سید هدایت سجادی

سید هدایت سجادی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۸ مورد از کل ۱۸ مورد.
۱.

مکملیت بور و رهیافت های فلسفی در شکل گیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکملیت نیلز بور رهیافت های فلسفی تعبیر کپنهاگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۱۶۰
مکمّلیت یکی از اجزای اساسی تعبیر موسوم به کپنهاگی مکانیک کوانتومی است که نیلز بور برای نخستین بار در کنفرانس کومو و سپس در کنفرانس پنجم سولوی در 1927 ارائه داد و متن آن نیز در مقاله ای با عنوان اصل موضوع کوانتومی و تحولات اخیر نظریه اتمی در 1928 منتشر شد. هدف از این پژوهش صورت بندی رهیافت های فلسفی بور، ازخلال بررسی متن این اثر مربوط به مکمّلیت است. روش پژوهش براساس تحلیل مفهومی محتوا و متن این مقاله (1928) است که آموزه هایی مفهومی از آن استنباط می شود و براساس این آموزه های مفهومی، سعی می شود رهیافت هایی فلسفی صورت بندی شود. درنهایت، نتیجه می شود چهار رهیافت فلسفی وحدت گرایی، تجربه گرایی (از نوع پوزیتیویستی و متافیزیکی)، ضدعلّیت گرایی و موجبیت گریزی، و نیز ضدواقع گرایی قابل صورت بندی هستند؛ ضمن اینکه برای استنتاج دقیق تر، نیاز است به آثار بعدی بور، یا به تعبیر دیگر «بور از نگاه بور» مراجعه شود.
۲.

آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش به مثابه راه حلی برای تلفیق تعلیم و تربیت دینی با آموزش علوم تجربی در برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه درسی ملی آموزش علوم تعلیم و تربیت دینی خداباوری نگرش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۳ تعداد دانلود : ۱۳۹
هدف : هدف این پژوهش بررسی و معرفی پیشنهاد(فرضیه) آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش، به مثابه راه حلی برای تلفیق تعلیم و تربیت دینی با آموزش علوم طبیعی در برنامه درسی ملی است، و به این پرسش کلی می پردازد که آیا این راه حل-«آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش»- شایستگی لازم برای تحقق اهداف برنامه درسی ملی، و نیز قابلیت رفع ابهامات و تعارضات درونی برنامه درسی ملی را دارد؟ روش: در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی و نیز از روش تحلیل استنتاجی بهره گرفته شده است. در بررسی برنامه درسی ملی و نیز معرفی پیشنهاد «آموزش خداباورانه علم درساحت نگرش» از روش تحلیل مفهومی، و در بخش الهام بخشی و کاربردهای این فرضیه در رفع ابهامات و تعارضات برنامه درسی ملی از روش استنتاجی استفاده شده است. یافته ها: این پژوهش نشان می دهد، که در بررسی برنامه درسی ملی و به طور خاص بیانیه حوزه تربیت و یادگیری علوم تجربی، ابهامات و تعارضاتی میان بخش های اساسی برنامه درسی ملی، اهداف، ضرورت و کارکرد حوزه، قلمرو حوزه، و جهت گیری های کلی در سازماندهی محتوا و آموزش حوزه وجود دارد.از طرف دیگر، پیشنهاد آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش، به مثابه برساخته ای سازگار و منسجم، و همخوان با نظریه های علم دینی، می تواند راه حلی کارآمد برای رفع تعارضات موجود در حوزه تربیت و یادگیری علوم تجربی تلقی شود و ناسازگاری ها و تعارضات اهداف گنجانده شده در برنامه درسی را با سایر بخش های برنامه، از جمله جهت گیری های کلی در سازماندهی محتوا و آموزش حوزه، حل نماید. نتیجه گیری: در نهایت نشان داده می شود که «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش»، در راستای تعلیم و تربیت دینی و حل معضل تطبیق پذیری دین در برنامه درسی، به طور کلی تعارض ساحت نظر و عمل را در تطبیق پذیری اهداف اسناد بالادستی در برنامه درسی آموزش علوم، تا حدی حل می کند، و تعلیم و تربیت دینی در آموزش علوم تجربی را به سطح عملی تر و اجرایی تری می کشاند.
۳.

آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش: راه حلی برای مسئله تحقق پذیری نظریه های علم دینی در حوزه علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف از پژوهش حاضر بررسی مسئله تحقق پذیری علم دینی در حوزه علوم طبیعی است. در این راستا نخست ضمن تحلیلی بر مسئله تحقق پذیری علم دینی به طورکلی، به بررسی تحقق پذیری آن در یکی از زمینه های خاص، یعنی آموزش علوم طبیعی (شامل فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی) پرداخته شده است. سپس به مثابه یکی از راه حل های مسئله در حوزه آموزش علوم طبیعی، پیشنهاد (فرضیه) نگارنده با عنوان «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش» بررسی شده است. این راه حل پیشنهادی به روشی تحلیلی از یک منظر، سازگاری و هم خوانی آن با نظریه های علم دینی انتخابی (نظریه گلشنی و جوادی آملی) بررسی شده و از منظری دیگر، به مثابه یک برساخته آموزشی، بررسی سازگاری و انسجام درونی آن را صورت داده است. براساس یافته های این پژوهش، در مقام تحقق پذیری نظریه های علم دینی در آموزش علوم طبیعی، باید بر «تعلیم و تربیت دینی با محوریت پرورش نگرش خداباورانه» تأکید کرد. این امر از استلزامات نظریه های علم دینی در آموزش علوم طبیعی است. از سوی دیگر معیار سازگاری و انسجام درونی برساخته، با «پرورش نگرش خداباورانه در آموزش علوم» نامتعارض نیست که اجتماع سازگار این دو، در «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش» خود را نشان می دهد. درنهایت اینکه «آموزش خداباورانه علم در ساحت نگرش» به مثابه راه حلی سازگار و منسجم، موضوع تحقق پذیری نظریه های علم دینی در حوزه علوم طبیعی را به سطحی بسیار اجرایی تر و عملی تر می آورد که با نظریه های علم دینی انتخابی سازگار است و معیارهای حداقلی و مشترک این نظریه ها را برآورده می کند. همچنین هم با آموزش علوم تعارضی ندارد و متخصصان این حوزه آن را درک می کنند.
۴.

نگرش فیزیک دانان درباره ی واقع نمایی نظریه های علمی، و پیدایش واقع گرایی ساختاری در فلسفه علم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: ساختارگرایی واقع گرایی هانری پوانکاره جان ورال ناواقع گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۶۷
واقع گرایی ساختاری از دیدگاه های تاثیرگذار در فلسفه ی علم معاصر است که در میان بسیاری از فیلسوفان علم واقع گرا مورد اقبال واقع شده است. این دیدگاه به شکلی سامان یافته از سوی جان ورال معرفی شده و دیگران آن را گسترش داده اند. هدف از این پژوهش بررسی نسبت میان شکل گیری دیدگاه واقع گرایی ساختاری و دیدگاه های پراکنده ی فیزیک دانان درباره واقع نمایی نظریه های علمی است و به این پرسش می پردازد که چگونه ساختارگرایی جان ورال بر زمینه ای از دیدگاه های فیزیک دانان درباره ی واقعیت فیزیکی و واقع نمایی نظریه های علمی شکل گرفته است؟ پس از بررسی دیدگاه جان ورال و نیز آرای شماری از فیزیک دانان برجسته در باب واقع نما بودن نظریه های علمی و شرح دو رویکرد مهم در تقابل میان آن ها، نشان داده شد که ورال از خلال رویکرد ساختارگرایانه ی هانری پوانکاره که به شکل روشن تری سامان یافته بود، به نظریه ی واقع گرایی ساختاری اش دست یافته،و نخستین کسی بود که جوهره ی اندیشه ی پوانکاره را دریافته و سپس آن را به شکلی فنی تر و فلسفی تر پرورش داده است. همچنین می توان نتیجه گرفت که برخلاف دیدگاه معمول، که در بسیاری موارد پنداشته می شود نظریه های فلسفی از مناقشات میان فیلسوفان سر برمی آورند، در این مورد می توان به روشنی دید که نظریه ی واقع گرایی ساختاری جان ورال ریشه در مناقشات فلسفی میان فیزیک دانان دارد.
۵.

بررسی انتقادی رویکرد ماریو آلای برای حل مسئله تعین ناقص نظریه های مکانیک کوانتومی در دفاع از رئالیسم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعین ناقص رئالیسم علمی رئالیسم ساختاری مزیّت های نظری مکانیک کوانتومی استاندارد مکانیک کوانتومی بوهم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۵۰
تعین ناقص تجربی از جمله مسائلی است که موضع رئالیست ها در مورد شناخت مشاهده ناپذیرها را با چالش روبه رو می سازد. ماریو آلای در پاسخ به این مسئله مدعی است که تعین ناقص (چه در گذشته و چه امروزه) نتوانسته و نمی تواند موضع رئالیسم علمی را با اشکال روبه رو سازد. او ابتدا همصدا با دیگر رئالیست ها، مزیت های نظری را برای شکستن تعین ناقص معرفی می کند و برای رهایی از ایرادات به کارگیری مزیت های نظری، راهکار ویژه ای ارائه می دهد. با این که آلای معتقد است که مزیت های نظری به خوبی می توانند تعین ناقص بروزیافته در مورد بیشتر نظریه ها در تاریخ علم را بشکنند، اقرار دارد که امروزه به واسطه به کارگیری مزیت های نظری، تعین ناقص بین بدیل های مکانیک کوانتومی شکسته نمی شود. به همین دلیل، وی برای دفاع از موضع رئالیستی در این مورد ویژه، راه حل جدیدی را ارائه می دهد که در آن بر توافقات و اشترکات مشاهده ناپذیر مفروض در هستی شناسی های نظریه های بدیل انگشت می گذارد. در این مقاله، با بررسی انتقادی رویکرد ماریو آلای در مواجهه با مسئله تعین ناقص تجربی نشان داده می شود که راهکار وی برای رفع ایرادات به کارگیری مزیت های نظری خالی از اشکال نیست. همچنین راه حل پیشنهادی اش برای حفظ موضع رئالیستی در مورد نظریات مکانیک کوانتومی با سه اشکال مواجه است: تقلیل نظریات بدیل به یکدیگر و منحل کردن مسئله به جای حل مسئله، ناسازگاری و ابهام در صدق اشتراکات، و نبود تضمین در وجود اشتراکات و ناکارمدی برای تعمیم راه حل برای موارد احتمالی دیگر.
۶.

بررسی انتقادی استدلال داگلاس به منظور توجیه دخالت ارزش های غیرمعرفتی در علم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۰۹
دخالت ارزشهای غیرمعرفتی در استدلال علمی بحث های زیادی به همراه داشته است. یکی از راه هایی که می تواند این دخالت را توجیه نماید، استدلال از راه ریسک استقرائی است. هدف این مقاله، بررسی نسخه ای از این استدلال است که توسط داگلاس ارائه می گردد. وی با طرح پرسش در مورد «حد کفایت شواهد» استدلالش را پیش می برد. ما با مفروض گرفتن درستی استدلال داگلاس، سعی می کنیم که پاسخ پرسش از «حدکفایت شواهد» را با توجه نتیجه گیری استدلالش مشخص سازیم. نشان خواهیم داد که با درنظرگرفتن توأمان ارزش های معرفتی و غیرمعرفتی نمی توان پاسخ مناسبی برای حدکفایت به دست آورید، زیرا یا گرفتار دور می شویم و یا مجبور به اضافه کردن اموری مبهم. همچنین، توضیح خواهیم داد که داگلاس می توانست پاسخ به پرسش از حد کفایت را با تاکید بیشتر بر عمل دانشمندان و کاربران واقعی علم جست وجو کند که در آن، الزامی بر ادغام مدعیات علمی با حیطه های سیاست گذارانه علم وجود ندارد.
۷.

رهیافت های فلسفی هایزنبرگ در شکل گیری مکانیک کوانتومی با تعبیر کپنهاگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایزنبرگ مکانیک کوانتومی تعبیر کپنهاگی رهیافت های فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۳ تعداد دانلود : ۲۰۷
هدف از این مقاله صورت بندی رهیافت های فلسفی هایزنبرگ در خلال شکل گیری مکانیک کوانتومی با تعبیرکپنهاگی است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا می توان رهیافت هایی فلسفی را در فرآیند شکل گیری مکانیک کوانتومی در آثار هایزنبرگ صورت بندی نمود؟ برای پاسخ به این پرسش، دو مقاله کلیدی و مهم هایزنبرگ(1925و 1927) بررسی می شوند. روش پژوهش در این مقاله براساس تحلیل محتوای متن مقالات هایزنبرگ است که در واقع به جای فیزیکدان محوری از روش متن(فیزیک) محوری بهره گرفته شده است. پس از تحلیل و بررسی مقالات، برخی اصول و آموزه های مفهومی استنباط و از خلال آن ها رهیافت هایی فلسفی صورت بندی شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از مقاله 1925 هایزنبرگ سه اصل اساسی مشاهده پذیری، همخوانی و مماثلت نقش کلیدی در شکل گیری بنیان های مکانیک ماتریسی دارند و همچنین آموزه هایی از قبیل فهم و رابطه کلاسیک-کوانتوم، نقش تجربه و اندازه گیری، موضوع علیت و واقعیت در مقاله 1927 وی مورد توجه قرار گرفته اند. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که از خلال این آثار هایزنبرگ، چهار رهیافت کلی تجربه گرایی، وحدت گرایی، ضدعلیتی و ضدموجبیتی و نیز ضدواقع گرایانه قابل صورت بندی است.
۸.

آموزش دینی علم: از رویکرد بین رشته ای تا آموزش خداباورانه علم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم دینی آموزش علوم آموزش دینی علم آموزش خداباورانه رویکرد بین رشته ای مهدی گلشنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۱
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی راه حلهایی برای پاسخ این پرسش بود که چگونه می توان در پرتو نظریه های علم دینی، آموزش دینی علم سازگار داشت. این پرسش که خود ذیل مسئله «کاربست علم دینی در آموزش علوم» تلقی می شود، در تحلیل دقیق تر مسئله، به پرسش از امکان و سازگاری «آموزش دینی علم» تقلیل یافته بود. روش : در راستای هدف تحقیق، سه فرضیه مطرح شد و فرضیه ها با روشی تحلیلی- فلسفی، هم در پرتو نظریه علم دینی مهدی گلشنی که متناسب ترین نظریه با علوم طبیعی است و هم از منظر سازگاری برساخته «آموزش دینی علم»، بررسی شدند. یافته ها: پس از تحلیل و بررسی و تدقیق فرضیه ها، یافته های این پژوهش نشان داد که در حوزه آموزش علوم: نخست، «آموزش خداباورانه علم» رویکردی حداکثری برای «آموزش دینی علم سازگار» است؛ دوم، «آموزش خداباورانه علم» در ساحت نگرش قابل تحقق است؛ سوم، رویکرد بین رشته ای، رویکردی منصفانه و حداقلی در برنامه «آموزش دینی علم سازگار» است. نتیجه گیری : برای دستیابی به «آموزش دینی علم سازگار»، می توان در طیفی از راه حلها از رویکرد بین رشته ای(رویکرد حداقلی) تا آموزش خداباورانه علم(رویکرد حداکثری) عمل کرد.
۹.

علم شناسی و آموزش علوم: چارچوبی نظری در به کارگیری تاریخ و فلسفه علم در آموزش علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم شناسی تاریخ و فلسفه علم آموزش علوم ماهیت علم برنامه درسی چارچوب نظری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۳ تعداد دانلود : ۳۹۶
هدف از این مقاله ارائه چارچوبی نظری در به کارگیری تاریخ و فلسفه علم در آموزش علوم از سه منظر دانش، مهارت و نگرش است که با توجه به اهداف استاندارد آموزش علوم می تواند زمینه لازم را برای درک و شناخت بهتر این اهداف و تحقق بخشیدن به آنها فراهم کند. حاصل این پژوهش صورتبندی برخی اصول راهنمای ایجابی و سلبی دربه کارگیری علم شناسی در آموزش علوم است که چارچوب نظری موردنظر را فراهم می کنند. همچنین نشان می دهد که از منظر دانشی، تاریخ و فلسفه علم می تواند شناختی دقیق تر از چیستی علم، روش و فرایندهای علمی برای فراگیرندگان فراهم کند. از منظر مهارتی، مبتنی بر دانش صحیح درباره علم و روشهای آن، مهارت علم ورزی و دانشمند گونه عمل کردن دربرابر مسائل و چالشهای متفاوت را می تواند فراهم کند. ازمنظر نگرشی، تاریخ و فلسفه علم می تواند نگرشی دقیق تر در زمینه علم و جهان بینی ناشی از آن، حدود و ثغور علم و نیز معضلات و مسائل آن فراهم کند. اساساً شناخت و درک درست چیستی علم و پرورش مهارتهای فرایندی و علم ورزی، خود از اهداف مهم آموزش علوم است که مستلزم به کارگیری علم شناسی است. در نهایت، با توجه به انفکاک ناپذیری علم شناسی از آموزش علوم و امکان شکل گیری دیدگاهی غیردقیق و نامنسجم درباره علم و ایجاد کج فهمی درباره آن، آموزش علم شناسی در مقاطع متوسطه و دانشگاهی، به ویژه آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت معلمان دروس علوم تجربی ضروری می نماید.
۱۰.

آموزش علم دینی یا آموزش دینی علم: از آرمان تا تناقض نمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم دین آموزش علم دینی آموزش علم دینی آموزش دینی علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۴۶
عمده نظریه های علم دینی در ایران نه تنها در تلاش برای تحقق عملی سازگاری علم و دین، بلکه فراتر از آن در پی بکارگیری آموزه های دینی در علم و آموزش علوم(طبیعی و انسانی) و برقراری نسبتی میان آنها هستند. هدف از این مقاله تحلیلی بر مساله کاربست علم دینی در آموزش علوم(طبیعی) است که در ذیل مسئله گسترده تر "تحقق پذیری علم دینی" قرار دارد و در راستای تحلیل و بررسی دقیق تر مسئله، در آغاز سه تز(پیشنهاد) طرح می شوند: نخست، آموزش علم دینی یک آرمان بی معنی و امکان ناپذیر است؛ دوم، به جای آموزش علم دینی باید از آموزش دینی علم سخن راند؛ و سوم، آموزش دینی علم هم خود یک متناقض نما(پارادوکس)است. این پیشنهاد ها با روشی تحلیلی و با اتکا به نظریه های علم دینی و نیز شناختی که درباره ماهیت، ساختار و اهداف آموزش علوم وجود دارد بررسی می شوند. این پژوهش نشان می دهد که آموزش علم دینی در وضعیت کنونی و با توجه به فقدان مدل دینی برای علوم، اگرچه علی الاصول بی معنا و امکان ناپذیر نیست، اما یک آرمان(نه به مفهوم دست نیافتنی) است.در عوض، آموزش دینی علم در وضعیت کنونی ممکن و تحقق پذیر است؛ با این وصف، باتوجه به اهداف کنونی آموزش علوم در صورت جانبداری جزم گرایانه از دین، آموزش دینی علم می تواند واقعیتی متناقض نما(پاردوکسیکال) باشد. با توجه به این شرایط، مسئله کاربست علم دینی در آموزش علوم نه تنها با چندین مسئله دیگر گره خورده است، بلکه می تواند به آنها هم تقلیل پذیر باشد و پاسخ دقیق تر مسئله هم مبتنی بر پاسخ آن مسائل وابسته است.
۱۱.

مسئله تقلیل تابع موج کوانتمی توسط ذهن آگاه در پرتو نظریه های ذهن-بدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکانیک کوانتمی فلسفه ذهن مسئله اندازه گیری تقلیل تابع موج ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۳ تعداد دانلود : ۳۴۸
هدف از این نوشتار، ارائه تحلیلی فلسفی بر مسئله تقلیل تابع موج توسط ذهن، مبتنی بر نظریه های حوزه فلسفه ذهن است. با توجه به این رویکردها درباره رابطه ذهن-بدن و ماهیت ذهن، هم در چارچوب دوگانه انگاری مادی_نفسانی، و هم ویژگی های ذهنی نوخاسته و فراپدیدارگرایانه، به بررسی معضلات مفهومی این مسئله پرداخته می شود. تلقی مادی و سخت افزارانه از ذهن، معضلات مربوط به دستگاههای اندازه گیری در مکانیک کوانتمی را با خود دارد؛ تلقی نفسانی و همچنین دیگر تلقی های غیرمادی،علاوه بر معضلات رابطه ذهن بدن، معضل تبیین سازوکار برهمکنش ذهن یا ویژگیهای ذهنی با سیستم مادی مورد مشاهده جهان خارجی را نیز دارند. همچنین با طرح یک آزمایش فکری و نیز تحلیل مبتنی بر مشابه انگاشتن فرآیند"تقلیل تابع موج" و فرآیند"تصمیم گیری" در انسان، به مثابه یک راه حل احتمالی،تبعات مفهومی آنها برای مکانیک کوانتمی بررسی می شود. در نهایت، نشان داده می شود که هر جنبه از مسئله تقلیل تابع موج توسط ذهن، معضلات مفهومی خاص خود را دارد و این مسئله در ذیل برهمکنش ذهن-ماده همچنان باز خواهد ماند.
۱۲.

علم دینی با رویکرد متافیزیک گرایانه: بررسی امکان و معناداری آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم دینی علم و دین رویکرد متافیزیکی گلشنی پایا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۲۲۸
هدف از این نوشتار بررسی معناداری و امکان علم دینی از منظر سازگاری میان متافیزیک دو حوزه علم و دین است. سعی شده است از دو روش تاریخی و تحلیل فلسفی به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا علم دینی علی الاصول امکان پذیر و معنادار است؟ در پاسخ به این پرسش ضمن تمایز قائل شدن میان ساحت علوم طبیعی از ساحت تکنولوژی از یک طرف و نیز از علوم انسانی و اجتماعی، خود را صرفاً به حوزه علم موسوم به طبیعی یا تجربی محدود نموده ام. بدین منظور در ابتدا به بررسی دیدگاه دکتر گلشنی به عنوان نظریه پرداز و مدافع مدل متافیزیک گرایانه علم دینی پرداخته و در مقابل به ملاحظات انتقادی دکتر پایا به ویژه در حوزه رابطه میان علم و متافیزیک پرداخته شده است که به زعم وی علم دینی ناسازگار تلقی می شود. با استناد به شواهدی از تاریخ علم و آموزه هایی برآمده از فلسفه علم، نتیجه می شود که علی الاصول علم دینی از منظر سازگاری متافیزیک های دو حوزه امکان پذیر است، هر چند علم غیر دینی و یا سایر انواع دیگر علم ها نیز امکان پذیر هستند. با این وصف امکان و تحقق علم دینی به رویکرد انتخابی ما در باب علم و به تعبیر دیگر به فلسفه علم ما بستگی دارد. همچنین با توجه به آن چه که از علم دینی مراد نمی شود به نظر می رسد که بکاربردن اصطلاح علم خداباورانه مناسب تر از علم دینی باشد.
۱۳.

فلسفة نانوتکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی هستی شناسی متافیزیک نانوتکنولوژی ارزش شناسی فلسفة نانوتکنولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱۷ تعداد دانلود : ۵۹۳
این مقاله که در جست وجوی یک فلسفة نانوتکنولوژی است، به تعاریف، زمینه های تاریخی، کاربردها و پیامدهای نانوتکنولوژی، و نیز به بررسی ارتباط آن با فلسفه، پرداخته است. هدف از این نوشتار برشمردن مسائل، موضوعات، و جایگاه فلسفی نانوتکنولوژی به مثابة شاخه ای از تکنولوژی است، که از سه منظر متافیزیکی (هستی شناختی)، معرفت شناختی (و روش شناختی)، و ارزش شناختی به آن نگریسته شده است. فلسفة نانوتکنولوژی حاوی برخی ورودی ها (مبانی) و برخی خروجی ها (پیامدهای) فلسفی است که هم فلسفة تکنولوژی به معنای عام را دربر دارد و هم به سبب ارتباط تنگاتنگ با علم نوین، برخی از آموزه های فلسفة علم و فلسفة علوم خاص، به ویژه فلسفة فیزیک، را هم در بر گرفته است.
۱۴.

رهیافت وحدت گرایانه و مکانیک کوانتوم استاندارد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وحدت گرایی بور هایزنبرگ مکانیک کوانتوم استاندارد (کپنهاگی)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸۴ تعداد دانلود : ۱۴۴۹
هدف از این پژوهش صورت بندی رهیافت وحدت گرایانه در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد در خلال سال های 1913 - 1927، با تمرکز بر دو فیزیک دان بنیان گذار این نظریه، بور و هایزنبرگ، است. به این منظور پس از ارائة تقریری از رهیافت وحدت گرایانه و بر شمردن انواع آن، به صورت بندی این رهیافت در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد که مشتمل بر ریشه ها، روش ها، و محتوای فیزیکی و پیامدهای آن در این دوره است می پردازیم.
۱۶.

اثرگذاری تکنولوژی بر دموکراسی: دموکراسی تکنولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصمیم گیری دموکراسی تکنولوژی دموکراسی تکنولوژیکی رویکرد تکنولوژیستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۹ تعداد دانلود : ۷۱۸
دو دیدگاه کلی در باب اثر گذاری تکنولوژی بر دموکراسی وجود دارد: دیدگاه نخست، تکنولوژی و یا مصادیقی از آن را برای دموکراسی تهدیدآمیز می داند و دیدگاه دوم، آن را زمینه و بستر مناسب تری برای دموکراسی تلقی می کند. هدف از این نوشتار، بررسی پیامد های اثر تکنولوژی بر دموکراسی است. در این نوشتار، اثرگذاری تکنولوژی ، با نگرشی تکنولوژیستی و فرهنگی ، بر چهار مولفه مقوم مفهوم دموکراسی به مثابه روش حکومت یعنی رویه تصمیم گیری، آدمیان به مثابه عناصر تصمیم گیرنده، جامعه دربردارنده افراد، و مفهوم تعین سرنوشت بررسی شده و استدلال می شود که در عصر تکنولوژیکی نوین، تکنولوژی به بخش جدایی ناپذیری از قوام مفهوم دموکراسی بدل شده است؛ به گونه ای که طرح برساخته «دموکراسی تکنولوژیکی» را ایجاب می نماید. این مفهوم، پرسش از تهدیدآمیز یا سودمندبودن تکنولوژی برای دموکراسی را تحت الشعاع قرار می دهد؛ بر این مبنا، طرح پرسش فوق هنگامی ارزشمند است که در جهت سازگار نمودن بیش تر تکنولوژی با دموکراسی باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان