فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۲٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اولین انگیزه شکل گیری و ساخت تصویر ، مجذوب ساختن و جلب نظر بیننده و ارائه مفاهیم و احساس دراماتیک با توجه به ویژگی فرم ورنگ در صحنه ی نمایش است، تضاد، ترکیب و همگونی اشکال و رنگ ها در فیلم های رنگی و سیاه وسفید و استفاده از تونالیته های خاص می تواند ویژگی های خاصی به تصاویرمورد استفاده بدهدکه با شناخت تاثیر روانی رنگ ها به بهترین نحو صورت می گیرد. انتخاب رنگ صحیح برای هویت بخشی به موضوع و فضای نمایش، تاثیرگذاری کامل رنگ را باعث می شود و همچنین انتخاب غلیظ و نا به جا موجب بد نشان دادن یا بی خاصیت ساختن رنگ که اصطلاحاًمرگ رنگ می نامند، می گردد. آدورنو در نظریه زیبایی شناسانه اش، به وجود یک دوگانگی برای یک اثر هنری معتقد است و این دوگانگی را «مفهوم و کارکرد» می نامد. آدورنو با داشتن دیدگاهی جامعه شناسانه ، هنر را از رویکردهای تجربی و هرمنوتیک به هنر مجزا می سازد.این تحقیق سعی دارد با رویکرد به نظریه زیباشناسانه ی آدورنو به تاثیرگذاری رنگ بر مخاطب در برنامه های تلویزیونی با توجه به دو جنبه ی مفهومی وکارکردی بپردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی که به صورت تکمیل پرسش نامه می باشد، انجام گرفته است. نمونه برداری از جامعه آماری مورد مطالعه، به صورت حضوری و استفاده از روش تصادفی در انتخاب نمونه هاست. تعداد نمونه های مورد پرسش 200 نفر با درنظر گرفتن احتمال 5 %خطا می باشدکه با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده است. حوزه مطالعه این پژوهش و جامعه آماری نیز مخاطبین برنامه های تلویزیونی در تهران می باشند. این تحقیق نشان می دهد که رنگ در تصویر به عنوان عنصری قوی، بیشترین تاثیر را در جذب مخاطب برنامه های تلویزیونی دارد.
مطالعه تطبیقی و جامعه شناختی دو نگاره از کتاب جامع التواریخ رشیدی و ظفرنامه تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
15 - 25
حوزه های تخصصی:
دانش بین رشته ایِ جامعه شناسی هنر، برای شناخت جوامع، به آثار هنری نیز رجوع می کند. در این مقاله، هنر نگارگری دوره ایلخانی و تیموری ازنظر جامعه شناختی بررسی می شود. هدف اصلی این تحقیق بنیادی که با روش توصیفی و نمونه پژوهی انجام گرفته، یافتن عوامل مؤثر بر هنر و هنرمندان این دو دوره تاریخی است. فرضیه اصلی نیز بر تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر هنر و هنرمندان، در مقابل تأثیر هنر بر جامعه مبتنی است. برای این منظور، دو نگاره از کتاب های جامع التواریخ رشیدی و ظفرنامه تیموری به عنوان نمونه، تحلیل تطبیقی می شوند. وجه اشتراک این دو نگاره، تأکید بر عظمت مقام شاهی است و تنها وجه تمایز این دو اثر، در نوع نگاه هنرمندان به پادشاه است که در شرایط سیاسی و اجتماعی این دو دوره تاریخی ریشه دارد. در جمع بندی کلی، ارتباطی دوسویه در عظمت بخشی به حاکمان و هنر این دوره ها دیده می شود. بنابراین، می توان گفت هنر نگارگری دوره ایلخانی و تیموری، نقش بسیار مهمی در بقا و القای عظمت این حکومت ها داشت و درواقع، حمایت از هنر، قدرتی والا برای پادشاهان به ارمغان می آورد.
جایگاه هنرمندان زن نقاش در عرصه تاریخ هنر ایران «با تاکید دهه های 70 و 80 ه.ش»
حوزه های تخصصی:
هنر در ایران، خاصه روند هنر نگارگری تا نقاشی معاصر بر اساس شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و در ارتباط مستقیم با نظام حکومتی دستخوش تغییر و تحولات گوناگونی شده است. زنان نیز به مثابه عضوی از این فضا در ادوار مختلف جایگاه و شأن و منزلت متفاوتی را تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین جایگاه و موقعیت زنان هنرمند نقاش در تاریخ هنر ایران به ویژه پس از انقلاب مشروطه و شکل گیری جنبش آزادیخواهانه زنان تا به امروز است. این پژوهش با روش ت وصیفی ت اریخی و ت حلیلی محتوایی و استناد به منابع موجود کتابخانه ای صورت گرفته است. در راستای مطالعات صورت گرفته می توان استنباط کرد که نقاشان زن پس از دگرگونی های اجتماعی از دوره صفویه به بعد و انقلابات صورت گرفته در دوره قاجار فضای مناسبی برای تعلیم یافتند. از آن پس توانستند به عنوان هنرمند مستقل در فضای هنر ایران خود را مطرح کنند. با گذر زمان و شکل گیری جنبش های مدنی و تحقق آزادی های اجتماعی این نقش پررنگ تر شد، به گونه ای که امروزه نقاشان زن در فضای هنر معاصر ایران دارای پایگاه مستقلی هستند.
شاخصه های خلق شخصیت تبلیغاتی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
71 - 78
حوزه های تخصصی:
شخصیت های تبلیغاتی مثل یام یام، میمونک چی توز، آقای ایمنی و ... سال هاست که خاطرات نسل های مختلفی از مصرف کنندگان ایرانی را رقم زده و توانسته اند تاثیر زیادی در فروش محصولات داشته باشند. هدف این مقاله یافتن تعریفی روشن از نقش و کارکرد شخصیت های تبلیغاتی و مزایا و معایب تبلیغات شخصیت محور و یافتن اصول و معیارهایی که متضمن خلق شخصیت تبلیغاتی متناسب با تفاوت های فرهنگی، دینی و تاریخی ما باشد و بتواند صاحبان تبلیغات را در خلق شخصیت تبلیغاتی ماندگار، کارآمد و ایرانی یاری دهد، است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، از طریق منابع اسنادی و مشاهده انجام گردید و طی آن مشخص شد، یک شخصیت تبلیغاتی، تصویری نمادین و فرهنگی است. بنابراین باید نمادهای بصری و کلیشه های رفتاری را تقویت کند که متناسب با ارزش ها و فرهنگ مخاطب بوده تا مخاطب بتواند پیام و مفاهیم ضمنی را از طریق شخصیت، به درستی رمزگشایی و پیام مورد نظر را دریافت کند. با توجه به زمینه های فرهنگی ایران، لازم است هویت یابی فرمی، معنایی و رفتاری شخصیت های تبلیغاتی برای دوری از نسخه برداری کورکورانه از شخصیت های تبلیغاتی خارجی و کمک به مخاطب در پذیرش و درک معانی ضمنی و کلیشه های رفتاری شخصیت در تبلیغات شخصیت محور مد نظر قرار گیرد.
چیدمان جامعه: حلقه ساختن در سینما!!؛ در نشستی با حضور محمدرضا اصلانی
حوزه های تخصصی:
تولد سِرِناد، تزلزل تنالیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرناد Op. 24، از مجموعه کارهای آرنولد شوئنبرگ در هفت موومان برای آنسامبل هفت نفره شامل کلارینت، کلارینت باس، ماندولین، گیتار، ویولن، ویولن آلتو و ویولنسل در سال های 1921-1923 نوشته شده است. موومان های این اثر به صورت قرینه ای توسط آهنگساز تنظیم شده است که موومان چهارم این مجموعه به نام Sonnet، دارای ویژگی هایی همچون همراهی خواننده سولو با ارکستر، استفاده از منظومه شعری فرانچسکو پترارک شاعر بزرگ دوره رنسانس، بکارگیری سیستم دوازده نتی و تکنیک ریتروگراد سری برای خواننده (از بدو ورود در تقابل با ارکستر) است. هدف از این مقاله، شناسایی عوامل موثر بر زایش دوده کافونیک در موومان چهارم این مجموعه، با نگاهی به سیر تحول آهنگساز در دوره های کاری و زندگانی است که منجر به دگرگونی نظام موسیقی قبل از خود و شروع مدرنیته در موسیقی به معنای واقعی گردید. منتقدان، این مکتب را پس از مکتب اول با حضور بزرگانی همچون هایدن، موتزارت و بتهوون، مکتب دوم وین نام نهادند. روش بررسی این موضوع نیز آنالیز و تحلیل ساختاری قطعه از روی پارتیتور اثر بوده و نتایج آن شامل، شناسایی موومان چهارم مجموعه به عنوان قطعه دوازده نتی است که می توان آن را مقدمه ای در دستیابی آهنگساز به این تکنیک و خلق سوئیت برای پیانو Op. 25 دانست.
تفسیر نگاره های دیوان حافظ (سام میرزا. تبریز) با تأکید بر هرمنوتیک متن محور ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
23 - 38
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک متن محور یکی از رویکردهای علم هرمنوتیک است که جهت تفسیر و فهم متن در مفهوم گسترده آن از جمله آثار هنری به کار می رود. یکی از پیچیدگی های اعمال چنین رویکردی در تفسیر آثار هنری، مسئله بسط آن از نوشتار به تصویر است؛ مسئله ای که در استفاده از این رویکرد در تفسیرنگاره ها به دلیل ارتباط وسیع نوشتار و تصویر در آنها پیچیده تر می شود. هدف این جستار، بررسی امکان ارائه تفاسیری مبتنی بر روش تفسیر پل ریکور یکی از نظریه پردازان رویکرد مذکور، از نگاره های دیوان حافظ سام میرزا است. اعمال روش مذکور بر نگاره ها با استفاده از شیوه توصیف و تحلیل، اگرچه بر امکان پذیری ارائه چنین تفسیری دلالت دارد، امّا تأکید بر شخصی بودن تفاسیر، داوری و تشخیص درستی و نادرستی آنها را غیرممکن می سازد؛ از سویی ابهام معنایی ناشی از حضور دیسکورس شعری، قالب شعر و آگاهی بر ارتباط وسیع ساختاری_ محتوایی نگاره ها با متن دیوان باعث می شود تا تفسیر نگاره ها به عنوان جزئی از کل دیوان بر تفسیر آنها به مثابه متونی مجزا ارجحیت یابد که مستلزم چشم پوشی از اصول روش ریکور است؛ از این رو شاید روش های تفسیری معطوف به زمینه شکل گیری یا مؤلف اثر جایگزینی مناسب برای روش مذکور باشند.
چیدمان عکس: پرتره ای از درخت!!!؛ درگفتگویی با مریم زندی
حوزه های تخصصی:
پژوهشی بر آلات موسیقی دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران باستان اشکانی فرهنگی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام هنرسلوکیان و اشکانی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز ایران و اسلام تاریخچه ایران باستان
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز جهان سازها
خوانش ترامتنی صحنه کشته شدن نر گاو آسمانی در تصویرسازی های روایت گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه گیلگمش از کهن ترین حماسه های منظوم بشری است که تاریخ ثبت آن را بر الواح گلی مکشوف از کتابخانه آشور بانیپال در حدود 1800 ق. م. رقم زده اند. این منظومه از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می آید که روایت آن در دوازده لوحه گلی ثبت شده و به شرح حوادثی می پردازد که گیلگمش (پادشاه اوروک) طی حل معمای مرگ تا پذیرفتن سرنوشت با آنها روبرو بوده است. این الواح گلی در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون توسط مؤلفان بسیاری برگردانده شده و نظر نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. از این میان بازآفرینی ادبی «احمد شاملو» با تصویرسازی «مرتضی ممیز»(1340 ه.ش) و تألیف «هانیبال الخاص» با تصویرسازی «منوچهر صفرزاده» (1351 ه.ش) در این نوشتار قابل تأمل است. با نظر به اینکه متن روایتی مشابهی دستمایه تصویرگری مصوران قرار گرفته، گوناگونی در تصاویر ایجاد شده دیده می شود که البته عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با روش بینامتنی ( ترامتنیت) و رویکرد بیش متنی به بررسی عوامل مختلف در دریافت تصویرگران از این روایت (گیلگمش) و بازنمود متفاوت آن در آثارشان بپردازد. بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی عوامل فرامتنی چون بافت و پیش متن های فرهنگی و عوامل درون مؤلفی در نظام های تصویری مشابه از روایت است، تا با مطالعه این موارد شناخت بهتری در مورد ساختارهای ژرف این تصاویر و میزان همگرایی و ارتباطشان پیدا کنیم. از سوی دیگر علل تفاوت های ظاهری را در نظام های تصویری این روایت با مطالعه موردی یک صحنه مشترک (کشته شدن نرگاو آسمانی) با وجود محتوای مشابه بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها بیانگر این است که اگرچه این تصاویر دارای مضمونی مشابه هستند لیکن، به دلیل تفاوت هایی که ناشی از تأثیر عوامل فرامتنی و پیش متن های فرهنگی هنری مؤثر بر هنرمندان است، از دیدگاه های تخیلی متفاوت در بازآفرینی مصوران دیده می شود.
چیدمان عکس: نگاهی به سیر نظریه پردازی در عکاسی
حوزه های تخصصی:
بررسی نمودهای آراء و نظریات باختین در تئاتر استانیه فسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولادزمیر استانیه فسکی، یکی از شناخته شده ترین کارگردانان اخیر تئاتر می باشد. وی بعنوان موسس و کارگردان هنری گروه تئاتر گارژنیتزه، دستاوردهای بسیاری را در زمینه های فرآیند تولید و اجرای تئاتر کسب نموده و این دستاوردها مورد توجه بسیاری از گروه های اجرایی و نظریه پردازان قرار گرفته است. بنابر اعتقاد بسیاری از منتقدان و نظریه پردازان عرصه ی تئاتر از جمله پال آلین محقق انگلیسی، مهم ترین علل کسب دستاوردهای کم نظیر در تئاتر گارژنیتزه، نهفته در ریشه ها و بنیان های نظری بکار گرفته شده در فرآیند تولید و اجرای تئاتر توسط استانیه فسکی است. شناخت بنیان های مورد اشاره ، در وهله ی نخست می تواند پاسخگوی چرایی تاثیرگذاری و جذابیت آثار استانیه فسکی و در وهله ی بعد می تواند کمکی شایان به گروه های اجرایی ای باشد که تلاش می کنند با بکارگیری این متد، آثار ارزشمندی را در حوزه ی تئاتر ارائه نمایند. در مواجهه با فرآیند تولید و اجرای آثار استانیه فسکی، نمود آراء و نظریات باختین مشاهده می شود. از همین رو، این پژوهش تلاش می نماید با بررسی دقیق تر فرآیند تولید و اجرای آثار استانیه فسکی، جایگاه آرای باختین در این آثار را مشخص نماید. مهم ترین دستاوردهای این تحقیق توصیفی- تحلیلی که با استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده، شامل: تشخیص ارتباط مستقیم ایده های اولیه ی اکسپدیشن/ گدرینگ تئاتر استانیه فسکی با نظریه "کارناوال"، و ارتباط اکسپدیشن/ گدرینگ و تمرینات گروه با نظریات باختین در باب "منطق گفتگویی"،"فلسفه کنشی" و "دیگربودگی" می باشد.
رویکرد شناختی به روایت اعتمادناپذیر در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا مفهوم روایت اعتمادناپذیر را که بیشتر در حوزه ادبیات مورد مطالعه بوده است، در سینما بررسی نماید و چگونگی کارکرد راوی اعتمادناپذیر را از منظر نظریه شناخت در سینما طرح کند. بدین منظور، تلاش شده است بررسی شود چگونه خالق روایت سینمایی، در قالب کنش ها، گفتارها، نمودهای بیرونی و رفتاری، نشانه های محیطی و تصویری-صوتی، حس و حال فضا و شخصیت پردازی، روایت (راوی) سینمایی اعتمادناپذیر را ترسیم می کند و مخاطب با توجه به نشانه های موجود در اثر و چگونگی پیشبرد روایت، درجات گوناگونی از اشراف به جهان روایت پیدا می کند. بنابراین، این پژوهش پس از تبیین رویکرد شناختی پژوهشگرانی چون دیوید بوردول، نوئل کرول، گرگوری کوری و توربن گرودال در مطالعات سینمایی، و با تمرکز به رویکرد شناختی بوردول، علاوه بر مرور دسته بندی های پژوهشگران درباره انواع روایت اعتمادناپذیر، مدل تحلیلی هنسن را از چگونگی کارکرد روایت اعتمادناپذیر در سینما بررسی می نماید و نتیجه می گیرد که نظر به دخالت نوآوری در آفرینش روایت های تازه و امکان پیدایش گونه های جدید در هر نوع هنری، الگوهای گوناگون روایت و از جمله روایت اعتمادناپذیر، چارچوبی محدود و از پیش تعیین شده نداشته، با گذشت زمان و ارائه روایت های جدید ممکن است اشکال تازه ای از آن نیز ساخته شوند.
چیدمان خوشنویسی، گرافیک و نقاشیخط: مطالعه تطبیقی دو سبک رایج خط نستعلیق (سبک میرعماد الحسنی و محمدرضا کلهر)
حوزه های تخصصی:
قلم نستعلیق به عنوان دومین خط خاص ایرانیان در دوره اسلامی، پس از شکل گیری و پیدایش به همت خوشنویسان از دوره ای به دوره دیگر شاهد ویژگی ها و اختلافاتی هر چند جزئی در ساختار حروف، کلمات، اتصالات و نیز ترکیب بندی ها شد و در نتیجه این اختلافات جزئی، خوشنویسی نستعلیق هر یک از دوره ها از هم متمایز گشت. برخی از خوشنویسان شاخص هر دوره، ابتکارات و خلاقیت های نوینی را در ارتقاء زیبایی و تکامل خط نستعلیق به کار بردند که منجر به شکل گیری، تکمیل و ترویج طریقه و روش نگارش آنان شد. بعدها اقدامات و تلاش آنان توسط شاگردان و پیروانشان توسعه و ترویج یافت تا اینکه امروزه در خوشنویسی نستعلیق با دو قالب و ساختار متمایز با نام های ""مکتب قدیم"" یا ""مکتب میرعماد"" و ""مکتب جدید"" یا ""مکتب کلهر"" روبه رو هستیم. میر عماد الحسنی قزوینی از هنرمندان دوره صفوی نامدارترین خوشنویس نستعلیق که تکامل این قلم با نام وی رقم خورده است با عنایت به پیشینیان موجد سبکی شد که خوشنویسان پس از او به خط وی اقتدا نمودند. سبکی که در آن دوایر، اتصالات و کشیده ها قدری درشت تر از حد معمول و در عین حال از تناسـب کامـلی برخوردار بودند. اندام حروف نیز بسیار مسـتحکم، واضح و مشـخص و همچنین با ظرافتی استادانه نگاشته می شد و اما میرزا محمدرضا کلهر از خوشنویسان برجسته دوره قاجار با تکیه بر نبوغ سرشارش نیز براساس اصول و خواست زمانه، برپایه سبک میرعماد سبکی را پی ریخت که قلم نستعلیق را با صنعت تازه وارد چاپ سنگی آشتی داد. وی طی این فرآیند در ساختار حروف و کلمات نستعلیق با پرهیز از نازک نویسی و تیزنویسی، نوعی چاق نویسی را مرسوم ساخت که در آن دوایر کوچکـتر و تنگ تر نوشته شده و کشیده ها و فاصله پیوند حروف و کلمات کوتاه تر و ضخیم تر می شدند.
سفالگری در مند گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفالگری در گناباد که حداقل پیشینه ای سه هزارساله دارد، با مراکز هم عصر خود از شیوه ای یکسان پیروی می کرد. سفال مند با مصالح و تزئینات متفاوت، به عنوان پدیده ای نوظهور از اواخر قرن یازدهم هجری در مند رایج شد. این سفال که با سفال میبد یزد و شهررضای اصفهان شباهت زیادی دارد، درطول زمان از محیط نیز تأثیر پذیرفته است. سفال مند به دلیل داشتن نقش مایه های سنتی و رنگ های گرم و شاد، همواره جذاب و در مجامع هنری مطرح است. هدف مقالة حاضر، بررسی سفالگری در مند گناباد است. در این پژوهش، مواد اولیه و تکنیک سفالگری مند، چگونگی رنگ و لعاب کاری سفال های مند و نقوش به کاررفته در آن ها را بررسی می کنیم.
این مقاله ازنوع توصیفی است و اطلاعات آن را با روش میدانی (عکس، گزارش و مصاحبه) و کتابخانه ای (یادداشت نویسی و گردآوری اطلاعات از منابع) جمع آوری کردیم. همچنین، از پژوهش های باستان شناسی، اطلاعات تاریخی، جمع بندی ها، نتیجه گیری ها و تحلیل های به دست آمده استفاده کردیم. بخش های اصلی مقاله شامل طرز تهیة مواد سفال، نقوش و لعاب است. مهم ترین ویژگی سفال مند عناصر تزئینی برگرفته از طبیعت است که در چهار گروه انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی جای می گیرند و نشان دهندة آیین ها و باورهای کهن ایرانی در خاستگاه آن نگاره ها هستند.
چیدمان عکس: ضرورت مباحث نظری در عکاسی؛ در گفتگویی با دکتر محمد ستاری، دکترمهدی مقی منژاد، دکتر محمدعلی بیدختی، نادر داوودی، محمدمهدی رحیمیان، مهرداد افسری
حوزه های تخصصی:
چیدمان عکس: آنچه که باید تغییر کند
حوزه های تخصصی: