فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 111
حوزه های تخصصی:
بیان مساله: شهر و محلاتی که با تنوع فرهنگ و سلایق شهروندان، فارغ از برنامه ریزی دو بعدی «طرح جامع» فضای زندگی و رُشد ساکنین بوده، هم اکنون در چارچوب الگوی تقلیدی تعیین سرانه و کاربری طرح های جامع و تفصیلی -که با غفلت از مبانی نظری فرهنگ اسلامی و سبک زندگی ایرانی همراه بوده - زندگی و سلامت شهروندان را با مخاطره روبرو نموده است. هدف: این موضوع ضرورت بازبینی و آسیب شناسی وضعیت موجود را به متخصصین و مدیران شهری یاد آور می نماید. روش: روش این مقاله تطبیقی است، بدین معنا که در پاره ای از موارد با تجزیه و تحلیل همبستگی ها، داده های پرسشنامه ای را مورد کنکاش قرار می دهد و در پاره ای دیگر از طریق پالایش دادها و استخراج اشتراکات، رویکرد کیفی را در تجزیه و تحلیل داده ها در پیش می گیرد. تکنیک این مقاله دلفی است که به کمک 30 نفر از متخصصان تکمیل گردیده است. یافته ها: با در نظر گرفتن تمام معیارهای ارتباط انسان با خدا، جامعه، طبیعت و تاریخ، معیار ادراکی و بصری رتبه اول را دارا بوده و پس از آن به ترتیب معیارهای فعالیتی، زیست محیطی و کالبدی جای می گیرند. در نهایت این نتیجه مستفاد می گردد که معیارهایی که باید برحسب ضوابط و مقررات شهرسازی اسلامی امتیازبندی گردند باید دارای این درجه بندی باشند. نتیجه گیری: تحلیل های مولفه فرهنگی ارتباط انسان با طبیعت، تاریخ، خدا و جامعه از منظرهای کالبدی و کاربری، فعالیت، ادراکی و بصری و زیست محیطی در مجموع ماتریسی بوجود آورده است که در قسمت تحلیل های این مقاله بدان پرداخته شده است. این تحلیل ها در محله یاغچیان مطابقت داده شده و رهاورد آن ها تحلیل های راهبردی ای است که در زمینه ضوابط و مقررات ملاک عمل در ساختار فضایی آن محله مثمر ثمر می باشد.
قابلیت های پنهان در مزارع مسکون تاریخی نیاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
157 - 174
حوزه های تخصصی:
براساس اسناد تاریخی و جغرافیای تاریخی، در دوره قاجار و در پهنه جغرافیای نیاسر مجتمع های زیستی به وجود آمدند که علاوه بر تأثیر بسزا در معیشت و زیست بوم در مقیاس خود پدیدآورنده فرهنگ اجتماعی و اقتصادی ویژه ای در منطقه بودند. این مزارع به دلیل دارابودن جمعیت ثابت و همچنین استقرار عناصرکالبدی در کنار کشتخوان ها «مسکون» نام گرفتند و تا پایان دوره پهلوی اول به حیات و بقاء ادامه دادند. هم اکنون به دلایل متعدد بسیاری از آن ها در معرض نابودی قرارگرفته و یا کاربری آن ها تغییر کرده است. هدف از این پژوهش؛ فهم مزارع مسکون تاریخی نیاسر از طریق بیان ویژگی های آن ها است و سعی شده است با رهیافت تفسیری و راهبرد تفسیری تاریخی به خوانش اسناد مکتوب و پیمایش آثار مادی پرداخته شود. براین اساس بسیاری از مزارع نیاسر از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه و سندپژوهی مورد شناسایی قرارگرفته اند. در این فرآیند تعدادی از مزارع مسکون نیاسر دوباره پیدا و با اسناد تاریخی موجود تطبیق داده شدند. آن ها با دو صورت مشخص؛ قلاع کشتخوانی و مجموعه های کشتخوانی دیده شده و قابلیت ها و نظام های سه گانه آن ها شناسایی شد. شناسایی صورت ها و قالب های مزارع و معرفی بخشی از قابلیت های پنهان و نظام های مستقر در مزارع مسکون نیاسر در دو قالب کارکردی و کالبدی از نتایج قابل اشاره در این مقاله به حساب می آید. ایجاد سرزندگی و تبدیل مزارع به «محوطه های زندگی» به جای محوطه های تاریخی مطلق، قدمی استوار در نیل به پایداری آن ها است. بنابراین پیشنهاد می شود در آغاز کلیه عناصر یک مزرعه در قالب یک کُل منسجم با عنوان « مزرعه تاریخی» در فهرست آثار ملی ثبت شوند تا از این طریق بتوان ضمن آگاهی رسانی و حمایت حقوقی و قانونی از آن ها به حفاظت از قابلیت های پنهان اشاره شده و پایداری مزارع تاریخی در ایران کمک کرد.
ارزیابی الگوهای سازنده کالبدی-فضایی تأثیرگذار در بافت مسکن بومی محله صوفیان شهر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
25 - 38
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بی هویتی و عدم تعلق به مکان در کنار عدم توجه به تاریخ، طبیعت و اقلیم، معماری را با مشکلات عدیده ای روبه رو کرده است که باید برای حل این مشکل چاره ای پیدا کرد. یکی از راه های بهبود شرایط معماری شناخت معماری بومی هر منطقه و الگوهای شکل گرفته و به کار رفته در معماری بومی آن منطقه است. معماری بومی هر منطقه، گواه بر پیشینه معماری و ارزش فرهنگی آن منطقه و شهر است و تلاش در جهت شناسایی و معرفی الگوهای معماری آن منطقه به همگان، می تواند زمینه ای برای مرتفع ساختن بسیاری از نیازهای فرهنگی، اجتماعی و توسعه ای معماری باشد. در محدوده جغرافیای ایران، مناطقی وجود دارند که با وجود سابقه غنی در معماری و دارا بودن بناهای ارزشمند، به خوبی شناخته و معرفی نشده اند. شهر بروجرد در استان لرستان یکی از این مناطق است.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش شناسایی و دسته بندی کردن عوامل کالبدی- فضایی به کاررفته در بناهای بومی محله صوفیان شهر بروجرد و ارزیابی تأثیرگذاری آنها در بناهای بومی است.روش پژوهش: روش انجام پژوهش به صورت ترکیبی و در دو مرحله است. در مرحله اول برای به دست آوردن الگوهای کالبدی-فضایی از روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. در مرحله دوم و پس از شناخت و برای ارزیابی الگوها از روش تاپسیس استفاده می شود. همچنین ابزار مورد استفاده در این پژوهش اسناد و منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و پرسش نامه است.نتیجه گیری: این پژوهش ابتدا به دنبال مشخص کردن الگوهای کالبدی فضایی به کاررفته در مسکن بومی محله صوفیان که شامل عناصر سازنده فضایی، تزیینات به کاررفته در بناهای بومی، مواد و مصالح سازنده قسمت های مختلف بنا و تأثیرات اقلیمی است و در نهایت با استفاده از ابزار پرسش نامه و روش تاپسیس مشخص می شود شاخص ترین الگوی کالبدی فضایی مسکن بومی محله صوفیان بروجرد، مواد و مصالح سازنده بناها و تکنیک ساخت است.
تحلیل مفهوم منظر و رویکرد منظر از سطح نظری تا عرصه اجرایی: مرور ادبیات نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
22 - 37
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر رویکرد منظر در کنار سایر رویکردها، به سبب دیدگاه جامع و تبیین پارادایم های نو در باز تعریف رابطه انسان و محیط به طور گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است. با این حال مفهوم واحد و دقیقی از چیستی و ماهیت آن ارائه نشده و وجود ادبیات نظری گسترده در رابطه با تعاریف منظر، ابهام در مفهوم و دشواری درکاربست آن را در پی داشته است. هدف این پژوهش تبیین ماهیت و ابعاد مختلف رویکرد منظر از طریق تدوین مدل مفهومی با روش تحلیلی و مرور سیستماتیک از دو دیدگاه نظری و عملی است. براساس یافته های این پژوهش، منظر از دیدگاه نظری و برمبنای آرای صاحب نظران درقالب یک پدیده عینی، کلیت عینی-ذهنی، پدیده زمانی-مکانی، تعامل میان طبیعت و فرهنگ و یا یک سیستم پیچیده تعریف شده است. همچنین منظر از دیدگاه عملی که رویکرد منظر خوانده می شود، بینش کل نگر و وجه کاربردی شده از مفاهیم نظری است. بر مبنای مرور سیستماتیک پژوهش های پیشین رویکرد منظر بر سه مؤلفه ماهیت مفهومی، اصول و ویژگی ها و فرایندهای مدیریت استوار است. ماهیت آن مرکب از وجوه کالبدی-معنایی و تفسیری از چارچوب مفهومی منظر در سیستم انسانی-محیطی است. اصول و ویژگی های برآمده از این ماهیت، کل نگری، چندعملکردی، چندمقیاسی وجود ذینفعان متعدد، فرارشته ای، مشارکت، پویایی (اکولوژیکی-اجتماعی)، پیچیدگی و مبتنی بودن بر مکان است. همچنین مدیریت و برنامه ریزی های یکپارچه، انطباقی، مشارکتی، زمینه گرا و تاب آور از استراتژی های اصلی رویکرد منظر در سطح مدیریت بوده که به واسطه دو فرایند برنامه ریزی-سیاست گذاری و تصمیم-پیاده سازی منجر به ایجاد دستورالعمل های اجرایی می شود. این رویکرد از طریق نظارت و کنترل موردارزیابی قرار گرفته و به منظور بسط و توسعه به صورت فرایندی چرخه ای و پیش رونده تحول می یابد.
جایگاه هنر و زیبایی شنایی در تفکرات ابن سینا و سهروردی با تأکید بر هنر صفوییه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
305 - 318
حوزه های تخصصی:
مفهوم زیبایی بدون تردید یکی از بنیادی ترین ابعاد هنر محسوب می شود. فلاسفه و دانشمندان متعددی در طی تاریخ فلسفه درباره ی مفهوم زیبایی اندیشیده و ایده های خود را مطرح کرده اند که با توجه به مبانی فکری هر کدام از آن ها، نظریات متفاوتی درباره این مقوله پدید آمده است. زیبایی نزد فلاسفه و حکمای اسلامی نیز از همان روزهای نخستین که اندیشه ی فلسفی در میان مسلمانان رایج شد، مورد توجه واقع گردید. این توجه که از سویی ناشی از نگاه دینی به اسلام و مبانی دینی مسلمانان و از سوی دیگر ناشی از دریافت های فلسفی آنان از آثار افلاطون و ارسطو و فلوطین بوده است باعث ایجاد آرای خاص هرکدام به مفهومی زیبایی گردید. تفکر مشائی و اشراقی در کنار اندیشه های دو فیلسوف بزرگ ابن سینا و سهروردی مهم ترین مکتب های فلسفی ایران و جهان اسلام به شمار می روند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که این فلاسفه در کنار تمام مباحث و سؤالات فلسفی عام، در مورد زیبایی هم دارای اندیشه ها و دیدگاه هایی بودند. تفکرات آن ها در مورد هنر و زیبایی را می توان از تبیین جایگاه خیال و حافظه و از دل رمز و داستان های رمزی_شعر و ادبیات بیرون کشید. فلسفه نور سهروردی و زیبایی شناسی ابن سینا در بعضی از هنرهای اسلامی از جمله هنر در دوره حکومت صفویه (907-1135ه.ق) قابل مشاهده است. هنر ایرانی در دوره حکومت صفویه یکی از اعصار درخشان خود را تجربه کرد و در این هنر مفاهیم مذهبی و عرفانی نقشی محوری داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی هنر و زیبایی شناسی در اندیشه ابن سینا و سهروردی. 2.بازشناسی انعکاس جلوه های هنر و زیبایی شناسی اندیشه ابن سینا و سهروردی در هنرهای دوره صفوی. سوالات پژوهش: 1.علل غایی در هنر از منظر ابن سینا و سهروردی چیست؟ 2.اندیشه های هنر و زیبایی شناسی ابن سینا و سهروردی چه انعکاسی در هنرهای دوره صفوی یافته است؟
الگوی معماری اسلامی آینده با خوانش مبانی طراحی در مسکن بومی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
349 - 364
حوزه های تخصصی:
هنر جلوه راستین ویژگی های فرهنگ هر ملتی است و شکوفایی هر تمدنی، بازتابش را از سنت گذشته در هنر می یابد. در این مقام، سنت اصول تبدیل ناپذیریست برگرفته از فرهنگ که تجلی آن در مقاطع مختلفی از زمان و مکان قابل مشاهده است. از این منظر هر اثر هنری که معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ حاوی پیامی است که درک این پیام به معنی موفقیت در تفسیر اثر معنا می یابد. بخشی از این موفقیت مربوط به کشف ابعاد پنهان اثر (لایه های اجتماعی تاثیرگذار) و بخش دیگر آن مرهون فهم طراحی است. بنابراین بازشناسی و کاربست طرح های سنتی معماری می تواند امتدادی برای تداوم الگوهای معماری پیشین و حفظ داشته های فرهنگی باشد. رویکرد پژوهش کمّی است و با راهبرد ترکیبی توصیفی- تحلیلی در نمونه های موردی و استدلال منطقی با استفاده از مبانی بینامتنی و تکنیک نحو فضا به تحلیل نظام فضایی (تعریف فضا، ترکیب و تمایز) در مسکن بومی قاجار اصفهان می پردازد. نتایج پژوهش گویای آن است که با نگاهی جامع نگر به سازمان فضایی معماری اسلامی و الگوهای مستخرج از آن، می توان به الگوی معماری مسکن درخور آینده معماری اسلامی ایران، دست یافت. اهداف پژوهش: شناخت مؤلفه های اجتماعی نظام فضایی مسکن بومی قاجار اصفهان. تسری ابعاد اجتماعی- فرهنگی آثار معماری گذشته به معماری معاصر. سوالات پژوهش: 1.طراحی تا چه میزان وابسته به شناخت آثار گذشته است؟ 2.در خلق آثار معماری معاصر چگونه می توان از آثار معماری گذشته بهره گرفت؟
آوانگاردیسم رومانتیک: نسبت پرفورمنس آوانگارد با رومانتیسیسم
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
8 - 24
حوزه های تخصصی:
خوانش های رسمی، معمولاً برای تأکید بر موضع رادیکالِ هنرهای اجراییِ آوانگارد قرن بیستم، بر گسستِ آنها از هنر رومانتیک تصریح می کنند. برخلاف این نظرگاه، در این پژوهش به دنبال یافتن سیاست مشترکی هستیم که آوانگاردیسم های قرن بیستمی را در ادامه تلاش رومانتیک ها قرار می دهد. برای اثبات این مدعا، ابتدا به بررسی برآمدنِ پروبلماتیک هنر رومانتیک از خلال نقدهای سه گانه کانت می پردازیم که چگونه عرصه تجربه استتیک را به مثابه یگانه عرصه تحققِ آرمان آزادی در قلمرو تعیّنِ مادی برمی نهد. سپس سراغ بسط این نظریه استتیک در متون نظری رومانتیک ها، با تأکید بر نامه هایی در تربیت استتیک انسان اثر شیلر می رویم و در وهله بعد، به بسط این چشم انداز در اجراهای رومانتیک و پست رومانتیک (با تأکید بر گوته و واگنر) می پردازیم. پس از بررسی این اجراهای شاخص و مطابقت آنها با پروبلماتیک رومانتیکِ هنر، بررسی خود را به اجراهای آوانگارد قرن بیستم، به خصوص نمایشگاه های اجراییِ دادائیست ها و سوررئالیست ها و در حاشیه آن، برآمدنِ شکل های اجرایی در هنرها و جنبش های دیگرِ آوانگارد از قبیل نقاشی کنشی و هپنینگ در آمریکا - معطوف کرده ایم تا اجراهای آنان را در پرتو همان پروبلماتیک رومانتیک، بازخوانی کرده باشیم و نهایتاً به این نتیجه برسیم که اتفاقاً از این منظر، موضعِ رادیکال سیاسیِ اجرای آوانگاردِ قرن بیستم، ریشه در پروبلماتیک هنر رومانتیک ها و جایگاه مرکزیِ اجرا در آن دارد.
ارزیابی اقلیمی طرح های بهسازی مسکن روستایی (مورد مطالعه: مناطق کوهستانی استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۳۴-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
معماری بومی برگرفته از طبیعت، اقلیم و محیط پیرامونی است و به دلیل محدودیت در دسترسی به منابع انرژی فسیلی امروزی سعی نموده است که حداقل میزان وابستگی به این نوع منابع انرژی را داشته باشد. الگوبرداری از معماری بومی منطقه، اولین و پایدارترین اقدام در طراحی معماری همساز با اقلیم در یک منطقه اقلیمی مشخص است. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به عنوان متولی اصلی ساخت وساز در روستاهای ایران مطالعات گسترده ای در حوزه شناسایی و ارزیابی ویژگی های معماری بومی مسکن های روستایی انجام داده است و اقدام به ارائه طرح بهسازی مسکن روستایی در برخی مناطق اقلیمی نموده است. هدف مقاله حاضر ارزیابی طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران از نظر مصرف انرژی و در صورت لزوم ارائه راهکارهای اصلاحی به منظور بهبود عملکرد حرارتی آن ها می باشد. بدین منظور لازم است ابتدا مصرف انرژی طرح های بهسازی مسکن روستایی که توسط بنیاد مسکن تهیه گردیده اند، ارزیابی گردند و با مقدار استاندارد مصرف انرژی مسکن در ایران مقایسه شوند. در صورت زیاد بودن مصرف انرژی طرح ها نسبت به حالت استاندارد، لازم است از راهکارهای اصلاحی استفاده شود. راهکارهای اصلاحی برگرفته از ویژگی های کالبدی الگوی بهینه است. ویژگی های کالبدی الگوی بهینه نمایانگر بهینه ترین حالت ویژگی های کالبدی یک ساختمان ازجمله نسبت طول به عرض ساختمان، جهت گیری ساختمان، تعداد طبقات و تراکم بنا، نسبت سطح به حجم ساختمان، نسبت سطح بازشو به دیوار، نوع ارتباط الگوی بهینه با ساختمان های مجاور، تعداد و جهت جداره های خارجی مرتبط با هوای بیرون، وجود فضاهای نیمه باز (ایوان)، پیش آمدگی لبه بام، سایبان بازشوها و رنگ جداره های خارجی در اقلیمی مشخص است که به کمک ضوابط، استانداردها و همچنین شبیه سازی انرژی قابل حصول می باشند. دستاورد نهایی این مقاله ارزیابی و اصلاح ویژگی های کالبدی طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران، به کمک انطباق آن ها با حالت بهینه ی ویژگی های کالبدی ساختمان در این اقلیم است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که با استفاده از ابزارهای شبیه سازی و نرم افزار Energy Plus 9.3 انجام شده است. نتایج بیانگر این موضوع است که اعمال راهکارهای اصلاحی به طور میانگین باعث صرفه جویی انرژی به میزان 29% در طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران می شوند.
مطالعه ساختار معماری و سیستم آب رسانی حمام دستکند روستای تاریخی کهنمو شهرستان اسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۱۳۴-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
معماری دستکند دامنه کوه آتش فشانی سهند ازجمله گونه های کمتر شناخته شده معماری ایران است که به صورت جسته و گریخته برخی از بناهای شاخص آن موردمطالعه قرار گرفته است. ازجمله بناهایی که در معماری دستکند سهند در تمامی روستاها تقریباً نمونه هایی تاریخی و قابل توجه وجود دارد، حمام های دستکند هستند. ازجمله ویژگی های این حمام که موجب می شود ارزش گونه شناسی معماری حمام های دستکند دامنه سهند موردتوجه قرار گیرد و درواقع ضرورت و اهمیت این تحقیق حول آن است، می توان به سیستم های آب رسانی و چگونگی ارتباط فضایی با توجه به محدودیت هایی فضایی در بدنه صخره ای اشاره نمود. روش تحقیق در رابطه با این بنا استفاده از مطالعات میدانی با حضور در محل و همچنین استفاده از روش های مستندسازی برای فرایند ایجاد فضاهای معماری و همچنین سیستم آب رسانی در کنار روش های ساخت وساز بوده است. هدف این مقاله، معرفی یافته های جدید درباره ی معماری دستکند حمام کهنمو به عنوان یکی از حمام های خالص و دست نخورده دامنه سهند است و سؤالاتی از قبیل: ویژگی های معماری و کالبدی حمام کهنمو از لحاظ ساخت فضاهای دستکند چیست؟ سامانه تأمین آب و گردش آن در فضاهای داخلی حمام در این ناحیه کوهستانی چگونه بوده است؟ را پیگیری می کند. تحقیق پیش رو با استفاده از بررسی های کتابخانه ای، مطالعه میدانی و مستندنگاری انجام شده است. ازجمله ویژگی های قابل توجه حمام کهنمو سیستم آب رسانی و گردش آب آن است که به وسیله آب قنات و سیستم های گرمایشی آب را به طور مناسب برای کاربردهای گوناگون خزینه در فضای داخل حمام تهیه می نموده است. به علاوه عمده مصالح ترکیب شده با این گونه معماری در نمونه های اصیل، سنگ های پراکنده موجود در محیط کوهستان و قلوه سنگ های آتش فشانی در بستر رودخانه های دره های سهند هستند؛ و همچنین در ساخت فضاهای تکمیل کننده و یا تعمیری از ملاط های بوم آورد پایه گلی استفاده شده است. امروزه در نمونه های جدید در کنار مصالح قدیمی از ملاط ماسه و سیمان استفاده زیادی می شود.
مطالعه مقایسه ای کتابت های میرزا احمد نیریزی و زین العابدین اصفهانی (نمونه مطالعاتی کتابت جزء سی ام قرآن معروف به آریامهری و مصحف زرین)
منبع:
مطالعات نظری هنر سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
91-114
حوزه های تخصصی:
میرزا احمد نیریزی از خوش نویسان اواخر دوره صفوی (1060ه .ق.) است که در تاریخ خوش نویسی خط نسخ جایگاه ویژه ای دارد. تعداد قرآن های کتابت شده توسط او همراه رساله ها، زیارت نامه ها، ادعیه و قطعات و مرقعات آن قدر وسیع است که کمتر خوش نویسی تاکنون توفیق این همه مشق یافته است. زین العابدین اصفهانی ملقب به اشرف الکتّاب (1187 ق.) هم دوره با حکومت قاجار و از خوش نویسان مبرز و پرکار بوده است. مزیت های زیباشناسانه در آثار کتابت شده این دو خوش نویس در یک دوره تاریخی طولانی مدت باعث شد تعداد قابل توجهی از خوش نویسان خط نسخ از ادامه دهندگان و پیروان آنها باشند. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی و سنجش و اندازه گیری تشابهات و تفاوت هایی همچون زاویه قلم گذاری و رانش قلم، اتصالات، تناسبات در اندام و حروف کلمات، قوت و ضعف، چینش کلمات در سطر، فضاسازی صفحه و خوانایی است، تا ازاین طریق بتوان براساس مبانی سواد بصری و بهره گیری از اصول تئوری گشتالت به پرسش این پژوهش مبنی بر وجود و چگونگی تعیین و شناخت شیوه انحصاری خوش نویسی در آثار میرزا احمد نیریزی و زین العابدین اصفهانی پاسخ داده شود. این مقاله با روش تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با رویکرد تطبیقی انجام پذیرفته است و نشان می دهد باتوجه به تغییرات فرمی و همچنین غنای بصری، با وجود افتراق و تشابهات در شاخصه های زیباشناسی این کتابت ها، هریک از دو استاد شیوه ای خاص و منحصربه خود را دارند.
مقایسه تطبیقی قلم محقق در مصاحف بایسنقر میرزا و احمد قره حصاری
منبع:
مطالعات نظری هنر سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
115-129
حوزه های تخصصی:
قلم محقق و شکوه مثال زدنی آن در سیر کتابت کلام الله، در جغرافیای پهناور اسلامی با سبک ها و شیوه های متنوعی نگاشته شده است. گاه عظمت و وجه جلالی این قلم با حمایت نهاد سلطنت از کتابت قرآن افزون تر می شد که بر عیار و قدرت قلم و خلاقیت کتابت های چنین مصاحفی مؤثر واقع می گردید. مصحف بایسنقرمیرزا در عهد تیموریان و مصحف احمد قره حصاری در دوره عثمانی در زمره این آثار است که هر دو از شاهکارهای کتابت کلام الله است. مؤلفه های برگرفته از قلم محقق در قرآن بایسنقری، شامل نوع فاصله گذاری کلمات و ارتفاع الفات و تنظیم کرسی بر اساس سطرنویسی است. تیزی و برش شمره ها در مصحف بایسنقری در حد اعلاست و ازاین رو شمره و انتهای حروف مرسل و دندانه ها، بسیار تیز و یک دست و بسان لبه شمشیر است. سبک نگارش مصحف قره حصاری تلفیقی از محقق و ثلث جلی است و میزان دور در مصحف قره حصاری تحت تأثیر قلم ثلث و نسخ میل به نرمی دارد. این موضوع بی ارتباط به ویژگی تراش قلم، نوع کاغذ و مرکب برداری نیست. در وجوه مشابهتی، کنار هم چیدن و دسته کردن متوالی حروف «ر» و «و»، اتصالات «م» به «و» و نظایر آن در هر دو مصحف مشاهده می شود. همچنین در هر دو مصحف استفاده مکرر از کاف نفیری، نوعی مد و کشیده را در فواصل نگارش آیات رقم زده است. ترتیب نقطه ها و چیدمان آن در هر دو مصحف متنوع و در قالب های مربع، مستطیل، دایره و ریتم مثلثی اریب است و گاه نقطه ها با قلم کوچک تر و ریز نگاشته شده است.
ایجاد وفاداری گردشگری فرهنگی: تأثیر تجربه ماندگار شهر، ارتباط فرهنگی و مشارکت گردشگران شهر ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
113 - 132
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: وفاداری گردشگران برای شهرهای توریستی ازجمله ماسوله می تواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد. مثلاً مصرف کالاها و خدمات تولید شده به وسیله ساکنین شهرهای توریستی، اشتغال زایی در صنایع خدماتی مرتبط با گردشگری مانند رستوران، حمل ونقل، هتل ها و ... می تواند نمونه ای از این مزایا به شمار آید. هدف: هدف این تحقیق ارزیابی ایجاد وفاداری در گردشگری فرهنگی با استفاده از تجربه ماندگار، ارتباط فرهنگی و مشارکت گردشگر بود. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق از گردشگران شهر ماسوله و بومیان استان گیلان تشکیل گردیده است. با توجه به ماهیت جامعه از نرم افزار Spss Sample Power جهت تعیین حجم نمونه بهینه استفاده شد که 431 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه و دارای طیف 5 گزینه ای (کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) جمع آوری گردیده و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smart PLS 3 و فن مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی برای بررسی الگو مفهومی پژوهش بهره گرفته شده است. مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. مدل پژوهش حاضر در دو سطح؛ مدل اندازه گیری (پایایی، بار عاملی، روایی همگرا و روایی واگرا) و مدل ساختاری (ضریب تعیین، ضریب قدرت پیش بینی، آماره t) مورد برازش قرارگرفته و سپس فرضیه های پژوهش آزمون می شوند. یافته ها: طبق نتایج تجزیه وتحلیل داده ها شش فرضیه تائید و یک فرضیه رد شدند؛ یعنی آزمون فرضیه ها نشان داد که مشارکت گردشگر بر متغیرهای ارتباط فرهنگی و تجربه ماندگار گردشگر تأثیرگذار است. متغیر ارتباط فرهنگی بر تجربه ماندگار گردشگر تأثیرگذار است. همچنین متغیر ارتباط فرهنگی نقش میانجی را در بین رابطه مشارکت گردشگر و تجربه ماندگار گردشگر بر عهده دارد. تجربه ماندگار گردشگر نیز بر متغیرهای قصد سفر مجدد و قصد توصیه به دیگران تأثیرگذار است؛ اما تأثیر بومی بودن و یا غیربومی بودن تفاوتی را بر نتایج تحقیق ایجاد نکرد. بعد از انجام تحلیل مدل به صورت کمی، محققان طی دو جلسه متوالی در قالب گروه کانون با حضور هشت نفر از گردشگران ماسوله، به تحلیل نتایج مدل پرداختند. گردشگران زمانی که در کارهای فرهنگی مشارکت داشته اند، این مشارکت باعث شده است که آن ها بتوانند ارتباطی نزدیک با مکان گردشگری و مجریان آن ها برقرار کنند. نتیجه گیری: «مشارکت گردشگر» 83 درصد از تغییرات «ارتباط فرهنگی» را تبیین نموده و تأثیرگذاری این اثر در سطح معناداری 9/99 درصد مورد تائید قرار گرفت. «مشارکت گردشگر» 64 درصد از تغییرات «تجربه ماندگار گردشگر» را تبیین نموده و تأثیر آن در سطح معناداری 9/99 درصدی مورد تائید قرار گرفت. «ارتباط فرهنگی» 20 درصد از تغییرات «تجربه ماندگار گردشگر» را تبیین می نماید، ضمن آنکه این تأثیرگذاری نیز در سطح اطمینان 9/99 درصد مورد تائید قرارگرفته است. «تجربه ماندگار گردشگر» 76 درصد از تغییرات «قصد سفر مجدد» و 73 درصد از تغییرات «قصد توصیه به دیگران» را تبیین نموده و این اثر نیز در سطح اطمینان 99 درصد مورد تائید قرار گرفت.
بررسی آسبادهای شرق ایران به عنوان نماد معماری پایدار
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
119-130
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به بحران های زیست- محیطی که در چند دهه اخیر با آن ها روبه رو هستیم وشاید در آینده ای نه چندان دور به تهدیدات جدی تری تبدیل شوند ، بحث پایداری و توسعه پایدار در معماری و شهرسازی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. متخصصین کشور ما نیز از این جریان دور نیستند و پژوهش های دانشگاهی بیانگر میزان اهمیت بحث معماری پایدار در بین جامعه ی علمی ایران است. آسباد ها از سازه های کهن این مرز و بوم هستند که نقشی اساسی در تامین معاش ساکنان بخشی از قسمت های شرقی ایران داشته اند و همچنین نمودی از ترکیب معماری سنتی با نیازهای زیست بوم و بهره گیری مناسب از انرژی های پاک به شمار می آیند. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر با توجه به مشکل تجدیدناپذیر بودن سوخت های فسیلی و همچنین بحران زیست محیطی ناشی از استفاده از این سوخت ها نیاز به استفاده از انرژی های پاک به شدت احساس می شود . به همین جهت معماری پایدار و سازه هایی که در این راستا عمل می کنند اهمیت ویژه ای می یابد. بنابراین شناخت سازه ای مثل آسباد که در جهت بهره وری از انرژِی پاک باد عمل می کند ضرورت می یابد. سوال پژوهش این است که مولفه ها و قواعد معماری پایدار تا چه اندازه در ساختار و عملکرد آسبادهای مناطق شرقی ایران رعایت شده اند ؟ هدف از نگارش این مقاله این است که با بازشناسی ساختار و اجزاء آسباد ها، آن ها را به عنوان نماد معماری پایدارایران معرفی کند. به طور کلی روش تحقیق در این پژوهش ازنوع توصیفی – تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. به این صورت که پس از شناخت پیشینه و دسته بندی آسبادها ، کارکرد و اجزا آن ها بررسی شده و در نهایت به بررسی مولفه های مربوط به معماری پایدار که در این سازه ها به کاررفته اند پرداخته خواهد شد. سپس نتیجه گیری می شود که به جهت رعایت قواعد عمومی معماری پایدار مانند سازگاری با اقلیم ، بهره گیری از مصالح بوم آورد و صرفه جویی در استفاده از منابع انرژی ، این بناها می توانند به عنوان الگوی معماری پایدار در کشورمان معرفی شوند و پیشنهاد می شود که با به روزآوری سازوکار آسبادها قدمی جدید در مسیر معماری پایدار برداشته شود.
جایگاه و مفهوم هندسه در هنر معماری اسلامی بر اساس آراء اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
109 - 129
حوزه های تخصصی:
هنر معماری ایران به واسطه همراهی و همکاری معماران با دانشمندان اسلامی، دارای ابعاد علمی و حکمی فراوانی است. از قرون چهارم هجری به بعد، معماری با ظهور دانشمندانی چون اخوان الصفا با ارائه رسالات حوزه ریاضی، صناعات و مبانی هندسی همراه شده است که بر امکان اتصال علم روز با مبانی صناعت معماری تأکید بیشتری نموده است. وجود و حضور نسخ خطی دوره و همچنین اشارت علمی هندسی، ریاضی و صناعتی آن در مقوله احداث بنا، در این نسخ اثبات شده است. نکته و هدف اساسی در پرداخت به این موضوع، نحوه برخورد مفهومی این دانشمندان با موضوع هندسه در صناعت معماری است که در دوره تاریخی خود به چه صورتی مفهوم هندسه را تعبیر کرده و جهت کاربرد صناعت معماری تعریف نموده اند. سؤال اساسی در این نوشتار شناخت مفاهیم و موضوعات هندسه است که اخوان الصفا در ارتباط با صناعت معماری به آن پرداخته و معرفی نموده اند. این موضوع خطاب به علم برپایی بنای معماری از صناعت آن، بر اساس مفاهیم صادرشده ریاضی و هندسی است. روش پژوهش در این نوشتار باتوجه به بررسی موضوع هندسه در ریاضیات اخوان الصفا و موارد اندیشه دار و فلسفی آنان است که از روش تفسیری و تاریخی در برخورد با نسخه خطی هندسه اخوان الصفا و صناعت ریاست بناست. در بحث تحلیل مبانی و یافته گیری معماری آرای هندسی، از استدلال قیاسی دراین خصوص استفاده شده است. اخوان الصفا هندسه را دارای زمینه کمّی محسوس و کیفی معقول معرفی نموده اند که صناعت معماری را برای انسان دارای وجوه جسمانی و روحانی خطاب نموده است. فرم ها و اشکال هندسی در صناعت معماری، مستخرج شده از قوانین اعداد و اصول ریاضیات است که برای رفع نیازهای کارکردی انسان به دست آمده اند. قدس اعداد و اشکال مبنا در کارکرد بر اساس قاعده عقلی ریاضیات است که دارای اثبات از منظر معادلات عددی است. اعداد مبنایی به صورت یک، دو، سه و چهار معرفی شده اند و هرکدام دارای کارکرد و نحوه گسترش بر اساس معادلات تناسباتی هندسه عددی خاص خود هستند. در عالم فرمی نیز نقطه، خط، دایره، مثلث، مربع، کلمات و نقوش هندسی دارای چنین کارکردی هستند. در بحث هندسه از دیدگاه اخوان الصفا، اعداد و مبانی ریاضی به صورت هندسه نظری معرفی شده است و انسان در این دیدگاه دارای ابعاد جسمانی و روحانی تلقی شده است. هندسه عملی باید پاسخی باشد جهت برپایی بنای معماری برای انسان در جهت رفع نیاز فیزیکی و سپس مبانی روحانی. تناسبات دقیق و مشخص بین اعداد و اشکال فرمی خاص دراین خصوص به صورت ترسیمی و کاربردی به همراه نصایح و تدابیر حکمی منتج شده از اندیشه اسلام و دیگر مبانی اندیشه دار واجب در پرداخت صناعت معماری در باب کاربرد هندسه است. از هندسه به نردبانی تعبیر شده است که اثر معماری را خاصیت جسمانی و روحانی متعالی می بخشد. هندسه در این منظر در جهت کاربرد مناسب باید از حکمت نیز در این امور بهره مند باشد.
تبیین و ارزیابی چگونگی بازتاب شاخص های هویت بخش معماری تیموری در بناهای معاصر سه کشور شرق خراسان بزرگ، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
222 - 241
حوزه های تخصصی:
هویت و معماری برخوردار از هویت ملی و منطقه ای مسئله ای است که در سال های اخیر و در همه کشور ها مورد توجه خاص قرار گرفته است. در شرایط کنونی و با وجود جریاناتی که به دنبال معماری خودی هستند، تبیین چگونگی اثرپذیری آثار معماری معاصر از آثار معماری ماقبل خود به ویژه آن دسته از آثاری که در زمینه تاریخی-فرهنگی یکدیگر قرار دارند، بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ لذا در این پژوهش با بررسی ویژگی های مهم و تأثیرگذار و اجزای درون متنی هویت ساز در سنت معماری تیموری، به عنوان یکی از مهم ترین سنت های معماری در خراسان بزرگ و در کشور های حوزه ی تمدنی آن و در بناهای شاخص این دوره در کشورهای موردمطالعه، تلاش شده به صورت منسجم به بیان چگونگی و مراتب ارتباط میان سنت معماری تیموری با آثار معماری معاصر و بر اجزا و لایه های مختلف آن پرداخته شود. در این تحقیق به واسطه بررسی های کتابخانه ای و با مطالعه اسناد تاریخی و منابع متعدد دیگر، از روش تحقیق کیفی با استفاده از تدابیر چندگانه تحلیلی-توصیفی و روش تاریخی-تفسیری و روش مقایسه ای استفاده شده و جامعه آماری بناهای معاصر عمومی سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان در فاصله سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی است. تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بناهای معاصر در این کشورها با تلاش به ترکیب لایه های مختلف در معماری بنا به برقراری مکالمه و ارتباط با سنت معماری تیموری پرداخته اند. اهداف پژوهش بازشناسی شاخص های هویت بخش معماری تیموری در بناهای عمومی معاصر کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان. ۲. مقایسه چگونگی ارتباط در لایه های مختلف میان سنت معماری تیموری و آثار معماری معاصر در سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان. سؤالات پژوهش ۱. بازتاب شاخص های هویت بخش سنت معماری تیموری در بناهای عمومی معاصر سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان، چگونه است؟ ۲. مراتب ارتباط در لایه های مختلف و میان سنت معماری تیموری و آثار معماری معاصر در سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان چگونه تبیین می شود؟
آسیب شناسی نور و نورپردازی مصنوعی در گرافیک محیطی مسجد شیخ لطف الله اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورپردازی به عنوان یکی از پارامترهای اساسی در طراحی معماری و از عوامل ایجاد حس فضا و تقویت هویت مکان، حضور پررنگی در معماری ایرانی و اسلامی دارد. به نظر می رسد مدیریت حضور نور طبیعی و همچنین نورپردازی مصنوعی از جنب ههای بصری، معنایی، عملکردی و ... در حوزه طراحی گرافیک محیطی نیز حائز اهمیت است. پژوهش پیش رو در نظر دارد استفاده بهینه از امکانات نور و نورپردازی در گراف کی محیطی مسجد شیخ لطف الله اصفهان را به عنوان نمونه ای شاخص و با نگاهی آسیب شناسانه مورد بررسی قرار دهد. دو پرسش در این زمینه قابل طرح است؛ نخست اینکه آسیب های ناشی از نورپردازی نامناسب در گرافیک محیطی مسجد شیخ لطف الله کدام هستند و دوم اینکه در طراحی اصولی نورپردازی، کدام رو شها مؤثر واقع می شوند؟ در این راستا، تأثیرات طیف نور، یکفیت و شدت نور و مدت زمان تابش منابع نور مصنوعی بر بافت تاریخی و آسیب های ناشی از آن مورد بررسی قرار گرفت هاند. همچنین، ارائه راهکارهای عملی متناسب با منابع نوری مصنوعی متداول برای نورپردازی بافت تاریخی به منظور به حداقل رساندن این آسیب ها با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی، از دیگر اهداف این مقاله است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که به شیو ه کیفی و با هدف بررسی آسیب شناسی نور و نورپردازی در مسجد شیخ لط فالله اصفهان انجام شده است. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش میدانی (
بررسی تاثیرگذاری بازارتهران بر پهنه بندی کاربری های محله بازار با تحلیل نقشه های GIS
حوزه های تخصصی:
اشیاء روزمره یا اسباب تجمّل: دوگانگی مفهوم اشیاء صناعی در متون دوران اسلامی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
75 - 86
حوزه های تخصصی:
دست ساخته های صناعتگران دوران اسلامی که امروز از آثار اصیل هنر اسلامی به شمار می آیند، در منابع متقدم از دو منظر متفاوت یاد شده اند؛ یکی ناظر بر وجه کاربردی آنها در زندگی عموم مردم و دیگری به اعتبار وجه زینتی و تجمّلی آنها در گنجینه های اغنیا. این تعابیر دوگانه در نوشته های بعضی از متفکران پیشین جهان اسلام اساس دسته بندی صناعات دستی به دو گروه ضروری و تجملی شده است. هدف از این نوشتار نزدیک شدن به فهم گذشتگان از آثار صناعی، از راه جست وجوی این اشیاء و صناعات سازنده آنها در متون کهن است. نتیجه کار نشان می دهد اشیائی که امروز آثار هنرهای صناعی شناخته می شوند، از گروه دوم اند؛ اما این شأن هنری برآمده از نگاه امروزی نیست، بلکه آنها نزد سازندگان و صاحبان اصلی خود نیز ارج و اعتباری فراتر از وجه کاربردی شان داشته اند و در جایگاه شاهکارهایی نفیس قدر می دیده و به نیکی نگهداری می شده اند. از سوی دیگر، اشیاء روزمره نیز منزلت خود را داشته و هرگز از کانون توجه اهل تفکر دور نبوده اند.
محوطه های فلزگری کهن در منظر فرهنگی کوهدشت و ارائه یک مدل پیش بینی برای منطقه زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل محیطی نقش مهمی در شکل دهی به الگوی استقراری محوطه ها و توزیع مکانی سکونتگاه های انسانی و فعالیت های گوناگون بشر داشته اند. مطالعه روابط متقابل انسان و محیط و الگوهای بهره برداری از محیط زیست یکی از رویکردهای اصلی باستان شناسی نو است. یکی از قابلیت های زاگرس میانی و به خصوص پیشکوه لرستان فرهنگی استخراج و تولید فلزات به ویژه مفرغ و آهن است که با ابهامات زیادی از جمله شناسایی معادن و محوطه های در ارتباط با فلزگری کهن همراه است. در پژوهش حاضر سعی شد بر مبنای 143 محوطه فلزگری کهن که در نتیجه چهار فصل بررسی باستان شناسی در شهرستان کوهدشت شناسایی شده اند، به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل های فضایی، عوامل طبیعی مؤثر در شکل گیری و پراکنش محوطه های فلزگری در منظر فرهنگی کوهدشت شناسایی شوند و در انتها یک الگو برای تخمین مکان های احتمالی دارای بقایای مرتبط با فلزگری باستان در منطقه زاگرس میانی ارائه شود. برای رسیدن به این مهم در نرم افزار GIS به هر یک از عوامل محیطی از جمله مواد خام مورد نیاز، پوشش جنگلی مناسب برای فراهم کردن سوخت مورد استفاده در کوره های ذوب فلز و نزدیکی به منابع آبی، بر اساس نقش و تأثیر هر یک از این عوامل، وزن و اهمیت متفاوتی داده شد تا نقش هر یک از آن ها در شکل گیری محوطه ها مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. در پایان مشخص شد که سازند زمین شناسی کشکان که دارای برونزد سنگ های حاوی اکسید آهن است، بیشترین نقش را در مکان گزینی محوطه های فلزگری باستان داشته است و پس از آن پوشش جنگلی مناسب و نزدیکی به منابع آبی، در درجه های بعدی اهمیت قرار دارند.
بررسی نقوش آویز بافته های طلسمی و تعویذی در سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
55 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ازجمله دست بافته های مناطق عشایری سیستان و بلوچستان آویز بافته های تزئینی است. بافندگان برای در امان بودن از مصائب روزگار و غلبه بر ترس ها از نقوشی در این بافته ها استفاده نموده اند که جهت طلسم و تعویذ شکل گرفته اند. از این رو مسئله قابل تأمل این است که چگونه نقوش مرتبط با طلسم و تعویذ روی دست بافته های کاربردی زندگی نقش بسته است و دلیل کاربرد این نقوش در این دست بافته ها چیست؟ هدف: ازآنجاکه تاکنون مطالعه جامعی در این باره صورت نگرفته نگارندگان بر آن شدند که در این زمینه به پژوهش بپردازند. مقاله حاضر کوشیده است تا با شناسایی انواع آویز بافته های سیستان و بلوچستان، ضمن تلاش در برطرف نمودن کاستی های پژوهش های موجود و هم راستا، نقوش این بافته ها را تحلیل و بررسی کنند. روش پژوهش: این مقاله از نوع پژوهش های کیفی است و روش ارائه آن توصیفی–تحلیلی است که اطلاعات مورد نظر آن به شیوه کتابخانه ای و میدانی جمع آوری گردیده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد دست بافته ها در این منطقه به صورت آویزبافته یک تلی (دستبافته ای با عرض کم و طول زیاد)، تعویذبند، گلوبند چهارپایان، مال بند و پُلُک بوده است، نقوش در دست بافته ها علاوه بر جنبه تزئینی و کاربردی، جهت بازتاب آرزوها، خواسته ها، بیان ترس و اعتقادات مردم منطقه بوده است. پرکاربردترین صورت هندسی نقش مایه ها با بنیاد مثلث، مربع و لوزی است استفاده از این فرم و نقوش در این دست بافته ها نشان از تأثیر اقلیم و فرهنگ منطقه ای بر هنر این سامان دارد. استفاده از این نقوش در کنار تزئیناتی هم سو، برای دفع بلایا با هدف تعویذی و طلسمی ایجاد شده اند.