فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲۷٬۷۱۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی تبیین این مسئله است که هرگونه بررسی ریشه ای نمایش تعزیه به ناگزیر به جست وجوی پیشینه شناسی نمایش در ایران منجر میشود. از این رو، آنچه را که پژوهشگران فرنگی و ایرانی در این زمینه انجام داده اند، این مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و مراجعه به اَسناد و با روش تاریخی - توصیفی به بررسی و نقد دیدگاه ها، کتاب ها و مقالات پژوهشگران رویکردهای هشت گانه مذکور پرداخته است. در پایان، این مقاله به این نتیجه رسیده است که پایبندی پژوهشگران رویکردهای مذکور برای یافتن خاستگاهی واحد برای نمایش ایرانی تعزیه باعث گردیده است که آنان از گستردگی ارتباط نمایش با سایر منابع خاستگاهی غفلت بورزند و از این رو افق های ناگشوده نمایش در ایران همچنان کشف نشده باقی بماند.
مقایسه نتایج آموزش هنر(نقاشی) با رویکرد انسان گرایی و رویکرد رفتارگرایی (روش سنتی) در مدارس ابتدایی شهرتهران
حوزه های تخصصی:
هدف:این پژوهش به منظور مقایسه نتایج روش های آموزش هنر(نقاشی) در مدرسه مشارکتی به عنوان نمونه ای از روش آموزش انسان گرایی و مدرسه غیر انتفاعی پیشاهنگ به عنوان نمونه ای از روش آموزش رفتارگرایی (سنتی) در تهران صورت گرفته است.
روش:پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی ازنوع علّی مقایسه ای با پس آزمون است. با روش نمونه گیری در دسترس کلیه دانش آموزان دو مدرسه فوق شامل کلاسهای اول تا پنجم درمجموع 129 نفرانتخاب شده اند.در پایان سال تحصیلی از کلیه دانش آموزان دو مدرسه پس آزمون (امتحان نقاشی) بعمل آمد. سپس برگه های نقاشی جمع آوری شده را بدون آگاهی داوران از روش آموزش آنها ، دراختیار سه نفر از اساتید نقاشی بعنوان داوران آثارهنری گذاشته و از آنان خواسته شد براساس ملاک های ارزیابی کیفیت نقاشی به هر نقاشی نمره ای ازصفر تا بیست اختصاص دهند.معدل سه نمره بدست آمده برای هر نقاشی بعنوان شاخص کیفیت نقاشی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.
یافته ها:نتایج حاصل از جداول و نمودارهای آماری حاکی از آن است که تفاوت محسوس و معنی داری بین روش آموزش انسان گرایانه و روش آموزش رفتارگرایانه (سنتی) وجود دارد بعبارت دیگر ، این نتایج نشان داد که روش انسان گرایانه تاثیر بیشتری نسبت به روش رفتارگرایانه در بهبود عملکرد نقاشی دانش آموزان داشته است.
بحث و نتیجه گیری:تبیین یافته های پژوهش حاضر نیاز به تامل و تعمق بیشتری دارد اما چنین به نظر می رسد که اگر آموزشهای هنری با روش انسان گرایی را جایگزین روشهای متداول رفتارگرایی کنیم موجب بروز نشانه های مثبت آن در نگرش دانش آموزان به موضوعات هنری خواهد شد و همچنین افزایش خلاقیت دانش آموزان نه تنها در هنر بلکه در سایر جنبه های زندگی در حال وآینده را مهیا خواهد کرد.
اصول و مفاهیم طراحی معماری دانشگاه
حوزه های تخصصی:
ذن، فرهنگ و هنر ژاپن (نقش مبانی معرفت شناختی ذن در هنر ژاپن)
منبع:
صفه ۱۳۸۱ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
هنر ذن تجربه لحظه ”بی-خودی“ و ”بی عملی“ است، کمال و عمل و ”نا-هنر“ است. هنر ژاپنی در تداوم سنتی پایدار، نقش فراگیر خود را تاکنون حفظ کرده است. ”ژاپنی ها که در متمدن ساختن خویش نقشی فعال داشته اند، همه چیز را از غربال ذهنیت ژاپنی می گذرانده اند. ”ژاپن به عنوان یک تمدن شرقی به طور طبیعی وارد دوران تجدد(مدرنیته) شده است بدوت این که از سنت هایش بریده باشد.
نقشه شهر لاهیجان
حوزه های تخصصی:
معماری و جامعه در دوره ی ایلخانیان (تحلیل وقف نامه ی ربع رشیدی)
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۷ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
چالشهای فناوریهای نوین در معماری و تعامل آن با ارزشهای معماری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود فناوریهای نوین به سرزمینهایی که هویت و تاریخ غنی آنها در زمینه هنر و معماری در تقابل با نمودهای تکنولوژیک قرار دارند، چالشهایی را دامن میزند؛ چراکه در اکثر این جوامع همانند ایران، زیرساختهای لازم جهت مواجهه با موضوع جهانی شدن فراهم نبوده است. در هزاره جدید، جهانی تازه در دست ساخته شدن است و معماری اجتماعیترین هنری است که میتواند با ایجاد انسجام مکانی، نوعی نوعی تداوم زمانی را جهت آفرینشی نوبنیاد برای شکوفایی یک تمدن منجر شود.
پرسش اصلی و هدف نهایی پژوهش آن است که آیا میتوان شاخصهایی را جهت کاربرد فناوریهای نوین در راستای ارتقای کیفیات فضایی معماری معاصر با حفظ مبانی هویتی معماری ایرانی- اسلامی تعریف کرد؟ در این راه با انتخاب نمونههای موردی، انجام کار میدانی و نظرسنجی از افراد با استفاده از پرسشنامههای هدفمند، شاخصهای بدست آمده از نتایج بررسیها به صورت کیفی و کمی تحلیل و الگویی جهت کاربرد فناوریهای نوین در معماری معاصر ارائه شده است. براساس نتایج این پژوهش بهرهگیری از فناوریهای نو در ترکیب با عناصر و فرمهای بومی و سنتی، هماهنگی با شرایط اقلیمی، حفظ ارزشهای فرهنگی- اجتماعی و اصول معماری بومی و همچنین استفاده از فناوریهای ساخت و مصالح جدید در ایجاد هماهنگی، تضاد، شفافیت و...، بسته به شرایط مکانیـ زمانی، مهمترین شاخصهای ایجاد مطلوبیت در معماری معاصر ایران به شمار میآیند.
تبارشناسی پست مدرنیسم: (شناخت اصول و مفاهیم پست مدرنیسم (2))
منبع:
گلستانه ۱۳۷۸ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
ابزار در اندیشه سه نظریه پرداز (آیزنشتاین، بازن، آرنهایم)
منبع:
آینه خیال ۱۳۸۷ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
عناصر نمایشی در پرده خوانی به عنوان هنری چندرسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرده خوانی به عنوان یکی از اشکال نمایش سنتی در ایران از قابلیت های بسیاری در بیان هنری و نمایشی برخوردار است. در مورد این شیوهی نمایشی تاکنون به ساختار و شیوه های اجرای آن در شکل سنتی خود پرداخته شده است. پرسش این پژوهش آن است که آیا با ایجاد تغییر در عناصر نمایشی پرده خوانی و امروزی کردن آنها، این شیوهی نمایشی میتواند در یکی از مهم ترین اشکال هنری جهان امروز، یعنی هنر چندرسانه ای مورد استفاده قرار گیرد و قابلیت جذب طیف وسیعی از مخاطبان را دارا شود؟ فرضیهی اصلی آن است که شناخت عناصر نمایشی این هنر و مقایسهی آن با نمونه های هنر چندرسانه ای میتواند قابلیت های پرده خوانی را در پدید آوردن زمینه های بیانی نوین، آشکار سازد. این مقاله با مطرح کردن چند نمونهی غربی از هنر چندرسانه ای و تطبیق آن با عناصر پرده خوانی در شکل کلی آن تلاش دارد تا این قابلیت ها را بازشناسی کرده و تواناییهای آن را برای استفاده در هنر چندرسانه ای امروزی تبیین نماید. بررسی این عناصر مانند نحوهی اجرا، استفاده از تصویر، کاربرد لحن و موسیقی (چه به صورت آواز و چه به صورت همراهیکننده) و نیز چگونگی تاثیر آن بر مخاطب، نشان میدهد که پرده خوانی میتواند از قابلیت های ویژه ای در عرصهی هنر امروز جهان برخوردار شود.
بررسی تطبیقی نمایش های تعزیه و تراژدی براساس نظریات ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعزیه و تراژدی، نمایش هایی آئینی و مذهبی همراه با امکانات و ویژگی های مختص خویش هستند. وجود ویژگی هایی چون روایت گری، بدیهه سازی، تعلیق و تعویق حوادث و امکاناتی از این دست در تعزیه و ویژگی هایی چون تقلید کنش، شخصیت پردازی و وحدت های سه گانه «کنش»، «زمان» و «مکان» در تراژدی از هریک از آنها نمایشی خاص می سازد که با وجود تفاوت های یاد شده، این دو گونه نمایشی در وقوع «فاجعه» یا «امر تراژیک» و خاستگاه آیینی مشترک اند. حال پرسش این است که کدام ویژگی ها و عناصر در تعزیه و تراژدی وجود دارد که به وقوع امر تراژیک منجر می شود و آیا می توان براساس تفاوت ها و شباهت های این دو گونه نمایشی، تعزیه را نوعی تراژدی محسوب کرد یا نه. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی_ تطبیقی و با رویکرد فلسفی براساس نظر ارسطو سعی در تبیین این نظر دارد که با وجود عناصر تراژیک در تعزیه و وقوع امر تراژیک در آن، این نمایش از نوع تراژدی نبوده بلکه از نوع حماسه می باشد.
مطالعه تطبیقی رقص شیوا و رقص سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر در فرهنگ های سنتی و دینی و آیینی، بستر مناسبی برای تجلی مضامین عرفانی، معنوی و روایی است، لذا می توان از طریق پژوهش در این قبیل آثار هنری، علاوه بر کشف معانی نمادین به دریافت محتوای رمزی اشاره ای آنها نیز نایل شد. بیان نمادین در رقص های آیینی یکی از مهم ترین شاخه های هنری است که می تواند، به مثابة مطالعاتی جامعه شناختی، دینی، عرفانی و اعتقادی و به طور کلی تحت عنوان مطالعات فرهنگی، خصوصیات زیباشناختی و محتوایی، آثار هنری را مورد پژوهش قرار دهد.
رقص های آیینی یکی از جذاب ترین حوزه هایی است که علاوه بر جنبه های زیباشناختی در فرم های حرکتی، دارای مفاهیم و معانی عرفانی، دینی و روایی است که در توالی زمان و مکان تحقق پیدا می کند. رقص های آیینی در تمدن های مختلف براساس مضامین معرفتی و عرفانی یا روایی- اساطیری و تاریخی- شکل گرفته اند که در بعضی موارد، معانی مشابهی با یکدیگر دارند؛ به گونه ای که گویا معنی واحدی به صورت دو یا چند شکل بیان شده است. آنچه اهمیت دارد، شکل های متنوع و زیباشناختی بیان برای ظهور معناست. همواره زیباترین شکل بیان در عالم، هنر است که عالی ترین صورت را برای تجلی معنا و قصد هنرمند فراهم می سازد. اغلب هنرهای آیینی، دینی، قدسی و سنتی، چون محتوا بر صورت غلبه دارد، بیانی نمادین و رمزی پیدا کرده اند، اما صرف بیان نمادین و رمزی، هنر نیست بلکه نمادها در حرکات و اشارات و حتی در نوشتار نیز باید ماهیتی هنری داشته باشد. کارکرد معنایی این صورت های رمزی و کنایه ای، امری ثانوی است. در غیر این صورت، معنا و قصد هنرمند امکان ظهوری متعالی نخواهد داشت. این قاعده در همة حوزه های هنر، خصوصاً رقص و موسیقی، جاری است.
رقص شیوا در هند و رقص سماع میان پیروان اهل تصوف، مجموعه حرکاتی است که زیبایی شناسی آنها از هماهنگی شان با طبیعت نشأت می گیرد به طوری که رقص شیوا و رقص سماع به لحاظ فرمی در زمره رقص های کیهانی به شمار می آیند و مفاهیم عرفانی بر محتوای آنها مترتب است. این در حالی است که به لحاظ صوری کاملاً از یکدیگر متمایز هستند. این مقاله بر این فرض استوار است که رقص های آیینی همچون رقص شیوا و رقص سماع در زمان ها و مکان های متفاوت، علی رغم صورت های متفاوت بیانگر حقیقتی واحدند؛ حقیقتی که محتوای صورت های رمزی، نشانه ای و اشاره ای است، و محتوایی معرفتی و متعالی دارند.
نقاشی کلاسیک پست مدرن
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۰ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
بدون شک می توان از جریان فکری فرهنگی « پست مدرنیسم » به عنوان یکی از جنبش های عصر حاضر می توان نام برد . پست مدرنیسم که اکنون به عنوان یکی از فلسفه های زمان ما مطرح شده ، به سرعت به تمامی هنرها رسوخ می کند . بسیاری از هنرمندان بر این باور هستند که این شیوه از دامن هنر معماری برخاسته و سپس به دیگر عرصه های هنرهای کاربردی و سپس هنرهای تجسمی گسترش یافته است . اما از میان هنرهای تجسمی ، نقاشی و حتی مجسمه سازی هنرهایی هستند که کمتر از سایر هنرهای این مجموعه به آن توجه شده است ...
زبانهای رمزی در ایران
حوزه های تخصصی:
راز سنگ ساعت مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حیاط غربی مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان، واقع در میدان نقش جهان، قطعه سنگی در کنار دیوار شمالی نصب شده است که در تمام روزهای سال (365 روز) هنگام نیمروز، لحظه ظهر را بدون سایه نشان می دهد. آن گاه موذن بر گلدسته رفته مردم شهر را به نماز فرا می خواند. سنگ ساعت از دو بخش تشکیل شده است، یکی سنگ مستطیل شکل و دیگری سنگ مثلثی شکل که در کنار آن نصب شده و مجموعاً یک ذوزنقه قائم الزاویه را تشکیل می دهند و در هنگام نیمروز، آفتاب با زاویه 125 به بدنه جنوب غربی می تابد و با بدنه شمال غربی مماس می گردد. مسجد امام برای جهت گیری به سمت قبله 45 درجه به سمت جنوب غربی چرخیده است در حالی که میدان نقش جهان برای انطباق با تابش خورشید ?14 تا ?17 به سمت جنوب شرقی جهت گیری نموده است. اختلاف این دو زاویه در دالان ورودی مسجد شاه و همچنین در دالان ورودی مسجد شیخ لطف اله به نحو شگفت انگیزی انعکاس یافته است. این شگفتی در سنگ ساعت مسجد شاه نیز وجوددارد. این سنگ نیز توسط شیخ بهایی تنظیم شده و در مسجد شاه نصب شده است. سنگ ساعت مسجد شاه انعکاسی از دو زاویه مسجد به سمت (جنوب غربی) قبله و میدان به سمت (جنوب شرقی) دیگر می باشد. راز این سنگ تنها در نحوه تابش آفتاب نیست، بلکه در نحوه پوشاندن سایه توسط سنگ مثلثی شکل است که در این تحقیق چگونگی آن آشکار شده است.
فضا در معماری سینما
شناسایی مؤلفه های عینی و ذهنی مؤثر در طراحی نما در جهت ارتقاء هویّت منظر ِشهری و افزایش حس تعلق شهروندان
حوزه های تخصصی:
بحث نماسازی در ساختمان و ساخت بدنه ِشهری یک بحث هویّتی و فرهنگی است. افزایش ساخت وسازهای شهری، مشخص نبودن محدوده ساخت وساز، گسترش انبوه سازی در سال های اخیر سبب شده است، که نمای بسیاری از شهرها دچار نوعی بی نظمی شود که این بهم ریختگی در منظر ِشهری ما بیشتر ناشی از تقلیدهای کوکورانه از سبک های معماری و نبود متغیرهای دسته بندی شده، جهت به کارگیری در طراحی نماها است. از طرفی وجود نماهای گوناگون در پوسته های شهری باعث بر هم خوردگی زیبایی کلِ شهر گردیده است. لذا شناسایی و تدوین مؤلفه های عینی و ذهنی برای طراحی نمای مطلوب و یکپارچه در شهر ضروری می باشد، چرا که وجود تنوع و ناهمگونی در نماهای شهری نوعی بی هویّتی و عدم یکپارچگی و پیوستگی در مفاهیم مرتبط با معماری در حوزه نما و منظر شهری را به وجود آورده است. بنابراین به نظر می رسد ارتقاء هویّتِ شهر و افزایش حس تعلق و خاطره انگیزی شهروندان به شکل دهی و زیبایی نماها در شهر وابسته است که این امر با شناسایی و بهره مندی از اصول تدوین شده مشخص برای طراحی نما میسر می گردد. لذا با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه منابع کتابخانه ای با هدف بازخوانی هویّت بصری در نماهای شهری در انطباق با مؤلفه های هویّت بخش معماری به اهمیّت و تأثیر نما در هویّت بخشی به محیط و متغیرهای مؤثر در نماسازی که موجب ارتقاء هویّت و افزایش حس تعلق شهروندان می شود، پرداخته شده است. یافته ها نشان داده، شاخص هایی چون تناسبات، هماهنگی، رنگ، مقیاس، خطوط آسمان و ترکیب بندی در بعد عینی و معنی داری و آموزندگی و خاطره انگیزی در بعد ذهنی در طراحی نما تأثیرگذار است.
بررسی عناصر بصری در نقوش گیاهی هخامنشی
حوزه های تخصصی: