فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
دانش آموزان هر کشوری، نسل آینده آن کشور را رقم می زنند. از این رو، هر کشوری می تواند از راه های گوناگون، برنامه ها و تصمیم گیری های خود را برای دانش آموزان منتشر کند (رمزگذاری)؛ یعنی پیام هایی که از طریق متون درسی، مصوّبه های آموزشی و تصاویر کتاب های درسی به دانش آموزان منتقل می شود، می تواند از سوی دانش آموزان به روش های مختلفی قرائت شود (رمزگشایی). در پژوهش حاضر، هدف، بررسی نابرابری نقش های جنسیتی در میان تصاویر کتب درسی است. در هر کشوری، گفتمانی خاص وجود دارد که همه اصول، قوانین، ارزش ها و هنجارها از آن منبعث می شود. کتب درسی یکی از ابزارهای لازم برای انتقال این گفتمان به مخاطبان است. به همین منظور، تصاویر کتاب های درسی مقطع دبستان و راهنمایی ایران و سوریه با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مقایسه شده است. داده ها بیانگر آن است که حدود 60 درصد تصاویر مربوط به جنس مذکر و حدود 40 درصد آنها مربوط به جنس مؤنث است. جنس مؤنث بیشتر در سنین کودکی به تصویر کشیده شده است و در سنین بالاتر در نقش مادری، معلمی و پرستاری قرار گرفته اند؛ ولی جنس مذکر بیشتر در سنین جوانی نمایش داده شده اند که عهده دار مشاغل تخصصی، سخت، حرفه ای، تولیدی و خدماتی هستند. با این وصف، زنان با به دست آوردن قدرت تولید مادی می توانند با دنیای مردان رقابت کنند. هرچند در سال های اخیر حرکت هایی در جهت برابری جنسیتی صورت گرفته است؛ اما هنوز چرخه تحلیل به طرف مردان سنگینی می کند.
تبیین جامعه شناختی مشارکت ورزشی زنان با تأکید بر هنجارهای جنسیتی (مورد مطالعه: زنان استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایشی و با هدف توصیف و تبیین رابطه بین هنجارهای جنسیتی و مشارکت ورزشی زنان انجام گرفت. داده های مورد نظر از طریق پرسشنامه، جمع آوری، استخراج و تحلیل شد. جامعه آماری تحقیق نیز شامل زنان 19 سال و بالاتر استان ایلام با حجم نمونه 500 نفر بود. نمونه ها از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، شناسایی و داده ها از آن جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون مدل تحقیق از رگرسیون تک متغیره و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos استفاده گردید. نتایج تحقیق، حاکی از این است که هنجارهای جنسیتی با 591/0، درآمد با 40/0 و تحصیلات با 355/0 رابطه معناداری با مشارکت ورزشی زنان دارند و در مجموع به طور معناداری تا 42/0 از واریانس مشارکت ورزشی زنان را تبیین می کنند.
ملاحظات قومی مذهبی نگرش جنسیتی در شهرستان بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با تفاوت های قومی مذهبی نگرش های جنسیتی بررسی شده است. برای سنجش نگرش های جنسیتی از گویه های پنج گانه اگموند و همکاران (2010) استفاده شده است. جامعه آماری شامل افراد 15 ساله و بالاتر شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی، مشتمل بر پنج گروه قومی (تات، ترک، ترکمن، کرد و فارس) و دو گروه مذهبی (شیعی و سنی) هستند. مطابق نتایج، اگرچه گروه قومی تات بیش از سایر گروه های قومی، به ویژه ترکمن ها، دارای نگرش جنسیتی غیرسنتی هستند، در بین تمامی گروه های قومی نوعی نگرش غیرسنتی کمابیش غالب است. علاوه بر این، مردان شیعی و سنی مذهب دارای نگرش های جنسیتی کمابیش مشابهی هستند، درحالی که نگرش جنسیتی زنان شیعی و سنی مذهب با همدیگر متفاوت است، برای نمونه، زنان شیعی مذهب بیش از زنان سنی مذهب دارای نگرش مثبت به اشتغال زنان هستند. در مجموع، یافته های تحقیق را می توان در دو نکته اصلی و کلی خلاصه کرد: همگرایی نگرش های جنسیتی غیرسنتی و نقش تعیین کننده متغیر جنسیت در کشف و شناخت دقیق تر تفاوت های قومی مذهبی مرتبط با نگرش های جنسیتی.
پوشش زنان و دلالت های معنایی آن (مطالعه موردی: زنان جوان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی ژرف نگرانه دلالت ها و معانی پوشش زنانه در یک فضای اجتماعی/ فرهنگی خاص است. فضا این پژوهش شهر کرمانشاه است که تنوع قومی/ مذهبی و قشربندی اجتماعی پیچیده ای دارد. این پژوهش، در بخش رویکرد نظری، کوشیده است با کمک مجموعه ای از مفاهیم نظریِ بیان شده مرتبط با این موضوع از سوی برخی جامعه شناسان (گیدنز، زیمل، گافمن)، گونه ای صورت بندی مفهومی/ نظری از موضوع پوشش و بدن ارائه دهد. با اینکه این مفاهیم متعلق به سنت های نظری متفاوتند بنابراین درآمیختن آنها بدون دشواری و تناقض نیست؛ در نقش مجموعه سازه های نظریِ روشنگر می توانند در کنار هم بر جنبه های مختلف پدیده موضوع پژوهش پرتو افکنند. روش پژوهش به کاررفته، کیفی نظریه پردازی داده محور یا همان نظریه مبنایی است که در آن از فن مصاحبه عمیق فردی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. نمونه پژوهش براساس تلفیقی از دو شیوه نمونه گیری هدفمند (با معیار حداکثر تنوع) و نظری (با معیار اشباع نظری) انتخاب شده است. براساس نتایج پژوهش پوشش از دیدگاه زنان مختلف، دلالت و معنای یکسان ندارد. درمجموع داده های تولیدشده در قالب 138 مفهوم، 31 موضوع عمده، 7 موضوع محوری (که مبنای خط سیر ما را در پژوهش است) و یک هسته مرکزی کدگذاری شده اند. موضوع های عمده عبارتند از: پوشش رفتاری فراتر از حجاب، پوشش میانجی هویت یابی و تمایزبخشی، پوشش به مثابه مدیریت بدن و نماد بازاندیشی، پوشش در نقش بخشی از فرآیند زیبایی شناختی بدن، پوشش در کشاکش الزام های ساختاری و انتخاب های فردی و پوشش در نقش حفاظ امنیتی. موضوع نهایی پژوهش نیز پروبلماتیک شدن پوشش است که موضوع های دیگر حول آن شکل گرفته اند و بیانگر دلالت های متفاوت پوشش از دیدگاه زنان نمونه پژوهش، در نقش کنشگران زمینه پژوهش هستند.
معرفی و نقد کتابِ گزارش وضعیت اجتماعی زنان در ایران (1380-1390)
حوزه های تخصصی:
مسائل زنان، همانند مسائل بسیاری از گروه های خاص و آسیب پذیر در جامعه ایران، تنها چند دهه است که هدف تأمل و بحث قرار گرفته است. در این میان، پژوهش های اندکی را می توان یافت که فرصت و امکان خوبی برای ارائه بحث های راهگشا فراهم آورده اند. کتاب گزارش وضعیت اجتماعی زنان، به منزله کوششی درجهت شناخت وضعیت زنان در دهه 1380، یکی از این نوع اقدامات موفق به شمار می آید. این مجموعه دومین اثر ملی مؤسسه رحمان (رشد، حمایت، اندیشه) است که از سال 1386 با هدف شناخت علمی و رصد آسیب های اجتماعی ایران و آینده نگری درباره آن تشکیل شده است. اثر نخست این مؤسسه، کتاب گزارش وضعیت اجتماعی ایران[1] است که بررسی مسائل زنان و برخی گروه های آسیب پذیر دیگر را در اولویت قرار داده است. کتاب گزارش وضعیت اجتماعی زنان در ایران (1380-1390) در سال 1394 به کوشش نشر نی منتشر شد و در سال 1395 به چاپ دوم رسید.
این کتاب به همت فاطمه جواهری، مدیر طرح، و با گردهم آمدن چهل نفر از پژوهشگران و استادان دانشگاه درباره 24 موضوع مربوط به زنان تدوین شده است. این نوشتار بر آن است تا به اختصار نشان دهد که این کتاب چه تصویری از وضعیت و مسائل زنان ایران ترسیم کرده است و با دیگر آثار منتشرشده درباره زنان چه تمایزهایی دارد.
[1] این گزارش به همت دکتر سعید مدنی و همکاری پژوهشگران و صاحب نظران به نام کشور در سال 1390 منتشر شده است.
بازنمایی طلاق در سینمای دهه هشتاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، هدف ما پاسخ به این پرسش اساسی است که فیلم های سینمایی دهه هشتاد شمسی طلاق را چگونه بازنمایی و برساخت کرده اند؟ این پرسش در چارچوب نظریه بازنمایی مطرح شده و برای پاسخ به آن، 21 فیلم تولید شده در این دهه که مسئله طلاق محور اصلی روایت شان بود، به روش تحلیل محتوا بررسی شده است. یافته های مقاله نشان می دهد که فیلم های سینمایی ایرانی در خلال روایت های خود، کوشیده اند نوعی شناخت و دانش عامه پسند دربارة طلاق در دسترس مخاطبان قرار دهند و این پدیده و آسیب های ناشی از آن را تبیین کنند. فیلم های ایرانی، هم اطلاعاتی زمینه ای همچون ترکیب سنی و جنسی، طبقه اجتماعی، وضعیت شغلی آسیب دیدگان از طلاق ارائه می کنند و هم اطلاعات مختلفی دربارة روابط اجتماعی و خانوادگی، نگرش ها، شیوه های زندگی و آسیب های اجتماعی آنها به دست می دهند. همچنین تولید کنندگان آنها اغلب کوشیده اند تبیینی از طلاق شخصیت های خود ارائه کنند.
مطالعة فرهنگ لالایی، شعر و ضرب المثل در گویش قوم لر با تأکید بر نشانه های تفکیک جنسیت (مورد مطالعه: دو محلة شهرستان بروجرد از استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری نقش جنسیتی افراد یک جامعه، متأثر از دو امر فرهنگی و بیولوژیکی است. لالایی ها و ضرب المثل ها به عنوان جزئی از فرهنگ عامه که با نقش های جنسیتی و الگوهای فرهنگی رابطه دارند، نقش مهمی در این امر ایفا می کنند. این پژوهش، گزارشی از لالایی ها، شعرهای محلی، ضرب المثل ها و تبیین رابطه شان با الگوهای زنانه- مردانه یا پسرانه- دخترانه است که قوم ایرانی لر، مخصوص مذکر یا مؤنث به کار می برد. بررسی سهم لالایی، شعر و ضرب المثل در شکل گیری فرهنگ و آداب و رسوم هر قوم، علت و اهمیت این پژوهش و احتمال امحای آن ها، ضرورت چنین پژوهشی را نشان می دهد. در این نوشتار، قلمرو تحقیق محلة صوفیان و دودانگه در شهرستان بروجرد و جامعة آماری 45 نفر بروجردی و 5 نفر از اعضای انجمن بروجردی های مقیم تهران است. پرسش های پژوهش مربوط به ضرب المثل ها و لالایی ها یا شعرهایی با موضوع جنسیت است؛ برای مثال، بررسی می شود که چه کسانی با چه اهدافی از آن ها استفاده می کنند. در این پژوهش، از روش مردم شناختی ژرفانگر با مشاهدة مشارکتی مستقیم، همراه با اسناد و مدارک علمی مکتوب در مراکز علمی مختلف استفاده شده است. چارچوب نظری در این پژوهش، نظریة ساخت گرایی لوی اشتروس و نظریة عمل اورتنر است. نتایج پژوهش به شرح زیرند: نخست آنکه در ادبیات شفاهی قوم لر، جنسیت کاملاً هویداست و می توان در این فرهنگ، «زن طبیعی» و «مرد فرهنگی» را آن چنان که در نظریة عمل بیان شده است، به وضوح مشاهده کرد. دوم آنکه قوم لر در ادبیات شفاهی خود، به طور مشخص برای پسر و دختر، زن و مرد، زن و شوهر و پدر و مادر تفاوت ارزشی قائل است. سوم آنکه در الگوهای این ادبیات، معمولاً دختر جایگاه ویژه ای ندارد؛ جز در مواردی خاص که کدبانو و صبور است و کسی از راز دلش آگاه نیست. چهارم آنکه در الگوهای این ادبیات، پسر همیشه عزیزتر است و مسئولیت ها و وظایفش برحسب عزتش تعریف می شود.
جنسیت و اتوبیوگرافی: ظرفیت های بدیل روایت تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوه ها و رویه های مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرم های قاعده مند و مشخصی را در زمینه چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق می کند و از این طریق به طرد فرم های بدیل در این زمینه مبادرت می ورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق می کوشد تا شیوه های مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالت ها و پیامدهای معناداری می گردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکان پذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود می کند. در همین راستا یکی از زمینه هایی که می تواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقوله جنسیت و به طور مشخص تر، مقوله اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتن اش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوب های متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافی ها توانسته خود را به مثابه ژانری مشخص صورت بندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافی های زنان به عرصه ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگی های این ژانر عمل کرده و همزمان فرم ها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر می کند. در این مجال تلاش می شود تا با تمرکز بر مجموعه ای از اتوبیوگرافی های دانشجویی و با ارائه سنخ شناسی و ذکر مهم ترین نمونه های هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربه زنانه شان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
هویت زنانه در گفتمان پهلوی دوم؛ مطالعه موردی مجله «زن روز» و سخنرانی های محمدرضاشاه درباره زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونه یک ایده شکل می گیرد و چگونه یک گفتمانِ به حاشیه رانده شده، برجسته می شود؟ این پرسشی ا ست که گفتمان شناسان در حوزه های مختلف، همواره در تلاش برای پاسخ گویی به آن هستند. این پاسخ گویی همواره نیاز به پُر کردن خلأهای بایگانی گفتمان شناسی دارد تا پژوهشگرانی که قصد تحلیل دارند، بتوانند با ارجاع هم زمانی یا درزمانی، سیر تطورات گفتمانی در حوزه های مختلف را به صورت بینا ذهنی درک و تحلیل کنند. پژوهش حاضر در این راستا و همچنین برای درک هویت زنانه در گفتمان پهلوی دوم انجام شده است. همچنین این پژوهش، در فهم چگونگی نزاع گفتمانی در دوره پهلوی دوم، و اینکه نزاع های کنونی جامعه ایران بر سر هژمونی معنایی در حوزه زنان، تا چه حد دارای اشتراک ها و افتراق های معنایی و ارتباط با گفتمان پهلوی دوم و وابستگانش هستند، به پژوهشگران گفتمان شناسی کمک می کند. بر این اساس، مهم ترین سخنرانی های محمدرضاشاه درباره زنان، به همراه مجله «زن روز» به عنوان نشریه نزدیک به گفتمان رسمی حکومت پهلوی در حوزه زنان با کمک روش تحلیل گفتمان به روش لاکلا و موف، بررسی شدند. ازجمله نتایج به دست آمده در این پژوهش، درک دال مرکزی «امروزی بودن» برای گفتمان پهلوی دوم است که در جاذبه ای نزدیک با «اجتماعی بودن» قرار می گیرد. این گفتمان، تأکید زیادی بر زیبایی و جذابیت دارد، و حجاب و به ویژه چادر را به سبب ضدیت با اپیستمه هایی مانند منطقی و عقلانی بودن و همچنین همراهی آن با واپس گرایی، به حاشیه می راند. همچنین گفتمان پهلوی دوم، گفتمان مارکسیستی و هویت های مذهبی را به شدت غیریت سازی می کند، اما اگر بخواهیم درباره وجه غلبه آن صحبت کنیم، اغلب درگیری های گفتمانی ای که مجله زن روز و سخنرانی های محمدرضا پهلوی پرچمدار آن است، به دیگری سازی مذهب و هویت های مذهبی، و واسازی پیوند اجزای آن با هویت زنان مربوط می شود.
نقش فانتزی در وقوع طلاق (مطالعه هفت زوج جوان طلاق گرفته در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های آسیب شناسانه به پیروی از فلسفه آگاهی برآنند که کجروی افراد؛ یعنی سوژه های انسانی را متأثر از تعیّنات اجتماعی بیرونی و انگیزه های درونی تبیین و تفسیر کنند. این نظریه ها عموماً سوژه آگاه را به عنوان پیش انگاشت در تحلیل خود قرار می دهند. هدف مقاله حاضر آن است که با پیش فرض قرار دادن بُعد ناآگاهِ هستی وجودی سوژه ها و یکی از مصادیق آن؛ یعنی امرخیالی، وقوع طلاق را تفسیر کند. بدین منظور، مفهوم فانتزی در نظریات ژاک لکان به عنوان ابزار مفهومی استفاده شده است تا وجه ناخودآگاه وقوع طلاق را در بین هفت زوج طلاق گرفته تحلیل کند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده است و پژوهش تفسیری راهبر این مقاله خواهد بود. نتایج نشان می دهد که سه نوع آسیب در وقوع طلاق قابل دسته بندی هستند: 1- آسیب های ناشی از فانتزی تحقق نیافته که در بردارنده این موضوع هستند که سوژه ها فانتزی ای برای خود برساخته اند که در آن فرد مقابل قرار نداشته است؛ یعنی فرد مقابل در چارچوب فانتزی دیگری جایی از پیش موجود نداشته است؛ 2- آسیب های مرتبط با تخریب فانتزی توسط فرد مقابل که مشخص می کند یکی از زوجین عناصری از فانتزی طرف مقابل را نادیده گرفته و آن را ویران کرده است؛ به معنای دیگر، فرد مقابل با نگاه خیره غیرممکن فانتزی همسو نشده است؛ 3- آسیب های متأثر از فانتزی هیستریک که طی آن یکی از زوجین با گرفتن میل دیگری بزرگ یا دیگری کوچکی بیرون از رابطه به صورت ناخودآگاه به تخریب رابطه پرداخته است.
تجربة زیستة دختران نوجوان در نقش همسر (مطالعة ازدواج زودهنگام دختران آران بیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوان همسری به ازدواج افراد زیر 18 سال اطلاق می شود. یافته های تحقیق از مصاحبه های عمیق با 35 زن در شهر آران بیدگل به دست آمده و با استفاده از تحلیل تماتیک مراحل کار تدوین و نتایج به دست آمده است. از آن جا که این زنان در فرایند انتخاب همسرشان دخیل نبوده اند و به رشد کافی عقلی نرسیده بودند، ازدواجشان در حقیقت توافقی میان والدین دختر و پسر بوده است؛ بنابراین این دختران حتی تصور و شناخت درستی از ازدواج و مسئولیت های مربوط به آن نداشته اند و از نظر روابط اجتماعی و فرهنگی در جامعه و هم چنین روابط شخصی، نظیر برقراری ارتباط مناسب با همسر، فرزندان و اطرافیانشان دچار مشکلات فراوانی شده اند. از سوی دیگر، به دلیل آموزش ندیدن در زمینة مسائل جنسی، بارداری در سنین پایین زمینه ساز مشکلات جسمی و روانی برای این افراد بوده است.
موانع مشارکت زنان در فرایند توسعه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باوجوداینکه زنان نیز عاملان و ذی نفعان توسعه اند، سهم زنان ایرانی به ویژه در فعالیت اقتصادی و تصمیم گیری سیاسی اندک است و این مسئله همچنان باقی است که چه عوامل و موانعی در سطوح خرد و کلان به استقرار و تثبیت نابرابری جنسیتی در روند توسعه کشور منجر شده است؟ این مقاله با اتخاذ نظریه به گشت اجتماعی چلبی و با استناد به یافته های تحقیقات انجام شده و آمار رسمی موجود، در سطح خرد، جامعه پذیری جنسیتی، فضاهای جنسیتی، نوع شبکه اجتماعی زنان، دشواری تحرک زنان (تحرک فیزیکی، اقامتی، شغلی)، محدودیت در فرصت های اجتماعی (آموزشی، شغلی و گروهی) و فقدان وفاق استراتژیک نخبگان را مانع تکوین و گسترش شخصیت پیشرفته کارگزار توسعه در زنان می داند و در سطح کلان، ابعاد هنجاری و نمادی ساخت اجتماعی را دچار اختلالاتی می داند که بستر اولیه لازم برای مشارکت زنان در توسعه را فراهم نمی آورد.
بررسی مقایسه ای میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی و رابطه ی آن با میزان دینداری (مطالعه زنان و مردان بالای 20 سال منطقه 6 تهران در سال 1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش به دست آوردن توصیف نسبتاً دقیقی از وضعیت پذیرش کلیشه های جنسیتی بین زنان و مردان و مقایسه ی این دو گروه است. هم چنین، در سطح تبیین به دنبال بررسی رابطه بین عوامل اجتماعی- فرهنگی (جنسیت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده، میزان تحصیلات و وضعیت تأهل) و میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی می باشد. بررسی رابطه بین میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی افراد و میزان دین داری آن ها از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. نظریه های مورد استفاده در این مقاله عبارت اند از: نظریه طرح واره جنسیتی، نظریه کلیشه های جنسیتی آندره میشل، نظریه جامعه پذیری جنسیت، نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه نقش و نظریه دین و کارکردهای آن. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش می باشد. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه و روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده است. جمعیت آماری این تحقیق را زنان و مردان بالای 20 سال منطقه 6 تهران تشکیل می دهند. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. یافته های پژوهش، گویای تفاوت جنسیتی معناداری در میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی بوده است. هم چنین رابطه ی معناداری بین متغیر میزان تحصیلات با میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی دیده شد؛ اما بین وضعیت تأهل و پایگاه اجتماعی-اقتصادی پاسخ گویان با میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی آن ها ارتباط معناداری یافت نشد. هم چنین یافته های تحقیق، گویای رابطه ی معنادار بین میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی و میزان دین داری افراد است. بر اساس یافته ها می توان 8 درصد از نوسان های نگرش افراد به کلیشه های جنسیتی را بر اساس میزان دین داری آن ها تبیین کرد.
بررسی مقایسه ای: موانع فرهنگی تحقق عدالت جنسیتی (مطالعه زنان متأهل شهر تهران در سال های 1389 و 1393)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه اصلی نظریه های جنسیتی، سلطة مردانه است و شناختعناصر واقعی و نمادین خشونت مردان در فضای یک جامعه به طور خاص و نیز عناصر نمادین خشونت پذیری زنان و ترسیم سلسله مراتب ارزش ها در آن فضای اجتماعی برای تحلیل نابرابری جنسیتی اهمیت دارد. در این پژوهش علاوه بر متغیرهای زمینه ای، براساس نظریه های چافتز، بوردیو و هریسون، تأثیر سه متغیر مستقل گرایش به ایدئولوژی مردسالاری، فرایند جامعه پذیری جنسیتی و باورهای اعتقادی قالبی بر متغیر وابسته نابرابری جنسیتی (نابرابری زن و همسرش در سرمایه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نمادین) بین 455 زن متأهل در هفت منطقه شهر تهران بررسی شد. جامعه نمونه پژوهش از زنان طبقه های بالا، متوسط و پایین با استفاده از روش پیمایشی و روش پرسش نامه به صورت پانل (گروهی) و مقایسه ای در سال های 1389 و 1393 انتخاب شد. براساس نتایج پیمایش ها، بین متغیرهای باورهای اعتقادی قالبی، سطح تحصیلات زن و درآمد ماهانه خانواده با نابرابری جنسیتی ارتباط قوی وجود دارد (متغیر اول، هم راستا و دو متغیر دیگر برعکس آن). همچنین دو متغیر مستقل دیگر یعنی گرایش به ایدئولوژی مردسالاری و جامعه پذیری جنسیتی نیز با نابرابری جنسیتی همبستگی دارند. در تحلیل مسیر مشخص شد که متغیرهای باورهای اعتقادی قالبی و تحصیلات و درآمد از متغیرهای بیرونی و اصلی و دو متغیر ایدئولوژی مردسالارانه و جامعه پذیری جنسیتی از متغیر های واسطه هستند. بنابراین در پژوهش دوم و پس از گذشت چهار سال از پژوهش اول مشخص شد که پذیرش نابرابری جنسیتی و نیز اندازه گرایش های جنسیتی روند کاهشی داشته است.
مطالعه تطبیقی عوامل انفعال سیاسی زنان در مقایسه با مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش عوامل تأثیرگذار در بی تفاوتی و انفعالسیاسی زنان ایرانی با استفاده از آرای رابرت دال و مارتین لیپست بررسی شده است.برای گردآوری و تحلیلداده ها از ترکیب روش های کمی و کیفیاستفاده شده، نمونه گیری به شیوه هدف مند بوده و افراد مورد مطالعه از میان زنان و مردان با تحصیلات دانشگاهی و شاغل ساکن شهر تهران انتخاب شده اند. بر اساس یافته ها، مهم ترین عوامل انفعال سیاسی افراد مورد مطالعه احساس اثربخش نبودن سیاسی و مشکلات اقتصادی بوده است. هم چنین، انفعال سیاسی زنان بیش تر از مردان بوده و این مسئله، صرف نظر از عوامل روان شناختی و اقتصادی، به نوع نگاه به نقش زن در جامعه و باورهای کلیشه ای جنسیتی مربوط است. به علاوه، یافته های این تحقیق حاکی از پایین بودن آگاهی و اعتماد به نفس سیاسی زنان در مقایسه با مردان و بهره گیری کم تر آنان از فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی است. هم چنین، در افراد مورد مطالعه مشارکت سیاسی جوانان کم تر از میان سالان بوده و سطح تحصیلات سبب تفاوت در مشارکت یا انفعال سیاسی افراد نشده است.
بررسی روایات نقصان عقل زنان و تطبیق با روایت متخالف این معنا در بستر مطالعات جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی ادبیات دینی، احادیث و روایاتی مشاهده می شود که دربردارنده ی این معناست که زنان به لحاظ قوای عقلانی ناقص بوده و نقصشان در این زمینه هم ذاتی است. این گونه از بیان به صورتی تحقیرآمیز زنان را پایین تر از مردان تعبیر می کند؛ چرا که یک متن در حضور یک تقابل گفتمانی معنا می یابد. بررسی سندی این گونه از روایات، تشکیکی جدی را به دست می دهد، اما این پژوهش با گزارشی از بررسی سندی روایات - که توسط بزرگان مطالعات حدیثی انجام شده است- به بررسی دلالی آنها نیز می پردازد. هر دو روش، انتساب احادیث را به امامان معصوم (ع) زیر سؤال م یبرد، اما نگارنده با فرض صحت این روایات هم هنگامی که محتویات آنها را بر ادبیات مطالعات جنسیت عرضه می کند، تقبیحی در آنها در مورد زن مشاهده نمی کند. این مقاله به این نتیجه می رسد که نوع عق لورزی زنانه متفاوت از مردان است و البته با کشف این نوع عقل ورزی و عرضه ی آن بر مکاتب سه گانه ی فلسفی اسلامی مدعی می شود که این نوع از عقلانیت می تواند بالاتر از عقلانیت تجربه گرای مردانه نیز به شمار رود.
بازنمایی مردانگی در شبکه محلی سیمای ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردانگی امری برساختی و تاریخیاست که درفرهنگ های گوناگون، به شیوه های متفاوتی تجربه می شود. پژوهش حاضر به بررسی پرمخاطب ترین سریال های شبکه محلی مرکز ایلام در سال های اخیر پرداخته است.آنچه موجب عطف توجه به این موضوع شده، اهمیت آن در بافت به شدت در حال تغییر استان ایلام است. سؤال اصلی پژوهش این است که در شبکه محلی استان ایلام چه نوع تصویری از مردانارائه شده است. برای این منظور تلفیقی از چارچوب مفهومی ساختارنگر - به منظور بررسی بافت جامعه ایلام - وخردنگر-به منظور بررسی کنش بین افراد - استفاده شده است. روش تحقیق حاضر کیفی، ازنوع تحلیل محتوای کیفی است. برای کشف مفاهیم و مقولات آشکار و پنهان متن از تکنیک کدگذاری استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه هدفمند است؛ یعنی سه سریال پرمخاطب در سیمای ایلام. نتایج پژوهش نشان می دهد کهاین سریال هابا بازنمایی شکل خاصی از مردانگی به عنوان مردانگی هژمونیک، بر پذیرش، تأیید و تقویت آن کمک کرده است. همچنین مردانگی دیگری که جدا از بافت پدرسالارانه و سنتی قرار دارند به عنوان مردان نابهنجار و حاشیه ای از اجتماع محلی طرد می شوند.