مقالات
حوزه های تخصصی:
مسائلی همچون رشد روزافزون جمعیت شهری، شهری شدن جوامع، جهانی شدن و ضرورت پاسخگویی و شهروندمداری، مدیران و تصمیم گیران را به سوی بهره گیری از روش های مطلوب در زمینه مدیریت شهری سوق داده است؛ یکی از روش های مطرح در این زمینه حکمروایی مطلوب شهری است. رویکرد حکمروایی خوب شهری از طرف سازمان های بین المللی جهت کاهش فقر و افزایش کیفیت زندگی بویژه در شهرهای درحال توسعه ارائه شده است. همچنین بهره گیری از رویکرد حکمروایی خوب شهری، شهرهای پایدار، امن، زیست پذیر و تاب آور به ارمغان می آورد. هدف این پژوهش ارزیابی نقش حکمروایی خوب شهری بر تاب آوری شهری در اهواز می باشد. پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها جز پژوهش های توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش از 36 سؤال برای متغیر حکمروایی خوب شهری (مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی) و تاب آوری شهری (اقتصادی، اجتماعی، نهادی – مدیریتی و زیرساختی –کالبدی) استفاده شده است. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاهی ، مدیران و کارشناسان آشنا به موضوع پژوهش در شهر اهواز می باشند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند40 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. یافته های پژوهش نشان می دهند در شهر اهواز شاخص های مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی که انعکاس دهنده حکمروایی خوب شهری می باشند بر ابعاد تاب آوری شهری تأثیر بالایی (ضریب تأثیر 69/0) دارند. بنابراین بهبود شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر اهواز منجر به افزایش تاب آوری شهر و شهروندان می گردد.
سنجش رابطه میان رضایتمندی شهروندان از کیفیت محیطی و پایداری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به کنش متقابل میان شاخص های محیطی و اجتماعی مانع از نگاه تک بعدی به مبحث توسعه پایدار در شهرسازی می شود و نتایج حاصل از تحلیل آن می تواند به عنوان راهنمایی مفید برای شهرسازان به کار گرفته شود. از اینرو هدف مقاله حاضر تبیین ارتباط میان رضایتمندی شهروندان از فاکتورهای محیطی و اجتماعی مؤثر بر توسعه محلات شهری در نمونه موردی محله چیذر شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی و با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده که در آن چارچوب نظری با استفاده از روش اسنادی تدوین گردیده است و با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشاندهنده متوسط بودن میزان رضایت ساکنین از کیفیت های محیطی و پایین بودن پایداری اجتماعی می باشد که در بین شاخص های کیفیت محیطی؛ پیاده مداری و ایمنی، و در بین شاخص های پایداری اجتماعی؛ اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب بالاترین و کمترین میزان رضایت را دارند. همچنین رابطه معنی دار بین شاخص های کیفیت محیطی و پایداری اجتماعی و تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفت که طبق آن میزان همبستگی متغیر اعتماد اجتماعی با پیاده مداری (412/0)، ویژگی های بافت (489/0) و ویژگی های کالبدی (512/0) در حد متوسط، میزان همبستگی روابط اجتماعی با پیاده مداری (336/0)، ویژگی های کالبدی (331/0) و ایمنی (331/0) در حد متوسط، میزان همبستگی مشارکت اجتماعی با ویژگی های عملکردی (503/.) و ویژگی های بافت (341/0) در حد متوسط، و در نهایت میزان همبستگی احساس امنیت با ویژگی های عملکردی (335/0) در حد متوسط ارزیابی گردید و در سایر موارد همبستگی قابل توجهی میان متغیرها دیده نشد. همچنین نقش اساسی مرکز محله، پیاده مداری، شبکه های اجتماعی محلی و فضاهای زمینه ساز رخ دادن کنش ارتباطی، به عنوان مهمترین فاکتورهای تقویت کننده کنش متقابل میان کیفیت های محیطی و پایداری اجتماعی شناسایی شدند.
تحلیل رضایتمندی ساکنان از محله بر مبنای مولفه های امنیت و حس تعلق خاطر (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح رضایتمندی ساکنان از محله، از دو دسته عوامل عینی و ذهنی تاثیر می پذیرد. با وجود این که بخش عمده تحقیقات در این حوزه بر عوامل عینی متمرکز شده اند در این پژوهش، به بررسی نقش عوامل ادراکی در تعیین سطح رضایتمندی از محله پرداخته شده است. هدف اصلی این مقاله شناسایی و بررسی عوامل اجتماعی تاثیرگذار بر میزان مطلوبیت محله با تکیه بر ادراک فردی ساکنان می باشد. محدوده این پژوهش محلات مسکونی شهر شیراز و جامعه آماری آنان کل خانوارهای ساکن در محدوده شهر هستند که از میان آن ها 367 خانوار به عنوان نمونه جهت توزیع پرسشنامه انتخاب گردیدند. بر مبنای ادبیات پژوهش، امنیت اجتماعی و حس تعلق خاطر نسبت به محله، دو بارزه اجتماعی محله مسکونی می باشند که دارای بیشترین تاثیر بر میزان رضایتمندی ساکنان هستند. امنیت اجتماعی در قالب شاخص های امنیت ادراک شده، تجربه وقوع جرم وکنترل اجتماعی، و حس تعلق خاطر در قالب دو شاخص خاطرات مشترک و همبستگی میان ساکنان و وجود همسایگان قابل اعتماد مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون رتبه ای نشان می دهد که امنیت ادراک شده و کنترل اجتماعی، دو عامل تاثیرگذار بر مطلوبیت ادراکی محله هستند. در میان عوامل فردی نیز، بالا رفتن مدت زمان سکونت در یک محله باعث بالا رفتن سطح مطلوبیت ادراکی می گردد.
ارزیابی پروژه های روانسازی حرکت پیاده (مورد پژوهش: پیاده روها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با حاکمیتتفکرمدرنیسم و غلبه انطباق الگوی طراحی شهرمتناسبباحرکت سواره ، اهمیتفضاهایپیادهکاستهشدوبهمرورزمان افرادپیاده،جایگاهواولویتخودرادرفضاهایشهریازدستدادند. ازسویدیگر،سیاست هایمنطقه بندیوتفکیکعملکردهاوکاربری هایشهریدردورانشهرسازیمدرن منجربه ازدسترفتنپویاییوحیات شهرهاشدند هدف پژوهش حاضر؛ ارزیابی و شناخت چالش ها و مسائل پروژه های عمرانی مناسب سازی پیاده روها قبل، حین و پس از اجرا در محور بلوار شهدای (میدان قیام تا میدان شهدا) شهر بروجرد است. این پژوهش از منظر اهداف؛ شناختی و از منظر روش تحقیق؛ توصیفی- تحلیلی است نوعیت داده ها کیفی کمی شده، و با بهره گیری از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از آزمون آماری خی دو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند؛ یافته ها حاکی از آن است که فقدان مدیریت واحد، مستقل و متمرکز، ابهام و تردید مدیران شهری نسبت به ضرورت و اهمیت مناسب سازی و نارسایی نظام اطلاع رسانی به موقع به ساکنان و کاربران یا بی توجهی به مشارکت محلی، مهم ترین چالش های فراروی پروژه های مناسب سازی قبل از اجرا است. مشکلات ناشی از فعالیت روزمره کسبه به ویژه تردد عابران توأم با توقف های متعدد، در حین اجرای پروژه و نبود ستاد یا متولی مراقبت و نگهداری به ترتیب مهم ترین مؤلفه های چالش زا در زمان اجرا و پس از آن می باشند.
طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه گردشگری شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان متنوع ترین و بزرگترین فعالیت خدماتی درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصت های شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا است. از گردشگری به عنوان موتور توسعه نام برده می شود، و به علت اهمیتی که از نظر اقتصادی، اجتماعی دارد روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دولت ها به آن اهمیت می دهند و امروزه یکی از پایه های اصلی و استوار اقتصاد جهان است که با ایجاد بالاترین میزان ارزش افزوده به صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند سایر فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قراردهد. برنامه ریزی و توسعه گردشگری به عنوان عامل مهمی درروند اقتصادی شدن امور اجتماعی، فرهنگی، و نگرش ابزاری و کاربردی و کالایی به طبیعت و فرهنگ، توجه به دیدگاههای مختلف درباره گردشگری را ضروری می سازد. معمولا از توریسم به عنوان ابزاری برای تحریک اقتصادهای بحرانی و تقویت فعالیت های توسعه ای از طریق ایجاد مشاغل و درآمد استفاده می شود.. در تحقیقات معمول برنامه ریزی راهبردی از تکنیک SWOT برای ارائه راهبردهای پیشنهادی استفاده می گردد که این روش دارای کاستی هایی مانند پیشنهاد تنها یک گروه از راهبردهای شناسایی شده و کنار گذاشتن سایر راهبردها و همچنین عدم ارائه تصویری روشن از روند برنامه ریزی و سطوح مختلف آن و عدم مشخص کردن راهبردهای زیربنایی(مستقل ترین) و وابسته ترین راهبردها می باشد. لذا در تحقیق حاضر که در پی شناسایی پتانسیل های گردشگری شهرستان بابلسر و اتخاذ استراتژی هایی بر مبنای این پتانسل ها، جهت برنامه ریزی توسعه ی گردشگری این شهرستان است؛ این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب داده های تحقیق از چهار گروه جامعه ی آماری (جامعه میزبان، گردشگران، مسؤولان و کارشناسان گردشگری) جمع آوری شد. برای تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهرستان بابلسر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای طراحی و تبیین راهبردهای شناسایی شده از مدلسازی ساختاری تفسیری و نرم افزار ISM به کار رفته است. بر پایه نتایج راهبردهای تنوع بخشی (ST) برای برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری شهر بابلسر قابل قبول می باشند که موجب حفظ و نگهداری وضع موجود گردند. با توجه به راهبردهای معیار (ST) شناسایی شده و مدلسازی ساختاری تفسیری در محیط نرم افزار ISM نتایج نشان داد که راهبرد تدوین مقررات و ضوابط مربوط به چگونگی استفاده از مراکز گردشگری زیربنایی ترین و راهبردهای تقویت زیرساخت های گردشگری، استفاده از افراد متخصص در برنامه ریزی و توسعه و بهبود مراکز ارائه دهنده خدمات به گردشگران وابسته ترین راهبردها در ساختار مدل برنامه ریزی راهبردی می باشند.
تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان و درجه کنترل متغیرها میدانی، از لحاظ نحوه نظارت بر داده ها جزء پژوهش های توصیفی و از میان روشهای توصیفی از پیمایش بهره برده است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از طریق مصاحبه ساختارمند با استفاده از پرسشنامه 9 ارزشی توماس ال ساعتی جمع آوری شده است. جامعه هدف را در این پژوهش کارشناسان و متخصصین در بخش مدیریت و برنامه ریزی شهری در شهر ایلام تشکیل داد که نهایتاً 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. معیارها با استفاده از مرور منابع بدست آمد. بر این اساس معیارهای افزایش تراکم در بافت، رعایت شبکه ترافیکی پیوسته، وجود گونه های مختلف مسکن، وجود و حفظ تقویت ساختارهای سنتی، وجود فضاهای باز سبز و توقف گاه، حمل و نقل عمومی، امنیت در بافت های شهری، کاربری های مختلط و توجه به مقوله پیاده مداری به عنوان معیارهای نوشهرگرایی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Expert choice ، روشAHP و آنالیز حساسیت انجام گرفت. یافته ها نشان داد که، بر اساس معیارهای نوشهرگرایی منطقه 1 با وزن نهایی(441/0) بیشترین امتیاز را به دست آورده، در نتیجه نسبت به مناطق دیگر شهر ایلام ارجحیت بالاتری دارد. مناطق 2 و 3 به ترتیب با وزن های (326/0) و (147/0) در اولویت های بعدی قرار می گیرند ومنطقه 4 با وزن نهایی (085/0)در اولویت چهارم قرار گرفت.
امکان سنجی افزایش تراکم ساختمانی با توجه به ظرفیت شبکه معابر مطالعه موردی: محله بهار کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن حاضر تشدید مسائلی از قبیل افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی، تقاضای مردم برای سکونت و یا کار در محل خاص و جلوگیری از گسترش شهرها و... جز عواملی محسوب می شوند که افزایش تراکم ساختمانی در شهرها را مورد تاکید قرار داده اند. لذا این روند بایستی به صورت تدریجی صورت پذیرد تا به موازات آن زیرساخت های لازم برای این امر مهیا گردد. اما در کلان شهر تبریز تعیین تراکم بدون توجه به زیر ساخت های شبکه معابر صورت پذیرفته است به گونه ای که این مسئله موجب عدم پاسخگویی نیازهای ترددی جمعیت و وجود ترافیک سنگین در این کلان شهر شده است. در این پژوهش، امکان سنجی افزایش تراکم ساختمانی با توجه به ظرفیت پذیرش شبکه معابر در محله بهار کلان شهر تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. برای رسیدن به این هدف با برآورد حجم ترافیک در هر یک از معابر محدوده مورد مطالعه، به شناسایی و تعیین نقاطی از شبکه معابر که با کمبود یا مازاد ظرفیت قابل پذیرش روبرو هستند، پرداخته شده است تا نواحی دارای مازاد تراکم و نواحی دارای پتانسیل افزایش تراکم در محدوده مورد مطالعه مشخص گردد. داده های این پژوهش با استفاده از مطالعات میدانی جمع آوری شده و جهت تجزیه و تحلیل این داده ها نیز از نرم افزارهای AIMSUN و ARCGIS استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش در وضعیت موجود، معابر اصلی محدوده مورد مطالعه دارای مشکل ترافیکی می باشند، به طوری که حجم ترافیک عبوری در محدوده مورد مطالعه، به تنهایی سطح سرویس معابر را در آستانه سطح سرویس C (سطح سرویس مطلوب شهری) قرار می دهد. بار ترافیک تولیدی نیز به تنهایی و جدای از بار ترافیک عبوری سطح سرویس C را تأمین می کند از آنجایی که تفکیک ترافیک عبوری و تولیدی در کوتاه مدت و بدون توسعه شبکه شریانی و اصلاح شبکه معابر اطراف محله امکان پذیر نیست. لذا محله بهار از نظر ظرفیت پذیرش معابر اشباع شده و قابلیت افزایش تراکم ساختمانی را ندارد.