فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
57 - 70
حوزه های تخصصی:
شهر خلاق مرکز نوآوری، فناوری و تبدیل ایده به ثروت است. شهر خلاق مفهومی عمیق با دامنه تأثیرگذاری بالا و بر کلیه جنبه ها و ابعاد شهری تأثیرگذار است و از آن ها تأثیر می پذیرد. یکی از ابعاد تأثیرپذیر، بعد محیطی و مکانی شهر است، بدین معنا که ساختار کالبدی شهر بایستی طوری باشد که جاذب افراد و تسهیل کننده شرایط زندگی آنان باشد. در این صورت شهر محیطی مطلوب برای زندگی طبقه خلاق خواهد شد. برای سنجش میزان خلاقیت شهرها، شاخص های مختلفی ارائه شده است که در تمامی آن ها به کالبد و محیط شهری از یک سو و شرایط اجتماعی، فرهنگی جامعه از سوی دیگر تأکید شده است.هدف این پژوهش شناسایی نقش کالبد و فضا در شکل گیری شهر خلاق ایرانی– اسلامی می باشد. برای این منظور با بهره گیری از دیدگاه هایطلاب و اساتید علوم دینی به شناسایی آن دسته از عوامل کالبدی- فضایی که می تواند زمینه تحقق شهر خلاق ایرانی-اسلامی را در شهرهای ما فراهم کند، پرداخته ایم. این تحقیق مبتنی بر 230 پرسشنامه پنج گزینه ای لیکرت و مصاحبه عمیق می باشد که توسط طلاب علوم دینی در حوزه علمیه اصفهان تکمیل شده است. داده های به دست آمده با بهره گیری از تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل محتوا در چهار دسته حقوق شهروندی زنان، گردشگری و ارتباطات، توسعه مراکز جدید، حمل ونقل و ترافیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که 1) کالبد و محیط شهر خلاق می تواند حافظ حقوق بانوان و مناسب حضور آنان در محیط شهر باشد؛ 2) استقرار مراکز تفریحی و گردشگری متنوع و همراه با بهره گیری از فرصت ها و پتانسیل های تاریخی سبب تقویت صنعت گردشگری و جذب طبقه خلاق می شود؛3) توسعه و پراکنش مناسب مراکز علمی پژوهشی نقش مهمی در تحقق شهر خلاق ایفا می کنند و 4) سیستم حمل ونقل و شبکه ی ارتباطی پایدار به عنوان بخش لاینفک کالبد شهری می باشد.
ارزیابی سطح تاثیرپذیری آلودگی صوتی از کاربری های زمین شهری (مطالعه موردی ناحیه یک- منطقه شش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
91 - 103
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی شهری ایجاد فضاهای شهری با قابلیت ارائه کیفیت بالای زندگی است. هدف این مطالعه، دستیابی به رابطه بین ساختار و کاربری های شهری با آلودگی صوتی، بررسی میزان تأثیرمتغیرهای کالبدی و بررسی تأثیر فرم و ساختار شهری بر آلودگی صوتی و زمینه سازی برای مطالعات آینده به منظور کاهش آلودگی صوتی مناطق حسّاس (بیمارستان ها، مدارس و غیره) است. مطالعه حاضر در ناحیه یک، منطقه شش شهر تهران باتراکم بالای واحدهای تجاری، اداری و آموزشی و ترافیک سنگین انجام شده است. تراز معادل صدا (Leq) در 16 ایستگاه در چهار بازه زمانی پاییز و زمستان 1395 و بهار و تابستان 1396 در ساعات اوج ترافیک صبح و عصر اندازه گیری شد. اندازه گیری ها در نزدیکی کاربری ها و خیابان های اصلی ناحیه انجام و نقشه های صوتی توسط نرم افزار Arc Map 10.3 تهیه شد. میزان Leq در اطراف تقاطع ها و خیابان های اصلی ناحیه یک بیشتر از سایر مناطقو در خیابان های فرعی کم ترین میزان تراز معادل صدا مشاهده شد. از بین تمامی کاربری ها، تجاری و صنعتی- کارگاهی با محدوده کلی تراز معادل صدا از dB72 تا 84 بیشترین میزان آلودگی صوتی و کاربری بهداشتی- درمانی با محدوده کلی تراز معادل صدا از حدود dB58 تا 72 کم ترین میزان آلودگی صوتی را در اطراف خود دارد. مقدار تراز معادل صدا (Leq) در اطراف تمامی کاربری ها و خیابان های ناحیه یک نسبت به حد استاندارد آن ها بسیار بیشتر است و فرم شهری، نوع و مکان کاربری ها در ناحیه یک هر دو روی میزان ترازهای معادل صوتی ناحیه تأثیر می گذارند.
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 63
حوزه های تخصصی:
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیش شرط های پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینه حس مکان در فضای شهری، به صورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخص های سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشده اند. حتی مطالعات نظریه سطح بندی هفتگانه شامای نیز به صورت کیفی بوده و شاخص های مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوه سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله به شمار می رود. در این پژوهش سعی شده است به عنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، به صورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهوم سازی آن در قالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن بر پایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: «فعالیت ها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز در ابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن در قالب جدولی تفصیلی آورده شده است. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهوم سازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شده است. در مرحله بعد با استفاده از روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر یک از بخش های مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده است. سطح بندی حس مکان با استفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و به ویژه تنوع فعالیت ها و همچنین حرکت از فعالیت های اجباری به انتخابی و به ویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش می یابد. در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری بر اساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شده است.
تدوین چارچوب مفهومی بازآفرینی شهری اجتماع محور مبتنی بر آموزش در بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
21 - 34
حوزه های تخصصی:
در سیر تکامل رویکرد بازآفرینی شهری توجه به مقوله مشارکت اجتماعی، منجر به شکل گیری رویکرد بازآفرینی شهری اجتماع محور گردیده است. مشارکت مردمی در فرآیند بازآفرینی منجر به افزایش سرمایه اجتماعی، حس تعلق به مکان و مسئولیت پذیری نسبت به مکان خواهد شد و نهایتاً پایداری اجتماعی را بوجود خواهد آورد. از آنجایی که مهارت و آگاهی کافی برای ورود به عرصه مشارکت در فرآیند توسعه محلی، امری ضروری است، به نظر می رسد دلیل عدم مشارکت مردمی در فرآیند مذکور، حاصل فقدان آموزش های موردِ نیاز بوده است. با هدف تبیین رابطه بین آموزش و بازآفرینی شهری و همچنین تعیین نقش و جایگاهِ آموزش در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور، در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، نظریات، بیانیه ها و منشورهای بین المللی، واکاوی گردیده اند که در نهایت منجر به تشکیل مدل بازآفرینی شهری اجتماع محور از طریق آموزش شده است. همچنین در پیِ تبیین این رابطه و در پاسخ به این پرسش که «آموزش اجتماعی در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور چه تأثیری خواهد داشت؟»، نظریات و تجربیات موجود مورد بررسی قرار گرفته اند و سه نوع رویکرد تشخیص داده شده است: استقرار واحدهای آموزش عالی در محلات هدف، دسترسی عمومی و عادلانه به کاربری های آموزشی و آموزش های اجتماعی به ساکنان محلات هدف. نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذِ رویکرد مشارکت بعنوان پارادایم برنامه ریزی، منجر به موفقیت پروژه های بازآفرینی شهری خواهد شد، و آموزش به اجتماع نباید ابزاری برای رسیدن به اهداف باشد بلکه ابزار اجرایی برای جلب مشارکت ساکنان باید در نظر گرفته شود و همچنین آموزش در این مفهوم به عنوان ابزاری برای نیل به توانمندسازی، ظرفیت سازی و نهادسازی در میان ساکنان محله خواهد بود که منجر به آگاهی بخشی و زمینه ساز مشارکت اجتماعی، عامل حساس سازی ساکنان نسبت به محیط و همچنین عامل مسئولیت پذیریِ افراد نسبت به توسعه آتی محله خواهد بود.
هرمنوتیک شهرک های جدید
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
بررسی نقش شاخص های مدرنیته در ابعاد معماری مسکن: مطالعه مجتمع های مسکونی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
33 - 46
حوزه های تخصصی:
مسکن دارای ابعاد گوناگونی است که شکل گیری آن برآیند شرایط گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و محیطی است. مدرنیته و یا همان گرایش به تجدد با تغییر این شرایط، موجب بروز دگرگونی در تمامی ابعاد زندگی از جمله محل زندگی شده و سازمان فضایی شهر و مفهوم خانه را دستخوش تحولات عمده ای کرده است. غفلت از آثار مدرنیته در معماری مسکن موجب خواهد شد تا برنامه ریزی برای زندگی شهری با نااطمینانی همراه شود. در این میان مجتمع های مسکونی زاییده تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از مدرنیته است. در شهر تبریز این نوع از مسکن از دهه 50 متداول شده و اکنون تعداد زیادی از شهروندان این شهر در این مجتمع ها سکونت داشته و بخش عمده ای از سیمای شهر تبریز را این ساختمان ها تشکیل می دهد. بنابراین، شناسایی عوامل شکل دهنده معماری این بناها در برنامه ریزی شهر تبریز از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله قصد دارد اثر مولفه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که ابعاد اصلی مدرنیته را تشکیل می دهند، بر ابعاد مختلف مع ماری مجتمع های مسکونی معاص ر در شهر تبریز مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور با نظرسنجی از متخصصان و به کارگیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) میزان توجه به هر یک از مولفه های مذکور در طراحی نما، پلان، فرم و جهت گیری این مجتمع ها و انتخاب مکان، مصالح، سازه و تراکم آنها مورد سنجش قرار گرفته و اهمیت و تاثیر مولفه های مدرنیته در شکل گیری ابعاد معماری مجتمع های مسکونی مقایسه و مشخص شده است. نتایج حاصل نشان می دهد مدرنیته در ساخت معماری مجتمع های مسکونی تبریز موثر بوده اما میزان تاثیر ابعاد مختلف مدرنیته در تحولات معماری مجتمع های مسکونی تبریز یکسان نبوده و بعد اقتصادی بیشتر از سایر عوامل در شکل گیری این بناها موثر بوده است. همچنین از بین مولفه های اقتصادی، سودگرایی بیشترین تاثیر را در تمامی ابعاد معماری مجتمع های مسکونی تبریز داشته است.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و عملکرد بازار هتل ها بر پویایی اقتصادی کلان شهرها (موردمطالعه: عملکرد بازار هتل های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
41 - 55
حوزه های تخصصی:
بهبود وضعیت اقتصاد شهرها تا حد زیادی به بهبود عملکرد سازمان ها و نهادهای فعال در شهرها وابسته است. عملکرد چالشی مستمر و همیشگی برای کسب وکارهای اقتصادی محسوب می شود. در این میان نگاه راهبردی به مسئله عملکرد همواره توجه به دو عامل؛ بیرونی و درونی را محور بررسی های خود قرار داده است؛ اما این امر بیشتر حول توجه به عناصر ملموس درونی در پژوهش های پیشین بوده است. حال آنکه شواهد حاکی از ایجاد مزیت های پایدارتر توسط عناصر ناملموس سازمانی است. بر این اساس در پژوهش حاضر با تأکید بر عناصر و منابع ناملموس درونی مانند؛ قابلیت های سازمانی، سرمایه های فکری و اجتماعی و توجه به عدم اطمینان محیطی به عنوان عامل بیرونی، به دنبال تفسیر استراتژیک عملکرد بازار کسب و کارها است. برای این منظور با استفاده از روش شناسی پیمایشی و ابزار پرسشنامه و با تمرکز بر حوزه گردشگری، هتل های سه، چهار و پنج ستاره، شهر تهران را مورد هدف بررسی خود قرار داده است. بر این اساس پس از جمع آوری 89 پرسشنامه از مجموع 48 هتل شناسایی شده و با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار smart PLS نتایج بررسی ها نشان داد؛ ضمن تأثیرگذاری قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازار، سرمایه فکری و اجتماعی نیز بر قابلیت های سازمانی اثر می گذارند. همچنین نتایج بر تائید نقش تعدیل گری عدم اطمینان محیطی اشاره دارند.
ارزیابی توسعه میان افزا در محله های شهری با رویکرد زمینه گرایی در افزایش تعاملات ساکنین (مطالعه موردی:کوی دانش تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 93
حوزه های تخصصی:
توسعه میان افزا، ضرورت گریزناپذیر شهر در مواجهه با رشد بی رویه شهرنشینی، خزش شهر به حاشیه ها و پراکنده رویی می باشد. اما تأثیر توجه به پیامد آن بر پیکره شهر در بهبود اقدامات آتی، ضرورت تمرکز بر مرحله ارزیابی را به رغم تأخر زمانی نسبت به مراحل اولیه توسعه، در درجه بالایی از اهمیت قرارداده و لزوم سنجش موفقیت هر توسعه را در گذر زمان در تطابق با اهداف مشخص شده از سوی نهادهای شهری و برنامه های فرادست ایجاب میکند. اگرچه رشد شهر حاصل تعامل پیچیده ی عوامل مختلف و گاهاً پنهان در طول زمان بوده و به تدریج نمود می یابد؛ لیکن بازتاب کلیه ی تصمیمات کلان و عوامل تاثیر گذار، اعم از کالبدی و کارکردی به مرور در محتوای ذهنی ساکنین بروز می یابد. بر این اساس میزان همگرایی ذهنی و اتفاق نظر شهروندان در جهت تعامل هرچه بیشتر می تواند نشانه ای از اتخاذ تصمیمات به جا در بدو شکل گیری و انسجام حاصل از توسعه ای موفق و معیاری بر میزان تعاملات بخش اضافه شده با زمینه، به لحاظ کارکردی و فضایی تبیین و تعبیر شود. هدف از این پژوهش ارزیابی موفقیت توسعه میان افزا در مطالعه موردی کوی دانش تبریز پس از سپری شدن سه دهه از جاگیری در محله قدیمی امامیه با معیارهای مستخرج از اصول زمینه گرایی و تاثیر آنها در محتوای ذهنی ساکنین می باشد. دراین مقاله کوشیده شده است با مراجعه به منابع معتبر علمی، معیارهای ارزیابی توسعه میان افزا بر اساس رویکرد زمینه گرایی با روش متنی روایی استخراج و درنهایت میزان همگرایی ذهنی اهالی درمطابقت با این معیارها در مطالعه موردی کوی دانش تبریز از طریق پرسشنامه و مصاحبه، با روش تحلیل داده های کمی مورد بررسی قرارگیرد. نتایج مطالعات نشان می دهد ساکنین کوی دانش به غیر از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و تعهد اکولوژیکی از حیث سایر معیارهای زمینه گرایی اعم از مشارکت فضایی، معنایی، تاریخی، تمایلی برای تعامل با محلات مجاور نداشته و در مجموع ترجیح بر دوری گزینی دارند.
طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه گردشگری شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
67 - 81
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان متنوع ترین و بزرگترین فعالیت خدماتی درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصت های شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا است. از گردشگری به عنوان موتور توسعه نام برده می شود، و به علت اهمیتی که از نظر اقتصادی، اجتماعی دارد روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دولت ها به آن اهمیت می دهند و امروزه یکی از پایه های اصلی و استوار اقتصاد جهان است که با ایجاد بالاترین میزان ارزش افزوده به صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند سایر فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قراردهد. برنامه ریزی و توسعه گردشگری به عنوان عامل مهمی درروند اقتصادی شدن امور اجتماعی، فرهنگی، و نگرش ابزاری و کاربردی و کالایی به طبیعت و فرهنگ، توجه به دیدگاههای مختلف درباره گردشگری را ضروری می سازد. معمولا از توریسم به عنوان ابزاری برای تحریک اقتصادهای بحرانی و تقویت فعالیت های توسعه ای از طریق ایجاد مشاغل و درآمد استفاده می شود.. در تحقیقات معمول برنامه ریزی راهبردی از تکنیک SWOT برای ارائه راهبردهای پیشنهادی استفاده می گردد که این روش دارای کاستی هایی مانند پیشنهاد تنها یک گروه از راهبردهای شناسایی شده و کنار گذاشتن سایر راهبردها و همچنین عدم ارائه تصویری روشن از روند برنامه ریزی و سطوح مختلف آن و عدم مشخص کردن راهبردهای زیربنایی(مستقل ترین) و وابسته ترین راهبردها می باشد. لذا در تحقیق حاضر که در پی شناسایی پتانسیل های گردشگری شهرستان بابلسر و اتخاذ استراتژی هایی بر مبنای این پتانسل ها، جهت برنامه ریزی توسعه ی گردشگری این شهرستان است؛ این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب داده های تحقیق از چهار گروه جامعه ی آماری (جامعه میزبان، گردشگران، مسؤولان و کارشناسان گردشگری) جمع آوری شد. برای تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهرستان بابلسر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای طراحی و تبیین راهبردهای شناسایی شده از مدلسازی ساختاری تفسیری و نرم افزار ISM به کار رفته است. بر پایه نتایج راهبردهای تنوع بخشی (ST) برای برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری شهر بابلسر قابل قبول می باشند که موجب حفظ و نگهداری وضع موجود گردند. با توجه به راهبردهای معیار (ST) شناسایی شده و مدلسازی ساختاری تفسیری در محیط نرم افزار ISM نتایج نشان داد که راهبرد تدوین مقررات و ضوابط مربوط به چگونگی استفاده از مراکز گردشگری زیربنایی ترین و راهبردهای تقویت زیرساخت های گردشگری، استفاده از افراد متخصص در برنامه ریزی و توسعه و بهبود مراکز ارائه دهنده خدمات به گردشگران وابسته ترین راهبردها در ساختار مدل برنامه ریزی راهبردی می باشند.
تبیین و ارزیابی معیارهای آسایش و آرامش در حمل ونقل همگانی درون شهری، مورد مطالعه: خط 28 اتوبوس رانی کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
105 - 121
حوزه های تخصصی:
پژوهش ها نشان داده است که گرایش بیش از اندازه شهروندان به حمل ونقل شخصی می تواند پیامدهای ناگواری را برای شهر و شهروندان به همراه داشته باشد. در مقابل این نوع گرایش، پژوهشگران و سیاست گذاران گرایش به حمل ونقل عمومی را به عنوان راهکار اساسی کاستن از پیامدهای گرایش به حمل ونقل شخصی معرفی نموده اند. آنچه موجب ترغیب شهروندان به استفاده از ناوگان حمل ونقل عمومی می گردد، آسایش و آرامش آن ها در سفرهای شهری است. هدف این مقاله، بازخوانی دو مقوله آسایش و آرامش سفر در بحث حمل ونقل همگانی می باشد. اینکه آسایش و آرامش در سفرهای درون شهری که به وسیله حمل ونقل عمومی انجام می شود، در قالب چه معیارها و شاخص هایی قابل تبیین است، پرسش اساسی این پژوهش را شکل می دهد. در این راستا، ابتدا مفاهیم آسایش، آرامش و آسایش و آرامش در سفرهای درون شهری مطرح گردیده و سپس شاخص های (18 متغیر) مربوطه در قالب مدلی مفهومی ارائه شده است. مورد مطالعه این مقاله خط 28 اتوبوس رانی کلان شهر اصفهان است. جهت ارزیابی متغیرها از مدل F'ANP استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که آسایش و آرامش در سفرهای درون شهری توسط ناوگان حمل و نقل عمومی متأثر از پنج عامل 1- کیفیت ارائه خدمات و امکانات، 2- ظرفیت مسافر و زیبایی محیط، 3- کارایی حمل ونقل عمومی، 4- کارآمدی سفر 5- ایمنی و امنیت می باشد. همچنین متغیرهایی که بیشترین تأثیر را در برهم زدن آسایش و آرامش در مورد مطالعه داشته اند، به ترتیب عبارت اند از «کیفیت وسایل گرمایشی، سرمایشی و تهویه هوا»، «تمهیدات در نظر گرفته شده برای معلولین»، «پاکیزگی محیط ایستگاه ها و داخل اتوبوس ها» و «امکانات ایستگاه (جان پناه و صندلی ها)» و در مقابل متغیرهایی که بیشترین تأثیر را در تأمین آسایش و آرامش سفر داشته اند، به ترتیب شامل «امکان نشستن در طول زمان سفر»، «زیبایی محیط سفر»، «فاصله مناسب ایستگاه ها از مبدأ مسافرین» و «فاصله ایستگاه های اتوبوس خط مورد نظر تا ایستگاه های اتوبوس سایر خطوط» می باشند.
امکان سنجی افزایش تراکم ساختمانی با توجه به ظرفیت شبکه معابر مطالعه موردی: محله بهار کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
95 - 109
حوزه های تخصصی:
در قرن حاضر تشدید مسائلی از قبیل افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی، تقاضای مردم برای سکونت و یا کار در محل خاص و جلوگیری از گسترش شهرها و... جز عواملی محسوب می شوند که افزایش تراکم ساختمانی در شهرها را مورد تاکید قرار داده اند. لذا این روند بایستی به صورت تدریجی صورت پذیرد تا به موازات آن زیرساخت های لازم برای این امر مهیا گردد. اما در کلان شهر تبریز تعیین تراکم بدون توجه به زیر ساخت های شبکه معابر صورت پذیرفته است به گونه ای که این مسئله موجب عدم پاسخگویی نیازهای ترددی جمعیت و وجود ترافیک سنگین در این کلان شهر شده است. در این پژوهش، امکان سنجی افزایش تراکم ساختمانی با توجه به ظرفیت پذیرش شبکه معابر در محله بهار کلان شهر تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. برای رسیدن به این هدف با برآورد حجم ترافیک در هر یک از معابر محدوده مورد مطالعه، به شناسایی و تعیین نقاطی از شبکه معابر که با کمبود یا مازاد ظرفیت قابل پذیرش روبرو هستند، پرداخته شده است تا نواحی دارای مازاد تراکم و نواحی دارای پتانسیل افزایش تراکم در محدوده مورد مطالعه مشخص گردد. داده های این پژوهش با استفاده از مطالعات میدانی جمع آوری شده و جهت تجزیه و تحلیل این داده ها نیز از نرم افزارهای AIMSUN و ARCGIS استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش در وضعیت موجود، معابر اصلی محدوده مورد مطالعه دارای مشکل ترافیکی می باشند، به طوری که حجم ترافیک عبوری در محدوده مورد مطالعه، به تنهایی سطح سرویس معابر را در آستانه سطح سرویس C (سطح سرویس مطلوب شهری) قرار می دهد. بار ترافیک تولیدی نیز به تنهایی و جدای از بار ترافیک عبوری سطح سرویس C را تأمین می کند از آنجایی که تفکیک ترافیک عبوری و تولیدی در کوتاه مدت و بدون توسعه شبکه شریانی و اصلاح شبکه معابر اطراف محله امکان پذیر نیست. لذا محله بهار از نظر ظرفیت پذیرش معابر اشباع شده و قابلیت افزایش تراکم ساختمانی را ندارد.
بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران (تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از سال 1343 تا 1395 ه.ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
19 - 32
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، مقاله ها و کتاب های علمی متعددی در باب مبانی نظری «طراحی شهری» نوشته و منتشر شده است. اما در واقعیت، هنوز «کیفیت فضاهای شهری» به عنوان مهم ترین دغدغه این دانش و حرفه، در بسیاری از شهرهای دنیا و به طور خاص در کشور ما نمود عینی خود را نیافته است. عملیاتی کردن دانش «طراحی شهری»، به کمک تدوین و تنظیم چهارچوب ها، الزامات و شاخص های آن در متون قانونی کشور، به عنوان اسناد بالادست و برنامه های هدایت توسعه، امکان پذیر می شود. این نوشتار به منظور بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران، به تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در فاصله زمانی سال های 1347 تا 1395 ه.ش. پرداخته است. با این هدف، یافتن مهم ترین «موضوعات» و «موضع» های طراحی شهری که در مصوبات شورا مورد اشاره یا تأکید قرار گرفته، مد نظر بوده است. به این منظور پس از مطالعه دقیق متن مصوبات در بازه زمانی یادشده، با رویکرد تفسیری- تحلیلی و به کمک روش تحلیل محتوای کیفی، مصوبات موضوعات مرتبط با طراحی شهری پرداخته شده بود، استخراج گردید و سپس محتوای مرتبط با طراحی شهری، در این 87 مصوبه مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان می دهد که در سهم اندک توجه به طراحی شهری در مصوبات این شورا (کمتر از 5 درصد)، بیشترین تأکید بر موضوعات «طراحی پهنه ها و محورها با هدف توسعه گردشگری» و «توجه به بافت ها و بناهای تاریخی» با 7.48 درصد و «طراحی منظر شهری» با 6.95 درصد بوده است. در میان موضع ها نیز پهنه های اطراف «بناهای تاریخی و یادبود» با 19.81 درصد و «بافت های تاریخی» با 16.03 درصد بیشتر از سایر مواضع شهری در مصوبات شورا مورد توجه بوده است. این بررسی در مجموع، سهم اندک توجه به «طراحی شهری» و «اسناد موضعی – موضوعی» وابسته به آن را در میان مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نشان می دهد.
تحلیل فضایی خدمات هفتگانه شهری بر اساس رویکرد عدالت توزیعی
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
55 - 69
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع عدالت اجتماعی و فضایی در مباحث شهری و به تبع آن عدالت توزیعی در پراکنش خدمات در فضای شهری اهمیت بسزایی یافته است. لذا توجه به اهمیت توزیع کاربری خدمات در نواحی شهری بر اساس نیاز به خدمات عامل مهمی در پایداری زندگی شهری است. در این پژوهش به بررسی تحلیل فضایی بخشایش خدمات هفتگانه شهری بر اساس رویکرد عدالت اجتماعی با استفاده از تکنیک های زمین آماری(نمونه موردی منطقه 8 تهران) پرداخته شده است. نوع پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و روش تحقیق مورداستفاده توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است که جهت انجام پژوهش با توجه به داده های عینی و موجود در طرح ها جامع و تفصیلی منطقه 8 با استفاده از نرم افزار GISو فرمول موران مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد تمرکز خدمات شهری در منطقه 8 از مدل مرکز –پیرامون تبعیت می کند به این معنی که هرچه از مرکز منطقه به سمت نواحی پیرامونی حرکت می کنیم از توزیع خدمات کاسته می شود. یعنی توزیع خدمات عمومی به جای این که در منطقه به صورت عادلانه یا تقریباً عادلانه توزیع شود به صورت ناعادلانه توزیع شده است.
ارزیابی میزان پاسخدهندگی شاخص های اجتماعی، کارکردی و زیست محیطی پایداری در سنجش وضعیت و راهکاریابی محله های شهری؛ موردکاوی محله ده ونک، تهران
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 19
حوزه های تخصصی:
ناپایداری یکی از مشکلات باهمستان های ایران، به ویژه در سطح محله است. مشکل اساسی تری بر این مشکل سایه افکنده است. واقعیت این است که چارچوب سنجش شده ای برای شناخت ناپایداری و راهکاریابی آن در دانش بومی شده ایران وجود ندارد. هدف پایه این پژوهش تدوین یا ترسیم چارچوبی است که ضمن روشن نمودن مفاهیم پایه پایداری، متغیرهای محیطی، هنجارهای کلی و شاخص های عینی سنجش وضعیت در عمل را برای موقعیت محلی ایران روشن کند. مخصوصاً، اینکه در زمینه فهم سازه های پایه و هنجارهای مقوله پایداری به مثابه یک مفهوم کیفیت محیطی ابهام زیادی وجود دارد. با این هدف، ابتدا عوامل کلیدی مفهوم پایداری متضمن اجتماع، اقتصاد، محیط زیست و مدیریت شناسایی شده اند. سپس، شاخص ها و سنجه های سنجش آن ها در طی یک جدول معلوم شده است. در ادامه سعی شده است از طریق یک فرآیند مورد کاوی میزان پاسخدهندگی سنجه های برگرفته شده برای ارزیابی وضعیت با میانجی سه نمایانگر اصلی مکان شامل اجتماع، کارکرد و زیست محیطی با تکیه مطالعات میدانی محله ده ونک مورد بررسی قرار گیرد. رویکرد عام در این پژوهش، آمیخته است. از این رو، پس از مطالعه ادبیات در حوزه های مورد نظر پژوهش حاضر به بررسی میدانی در محله ده ونک تهران با استفاده از شیوه های مشاهده مستقیم عمیق و مصاحبه، به سوالات مطرح شده در باره کارائی سنجه ها پاسخ داده شده است. جهت سنجش میزان مطلوبیت
ارائه راهبردهای نورپردازی فضاهای عمومی شهری با استفاده از مدل سوآت و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (مورد پژوهی: خیابان کریم خان زند، شیراز)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
85 - 100
حوزه های تخصصی:
نورپردازی مناسب فضاهای عمومی شهری با استفاده از راهبرد های متنوعی انجام می شود. از اینرو در این نوشتار، با استفاده از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی و موردی و شیوه های تحقیق مصاحبه، مشاهده، مرور متون و اسناد تصویری، راهبرد های نورپردازی خیابان های شهری اولویت بندی شدند تا از این طریق زمینه ارتقا کیفیت فضاهای عمومی در شب فراهم آید. به این منظور خیابان کریم خان زند شیراز به عنوان مورد پژوهی انتخاب شده است. این پژوهش از مدل سوآت جهت شناسایی راهبردهای ارتقا کیفیت نورپردازی خیابان کریم خان زند و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی جهت اولویت بندی این راهبردها بهره گرفته است. گزاره ها در ماتریس سوآت با استفاده از مصاحبه با گروه نمونه 25 نفره از متخصصان وزن دهی و متخصصان با شیوه نمونه گیری گلوله برفی شناسایی شدند. براساس نتایج حاصل از مصاحبه با متخصصان، به طور کلی 12 عامل داخلی (شامل 7 قوت و 5 ضعف) و 12 عامل خارجی (شامل 7 فرصت و 5 تهدید) شناسایی شد. در میان نقاط قوت، وجود کاربری های فعال و قرارگاه های رفتاری در شب در قسمت اعظمی از خیابان که تأمین کننده روشنایی پیاده رو در فقدان نورپردازی مختص پیاده می باشند، دارای بیشترین امتیاز نهایی است. در میان عوامل خارجی نیز امکان تامین روشنایی لازم در مسیر حرکتی عابرین پیاده جهت افزایش امنیت موثرترین فرصت به شمار می آید. با توجه به مجموع امتیازهای نهایی عوامل داخلی (2.667) و خارجی (2.568)، استراتژی های منتخب، استراتژی های تهاجمی بوده اند. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که راهبردهای تأمین روشنایی مناسب در سرتاسر مسیر پیاده و تأکید بیشتر توسط نورپردازی بر تقاطع های مسیر سواره با پیاده؛ فراهم شدن شرایط مناسب برای استفاده از فضا در زمان های مختلف شبانه روز برای اقشار مختلف جامعه؛ و تأکید بر بدنه های شاخص جداره خیابان از طریق نورپردازی مناسب در مقایسه با سایر استراتژی ها در اولویت بالاتری قرار می گیرند.
کاربست نظریه نوشهرگرایی در شهرسازی: موافقان و مخالفان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
101 - 117
حوزه های تخصصی:
در طی چند دهه اخیر نوشهرگرایی به عنوان موضوعی بحث برانگیز در مقابل الگوهای سنتی و رایج شهرسازی تبدیل شده است و به عنوان یک جنبش پیشرو در پاسخ به شکست شهرها و حومه ها در اواسط قرن بیستم توسعه یافت. نوشهرگرایان، همانند حامیان باغ شهرها و پیش از آن ها مدرنیست ها، کار خود را با امید بسیار به برطرف کردن نیاز های اقشار آسیب پذیر و بازگرداندن زیبایی و شخصیت به شهرها آغاز کردند. در این راستا این پژوهش درپی پاسخ به این سؤالات می باشد که نوشهرگرایی تا چه حد توانسته به برنامه ریزی یک اجتماع خوب منجر شود؟ چگونه نوشهرگرایی نظریه مرتبط با خود را توسعه داده و به درک ما از این نظریه کمک می کند؟ در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی دیدگاه ها و ایده های مختلف درزمینه نوشهرگرایی و شکل گیری آن از نظریه تا کاربست و انتقادات وارد بر آن پرداخته می شود و درنهایت در رابطه با معایب و مزایای اجرای آن در ایران بحث می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد اگرچه نوشهرگرایان خواستار تغییر وضعیت پیرامون خود بودند و تصور شهرهایی بدون حومه را در سر داشتند، اما در عمل هنوز نتوانسته اند اصول ارزشی ای را که این نظریه هنجاری بر آن پایبند بود به گونه ای مناسب در ساخت جوامع خوب به کاربندند و منتقدان آن ها می گویند نوشهرگراها به جای نجات شهرها، درنهایت در خدمت منافع فرآیند توسعه در آمدند و انتخاب هایی که فرم های نوشهری پیشنهاد می کنند بیش از آن که مرتبط با خواست مردم باشند، به فکر تولید و پایداری فعالیت های اقتصادی در بازار فروش هستند. طراحان نوشهرگرا به منظور رعایت تنوع شهری از گوناگونی اشکال طرفداری می کنند، اما تاب تحمل دیدگاه های مخالف درباره ی شکل و ویژگی محیط های شهری را ندارند و رویکرد نوشهرگرایی مشارکت دموکراتیک را در تضاد با تصمیم های تخصصی طراحان واجد شرایطی قرار می دهد که اصول فرمی اجتماع خوب را می دانند. از نظر آن ها دموکراسی ممکن است کیفیت طراحی شهری را تقلیل دهد.
مؤلفه های فرهنگی تأثیرگذار بر شکل گیری شهر اردبیل در دوره صفویه
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
71 - 84
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای فرهنگی دوره صفویه بر شکل گیری شهرها با تأکید بر شهر اردبیل تدوین گردیده است. در دوره صفوی به دلیل وجود پایگاه مقتدر سیاسی، اجتماعی و آزاد اندیشی، زمینه بسیار مستعدی برای گسترش شهر اردبیل فراهم شد. در این راستا با استفاده از مدل مفهومی کانتر، ابتدا مولفه های مکان تحلیل شده، سپس ویژگی های شهرسازی دوران صفویه و الگوها و عوامل فرهنگی موثر بر شکل گیری فرهنگ شهر اردبیل در دوره صفویه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که در شکل گیری فرم شهرها دو دسته از عوامل تأثیر بسیار زیادی دارند. دسته اول مربوط به عوامل فیزیکی(مکان) و قابل رویت مانند ویژگی های فرهنگی، اقلیم و جغرافیا است. دسته دوم مربوط به عوامل غیر فیزیکی و ناملموس مانند عوامل مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است. گسترش فرهنگی شهر اردبیل از گذشته تا کنون از الگویی منطقی پیروی کرده است و در دوران صفویه الگوها و اصولی همچون اصطلاحات عرفانی و صوفی گری، همبستگی قومی و خانوادگی، تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی، رفاه و تفریح مردم باعث شکل گیری محله های این شهر شده؛ و همچنین ابعاد فرهنگی و مکانهای شهری از جمله بازار به عنوان مرکز عملکردی مقررات و آیین حسبه، بقعه شیخ صفی به عنوان هویت بخش و مرکز تقدس و مسجد جمعه مکانی برای شرعیت بخشی به شهر در ایدئولوژی شکل گیری فرم شهر تأثیرگذار بوده است.
واکاوی دوگانگی های بنیادین در مفهوم خواست(مصلحت) عمومی در سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
21 - 36
حوزه های تخصصی:
مفهوم خواست/مصلحت عموم در طی دهه های گذشته، و در قالب مباحثات و مناظرات، همواره بعنوان یکی از بنیادی ترین پایه های مشروعیت عمل شهرسازی مطرح شده است. با این وجود، یکی از ضعف های مهم و قابل اشاره در راستا ی این امر، عدم شفافیت و روشنی این حوزه مفهومی است. به خصوص در زبان فارسی که حجم تولیدات در این زمینه نظری بسیار محدود و اغلب مربوط به رشته هایی همچون علوم و فلسفه سیاسی بوده است. در این پژوهش، ضمن تدوین چارچوبی کلی از تاریخچه این مفهوم در دانش و کُنش شهرسازی، با رویکردی کتابخانه ای-تحلیلی، بر کشف و اشاره به دوگانگی-های بنیادین مستتر در این عبارت، ایده و مفهوم تاکید شده است. روشن شدن این مسائل می تواند ضمن گسترش افق نظری علاقمندان به این حوزه، با رفع شکاف معرفتی ناشی از اتکا به تنها یک وجه و یک قطب از این دوگانگی ها، از بسیاری کج فهمی ها و به دنبال آن تعارضات نظری-عملی در این باب نیز جلوگیری نماید.
سنجش کیفیت محی ط شه ری مطالعه موردی: محله های شهر برازجان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 53
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط شهری تحت تأثیر مستقیم معیارهای محیط زیستی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی است. لذا، این پژوهش تلاش دارد تا با استفاده از 16 شاخص در 4 معیار اصلی، کیفیت محیط شهری برازجان را در سال 1396 ارزیابی کند. در این پژوهش از دو روش اسنادی و پیمایشی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تلاش شده است تا به این دو پرسش پاسخ داده شود که: وضعیت کیفیت محیطی محله های شهر برازجان چگونه است؟ کدام محله های شهر وضعیت نامطلوبی دارند؟ قلمرو جغرافیایی پژوهش را 31 محله شهر برازجان و جامعه آماری پژوهش را 22600 خانوار ساکن در این شهر تشکیل می دهند. با استفاده از روش کوکران، 380 نمونه خانوار برای انجام دادن پرسشگری و تکمیل فرم محقق ساخته، به روش سیستماتیک منظم در سطح شهر توزیع شده اند. مقدار روایی ابزار با استفاده از روش ضریب تغییرات 0/66 و مقدار پایایی ابزار به روش آزمون آلفای کرونباخ، 0/86 محاسبه شده است. نیکویی برازش داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف در سطح معنا داری 0/05، نشان می دهد که رقم آماره ها بالاتر از سطح معنا داری است. در ادامه، از فنون تصمیم گیری چندشاخصه (فرآیند تحلیل شبکه ای ) و روش های رایج در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی همانند طبقه بندی مجدد و شاخص همپوشانی موزون برای تجزیه، تحلیل و نتایج، استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که نواحی کارگاهی و پهنه های شهری واقع در حریم مسیل، نواحی غیررسمی، نواحی فرسوده، قدیمی و محله های نوظهور، از کیفیت نامطلوب و پایین محیطی برخوردارند. در پایان پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محیطی، ارائه شده اند.
نگاهی پدیدارشناسانه به طراحی مناظر مقدس شهری
حوزه های تخصصی:
در ادیان مختلف همواره اموری به عنوان مقدس وجود داشته که پاسخگوی بنیادی ترین نیازهای انسان که توجه و اشتیاق برای رسیدن به «کمال مطلق» و تقرب و توسل به اوست، می باشد. از اینرو در جوامع امروز که نیاز به آرامش روانی و معنویّات بیش از پیش احساس می شود؛ مناظر مقدس شهری به عنوان بخشی از مناظر فرهنگی، عجین شده با آداب و رسوم و آیین و مذهب جوامع شهری، توانسته است با سوق دادن انسان از مادیات به سوی معنویّات در ارتقاء ارزش ها و اعتقادات سهم به سزایی داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد افراد در مواجهه با این مناظر می توانند شاهد فنومن یا پدیدارهایی باشند که به فضا یا منظر مقدس معنا داده و در مواجهه با ذهن، ایجاد مفهوم خاص نمایند. بنابراین، نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و منظر پیرامون خود، در بهره مندی از آرمان های مطلوب او بسیار اثر گذارند. از طرفی فرآیند طراحی با نگاهی پدیدار شناسانه در مناظر مقدس، این امکان را مهیا ساخته تا با دیدن این مناظر، نسبت به ادراک فضا، تقویّت حس مکان و هویّت بخشی به منظر پرداخته و بدین گونه موجبات حفظ و ارتقاء ارزش های فرهنگی و مذهبی را در جوامع بشری به وجود آورد. هر پدیدار با ایجاد معانی و مفاهیم گوناگونی که در ذهن انسان شکل می دهد، با محیط و فضاهای پیرامون خود ایجاد رابطه کرده و همین ارتباط می تواند زمینه ای برای شکل گیری، به تصویر کشیدن و به طور کلی، به عینیت بخشیدن فضاها، فراهم آورد. در ادامه پدیدارهای نشأت گرفته از ذهن و تجربه ناظرین در برخورد با این مناظر مورد بررسی قرار گرفت که برای هر یک شاخصه هایی درنظر گرفته شد. این تحقیق با رویکرد پدیدار شناسانه و روی هم گذاری موارد شناسایی شده منطبق با نیازها و خواسته های استفاده کنندگان و زائرین، نسبت به معرفی و تعیین فضاهای مورد نیاز این پدیدارها، گام برداشتهو نشان می دهد می توان با استفاده از روش مذکور و تعیین شاخص های طراحی، مناظر مقدس را در قالب فضاهایی مشخص نظیر فضاهای معنوی، یادمانی، تعاملات جمعی، نیایشی و فضاهای مکث، معرفی و ارائه نمود.