فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین اولین بار توسط ابن سینا با ملاک «واسطه قرار ندادن غیر وجود در اثبات واجب الوجود» مطرح شد و سپس تقریرهای گوناگونی از آن ارائه گشت. با تقویت ملاک های ارائه شده در مکاتب متأخر درباره روش یکی از تقریرات بوعلی اشکالی مطرح شده است؛ اما پس از تحلیل براهین به مقدمات و بررسی تقریرات شیخ، از لحاظ منطقی (صورت برهان) و فلسفی (ماده برهان) و با توجه به «جنبه برهانی» و «جنبه صدیقین» هر تقریر، «صدیقین بودن» برهان آوری وی ثابت میشود. در این پژوهش تقریرات مختلف ابن سینا از برهان صدیقین از جنبه های «برهانی» و «صدیقین» ارزشیابی گشته و نقدهایی که به آن تقریرات شده، بررسی میشود.
نگاه تطبیقی به مراحل تربیت فلسفی در تمثیل غار افلاطون و اسفار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
شأن اخلاقی و بررسی دیدگاه های رایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معیارهایی مانند حیات، ژن انسانی، فاعلیت اخلاقی، ادراک و احساس، روابط اجتماعی یا بیولوژیک و ترکیبی از موارد مذکور اموری است که براساس آن می توان درباره شأن اخلاقی موجودات گفتگو کرد. این نظریات براساس محوریت انسان و غیر انسان و با تأکید بر ارزش ذاتی، درصدد دفاع از معیار خود برآمده اند. مراد از ارزش ذاتی عموماً ارزش غیر ابزاری و مستقل از نظر ارزش گذار است. نگارنده معتقد است براساس بررسی دیدگاه های موجود، با توجه به دو مسئله ارزش اخلاقی و ارزش ذاتی به این نتیجه رسیده است که اولاً، اطلاق شأن اخلاقی برای غیرانسان (حیوانات و نباتات) به صورت حقیقی صحیح نیست؛ ثانیاً با پذیرش انسان محوری در مسئله شأن اخلاقی می توان ارزش ابزاری سایر موجودات را با توجه به هدف متعالی اسلام، همسان ارزش ذاتی دانست.
تحلیل انتقادی اخلاق سکولاریستی فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز مدرنیته، انسان غربی با نگریستن به انسان، جهان و خدا از منظری بشرانگارانه، مناسبات و شئونی را رقم می زند که امری بی سابقه بوده است. رابطه اخلاق و دین در مدرنیته نیز وابسته به چنین رویکردی می شود. در حالی که در دوره های پیشین، بالاخص قرون وسطا، اخلاق ذیل دین تعریف می شد و فیلسوفان مدرنیته در تلاش بودند تا نگرش انسان گرایانه و سکولاریستی را به حوزه رابطه اخلاق و دین نیز تسری دهند. در این میان، کانت نقش برجسته ای در این پروژه ایفا می کند. او ابتدا دو مفهوم اساسی دین و اخلاق را که به ترتیب عبارتند از خدا و اختیار، در نقد عقل محض در هاله ای از ابهام قرار داد و غیر قابل شناخت دانست و سپس در تدوین نظام فلسفه اخلاق خویش، با قرار دادن دین و مفاهیم دینی ذیل اخلاق و ارزش های اخلاقی، دین را به صرف یک مفهوم درونی و شخصی، تحویل و تقلیل می دهد. این مقاله ضمن تبیین فلسفه اخلاق کانت و همچنین سکولاریسم منطوی در آن، به نقد و تحلیل آن نیز می پردازد.
واقعیت لغات؛ رابطه بین نشانه و معنا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۹
حوزه های تخصصی:
نسبت حکمت و حکومت از دیدگاه افلاطون و فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
بررسی تأثیر شیوة آموزش ارزش های دینی بر درونی سازی ارزش عفاف مبتنی بر دیدگاه «تربیت منش و شخصیت» توماس لیکنا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تأثیر آموزش ارزش های دینی مبتنی بر دیدگاه «تربیت منش و شخصیت» توماس لیکنا1 بر درونی سازی ارزش عفاف از طریق برنامة درسی در دانش آموزان مقطع دبیرستان ناحیة 4 استان قم صورت گرفته است. جامعة آماری این پژوهش را دانش آموزان مقطع دبیرستان غیر انتفاعی جاویدان شهر قم تشکیل می دهند. نمونة آماری این تحقیق بر اساس استاندارهای نمونه گیری، تعداد 14 نفر است. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از طریق ترسیم جدول های توزیع فراوانی، نمودار درصدی (آمار توصیفی) و آزمون «تی» (آمار استنباطی) انجام شده است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss با روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و همبستگی «پیرسون» تجزیه و تحلیل شده است. همان گونه که نتایج نشان داده، میان برنامة درسی آموزش ارزش های دینی مبتنی بر دیدگاه «تربیت منش» و شخصیت و درونی سازی ارزش عفاف در دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد که همین موجب تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به این ارزش در ابعاد گوناگون اهمیت عفاف، عفّت گفتاری، پوششی، دیداری، شنیداری و جنسی شده است.
معرفت شناسی دینی و گسترة گزاره های مبنایی بررسی و نقدِ دیدگاهی در معرفت شناسیِ به ساخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ای از معرفت شناسی ِ دینیِ معاصر را بحث های پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار دلیل گرایی تشکیل می دهد. به طور کلی، در معرفت شناسی ِ معاصر گرایشی به رد دلیل گرایی دیده می شود از این جهت که گفته می شود این دیدگاه معیاری بیش از حد سخت گیرانه برای توجیه وضع می کند. در معرفت شناسی ِ دینی مهم ترین واکنش نسبت به دلیل گرایی را می توان در معرفت شناسیِ به ساخته دید که با مبنایی شمردن برخی باورهای دینی داشتن دلیل کافی را برای آن ها ضروری نمی داند و بدین سان دلیل گرایی را در زمینه ی باورهای دینی رد می کند.
در این نوشتار استدلال خواهد شد که: 1. دیدگاهی که باورهای دینی را مبنایی می شمارد نمی تواند به شیوة خرد پذیری ایراد خود سرانگی را پاسخ گوید؛ درنتیجه، 2. مبنایی دانستن یک باور دینی به این معنا که یک باور مبنایی در کنار باورهای مبنایی ِ دیگر است قابل دفاع نیست؛ و 3. باورهای دینی را می توان در معنایی دیگر مبنایی دانست: در معنای مبنایی برای کل دعویِ شناخت و نزدیک شدن به حقیقت (رد شکاکیّت بنیادین).
ژاک دریدا و سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو در تلاش است تا با بررسی سه دوره گفتمانی مدرنیته در مغرب زمین روند رو به انحطاط نظریه پردازی را روشن نماید. در این ارتباط، به موج گفتمانی عقلانیت خواهی غرب اشاره خواهد شد، عقلانیتی که ادعا داشت که چراغی از روشنایی فروزان خواهد ساخت که دایره هستی برای همیشه از تاریکی و تاریک اندیشی رهایی یابد. سر برکشیدن گفتمان ارزش گرای مارکسیستی در موج دوم مدرنیته از یک سو ظرفیتی فکری در برابر یکه تازی های عقلانیت شناختی بود و از سوی دیگر با گستره گفتمانی خود حاشیه سازی موج اول را در سر می پروراند. حقیقتاً گفتمان موج دوم ارزش گرا به حساب می آمد، گفتمانی که موجب شد تا با ارائه دستگاه های فکری و متنوع خود سطح نظریه پردازی های لیبرال نیز نسبت به گذشته کلاسیک خود ارتقاء یابد. تقابل های دو موج مدرنیته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روش شناسی اثباتی مورد توجه جدی است.
تا آنجا که بحث به روش شناسی واحد دو موج لیبرال و ارزش گرایی مارکسیستی مربوط می شود،روش شناسی پسا تجدد بر نقد بنیادین روش اثباتی برکشیده شده است. ورود به موج سوم مدرنیته آن هم از گذر فلسفه دریدایی روشنگر این حقیقت است که علی رغم اینکه دریدا کلان روایت متافیزیک حضور غرب را شالوده شکنی کرده است لیکن پیامدهای نظری فلسفة او راه را برای روایت های متنوع می گشاید که به شکل خاصی امکان فعل اخلاقی را در روزگار پسامدرن منتفی می نماید. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسی و تا حدودی روان شناسی فضای فکری جهان را برای مطالعات بین رشته ای همانند تجزیه و تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل روانی گشوده است. فهم این دستاوردهای بشری از دو جهت اهمیت دارند: اول اینکه این مطالعات یک دوره کامل اندیشه و فلسفه سیاسی غرب است و دوم اینکه افول اندیشة سیاسی غرب به وضوح خود را در پردازش های نظری متفکران موج سوم نشان می دهد. در جمع، پرداختن به سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب باید بتواند بسترها را برای پیگیری روندهای بومی فلسفه اسلامی باز نماید. از یک نقطه نظر عمده این مهم می تواند از دریچة فهم بحران در ساحت اخلاقی تمدن غرب انجام شود.
خلط مفاهیم علم و فناوری در سنت پدیدارشناسی هرمنوتیک از هایدگر تا آیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی آرای فلسفی مارتین هایدگر متقدم و متاخر در مورد نسبت علم و فناوری می پردازد. ترتیب کار از این قرار است که ابتدا شرحی کلی از دیدگاه های هایدگر در مورد علم و نسبت آن با فناوری ارایه شده و سپس روایت خاص دان آیدی _ فیلسوف فناوری پساهایدگری_ از فلسفه ی هایدگر عرضه می شود که با گریزی بر مطالعات لین وایت مورخ فناوری همراه است. دست آخر رهیافت هایدگر-آیدی در مورد نسبت علم و فناوری مورد تحلیل قرار گرفته و مقاله با نگاهی نقادانه بر آرای ایشان به پایان می رسد.
پیچیدگی های تقلیل ناپذیر، برهان های غایت شناختی و تکامل داروینی؛ الهیات یا الحاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، استدلال بر وجود خدا از راه پیچیدگی های تقلیل ناپذیر که در مقابل تکامل داروینی و برای یافتن موارد نقض آن مطرح شده، بررسی شده است. در ابتدا با اشاره به اینکه استدلال از راه پیچیدگی تقلیل ناپذیر در رسته برهان های غایت شناختی قرار می گیرد، چنین استدلال شده است که همه این برهان ها از ساختار واحدی برخوردارند؛ از روش تمثیل استفاده کرده اند و همه از نوع برهان های استقرایی اند. در ادامه، دیدگاه سازگارگرایی تکامل داروینی با باور به وجود خدا- که طرفداران سرسختی دارد- مورد تردید قرار گرفته و بر این نکته تأکید شده است که تبیین از راه تکامل داروین (با اصول انتخاب طبیعی) جایگزین الهیات و خداباوری تلقی می شود.
تحلیل و بررسی منابع فکری پائولوکوئلی
حوزه های تخصصی:
امروزه با فروپاشی نظام های مادی، مارکسیسم و فرویدیسم، خلأ ناشی از فقدان ایمان و معنویت و به دنبال آن، نیاز بشر به معنویت و عرفان بیشتر احساس می شود. پائولوکوئلیو، رمان نویس مشهور برزیلی، نویسنده ای است که با زیرکی از این فرصت و موقعیت استفاده کرده و به منظور پرکردن خلأ معنوی موجود در جهان، داستان هایی به ظاهر عرفانی می نویسد. وی اندیشه های عرفانیِ خود را از عناصر بومی و اعتقادات مذهبی هر آئین و منطقه ای وام گرفته است. شمنیسم، تائوئیسم و عرفانِ سرخ پوستی، از جمله مواردی است که بیش ترین تأثیر را بر اندیشه و آثار وی داشته اند. طبیعت گرایی، سحر و جادو، مواد مخدر، رقص و موسیقی و روابط آزاد جنسی، از عناصر مشترک بین شمنیسم، تائوئیسم و عرفان سرخ پوستی است که البته در ادبیات عرفانی پائولوکوئلیو بازتاب گسترده ای داشته است.
رهیافت وحدت گرایانه و مکانیک کوانتوم استاندارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش صورت بندی رهیافت وحدت گرایانه در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد در خلال سال های 1913 - 1927، با تمرکز بر دو فیزیک دان بنیان گذار این نظریه، بور و هایزنبرگ، است. به این منظور پس از ارائة تقریری از رهیافت وحدت گرایانه و بر شمردن انواع آن، به صورت بندی این رهیافت در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد که مشتمل بر ریشه ها، روش ها، و محتوای فیزیکی و پیامدهای آن در این دوره است می پردازیم.
دیویدسن و اصل چریتی به مثابه شرط امکان تفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیویدسن در کوشش خود در تحقیق در باب چگونگی شکل گیری فهم، مفاهمه و تفسیر به اصلی موسوم به «اصل چریتی» توسل می جوید و از آن استفادة گسترده ای در فلسفة خود می کنند. این اصل که خود در واقع مجموعه ای از اصول مختلف و به هم پیوسته است بر سه مبنای انسجام، تطابق و توافق استوار است. در این مقاله با بررسی کارکرد و جایگاه و وجوه مختلف این اصل در فلسفة دیویدسن نشان داده می شود که وی این اصل را به واقع مجموعه شروط ضروری برای امکان هر گونه فهم و تفسیر می داند.