این نوشتار به بررسی نظریه شرطی شدن که یکی از نظریه های روان شناسی است به ارتباط آن با فنون تبلیغاتی می پردازد. در این راستا شناخت یادگیری ها و پایه های روانی مخاطبان در راستای اهداف تبلیغاتی چه از منظر فرهنگی و چه از منظر تجاری مورد توجه می باشد. بنابراین می توان گفت که اگر سطح مخاطبان را ارتقاء یابد هم پیشرفت تمدن تکنولوژیک و هم پیشرفت زمینه های تبلیغاتی را در سطوح مختلف جامعه شاهد خواهیم بود و این با مطالعه دقیق ارتقاء رفتارشناسی مخاطبان امکان پذیر خواهد بود. هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیرات این نظریه در تغییر سطح سلیقه فرهنگی و به پیروی از آن، شرط ها و نقطه ضعف های ذهنی مخاطبان در مواجه با تبلیغات می باشد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی از منظر علوم انسانی می باشد که از دیدگاه های روانکاوانه و جامعه شناسانه با استفاده از شیوه اسنادی، کتابخانه ای و میدانی مورد بررسی قرار می دهد این روند، بخشی از دانش جدید و گسترده بینامتنی است که با محدودیت های فراوان منابع نوشتاری و تصویری به سیر تکاملی نظریه شرطی شدن در تبلیغات با وجود محدودیت ها می پردازد.
شکل گیری برخی از جنبش های هنری معاصر، ریشه در تحولات و جریان های اجتماعی، سیاسی، و اعتقادی دارد. در این میان هنر عکاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بلکه از ابتدای شکل گیری تا به امروز مسیری پر تلاطم را همراه با سبک های هنری مختلف و پیشرفت تکنولوژی، طی کرده است و امروزه با جایگاهی مهم در هنر معاصر و عضوی جدای نشدنی از آن، به یکی از قوی ترین رسانه ها تبدیل شده است. پرداختن به مسیر تحول عکاسی از جایگاه سندیت صرف تا قوی ترین رسانه هنری و قرار گرفتن عکاس در مقام مؤلف و کارگردان کل اثر و یا تحریف واقعیت برای رسیدن به معنایی جدید، مورد توجه پژوهش پیش رو می باشد و آنچه که در پژوهش تفاوت و رویکری جدید را فراهم کرده است، پرداختن به سبک های هنری معاصر پس از 1960 است که عکاسی با قدرت و نفوذ پیش رونده ای در آن ها استفاده شده است، به عنوان مثال چگونگی استفاده اندی وارهول از عکاسی در هنر پاپ (Pop Art) و استفاده رابرت اسمیتسون از آن در هنر زمینی (Land Art). در نهایت شاهد درخشش عکاسی در دنیای معاصر خواهیم بود و رسیدن به این هدف توسط مطالعات وسیع کتابخانه ای، بررسی کتب مختلف تاریخ هنر و منابع تصویری مختلف، امکان پذیر گشته است.
معماران ایرانی در طرح باغ و خانه ایرانی یک حوض آب نما در جلوی ایوان های کوشک یا بنای اصلی احداث می کردند، که البته جدای از حوضی مرکزی حیاط و در میان درختان بود. بعضی بر این باورند که این حوض، کارکرد آب نما داشته به طوری که با آبی راکد آینه ای برای نمایش تصاویری از نمای اصلی ایوان به ناظرین در معماری ایرانی بوده است. در این حالت، فواره که جزو جدایی ناپذیر حوض های ایرانی است، بی دلیل در این حوض می جهد و باعث تلاطم سطح آینه ای آب می شود و نمایش تصویر مورد نظر را مخدوش می کند. تاریخ معماری ایران از قبل از اسلام گواهی بر حضور حوض استخری در جلوی ایوان اصلی می دهد. حضور این حوض به تقدس حضور اَناهیتا و محل باروری وی به مهر مهم بوده است. بر اثر انعکاس تابش آفتاب بر سطح این حوض که دایم متلاطم بود، هماوردی نور و ظلمت در ایوان اصلی به نمایش در می آمد و در بهترین محل، این حوض در قسمت جنوبی و جلوی ایوان کوشک اصلی، وقت نیم روز ایران کهن و اذان ظهر شرعی اسلامی را با نمایش رقص نور و سایه در ایوان اعلان می کرده است.
روح خلاق ( روح انتزاعی ) آرزو و اشتیاق درونی و ارزشی نو را در انسان بر می انگیزد که منجر به کوشش آگاهانه یا ناآگاهانه انسان برای یافتن فرمی مادی برای بیان فرم روحانی می شود که به تحول و تعالی می انجامد . روح خلاق درون ماده نهفته است . مطلق را نمی توان در فرم (مادی گری ) یافت . فرم همواره موقتی و به عبارتی نسبی است . « فرم ،بیان بیرونی محتوای درونی است ». برای هر هنرمند ، فرم او یا شیوه بیان خودش بهترین است که بدان تجسم می بخشد ...
با برپایی سلسلهُ صفویه، شیعیان فرصتی پیدا کردند تا عقاید دینی خود را آشکارا ابراز کنند و آثار فرهنگی، هنری جدیدی در این جهت شکل پیدا کرد. سنگاب یکی از این آثار است که اولین بار دوران صفویه در مساجد و معابر قرار گرفت و به نمادی از عقاید شیعه و یادآوری واقعه کربلا بدل شد. سنگاب قدح بزرگ و سنگی است که از آن آب می نوشیدند.
این مقاله به بررسی تزیینات سنگاب های اصفهان ـ مرکز حکومت صفویه می پردازد. در این مطالعه با روش تحلیلی و توصیفی به بررسی اسناد به دست آمده از مطالعه میدانی بر سنگاب های به جامانده در مرکز اصفهان و اسناد کتابخانه پرداخته می شود. از فرضیات این مطالعه ارتباط عقاید شیعه با نقوش و تزیینات روی سنگاب هاست. تزیینات این نمونه ها نشانگر جهت گیری به سمت هنری مقدس و با اهداف اعتقادی است که سنگاب را به اثری متجلی از علاقه و اعتقادات شیعه بدل کرده است.
آنچه موضوع این مقاله قرار گرفته است بررسی سنگاب های اصفهان در دوره صفویه و قاجاریه با توجه به فرهنگ عاشورایی است. دولت صفویه تشیع را مذهب رسمی کشور اعلام کرد و در پی آن به حوادث عاشورا اهمیت داد. تأثیرات مذهب تشیع و فرهنگ عاشورا را در جای جای دولت صفویه و در اصفهان مهم ترین پایتخت صفویان می توان مشاهده کرد. یکی از نمونه های آن قرار دادن سنگاب در مساجد و معابر است که با برخی هنرهای ریشه دار در فرهنگ اسلامی به ویژه با شعر و خوشنویسی و حجاری عجین است.
این پژوهش به بررسی54 سنگاب موجود در اصفهان می پردازد که 39 عدد آن دارای کتیبه یا نقش بر بدنه هستند، تعداد زیادی از آنها نیز از دوره قاجاریه به جا مانده است.