فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
ژان بودریار فرهنگ پسامدرن را چیزی نمی داند جز سیطره وانموده ها و آفرینش فضای فراواقعی. به تعبیر بودریار تصاویر دیگر واقعیت را نمایندگی نمی کنند، بلکه خود تبدیل به واقعیت می شوند و واقعیت وانموده پدید می آورند؛ امروزه تصاویر واقعی تر از واقعی جلوه می کنند. وی یکی از متفکرانی است که در اندیشه های خود به خوبی این وضعیت دوگانه میان واقعیت و وانموده را مورد پرسش قرار می دهد و سعی در تبیین وضعیت تازه ای دارد؛ وضعیتی که در آن دو مولفه ایماژ (تصویر) و بازی نشانه ها حیات اجتماعی بشر را تحت کنترل دارند. به موازات اندیشه های بودریار، عکاسان پسامدرن سعی دارند وضعیت مذکور را به واسطه آثار خود نمایش دهند. از جمله این هنرمندان شری لواین است که بر سرشت بازتولید پذیری رسانه عکاسی تاکید می کند و بر آن است که همه چیز قبلا دیده شده است. از آنجایی که مفاهیم وانمایی و فراواقعیت به شالوده بیشتر پژوهش ها درخصوص بودریار و امر بصری تبدیل شده است، پژوهش حاضر تلاش دارد که ضمن بررسی چرایی نظر بودریار در مورد بی اعتباری هنر معاصر، آن را با شاخه عکاسی پسامدرن تطبیق دهد و به روش توصیفی و تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که این هنرمندان چگونه از هویت تصویر به مثابه وانموده بهره گرفته اند. دستاوردهای حاصل از تطبیق نمونه حاضر و اندیشه های بودریار نشان داد که لواین با ارائه تصاویر فراواقعی، در پی بازتولید کنایه آمیز وانموده ها برآمده است.
مطالعه تطبیقی منسوج دوره ایلخانی و آثار سفالین دور ه های سلجوقی و ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران اسلامی، شکوفایی هنرهای مختلف از جمله پارچه بافی و سفالگری را شاهد هستیم که بنا بر مقتضیات زمان، به یک یا هر دوی آنها اهمیت داده شده است. در برخی موارد، شواهد حاکی از آن است که طراحان یکسانی برای هنرمندان صنایع مختلف طراحی می کرده اند. این پژوهش، با نگاهی به شباهت یک نمونه پارچه زربفت نخ گلابتون، مربوط به دوره ایلخانی و ظروف زرین فام، مینایی و زیرلعابی دوران سلجوقی و ایلخانی، قصد پاسخ به این سؤال را دارد که آیا در این فاصله زمانی، دو هنر سفالگری و پارچه بافی بر هم تأثیر گذار بوده اند و تأثیر کدامیک بر دیگری بیش تر بوده است؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی- تاریخی انجام، و جمع آوری اطلاعات آن با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و مطالعه تصویری آثار محفوظ در موزه های داخلی و خارجی صورت گرفته است. محور این پژوهش، بررسی نمونه ای از پارچه های دوره ایلخانی است که از نظر فرم و نقش، مشابه ظروف زرین فام و مینایی کاشان می باشد. هم چنین، در این تحقیق به بررسی کامل نقوش و شباهت های پارچه موردبحث و سفالگری سلجوقی و ایلخانی پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد به رغم مصادیق موجود از تأثیرات نقوش پارچه بر سفال به ویژه در اوایل دوره اسلامی، در گذر زمان و سده های بعد، سفال به اعتباری دست یافت که بر پارچه بافی تأثیر گذاشت، تا جایی که نقوش و ساختار سفالینه ها، مایه و منبع الهام هنر پارچه بافی شدند. پارچه مذکور از نظر ترکیب بندی کلی و رعایت تقسیمات هندسی شباهت های آشکاری به تزیینات ظروف سفالین سده های 6 تا 8 هجری دارد که مصادیق این مهم، کم تر مورد توجه پژوهشگران بوده است و این مقاله در نتایج خود آن را یادآور می شود.
کتیبه های نستعلیق عمارت مسعودیه و بررسی انتساب آن ها به زرین قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
61 - 70
حوزه های تخصصی:
باغ عمارت مسعودیه به دستور مسعود میرزا، ملقب به ظل السلطان در سال ۱۲۹۵ ه.ق . و به سرکاری رضاقلی خان و سایر هنرمندان طراز اول دوران، بنا شده است . کتیبه های این مجموعه که تماماً به خط نستعلیق نگارش شده اند، علاوه بر کیفیت بالای هنری، بازنمودی از تاریخچه بنا و جایگاه بانی آن از طریق محتوای متون است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش کتیبه ها به عنوان عناصر تزیینی، محل نصب کتیبه ها، شیوه نگارش خطوط نستعلیق به ویژه کتیبه نادر نگاشته شده توسط عبدالحسین زرین قلم و نیز مضمون متون و اشعار کتیبه ها به عنوان نمودی از تاریخچه کمتر دیده شده این عمارت است. در این پژوهش با راهبرد تفسیری–تاریخی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی و با رویکردی کیفی، ابتدا به بررسی میدانی از طریق عکاسی و مستندنگاری کتیبه های عمارت مسعودیه پرداخته شد و بر مبنای مدارک تصویری و نوشتاری کتابخانه ای، به خوانش متون کتیبه ها و شناخت کتیبه نگاران این آثار و مقایسه تطبیقی با دیگر آثار این هنرمندان پرداخته شد. با توجه به نوع خط، ترکیب بندی و تاریخ نگارش خطوط، پرسش کلیدی این پژوهش در کنار مرور کتیبه های ارزشمند این بنا، بررسی انتساب دیگر کتیبه های بدون رقم این مجموعه به عبدالحسین زرین قلم یا دیگر هنرمندان بزرگ این دوره همچون میرزاغلامرضا بوده است. نتیجه پژوهش حاکی از احتمال انتساب سایر کتیبه های بدون رقم عمارت مسعودیه به زرین قلم است.
پیدایش، شکوفایی و افول سفال لاجوردینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
53 - 64
حوزه های تخصصی:
در گستره تنوع شیوه های تزئین سفال ایران، سفالینه های لاجوردینه جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص می دهند. ویژگی بصری این آثار، استفاده از ورق طلا بر زمینه لعابدار لاجوردی، فیروزه ای یا سفیدی است که تزیین آن با بکارگیری رنگ های قرمز، سیاه و سفید تکمیل شده است. پژوهش توسعه ای حاضر که جمع آوری اطلاعات آن بر اساس اسناد و منابع کتابخانه ای صورت گرفته، با بهره گیری از شیوه تاریخی-تحلیلی تلاش نموده است تا به پرسش هایی در رابطه با دلایل پیدایش، محدوده زمانی و مکانی رواج این سفالینه ها پاسخ گوید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دوره حیات سفال لاجوردینه به اواخر قرن هفتم تا اواخر قرن هشتم هجری محدود می شود و ساخت سفال تکرنگ لاجوردی و پس از آن تحولات سفال مینایی و ساخت مینائی های زراندود زمینه پیدایش سفال لاجوردینه را فراهم نمودند. نمونه های متعدد لاجوردینه یافت شده از سلطانیه، حسنلو، نیشابور، بندر سیراف، تخت سلیمان و اکتشافات نواحی اردوی زرین (از رقبای قلمرو ایلخانیان)، نشانگر محدوده مکانی رواج این آثار می باشند اما شواهد ساخت این سفالینه ها به تخت سلیمان محدود می شوند. با افول ایلخانیان تولید سفالینه های لاجوردینه نیز رو به کاستی گذاشت و آخرین کاربرد عمده سفال لاجوردینه در سمرقند و در اواخر قرن هشتم هجری نمایش یافت.
خوانشی نشانه شناختی از یک رویای شاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
47 - 56
حوزه های تخصصی:
در بین نقاشی های دربار گورکانیان در هند، تعداد زیادی نگاره های تک برگی از چهره پادشاه، خاندان سلطنتی، درباریان و پادشاهان و سفرای دیگر کشورها، برجای مانده است. در مقاله پیش رو نگاره ای با عنوان«رویای جهانگیر» از نقاشی های دوران جهانگیر شاه گورکانی، انتخاب شده است. این نگاره که ملاقات خیالی شاه عباس اول و جهانگیر را به تصویر کشیده است پیام های متضادی از تمایل به دوستی و در همین حال میل به غلبه و برتری جویی را به مخاطب منتقل می کند. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که: نقاشِ تصویر به دنبال پاسخگویی به کدام تمایلات جهانگیر شاه، به عنوان سفارش دهنده اثر بوده است؛ در این راستا با استفاده از روش نشانه شناسی اجتماعی تصویر به تحلیل محتوایی تصویر و خوانش دلالت های ضمنی این متن پرداخته شده است. در نهایت توانستیم به دلالت های ضمنی و آنچه که متن از بیان مستقیم آن اجتناب کرده، دست پیدا کنیم. بر اساس نتایجی که از تحلیل این نگاره به دست آمد می توان گفت دست کم پس از ماجرای قندهار، دلیل ادعای دوستی و برادری جهانگیر با شاه عباس نیاز به یک متحد قدرتمند در منطقه و عدم توان مقابله با او بوده و نه خواستی حقیقی.
پیوند زیبایی و سه گانه شکل، عملکرد و معنا؛ تفسیری پدیدارشناسانه از تجربه زیبایی شناسی حضور در پل خواجوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
29 - 44
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: حکمت زیبایی معماری کهن این سرزمین، هنوز یکی از پرسش های اساسی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است. این مسئله با وجود بحران زیبایی شناسی معماری معاصر و خلأ نظریه پردازی در این زمینه و به ویژه در دورانی که معماری معاصر ما نسبتی با مقوله زیبایی از دریچه تفکر و معماری ایرانی ندارد، تأمل برانگیزتر شده است. اگرچه بسیاری از مطالعات در متون مکتوب به جای مانده از متفکران اسلامی و ادبیات دینی به طرح و تفسیر این مقوله پرداخته اند، ولی بدون شک تنها منبع موثق باقی مانده از آن دوران که بتوان مفاهیم و لایه های پنهان زیبایی را از دل آنها آشکار ساخت، آثار هنری به جای مانده است. هدف: بر این اساس این پژوهش سعی دارد با رجوع به یکی از آثار زیبای به جای مانده از عصر صفوی (پل خواجو)، بنیان های هستی شناسانه زیبایی را در این اثر بیرون بکشد و نشان دهد زیبایی در این بنا چگونه در تناسب با معماری شکل گرفته است. روش تحقیق: برای آشکارگی سرشت زیبایی، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است و متأثر از الگوی ماکس وان مانن، تجربه های زیسته چهار گروه از افراد در حین حضور و بودن در بنا مورد تفسیر قرارگرفته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان از آن دارد که جهت گیری معماری معاصر به سمت یکی از مقولات فرم، عملکرد و معنا، منجر به آن شده که دیگر معماری نتواند واجد آن فضاهای زیبا و سرورانگیز گذشته باشد. در حقیقت، معماری زمانی زیباست که بتواند به هر سه مقوله فرم، عملکرد و معنا به خوبی پاسخ دهد. همچنین هفت مؤلفه زندگی، بیخودی، اصالت، غنای متن، منطق، شاعرانگی و تفکر- حیرت به عنوان ساخت های هستی شناسانه زیبایی در پل خواجو به دست آمد. ساخت هایی که بتوانند با تبدیل شدن به ساختارهای متفاوت در معماری، در خلق فضایی زیبا مورد استفاده قرارگیرند.
امنیت انرژی و دیپلماسی ایران در ژئوپلیتیک انرژی منطقه بین سال های (2017-2020)
حوزه های تخصصی:
امروزه انرژی با توجه به نقش حیاتی آن در استمرار توسعه سیاسی و اقتصادی جزء اهداف و برنامه های اصلی کشورهای جهان است. با توجه به اینکه ذخایر انرژی در مناطق خاصی از جهان متمرکزاست؛ ضرورت تأمین امنیت تولید و انتقال این منابع به بازارهای مصرف از استراتژیک ترین مباحث موجود در سیاست خارجی عرضه کنندگان و مصرف کنندگان انرژی است. در همین راستا دیپلماسی و در رأس آن دیپلماسی انرژی اهمیت بسزایی در مدیریت انتقال این منابع دارد و بدون تردید یکی از متغیرهای مؤثر در شکل گیری سیاست خارجی کشورها، موقعیت جغرافیایی و به تبع آن ژئوپلیتیک انرژی آن کشور و نحوه ارتباط آن با جهان خارج و همسایگان است. کشور ایران علی رغم قرار گرفتن در مرکز منطقه ای معروف به بیضی انرژی و دارا بودن سهم عمده ای از تولید انرژی جهان، همچنین دارا بودن موقعیت بسیار مهم گذرگاهی و ضریب بالا در تأمین امنیت انرژی، از نفوذ و تسلط به بازار انرژی متناسب با موقعیت ژئوپلیتیک خود برخوردار نبوده و در حال حاضر تحت تأثیر برنامه ها و سیاست های تحمیل شده ای قرار دارد که از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مثل؛ عربستان سعودی و آمریکا در منطقه و بازار انرژی تبیین و اعمال می گردد. در مقاله پیش رو، ضمن برشمردن بنیان ها و مولفه های ژئوپلیتیک انرژی و ابزار موردنیاز در این حوزه به بررسی نقش و جایگاه ایران در منطقه و تبیین دیپلماسی انرژی و سرفصل های آن پرداخته شده و پس ازآن، وضعیت ژئوپلیتیک انرژی و دیپلماسی انرژی ایران موردبررسی و درنهایت به ارائه برخی راهکارها برای دست یابی به یک حضور مؤثر در بازارهای جهانی انرژی کشور منتج خواهد شد.
مکانیابی موقعیت پردازه های محرک توسعه در بافت های ناکارآمد شهری (مورد پژوهی: ناحیه 2 منطقه 18 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
51 - 62
حوزه های تخصصی:
چکیده بیان مسئله: لزوم باز آفرینی در بافت های فرسوده و ناکارآمد که نسبت به سایر بافت های پیرامونی خود، دچار کاهش کارایی شده اند، امری ضروری است که یکی از سیاست ها در این زمینه اجرای پردازه های محرک توسعه است. به طور خلاصه پردازه های محرک توسعه یکی از رویکردهای متأخر ادبیات بازآفرینی شهری در ایران و جهان می باشد که با مکان یابی مناسب آن ها، بافت محیطی که پردازه های محرک توسعه در آن جانمایی شده اند، احیا و توسعه می یابند. هدف: اهداف تحقیق حاضر، تعیین شاخص های مکانیابی پردازه های محرک توسعه با تأکید بر مباحث کالبدی و مکانیابی پهنه های مستعد جهت تعریف پردازه های محرک توسعه در نمونه مطالعه می باشد. روش تحقیق: نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش های گردآوری اطلاعات نیز شامل پرسشنامه، مطالعات کتابخانه ای، پیمایش میدانی و مشاهده است. در بخش مکانیابی از روش AHP در نرم افزار GIS استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد شاخص های مختلفی مانند تراکم های جمعیتی و ساختمانی، قدمت و کیفیت ابنیه، سطح فرهنگ و سواد ، اختلاط و تنوع کاربری ها و فعالیت ها و ...جهت مکانیابی پردازه های محرک توسعه با تأکید بر بُعد کالبدی استخراج گردید. با بکارگیری این شاخص ها جهت مکانیابی پهنه های مستعد برای تعریف پردازه های محرک توسعه در نمونه مطالعه، 3.99 هکتار (14.04 درصد) از بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه کمترین قابلیت را برای شکل گیری پردازه های محرک توسعه دارا بوده (بخش غربی بافت مسأله دار محلات ناحیه دو) و در مقابل 9.66 هکتار (34 درصد) از محدوده مطالعه بیشترین قابلیت اجرای پردازه های محرک توسعه را دارا می باشد (بخش شرقی محلات ناحیه دو) و عمده پهنه های مناسب برای جانمایی در بخش های مرکزی بافت و محلات شهید رجایی و صادقیه واقع شده است.
منطقی کردن و انتقال سطوح منحنی فرم آزاد از مدل شبیهسازی کامپیوتری به فضای واقعی(اجرا)، به روش هندسی و ارایه روش ساخت قالب مدل
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده ی شخصیت یک بنا از نظر معماری؛ بافت و پوشش سطوح آن است. اگر نمای ساختمانی از سطوح مسطح تشکیل شده باشد قطعا تجزیه، تحلیل و اجرای آن بسیار آسان تر از سطوح منحنی می باشد. در سطوح منحنی که طبق روابط ریاضیات شکل گرفته است(ruled surface)، در واقع این سطوح دارای قواعدی هستند که در زمان تجزیه، کاملا سطوحی با منطق مشخص را تشکیل می دهند؛ اما در سطوح منحنی فرم آزاد روند منطقی در درک و تجزیه آن ها وجود ندارد و چالشی اساسی در انتقال این گونه فرم های منحنی مدل شده در فضای رایانه به بیرون (اجرا) می باشد. در این مقاله با روشی هندسی با کمک رایانه به منطقی کردن سطوح منحنی فرم آزاد و سپس شیوه ساخت قالب قطعات منحنی پاسخ می دهیم. به این ترتیب که پوسته ای به صورت منحنی فرم آزاد در فضای رایانه ایجاد کردیم؛ بعد از قرار دادن پوسته در دستگاه مختصات و انطباق دادن آن در محورهای مختصاتی آن را در یک هندسه فضایی مقرر کردیم. پس از ساختن یک مدول مشبک و عبور دادن کل پوسته منحنی از مدول، پوسته به قطعاتی تقسیم شد که در دوجهت دستگاه مختصاتی منطقی گشت (اندازه های معین). حال هر قطعه از پوسته برای منطقی شدن در جهت دیگر مختصاتی (جهت سوم) 90 درجه چرخانیده شد و سپس سایه قطعه به صفحه مقابل خود تصویر گردید و در آخر اندازه قالب قطعات جز به جز استخراج گردید.
بررسی فتوت نامه نویسی در میان طراحان فرش عصر صفوی
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
23 - 38
حوزه های تخصصی:
رواج فتوت و فتوت نامه نویسی در میان اصناف عصر صفوی نشان از وجود آداب و معارفی است که لازمه و مشخصه ی هر شغل در آن دوره بوده است. در میان اصناف دوران صفویه عدم حضور فتوت نامه ای برای حرفه ی طراحی فرش علی رغم اهمیت بالای هنر فرش بافی در میان هنرهای آن دوره مسئله ای است که هرگز به علل و چند و چون آن پرداخته نشده است. سؤالاتی که برای رسیدن به هدف می توان طرح کرد، عبارتند از: «علت خالی بودن جای فتوت نامه ی طراحان فرش در میان دیگر اصناف عصر صفوی چیست؟ طراحان فرش آن دوره متعلق به چه صنفی بوده اند؟ فتوت نامه ی طراحان فرش دارای چه ساختار و ویژه گی هایی بوده است؟ در این جستار با روشی توصیفی- تحلیلی به کمک مطالعه و جمع آوری مطالب اسنادی و کتابخانه ایی در حوزه ی نگارگری، فرش و عرفان اسلامی، فعالیت صنفی طراحان فرش و علل نبودن فتوت نامه ایی برای این شغل در عصر صفوی و همچنین ساختار رسالات این صنف مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته های به دست آمده از این پژوهش بیان گر آن است که طراحی فرش در دوران صفوی زیر مجموعه ی فعالیت های حرفه-ای صنف نگارگران و مذهبان بوده است، و بزرگان این صنف رسالات و دیباچه هایی را تصنیف کرده اند که ساختاری همچون فتوت نامه های دیگر اصناف داشته اند. وجه تمایز این رسالات با فتوت نامه های اصناف در ساختار ادبی و نگارشی آن ها بوده است.
مطالعه ویژگی های طیفی و رنگی خامه قالی رنگرزی شده توسط روناس
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
175 - 184
حوزه های تخصصی:
با توجه به کاربرد وسیع روناس در رنگرزی خامه قالی ایران و همچنین تنوع زیاد این ماده رنگزا، در این تحقیق گونه های مختلف روناس از مناطق متفاوت جمع آوری شد و سپس مشخصات آنها تعیین و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. انواع گردآوری شده شامل روناس منطقه مدیترانه، کویر یزد، کرمان، سه ساله بافق، سه ساله خوربیابانک، چهارساله نائین، سه ساله اردکان (درجه یک و ممتاز) می باشد. در گام نخست پس از تهیه محلول شفاف از نمونه های مختلف روناس در آب، طیف جذبی آنها در محدوده 190 تا 1100 نانومتر حاصل و با یکدیگر مقایسه شد. سپس یک نوع مشخص خامه قالی طی فرآیند یکسان دندانه دهی و رنگرزی با استفاده از هر یک از گونه های مورد بحث رنگرزی گردید. با اندازه گیری انعکاس نمونه های رنگرزی شده در محدوده مرئی، طیف های انعکاسی آن ها تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین مشخصات کالریمتری کلیه نمونه های رنگرزی شده تحت استاندارد نوری D65 و مشاهده کننده استاندارد 1964 محاسبه و گزارش شدند. ویژگی های رنگی نمونه مدیترانه نسبت به سایر موارد تفاوت داشتند. مقادیر K/S نمونه ها هم با استفاده از رابطه کیوبلکا- مانک از روی انعکاس آن ها محاسبه گردید. بعلاوه با استفاده از روش تحلیل اجزاء اصلی (PCA) مقادیر ویژه و بردارهای ویژه داده های انعکاسی نمونه های رنگرزی شده تعیین و با محاسبه درصد واریانس تجمعی، ابعاد داده های مذکور تعیین شدند. در مرحله بعد منحنی های انعکاسی با تعداد متفاوت توابع پایه بازسازی شدند و در هر مورد خطای بازسازی گزارش گردید.
مطالعه ی تطبیقی سفره آردی خراسان جنوبی و سفره بافی خراسان شمالی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
65 - 80
حوزه های تخصصی:
بافته های داری جزء اولین تولیدات بشر ابتدائی و از متنوع ترین تولیدات در حوزه طرح، نقش و مواد مصرفی در سطح کشور و بعضاً دنیا می باشد از اینجمله "سفره بافی یا سفره آردی" که جزء بافته های داری محسوب و جنبه خود مصرفی داشته و از الیاف ریسیده شده پشم شتر و یا گوسفند به صورت خودرنگ و یا رنگرزی گیاهی بر روی دارزمینی و با استفاده از نقوشی همچون بز، قوچ یا اشکال هندسی در وسط و حاشیه آن که به طور ذهنی و برگرفته از طبیعت پیرامون، در برخی از روستاهای شهرستان قاینات خراسان جنوبی و شهرهای خراسان شمالی بافته می شود که به جهت اسم و کاربرد با یکدیگر تشابه دارند. چنین به نظر می رسد تا کنون این دو دست بافته تا کنون با یکدیگر مورد تطبیق قرار نگرفته اند لذا در این تحقیق که به روش تطبیقی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی می باشد سعی در بررسی تفاوت ها و شباهت ها در این دو نوع دست بافته با توجه به هم نامی و کاربرد دارد.
مطالعه سیر تحول ساختار فضایی خانه های سنتی ایرانی از بُعد کالبدی و ارتباطی با روش نحو فضا (نمونه موردی: خانه های دوره قاجاریه و پهلوی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۳۲-۱۷
حوزه های تخصصی:
خانه های ایرانی در طول دوره های گوناگون شکل گیری از نظر کالبدی و ارتباطی دچار تغییر و تحول شده اند. نقطه عطف این خانه ها را می توان در معماری خانه های دوره های تاریخی قاجاریه و پهلوی مشاهده کرد. در این پژوهش، هشت نمونه از خانه های شهر تبریز بررسی شدند که چهار مورد آن ها به دوره قاجاریه و چهار مورد دیگر به دوره پهلوی مربوط هستند. یک مورد از این خانه ها به هر دو دوره تاریخی مربوط است که به دلیل تغییرات قابل مشاهده طی این دوره ها در این خانه تحلیل می شود. هدف مقاله حاضر مقایسه و ارزیابی ساختارهای فضایی خانه های ایرانی در دو دوره قاجاریه و پهلوی با مطالعه و تحلیل نمونه های مطالعاتی منتخب از خانه های شهر تبریز از بعد کالبدی و ارتباطی است. روش پژوهش ترکیبی و مبتنی بر شیوه تاریخی و با راهبرد تفسیری و تطبیقی است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و برداشت میدانی است که به کمک ابزارهای مشاهده، فیش برداری و نمونه برداری صورت گرفته است. تجزیه وتحلیل در بخش کیفی، به صورت تطبیق پلان های طبقات همکف و استخراج فضاهای تأثیرگذار در بخش کمی فضاها به روش نحو فضا و به کمک نرم افزارهای Auto Cad، A-Graph و Depth Map انجام شده است؛ زیرا نتایج پژوهش از نظر کیفی مبتنی بر تحلیل کمی داده ها، مقایسه آن ها و توصیف از بعد کالبدی و ارتباطی براساس عملکرد تأثیر تغییرات خانه ها است. براساس نتیجه پژوهش؛ ورودی، هشتی، حیاط بیرونی، طنبی و حیاط اندرونی از عوامل تأثیرگذار تغییرات کالبدی در دوره های قاجاریه و پهلوی در پلان نمونه های مطالعاتی خانه های منتخب از آن دوره هستند. برخی از عناصر فضایی اصلی، فرم، شکل و کشیدگی خانه ها، سلسله مراتب فضایی، جبهه های ساخته شده، جهت گیری بنا، همسایگی ها، نحوه استقرار ورودی و تعدد آن ها و نحوه استقرار عناصر فضایی در مقایسه با محورهای اصلی و فرعی، بیشترین تأثیر را بر ارتباطات فضایی و رفتارهای انسانی در نمونه های مطالعاتی خانه های منتخب از دوره های تاریخی قاجاریه و پهلوی داشته اند.
تبیین سازوکار تأثیر فرهنگ بر درک خلاقیت اثر معماری با نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت از دغدغه های همیشگی هنرمندان و معماران در دوره های مختلف تاریخ بوده است. تعاریف زیادی از خلاقیت ارائه شده و بناهای زیادی در طول تاریخ خلاقانه یا فاقد خلاقیت شناخته شده اند. در این میان، نکته مهم درک و فهم خلاقیت است، زیرا خلاقیت و معماری، هرگز مجرد از زمینه و جامعه خود ارزیابی نمی شوند. معماری به عنوان یک محصول فرهنگی زاییده اندیشه، حامل اندیشه و تجلی اندیشه در قالب بستری برای زندگی انسانی است. هر ابتکاری در معماری، با در نظر گرفتن مخاطب و فرهنگ مردم است که در یک جامعه توفیق پیدا می کند، خلاقیت معماری نیز در سایه توجه به فرهنگ و عواملی چون معانی، الگوها و سبک های زندگی امکان موفقیت و به بار نشستن پیدا می کند. در این نوشتار به تحلیل چگونگی تأثیر فرهنگ بر درک خلاقیت اثر معماری پرداخته شده است. خلاقیت معماری شامل ارائه فرم، فضا یا محیطی است که در عین نوآوری مفید و مناسب باشد و مفید بودن فضای معماری به قابلیت پاسخگویی آن در برابر نیازهای انسان بستگی دارد. طبق یافته های تحقیق، فرهنگ، اعتباریات لازم جهت کنش معماری را فراهم می کند و زمینه را جهت تولید اثر معماری ایجاد می کند. اگر اثر معماری دارای قابلیت هایی باشد که با معانی کاربران منطبق باشند و نیازهای آن ها از معماری را به شیوه ای نو مرتفع سازد، آن معماری سبب به وجود آمدن اعتباریات جدید شده و به عنوان اثری خلاقانه درک می شود. از سوی دیگر معماری ای که از سوی مردم خلاقانه درک می شود نیز بر فرهنگ آن ها اثر می گذارد. این فرایند به صورت چرخشی ادامه می یابد و سازوکار تأثیر فرهنگ بر معماری را تشکیل می دهد.
تدوین الگوی ایجاد فضای شهری برای ترغیب حضور کودکان (نمونه موردی:گذر سنگ سیاه، شیراز)
حوزه های تخصصی:
دوران کودکی بهترین زمینه را برای تعالی شخصیتی، تربیتی، میل بیشتر به زندگی جمعی و مشارکت اجتماعی انسانها فراهم می سازد. توجه به ایجاد فضایی مناسب برای رشد کودک و آشنایی با نیازها و خواسته های او که در دوران کودکی به آن نیازمند است، زمینه رشد شخصیتی و تربیتی کودک را به عنوان نسل فردا فراهم می کند. در شهر های بزرگ خواسته های کودکان از شهر برآورده نمی شود و کودک به سبب عوامل مختلف کالبدی، اجتماعی و روانشناختی ترجیح داده می شود در محیط خانه که محیطی امنی است نگه داری شوند، در چنین شرایطی فضاهای شهری اهمیت بیشتری پیدا می کند. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سؤال است که تصورات کودکان در دنیای مدرن امروز از فضای شهری خارج از خانه چیست؟ این تحقیق از نظر هدف، کاربردی، از نظر ارتباط بین متغیرها، تحقیق علی و از نظر شیوه گردآوری داده ها بصورت میدانی و کتابخانه ای می باشد و با استفاده از مصاحبه انفرادی و گروه های کوچک تحلیل های گرافیکی، نقاشی کودکان برای کسب اطلاعات دقیق از محدوده مورد استفاده قرار خواهد گرفت. جامعه آماری شامل کودکان (6 تا 15سال) می باشد. بدین منظور در طراحی پارک محله ای شهید جلال شناور واقع در بافت تاریخی سنگ سیاه شهر شیراز از کودکان ساکن در محله در طراحی جداره ی شهری کمک گرفته شد تا کودکان بتوانند مشارکت پذیری و بازی با همسالان خودرا تجربه کنند و در طراحی فضای شهری محله ی خود سهمی داشته باشند زیرا یک فضای شهری مناسب کودکان فضایی است که از ابعاد مختلف، نیازها و خواسته های کودکان را مورد توجه قرار دهد و محیطی برای رفع این نیازها فراهم آورد اهداف کلی این تحقیق خلق شهری مناسب کودکان و شناسایی انتظارات آنها است.
انتساب پیکرنگاره شجیع الملک به استاد کمال الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
35 - 46
حوزه های تخصصی:
شناسایی هویت طراحِ مرقعی سیاه قلم و تاریخ دار از پیکره شجیع الملک، فرمانده نظامی شرق ایران در دوره قاجار، موضوع اصلی این پژوهش است. شواهد موجود، نشان از هنرمندی طراز اول دارد که با شخصیت کاری و اسلوب استاد کمال الملک هماهنگ است. این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی اثر و ویژگی هایش، به شناسایی هنرمندی بپردازد که می توانسته این اثر را خلق نماید. کنکاش در کیفیت آثار و زندگی کمال الملک، داده هایی را در اختیار می گذارد که احتمال انتساب این مرقع را به کمال الملک بیشتر می سازد. مسائلی همچون: تطبیق تاریخ فعالیت هنری کمال الملک با زمان خلق اثر، امکان قبول و انجام این سفارش از سوی وی، تطبیق دستخط اثر با امضای کمال الملک، کاربست شیوه سیاه قلم، بررسی وجوه تشابه و تفارق با دیگر آثار کمال الملک و گمانه زنی در انتساب اثر به دیگر استادان هم طراز و هم عصر کمال الملک از جمله مواردی هستند که در این پژوهش، به آن ها پرداخته شده است. کمال الملک در اجرا، شیوه ای منحصر به فرد داشته است که علاوه بر رعایت دقیق عینیت پردازی نوعی ابهام و محوآلودگی در آثارش وجود دارد که این امر موجب انتقال حس زنده و عمیق در چهره شده است. روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. در نتیجه، این تحقیق با بررسی ابعاد مختلف، اثر مذکور را به استاد کمال الملک منتسب دانسته است.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کالبدی-اجتماعی بر حس مکان در فضاهای باز مجتمع مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
87 - 98
حوزه های تخصصی:
افزایش تصاعدی جمعیت شهری و ساخت و ساز مسکن در قالب مجتمع های مسکونی و نگاه کمی گرایانه به عناصر کالبدی، پیامدهایی نظیر بیگانگی انسان با مکان و کاهش حس مکان را در پی دارد. هدف این تحقیق را می توان «ارائه راهکارهای طراحی فضاهای باز مسکن در جهت افزایش حس مکان در محیط مسکونی» دانست. در مرحله نخست، از مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. عوامل موثر بر حس مکان در 4 دسته شامل عوامل کالبد فیزیکی، محیط اجتماعی، عوامل تداعی کننده معنا و مشخصات جمعیتی شهروندان طبقه بندی شدند. در ادامه پژوهش تکنیک دلفی به کار گرفته شده است و افراد متخصص از اساتید دانشگاه های شهید بهشتی و علم و صنعت ایران در حوزه معماری مسکن انتخاب گردیده اند. از تکنیک دلفی برای «شناسایی» و «غربال» مهم ترین شاخص های تصمیم گیری استفاده شده است. با وجود اینکه روش دلفی یک روش تصمیم گیری چندمعیاره نیست اما در بسیاری موارد قبل از بکارگیری تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره از این تکنیک برای غربال شاخص ها یا رسیدن به یک توافق در زمینه اهمیت شاخص های تصمیم گیری استفاده می شود. براساس یافته ها، عواملی مانند تراکم کم واحدها، کاهش ارتفاع در سمت دارای دید و منظر بهتر، دید واحدها به فضای سبز، روشنایی و نورپردازی در شب، در ارتقای حس مکان در یک مجتمع مسکونی تاثیر بسزایی دارند.
آسیب شناسی پایداری محله های شهری با تأکید بر آسیب های اجتماعی (مطالعه موردی: منطقه یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
5 - 16
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بهآسیب شناسی پایداری محله های 26 گانه منطقه یک تهران با تأکید بر آسیب های اجتماعی پرداخته است. هدف اصلی توزیع فضایی آسیب های اجتماعی در سطح محلات و بسترسازی برای مدیریت کنترل، کاهش توسعه پایدار محله ای است. هویت شهری از شاخص های توسعه پایدار است. روش پژوهش اکتشافی–تحلیلی است. داده ها و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و میدانی گردآوری شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Super Decisions در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. نمونه آماری 30 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری و تعداد 372 نفر از ساکن محلات با استفاده از فرمول کوکران است. یافته های پژوهش نشان دادند که محلات منطقه یک شهرداری تهران با آسیب های اجتماعی روبه رشدی روبرو هستند. آسیب های اجتماعی مشترک در سطح منطقه طلاق، دختران فراری، تکدی گری، اعتیاد به مواد مخدر و کارگران فصلی است. ازلحاظ توزیع فضایی بیشتر در میدان ها ازجمله میدان تجریش محله های پرتراکم قابل توجه است.
بازشناسی شمایل رستم در شش نگاره از شاهنامه عمادالکتاب در سنجه تطبیق نشانه های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تصویرگری ادبیات، نشانه های تجسمی از دو حیث به آن راه می جویند: بخشی وام دار متن ادبی هستند درحالیکه برخی دیگر صرفاً از سنت های فرهنگی پیشین یا خلاقیت هنرمندانه مایه گرفته اند یعنی بنیان آنها در منبع مکتوب قابل بازیابی نیست. شاهنامه فردوسی و خاصه داستان های رستم که در گذر زمان، بسیار دستمایه نگارگران قرار گرفته، مصداق مناسبی برای مطالعه کارکرد نشانگان تصویری است. در مقاله حاضر پرسش این است: در شش نگاره قاجاری از شاهنامه عمادالکتاب، کدام طیف از نشانه های تصویری در بازشناسی نقش رستم تأثیر بیشتری دارند؟ فرضیه آنکه احتمال می رود نشانه های تصویری برآمده از متن ادبی، تمییزپذیری وی را بیشتر تسهیل کرده اند. هدف آن است که اثربخشی نشانه های تصویری درشمایل شناسی به تصریح درآید و درعین حال شاهنامه مهجور عمادالکتاب مصداق سخن باشد. نتیجه مطالعه به شیوه تطبیقی و با هدف پیگیری پژوهش های تاریخی؛ نشان می دهد کلاهخود دوشاخ دیوسر، چهره میانسال، ریش دوفاق بلند و ببربیان؛ از مؤثرترین نشانه های تصویری در بازشناسی شمایل رستم در نسخه عمادالکتاب است؛ به طوریکه فقدان آن، در شناسایی وی تردید ایجاد می کند. با این حساب، برخلاف فرضیه نخست، مهم ترین نشانگان تصویری مؤثر در این بازشناسی، در متن ادبی مورد اشاره قرار نگرفته اند اما چون در نگارگری شاهنامه تکرار داشته اند به اصلی ترین نمادینه های رستم بدل شده اند.
جایگاه هنر در الگوی پایۀ اسلامی ایرانی پیشرفت
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
29 - 56
حوزه های تخصصی:
هنر، زبان گویای تمدن ها و ظرف عینیت بخشیدن به فرهنگ و اعتقادات آن هاست. در تمدن های آیندۀ بشر نیز هنر در تمام مراحل شکل گیری، تثبیت و گسترش، نقش به سزایی دارد و اگر قرار باشد نقشۀ راه و الگویی برای دست یابی به تمدن نوین اسلامی مدنظر قرار گیرد، لازم است ارتباط تنگاتنگ پدیده های هنری با این تمدن، به عنوان مؤلفه ای تأثیرگذار و جهت دهنده مورد توجه باشد. الگوی پایه، تعیین کنندۀ چارچوب های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که مسیر حرکت مطلوب کشور به سمت تمدن نوین اسلامی را در نیم قرن آینده مشخص می نماید که به همراه فراخوان تکمیل و ارتقای آن، توسط رهبر انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای، به صورت عمومی منتشر گردید. مقالۀ حاضر، در پاسخ به این فراخوان و در راستای بررسی عمیق و تخصصی این سند، در حوزۀ هنر به رشتۀ تحریر درآمده تا بسنجد که هنر به چه میزان در الگوی پایه، مورد توجه قرار گرفته است؟ همچنین این مقاله در پی یافتن پیشنهادها و راهکارهایی برای بهبود سند الگوی پایه، در مباحث مربوط به هنر است. این پژوهش از لحاظ هدف، یک تحقیق توسعه ای محسوب می شود و روش آن، پژوهش کیفی با رویکرد تحلیلی - توصیفی است و بر اساس برخی منابع کتابخانه ای به همراه تحلیل ها و نقطه نظرات محقق و دستاوردهای علمی پژوهش گران، ارایه شده است. ضمن این پژوهش، مشخص شد که در کل سند پایه، تنها پنج بار، به صورت پراکنده و غیرسازمان یافته به مقولات مرتبط با هنر پرداخته شده و غفلت چشم گیر نسبت به حوزۀ هنر در سند به چشم می خورد. از این رو یازده پیشنهاد مشخص جهت تکمیل و ارتقای سند الگوی پایه در این حوزه، ارایه گردید.