.حماسه عرفانی او از بسیاری جهات برای عرفا و اهل نظر، بازتاب طنین جوانمردی و اخلاق شهسواری و تاریخی داشته و طی قرنها، بسیار مورد توجه و دقت نظر قرار گرفته است. مولانا اگر چه به شبه قاره نرفت لکن چنان مردم این منطقه با او آشنایی داشته و دارند که گویا فرزند این خاک و بوم بوده و هادی و راهنمای آنان واقع می شده است. وی، رابطه روحانی و معنوی با مردم آن دیار داشته، وگرچه امروز درحیات نیست و مزارش در دسترس طالبین وی قرار ندارد هر انسان فهمیده و عاشق حق و حقیقت آن وادی، از عشق و محبت او دم می زند و از افکار او دل مردم و بخصوص اهل دانش و خرد می تپد. اندیشه مولانا، قبل از نفوذ در عامه مردم، دانشمندان شبه قاره را متاثر کرد و بسیاری از اندیشمندان و صاحبان ذوق، او را مرشد خود خوانده اند. در این پژوهش، گوشه ای از این تاثیر و تاثرات از شخصیت مولانا و مثنوی شریف، مطالعه می شود و برخی از چهره های دانش و ادب و عرفان که از او تاثیر گرفته اند معرفی می شوند.
اصلاح چند خطا در متون ادبی ، جغرافیایی و تاریخی مربوط به منطقه بلخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتابهای تاریخی و جغرافیایی و ادبی، به فراوانی از نام مکانهای قدیمی و تاریخی یاد می شود، ولی به دلیل از بین رفتن آن آبادیها و مکانها و به دلیل تحول و تغییرنامها،گاهی مؤلفان، مصححان و مترجمان این آثار، دچار لغزشهایی می شوند. در این مقاله برای چند نمونه از این نوع خطاها که مربوط به نامهای جغرافیایی آبادیهای ولایت بلخ قدیم است و در کتابهای سفرنامه ناصرخسرو، تاریخ بیهقی، نزهت القلوب، مسالک و ممالک اصطخری، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، احسن التقاسیم و قانون مسعودی راه یافته، توضیحاتی آمده و اصلاحاتی پیشنهاد شده است. این نامها عبارت است از سدره/ سه دره، کلان/ سمنگان، طالقان / طایقان، مَدر/ مادر، سیاهگرد / شاوکرد، رباط میله / مثله.
سروش : رب النوع شاعری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ اساطیری ملل مختلف، یکی از گونه های تخصصی خویشکاری اسطوره ها، در مورد اسطوره ای است که به عنوان «رب النوع شعر و هنر» شناخته می شود و در فرهنگهای مختلف، نمودهایی برای آن یافت می شود. این اسطوره، واسطه ای میان انسان و خدا (یا خدایان) است و شعر را به طور ناخودآگاه به شاعر تلقین می کند (الهام). در این جستار، با کمک شواهدی از متون پهلوی و شاهنامه، سعی شده درباره این خویشکاری در فرهنگ ایران باستان بررسی شود؛ ضمن اثبات نقش الهام برای ایزد سروش و نریوسنگ، این نتیجه نیز حاصل شده است که خویشکاری الهام هنری را که خاصیت رب النوع شعر و هنر است، تنها باید به ایزد سروش نسبت داد.
قابلیتهای تعزیه در تصویرپردازی نوین ، بررسی دو نسخه تعزیه مجلس درویش بیابانی و حضرت موسی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعزیه به عنوان مهمترین شیوه نمایش مذهبی و آیینی در ایران از قابلیتهای بسیاری برخوردار است که می تواند در اشکال گوناگون تصویر پردازی نوین رسانه ای مورد استفاده قرار گیرد. در این میان شاید تنها عنصر بسیار مهمی که تا کنون مورد توجه قرار گرفته کارکرد فاصله گذاری در شیوه اجرایی است. اما با بررسی نسخ موجود از مجالس تعزیه، عناصر دیگری نیز قابل باز شناسی و استفاده هستند که مورد توجه و بررسی علمی قرار نگرفته اند. رابطه تعزیه و نمایش مذهبی در شکل عام آن و همچنین مضامین اصلی مطرح در تعزیه ها به شناخت هر چه بیشتر این عناصر و قابلیتهای آن کمک می کند. ضمن آنکه وجود موسیقی به عنوان عامل بیانی و عنصری اجرایی، زمینه ای را فراهم می آورد که در یافتن نوعی لحن در آثار رسانه ای (تلویزیونی) همچون موسیقی تصویری (Music Video) می تواند مورد استفاده قرار گیرد. بررسی این عناصر مانند درهم ریزی زمانی، درهم ریزی مکانی، جابه جایی شخصیتها، کارکرد موسیقی و نیز چگونگی تاثیرگذاری بر مخاطب، نشان می دهد که تعزیه قابلیتهای ویژه ای در عرصه تصویرپردازی رسانه ای دارد. این مقاله با مطرح کردن یک نمونه ( مجلس درویش بیابانی و موسی (ع) ) و بررسی دو نسخه از آن تلاش می کند این قابلیتها را بازشناسی کرده و تواناییهای آن را برای استفاده در تصویرپردازی نوین رسانه ای تبیین نماید.
جا به جاییهای عددی اسطوره آفرینش نمونه نخستین انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ذهن و زبان مردم و آثار ادبی و تاریخی، برخی اعداد هست که اهمیت خاصی دارند مثل سه، سی، شش، نه، دوازده، چهل، صد و هزار که آنها را اعداد کمال می خوانیم. همچنین گاهی هریک از این اعداد را یک شماره کم می کنند و عدد کوچکتر از اهمیت خاصی برخوردار می شود مثل پنج یا نود و نه یا یازده، گاهی نیز اعداد خاص را یک شماره افزون می سازند و شماره افزوده، اهمیت ویژه ای می یابد مثل هفت، سیزده، ده، هزار و یک. به نظر می رسد این موارد با توجه به تعریف و کارکردهای اسطوره، بنیاد اسطوره ای داشته باشند. نگارنده با توجه به اسطوره آفرینش نمونه نخستین انسان، معتقد است عدد کمال، شکل دیگری است از مرگ و پایان که موجب خلق و آفرینش مجدد است، تداوم زندگی و حیات را در کم گرفت و کاستن از شمار عدد کمال نشان می داده اند بدین مفهوم که هنوز چرخه به پایان نرسیده است اگر هم چرخه به پایان برسد دوباره چرخه ای نو آغاز می گردد. این مفهوم خلق دوباره را با افزودن یک شماره به عدد کمال نشان می دادند. مجموعه این تلاشها و حرمت و تقدسی که اعداد یافته اند صرفاً برای تبیین اسطوره ای نبوده است، بلکه مهمترین کارکردش براندازی زمان و غلبه بر آن بوده است.