فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
65 - 78
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تحولات حوزه فناوری اطلاعات تغییراتی بنیادین در بستر طراحی جمعی ایجاد کرده است. جمیع این تغییراتْ پارادایم جدیدی را تحتِ تحول رهیافت شبکه شکل داده که در پیِ آن درک فردی و عمومی از عمل طراحی جمعی متحول شده است. در چنین شرایطی، طراحی ای با برهم کنش دست کم دو شبکه هم زمان شکل گرفته که در آن مطالعه کیفیت مذاکرات کنشگران و نحوه کنش امری ضروری است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین تأثیر هم کنش شبکه ها بر روند طراحی جمعی با تعریف (1) کنشگران، (2) مذاکرات شبکه هم طراحان و (3) ردیابی مسیر کنشگری است، و در این مسیر در جست وجوی پاسخ به مسئله «چگونگی تأثیر رهیافت شبکه بر کنش طراحان در روند طراحی معماری» است.روش پژوهش: این پژوهش، با روش شناسی کیفیِ مبتنی بر نظریه کنشگر-شبکه، به مطالعه کنشگران طراحی جمعی می پردازد. از این رو، ابتدا با مطالعه متون، مقوله های تأثیرگذار بر مذاکرات شبکه تبیین و سپس، با قیاس میان دو سناریو اجرایی، روند کنشگری در طراحی جمعی مشخص شده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر از منظر نتایج، کاربردی است و با اتخاذ راهبرد استدلال منطقی در قبال داده های کیفی درصدد پاسخ به پرسش خود است.نتیجه گیری: نظریه کنشگر-شبکه، با تغییر نقش طراح، بستری مناسب برای ردیابی کنشگران انسانی و غیرانسانی ایجاد می کند. در این مسیر، شبکه هم طراحان با محوریت چهار مقوله دیگرپذیری، نقدپذیری، باور مشترک و اشتراک گذاری قابل تبیین است. علاوه بر آن، تحلیل دو سناریو اجرایی نشان می دهد که با پذیرشِ کنشگر جدیدْ روند طراحی در مسیری چرخشی میان پیوندهای شبکه تکامل می یابد و تیم ها آزادی عمل بیشتری دارند. ویژگی پویایی لحظه ای در روند طراحی مشهود است و با پیوستن گرهِ جدیدْ شبکه ای جدید شکل می گیرد و روند طراحی همانند چرخه ای درونی با پیوندهای درهم آمیخته ایجاد می شود. در نهایت، رهیافت شبکه با ایجاد تغییرات نه تنها در سطح تکنیکی منشأ اثر است بلکه، به مثابه پارادایمی جدید، الگوی طراحی را متحول می کند و بهره مندی از آن سبب تسهیل خوانش پیچیدگی های روند طراحی می شود.
تعامل ویژگی های بومی نگارگری دکن با نگارگری ایرانی در نسخه فالنامه گلکنده/ خلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فالنامه های مصور مجموعه کتاب هایی پیرامون دستورها و آداب و آیین فال گیری هستند که بنا بر شواهد از پیشینه کهنی برخوردارند و قدرت گرفتن صفویان و به ویژه در زمان حکمرانی شاه تهماسب این فالنامه ها گستردگی ویژه ای یافتند. به طوری که تبدیل به یکی از گونه های کتاب آرایی درباری شدند و نه تنها در ایران بلکه در قلمروهای دیگری چون عثمانی و قطب شاهی هند توجه ویژه ای به آن ها شد. یکی از انواع فالنامه های به جامانده فالنامه ای ست که هم زمان با حکومت صفوی و در اواسط قرن یازدهم هجری/ 17 میلادی در منطقه گلکنده، واقع در جنوب هند تصویر شده است. مسأله اصلی این پژوهش ریشه یابی سنت های تصویری نگارگری ایرانی و شناسایی مؤلفه های بومی در سبک نگاره های فالنامه است. هدف اصلی نیز شناخت تأثیرات نگارگری ایرانی بر نگاره های فالنامه مصور قطب شاهی است. ازاین رو این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیف سبک شناختی نگاره های فالنامه گلکنده و تحلیل آن ها براساس معیارهای نگارگری نیمه اول صفوی، به دنبال نحوه تأثیرپذیری سبک این فالنامه از هنر نگارگری ایران و تعامل آن با ویژگی های بومی دکن است. تحلیل ساختاری نگاره ها و بررسی نکات افتراق و اشتراک میان نگاره های موجود در این فالنامه با دیگر نگاره های عهد صفوی بیانگر این است که غالب عناصر موجود در نگاره های این فالنامه مانند فضاسازی و پوشش، تذهیب و تشعیر و همچنین استفاده از رنگ تخت و یکدست، سطوح دورگیری شده، کلاه قزلباش و مواردی ازاین دست تحت تأثیر سنت های نگارگری ایرانی هستند درعین حال علیرغم غلبه سنت های نگارگری ایران در این فالنامه الگوی سبک شناختی نگاره ها کاملاً ویژگی های نگارگری دکن را نشان می دهد ازجمله کاربرد وسیع رنگ طلایی، استفاده از پاورقی، رنگ مات و روحی و از همه مهم تر نوع چهره پردازی از ویژگی های بومی نقاشی دکنی هستند.
گونه شناسی معماری سیاه چادر ایل قشقائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، عشایر ایران به لحاظ نوع زندگی و معیشت خود، یعنی دامپروری متحرک یا کوچ روی، مسکن خود را به صورت قابل حمل، مقاوم، سبک و با قابلیت نصب و جمع سریع ساخته اند. گونه شناسی سیاه چادرهای عشایری ایران به عنوان بخشی از مطالعات میراث معماری ایران، از جنبه های مختلف دارای اهمیت است؛ سیاه چادر عشایری، از مصالح بوم آورد با ساختار سبک و مقاوم در برابر شرایط مختلف جوی و حمل و نقل مداوم، به صورت خودکفا توسط عشایر تهیه می شود و اجزای آن قابل بارگیری بر روی چهارپایان هستند. از دیگر جنبه های مهم و قابلیت های آزموده شده سیاه چادر عشایری، تغییر فرم و ساختار آن در اوقات و فصول مختلف سال با عناصر مشخص و ثابت است که در چهار حالت؛ تابستانه، زمستانه، کوچ روی و تغییر سریع در بارندگی های پیش بینی نشده است. سادگی، انعطاف، سرعت برپایی و اقتصادی بودن، از دیگر وجوه اهمیت سیاه چادر های عشایر هستند. با توجه به ماهیت پژوهش و اقتضای فهم خصوصیات معماری کوچ، انجام این تحقیق تحت "روش تحقیق توصیفی" جهت تصویرسازی ماهیت و وضعیت سیاه چادر ایل قشقائی انجام شد. از زیرشاخه های روش تحقیق توصیفی، از نوع "پیمایشی" و "روش مقطعی" استفاده شد که به منظور گردآوری داده ها درباره خصوصیات سیاه چادر ایل قشقائی، در یک مقطع زمانی یک ساله از "نمونه گیری نظری هدفمند" بهره گرفته شد. برای انجام این پژوهش، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، مطالعات میدانی بر روی فرم، شیوه ساخت و عناصر سیاه چادرهای ایل قشقائی که محدوده کوچ روی و قشلاق و ییلاق آنان از جنوب استان اصفهان تا فارس و بوشهر و خوزستان بوده، صورت گرفته اند. اهمیت گونه شناسی سیاه چادر ایل قشقائی در این است که این سیاه چادرها، تنها گونه سیاه چادر با فرم مکعب شکل در حالت تابستانه در دنیا هستند. یافته های این پژوهش در حوزه مطالعات معماری ایران، علاوه بر ثبت بخشی از میراث فرهنگی و معماری ایران، که رو به فراموشی است، می توانند الهام بخش ایده های جدید برای طراحی نوین معماری چادری با زمینه فرهنگی باشند.
معماری اجتماعی؛ خلق فضایی پایدار برای یادگیری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
137-149
حوزه های تخصصی:
آنگونه که می دانیم مهمترین رکن توسعه جامعه در ابعاد مختلف؛ آموزش است که زمینه تعالی فرد و جامعه را پدید می آورد. با توجه به رشد کمی و کیفی آموزش و نقش فراگیر آن در حفظ و تداوم ارتباط محیط و انسان در عصر کنونی؛ توجه به ارتقاء کیفیت آموزش با رویکرد تعاملات پایدار و هم افزاینده اجتماعی با تاکید بر قلمروهای فضایی مهم می نماید. از اینرو حمایت و حفاظت مخاطب در فضا از طریق حضور مداوم افراد، زمینه پایداری فضای آموزشی را فراهم می آورد. در این راستا هدف این مقاله واکاوی معیارهای اثرگذار بر کیفیت آموزش معماری اجتماعی با تاکید بر ارتباط پایدار و هم افزاینده محیط و انسان در فضا با بهره گیری از راهکارهای خلاقانه است. این تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها؛ توصیفی و علی- مقایسه ای است. در مرحله اول بررسی مهم ترین مولفه های اثرگذار بر معماری اجتماع پذیر به روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی به کمک پرسشنامه باز با صاحب نظران آموزش معماری انجام شد. سپس با توزیع پرسشنامه پژوهشگر ساخته و تطابق آن با نیاز مخاطبان و هماهنگی بستر طرح به پالایش اطلاعات در این باره پرداخته شد. در انتها به روش تحلیل عاملی دسته بندی و ارزش گذاری مولفه های اثرگذار در فضای آموزشی انجام گرفت. معیارهای منتج از مطالعات نظری بر اساس پنج عامل 1- شناخت مخاطب 2- معیارهای ذهنی 3- تعاملات اجتماعی4- طراحی فضایی و 5- آموزش دسته بندی شد. نتیجه مطالعات آماری نشان داد عامل طراحی فضایی(زیبایی فرم و عناصر فضایی و طراحی در فضای باز) با حدود 80% و سپس عامل معیارهای ذهنی(حس تعلق و امنیت) با حدود 70% بیشترین تاثیر را در این زمینه داراست. بنابراین ارائه راهکارهای طراحی معماری با تاکید بر فرصت ها و توجه به کیفیت فضایی، امکانات و تجهیزات محیطی با تاکید بر شاخص تعاملات اجتماعی، به دلیل توجه به فضاهای مشارکت پذیر با احترام به قلمرو افراد، به منظور ارتقاءکیفیت آموزش، ایجاد زمینه انجام کار عمیق و سرزندگی فضایی به عنوان مهره گمشده فضاهای آموزشی مورد نظر قرار گرفت.
پرسپکتیوی از چالش های طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی (مورد: شهرستان گنبدکاووس)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
219-227
حوزه های تخصصی:
مسکن بعنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، مستقیماً کیفیت زندگی ساکنین آنرا متاثر می سازد. از این رو تأمین مسکن مناسب، چالش مهمی در برنامه های توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی اکثر کشورها است. از طرفی، غالب طرح ها و سیاست های مسکن متمرکز حوزه مسکن شهری بوده و بخش عمده ای از ساکنین سکونتگاه های روستایی که در مساکن نامقاوم و نامناسب به لحاظ وضعیت سازه ای و معماری زندگی می کنند، کمتر مورد توجه دولت ها و نهادهای متولی امر قرار می گیرند. در ایران دولت به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش خسارات بلایای طبیعی، طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی را در دستور کار برنامه های عمران روستایی خود قرار داد. به همین خاطر، لازم است به وضعیت موجود و آینده این طرح (پرسپکتیو طرح) در قالب بررسی و تحلیل چالش ها و موانع فراروی طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی در سطح روستاهای شهرستان گنبدکاووس پرداخته شود. این مقاله به لحاظ ماهیت موضوع و هدف از نوع مطالعات کاربردی و از نظر روش شناسی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. واحد سطح تحقیق روستا بوده و جامعه آماری آن، خانوارهای روستایی است که در طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی ثبت نام کرده یا نکرده اند، که در مجموع شامل 51547 خانوار بوده که تعداد 240 خانوار بعنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. گردآوری داده ها و اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته) انجام گرفته که برای تجزیه و تحلیل آنها از نرم افزار آماری Excel و SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگرچه این طرح با استقبال فزاینده و چشمگیر روستاییان منطقه روبرو شده و موجب نوسازی، بهسازی و مقاوم سازی مساکن روستایی آنان شده است؛ لیکن این طرح با چالش های عدیده ای از جمله نداشتن ضامن معتبر بانکی، زمان بر بودن فرایند اخذ وام، بالا بودن مبالغ افتتاح حساب بانکی، طولانی شدن دوره ساخت مساکن روستایی، بروکراسی اداری، گران شدن مواد و مصالح ساختمانی و بالابودن هزینه های ساخت خانه و دستمزدهای کارگری، روبروست.
مطالعه تطبیقی سرپوش ها در تصاویر چاپ سنگی شاهنامه 1262 ق. (بمبئی) و شاهنامه 67-1265 ق. (تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود صنعت چاپ به ایران و هند سبب شد تا در کنار اشاعه زبان و ادب فارسی، تبادلات فرهنگی و هنری این دو سرزمین بیش از پیش گسترش پیدا کند. بدین ترتیب تصاویر کتاب های چاپ سنگی، رسانه بصری جدیدی را در اختیار هنرمندان قرار داد تا بتوانند در کنار مصورسازی متن های فاخر ادبیات فارسی، تحولات و تغییرات اجتماعی را نیز بازتاب دهند. اولین شاهنامه چاپ سنگی در بمبئی و به سال 1262ق. (1846م.) به طبع رسید و تنها پنج سال بعد، تصاویر و متن این شاهنامه، به عنوان الگویی برای چاپ نخستین شاهنامه در تهران 1267ق. (1850م.) مورد استفاده قرار گرفت. این اثر که به دست علی قلی خوئی، تصویرگر مبدع دوره قاجار، مصور شده بود، از بسیاری جهات مشابه چاپ نخست هند است. با این حال هنرمند ایرانی، در موارد فراوانی تلاش کرده تا ویژگی های کار خود و جامعه قاجاری را در تصاویر منعکس کند و جامه ایرانی بر تصاویر هندی بپوشاند. این تحقیق از لحاظ رویکرد، کیفی است و از منظر هدف، کاربردی طبقه بندی می شود، با هدف مطالعه بصری سرپوش در تصاویر دو شاهنامه چاپ سنگی در هند و ایران انجام شده است و در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که هنرمند تصویرگر شاهنامه 1265-1267ق. (طهران) در تصاویر خود برای شاهنامهاش چه تغییراتی را در جزییات و فرم سرپوش ها به نسبت تصاویر نخستین شاهنامه چاپ هند، ایجاد کرده و در زمینه طراحی چه ابداعاتی انجام داده است؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، نشان دهنده شناخت و احاطه هنرمند نسبت به موارد استفاده سرپوش ها و به کارگیری انواع آن ها برای تفکیک اشخاص در طبقات مختلف اجتماعی است. در حالی که تنوع بالای سرپوش ها در مجالس شاهنامه علی قلی و دقت در ترسیم جزییات، کار علی قلی را به لحاظ هنری از هنرمند بمبئی متمایز می کند، این تغییرات، سبب شده معرفی بهتری از شخصیت های داستان در تصاویر صورت پذیرد.
نقدی بر نظریه تعیین ابتدای فصل ها در آتشکده نیاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چارتاقی ها، سازه هایی کهن از دوره ایران باستان هستند. گرچه نمی توان به صراحت گفت، ولی بسیاری بر این باور هستند که این سازه ها، بناهای آئینی قبل از اسلام در ایران بوده اند. آتشکده نیاسر، یکی از سالم ترین نمونه های بازمانده در ارتفاعات نیاسر کاشان است. رضا مرادی غیاث آبادی، پژوهشگر آزاد، بررسی مفصلی بر روی چارتاقی های ایران از جمله آتشکده نیاسر انجام داده و معتقد است زاویه قرارگیری و تناسبات سازه آتشکده نیاسر طوری است که طلوع خورشید در روز نخست هر فصل بر محورهای خاصی از بنا انطباق داشته و از این رو، قابلیت تعیین آغاز فصل ها را دارد. ایشان نظریه خود را در دو کتاب "بناهای تقویمی و نجومی ایران (رصدخانه های ایران)" و "چارتاقی ها" در مورد آتشکده نیاسر مطرح کرده است. در این مقاله با توجه به محاسبات، اندازه گیری ها و مشاهدات میدانی و همچنین تعریف پارامتر سعت مشرق، نشان می دهیم که امتداد طلوع خورشید در آغاز هیچ کدام از فصل ها بر محورهای بنا منطبق نمی شود؛ زیرا در اعتدالین، یعنی روز نخست فصل بهار و پاییز، خورشید از هیچ زاویه خاصی طلوع نمی کند. همچنین، نظریه ارائه شده در انقلاب تابستانی؛ یعنی روز نخست فصل تابستان و انقلاب زمستانی؛ یعنی نخستین روز زمستان نیز دقت لازم را ندارد. در روز اول بهار و روز اول پاییز، خورشید دقیقاً از شرق طلوع می کند که با هیچ یک از محورهای ساختمان مطابقت ندارد. به اختلاف سمت نقطه طلوع آفتاب در هر روز از سال نسبت به شرق، سعت مشرق گفته می شود. گستره زاویه ای سعت مشرق، به عرض جغرافیایی ناظر و همچنین زاویه میل خورشید در هر روز از سال بستگی دارد. عرض جغرافیایی آتشکده نیاسر حدود 34 درجه است. پس، بیشینه سعت مشرق حدود 29 درجه است. یعنی در اولین روز تابستان، خورشید از سمت حدود 61 درجه و در روز اول زمستان از سمت حدود 119 درجه طلوع می کند. تغییرات زاویه میل خورشید در روزهای قبل و بعد از انقلابین بسیار کم هستند. بنابراین ، اندازه گیری تغییرات سعت مشرق در این روزها باید بسیار دقیق باشد. اما قرارگیری ستون های آتشکده نیاسر این دقت را ندارد. یعنی برای حدود یک ماه، به نظر می رسد خورشید تقریباً از یک نقطه طلوع می کند. بنابراین ما نمی توانیم از آتشکده نیاسر برای مشخص کردن روز اول تابستان و روز اول زمستان استفاده کنیم.
مدل علی روابط متغیرهای کالبدی- عملکردی معماری و انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت شهرها از یک سو و افزایش قیمت زمین از سوی دیگر، موجب ایجاد محیط های مسکونی پرتراکم شده است. زندگی در چنین فضاهایی، اثرات منفی بر سلامت فردی و اجتماعی ساکنان گذاشته است. کودکان به عنوان آسیب پذیرترین گروه جامعه، در مقابل دگرگونی محیط فیزیکی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بیشتر پژوهش های اخیر، بر ویژگی های زمین های بازی شهری تمرکز دارند؛ در حالی که کمبود زمین بازی در مجتمع مسکونی، لزوم توجه به طراحی عرصه میانی مجتمع مسکونی برای بازی کودکان را تأیید کرده است. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال دست یابی به مدل انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع مسکونی با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مبانی نظری پژوهش با رویکردی کیفی و با هدف جستجوی ویژگی های کالبدی- عملکردی و شناختی- رفتاری مؤثر در ایجاد و افزایش انگیزش بازی کودک تدوین شده اند و چگونگی تأثیر هر یک از این ویژگی ها از تبدیل داده های کیفی به کمی حاصل شده است. در این راستا، با به کارگیری روش پیمایشی بر مبنای تکنیک دلفی، پس از ساخت و اعتباریابی ابزار تحقیق، در آغاز، نگرش 20 متخصص و در ادامه 100 نفر از متخصصین مورد پرسش قرار گرفت. در نهایت، شش عامل مؤثر بر انگیزش بازی کودک شامل؛ نظارت پذیری، خوانایی محیط کودک محور، عوامل محرک طبیعی، تعاملات اجتماعی (نسلی- بین نسلی)، سرزندگی محیط و نیز تحریک حواس به روش تحلیل عاملی (نرم افزار SPSS23) استخراج شدند. در ادامه، بر اساس ارتباط متغیرهای مذکور، مدلی فرضی به کمک نرم افزار "ایموس 23" پیشنهاد شد و سپس رابطه و میزان تأثیر عوامل بر یکدیگر به روش تحلیل مسیر به دست آمد و در نهایت، مدل فرضی پیشنهادی اصلاح شد. بر اساس تحلیل مدل به دست آمده، روابط متغیرهای پژوهش تفسیر شد؛ بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مذکور، نشان دهنده رابطه میان ویژگی های شناختی- رفتاری و ویژگی های کالبدی- عملکردی است که می تواند در قابلیت بازی انگیزی عرصه میانی مجتمع های مسکونی مؤثر افتد. در پایان، مدل نهایی رابطه بین متغیرهای کالبدی- عملکردی و متغیرهای شناختی- رفتاری ارائه شد.
شهرسازی مبتنی بر محیط زیست، چالشهای بهداشتی شهرهای تالابی
حوزه های تخصصی:
افزایش سرسام آور جمعیت جهان طی چند دهه گذشته و روند توسعه ناپایدار جوامع شهری باعث تجاوزات آشکار به زمین ها و اکوسیستم های ارزشمند حاشیه شهرها شده است. تالابها مهمترین این اکوسیستم ها هستند که طی صده های اخیر با توسعه نامتوازن شهرها به کلی بلعید شده و نابود یا تخریب شده اند. تغییر دیدگاه در فرایند توسعه شهرها از شکل ها و الگوهای نامطلوب سازه ای به سوی توسعه ی دوست دار محیط زیست، باعث شکل گیری مفهوم جدیدی تحت عنوان شهرهای اکولوژیک شده است. در این شهرها سعی می شود تا ارزش های ذاتی محیط زیست در تصمیمات مدیریت شهری و برنامه ریزی های توسعه منعکس شده و بروز یابد. به این ترتیب، با ایجاد تعامل سازنده میان محیط زیست، اقتصاد، سیاست و فاکتورهای فرهنگی-اجتماعی، شهرها در هماهنگی با طبیعت به شکوفایی رسیده و توسعه خواهد یافت. توجه به نقش تالاب در بهبود فضاهای شهری، به دلیل واهمه همیشگی انسان از تاثیرات ناآشنای این محیط ها بر امنیت و سلامت انسان با تاخیری تاریخی همراه بوده است. تنها در سال های اخیر و آن هم از منظر محیط زیستی، کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها معروف به کنوانسیون رامسر ایده شهرهای تالابی را جهت حفاظت از تالابهای داخل و پیرامون شهرها پیشنهاد کرده است. در این تحقیق با تشریح مفهوم شهرهای تالابی، بهداشت آب که مهمترین چالش در بهره برداری مستقیم از تالابها است، با بررسی یک نمونه موردی در شهر بابل مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد.
مقایسه پیکربندی های لوور به منظور بهینه سازی نور روز و مصرف انرژی در شهرهای بندرعباس و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش عوامل موثر بر طراحی لوور، روند طراحی آنها را پیچیده تر از قبل کرده است. نه تنها عوامل موثر بر زیبایی لوور بلکه عوامل دیگری مانند مصرف انرژی و آسایش بصری نیز باید در روند طراحی لوور مورد نظر قرار گرفته شود. این تحقیق با در نظر گرفتن تاثیرگذارترین عوامل در طراحی لوور، گزینه های طراحی مناسب برای اقلیم های مورد مطالعه را نیز معرفی میکند تا بتوانیم بهترین گزینه های طراحی سازگار با هر اقلیم از نظر مصرف انرژی و دریافت نور روز را شناسایی کنیم. در این پژوهش میزان مصرف انرژی و آسایش بصری را بر اساس روش های کمی ارزیابی خواهیم کرد. به این منظور ابتدا پارامتر های متغیر عناصر تشکیل دهنده ی لوور را تعریف میکنیم و در قدم بعدی شهرهای بندرعباس و تبریز انتخاب شده اند تا شبیه سازی میزان مصرف انرژی و دریافت نور روز با در نظر گرفتن لوورها در این شهرها انجام بگیرد. نهایتا با توجه به اینکه چندین پاسخ ممکن بدست آمده است، با استفاده از نمودار پارتو به بهترین جواب های گرفته شده از بهینه سازی که از الگوریتم ژنتیک بهره میبرد، دست پیدا میکنیم. بنابراین، براساس طراحی های بدست آمده بهترین گزینه ی ممکن را انتخاب میشود تا در شهر و اقلیم انتخاب شده به کار گرفته شود.
طبقه بندیِ مجموعه کارگان مرتبط با موسیقی کلاسیک ایرانی بر مبنای گفتمان های هویت در درون سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارگان مرتبط با سنت موسیقی کلاسیک ایرانی، حاوی آثار موسیقایی متنوعی است که نسبت های متفاوتی با ردیف به عنوان کارگان مرجع برقرار می کنند. طبقه بندی این مجموعه کارگان های مرتبط با سنت ایرانی برای تحقیق و پژوهش در خصوص جوانب گوناگون سنت موسیقایی امری ضروری به نظر می رسد. تحقیق حاضر می کوشد تا با معرفی جریان های معطوف به هویت در درون سنت، به چارچوب ها و مرزهایی برای دسته بندی کارگان های موسیقی ایرانی دست یافته و الگویی برای آن ترسیم کند. بنابراین، در مرحله نخست، چگونگی پیدایش هویت به مثابه یک مسئله طرح خواهد شد. در این مرحله با استفاده از مفاهیم هویت مرجع، دیگری و گسترش ارتباط با دیگری، سازوکار شکل گیری هویت را به مثابه یک مسئله تحلیل می شود. در مرحله دوم، گفتمان های معطوف به هویت در موسیقی ایرانی را با نگاهی استقرایی از طریق تبارشناسی نام گذاری های سنت موسیقایی بررسی می کند. اصطلاحات ملی، سنتی، دستگاهی و کلاسیک معمول ترین عناوین برای توصیف سنت موسیقایی هستند. به نظر می رسد یکی از شاخص ترین موقعیت ها برای بروز مسئله هویت، رواج و به کارگیری همین عناوین متعدد است. پس از معرفی ویژگی های این گفتمان ها، با استفاده از نتایج تحقیقی دیگر از همین نگارندگان با عنوان بازشناسی ویژگی های مرکزی موسیقی کلاسیک ایرانی به عنوان عناصر هویت ساز در این سنت، با استفاده از روشی قیاسی، الگویی هویت محور برای طبقه بندی کارگان های مرتبط با موسیقی ایرانی ارائه می شود.
تاثیر صفحات فتوولتاییک تلفیق شونده با نمای ساختمان در بهبود مصرف انرژی ساختمان
حوزه های تخصصی:
استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر می تواند راه حل مناسبی برای کاهش مشکلات ناشی از استفاده از منابع انرژی تجدیدناپذیر باشد. منابع انرژی تجدیدناپذیر محدود هستند و آلودگی های زیست محیطی فراوانی را به جا می گذارند. از طرفی، منابع انرژی تجدیدپذیر پاک هستند و استفاده از آنها مزایای فراوانی به همراه دارد. انرژی خورشیدی یکی از منابع تجدیدپذیر است که استفاده از آن در ساختمان مزایای فراوانی را می تواند به همراه داشته باشد. صفحات فتوولتاییک یکی از تکنولوژی هایی است که انرژی خورشیدی را جذب و الکتریسیته تولید می کند. این صفحات به شکل های مختلفی در ساختمان استفاده می شوند و حتی می توانند با پنجره های ساختمان ترکیب شوند. صفحات فتوولتاییک تلفیق شونده با نمای ساختمان نوعی از صفحات فتوولتاییک است که با نمای ساختمان ترکیب شده و هم زمان می تواند الکتریسیته تولید کند و دید به بیرون مناسبی را نیز فراهم کند. این تحقیق به بررسی تاثیر استفاده از صفحات فتوولتاییک در پنجره ساختمان ها می پردازد که در منابع علمی با نام صفحات فتوولتاییک تلفیق شونده با نمای ساختمان ها شناخته می شوند. این تحقیق تلاش می کند به این سئوال پاسخ دهد که تاثیر استفاده از این صفحات بر مصرف انرژی ساختمان ها چگونه است؟ در ابتدا، عوامل موثر بر عملکرد این صفحات شرح داده می شود. سپس، برخی پژوهش های صورت گرفته در زمینه صفحات فتوولتاییک یکپارچه با نمای ساختمان ذکر می شود. این تحقیقات نشان می دهند که استفاده از این صفحات در ساختمان های با کاربری های مختلف می تواند در کاهش مصرف انرژی موثر واقع شود. میزان کاهش مصرف انرژی در هر تحقیق به تفکیک بیان می شود و هزینه های ناشی از استفاده از این صفحات نیز با توجه به تحقیقات پیشین بررسی می-شود. نتایج این تحقیقات نشان می دهد که این صفحات علاوه بر قابلیت کاهش مصرف انرژی از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه هستند.
بررسی ریشه های معماری اکسپرسیونیسم
حوزه های تخصصی:
آغاز قرن بیستم، نهضت بزرگی بر ضد رئالیسم و امپرسیونیسم پا گرفت که آرام آرام مکتب"اکسپرسیونیسم" از دل آن بیرون آمد. این مکتب در معماری به ترکیب احجام و عناصر، به نحوی بدیع، به ارزش های مستتر در یک پدیده، اثر یا جامعه می پردازد. دوره شکل گیری این مکتب از حدود سال۱۹۱۰ تا ۱۹۳۵ میلادی است. معماری اکسپرسیونیسم نازی ها معماری مقتدر و باشکوه است و نمایانگر تفکرات شخص هیتلر است. شباهت معماری اکسپرسیونیسم نازی ها با معماری نئوکلاسیک در این است که در هر دو از ساختمانهای عظیم الجثه برای نشان دادن جلال و شکوه و ترساندن مردم استفاده می شده است. استفاده از عناصر یادبودی در معماری برای تأکید و تکریم ایدئولوژی خاص هم در معماری اکسپرسیونیسم نازی ها و هم در سبک نئوکلاسیک دیده می شود. معماری نئوکلاسیک آلمان تفاوت عمده ای با معماری نئوکلاسیک دیگر کشورهای پیشرفته دارد و آن این است که در آلمان حکومت استبدادی و دیکتاتور است که به معماری جهت می دهد. این مقاله در ابتدا سعی می کند زمینه های شکل گیری مکتب اکسپرسیونیسم را بررسی کند، تفکرات نیچه و شرایط اجتماعی- اقتصادی آلمان در این بازه ی زمانی از جمله این زمینه ها هستند. سپس چگونگی ورود اکسپرسیونیسم را به معماری بیان می کند و در جستجوی آثاری از شهرسازی و معماری آلمان در این بازه ی زمانی و تحت تاثیر این تفکر است، وِیژگی های این آثار را بررسی می کند، جایگاه سبک شناسی معماری اکسپرسیونیسم و ارتباط آن با سبک آر- نوو را بیان می کند یکی از دستاوردهای این پژوهش شناسایی ویژگی ها و بسترهای موثر در شکل گیری معماری اکسپرسیونیسم است و در ادامه گوشه ای از تاثیر معماری اکسپرسیونیسم آرمانگرایانه آلمان بر شهرسازی و معماری ایران را در دوره ی پهلوی اول بیان می کند. با توجه به بررسی های صورت گرفته بر روی نمونه های موردی سه ویژگی اصلی معماری و شهرسازی اکسپرسیونیسم نازی ها عبارتند از: تئاترگونگی، سمبلیک بودن و داشتن جنبه ی آموزشی. معماری برخواسته از آداب و رسوم، عادات و ایدئولوژی ملتی است که آن معماری را ساخته اند.
بررسی شکل و فرم کلی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-25
حوزه های تخصصی:
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گام های ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامه ریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان [1] »(1965) در بررسی شکل و فرم شهر می باشد. در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانه بندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانه ها، خط آسمان، هویت، جهت یابی، الگوی دسترسی ها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای 4 محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم می باشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بوده اند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A ، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه می شود. محدوده B این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های 60 و 70 مربوط می شود. خود دارای دو زیر مجموعه B1 و B2 است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B1 و رشد شهر در دهه های 60 و 70 شمسی تحت عنوان محدوده B2 بررسی شده است. محدوده C ، شامل توسعه های مربوط به پروژه های مسکن مهر است و محدوده D شامل توسعه های پراکنده شهری در دهه های اخیر می باشد. ویژگی های شکلی و فرمی این محدوده ها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافته است [1] -spreiregen
مدل نظری معاصرسازی مبتنی بر مدیریت تعارض در بافت های تاریخی شهری؛ موردپژوهی: بافت تاریخی شهر ری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
120-136
حوزه های تخصصی:
اهداف: بافت تاریخی شهری به مثابه سند زنده از تاریخ گذشتگان و عامل هویت جمعی، در عمل شاهد تعارض دو مفهوم «توسعه» و «حفاظت» است موضوعی که از چالش های سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران در اجرای طرح های حفاظت و معاصرسازی شهری است. یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری، تقابل حفاظت با نیازهای معاصر ساکنان است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل و مدیریت تعارضات فراروی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری است تا بتواند با ارائه یک الگوی مفهومی جدید، بستر تحقق رویکرد معاصرسازی شهری مبتنی بر تحلیل تعارض را فراهم نماید. روش ها: پژوهش در چارچوب پارادایم کیفی تدوین و داده های موردنیاز با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تحلیل اسنادی و مصاحبه عمیق گردآوری شده است. تحلیل تعارضات فراروی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری در چارچوب نظریه زمینه ای و پیوند دو مفهوم مدیریت تعارض و معاصرسازی بر پایه راهبرد استدلال منطقی صورت گرفته است. یافته ها: ضعف و ناکارآمدی نظام برنامه ریزی حفاظت و مدیریت بافت تاریخی در سطح تصمیم گیری، مهم ترین عوامل بروز تقابل نیروهای حفاظت و توسعه در این نواحی هستند؛ که در سطح عملیاتی منجر به ظهور تعارضات ثانویه می گردند. تحلیل ها حاکی از آن است که در صورت مدیریت این تعارضات، تلفیق دو انگاشت مدیریت تعارض و معاصرسازی در این نواحی امکانپذیر خواهد بود. نتیجه گیری: مدیریت و حل تعارض جریان های توسعه و حفاظت در بافت های شهری تاریخی، بستر تحقق توسعه تعاملی حفاظت گرا را که یکی از مولفه های اصلی معاصرسازی شهری است، فراهم می سازد. بنابراین حفظ ارزش ها در عین تامین نیازهای مدرن ساکنان امکان پذیر خواهد بود.
طرح یک گفتمان انتقادی: تار ایرانی علی قمصری؛ بحران موسیقایی یا دغدغه تعالی
حوزه های تخصصی:
تا جایی که به موسیقیِ حداقل ۱۰-۱۵ سال اخیر ایران نگاه می کنیم، نام هایی را می بینیم که خوب یا بد در موسیقیِ هرچند در این روزها، کم فروغ اصیل ایرانی حرف های زیادی برای گفتن داشته اند. علی قمصری البته یکی از این نام هاست که گاه به جریانِ موسیقی ایران جهت داده و گاه نیز بر جریاناتی از این موسیقی تاخته. این که بخواهم برای او و درباره او بنویسم؛ هم سخت است و هم دلپذیر. چراکه قمصری همواره در ساحت استاد بسیار برایم قابل احترام است و می دانم که دغدغه مندی های او ولو شخ صی اله ام بخشِ بسیاری از فعالیت های هم نسلانم نیز بوده است. این نوشتار البته از طرفی می تواند خوب و هدفمند نیز باشد، چرا که اگر بگویم در طول حداقل چهار سال شاگردی و همراهی، او و تفکر همواره در تکاپوی اش، ارتباطاتم با اساتید و دوستانِ فعالِ علاقه مند و گاه منتقدش را و حتی نوع نگاه شخصی ام در طول این سالیان را چاشنی این نوشتار قرار داده ام، اغراق نکرده ام
نقاشی های تاریخ نگار «آن کاوارا »
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
130 - 149
حوزه های تخصصی:
معاصرسازی خانه های تاریخی و توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: عمارت ارباب هرمز تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49-65
حوزه های تخصصی:
اهداف معاصرسازی خانه های تاریخی فرصتی برای توسعه گردشگری پایدار با هدف رونق بافت های باارزش فرهنگی و تاریخی است. هدف عملیاتی این پژوهش، بررسی یکی از بناهای تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به نام عمارت ارباب هرمز است. پژوهش با تحلیل متغیرهای گوناگون نشان می دهد که این بنا به عنوان پتانسیلی برای ایجاد جاذبه گردشگری در فضاهای شهری، شهر تهران است. روش ها چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد بنیان نهاده شده، از این رو ماهیتی اقناعی و مبتنی بر فرآیند طراحی معماری دارد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی، تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات از طریق روش های اسنادی و کتابخانه ای، و مشاهده تشخیصی در این محدوده صورت گرفته است. یافته ها یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان زیباسازی شهر تهران در تغییر کاربری و بازکاربست همساز این بنا موفق بوده است، به گونه ای که امروزه یکی از قطب های گردشگری شهری در شمال شرق تهران، و مراکز ماندگار تبدیل به شده است. نتیجه گیری نتایج پژوهش بر اهمیت و تاثیر ابتکارِ عمل شهرداری تهران در تغییر کاربری خانه های تاریخی تهران حکایت دارد. این خانه ها در راستای سیاست های جاذب گردشگری شهری، عامل توسعه پایدار در بافت های کهن شهری محسوب می شوند. تبدیل میراث معماری معاصر به قطب گردشگری، عامل رونق مشارکت مدنی، اخلاق و رفتار اسلامی و ایرانی، بروز خلاقیت و توانایی مردم، ایجاد اشتغال پایدار، تحکیم روابط خانوادگی و توسعه مهارت های فرهنگی و اجتماعی است.
تبیین خردگرایی «ابن سینا» در روند ابداع نقوش هندسی تزیینات وابسته به معماری (مورد مطالعاتی: پنج آرامگاه سلجوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
53 - 68
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نقوش سنتی عنصر جدایی ناپذیر معماری سنتی ایرانی_ اسلامی، معناگرا، نمادپردازانه و بهره مند از اصول هندسه و ریاضیات است. اوج شکوفایی این تزیینات در ایران مقارن با سلجوقیان و حاصل توجه روزافزون به علم، فلسفه و هنر بوده است. بی تردید گفتمان علمی و فلسفی متداول در هر دوره تاریخی بر سایر عرصه های اجتماع، از جمله فرهنگ و هنر تأثیرگذار است؛ فلسفه خردگرای اسلامی که با اندیشه های ابن سینا اوج گرفته از این دست است. وی معتقد است «ابداع» به کمک «حواس باطنی» یا «قوای نفس»، به ویژه قوه عقل، صورت می گیرد. لذا در روند خلق نقوش سنتی وجه پنهان خردگرایی می تواند مورد مداقه قرار گیرد.هدف پژوهش: این پژوهش به دنبال تحلیل و تبیین وجوه پنهان خردگرایی در روند خلق نقوش هندسی در تزیینات وابسته به معماری دوره سلجوقی است؛ تا در نهایت به تبیین نظریه ای در باب ابداع خردگرایانه نقوش هندسی بر پایه نظریات ابن سینا منجر شود. لذا پژوهش با طرح این پرسش که در فرآیند خلق نقوش هندسی در تزیینات وابسته به معماری آرامگاهی دورهسلجوقی، مؤلفه های خردگرایی ابن سینا چگونه قابل تبیین است، آغاز شده است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع بنیادی بوده و گردآورى داده ها به روش کتابخانه اى_اسنادى و مشاهده ای و ارائه یافته ها به طریق توصیفى_تحلیلى صورت گرفته، بدین منظور نقوش و گره های هندسی به کار رفته در تزیینات پنج بنای آرامگاهی دوره سلجوقی به صورت هدفمند انتخاب شده است.نتیجه گیری: طراحی و کاربرد نقوش در تزیینات معماری آرامگاهی دوره سلجوقی، برمبناى نظریات ابن سینا روندی از جنس«ابداع» و «خردگرایانه» است. به عبارتی تعامل قوای نفس با یکدیگر، راهبر طراحی و ایجاد نقوش هندسی از مرحله مشاهده اشیا و اجرام در طبیعت، تجزیه و ترکیب آنها در قوه خیال و سازماندهی و ایجاد طرح و نقش در قوه عقل بوده و چون صور از جنس عقل است، موجب معرفت انسانی و درک متقابل مخاطب می شود. همچنین وحدت و انسجام اجزای تشکیل دهنده بنا، با نقوش و آرایه ها حفظ شده، و با تدبیری عقلانی، هماهنگی و سازماندهی لازم جهت رسیدن به کمال مطلوب انجام پذیرفته است.
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های نقش کنده در گِلابه (اسگرافیاتو) شهر بروجرد (بر اساس سفال های مکشوفه از محوطه مسجد جامع و لایه های بافت قدیم شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
121 - 133
حوزه های تخصصی:
طبق منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی، شهر بروجرد از سده های نخست اسلامی همواره به عنوان یک مرکز شهری مطرح بوده است. مسجد جامع «عتیق»، کهن ترین بنای تاریخی شهر بروجرد است که طبق کاوش های باستان شناسی و شاخصه های معماری، آثار و شواهدی از قرون نخستین اسلامی تا عصر حاضر در آن قابل شناسایی است. طی چند فصل کاوش باستان شناسی در این مسجد که بیش تر با اهداف مرمتی و معماری انجام شده است نمونه های فراوانی از قطعات سفالی عمدتاً مربوط به سده های میانی اسلامی در محوطه این بنای کهن شناسایی شده است. در سال های اخیر و با اجرای برخی پروژه های عمرانی و گودبرداری ساختمانی در محدوده بافت قدیم شهر بروجرد، شواهد و مدارک قابل تأملی از لایه های فرهنگی و تاریخی نمایان شده که نمونه های شاخصی برای مطالعه سفال دوره اسلامی در منطقه است. مقاله پیش رو با هدف طبقه بندی و گونه شناسی سفال نقش کنده در گِلابه حاصل از کاوش های مذکور و تطبیق آن با نمونه های مشابه، در صدد پاسخ به این سؤالات است: 1 سفال های نقش کنده در گِلابه مورد مطالعه از چه ویژگی های فنی برخوردارند؟ 2 سبک هنری نمونه های مورد مطالعه با کدام الگوهای هنری شناخته شده این گونه سفالی، قابل مقایسه اند؟ در انجام پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تطبیق میدانی یافته های این حوزه با سایر مناطق صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سفال نقش کنده در گِلابه رایج ترین گونه سفالی سده های 7 4 ه.ق. منطقه بوده است. از نظر شکل، مضامین نقوش و فنون لعاب دهی از تنوع قابل توجه ای برخوردار و دارای وجوه اشتراک فنی و هنری با سفال های دیگر مناطق هم عصر به ویژه غرب ایران هستند..