فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
58 - 92
حوزه های تخصصی:
نظریه امر الهی از نظریه های کهن فلسفه اخلاق و بحث در رابطه دین و اخلاق است و پیشینه آن به مناظره سقراط و اوثیفرن بازمی گردد. در عصر کنونی بحران معنویّت، اخلاق و حقوق انسان ها و نیز مسئله جهانی شدن و استحاله فرهنگ ها و چالش هویّت ملت ها، گفتمان غالب و دغدغه مهم بشر است؛ درنتیجه بار دیگر به دین و اخلاق توجه جدی می شود و لزوم التفات به نظریه های بومی و سازگار با فرهنگ جامعه اهمیت می یابد. می توان تقریرهای مختلف نظریه امر الهی را در آرا و اندیشه های فلاسفه و حکمای دوران مختلف جست وجو و بررسی کرد؛ بنابراین این پژوهش با روش تحلیلی تطبیقی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، ضمن واکاوی ایدئولوژی فلسفی فردوسی در حوزه دین و اخلاق و بررسی نتایج عملی آن در تبیین جایگاه و حقوق انسان در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... به مقایسه افکار او با تقریرهای نظریه امر الهی می پردازد؛ نیز با معرفی فردوسی در جایگاه یک نظریه پرداز بزرگ فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی با دیدگاه خرد الهی و حیات اخلاقی خدامحور، می توان تفکر او را تقریری تازه از نظریه امر الهی به شمار آورد.
Enseignant Activateur et Facilitateur: Etude de Cas en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۸, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۱
158 - 176
حوزه های تخصصی:
On admet bien qu’une des nouvelles conceptions dans le domaine de l’enseignement des langues, est le fait que l’enseignement centré sur l’enseignant a été remplacé par l’enseignement centré sur l’apprenant. Le déplacement d’une pédagogie par objectifs à une pédagogie active, centrée sur l’apprenant, entraîne une modification du rôle de l’enseignant. L’enseignant n’est plus celui qui se contente de transmettre les savoirs aux apprenants. Dans les méthodes actives, l’enseignant doit faciliter l’engagement des élèves. Il doit leur proposer de suivre une démarche active d’apprentissage à l’égard d’une situation complexe. Mais, la pédagogie par objectif n’a-t-elle pas toujours privilégiée par les enseignants du FLE ? L’objectif principal de cet article est de connaître le modèle d’enseignement le plus fréquent entre les deux modèles explicite et par découverte chez les enseignants du FLE en Iran. Cette recherche consiste en une comparaison des deux modèles basés sur les théories différentes, l’une centrée sur l’enseignant et l’autre centrée sur l’apprenant. Tout d’abord, nous allons comparer les deux modèles d’enseignement, puis nous aurons recours à un questionnaire portant sur 35 enquêtés qui ont de 2 à 17 ans d’expérience dans le domaine de l’enseignement du FLE en Iran. Les résultats de cette enquête montrent que les enseignants du FLE, suivent pratiquement la démarche explicite dans leur enseignement. Plus qu’ils ne le prétendent, ils prennent cette démarche comme modèle d’enseignement.
وجوه اشتراک دیدگاه عطار با نظریات روانشناسان درباره روش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
85 - 117
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که وجوه اشتراک نظریات روانشناسان تربیتی با دیدگاه عطار درباره شیوه های تربیتی و آموزشی، جست وجو و بیان شود؛ زیرا هم روان شناسان تربیتی و هم اندیشمندان و عارفان مسلمان ازجمله عطار نیشابوری به موضوع رشد و تربیت انسان و چگونگی آن توجه داشته اند. عطار از بزرگ ترین عارفان قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. موفقیت او در تربیت انسان های مبتدی (مریدان)، ضرورت توجه به شیوه تربیتی و آموزشی وی را آشکار می کند. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. بدین منظور، برای دستیابی و تحلیل نتایج، از رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل متن کامل کتاب های منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه عطار نیشابوری است. پرسش اصلی پژوهش این است که کدام یک از روش های تربیتی مطرح در روان شناسی تربیتی، در این آثار به کار برده شده و هرکدام از روش های به کاررفته، به دیدگاه کدام یک از روان شناسان تربیتی نزدیک است. یافته ها نشان داد که عطار چندین قرن پیش، روش هایی برای تربیت و آموزش متربیان به کار گرفته است که امروزه در قالب نظریات جدید روانشناسی ارائه می شود. مشترکات نظریه ای بسیاری میان شیوه های تربیتی عطار و دیدگاه های امروز روان شناسان تربیتی وجود دارد. این مشترکات بین عطار و روان شناسانی مانند راجرز، مازلو، ویلیام جیمز، جان دیویی، پیاژه، برونر، بندورا، لوریا، ویگوتسکی، اریکسون، جان لاک، اسکینر، ثورندایک، گانیه و روان شناسان گشتالتی بیش از دیگران است.
المناسبات العائلیه وفجوه الأجیال فی الروایه الجزائریه المعاصره على ضوء تحلیل الخطاب الفوکوی؛ روایه "الساق فوق الساق فی ثبوت رؤیه هلال العشاق" لأمین الزاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
107 - 126
حوزه های تخصصی:
ازدادت حده الخلافات حول الآراء بین مختلف أجیال الأسره بعد ظهور التغییرات الجذریه إبان الثوره الصناعیه فی العالم وبعد نمو المستویات المعیشیه والاقتصادیه فی حیاه الناس وکذلک بعد تطور التعلیم والاستقلال النسبی بین أفراد الأسره التی تزامنت کلها مع زوال نظام الأسره النواه التی کان لها رأس واحد وهو الأب عمومًا، حیث أدت إلى تکوین تغییرات ملحوظه وفجوه عمیقه نعرفها الیوم باسم فجوه الأجیال. قدم میشیل فوکو فی القرن العشرین، نظریه واسعه تدعى "تحلیل الخطاب" وأکد فیها على أن الألفاظ تملک معان مختلفه فی مختلف المواقف فیمکن دراسه اختلاف المواقف بین الأجیال المختلفه على أساس تحلیل الخطاب الفوکوی بأن هذه الخلافات تنبع من اختلاف المواقف، وبما أن الروایه على صله بالمجتمع، فنحاول فی هذا المقال دراسه العلاقات بین الأجیال وکذلک العلاقات الأسریه ومعالجه الفجوه الجیلیه بین أعضاء الأسره فی الروایه الجزائریه المعاصره من خلال تناول روایه "الساق فوق الساق فی ثبوت رؤیه هلال العشاق" لأمین الزاوی. یعتمد أسلوب البحث فی هذا المقال على المنهج النقدی ونعتزم استکشاف وتفسیر کیفیه ومدى تأثیر تغیرات المجتمع على المناسبات العائلیه والخطاب السائد فی الأسره والمجتمع ضمن الروایه المعاصره ونستمد فی دراستنا من تحلیل الخطاب لمیشیل فوکو. فالخطاب عنده هو مجموعه من الافتراضات التی تجسد مفهومًا عامًا ویستخدم لمعرفه العوامل الخارجه من إطار النص وتأثیرها على المضمون وهو یعتبر طریقه نوعیه وموضوعیه لتحلیل النص. لذلک لعل من أهم النقاط التی یمکن ذکرها نتیجه لهذا المقال هو استقلال أفراد الأسره وبالتالی تعبیرهم عن الشعور الداخلی والمواقف الشخصیه بحریه أکثر ونتیجه لذلک حدثت خلافات بین الأجیال والآراء المختلفه، کما أن الصراع بین التقلید والحداثه یغذی هذه الخلافات.
سبک شناسی شهرآشوب های مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرآشوب شعری است که در هجو یک شهر، نکوهش مردم آن شهر و یا در مورد پیشه ها و صاحبان آن پیشه ها و سرگرمی های اجتماع سروده شده است و مسعودسعد سلمان را مبتکر این نوع ادبی دانسته اند. مسعودسعد از شاعران قرن پنجم وششم هجری قمری و نام بردار به بزرگترین حبسیه سرای شعر فارسی است. شعر مسعودسعد در قالب های: قصیده، غزل، قطعه، مثنوی، ترجیع بند، مسمط، مستزاد و رباعی است و او را مبتکر قالب مستزاد نیز دانسته اند. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا، پس از بررسی سبک شهرآشوب های مسعودسعد خواهیم دید که زبان و ادبیات شاعر آمیخته به طنز و هزل است و این اثر بازتابی از اجتماع و زندگی مردمی است که دور از دربارها هستند. روش ما در سبک شناسی، بررسی ویژگی های زبانی (لایه های: آوایی، واژگانی، دستوری)، ویژگی های ادبی (لایه بلاغی که شامل بررسی های بدیع معنوی و بیان است) و ویژگی های فکری اثر است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر باستانی ایرانی و ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرستش الهه مادر از عمیق ترین باورها در اندیشه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بشری است. تمدن های کهنی چون ایرانیان و ترکان نیز از دیرباز آیین مادرخدایی داشته و هنوز هم در فرهنگ این اقوام باورها و رسوم مرتبط با این اسطوره، باقی است؛ بر این اساس و با توجه به پیشینه کهن این اسطوره در میان اقوام ایرانی و اقوام ترک و قرابت پیشینه فرهنگی و تاریخی ایرانیان و ترکان، بررسی تطبیقی اساطیر آن ها، اطلاعات بسیاری از تاریخ و فرهنگ هر دو ملت به دست می دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر ایرانی و اساطیر ترک و پرسش اصلی این است که چه رابطه ای بین الهه مادر در اساطیر ایرانی و ترک وجود دارد؟ روش این پژوهش تطبیقی-تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رقم تفاوت هایی که در برخی وجوه منتسب به الهه های مادر ایرانی و ترک در اساطیر این دو ملت ذکر گردیده، شباهت های مهم بسیاری بین مفهوم و کارکرد این اسطوره در میان ایرانیان و ترکان وجود دارد.
شعر أبی القاسم الشّابی بین مضامینه القرآنیّه والرومنطیقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ أبا القاسم الشّابی قد ولد فی بیئه ملیئه بالضّوء القرآنیّ فإنّه اختار القرآن کجلیس لنفسه واستطاع أن ینهی حفظه، فتأثّر منه فی سلوکه وحیاته الاجتماعیّه ومسیر تفکیره أیّ تأثّر حیث أنه اتّخذ أسلوبه کنمط لبعض من شعره الرومنطیقی وهذا ما یمنعه من أن تکون مضامین جلّ شعره بعیده عن التعالیم القرآنیه ومعارضه لها بصفه عامه، الأمر الّذی قد یلمسه القارئ فی أبیاته وفحواها. تهدف هذه المقاله معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی إلی البحث عن ملامح توجیه القرآن فکرَ الشّاعر إضافه إلی مدی کره الشاعر الرذائل واستحسانه المکارم والمحاسن الخلقیه خاصه فی خلال أشعاره التی تطرّق فیها إلی الشّعب والوطن مستخرجه ما فی أبیات الشّاعر من المضامین القرآنیه والرومنطیقیه أو لمحات منها حتّی نبیّن بوضوح أکثر ذلک المنهل الذی أخذ منه الشّابی خطابه الشعری ونهل منه فی بعض مواقفه فی الأحداث والظروف الاجتماعیّه والثّقافیّه المختلفه.
تأثیر سبک خاقانی بر حافظ در تبیین اصطلاح- مفهوم پیر مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
245 - 270
حوزه های تخصصی:
«پیر مغان» اصطلاح - مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را می توان پیش قراول استفاده از آن دانست و حافظ با وام گیری از خاقانی و تقدس بخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند» ، این اصطلاح – مفهوم را به گفتمان و ژانری دو «پیر مغان» اصطلاح- مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را می توان پیش قراول استفاده از آن دانست. خاقانی (۵۹۵-۵۲۰ق) یکی از مهم ترین شاعرانی است که بعد از سنایی (۵۴۵-۴۷۳ق) و عطار (۶۱۸-۵۴۰ق) و قبل از مولوی (۶۷۲-۶۰۴ق) و حافظ به سرودن اشعار مغانه ای اهتمام ورزیده است و در لفظ، معنا و ایجاد ساختار بیرونی و درونیِ شعر مغانه ای بر حافظ (۷۹۲-۷۲۷ق) تأثیرِ مستقیم گذاشته است . حافظ نیز با وام گیری از خاقانی و تقدس بخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند»، این اصطلاح- مفهوم را به گفتمان و ژانری دو وجهی تبدیل کرده است که بعد از عبور از صافیِ ذهن و زبان او از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیش تر با آن روشنگری کرده بود. تبدیل کرده است که از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیش تر با آن روشنگری کرده بود؛ زیرا جنبه هنری و رازآلودی و ایهامی پیرِ حافظ که صورت پیر را انتزاعی کرده، آنی نیست که خاقانی بی پرده و حقیقی با آن افشاگری و ستیهندگی نموده است. پس هر دو در راستای زمان به پیر مغان توجه داشته اند؛ با این تفاوت که پیر خاقانی حقیقی و شفاف است؛ امّا پیر حافظ انتزاعی و رندانه.
تجلّی اندیشه ها و دلتنگی های سیاسی در اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
189 - 209
حوزه های تخصصی:
ادبیات انتقادی و اعتراضی منعکس کننده جهت گیری ها و دغدغه های معترضان علیه حاکمیت هاست. این اندیشه ها که خودآگاه و یا ناخودآگاه در آثار شاعران مجال ظهور می یابد؛ زمینه مشترکی را در ادبیات ملل مختلف فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب (شاعر عراقی) به دلیل مواجه شدن با ناکامی های سیاسی مشابه از این جهت قابل بررسی است. یافته های پژوهش پیش رو حاکی از آن است که ناامیدی، دلتنگی و سرخوردگی سیاسی از بن مایه های اصلی اشعار هر دو شاعر است. هر دو با پناه بردن به حسرت و تنهایی، ابراز عشق به وطن، استفاده از اسطوره ها، گله از زمانه و مردم زمانه و ابراز انزجار از خائنان برای بیان دلتنگی های سیاسی خود بهره برده اند. هر دو به دنبال بهشت گمشده ای جهت رهایی از فضای سیاسی موجود هستند. احساس شکست، فریب خوردن، سرگشتگی و حتی پشیمانی در اشعار کسرایی بارزتر است. امید و ناامیدی در اشعار کسرایی پابه پای هم پیش می روند ولی در اشعار سیّاب با دو مرحله زندگی اش در ارتباط اند. تنهایی و مرگ اندیشی در اشعار هر دو شاعر وجود دارد.
نگرش مولانا به ناهنجاری های جنسی و هویت های دیگرگونه جنسی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا جلال الدین رومی دایره المعارف فرهنگ ایرانی- اسلامی است. این اثر به دلیل اشتمال بر داستان های متعدد و نیز به دلیل تعمق مولانا در مسائل روان شناختی، اثری مهم و قابل تأمل است. بر این اساس در این تحقیق اختلالات جنسی و مسأله هویت های جنسی متفاوت (دگرباشان) -که به دلیل عرفی کمتر به آن توجه شده است- بررسی می گردد. سؤال تحقیق این است که مولانا کدام ناهنجاری های جنسی را در لابلای حکایات بیان کرده است و دیدگاه او درباره دگرباشان چیست؟ هدف تحقیق این است که دقت نظر مولانا درباره اختلالات جنسی بیان شود و در عین حال به روش تحلیلی – توصیفی نقدی بر دیدگاه او و هم عصرانش درباره هویت های جنسی دیگرگونه مطرح شود. این تحقیق نشان می دهد که گونه های مختلفی از اختلالات جنسی از سوی مولانا در پرده طنز و حکایت طرح و نقد شده است. از آن جمله: هم جنس گرایی، پدوفیلی، بستیالیتی، بهره کشی جنسی، اختگی، مبدل پوشی و... . همچنین دو هویّت جنسی برای مولانا و هم عصران او غریب بوده و نکوهش شده است، این دو گروه «مخنّث» و «سَعتَری» نامیده شده اند و همان است که امروزه ترانس سکسوال و لزبین نامیده می شوند. مولانا این خوی همجنس گرایی و رفتارهای منوط به آن را در این دو طیف، ذاتی – معادل مادر زاد و ژنتیکی- دانسته؛ عملکردی که درون آن تناقضی آشکار نهفته است و امروزه می توان درباره آن تأمل و تجدید نظر کرد. معرفی این دو جنسیت، آن گونه که در این مقاله آمده تا کنون صورت نگرفته و می تواند زمینه تحقیقات مرتبط دیگری را فراهم آورد.
نقد و ارزیابی پژوهش های سبک شناسیِ زبان شناختی: بررسی سبک ادبی در لایه صرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
33-71
حوزه های تخصصی:
پژوهش های متعددی که در دهه اخیر به مطالعه سبک متون ادبی در لایه صرف روی آورده، به پیشبرد مطالعات سبک شناختی و رفتارشناسی تاریخی زبان فارسی چندان کمکی نمی کند. در نوشتار حاضر که به نقد و ارزیابی پژوهش های سبکی در حوزه صرف اختصاص یافته، 27 مقاله و پایان نامه نوشته شده در گروه های آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه های سراسر کشور بررسی و نقد شده است. یافته ها حاکی از آن است که این پژوهش ها با کاستی ها و خطاهای متعددی مواجه اند. « خطا در ادراک مفاهیم بنیادین حوزه صرف» ، « مقوله بندی های همپوشان» ، «قرائت نادرست متن و خطا در تشخیص نقش دستوری واژه» ، « فقر در نگرش تاریخی به تحولات زبان» ، «سردرگمی در تعیین راهبرد پژوهشی و ارائه الگوهای غیرضرور» و چندین عنوان ریزودرشت دیگر در شمار کاستی های این پژوهش هاست که برای مرتفع نمودن آن ها پیشنهادهایی نیز بیان شده است. خطاها و کاستی های بسیار موجب شده است بسیاری از پژوهش های مذکور به پیشرفت مطالعات سبک شناسی در لایه صرفی نینجامد و در شناخت تحولات تاریخی زبان فارسی نیز چندان محل اعتنا قرار نگیرد.
مقایسه تطبیقی گفتمان کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی استانبولی از دیدگاه جامعه شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها انعکاس دهنده جنبه ها و زاویه های مختلف زندگی مردم و دربردارنده مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و به منزله متن های زبانی در کانون توجه زبان شناسی اجتماعی هستند. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکیه ای از دیدگاه جامعه شناسی زبان پرداخته است. در این مقاله تعداد 100 ضرب المثل دارای کلیشه جنسیتی در زبان فارسی و ترکیه ای، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و بررسی شده اند. این پژوهش درپی دستیابی به این پرسش هاست که کدام نوع از کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر مشاهده می شود؟ کلیشه های جنسیتی موجود در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر بر کدام جنسیت تأثیر می گذارد؟ از منظر جامعه شناسی زبان کاربرد کلیشه های جنسیتی خاص در ضرب المثل های فارسی و ترکی، چگونه اوضاع اجتماعی هر دوره را بازنمایی می کند؟ نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های مربوط به زنان بیشتر از مردان است. همچنین، بیان ویژگی های اخلاقی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر از سایر ویژگی ها کاربرد داشته است و مفاهیم مطرح شده در ضرب المثل ها نشان دهنده سوگیری جنسیتی، بی توجهی به زنان و سطح پایین اجتماعی زنان در فرهنگ عامه مردم در گذشته است. همچنین، فرهنگ ترک زبانان و ایرانیان به دلیل نزدیکی مرزها و فرهنگ های ایران و ترکیه، در کاربرد کلیشه های جنسیتی در جامعه، دارای شباهت های زیادی با هم هستند.
کارکرد نمادین اسطوره در شعر یوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
177 - 192
حوزه های تخصصی:
اسطوره در شعر معاصر عربی از جایگاه بسیار گسترده ای برخوردار است که بسیاری از شاعران معاصرعرب از اسطوره برای بیان مفاهیم مطلوب خود استفاده کرده اند و یکی از شاعران معاصرعربی، یوسف الخال می باشد که تمایل بسیاری در به کارگیری اسطوره از خود نشان داده است و اسطوره را به معنای دقیق آن در شعر خود به کار گرفته است و شخصیّت مسیح (ع)به عنوان یکی از اسطوره های دینی به دلیل در برداشتن مفاهیم رستاخیزی و پیروزی از پرکاربردترین اساطیر در دیوان یوسف الخال به شمار می رود و به شیوه های گوناگون در شعر او نمود پیدا می کند. در این جستار برآنیم که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به کارکردهای مختلف شخصیت مسیح (ع) دردیوان یوسف الخال بپردازیم؛ بنابراین سؤال اصلی تحقیق بررسی کیفیت ابعاد و و زوایای کارکرد اسطوره ای شخصیت مسیح (ع) در دیوان شاعر و نتایج حاصله حاکی از آن است که مسیح گاه نماد منجی و رهایی بخشِ انسان ها از گناهان و گاه نماد رَنچ و در برخی احوال، به سان چهره منتقم ظهور می کند و در واقع شاعر با استفاده از شخصیت مسیح(ع) مشکلات و مسائل اجتماعی جامعه خویش را به تصویر می کشد.
بررسی تطبیقی اسطوره ها ی گناه در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطوره شناسان آن را دینِ تمدن های اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی می دانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که پژوهشگران آن را در سابقه تاریخی اساطیر جست وجو می کنند، گاهی آنقدر زیان بار است که در سرنوشت ملت ها تأثیری شگرف می گذارد. ارتکاب شخصیّت هایی به نخستین گناه، گاه خواسته و ارادی است، گاه ناخواسته و غیرارادی که این نیز بیانگر جنبه های فراطبیعی اساطیری است . پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی اسطوره گناه در اساطیر ایران و یونان پرداخته است. هدف از آن نشان دادن انگیزه های نخستین گناه در ایران و یونان و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیّت های اساطیری ، حماسی ایران و یونان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که علیرغم افتراقات بنیادی در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان، عواملی چون شک و تردید، غرور، دخالت اهریمن و نیرو های پلید و نیز رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد در ارتکاب به گناه نخستین را دارند. برخلاف ایران، در یونان، خدایان در به وجود آمدن گناه نخستین دخالت های آشکاری دارند .
واکاوی رویکرد روان شناختیِ تصوف در پژوهش های شرق شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
163 - 192
حوزه های تخصصی:
تمرکز بر نفس و خودشناسی و نیز توجه به منِ قدسی، ازجمله موضوعاتی است که عرفان و تصوف را با روان شناسی پیوند می دهد. تصوف پژوهان غربی در مواجهه با متون عرفانی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و روش های پژوهشی متنوعی بهره برده اند. یکی از دانش ها و ابزاری که این پژوهشگران در بررسی و تحلیل های عرفانی خود استفاده کرده اند، روان شناسی است. شرق شناسان به کمک بن مایه های روان شناختی و روان کاویِ موجود در متون صوفیانه، رهیافتی نوین در تصوف پژوهی ارائه کرده اند. مبنای پژوهش حاضر، واکاوی و نقد آثار ترجمه شده تصوف پژوهان غربی است که با رویکردی روان شناختی به عرفان و تصوف نگریسته اند. با غوررسی در پژوهش های آنان آشکار می شود که ضمیر ناخودآگاه، نماد و مسئله تأویل، به همراه زمینه «فردیت» در نظام روانی یونگ، توجه به «منِ شکوفا» در روان شناسی کمال و تکیه بر اصل تمرکز در نیایش عرفانی، از مهم ترین رویکردهای روان شناختیِ پژوهش های عرفانی شرق شناسان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر فرایند «ذکر» و «مراقبه» صوفیانه و تلاش عارف برای نیل به منِ ملکوتی، سهم قابل توجهی از پژوهش های شرق شناسان را به خود اختصاص داده است. فهم و غرض تصوف پژوهان از رویکرد روان شناسی و روان کاویِ عرفان، لزوماً و مطلقاً، روان شناسی نوین و مکاتب روان درمانگر سده های متأخر نیست، بلکه عمده کوشش آنان - به تبع تمرکز عرفای ایرانی بر نفس- بیشتر گرایشی «نفس پژوهانه» دارد. از سوی دیگر، آنان در بخش اندکی از پژوهش های خود به تطابق آموزه های عرفانی با مکاتب نوین علم روان شناسی باور دارند و از این رهگذر به تحلیل و نقد آن نیز برخاسته اند.
مطالعه برجسته ترین شگردهای بلاغی و بدیعی غزل عطار؛ بلاغت در خدمت انتقال مفاهیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد. هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد.
پیشنهادی برای رج بندی گروه- مؤلفه های ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
137 - 167
حوزه های تخصصی:
بررسی مؤلفه های پایداری و رصدِ آن در آثار ادبی یکی از رایج ترین شیوه های تحقیق در ادبیات پایداری به حساب می آید. آنچه این همسانی را در تحقیقات و مقاله های پُربسامد متفاوت می کند، اختلاف دیدگاه ها در عنوان بندی مؤلفه هاست که در اکثر مواقع ریشه در ذوق و سلیقه نویسندگان دارد. بنابراین، به نظر می رسد می توان با کاربستِ شیوه ای نظام مند، به هماهنگی و همسانیِ شایسته ای از منظر شکل و نمایه در پژوهش های ادبیات پایداری دست یافت. نظام مندی در جامعه علمی و دانشگاهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پیامد همین اهمیت است که جامعه علمی ادبی نیز به پژوهش های نظام مند و مبتنی بر نظریه های علمی ادبی رویکرد شایسته ای نشان داده است. مقاله حاضر به دلیل تشتت در عنوان بندی مولفه ها، بر آن است تا با «پیشنهاد رج بندی گروه -مؤلفه های ادبیات پایداری» شیوه ای هماهنگ، هم شکل و همگرا، با درنگ بر بنیان موضوعی مؤلفه ها و بسامد حضورشان در تحقیقات مختلف ارائه دهد. در این پیشنهاد 60 عنوان در 9 گروه - مؤلفه گرد آمده است و با توجه به این آمار می توان اطمینان حاصل کرد که همه آنچه از نظر پژوهندگان ادبیات پایداری عنوان مؤلفه دارد، فراهم آمده است. همچنین تأکید می شود ادعای فراوانی بررسی مؤلفه ها از میان موضوعات متنوع و گوناگون ادبیات پایداری بر حدس و گمان استوار نیست؛ بلکه رصد و برشماری 20 شماره از مجله ادبیات پایداری کرمان ما را به این نتیجه رسانده است؛ چراکه از میان 276 مقاله منتشرشده 64 مقاله آن ( بیش از 23% ) عنوان بررسی مؤلفه های پایداری دارند. این پیشنهاد با هدف یکسان سازی ساختاری تحقیق در مولفه ها توانسته است: یک( ازپراکندگی و تشتّت در عنوان کلّی بحث بکاهد. دو (پراکندگی و تشتّت در عنوان برخی مؤلفه ها را اصلاح نماید. سه ( پژوهشگران را ا ز گردکردن مؤلفه های متعدد در یک عنوان پرهیز دهد. نمایه کلی مولفه ها، به عنوان یافته ی این مقاله به قرار زیر است: یک) مؤلفه های بر بنیان تبیین هویّت سه) مؤلفه های بر بنیان سلحشوری و روحیه جنگاوری پنج) مؤلفه های بر بنیان نیک خواهی هفت) مؤلفه های بر بنیان آگاهی بخشی نهُ) مؤلفه های بر بنیان آیینِ فتوّت دو) مؤلفه های بر بنیان ستم ستیزی و طرد بیگانه چهار) مؤلفه های بر بنیان شکیبایی و آمادگی دفاعی شش) مؤلفه های بر بنیان بصیرت و بینش هشت) مؤلفه های بر بنیان اتفاق و وحدت اینک بر اساس آنچه هدف غایی این پیشنهاد بوده است، یعنی همانا ارائه و کاربست شیوه ای نظام مند در یکی از موضوعات پرکاربرد ادبیات پایداری به قصد ایجاد هماهنگی و همسانی در پژوهش های همسو روی داده است. این طرح با پیشنهاد 60 عنوان مختلف و در قالب 9 گروه مؤلفه، اُلگویی ارائه داده است که براساس آن می توان نزدیک به یک چهارم از پژوهش های در پیوند با ادبیات پایداری را به صورت دستگاهی یا نظریه مند دسته بندی، پایش و حتی ارزش گذاری کرد. پایش و پالایش ما در این تحقیق که بر اساس رصد مستقیم نزدیک به 600 عنوان مقاله بوده است، در نهایت به اولویت بندی گروه - مؤلفه ها و زیرعنوان ها انجامیده است؛ به بیان دیگر تقدم و تأخّر درجِ گروه -مؤلفه ها و پس از آن، عنوان های هر زیرمجموعه دقیقاً براساس فراوانی و بسامد آن ها صورت گرفته است؛ یعنی مثلاً گروه «یک»، مؤلفه های بر بنیان تبیین هویت، بیشترین نمونه و رویکرد را در تحقیقات ادبیات پایداری داشته و گروه «نُه»، مؤلفه های بر بنیان آیین فتوّت، کمترین توجه را در پژوهش ها به خود جلب کرده است.
بررسی ساحات تفسیر زمینه زدایانه ابوسعید در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
89 - 115
حوزه های تخصصی:
در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افق های تازه ای در حوزه تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشته اند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانه عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزه عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تفسیری شان را با ارجاع به آیات و روایات موجه جلوه می دادند، اما در این حد متوقف نشدند و مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خاص خود را نیز مطرح می کردند. در میان عارفانِ عرفان عملی، ابوسعید ابوالخیر، در مقام تحقق عینی، زمینه زدایی را به عنوان کانون تفسیرهای خود در ساحات مختلف، اعم از آیات و روایات، تا شعر و قول و فعل ها و وقایعِ روزمره و... قرار می دهد. در این رویکرد، نیت مؤلف/گوینده از یک سو مطرح، و زمینه ای که آیه یا حدیث یا قول یا فعل و... از آن برخاسته از دیگرسو به کناری می روند و ابوسعید بالجمله تمامی آیات و اقوال و افعال و... را از زمینه و بستر تاریخی خارج می نماید و به تناسب احوال و زمینه عرفانی خود تفسیر می کند. خلق و آفرینش معانی و تفسیرهای نو، و طرح افکنی افق ها و جهان های تازه، محصول چنین چشم اندازی است که مقاله حاضر به تفصیل با رویکرد توصیفی تحلیلی به آن پرداخته است.
ازدواجیه التجربتین المختلفتین؛ لمدینه الدیستوبیه فی تجربه "یاسین طه حافظ" الرومانسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزه های تخصصی:
ینتمی شعر "یاسین طه حافظ" إلی شعر طائفه من الشعراء الذین مزجوا فی أشعارهم بین تجربه الحبّ الرومانسی وتجربه المکان فی بعده العام الخارج عن الإطار الرومانسی المرتبط بحالات الحب والاشتیاق أو البعد والافتراق. تکون التجربه الرومانسیه فی هذا النمط من الأشعار فریده فی نوعها بحیث تسرد قصه الحب المرتبطه بالمجتمع الفاسد والمدینه الفاسده أی یسرد الشاعر من خلال أشعاره الرومانسیه الحالات الفاسده الغیر مرغوبه فیها للمدینه والمکان. یحاول هذا البحث عبر المنهج الوصفی _ التحلیلی دراسه هذا الملمح الشعری الجدید فی أشعار" یاسین طه حافظ" والهدف المرجو هو الکشف والإبانه عن التمظهر الواسع لهذا الدمج الشعری الإبداعی بین الدیستوبیا وتجربه الحب الرومانسیه وتشیر النتائج إلی أن شعر "طه حافظ یاسین" یمثّل شعراً ذی البعدین فی ارتباطه بالمکان وتجربه الحب الرومانسی الذی یحکی قصه حبّ الشاعر لعشیقته فاطمه رمزاً أو حقیقهً. فعمد الشاعر فی أشعاره علی تجسید الحالات الفاسده وغیر المرغوبه للمکان الذی یعیش فیه والذی یختلف ویکون فی مفارقه کامله مع صفاء الحب وبراءته ولا یمکن للإنسان المعاصر أن یمتلک تجربه الحب الرومانسی الخالص فی مثل هذه المدینه. فالمدینه والمکان اللذان یخوض فیهما الشاعر لا یحملان البعد المنشود المثالی فالمدینه فقدت فی شعر الشاعر بعدها المثالی ولایشمُّ منها رائحه الصفاء والبراءه ولا تکون المدینه المعاصره حاضنه للحب البرئ مادامت علی نقیض مع الحب الطاهر نتیجه الحاله السلبیه وهیمنه الوجه المادی والنزعه الجسدیه و زوال الحرکه والفکر فی المدینه الدیستوبیه.
ایده ها و آرای محمّدرضا شفیعی کدکنی درباره سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر سهراب سپهری به عنوان یکی از چند شاعر برجسته ایران معاصر، از تیررس دقّت محمّدرضا شفیعی کدکنی دور نمانده و در غالب نوشته های وی که یا یکسره درباره شعر معاصر ایران است(: با چراغ و آینه؛ ادوار شعر فارسی) و یا در آن ها به مناسبت به شعر معاصر ایران و چهره های آن نیز اشاراتی شده(: شاعر آینه ها؛ شعر معاصر عرب)، از ایده ها و آرای وی درباره سپهری و هنر شاعری وی نشانی می توان به دست داد. سپهری برای شفیعی کدکنی، شاعری است ستودنی؛ این قابل ستایش بودن در چهار ساحت قابل رصد کردن است: در ضمن ستایش شعر معاصر ایران، در ضمن ستایش شعر مدرن ایران، در ضمن ستایش برخورداری های شعر مدرن ایران از تحوّلات ادبی اروپا، و ستایش سپهری از حیث سپهری بودن. همچنین با توجّه به نظریه شفیعی کدکنی در تبعیّت شعر معاصر ایران از تحوّلات ادبی اروپای قرون اخیر، شعر سپهری به عنوان یکی از چهره های این جریان، تأثیرپذیری های خود از شعر فرنگی را در به عاریه گرفتن شگرد شعری سن ژون پرس در ناهمگون آمیزی واژگانی(فاوامیزی) و نیز الهام گیری از تی. اس. الیوت و ژاک پره ور و حتّی در گرایش به درک بودیستی از جهان و عرفان شرق دور، نشان می دهد. هرچند که از نظر شفیعی کدکنی، افراط در فاوامیزی، شعر سپهری را در آخرین دفتر شعری وی، «ما هیچ ما نگاه»، به بن بست کشانده و ضمن برملا کردن ترفند زبانی سپهری در دستیابی به سبک ویژه خود، اشعار این دفتر را که وضعیّت «شعر جدولی» را پیدا کرده، از منظر زیبایی شناسیک و نیز رسانگی و ایصال، به شدّت آسیب پذیر کرده است.