فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲۷٬۷۱۶ مورد.
تبیین مدل «دلبستگی به مکان» و بررسی عناصر و ابعاد مختلف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان تنها یک سرپناه برای فعالیت های انسان نیست بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود تا آن جا که گاه حتی خود را با آن باز می شناسد. اگر از زاویه نیازهای انسان نیز به این مسئله نظاره کنیم، نیاز انسان به تعامل عاطفی با مکانی که در آن زندگی می کند و یا به عبارتی «دلبستگی به مکان»، از جمله مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است که باید مورد توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گیرد. در این راستا مقاله حاضر سعی دارد بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این حوزه، ضمن ارائه تعاریف دلبستگی به مکان، بررسی ابعاد مختلف آن و نیز طبقه بندی علل و عوامل دخیل در آن، به تبیین مدلی نو از عناصر و فرایند شکل گیری این مقوله از رابطه انسان و مکان بپردازد. نتایج حاکی از آن است که دلبستگی به مکان دارای ابعاد مختلف عاطفی، شناختی، عملکردی و رفتاری می باشد. به علاوه این کیفیت بر پایه تعامل پنج عنصر کلیدی شکل می گیرد که شامل: انسان، مکان، مشارکت در فرایند طراحی مکان، نحوه تعامل انسان و مکان و عامل زمان می باشد.
چیدمان گرافیک: بررسی نقش گرافیک در فرهنگ عمومی
حوزه های تخصصی:
گرافیک به عنوان یکی از ابزارهای تأثیرگذار در انتقال مفاهیم، می تواند فرهنگ های مختلف را تحت تأثیر قرار دهد و می تواند بسیار اثرگذار بر فرهنگ باشد. انتقال مفاهیم به واسطه ابزاری مانند گرافیک، فرهنگ ها را تحت تأثیر قرار می دهد، مرزها را کنار زده و معنا و مفهوم را به مخاطب انتقال می دهد. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش گرافیک در فرهنگ عمومی در عصر ارتباطات است. این پژوهش با طرح یک سؤال اساسی در پی دستیابی به علل تأثیرگذاری هنر گرافیک در فرهنگ عمومی است.
- آیا هنر گرافیک می تواند به عنوان ابزاری جهت ارتقاء فرهنگ عمومی در عرصه ملی مورد استفاده قرارگیرد؟
نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد؛ کارکرد گرافیک در فرهنگ عمومی به عنوان حامل پیام و گاه به عنوان خود پیام نقش اساسی در فرایند ارتباطی جامعه بازی می کند. نگرش حاکم بر این کارکرد، برگرفته از کارکرد بصری و نگرش زیبایی شناسانه است. روش نگارش این مقاله تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای می باشد.
از جمال شناسی تا زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی روشن نمودن تفاوت های جمال شناسی دینی با زیباشناسی مدرن و ارائه راهکارهایی است که هنر را در جایگاه واقعی خود قرار دهد. عالم پیش از مدرن هستی را با دیگاه مثالی و خیالی می نگریست. در آن عالم که انسان هاغرق در معنویات بودند به جای کلمه زیبایی بیشتر از حسن و جمال بهره می بردند. عناصر این جمال اعم از سمعی یا بصری و ایستا یا پویا تنها برانگیزنده احساس نبود. بلکه آنها بیش از هر چیز حقیقی بوده و سرور و ابتهاج حاصل نیز از حقیقتشان نشات می گرفت. در آن دوران دین‘ هنر‘ حقیقت و زیبایی در آغوش هم بوده و هیچ تفاوتی بین امر مقدس و غیر مقدس وجود نداشت. هنر از امر هنری سرچشمه نمی گرفت. هنرمند فرد خاصی نبود و لذت بردن از آثار هنری بر اصول زیباشناسی استوار بود. هنر انکشاف و بیرون آوردن وجود از پرده حجاب بود و به همین دلیل به قلمرو پوئیسیس (Poiesis) تعلق داشت. در آن دوران هنر یکی از طرق تجلی ساحت الهی بود و کاری را که هنرمند و فن ورز انجام می داد و باعث ظهور بطون می شد نیز زیبا بود. با ورود واژه زیبایی شناسی (Aesthetics) در فرهنگ هنر جهانی توسط بومگارتن آلمانی و کشاندن آن به ورطه حسیات و هدف قرار گرفتن تحقیق در حالات احساسات انسان نسبت به موجود زیبا از آن جهت که متعلق احساس انسان می شود. انقطاع زیبایی و هنر با حقیقت و معرفت به منصه ظهور رسید.
تحلیل نشانه شناختی طراحی پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر دهه 1960 میلادی، طراحی پیشتاز به سمتی رفته است که آن را پست مدرن می نامیم. طراحی، معماری و به طور کلی هنر پست مدرن (همانند سایر شاکله های فرهنگی پست مدرن) دارای آنچنان پیچیدگی هایی است که تا به امروز ملاک های صحیحی برای شناسایی، تفکیک و طبقه بندی آثار پست مدرن از آثار مدرن وجود ندارد. در این مقاله با تبیین مبانی نظری نشانه شناسی به عنوان ابزار نقد، برخی مفاهیم و مولفه ها استخراج شده، سپس توسط این مولفه ها، برخی آثار شاخص که توسط طراحان و معماران بنام و داعیه دار پست مدرنیسم طراحی شده اند، مورد بررسی قرار گرفته است.بر اساس نتایج این پژوهش، نشانه های آثار پست مدرن نسبت به همتایان مدرن خود تغییراتی بنیادی یافته اند که از شاخص ترین آنها می توان اشاره کرد به اینکه در طرح های پست مدرن مجددا از نشانه های شمایلی به وفور استفاده می شود. آثار پست مدرن دلالت های ضمنی فراوان دارند و فرایند نشانه پردازی و دلالت آنها نامحدود است. به علاوه این طراحی از منش همنشینی و جانشینی استفاده می نماید و برای مخاطب - به عنوان حلقه اصلی فرایند دلالت - امکان تعامل با اثر را فراهم می نماید و بالاخره اینکه طرح های پست مدرن، ادراک احساسی مخاطب را مورد توجه قرار می دهد و کارکرد برتر فرایند ارتباطی آثار پست مدرن، کارکرد عاطفی است.
سینمای اندیشمند میکلوش یانچو
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۳ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
گیاه لوتوس تا اسلیمی و ختایی
منبع:
رهپویه هنر ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
جایگاه معماری بومی در معماری معاصر یزد
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی در تمام موارد مرتبط با ساخت و ساز در ساختمان¬ها و رشد چشم¬گیر انواع مصالح،وسایل ساخت و ساز و ...،متأسفانه تغییراتی در بالاتر رفتن حال وهوا و کیفیت فضایی در معماری معاصر وجود ندارد؛ به گونه¬ای که فضاهای معماری امروزی به فضاهای تک بعدی و کم معنی تبدیلشده است.
از میان فضاهای پیرامونی، خانه بلافصل¬ترین فضای مرتبط با انسان است، که بطور روزمره از آن تأثیر می¬گیرد و بر او تأثیر می¬گذارد و توجه به کیفیت آن نیز می¬بایست همواره مدّ نظر قرار داشته باشد. نیاز انسان به مسکن یکی از نیازهای وی در طول تاریخ بشری است که امروزه با رشد جمعیت نیاز به مسکن بیش از پیش احساس می¬شود. یکی از مسئله¬های مهم مسکن معاصر مسئله¬ی کیفیت فضایی است. آنچه امروزه مسأله معماری معاصر به ویژه مساکن ماست این است که از بوم خود جدا شده و جایگاه معماری بومی در آن¬ها مشخص نمی¬باشد.
با دقت در مسکن سنتی ایرانی که بر اساس تکنولوژی بومی شکل گرفته ¬است به این موضوع پی می¬بریم که می¬توان با استفاده از تکنولوژی بومی در تمام نقاط خانه، حال و هوا و کیفیت¬های متفاوتی را بسته به کاربرد آن فضا بوجود آورد.
بنابراین با رجوع به تکنیک¬ها و روش¬های ساخت که با توجه به جزئیات، مصالح و همچنین هم¬نشینی آن ها و ترکیب مناسب اجزاء بدست می¬آید می¬توان به سمت کیفیت مطلوب در معماری معاصر پیش رفت. بدین منظور در این مقاله به منظور بررسی جایگاه معماری بومی در معماری معاصر یزد با یک مطالعه میدانی سعی بر آن دارد تا رویکرد به معماری بومی را به صورت مصداقی و عینی در نمونه¬های معاصر یزد مورد بررسی قرار دهد.
طرح های گرافیکی با ابعاد بزرگ، نقاشی های دیواری
منبع:
تندیس ۱۳۸۵ شماره ۷۲
حوزه های تخصصی:
پارادوکس شکل انسان در نگارگری مکتب اصفهان با تاکید بر تک نگاره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری مکتب اصفهان را می توان آخرین مکتب نگارگری سنتی و اصیل ایرانی قلمداد کرد که توانست در مقابل عوامل عدیده بیرونی که معلول شرایط حاکم بر جو آن زمان بوده مقاومت کرده و اصالت های بی بدیل نگارگری ایرانی را حفظ کند. نگارگری مکتب اصفهان هنری انسان مدار یا به تعبیری انسان محور است که سیطره شکل انسان در آن بدون شک مدلول شرایط ویژه ای است. نگاه انفعالی برخی منقدین؛ انسان محوری آن را به مصادیق ناصوابی از جمله: نگاهی مادی گرایانه و زمینی به انسان؛ شهوت پرستی؛ شاهد بازی منفی؛ ارضاء حس تفرد و تشخص سفارش دهنده خصوصاً شخص حاکم و بنابراین غالب بودن وجه شاهانه و نمایش ابعاد روانشناسانه افرادی که بعضاً چهره خویش را سفارش می دادند، نسبت می دهند. در مقاله اخیر پس از مرور روال تکامل شکل انسان در نگارگری ایرانی، پارادوکس های موجود در روند بررسی شکل انسان به عنوان عنصری ممتاز در نگارگری مکتب اصفهان به چالش کشانده می شود سپس با استناد به دلایل عمده و ملحوظ در عناصر الهام بخش آن یعنی عرفان اسلامی_ ایرانی، قرائت های بعضاً نادرستی که در این خصوص ابراز داشته اند را نقد کرده و نهایتاً آن عامل اساسی و تعیین کننده که علت اصلی حضور شکل انسان در نگارگری مکتب اصفهان می باشد را در خاستگاه واقعی اش یعنی عرفان اسلامی_ایرانی جستجو کرده و آشکار می سازد.
حکمت و فلسفه در ایران باستان
منبع:
هنر و مردم ۱۳۴۷ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
نقش درخت زندگی در فرش های ترکمنی (با تاکید بر نقوش درخت در فرهنگ اسلامی و تمدن های باستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گلجام ۱۳۸۵ شماره ۴-۵
حوزه های تخصصی:
در ستایش عشق ؛ مصاحبه با ژان لوک گدار درباره آخرین فیلمش
منبع:
بیدار بهمن ۱۳۸۰ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
خوانش ترامتنی صحنه کشته شدن نر گاو آسمانی در تصویرسازی های روایت گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه گیلگمش از کهن ترین حماسه های منظوم بشری است که تاریخ ثبت آن را بر الواح گلی مکشوف از کتابخانه آشور بانیپال در حدود 1800 ق. م. رقم زده اند. این منظومه از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می آید که روایت آن در دوازده لوحه گلی ثبت شده و به شرح حوادثی می پردازد که گیلگمش (پادشاه اوروک) طی حل معمای مرگ تا پذیرفتن سرنوشت با آنها روبرو بوده است. این الواح گلی در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون توسط مؤلفان بسیاری برگردانده شده و نظر نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. از این میان بازآفرینی ادبی «احمد شاملو» با تصویرسازی «مرتضی ممیز»(1340 ه.ش) و تألیف «هانیبال الخاص» با تصویرسازی «منوچهر صفرزاده» (1351 ه.ش) در این نوشتار قابل تأمل است. با نظر به اینکه متن روایتی مشابهی دستمایه تصویرگری مصوران قرار گرفته، گوناگونی در تصاویر ایجاد شده دیده می شود که البته عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با روش بینامتنی ( ترامتنیت) و رویکرد بیش متنی به بررسی عوامل مختلف در دریافت تصویرگران از این روایت (گیلگمش) و بازنمود متفاوت آن در آثارشان بپردازد. بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی عوامل فرامتنی چون بافت و پیش متن های فرهنگی و عوامل درون مؤلفی در نظام های تصویری مشابه از روایت است، تا با مطالعه این موارد شناخت بهتری در مورد ساختارهای ژرف این تصاویر و میزان همگرایی و ارتباطشان پیدا کنیم. از سوی دیگر علل تفاوت های ظاهری را در نظام های تصویری این روایت با مطالعه موردی یک صحنه مشترک (کشته شدن نرگاو آسمانی) با وجود محتوای مشابه بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها بیانگر این است که اگرچه این تصاویر دارای مضمونی مشابه هستند لیکن، به دلیل تفاوت هایی که ناشی از تأثیر عوامل فرامتنی و پیش متن های فرهنگی هنری مؤثر بر هنرمندان است، از دیدگاه های تخیلی متفاوت در بازآفرینی مصوران دیده می شود.
عظمت نماد طاووس در چنته بافی زنان ایلات قشقایی فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چنته یا آیینه دان یکی از دستبافت های عشایر قشقایی فارس است که عموما توسط زنان بافته می شود....