فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله که برگرفته از پژوهش است به چگونگی تقسیم کار در خانواده و تبیین نگرش خود زنان به عنوان ایفاکنندگان نقش خانه داری می پردازد. در این پژوهش از روش کیفی (مصاحبه عمیق) استفاده شده و حجم نمونه شامل 40 زن (20 نفر شاغل و20 نفر خانه دار) است که به صورت هدفمند از شهر تهران انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با وجود تغییرات بسیاری که در وضعیت زنان (اشتغال و تحصیلات) رخ داده است، هم چنان مسئولیت مهمترین کارهای خانه بر دوش زنان قرار دارد. با اینکه بیشتر زنان انتقادهای شدید به کار خانگی مبنی بر پایان ناپذیری، انزوا و تکراری بودن آن دارند، تحلیل گرایشهای فمینیستی درباره بردگی و تحت ستم بودن زنان در خانه داری و استثمار از سوی مردان را قبول ندارند و حاضر به انکار و رد مسئولیت خویش نیستند. آنها بیشتر در نهایت خواهان تغییراتی به منظور بهبود وضعیت خویش هستند که شامل استقرار منبع مالی مستقل و همکاری و قدردانی سایر اعضای خانواده بویژه مردان از آنهاست
تاثیر عوامل فرهنگی بر باروری زنان 49-15 سال منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باروری به عنوان یک پدیده ی زیستی، تحت تأثیر عوامل، شرایط و زمینه هایی است که فرهنگ یکی از آنهاست. فرهنگ، نیرویی اساسی در پویایی جمعیت انسانی محسوب می شود. پژوهش حاضر در پی ارائه توصیفی ژرف از تاثیر عوامل فرهنگی بر باروری زنان 49-15 سال منطقه 12 شهر تهران است. پرسش اصلی این پژوهش را بر همین مبنا "" تاثیر عوامل فرهنگی بر باروری زنان "" قرار دادیم. برای پاسخ به این پرسش به انجام پژوهش تحلیلی با رویکرد جمعیت شناختی پرداختم. نتایج پژوهش،.حاکی از آن بوده اند که بین قومیت، هنجارها، مذهب، فشار فرهنگی، ترجیح جنسی، وسائل پیشگیری، تحصیلات و باروری رابطه معنادار وجود دارد و در بین گروههای قومی بیشترین باروری مربوط به گروه قومی ترک زبان این منطقه بوده است. بنابراین رشد جمعیت و رشد فرهنگی متاثر از یکدیگرهستند. ساختار فرهنگی از عواملی است که به عنوان پشتوانه سیاست های جمعیتی می تواند نقش اساسی در کنترل و افزایش باروری ایفا کند.
تجربة زیستة دختران نوجوان در نقش همسر (مطالعة ازدواج زودهنگام دختران آران بیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوان همسری به ازدواج افراد زیر 18 سال اطلاق می شود. یافته های تحقیق از مصاحبه های عمیق با 35 زن در شهر آران بیدگل به دست آمده و با استفاده از تحلیل تماتیک مراحل کار تدوین و نتایج به دست آمده است. از آن جا که این زنان در فرایند انتخاب همسرشان دخیل نبوده اند و به رشد کافی عقلی نرسیده بودند، ازدواجشان در حقیقت توافقی میان والدین دختر و پسر بوده است؛ بنابراین این دختران حتی تصور و شناخت درستی از ازدواج و مسئولیت های مربوط به آن نداشته اند و از نظر روابط اجتماعی و فرهنگی در جامعه و هم چنین روابط شخصی، نظیر برقراری ارتباط مناسب با همسر، فرزندان و اطرافیانشان دچار مشکلات فراوانی شده اند. از سوی دیگر، به دلیل آموزش ندیدن در زمینة مسائل جنسی، بارداری در سنین پایین زمینه ساز مشکلات جسمی و روانی برای این افراد بوده است.
نقش فانتزی در وقوع طلاق (مطالعه هفت زوج جوان طلاق گرفته در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های آسیب شناسانه به پیروی از فلسفه آگاهی برآنند که کجروی افراد؛ یعنی سوژه های انسانی را متأثر از تعیّنات اجتماعی بیرونی و انگیزه های درونی تبیین و تفسیر کنند. این نظریه ها عموماً سوژه آگاه را به عنوان پیش انگاشت در تحلیل خود قرار می دهند. هدف مقاله حاضر آن است که با پیش فرض قرار دادن بُعد ناآگاهِ هستی وجودی سوژه ها و یکی از مصادیق آن؛ یعنی امرخیالی، وقوع طلاق را تفسیر کند. بدین منظور، مفهوم فانتزی در نظریات ژاک لکان به عنوان ابزار مفهومی استفاده شده است تا وجه ناخودآگاه وقوع طلاق را در بین هفت زوج طلاق گرفته تحلیل کند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده است و پژوهش تفسیری راهبر این مقاله خواهد بود. نتایج نشان می دهد که سه نوع آسیب در وقوع طلاق قابل دسته بندی هستند: 1- آسیب های ناشی از فانتزی تحقق نیافته که در بردارنده این موضوع هستند که سوژه ها فانتزی ای برای خود برساخته اند که در آن فرد مقابل قرار نداشته است؛ یعنی فرد مقابل در چارچوب فانتزی دیگری جایی از پیش موجود نداشته است؛ 2- آسیب های مرتبط با تخریب فانتزی توسط فرد مقابل که مشخص می کند یکی از زوجین عناصری از فانتزی طرف مقابل را نادیده گرفته و آن را ویران کرده است؛ به معنای دیگر، فرد مقابل با نگاه خیره غیرممکن فانتزی همسو نشده است؛ 3- آسیب های متأثر از فانتزی هیستریک که طی آن یکی از زوجین با گرفتن میل دیگری بزرگ یا دیگری کوچکی بیرون از رابطه به صورت ناخودآگاه به تخریب رابطه پرداخته است.
مطالعه میزان اضطراب فیزیک اجتماعی و عوامل اجتماعی مرتبط با آن مورد مطالعه: دختران دانش جوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عصر حاضر به افراد و به ویژه به زنان می آموزد که ارزش آن ها به ظاهرشان است. برخی افراد، وقتی احساس می کنند که ظاهرشان مطلوب نیست، دچار اضطراب فیزیک اجتماعی می شوند. نقش رسانه های جمعی که معیارهای زیبایی دور از دسترس ارائه می دهند و هم چنین شبکه های اجتماعی که این معیارها را تقویت می کنند در این مسئله انکارناپذیر است. مطالعه حاضر می کوشد تا میزان اضطراب فیزیک اجتماعی را در بین دختران، با هدف تعیین ارتباط این نوع اضطراب با رسانه های جمعی و هم سالان، تعیین کند. جامعه آماری شامل تمامی دانش جویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1391-1392 به تعداد 4514 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر برآورد شد. داده ها به روش پیمایشی و با ابزار اندازه گیری پرسش نامه گردآوری و با استفاده از نرم افزار 20- SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد: متغیرهای مستقل بررسی شده 10 درصد از تغییرات متغیر اضطراب فیزیک اجتماعی را تبیین می کنند و متغیر هم سالان با 274/0 = Betaبیش ترین مقدار واریانس اضطراب فیزیک اجتماعی را تبیین می کند.
بررسی ارتباط بین متغیرهای زمینه ای و نیازهای انسانی با گذران اوقات فراغت (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین متغیرهای زمینه ای و نیازهای انسانی با گذراندن اوقات فراغت بوده است. برای این منظور 517 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر شیراز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه جمع آوری گردید. برای تعیین اعتبار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای پایایی، از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین شغل مادر، درآمد پدر و مادر، میزان تحصیلات پدر و مادر، طبقه اجتماعی، بعد خانوار، و نیازهای ایمنی، احترام، اجتماعی و خودشکوفایی با گذران اوقات فراغت رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین در نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام به ترتیب چهار متغیر درآمد پدر کمتر از 250 هزار تومان، پدر بی درآمد و مادر بی درآمد با بتای منفی و نیاز ایمنی با بتای مثبت، روی هم توانستند 21 درصد از تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند.
مطالعه نقش واسطهای اعتماد بین زوجین در تاثیرگذاری دخالت خویشاوندان بر شوهر آزاری(مورد مطالعه: مردان متاهل کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی از قدیم الایام، موضوع چالش برانگیزی در بین خانواده ها بوده است، آنچه که عمدتا بیشتر از گذشته مطمح نظر بوده، خشونت علیه زنان است، ولی واقعیت این است که شوهر آزاری نیز به مجموعه خشونت های خانگی اضافه شده است؛ چیزی که گهگاه نمود آن به نوعی در سپهر اجتماعی شهری مشهود است. به همین خاطر این مقاله در نظر دارد ضمن سنجش میزان شوهر آزاری در بین مردان متاهل شهر تبریز، به برخی از عوامل موثر بر آن پرداخت نماید. روش تحقیق با رویکرد کمی نگاشته شده و از این حیث با اتکا به پارادایم پوزیتویستی تلاش داشته است با کاربرد پرسشنامه، هدف یاد شده را در بین 270 نمونه آماری منتخب از شهر تبریز به روش نمونه گیری چند مرحله ای بررسی نماید. نتایج یافته ها حکایت از وجود شوهر آزاری در جامعه آماری مورد بررسی ( ولو متوسط به پایین) داشته است. هم چنین در بین متغیرهای مهم تاثیر گذار ضمن اینکه متغیر دخالت خویشاوندان بیش ترین تاثیر را بر میزان شوهر آزاری داشته ، متغیر اعتماد اجتماعی بین زن و شوهر نیز با تاثیر پذیری از متغیر یاد شده، اثر شایان توجهی را بر متغیر وابسته گذاشته است؛ طوری که در مجموع متغیرهای مورد استفاده توانسته اند 56 درصد از واریانس تغییرات متغیر شوهر آزاری را تبیین کنند. این مورد می تواند زنگ خطر را برای متولیان امور فرهنگی و اجتماعی در ارتباط با احتمال ایجاد خدشه در ثبات خانوادگی به صدا در آورد.
بررسی پذیرش تمایز موقعیت جنسی بر نابرابری قدرت در خانواده (نمونه شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین پذیرش تمایز موقعیت جنسی و نابرابری قدرت در بین خانواده هاست. چارچوب نظریه پژوهش، نظریات تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی است. روش تحقیق پیمایش، جامعه آماری زنان شهر خرم آباد، حجم نمونه صد نفر از زنان و مردان خرم آبادی شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که نابرابری قدرت در بین خانواده های خرم آبادی وجود دارد و زنان تحت سلطه مردان قرار دارند؛ به گونه ای که زنان این نابرابری را همسان و تقریباً مانند مردان پذیرا هستند و تنها بین متغیر تحصیلات، با نابرابری قدرت در خانواده رابطه منفی وجود دارد و دیگر متغیرهای سن، شغل و مدت زندگی مشترک، هیچ یک بر ساختار قدرت اثرگذار نیست.
اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار است. توانمندسازی نیز به عنوان یک روش مهم در برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش آماری توصیفی پیمایشی می باشد. خدمات سازمان بهزیستی متغیر مستقل و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی به عنوان متغیر وابسته معرفی شده اند. به صورت تصادفی سه مرکز، با 80 نفر از افرادی که خدمات بهزیستی را به مدت 2 سال دریافت کرده بودند، به عنوان گروه تجربی انتخاب و هشتاد نفر از زنان سرپرست خانواری که برای دریافت خدمات توسط سازمان بهزیستی ثبت نام کرده اند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند؛ بنابراین، 160 پرسشنامه توسط زنان در هر دو گروه تکمیل گردید. در این پژوهش آلفای کرونباخ 90 درصد می باشد که اعتبار را نشان می دهد و جهت تحلیل داده ها از آزمونهای T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و MANOVA استفاده شده است. یافته ها نشان داد که رابطه معنی داری بین خدمات ارائه شده و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار وجود دارد. ارائه خدمات به زنان سرپرست خانوار به مدت دو سال در توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زن سرپرست خانوار نقش بسزائی داشته است.
تأثیر احساس نابرابری جنسیتی بر سرمایه اجتماعی زنان تحصیلکرده شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش تحصیلات، ورود به حوزه اشتغال، بالا رفتن آگاهی و مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی، از عواملی است که احساس و باور آنان به نابرابر بودن شرایط را در جامعه فراهم می آورد؛ احساسی که می تواند فرصت ها و عرصه های اجتماعی را به عنوان کالای فرهنگی- اقتصادی- اجتماعی که سرمایه اجتماعی نام دارد، تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهش با هدف چگونگی تأثیر احساس نابرابری جنسیتی بر وضعیت سرمایه اجتماعی زنان تحصیلکرده شهر اصفهان انجام شده است. مبانی نظری متغیرها و پارامترهای این پژوهش، بر مبنای نظریات چافتز، بلوم برگ و پیر بوردیو تدوین شده است. روش این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته، دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری پژوهش، زنان دارای مدرک تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، شش منطقه از مناطق چهارده گانه شهر اصفهان است. حجم نمونه 385 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده است. با استفاده از نرم افزار spss برای آزمون فرضیات و تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داده است که بین احساس نابرابری اجتماعی، نابرابری خانوادگی و احساس نابرابری اقتصادی و سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معنادار آماری وجود دارد.
پدرسالاری، تجددِ تحریف شده و نمایش بدن زنانه: مطالعه ای در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی منطق حاکم بر کنش های نمایشی بدنیِ زنان و انگیزة آنان از کسب داراییِ زیبایی در جریان زندگی روزمره در جامعة ایران است. برای مطالعة این منطق، از رویکردی تلفیقی، بر محور نظریة «پدرسالاریِ جدیدِ» هشام شرابی، استفاده شده است که قابلیت ثبت و تحلیلِ پویایی ها و پیچیدگی های کنشِ نمایشِ بدنِ زنانه را در جریان تعاملات اجتماعی دارد. با توجه به ماهیت تحقیق و با اتکا به رویکرد نظری پژوهش، 82 نفر نمونه با روش گلوله برفی از مراکز تعاملات مناسکی (باشگاه های بدن سازی، آرایشگاه ها و جلسه های مذهبی) در شهر رشت انتخاب شدند. مصاحبه با نمونه ها، با روش مصاحبة نیمه ساختمند انجام شد. براساس نتایج پژوهش، با توجه به ریشه های کنش های نمایشی بدن زنانه، می توان پنج تیپ میانة سنتی مذهبی، تیپ میانه با نگاه شرق شناختی، تیپ شرق شناختی و تیپ فمینیستی. نمایش بدن زنانه در چهار تیپ نخست، تحت تأثیر الگوهای پدرسالارانة «سنتی» یا «جدید» است؛ به طوری که هرچه از تیپ نخست به سوی تیپ چهارم پیش می رویم، حاکمیت الگوهای پدرسالارانة «سنتی» به الگوهای پدرسالارانة «جدید» تغییر می کند. چهار تیپ نخست، با وجود تفاوت ها، در حاکمیت الگوهای پدرسالارانه بر کنش های نمایش بدن مشابه اند و فقط تبپ فمینیستی درمقابل این الگوها جبهه گیری می کند. تیپ را شناسایی کرد: تیپ رادیکال اسلام گرای سیاسی،
تحلیل محتوای مقایسه ای تصاویر کتاب های درسی ایران و سوریه با تأکید بر نابرابری نقش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش آموزان هر کشوری، نسل آینده آن کشور را رقم می زنند. از این رو، هر کشوری می تواند از راه های گوناگون، برنامه ها و تصمیم گیری های خود را برای دانش آموزان منتشر کند (رمزگذاری)؛ یعنی پیام هایی که از طریق متون درسی، مصوّبه های آموزشی و تصاویر کتاب های درسی به دانش آموزان منتقل می شود، می تواند از سوی دانش آموزان به روش های مختلفی قرائت شود (رمزگشایی). در پژوهش حاضر، هدف، بررسی نابرابری نقش های جنسیتی در میان تصاویر کتب درسی است. در هر کشوری، گفتمانی خاص وجود دارد که همه اصول، قوانین، ارزش ها و هنجارها از آن منبعث می شود. کتب درسی یکی از ابزارهای لازم برای انتقال این گفتمان به مخاطبان است. به همین منظور، تصاویر کتاب های درسی مقطع دبستان و راهنمایی ایران و سوریه با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مقایسه شده است. داده ها بیانگر آن است که حدود 60 درصد تصاویر مربوط به جنس مذکر و حدود 40 درصد آنها مربوط به جنس مؤنث است. جنس مؤنث بیشتر در سنین کودکی به تصویر کشیده شده است و در سنین بالاتر در نقش مادری، معلمی و پرستاری قرار گرفته اند؛ ولی جنس مذکر بیشتر در سنین جوانی نمایش داده شده اند که عهده دار مشاغل تخصصی، سخت، حرفه ای، تولیدی و خدماتی هستند. با این وصف، زنان با به دست آوردن قدرت تولید مادی می توانند با دنیای مردان رقابت کنند. هرچند در سال های اخیر حرکت هایی در جهت برابری جنسیتی صورت گرفته است؛ اما هنوز چرخه تحلیل به طرف مردان سنگینی می کند.
نگرش های در حال تغییر نسبت به طلاق در بین دانشجویان دانشگاه های اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هرچند در فرهنگ سنتی جوامع، طلاق پدیده ای شوم و بد کارکرد بوده است، اما امروزه با گسترش تغییرات اجتماعی گسترده در جوامع بسیاری از نگرش های افرادنیز دچار تغییر و تحول شده است. یکی از این حوزه ها که تغییرات ملموسی را تجربه کرده است، نگرش به طلاق است. این پژوهش با هدف بررسی نگرش های در حال تغییر نسبت به طلاق در بین دانشجویان دانشگاه های اردبیل به روش کمی و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه های علمی کاربردی و آزاد اسلامی در سطح استان بوده است که حجم نمونه به صورت خوشه ای سیستماتیک انجام شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده و نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داده است که نگرش دانشحویان به طلاق بیش از حد متوسط بوده و بین جنسیت و نگرش به طلاق تفاوت معناداری وجود ندارد.
تحلیل تجربه های زنان سنندجی از فالگیری (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای فالگیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به روش کیفی و به قصد راه بُردن به دلایل روی آوردن زنان به فالگیری، دلالت ها و پیامدهای فالگیری در زندگی فردی و خانوادگی زنان صورت گرفته است. یافته های تحقیق به کمک تکنیک مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و برای عملیات میدانی تحقیق و تحلیل داده ها نیز روش نظریه مبنایی استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری گلوله برفی با 30نمونه از مطلعان کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. بر مبنای نتایج تحقیق، زنان به دلایلی چون روزمرگی، آینده نگری، فشارهنجاری، فقدان حمایت اجتماعی به فالگیری روی می آورند. در این میان، مدرن شدن و روانکاوانه شدن فالگیری به عنوان شرایط مداخله گر و فردی شدن باورها و کلیشه های جنسیتی به عنوان زمینه تسهیلگر عمل می نماید. بر مبنای تجربه و درک زنان، مراکز فالگیری در کنار کارکردهای مشکل گشا و فراغتی به نوعی پاتوق زنانه مبدل شده است. زنان تخلیه روانی، افسون زدگی زندگی، احساس ندامت را از مهم ترین پیامدهای مراجعه به فالگیر تلقی می کنند. مقوله هسته استخراج شده از تجربه و درک زنان از فالگیری بر ناامنی زندگی زنان دلالت دارد.
مقایسه نگرش جنسیتی نسبت به عوامل موثر بر تحکیم بنیان خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان و مردان سازندگان اصلی خانواده ها هستند و خانواده سالم مناسب ترین زمینه کمال آن دو و تعالی فرد و جامعه است. هدف این تحقیق نیز مقایسه نگرش جنسی نسبت به عوامل موثر بر تحکیم بنیان خانواده در بین اعضای هیات علمی و کارمندان دانشگاههای پیام نور استان همدان بود. پژوهش دارای رویکرد جامعه شناختی و روش پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و روش نمونه گیری تصادفی ساده چند مرحله ای و حجم نمونه 192 نفر برآورد شد. پایایی متغیر ها با استفاده از آلفای کرونباخ 8/83% به دست آمد و اعتبار صوری از طریق داوری اساتید جامعه شناسی و روانشناسی سنجیده شد. بر اساس یافته ها از نظر کارکنان، عوامل فرهنگی بیشترین همبستگی و اهمیت را در تحکیم خانواده دارد(588/0 = R) و عوامل اجتماعی در درجه دوم (449/0 = R) و عوامل عاطفی در مرتبه سوم قرار می گیرد (309/0 = R). زنان بیشتر عوامل اجتماعی و عاطفی و مردان بیشتر عوامل اقتصادی ( درآمد بالا) را در تحکیم بنیان خانواده موثر می-دانند. هر دو جنس بر رعایت ادب و احترام و عشق متقابل تاکید ویژه داشتند. نتایج نهایی نشان داد که نگرش زنان و مردان نسبت به عوامل اجتماعی و عاطفی و اقتصادی، تاثیرگذار بر تحکیم خانواده یکسان نیست. اما نگرش آنها نسبت به عوامل فرهنگی، اعتقادی و سیاسی یکسان است.