فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۷٬۰۱۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با نگاهی انتقادی بر روایت های موجود از نحوه شکل گیری مدرنیته در معماری ایران، در تلاش است تا روایتی نو از طریق شناخت مولفه های موثر و تبیین نحوه تأثیر آنها بر این فرایند ارائه دهد. با توجه به یافته های اولیه به عنوان فرضیه تحقیق، می توان تحولات صورت گرفته در معماری آذربایجان در اوایل قاجار (قرن 19م) را هم راستا با فرایند شکل گیری مدرنیته در معماری ایران دانست. لذا سوال کلیدی پژوهش این است که تا چه میزان می توان آغاز ورود مفاهیم مدرن به معماری ایران را ناشی از درک نیاز به آن، توسط سران و سیاستمداران روشنفکر در آذربایجان دانست؟ این تحقیق به روش تفسیری- تاریخی با استناد به منابع دست اول، داده های جمع آوری شده را در سه مرحله (آگاهی یافتن از معماری نوین دنیا بخصوص جهان غرب، احساس نیازبه آن و اقدام مشابه) مورد تحلیل قرار داده تا به مرحله ی اشباع نظری متکی بر داده ها برسد. بر طبق این بررسی و تحلیل ها، عوامل زمینه ای (جنگ با روسیه و موقعیت ژئوپلیتیکی آذربایجان) و افرادِ تأثیرگذار (عباس میرزا، روشنفکران ایرانی اوایل قاجار، مشاوران خارجی و حتی فتحعلی شاه) در شکل گیری فرایند مدرنیته در معماری آذربایجان نقش اصلی را عهده دار بوده اند. پیامد این فرایند در دو بخش کلی اصلاح نواقص کاربری های موجود و ایجاد بناها با کاربری های جدید مورد نیاز در آذربایجان، بررسی و معرفی شده اند.
پدیدارشناسی زبان فضا در باغ ایرانی مبتنی بر مراتب وجودی انسان از منظر اسلام؛ نمونه موردی باغ دولت آباد یزد
حوزه های تخصصی:
سنجش میزان رضایتمندی از فضاهای شهری دوستدار کودک، (مطالعه موردی: پارک های شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دسترسی برابر به خدمات و عدالت بین نسلی به یکی از رویکردهای اصلی در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. در این میان، حمایت از کودکان و نیازهای آنها بویژه در طراحی فضاهای شهری از جایگاه ویژه ای در نظام مدیریت شهری برخوردار شده است. لذا در این پژوهش با هدف آگاهی از شاخص ها و اصول شهر دوستدار کودک، به سنجش میزان رضایتمندی کودکان از پارک های شهر بوشهر پرداخته شده است. بنابراین پارک های مادر، بن مانع، مرجان و شغاب به دلیل مراجعه بیشتر اهالی و بویژه کودکان، به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شده اند. در این نوشتار با استفاده از منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی و پرسشنامه به گردآوری اطلاعات پرداخته شده است و با روش تحلیل عاملی به شناسایی و تحلیل عوامل سازنده فضاهای شهری دوستدار کودک پرداخته شده است. حجم نمونه برای توزیع پرسشنامه ها 196 عدد بوده است که به تقریب 200 عدد (برای هر پارک 50 پرسشنامه) در نظر گرفته شده است. خروجی های مدل تحلیل عاملی نشان می دهد پنج عامل «سرزندگی»، «کارایی»، «امنیت»، «خوانایی» و «نظارت پذیری» در تبیین کیفیت پارک های دوستدار کودک نقش دارند که در این میان، میزان رضایتمندی کودکان از پارک مادر بیش تر از سایر پارک های مورد بررسی است و بعد از آن به ترتیب پارک های بن مانع، مرجان و شغاب قرار دارند. همچنین خروجی مدل رگرسیون خطی چندگانه بیانگر وزن و اهمیت بالای عامل «سرزندگی» بر رضایتمندی و علاقه کودکان به پارک های شهری است.
ارزیابی کیفیت شنیداری فضای شهری با استفاده از تکنیک صداپرسه (مطالعه موردی: خیابان امام خمینی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
45 - 58
حوزه های تخصصی:
کیفیت شنیداری در خیابانهای مرکزی شهری از عوامل تعیین کننده کیفیت کلی محیطی است که بر ادراک ذهنی کلی افراد از فضا تاثیر می گذارد اما امروزه غلبه اصوات ترافیکی سبب آزردگی شنیداری می شود. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت ادراک شنیداری خیابان امام خمینی تبریز از دید افراد پیاده بود. از تکنیک صداپرسه مبتنی بر استاندارد ISO12913-2 جهت ارزیابی ادراک ذهنی افراد (30 نفر) ازکیفیت شنیداری خیابان امام تبریز استفاده شد. خواسته شد تا افراد مسیر میدان فجر تا میدان شهید بهشتی صداپرسه انجام داده و در سه ایستگاه پرسشنامه مبتنی بر استاندارد را پر کنند. از میدان فجر تا چهارراه شریعتی ناخوشایند و در مابقی مسیر خوشایند ارزیابی شده است. عواملی چون تنوع کاربری و فعالیت، تنوع فضایی- کالبدی، تراز صدای پس زمینه و منابع صوتی آزار دهنده ترافیک- محور و گونه های معماری واجد ارزش، در ارزیابی ذهنی افراد تاثیرگذار بوده اند.
مقایسه بازآفرینی شهری و حفاظت شهری در گستره فرایند تغییر (از دیدگاه اندیشمندان معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
67 - 80
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : بازآفرینی شهری و حفاظت شهری، زاده تغییر در دو جریان حفاظت و توسعه هستند. هر دو رویکرد در طی دهه ها در تلاش برای نزدیک شدن به یکدیگر بوده، تغییر یافته و به تعریف امروزین خود رسیده اند. این نزدیکی تا به اندازه ای بوده که امروزه برخی این دو را یک رویکرد واحد و یکپارچه به شمار می آورند. از سوی دیگر برخی بالعکس، این دو را رویکردهایی متضاد می دانند که سمت وسویی متفاوت از یکدیگر را دنبال می کنند. پژوهشی که به روشنی این دو رویکرد را از یکدیگر بازشناسد و به تشخیص رابطه میان آنها پرداخته باشد و آنها را در فرایند تغییر در شهرها از یکدیگر تمییز دهد وجود ندارد.
هدف پژوهش : پژوهش حاضر در پی بازشناسی دو رویکرد بازآفرینی شهری و حفاظت شهری و مقایسه آنهاست. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش این گونه مطرح می شود که اهداف، مؤلفه ها و تعاریف دو رویکرد بازآفرینی شهری و حفاظت شهری چیستند و در گستره فرایند تغییر چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟ با انجام چنین پژوهشی می توان امیدوار بود که تعادلی سازنده تر در شهرها میان رویکردها برقرار شود.
روش پژوهش : در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کیفی انتخاب شده و از روش مطالعات مقایسه ای برای تحلیل ها و به منظور استخراج کدهای بازآفرینی شهری، حفاظت شهری و فرایند تغییر از کدگذاری انتخابی استفاده شده است. بدین منظور، با استفاده از روش مقایسه ای متغیرمحور، شباهت ها و تفاوت های بازآفرینی شهری و حفاظت شهری در هر بخش از جنبه های فرایند تغییر مورد تحلیل و مقایسه قرار می گیرند.
نتیجه گیری : نتایج تحقیق نشانگر آن است که بازآفرینی شهری و حفاظت شهری یک رویکرد واحد و یکپارچه نبوده و اهداف، تعاریف و مؤلفه های متفاوتی دارند. همچنین این دو رویکرد الزاماً متضاد نیستند و می توانند مکمل و همراستا باشند. علاوه براین، هردو به طور توأمان از مؤلفه های حفاظت و توسعه برخوردارند، اما تفاوت آنها در اولویت بندی توجه به این مؤلفه هاست.
بررسی تحلیلی-تطبیقی جایگاه معماری انتخاب در ارتقای ساخت و ساز پایدار و سیستم های رتبه بندی ساختمان سبز
حوزه های تخصصی:
صنعت ساخت و ساز نقش مهمی در ارتقای پایداری در مقیاس محلی و جهانی دارد. مصرف انرژی و مشکلات زیستمحیطی تنها بخشی از مسایل پایداری را به خود اختصاص می دهد. بیش از سه دهه است که کشورهای مختلف در جای جای کره زمین بر آن شدند تا برای حل مشکل ناپایداری که حوزه های مختلف اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی کره زمین را در برگرفته، راه چاره ای بیندیشند. یکی از راه حل ها طراحی سیستم های رتبه بندی ساختمان سبز بوده که کمک شایان توجهی به حل مشکلات نموده است. هدف این مقاله بررسی رابطه ی دوسویه بین طراحی معماری انتخاب و سیستم های رتبه بندی از یک طرف و تاثیر نوع معماری انتخاب بر نگرش افراد و سازمان ها از طرف دیگر است. در جهت پیشبرد این پژوهش ابتدا مطالعاتی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی در دو حوزه سیستم های رتبه بندی و معماری انتخاب انجام گردیده و در ادامه با بهره گیری از روش تحلیلی تطبیقی به ارزیابی ارتباط این دو پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که برای تحقق پایداری زنجیره ای طولانی از انتخاب ها و تصمیم ها بایستی برقرار گردد و جز با همیاری آحاد مردم و سازمان های مختلف این امر میسر نمی شود. اهداف تعریفی سازمان ملل در راستای توسعه پایدار همچون ریشه های یک درخت تنومند هستند که ثمره ی آن در صنعت ساختمان حوزه های متعددی اعم از انرژی، آب، اقلیم و غیره را در بر می گیرد که یک حرکت رفت و برگشتی عمودی باید در آن اعمال گردد تا نسل آینده قربانی خویشتن گرایی نسل کنونی نشود.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان(جهت و H/W) بر جذب تابش خورشیدی مسکن شهری اقلیم سرد همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
77 - 96
حوزه های تخصصی:
در اقلیم سرد، دسترسی ساختمان ها به نور خورشید بر اثر شاخص هندسه خیابان، برای کاهش بار گرمایشی، ضروری بوده و بر عملکرد حرارتی ساختمان ها موثر است. لذا هدف این مطالعه؛ ارائه نتایجی است که می تواند در طراحی بافت جدید شهرهای در حال توسعه، مورد استفاده قرار گیرد. روش تحقیق؛ کمی و در تحلیل یافته ها از روش های آماری استفاده شده است. این مطالعه در سه مرحله ی؛ (جهت، نسبت H/W و الگوی پیشنهادی) انجام شده است. استقرار شرقی–غربی 9/17 درصد جذب تابش بیشتر نسبت به جهات دیگر را دارد. میانگین جذب تابش در قطعات شمالی، بیشتر از جنوبی است و در خیابان ها با نسبت H/W پایین، میزان جذب تابش افزایش و یک همبستگی معکوس برقرار است. در الگوی پیشنهادی با افزایش عمق حیاط و ایجاد سایه بان افقی پنجره ها، برای قطعات شمالی و جنوبی افزایش 7/2 و 8/25 درصدی جذب تابش در زمستان و کاهش7/11 و 94/4 درصدی جذب تابش در تابستان رخ می دهد.
بررسی هم گرایی قیمت مسکن در شهرهای ایران (رویکرد پانل پویای فضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۵۶-۴۳
حوزه های تخصصی:
مسکن ازنظر اقتصادی یک کالا با ویژگی های خاصی است که آن را از سایر کالاها متمایز و تحلیل بازار آن (عرضه و تقاضا) را پیچیده می کند. نوسانات قیمت مسکن تأثیر بسیار مهمی بر اقتصاد ملی و منطقه ای دارد. نوسانات به طور بالقوه ممکن است بر مهاجرت و تحرک سرمایه میان مناطق اثرگذار باشند. بررسی ارتباط تعادلی بلندمدت بین قیمت های مسکن در همه مناطق کشور می تواند به این پرسش پاسخ دهد که آیا قیمت های مسکن همه مناطق هم گرا خواهند بود؟ این پژوهش به بررسی هم گرایی قیمت مسکن از روش های اقتصادسنجی فضایی و داده های پانل پویا در بین شهرهای ایران می پردازد. برای این منظور قیمت مسکن 31 شهر ایران از سال 1379-1397 موردبررسی قرار می گیرد. این مطالعه مبتنی بر این نظریه است که به واسطه مهاجرت، تبدیل دارایی و آربیتراژ فضایی، شوک های قیمت مسکن در یک منطقه می تواند اثر موجی بر دیگر مناطق داشته باشد. اگر این فرضیه قابل قبول باشد، باید نسبت های قیمت نسبی مناطق باثبات باشد. اگرچه در کوتاه مدت ممکن است اختلافی وجود داشته باشد ولی در بلندمدت باید هم گرا باشد. بنابراین، وقتی یک شوک قیمت مسکن به یکی از شهرهای ایران وارد می شود با توجه به اثر موجی این شوک در قیمت مسکن دیگر شهرها اثر می گذارد و نهایتاً قیمت مسکن تمام شهرها در بلندمدت هم گرا می شوند. در چنین حالتی با توجه به اینکه سیاست های برنامه ریزی منطقه ای آثار بلندمدت یکسانی برای همه مناطق دارد، سیاست گذاران اقتصاد کلان نمی توانند به طور مستقل قیمت های مسکن یک منطقه را کنترل نمایند. بااین حال سیاست های برنامه ریزی هنوز بر مسیر کوتاه مدت قیمت ها مؤثر است. نتایج نشان می دهد هم گرایی قیمت مسکن بین شهرهای ایران وجود دارد و همچنین آثار فضایی در هم گرایی قیمت مسکن شهرها تأثیرگذار است و نتیجه فرضیه اثر موجی را در هم گرایی قیمت مسکن مناطق تأیید می کند. در چنین حالتی سیاست های برنامه ریزی منطقه ای آثار بلندمدت یکسانی برایهمه مناطق خواهد داشت. طبقه بندی JEL: C33, C40, O18, R12, R23, R30
تبیین رویکرد شناختی-فرهنگی در انطباق با رویکردهای تکوینی به معنا در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
87 - 100
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه معنای محیط از مهم ترین موضوعات شهرسازی بوده و مکاتب فکری معاصر همواره به دنبال نظریه پردازی «ماهیت معنا و فرایند تکوین آن» در فضاهای شهری هستند. به نظر می رسد این مکاتب به دلیل فقدان ظرفیت لازم جهت بهره مندی از ابتکارات سایر حوزه های علمی و همچنین نگاه تک سطحی به معنا، با کاستی هایی همراه هستند. به دلیل ماهیت میان رشته ای شهرسازی، بهره گیری از علوم مرتبط با ساختارهای شناختی و ادراکی فرد مانند علوم شناختی برای تبیین فرایند تکوین معنا در فضای شهری، ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف این نوشتار تعمیم کاربست مفاهیم مرتبط با شناخت انسان و محیط در حوزه علوم شناختی به حوزه مطالعات محیطی از جمله شهرسازی و کاهش خلأ موجود در مطالعات نظری میان رشته ای بین این دو حوزه است. روش: روش تحقیق در این مقاله، تطبیقی - تحلیلی است که با تبیین جایگاه رویکرد شناختی-فرهنگی در مقایسه با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا در حوزه مطالعات شهری، انجام می شود. یافته ها: رویکرد شناختی-فرهنگی به لحاظ معرفت شناسی و عوامل تکوین معنا در فضاهای شهری با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا متمایز می شود. به لحاظ معرفت شناسی در رویکرد شناختی-فرهنگی، معنا را به طور هم زمان در دو سطح فراگیر با ذهنیت فرهنگی و در سطح خاص با رویه های فرهنگی بازتولید می شود. قابلیت های شناختی-فرهنگی فضای شهری، تجربه شناختی-فرهنگی فرد از فضای شهری و نحوه در دسترس بودن/دسترس پذیری در یک موقعیت خاص عوامل تکوین معنا در رویکرد شناختی-فرهنگی هستند. نتیجه گیری: رویکرد شناختی-فرهنگی به عنوان رویکرد پیشنهادی پژوهش با نگاهی چندسطحی و موقعیتی به معنا، کاستی های موجود رویکردهای پیشین همچون نگاه تک سطحی به مطالعه معنا در مطالعات شهری را پوشش داده و شهرسازی را به عنوان دانش موقعیت مند فرهنگی معرفی می نماید
Analysis of the Effects of Social and Economic Factors on Energy Consumption, with Emphasis on Family Travel Patterns (Case S tudy: Malek-Shahr and Amir-Arab Neighborhoods in Isfahan)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۴ - Serial Number ۴۶, Autumn ۲۰۲۲
17 - 26
حوزه های تخصصی:
The transportation sector, which is affected by travel patterns, has a significant stake in energy use; these patterns depend on a variety of factors including social and economic factors. The purpose of this paper is to examine the effects of social factors and economic factors on energy consumption, with an emphasis on family travel patterns; for this purpose, the Malek-Shahr and Amir-Arab neighborhoods in Isfahan, Iran, were selected as the research cases. A mixed-paradigm methodology (the qualitative research methodology paradigm and non-experimental research methodology from the quantitative research methodology paradigm) was used. The required information needed to examine the measures and the related factors was obtained by documentation and field study i.e. observation and questionnaire; In addition, the Mann-Whitney U test was used to examine the significant differences between the neighborhoods considering social, economic and travel pattern variables. Also, factor analysis and regression were applied in order to carry out path analysis and explain how the factors and variables were related to each other. The results indicate that the Malek-Shahr neighborhood has a significantly better social and economic status and more arbitrary travel patterns in comparison with the Amir-Arab neighborhood. It was also found that in both neighborhoods, there was no significant relationship between the social factor and the travel patterns while the economic factor played a major role in this respect; this was more pronounced in the Amir-Arab neighborhood that is afflicted by a lower economic status.
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزه های تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
بررسی تأثیر استفاده از نانوذرات فوتوکاتالیست TiO2 (تیتانیم دی اکسید) در دیوارنگاری های بزرگراه های شهری؛ نمونه مطالعاتی: دیوارنگاری های بزرگراه امام علی (ع) شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
109-95
حوزه های تخصصی:
اهداف: خیابان ها و بزرگراه های شهری جلوه گاه محیط بصری به شمار می روند و جداره آن ها اصلی ترین عنصر اثر گذار بر کیفیت محیط شهری است. ازیک طرف ، دیوارنگاری به عنوان یک هنر شهری می تواند نقش مؤثری در ارتقاء کیفیت جدار ه ها ایفا کند و از طرف دیگر، نگهداری جداره های دارای دیوارنگاری یکی از چالش های اساسی برای مدیران شهری به لحاظ اقتصادی و نیروی انسانی محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه راهکاری جهت نگهداری کیفیت جداره در بزرگراههای شهری دارای دیوارنگاره است. ابزار و روش ها: این پژوهش به بررسی تأثیر استفاده از مصالح دارای نانوذرات فوتوکاتالیست TiO 2 به منظور حفظ و نگهداری دیوارنگاره ها در بزرگراه های شهری پرداخته است. بدین منظور هزینه اجرای دیوارنگاری با مصالح خودتمیز شونده و غیرخودتمیز شونده در مقابل هزینه تمیز کردن جداره درمدت10سال مورد بررسی قرار گرفت. این مقایسه در جداره بزرگراه امام علی تهران انجام گردید. یافته ها: ارزیابی هزینه ها نشان می دهد استفاده از رنگ ها و پوشش های خودتمیز شونده حاوی تیتانیوم دی اکسید، نیاز به تمیز کردن جداره را در طول زمان کم می کند و این موضوع نه تنها منجر به کاهش هزینه های اقتصادی و نیروی انسانی خواهد شد بلکه همواره جداره شهری بزرگراه تمیز مانده و کیفیت محیط شهری ارتقاء می یابد. نتیجه گیری: نانوذرات فوتوکاتالیست TiO 2 افزایش طول عمر دیوارنگاره ها و کاهش هزینه نگهداری از آنها را در کنارهم قرارداده است و این یک راه حل امیدوارکننده است که می تواند آرمان مدیران شهری را در حفظ کیفیت جداره های شهری تحقق بخشد.
تاثیر تناسبات کالبدی بر عملکرد حرارتی ایوان ها در بافت تاریخی شیراز مبتنی بر بهبود شاخص آسایش حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
27 - 52
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی یکی از شاخص ترین واکنش های محیطی است که با افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی بر محیط زیست پیرامونی خود تاثیر گذاشته است. لذا آسایش حرارتی در چنین محیط انسان سازی تحت تاثیر شرایط اقلیمی پیرامونی خودقرار گرفته است. بازجست راهبردهای بوم گرایانه از مهمترین اهداف این تحقیق در کاهش دمای محیطی بوده است. تناسبات عناصر اقلیمی در بدنه نما همچون ایوان ها، تاثیرات بارزی بر کاهش دما بر محیط اطرافشان داشته اند. در این راستا 4 ایوان با 4 جهت جغرافیایی در 3 خانه بافت تاریخی شیراز انتخاب شدند . این پژوهش با رویکردی کمی از روش میدانی جهت برداشت داده های آب و هوایی ، مولفه های فیزیکی و شبیه سازی توسط نرم افزار بهره برده است. نتایج مستخرج از آزمایش های تجربی که توسط دستگاه هایی هم چون ترموهیگرومتر و ترموپیرومتر بر روی نقاط مدنظر انجام شده، توسط نرم افزار Envi-met صحت سنجی شده است. در انتها با نرم افزار Bio-met شاخص آسایش حرارتیPET تعیین شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که با توجه به تفاوت میانگین شاخص PET ایوان و حیاط خانه ها ، تعدیل گر ایوان بر این شاخص تاثیر بیشتری نسبت به حیاط داشته است، لذا متغیرهایی نظیر عرض ایوان، مساحت گشایش فضایی در نما و ارتفاع از سطح حیاط با توجه به جهت جغرافیایی حائز اهمیت بوده اند. با افزایش عرض بازشوها و افزایش ارتفاع از سطح حیاط و به دنبال آن دوری جستن از بازتاب های دمایی، در ایوان ها شرایط دمایی بهینه تری تجربه شده است.
برنامه ریزی شهر اسلامی در میانه ی دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
51-43
حوزه های تخصصی:
مواد و روش : با فروریختن معرفت شناختی و حرفه ای برنامه ریزی عقلانی-تکنوکراتیک، نظریه برنامه ریزی شهری ظرفیت نظری تازه ای برای در نظر گرفتن و تحلیل تحولات جامعه شناختی شهر و تأثیرات گفتمان های مختلف در شکل دادن به فضاهای شهری پیدا کرده است. بر پایه این درک پسامدرن از برنامه ریزی شهری ذیل یکی از میدان های استراتژیک جامعه شناسی ایرانی یعنی میدان «جنسیت و الهیات»، فضای شهری آماج دو دسته نیروهای اجتماعیِ زنانه و الهیات حکمرانی جنسیتی متناسب با آن قرار گرفته است. هدف: این مقاله پس از مرور تحول مذکور در حوزه نظریه برنامه ریزی، خواهد کوشید که نظریه جامعه شناختی «زنانه شدن شهر» نعمت الله فاضلی را در زمینه گفتمان های الهیاتی حکمرانی فضای جنسیتی شهری پس از پیروزی انقلاب قرار دهد. یافته ها: ازنظر الهیاتِ برنامه ریزی شهری به نظر می رسد که باید میان دو گفتمان «حجاب» ( veiling ) و «عفاف» ( piety ) درون رخداد انقلاب اسلامی 57 تمایز قائل شد: گفتمان سنتی حجاب که به خانه نشین کردن زنان و تک جنسیتی کردن فضاهای عمومی نظر دارد و گفتمان انقلابی عفاف که از حضور زنان در عرصه عمومی و سلامت اخلاقی و عاری از تعرضات و ابژه سازی جنسی در روابط مدنی و پایاپای میان زن و مرد دفاع می کند. نتیجه گیری: این دو گفتمان نتایج به کلی متفاوتی در برنامه ریزی فضاهای شهری پس از انقلاب بر جای نهاده که یکی از نمونه های مهم آن تفاوت میان حضور برابر زنان و مردان در «رواق امام خمینی» حرم مطهر رضوی در مقایسه با طرح کلی مستوری و حاشیه نشینی زنان در بخش سنتی حرم و معماری سنتی و معمول مساجد است که به خوبی بر رقابت میان دو گفتمان الهیاتی حجاب و عفاف در برنامه ریزی فضاهای شهری و مواجهه مثبت یا منفی با زنانه شدن محیط های شهری دلالت دارد.
سنجش و بررسی تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، نمونه موردی: کوی نو بنیاد(برج های ASP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
96-69
حوزه های تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر، مطالعه درباره ی مفاهیم تاب آوری در مناطق مختلف شهری در مقیاس های مختلف، توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات بسیار کم می باشد. به ویژه در شهر تهران که به یک باره از دوره سنت وارد دوره مدرن شده است این موضوع می تواند مورد توجه قرار گیرد. روش ها: در پژوهش کنونی ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای در این زمینه، آیتم های مربوط به تاب آوری های کالبدی محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، استخراج گردید. سپس در این مجتمع ها حالت های متعددی از این نوع تاب آوری ها وجود دارد که با مطالعه و طبقه بندی آن ها می تواند به میزان مطلوبیت این مجتمع ها دست یافت. نمونه موردی مورد مطالعه در این پژوهش، مجتمع مسکونی کوی نوبنیاد می باشد، زیرا بااینکه سال ساخت آن بالای آن، از محبوبیت بسیاری برخوردار است. این پژوهش با روش تفسیری و در قالب تحلیل کیفی و کمی صورت پذیرفته است. پرسشنامه که در مورد سنجش میزان تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی میان ساکنین این مجتمع توزیع گردید. یافته ها: از یافته های این پژوهش می توان دریافت که مجتمع کوی نوبنیاد (برج های آ.اس.پ) علی رغم قدمت بالای آن، میزان تاب آوری متوسط تا زیاد دارند. نتیجه گیری: با بررسی انجام شده، می توان الگوهای استفاده شده در این مجتمع را که باعث ماندگاری، محبوبیت و تاب آوری بالای آن شده، در طراحی مجتمع های مسکونی مدرن به کاربرد تا بتوانیم ساختمان های ماندگار داشته باشیم.
الگوی گفتمان طراحی شهری مشارکت محور با رویکرد آموزش شهروندی(مطالعه موردی: بافت تاریخی کازرون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
126-114
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: الگوی گفتمان طراحی مشارکت محور در دنیا به عنوان راه حلی برای بازطراحی بافت های شهری مطرح می شود. تخریب های گسترده در بافت های تاریخی ایران به علت عدم پیاده سازی گفتمان طراحی شهری است. هدف: این پژوهش به کشف الگوی گفتمان سازی در طراحی مشارکت محور با رویکرد آموزش شهروندی در بافت تاریخی کازرون می پردازد. روش: رویکرد پژوهش کیفی و با دسته بندی خوشه های جامعه مشارکت کننده و نمونه گیری گلوله برفی در 3 دسته باز، محوری و گزینشی کدگذاری شده، سپس با تکنیک تحلیل محتوا تفسیر شده است. یافته: مقولات مستخرج از مصاحبه ها در 7 عامل محوری و در 2 دلیل گزینشی شامل ناآگاهی ساکنان و مدیریت شهری نادرست قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به عوامل مؤثر در ناآگاهی شهروندان (عدم شناخت ویژگی های بافت، عوامل اجتماعی و اقتصادی) طراح شهری به عنوان تسهیل گر ابتدا با هدف آگاهی مشارکت کنندگان از بافت تاریخی و ایجاد زمینه مشارکت محوری به آموزش شهروندی پرداخته سپس با آموزش مقدماتی طراحی شهری به تبدیل نظر به ایده مشارکت کنندگان کمک می کند. سپس ایده ها را تعدیل و به صورت سیاست های یکپارچه و جامع مدون نموده و به مدیریت شهری برای ابلاغ سیاست های اجرایی طراحی شهری مشارکت محور و حل مشکلات ناشی از سیاست های نادرست در زمینه مدیریت شهری، اقتصادی، طراحی و امنیت کمک می کند.
تحلیلی بر تاثیر فعالیت های اقتصادی معاصر بر سازمان فضایی بازار بزرگ تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
143 - 163
حوزه های تخصصی:
بازارهای سنتی، در پی سرعت تغییر و تحولات فعالیت های اقتصادی معاصر ناشی از مدرنیزاسیون، با دگرگونی های بسیاری همراه بوده اند. این مساله، تغییر سازمان فضایی بازارها را در پی داشته است. بازار سنتی تبریز نمونه ای از این موارد می باشد. فرضیه پژوهش این است که فعالیت های اقتصادی معاصر بر سازمان فضایی بازار سنتی این شهر تاثیر شگرفی داشته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی با راهبرد منطق پس کاوی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و مشاهدات عینی در پی درک این مسله و نحوه ی کنترل برخی از پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و فیزیکی آن است. مطالعات نشان می دهد که بازار تبریز از اواخر قاجار، با تحول در نوع و شیوه ی فعالیت های اقتصادی جدید و رشد فیزیکی به تبع افزایش جمعیت و مهاجرت، شاهد ورود و حضور انبوه کالاهای تولیدی و وارداتی و نیز شهرسازی مدرن بوده به گونه ای که سازمان یابی فضایی بازار، توان پاسخ به این حجم از بازار کالا و خدمات را نداشت. این حجم از تولید و عرضه، تناسب فضاهای بازار را دچار شکاف کرده و موجب تضعیف مبادلات آن در سطح منطقه و شهر شد. ساختار قدیمی بازار نیز با توجه به نیازهای نوین دچار تغییراتی گاه جدی گردید که به متروکه شدن پاره ای از فضاها و عناصر شاخص و اضافه شدن فضاهای ناهمگون انجامید. این مساله در مواردی به از بین رفتن سلسله مراتب و الگوهای فعالیتی و کالبدی در بازار و ایجاد الگویی در پیرامون آن شد که هم پیوندی لازم را برقرار نمی ساخت. ازاین رو، ضمن شناخت بازار و ارتباط فضایی با اطراف، مدیریت تکنولوژی و نوآوری با بهره گیری از روش ها و ابزار کارآمد، مدیریت منابع انسانی و نهایتاً مدیریت پروژه در قالب طرح هایی چون ساماندهی اقتصادی و اجتماعی و کالبدی بازار و یا طرح های متداول شهرسازی چون احیا بافت تاریخی با توجه به واقعیات منطقه ای می توانند راهکارهای مناسبی در حفظ و ارتقای سازمان فضایی بازار باشند.
بررسی نقش کیفیت زندگی و فضاهای بی دفاع شهری در گرایش به خشونت های شهری (مورد مطالعه: جوانان شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
147 - 162
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: توجه به کاهش ناامنی های شهری از جمله مسایل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اجتماعی است. جرم و خشونت شهری از جمله عواملی هستند که باعث تضعیف امنیت در شهرها می شوند. خشونت شهری یکی از آسیب های اجتماعی است که با بررسی آن می توان به وضعیت سلامت اجتماعی در یک شهر پی برد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه کیفیت زندگی شهری و فضاهای بی دفاع شهری با گرایش به خشونت های شهری است. روش: روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را جوانان 18 تا 35 سال شهر رشت شامل 224203 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توزیع گردید. مفهوم کیفیت زندگی شهری با بهره گیری از پژوهش ربانی خوراسگانی و کیانپور (1386)، فضاهای بی دفاع شهری و خشونت شهری نیز با استفاده از پرسشنامه استاندارد سنجیده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گردید. یافته ها: بین کیفیت زندگی شهری و خشونت شهری و ابعاد آن (خشونت اجتماعی، خشونت روانی، خشونت فیزیکی و خشونت اقتصادی) همبستگی معنادار معکوسی وجود دارد. اما بین فضاهای بی دفاع شهری و خشونت شهری و ابعاد آن (خشونت اجتماعی، خشونت روانی، خشونت فیزیکی و خشونت اقتصادی) همبستگی مستقیمی وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از مدل معادلات ساختاری، کیفت زندگی شهری به مقدار 18/0- بر خشونت شهری تأثیر دارد؛ به طوری که با افزایش کیفیت زندگی شهری، گرایش به خشونت شهری کاهش می یابد. همچنین تاثیر فضاهای بی دفاع شهری بر گرایش به خشونت شهری برابر با 28/0 است؛ به نحوی که افزایش دسترسی به فضاهای بی دفاع شهری، گرایش جوانان به خشونت شهری افزایش می یابد. کلید واژه ها: کیفیت زندگی شهری، فضاهای بی دفاع، خشونت، شهر رشت.
تحلیل شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در یک شهر میراث جهانی (مورد پژوهشی: شهر تاریخی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
145 - 179
حوزه های تخصصی:
شهر تاریخی یزد، بخشی از شهر یزد است که به عنوان اولین بافت شهری از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. ازآنجایی که این محدوده با چالش های متعدد ناشی از ناهماهنگی مابین سازمان ها و نهادهای ذی نفوذ در مدیریت شهری روبه روست، شناسایی شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد می تواند به بهبود وضعیت آن کمک کند. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا پنل خبرگان با حضور 5 نفر از مسئولان و مدیران شهری فعلی و اسبق شهر یزد تشکیل شد تا چالش های پیش روی عوامل مؤثر در بافت تاریخی شهرهای ایران تدقیق گردند. پس از جمع بندی، تعداد 48 شاخص به دست آمد که مطابق با ماهیت ابعاد مدیریت یکپارچه شهری دسته بندی شدند. این شاخص ها در قالب یک پرسشنامه با طیف لیکرت 5 گزینه ای، بین 32 نفر از مسئولان و مدیران شهری باتجربه شهر یزد که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، توزیع گردید. ساختار نظری مفروض تحقیق با استفاده از نرم افزار SmartPLS 3 مورد برازش قرار گرفت. با توجه به ضرایب مسیر، ارتباط مستقیم و معنی داری میان ابعاد مختلف یکپارچگی درون سازمانی، نهادی، برنامه ای، ساختاری/قانونی، عمودی و میان سازمانی با مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد وجود دارد و 41 شاخص در این رابطه مؤثر تشخیص داده شدند. در نهایت، راهکارهایی به منظور ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد پیشنهاد شد.
تأثیر تناسب فضای بسته به نیمه باز در بهره گیری بهتر از شرایط اقلیمی در خانه های مناطق ساحلی و کوهپایه ای شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۳۲-۱۷
حوزه های تخصصی:
استان گیلان با داشتن اقلیمی معتدل و مرطوب، نسبت به دیگر اقلیم های ایران به محدوده آسایش نزدیک تر است؛ افزون بر آن، بهره گیری از مؤلفه های تابش، باد، بارش و رطوبت در ساماندهی فضایی خانه های بومی، منجر به شکل گیری فضای نیمه باز در کنار فضای بسته شده است. به طورکلی قرارگیری فضاها در این اقلیم به گونه ای است که مرز مشخصی میان آن ها نیست. در خانه های بومی این مناطق از دیرباز شیوه ساخت و تناسبات در هر یک از چهار پهنه اقلیمی ساحلی، کوهپایه ای، دشت و کوهستان وجود داشته است که با بهره گیری از سامانه های غیرفعال، ایجاد مکانی برای زیستن آسوده، ممکن می شد. لذا در شرایط فعلی و با توجه به وضعیت نامطلوب زیست محیطی و کمبود انرژی در دنیا، این نوع از طراحی حائز اهمیت است. این مقاله با هدف بهره گیری بهتر از شرایط اقلیمی در طراحی خانه در پی پاسخ به این پرسش است که چه رابطه ای میان نسبت فضای بسته و نیمه باز با محدوده آسایش وجود دارد؟ و چه نسبتی از دو فضای نیمه باز و بسته در خانه های مناطق ساحلی و کوهپایه ای، به محدوده آسایش نزدیک تر است؟ این پژوهش از نوع همبستگی است؛ روش پژوهش در گام گردآوری داده ها مشاهده، و نمونه گیری میدانی، و در گام داوری، تحلیل داده ها و استدلال استقرایی است. مقاله، نخست به بررسی و تحلیل چگونگی تأثیر مؤلفه های اقلیمی بر بهینه سازی آسایش خانه ها می پردازد؛ سپس با نمونه گیری تصادفی، رابطه میان نسبت فضای بسته به نیمه باز را با محدوده آسایش در خانه های دو منطقه تحلیل و ارزیابی می کند. نتیجه مقاله این است که فضای نیمه باز درصد قابل توجهی از مساحت خانه ها را در نواحی ساحلی و کوهپایه ای به خود اختصاص داده است. تفاوت در پهنا، طول و ارتفاع و نیز جهت گیری ایوان در این دو پهنه ناشی از تفاوت در خرده اقلیم این دو پهنه است، و معماری بومی این منطقه توانسته با هماهنگ سازی خود با شرایط اقلیمی ویژه هر پهنه به بهبود آسایش گرمایی ساکنان خانه ها کمک رساند. در خانه های کوهپایه ای تناسب فضاهای بسته به نیمه باز به طور متوسط 63/3 و در خانه های ساحلی این تناسب 47/1 است. بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که اگر این نسبت در خانه های معاصر رعایت شود، آسایش بیشتری پدید می آید.