فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
225-294
بررسی عناصر انسجام بخش در خطبه 109 نهج البلاغه بر اساس دیدگاه هالیدی و رقیه حسن
حوزه های تخصصی:
انسجام به عنوان یک مفهوم زبان شناسی متن، توسط «هالیدی» و«حسن» مطرح شد؛ به این گونه که اگر در صدد آن باشیم تا درجه ارتباط یک متن را مورد بررسی قراردهیم، شایسته است تا این ارتباط را از لحاظ عواملی که آن را عناصر انسجام نام می نهند، تحلیل نماییم. عناصر به دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم می شوند که هر یک به شاخه های مرتبط قابل دسته بندی است. از آن جا که وجود متن بدون انسجام ناممکن است و وجه تمایز آن ها از یکدیگر میزان بهره گیری از آن می باشد، نهج البلاغه نیز به عنوان یک متن دینی از این قاعده مستثنا نیست، از این رو پژوهندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با روش توصیفی- تحلیلی درجه انسجام خطبه 109 نهح البلاغه را از نظر عناصر انسجام هم چون ارجاع، جانشینی، حذف، تکرار، هم آیی و ادات پیوند افزایشی، نقیضی، زمانی و سببی و شرطی بررسی نمایند.دستاورد این جستار آن است که اگر چه در نگاه نخست، این خطبه از موضوعات متعدد سخن به میان آورده است، اما این تعدد، از میزان انسجام و یکپارچگی متن نکاسته است. نکته دیگر این که دو عنصر «حذف» و «جایگزینی» به ترتیب، بیش ترین و کم ترین نقش را در انسجام متن داشته اند.
بررسی موسیقی شعر دیوان عمعق بخاری
حوزه های تخصصی:
راز ماندگاری سخن منظوم را باید درابعاد متعدد و با رویکردهای مختلف مورد واکاوی قرار داد. یکی از این ابعاد، بررسی «موسیقی شعر» با رویکرد زیبا شناختی است. از شاخه های موسیقی شعر، موسیقی درونی و معنوی آن است. موسیقی درونی آرایه هایی همچون: «تکرار، تجنیس، ترصیع، موازنه، ازدواج، سَر بُنی، بُن سری و ...» و موسیقی معنوی شامل: «تضاد، تناسب، ایهام، تلمیح، اغراق، حس آمیزی و ...) است. این پژوهش با شیوه توصیفی و تحلیلی به دنبال مطالعه گونه های متنوع موسیقی درونی و معنوی اشعار عمعق بخاری به عنوان شاعری شاخص است. حاصل آنکه در بخش موسیقی درونی آرایه «تکرار» با میزان 52% بیشترین بسامد و آرایه «تشابه الاطراف»(تسبیغ) با میزان 8/1% کمترین بسامد را دارد. همچنین در بخش موسیقی معنوی آرایه «مراعات النظیر»(همبستگی) با میزان آن 8/34% بیشترین بسامد را دارد و کمترین بسامد با میزان 14/0% از آن آرایه «سوال و جواب» است. بررسی بسامد انواع آرایه های لفظی و معنوی در شعر عمعق بخاری، بی تکلفی او را در شاعری خاطرنشان می کند و نشان می دهد او شاعری صنعت اندیش نیست و موسیقی شعر او در نتیجه شعر اوست نه برعکس.
نقد نشانه- معناشناختی مثنوی خموش خاتون (با تأکید بر نظام های گفتمانی گرمس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
187 - 210
حوزه های تخصصی:
از جمله ابزارهای فهم معنا، واکاوی متون ادبی از دیدگاه نشانه- معناشناسی است. در پژوهش پیش رو، بر آنیم با مطالعه موردی و ضمن بهره گیری از روش تحلیل کیفی، به واکاوی مثنوی «خموش خاتون» رعدی، بر اساس نظام های گفتمانی گرمس بپردازیم. پرسش بنیادین پژوهش این است که کدام یک از نظام های گفتمانی گرمس در مثنوی خموش خاتون فرصت بروز و ظهور می یابند؟ چرا؟ گرمس با ایجاد نظام های گفتمانی منسجم، زمینه ای فراهم کرد تا دریابیم که در وضعیت اولیه داستان، معنا نقصانی دارد که وجود عوامل شوشی و کنشی و به تبع آن، ایجاد نظام های گفتمانی سبب می شود آن معنای ناقص سیر تکاملی در پیش گرفته، در وضعیت ثانویه به معنایی استعلایی تبدیل گردد. داستان خموش خاتون نیز، از جمله روایت هایی است که با عوامل شوشی و کنشی همراه است و در میان نظام های گفتمانی، سه نظام گفتمانی اخلاقی- مرامی، القایی و تجویزی که زیر مجموعه نظام گفتمانی هوشمند هستند، در آن قدرت بروز و ظهور می یابند. خلق این نظام ها را می توان دالّ بر این نکته دانست که راوی آگاهانه و با شناخت جزئیات و عناصر گوناگون داستان ، روایت خود را پیش می برد و هوشمندانه، نقصان معنای اولیه خود را با خلق نظام گفتمانی هوشمندانه، به وضعیتی استعلایی تبدیل می کند.
واکاوی ذات زبان و نسبت آن با حقیقت در افق هستی شناسانه مولانا و هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین دیدگاه مولانا درباب زبان، حکایتگری و گشودگی و رابطه آن با حقیقت است. مولوی زبان را فقط ابزاری برای تفیهم و تفاهم نمی داند؛ بلکه ذات و حقیقت آدمی را زبان می داند. از نظر او، زبان دارای ویژگی انکشاف و استتار حقیقت است. ازسوی دیگر، هیدگر نیز بر این باور است که «زبان سخن می گوید» و انسان زبانی است؛ از همه مهم تر «زبان خانه هستی است» و ازآن رو که انسان هم زیسته و همسایه زبان است، به سکونت گاه هستی فراخوانده شده است. زبان چیزها را می نامد و آنها را آنچنان که هستند، به گشودگی درمی آورد. هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی دیدگاه مولانا و هیدگر درباره زبان و نسبت آن با حقیقت است که با روش تحلیل محتوا بررسی می شود. آنچه امکان چنین مقایسه ای را فراهم می آورد، این نکته است که هم مولانا و هم هیدگر، پرسش از زبان را به انفتاح و آشکارکنندگیِ وجود و موجودات و نسبت زبان با حقیقت پیوند می زنند. می توان مؤلفه ها و عناصر هستی شناسانه زبان را در نزد این دو متفکر از جهات مختلفی به طور تطبیقی مطالعه کرد که عبارت است از: گشودگی و انفتاح ذاتیِ زبان، هم زبانی، سکوت، محدودیّت ذاتی زبان و نسبت زبان با وجود، حقیقت و تفکر.
بررسی و تحلیل دشواری های اسرارنامه ی عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
175 - 200
حوزه های تخصصی:
اسرارنامه در کنار دیگر منظومه های عطار با اینکه در عرصه ی عرفان و معارف دینی رازهایی بسیار در خود دارد؛ اما در سایه ی سنگین منطق الطیر چندان که باید موردعنایت نبوده است؛ بااین حال از نگاه دقیق دو تن از استادان بزرگ ادب فارسی؛ مرحوم گوهرین و شفیعی، دور نمانده اند. این دو بزرگ، این متن را تصحیح کرده و شرحی نیز بر آن افزوده اند. هر دو شرح به ویژه شرح شفیعی با اینکه بی تردید حاوی نکات بسیار ارزشمندی هستند و گره از بسیاری از دشواری ها و ابهامات می گشایند؛ اما با کاستی هایی نیز همراهند. این کاستی ها: 1. گاه برخاسته از تفسیر نادرست برخی گره های زبانی یا مفهومی است (30 % موارد)؛ 2. گاه ناشی از غفلت از نکات و گره های شایسته ی توجه است (55 % موارد)؛ 3. و در مواردی حاصل توضیحات کم و ناقص ابیاتی است که نیاز به شرح و توضیح بیشتر دارند (15 % موارد). در این مقاله کوشش شده است تا پاره ای از این کاستی ها موردتأمل دوباره قرار گیرند و در کنار ارائه ی نظر دو استاد، دیدگاه نویسندگان این مقاله همراه مستندات و شواهدی از عطار و دیگران پیشنهاد شود.
موقعیت طبقاتی زنان در تعارض با کلیشه های جنسیتی در متون عرفانی -تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
81 - 97
حوزه های تخصصی:
جایگاه زنان در متون عرفانی تعلیمی به جهت نماد وارگیِ نفس همواره در سطحی پایین تر از مردان که تمثیل عقل هستند، درنظر گرفته شده است و گفته شده که گفتمان عرفانی که در آن زن ستیزی معادل نفس ستیزی و دنیاگریزی است، بیش از گفتمان های دیگر ادبیات فارسی زن دشمن است.این مقاله ابتدا با رویکردی ملهم از میلت که اِعمال سیاست های جنسی را در سه حوزه منزلت، نقش و منش دنبال می کند، به بررسی جایگاه، نقش و منش زنان طبقه بالا (زنان منسوب به دربار) و متقابلاً زنان طبقه پایین (کنیزان) در حکایات سه منظومه سرای شاخص ادبیاتِ عرفانی، یعنی سنایی، عطار و مولوی می پردازد و سپس نقش زنان را در بافت عرفانیِ حکایات مورد بررسی قرار می دهد و درنهایت با توجه به نقش زنان در هر دو بافت، رویکرد سه نویسنده را به زن ارزیابی می کند. مهمترین دستاورد این مقاله این است که جایگاه دقیق گفتمان عرفانی تعلیمی را در بازتولید و یا عدم بازتولید کلیشه های جنسی که تحت تاثیر مستقیم قشربندی اجتماعی است، آشکار میکند و به بررسیِ سازوکار و شیوه اعمال پدرسالاری می پردازد.
تحلیل محتوای غنایی منشآت خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منشآت خاقانی نمونه ای فاخر از کیفیت نثر فارسی است که با وجود اهمیت بسیار، پژوهشگران کمتر به آن توجه کرده اند. ازسوی دیگر، ادبیات غنایی منثور نیز در مقایسه با نوع منظوم آن، مغفول مانده است و برخی این نوع کلام را برای ادب غنایی، کارآمد ندانسته اند. این پژوهش با تکیه بر روش تحلیل محتوا و با بررسی جنبه های غنایی متن منشآت ، پرتوی بر شناخت ادب غنایی منثور می افکند. با این هدف، نخست با توجه به گونه های شناخته شده ادب غنایی، مانند حسب حال، مدح، هجو، شکواییه و...، متن کتاب بادقت مطالعه و قطعات دربردارنده محتوای غنایی استخراج و براساس فراوانی معرفی شد. برپایه نتایج، همان اندازه که نثر به طبیعت زبان نزدیک تر است، منشآت نیز سیمای عاطفی خاقانی را آشکارتر بازمی تاباند؛ حسب حال ها، مدایح، هجویه ها و شکواییه ها به ترتیب بیانگر تنهایی و سرگشتگی خاقانی، طبع والایش، ناسازگاری او با محیط پیرامونش و خاطر نازک و سریع التأثیر اوست. نمونه های به دست آمده بیانگر آن است که بر خلاف تصور رایج، نثر فارسی هیچ نقصانی در بیان محتوای غنایی ندارد و گاهی بنابر مقیدنبودن نویسنده به محدودیّت رعایت وزن، نثر غنایی تأثیرگذاری و برجستگی ادبی بیشتری نیز دارد.
الصّور الفنّیه وآلیاتها فی الشّعر المقاوم لعبد الرّحیم محمود وحسین اسرافیلی (دراسه وتحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
21 - 43
حوزه های تخصصی:
یعدّ التصویر الفنیّ أکثر العناصر الفنیّه والجمالیّه تداولاً فی الشّعر ممّا یساعد علی إیصال المعانی إلی نفس المخاطب المتقلی بشکل أعمق وأرسخ. فِی هذه الورقه البحثیّه الّتی أعدّت بطریقه وصفیه - تحلیلیه أراد الباحثون للإجابه علی السؤال التالی، ما هی التصاویر الفنیّه الّتی وظّفها الشّاعران العربی والإیرانی عبدالرحیم محمود و حسین إسرافیلی للتعبیر عن معانی المقاومه والصمود. وإجابه علی هذا السؤال رحنا نتجول فی القصائد الّتی قرضها الشّاعران فی مجال المقاومه بحثا عن الصوّر الفنیّه الّتی رسمها الشّاعران فی کلماتهما. وممّا توصلنا إلیه من نتائج البحث هو أنّ معظم الصور الّتی استخدمها الشّاعران فی أشعارهما محمّله بالرّموز والجمالیات علی الصعید الشّکلی والدلالی والّتی تتمثّل بالتشبیه والاستعاره والکنایه والتلمیح والمفارقه وکلّ ذلک بأنواعه وأقسامه وفیما یتعلق بأوجه التلاقی للشاعرین فیمکننا القول وبناء علی بحثنا هذا أنّ الشّاعرین کلیهما تناولا المزید من صورهما الشّعریه فی مضمار المقاومه والصمود ومنها شده الحریه وبیان آلام ومحن الشعب الفلسطینی المحتلّ وإعطاء صوره کریهه وباعثه علی النفور والاشمئزاز للکیان الصهیونی الغاصب والإشاده بروح التضحیه والفداء لدی الشّهداء وکذلک المعانی الّتی تتعلق بحبّ الشعب والوطن أو ما یمکن تسمیته بالوطنیّه أو الشعبیّه وما إلی ذلک ممّا اِنبجس من مفردات ومکوّنات الأدب المقاوم. هذا بالنسبه إلی القواسم المشترکه للشاعرین وأمّا فیما یتعلّق بما یفرّق بین الشّاعرین من حیث الصور الشّعریه أن صور عبدالرحیم محمود الشّعریه مستمده غالباً ما من نزعه الشّاعر القومیّه بینما أنّ إسرافیلی اِستلهم صوره الشّعریه فی الأغلب من المعانی والشخصیات الدینیّه المرموقه ما یقودنا إلی القول بأنّ التصاویر الشّعریّه لعبدالرحیم محمود تستقی من روح القومیّه والوطنیّه فی حال أنّ الصوّر الجمالیّه الّتی خلقها إسرافیلی تتّسم بالسّمات الدّینیّه البارزه بشکل واحد.
البولیفونیه الأدبیّه فی شعر فریدون مشیری وأدیب کمال الدّین علی ضوء نظریّه باختین (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
45 - 64
حوزه های تخصصی:
لقد قطع النقد الأدبیّ المعاصر شوطاً کبیراً فی تحویل النظره أحادیّه الجانب إلی أحداث النصّ وإیراد منحی الحواریّه الخارجیّه فی نسیجه علی استیعاب مختلف الرؤی وأشکال وعی الآخرین. تتمخّض البولیفونیّه عن منحی الحوار الخارجیّ فی نظریّه باختین قائمه علی تعدّد الأصوات واللغات الّتی قد تختلط وتختلف عن بعضها اختلافاً متزامناً فی بناء الحوار وترکیبه. یمتاز الشعر العربیّ المعاصر بالتفاعل المستمرّ بین الأصوات والتباس مواقفها وأفکارها علی تحقیق البولیفونیه الأدبیّه ولاسیّما تعدّ فی قصائد فریدون مشیری وأدیب کمال الدین تقنیه دیمقراطیّه متطوّره تسمح للشخصیّات بالتعبیر عن هواجسها وآمالها وآلامها عبر الطرق المختلفه. تحاول هذه الدراسه باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ تقنیات البولیفونیّه الأدبیّه لدی الشاعرین معتمده فی تطبیقها علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین إلی جانب انتهاجهما طریقه السرد التقلیدیّ للأصوات یلتجئان إلی أنواع البولیفونیه مثل التهجین لتوسیع المنظور الاجتماعیّ للغات فی حنایا الوضوح أو الغموض فی توظیفها، وکذلک یحتفیان بالأسلبه لتحقیق التوحّد الصیاغیّ بین الصوتین علی الرغم من اختلاف نهجهما فی التصدّی لصوت الآخر. یستخدم الشاعران الحوار الخالص فی مواقف قد تنشب فیها الجدلیّه والنقاش بین الصوتین أو یُکتفی فیها بتبادل السؤال والإجابه حیال موضوع خاصّ فحسب، وفی نهایه المطاف یمیلان إلی التعدّدیه الأیدیولوجیه لإضاءه نوع مواجهه الأصوات للقیم والأفکار الحیویّه الّتی تعرف بینهما علی قالب أیدیولوجیه التسلیم أو الرفض. المفردات الرّئیسیه: البولیفونیّه، میخائیل باختین، فریدون مشیری، أدیب کمال الدین، المقارنه.لقد قطع النقد الأدبیّ المعاصر شوطاً کبیراً فی تحویل النظره أحادیّه الجانب إلی أحداث النصّ وإیراد منحی الحواریّه الخارجیّه فی نسیجه علی استیعاب مختلف الرؤی وأشکال وعی الآخرین. تتمخّض البولیفونیّه عن منحی الحوار الخارجیّ فی نظریّه باختین قائمه علی تعدّد الأصوات واللغات الّتی قد تختلط وتختلف عن بعضها اختلافاً متزامناً فی بناء الحوار وترکیبه. یمتاز الشعر العربیّ المعاصر بالتفاعل المستمرّ بین الأصوات والتباس مواقفها وأفکارها علی تحقیق البولیفونیه الأدبیّه ولاسیّما تعدّ فی قصائد فریدون مشیری وأدیب کمال الدین تقنیه دیمقراطیّه متطوّره تسمح للشخصیّات بالتعبیر عن هواجسها وآمالها وآلامها عبر الطرق المختلفه. تحاول هذه الدراسه باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ تقنیات البولیفونیّه الأدبیّه لدی الشاعرین معتمده فی تطبیقها علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین إلی جانب انتهاجهما طریقه السرد التقلیدیّ للأصوات یلتجئان إلی أنواع البولیفونیه مثل التهجین لتوسیع المنظور الاجتماعیّ للغات فی حنایا الوضوح أو الغموض فی توظیفها، وکذلک یحتفیان بالأسلبه لتحقیق التوحّد الصیاغیّ بین الصوتین علی الرغم من اختلاف نهجهما فی التصدّی لصوت الآخر. یستخدم الشاعران الحوار الخالص فی مواقف قد تنشب فیها الجدلیّه والنقاش بین الصوتین أو یُکتفی فیها بتبادل السؤال والإجابه حیال موضوع خاصّ فحسب، وفی نهایه المطاف یمیلان إلی التعدّدیه الأیدیولوجیه لإضاءه نوع مواجهه الأصوات للقیم والأفکار الحیویّه الّتی تعرف بینهما علی قالب أیدیولوجیه التسلیم أو الرفض.
دراسه مقارنه لإستراتیجیه العنونه ودلالاتها فی أشعار سبیده کاشانی وسمیه عصام وادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
65 - 83
حوزه های تخصصی:
نظرًا لما یشتمل العنوان ضمن الإنتاجات الأدبیه علی المعانی والمضامین الجمالیه والمعنویه وما یؤدّی من دور مهم فی لفت النظر للمتلقی، یتمتع بمکانه مرموقه وبارزه؛ فهو صوره أخری للشاعر، إذ یعدّ جزءًا من حالته النفسیه والروحیه الّتی تیسّر للقارئ فهم القصیده وتنیر له دربه. یستهدف البحث دراسه إستراتیجیه العنونه فی شعر «سپیده کاشانی» و «سمیه عصام وادی» بوصفهما من شاعرات المقاومه فی إیران وفلسطین. تمّ إعداد هذا البحث وفق المنهج الوصفی- التحلیلی معتمدًا علی المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن. أخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعرتین حاولتا عبر توظیف تقنیه العنونه فی شعرهما التعبیر عن الثوره والمقاومه تجاه العدوّ المحتلّ من جانب، وإضفاء ضرب من ضروب الجمالیه والإبداع علی منجزهما الشعری من جانب آخر، إذ حاولت الشاعرتان عبر العنونه تسهیل الطرق أمام القارئ للحصول علی طریقه بنائها وفکّ شفراتها وإقامه الصله بین العنوان ومضمون القصیده للولوج إلی العمل الإبداعی حیث تتمتّع هذه العملیه عندهما بوظائف دلالیه متنوعه تضیء ظلمه النصّ وتستفزّ المتلقّی لیحصل علی التجارب الشعریه والشعوریه والجمالیه لدیهما. ومن هذا المنطلق نجد أنّ العنوان انصهر فی بوتقه النص الأدبی علی المستوی العام والخاصّ لیتّجه نحو فکره مرکزیه ومحوریه وهی مواصله خطّه الصمود والمثابره.
سیمای هویّت ایرانی در منظومه دفتر دلگشا با تکیه بر بازآفرینی های شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
87 - 114
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری منظوم به عنوان یکی از اقسام تاریخ نگاری از دوره مغول به بعد به دنبال رونق تاریخ نگاری شکل گرفته است. در این تاریخ نگاری همانطور که از اسم آن بر می آید تاریخ به صورت نظم نوشته شده است. تاریخ نگاری منظوم هم از جهت بازسازی برخی از حوادث تاریخی این زمان و هم از لحاظ نشان دادن شواهدی از احیای روح ایرانی و زبان فارسی اطلاعات زیادی به دست می دهد. با وجود اینکه دوره ایلخانی و تیموری از مهم ترین دوره های شاهنامه سرایی و تاریخ نگاری منظوم در ایران است و منظومه های تاریخی بسیاری در این عصر به وجود آمده اند، اما این نوع تاریخ نگاری، کمتر مورد پژوهش محققین قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به انگاره های هویت ایرانی در «منظومه دفتر دلگشا»ی صاحب شبانکاره ای بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در نظر صاحب شیانکاره ای، تاریخ و گذشته تاریخی مهم ترین نقش را در احیا و بازسازی هویت ایرانی در دوران اسلامی داشته است. نگرش عمیق شاعر نسبت به فردوسی و تحت تأثیر شاهنامه باعث شده است تا او بارها در منظومه خود به شخصیت ها و قهرمانان شاهنامه اشاره کند و گاهی حتی ممدوحان خویش را برتر از پهلوانان شاهنامه هم می داند.
فراداستان، شگردی پسامدرن: مطالعه موردی رمان «تماشای یک رؤیای تباه شده» اثر بیژن بیجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
191 - 215
حوزه های تخصصی:
«فراداستان» داستانی است درباره روند نگارش داستان که نویسنده در آن آگاهانه و از طریق آشکار کردن صناعت نگارش بر داستان بودگی و غیرواقعی بودن داستانش تأکید می کند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شگردهای فراداستان در رمان «تماشای یک رؤیای تباه شده» نوشته بیژن بیجاری می پردازد. نتایج، گویای آن است که بیجاری در این رمان به شکلی خودآگاه و نظام مند شگردهای فراداستانی مانند آشکار کردن تمهید، ایجاد جهان های موازی و متداخل، درهم آمیختن جهان واقعی و خیالی، اتصال کوتاه، بینامتنیت، ایجاد بنای تصنعی در متن و... را به کار گرفته است. این شگردهای فراداستانی، کوششی است از سوی نویسنده تا به خواننده بگوید آنچه می خواند، نه مانند رئالیسم، بازنمایی واقعیت عینی است و نه مانند مدرنیسم، بازآفرینی واقعیت ذهنی، بلکه داستانی است برساخته و برآمده از تخیل و واقعیتی بجز بازی های زبانی و کلامی وجود ندارد. از همین رو به شیوه های گوناگون و بیش از همه با آشکار کردن تمهید و صناعت نگارش، برساختگی و داستان بودگی متن را دائماً به خواننده یادآوری می کند و نهایتاً به خلق فراداستان نایل می شود.
تحلیل گفتمان انتقادی«بازنمایی جنسیت» در رمان غروب پروانه از بختیار علی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
189 - 211
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان، یک گرایش مطالعاتی بینا رشته ای است که شاخه ی انتقادی آن، بیش از هر چیز بر این امر تأکید می ورزد که گفتمان، رابطه ای دو سویه با فعالیت های اجتماعی و مناسبات قدرت دارد؛ بدین صورت که هم به آن ها شکل می بخشد، هم تحت تأثیر این مناسبات شکل می گیرد. این رویکرد در متون ادبی نیز، از یک سو به بررسی عوامل درون متنی می پردازد و از سوی دیگر به بررسی اطلاعات غیر زبانی همچون پیوند های متن با عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می پردازد. رمان غروب پروانه، اثری است داستانی که به دلیل متمرکز کردن روایت برسبک زندگی زنان در فضای جنگ زده ی عراق، از منظر نوع بازنمایی جنسیت، اهمیت ویژه ای دارد. بررسی این متن با رویکردگفتمان انتقادی، نشان می دهد که ساز و کارهای یک جامعه ی مردسالار، چگونه با تولید یک گفتمان ضد زن و با استفاده از تکرار و طبیعی جلوه دادن گزاره ها و بنیان های فکری زن ستیز در زندگی روزمره، علاوه بر مردان، بخشی از زنان را نیز به مروّجان و منادیان این فرهنگ تبدیل کرده است.
تحلیل ساختار و محتوای رمان «نفس ها و هوس ها» از رضا شابهاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
235 - 260
حوزه های تخصصی:
رمان نفس ها و هوس ها نوشته رضا شابهاری از رمان های مثبت نگرِ جنگِ تحمیلی دهه شصت است که محور اصلی آن را طرح نوستالژیک ارزش ها در برابر تغییر و تعارض فرهنگی در دو برهه زمانی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تشکیل می دهد. نویسنده با ارائه روایت خطّی شکل از نظر زاویه دید و توصیفات واقعی از جهان بیرونی، توانسته جامعه ایران ِزمانِ انقلاب و جنگ را به خوبی به تصویر بکشد. این مقاله با روشی توصیفی - تحلیلی، به هدف شناساندن رمان نفس ها و هوس ها به عنوان یکی از رمان های برگزیده جنگ که کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ می کوشد عناصر مهم ساختاری و محتوایی آن را برای نخستین بار تحلیل و بررسی کند. بر طبق این جستار، در این رمان دو جامعه توصیف می شود: جامعه جنگی و جامعه شهر. داستان به سبب شکل کاملاً رئالیستی خود، صحنه های نمادین ندارد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: صحنه پردازی های توأم با تشبیه و استعاره همراه با کلام جدّی و موقّر نویسنده با چاشنی اعتقادات مذهبی و تقسیم جامعه تهران به دو شخصیت بالاشهر و پایین شهر و به تبع آن برخاستن قهرمان از پایین شهر و ضد قهرمان از بالای شهر، تقدّس و احترام به شهدا و رزمندگان از مهم ترین ارکان مردم شناسی رمان نفس ها و هوس ها است.
«ضد-زبان» و نقش آن در بازتعریف جغرافیای فرهنگی در نقشه عشق اهداف سویف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
747 - 771
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقوله «ضد-زبان» و تاثیر آن بر بازنویسی «پیش نویس های هویتی» در عصر حاضر می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد شرق شناسانه و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر بیل اشکرافت و میخائیل باختین و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «دگرسانی زبانی»، چندصدایی وکارناوال در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه نویسندگان اقلیت با استفاده از فرایند «ضد-زبان» در آثار ادبی می کوشند گفتمان جغرافیای فرهنگی حاکم را که بازمانده دوران استعمار است بازنویسی کنند؟ بدین منظور کتاب پرفروش نقشه عشق (1999) نوشته اهداف سویف ( Ahdaf Soueif)، نویسنده معاصر مصری-انگلیسی، بررسی می شود تا چگونگی تاثیر سبک زبانی را بر واشکنی پیش نویس های هویتی و بازتعریف مقوله های هویت و جغرافیای فرهنگی برجسته کند. چنین استدلال می شود که از آنجایی که جغرافیای فرهنگی معاصر مبتنی بر اصل «اصالت گرایی» و تفکر دوقطبی دوران استعمار و خیال پردازی های شرق شناسانه است، نویسندگان اقلیت می کوشند تا با بازی های زبانی و استفاده از واژگان بومی در آثار خود ساختار دوقطبی «ما/آنها» و «خشونت شناختی» غرب علیه گروه اقلیت را به چالش کشیده و بستری نوین برای بازتعریف جغرافیای فرهنگی فراهم کند.
نقش مؤلفه های پیرامتنی در جهانی شدن رمان پایداری (پژوهشی تطبیقی در مقیاسی کوچک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
29 - 56
حوزه های تخصصی:
مطابق با رویکرد جهانی شدن ادبیات، یکی از مؤلفه های مهم در تسریع روند جهانی شدن آثار ادبی را مؤلفه های پیرامتنی تشکیل می دهد. زیرا یک اثر علاوه بر آنکه نیازمند برخورداری از مؤلفه زبانی و فنی و محتوایی برای صعود به قله جهانی شدن می باشد، می بایست از مؤلفه های پیرامتنی لازم جهت دستبابی به این مهم بهره مند باشد. شاخصه های پیرامتنی یک اثر در صورت برخوداری یک اثر از سایر مؤلفه ها، حلقه جهانی شدن را کامل می کند و در صورت عدم برخورداری یک اثر از این شاخصه ها، مسیر دشواری برای پیمودن و وصول به مرتبه جهانی شدن دارد. در این مقاله سه رمان از ادبیات پایداری ایران و سه رمان از ادبیات مقاومت فلسطین از جهت برخورداری از مؤلفه های پیرامتنی مورد مطالعه قرار می گیرد. عناصر فرامتنی مهم از قبیل ترجمه و جریان نقد ادبی توانمند، تبادل فرهنگی، نمایشگاه و بازار جهانی، رسانه جدید، از مهم ترین مؤلفه های مورد بحث در این مقاله برای سنجش و ارزیابی مؤلفه های پیرامتنی مورد توجه نگارندگان بوده است. نتیجه نشان می دهد ادبیات فلسطین از جهت برخورداری مؤلفه های پیرامتنی از موقعیت بالاتری نسبت به ادبیات پایداری ایران برخوردار است از این رو شایسته است تا با تقویت و تحکیم این بنیان های فرهنگی و فرامتنی مهم، آثار دفاع مقدس به مرز جهانی شدن رسیده و شاهد شکوفایی و فتح قله های جهانی توسط آثار ماندگار ادبیات دفاع مقدس ایران و حتی ادبیات مقاومت فلسطین در جهان باشیم.
شگردهای آمیختگی (هیبریدیتی) در کتاب های تصویری داستانی: بررسی موردی قصه ی جنگ و صلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل شگردهای آمیختگی یا هیبریدیتی و انواع آن در قصه ی جنگ و صلح نوشته ی مرتضی خسرو نژاد با تصویرگری محمدعلی بنی اسدی (1391) براساس گونه های آمیختگی معرفی شده از سوی وان لیروپ-دبراوور (2018) است. وی شش نوع آمیختگی را در کتاب های تصویری داستانی برمی شمرد که عبارتند از: آمیختگی نشانه شناختی، آمیختگی ژانری، آمیختگی مواد کار و رسانه ای، آمیختگی هنری، آمیختگی مخاطب و آمیختگی فرهنگی. پژوهش پیش رو مطالعه ای موردی است که به روش تحلیل محتوای قیاسی و تأملی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند به جز آمیختگی فرهنگی، دیگر انواع آمیختگی در اثر بررسی شده وجود دارد و از میان آن ها نیز آمیختگی نشانه شناختی، هنری و مخاطب پررنگ تر و عمیق تر از دیگر آمیختگی ها به چشم می آیند. مطابق دیدگاه باختین در تقسیم آمیختگی به دو شیوه ی ناخودآگاه و دانسته یا خودآگاه برخی از شگردهای مختلف آمیختگی مثل آمیختگی مواد کار و رسانه گاه بسیار آشکار و حالتی دانسته دارند و گاهی این آمیختگی ها حالتی ناخودآگاه یا ارگانیک می یابند و چنان درهم تنیده می شوند که جهان اثر به میدان بازی این آمیختگی ها با اشارات و تفسیرهای مختلف تبدیل می شود. این آمیختگی ها قصه ی جنگ و صلح را به عرصه ای چندصدا و دیالوجیک تبدیل کرده که مخاطب را به دیالوگ با خود فرا می خواند. جدای از ارزش های زیبایی شناختی، هنری و ادبی کتاب های تصویری داستانی آمیخته، توجه به نقش این آثار در رشد سواد دیداری، سواد زیبایی شناختی، بهبود توانایی خواندن و افزایش یادگیری اجتماعی کودکان، بینشی نو به آفرینندگان آثار کودکان، دست اندرکاران تعلیم و تربیت و خانواده ها می دهد.
بررسی جلوه های مختلف عشق و میزان حضور هر یک در شعر فارسی نوجوان (از 1380 تا 1396 خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق از مهم ترین درون مایه های شعر فارسی و از حساس ترین موضوعات دوران نوجوانی ست که در ادوار مختلف جلوه های گوناگونی پذیرفته است. هدف این پژوهش استخراج و تبیین جلوه های عشق در شعر فارسی نوجوان است. پیش ازاین جلوه های عشق در شعر و داستان کودک و نیز رمان نوجوان بررسی شده است، اما به طور ویژه در شعر نوجوان بررسی نشده اند. در این پژوهش از 26 شاعر مطرح حوزه ی نوجوان، 76 مجموعه شعر فارسی که برای نخستین بار از «1380 تا 1396خورشیدی» به چاپ رسیده اند به روش توصیفی تحلیلی بررسی شد. در این پژوهش با بررسی و تحلیل نشانه های درون متن و تفکیک اشعار با دامنه ی تأویل محدود، مشخص شد که شعر عاشقانه ی نوجوان این برهه چه جلوه هایی دارد و شاعران در پرداخت هر یک از این جلوه ها به چه نشانه ها و موضوعاتی توجه داشته اند. بر این اساس جلوه های مختلف عشق در شعر نوجوان این دوره به ترتیب فراوانی عبارتند از: عشق به جنس مخالف، عشق میان والدین و فرزند، عشق میان انسان و خدا، عشق میان دو دوست، عشق به رهبر دینی، عشق انسان به آفرینش و طبیعت و عشق به وطن. شاعران در پرداخت جلوه های مختلف عشق، به فرهنگ ایرانی اسلامی، نیازهای عاطفی نوجوان، آیات قرآن، عناصر طبیعت، عناصر دنیای مدرن، نمادهای اسطوره ای عشق و نمادهای ملی توجه داشته اند.
بررسی تطبیقی اگزیستانس در رمان کوری و سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
«کوری» رمان تمثیلی، اثر ژوزه ساراماگو است. در این رمان از اهریمن کوری که حیوانیت درون را حاکم ساخته، سخن رفته است. ساراماگو در این رمان با استفاده از تمثیلهای فراوان رؤیا گونه و با طنزی تلخ وگزنده، زندگی یکنواخت و بی افق را برجسته نموده است. چوبک در رمان «سنگ صبور» نیز کابوسی هولناک از جامعه پیشرفته و صنعتی با تمام امکانات بازآفرینی شده را به تصویر می کشد. جامعه ای که کرامت انسانی در آن فراموش گردیده و به دوران بربریت بازگشته است. مطالب دو رمان حاکی از تأثیر جهان بینی ساراماگو و چوبک از آرای فیلسوفان اگزیستانس است. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشررا بر سه استنباط مهم استوار ساخته و سه نشانه هستی برای آن در نظر گرفته است. هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی، اخلاقی وایمانی) دراین دو رمان است. دست آوردهای پژوهش بیانگر آن است که رمان سنگ صبور و کوری سراسر پر از مؤلفه های اگزیستانس نظیر؛ مرگ، رنج، ترس وگناه است. شخصیت های این دو رمان در نتیجه رنج و گناه هایی که در زندگی تجربه کردند در آزمون بلا تطهیر یافتند و با گذر از مرحله اگزیستانس استحسانی به اگزیستانس اخلاقی و سپس اگزیستانس ایمانی نائل گردیدند.