فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی الگودهی ویدئویی و زنده بر مهارت حرکتی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. بد ین منظور، 22 کودک مبتلا به اوتیسم در دامنه سنی هفت تا 13 سال در این پژوهش شرکت نمودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه الگوی ویدئویی، الگوی زنده و کنترل تقسیم شدند و تکلیف مورد نظر را در سه جلسه متوالی تمرین کردند. شایان ذکر است که تکلیف به کار رفته در این پژوهش، پرتاب کیسه لوبیا به وزن 100 گرم توسط شرکت کنندگان با دست غیر برتر به سمت هدفی بود که روی زمین قرار داشت. 10 دقیقه پس از آخرین بلوک اکتساب، شرکت کنندگان آزمون یادداری فوری را انجام دادند و 24 ساعت بعد نیز در آزمون یادداری تأخیری و انتقال شرکت نمودند. نمرات دقت افراد به عنوان متغیر وابسته در آزمون تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هر دو نوع روش ارائه الگو (ویدئویی و زنده) در یادگیری مهارت حرکتی مؤثر می باشد و تفاوتی بین این دو نوع روش وجود ندارد. دلیل احتمالی این نتایج می تواند وجود قید هدف تکلیف باشد.
اثر یک دوره تمرین کاوتورن و کوکسی بر تعادل ایستا و پویای زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشواری های تعادل در بین بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شایع است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین کاوتورن و کوکسی بر تعادل ایستا و پویای زنان مبتلا به ام اس بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به ام اس با شاخص ناتوانی (EDSS )سه تا شش بود. به این منظور 30 نفر که شرایط ورود به پژوهش را داشتند، به صورت هدفمند انتخاب شدند و تصادفی در دو گروه پانزده نفری کنترل و تجربی قرار گرفتند. به منظور اندازه گیری تعادل ایستا از آزمون تعادل شارپند رومبرگ، و برای اندازه گیری تعادل پویا از آزمون برگ استفاده شد. به منظور تحلیل اطلاعات از روش آماری تی مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 19 استفاده شد. نتایج نشان داد یک دوره برنامه تمرینی کاوتورن و کوکسی بر تعادل ایستا و پویای افراد شرکت کننده تفاوت معنادار داشت. ازاین رو استفاده از این نوع برنامه تمرینی برای بهبود تعادل افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس توصیه می شود.
تأثیر تمرینات توپ سوئیسی بر بهبود کارکرد حسی- حرکتی سه پسر اوتیستیک، پژوهش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مطالعه تأثیر تمرینات با توپ سوئیسی بر بهبود کارکرد حسی- حرکتی سه پسر مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. سه شرکت کننده دچار اختلالات طیف اوتیسم تمرینات توپ سوئیسی را به مدت نه هفته انجام دادند. تغییر در نمره های خرده آزمون حیطه حسی- حرکتی از طریق آزمون عصب روان شناختی نپسی در طول مداخله و دو هفته پس از پایان مداخله در توالی های یک هفته ای اندازه گیری شد و در پایان پس از دو ماه دوباره از شرکت کنندگان آزمون گرفته شد. مداخله مورد نظر در مورد هر سه شرکت کننده اثربخش بود (با PND 100% برای شرکت کننده اول و 78/77 درصد برای شرکت کننده های دوم و سوم) و این کاهش دو هفته پس از مداخله پایدار ماند. یافته های پژوهش نشان داد تمرینات با توپ سوئیسی موجب بهبود چشمگیر کارکرد حسی- حرکتی پسران مبتلا به اوتیسم می شود.
تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس بود. بدین منظور، 36 زن مبتلا به ام .اس از نوع عود کننده فروکش کننده با سطح وضعیت ناتوانی گسترش یافته( EDSS ) کمتر یا مساوی سه (با میانگین سنی 57/6±72/32 سال؛ قد 23/4±164 سانتی متر؛ وزن 4/11±1/65 کیلوگرم؛ سابقه بیماری 20/1±4 سال) به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به چهار گروه (شامل: سه گروه مکمل، تمرین و ترکیب تمرین + مکمل و گروه کنترل) تقسیم شدند. قبل و بعد از دوره آزمایش، تمامی آزمودنی ها در آزمون قدرت عضلات اکستنسور بالاتنه با دینامومتر، استقامت عضلات فلکسور تنه با آزمون نگه داری تنه در زاویه 60 درجه، انعطاف پذیری با آزمون ولز، هماهنگی با آزمون پرتاب پی در پی توپ تنیس و تعادل با آزمون ایستادن تک پا شرکت کردند. تمرینات ثبات مرکزی به مدت هشت هفته و به صورت سه بار در هفته به طور فزاینده (جلسه اول، پنج ثانیه حفظ حرکت با شش تکرار تا جلسه آخر، هشت ثانیه حفظ حرکت با 10 تکرار) اجرا گشت. گروه های مکمل هر دو هفته، یک بارکپسول IU 1500 ویتامین D را مصرف می کردند. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود قدرت (P=0.002) و استقامت (0.001=P) ) عضلانی، انعطاف پذیری (P=0.001) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) شده و درمقایسه با مصرف ویتامین D، منجر به بهبود استقامت عضلانی (P=0.001)، انعطاف پذیری (0.001=P) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) می گردد. همچنین، تمرین ورزشی بدون مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه مصرف ویتامین D موجب بهبود استقامت عضلانی (P=0.015) شده و درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود استقامت (P=0.002)، هماهنگی (P=0.031) و تعادل(P=0.001) گشته است؛ اما مصرف ویتامین D به تنهایی، تأثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای پژوهش نداشت (P>0.05). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که به ترتیب اولویت، تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D و سپس تمرین ورزشی، تأثیر مطلوبی بر بهبود شاخص های آمادگی جسمانی دارد.
تأثیر هفت هفته تمرینات ثبات مرکزی و تعادلی بر عملکرد حرکتی و نارسایی های شناختی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هفت هفته تمرینات ثبات مرکزی و تعادلی بر عملکرد حرکتی و نارسایی های شناختی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. بدین منظور، 18 نفر از زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (با مقیاس وضعیت ناتوانی گستردة 0 تا 5/4 و میانگین سنی 62/8 ± 66/36 سال) براساس شرایط ورود به پژوهش به طور هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی جای گرفتند (گروه کنترل 10 نفر و گروه تجربی هشت نفر). جهت ارزیابی عملکرد حرکتی از آزمون 25 فوت راه رفتن و آزمون برخاستن و حرکت کردن زماندار استفاده شد و به منظور بررسی نارسایی های شناختی از پرسش نامه نارسایی های شناختی بهر ه گرفته شد. درادامه، گروه تجربی به مدت هفت هفته و به صورت سه جلسه در هفته تمرینات را انجام داد. این تمرینات شامل: تمرینات ثبات مرکزی روی توپ سوییسی و زمین و تمرینات تعادلی بود. شایان ذکر است که طی این مدت گروه کنترل هیچ برنامة ورزشی را انجام نداد. جهت تحلیل نتایج از تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که عملکرد حرکتی گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل پس از هفت هفته بهبود یافته است (P=0.002 برای آزمون 25 فوت راه رفتن و P=0.001 برای آزمون برخاستن و حرکت کردن زماندار)؛ اما نمرة کلی نارسایی های شناختی (P=0.001)، نمرة خرده مقیاس حواس پرتی (P=0.001)، مشکلات حافظه (P=0.001) و مشکلات سهوی گروه تجربی کاهش داشته است (P=0.001)؛ بنابراین، می توان تمرینات ثبات مرکزی و تعادلی را برای بهبود عملکرد حرکتی و کاهش نارسایی های شناختی از قبیل حواس پرتی، مشکلات حافظه و مشکلات سهوی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به کار برد.
تأثیر مداخلة بهنگام بازی محور بر رشد روانی- حرکتی کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام بازی محور بر رشد روانی- حرکتی کودکان 6-4 ساله دچار اختلال طیف اوتیسم انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از میان کودکان 6 - 4سالة شهر اصفهان در سال 1394، تعداد 30 نفر (15 دختر و 15 پسر) که ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده، رشد حرکتی گزل (1940) بود که توسط والدین کودکان در مرحلة پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسة 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار در بازی ها شرکت داده شدند.گروه کنترل این آموزش را دریافت نکردند؛ پیگیری پس از 30 روز صورت گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه های تکراری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در رشد روانی- حرکتی معنادار بود. همچنین تفاوت های درون گروهی و تعامل بین دو موقعیت و تغییر در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در متغیر رشد روانی- حرکتی معنادار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مداخلات بهنگام بازی محور بر رشد روانی- حرکتی کودکان با اختلال طیف اوتیسم تأثیر دارد و از این مداخلات می توان برای کمک به افزایش و بهبود مهارت های این کودکان استفاده کرد.
تأثیر هدف گزینی آسان و دشوار بر اکتساب و یادداری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف گزینی از جمله مؤلفه های انگیزشی است که برای بهبود یادگیری مهارت های ورزشی به کار می رود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین تأثیر هدف گزینی آسان و دشوار بر اکتساب و یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. نمونه این پژوهش 21 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 13 – 8 سال شهر اصفهان بودند که در دو گروه هدف گزینی آسان و دشوار قرار گرفتند. شرکت کنندگان 9 جلسه به اکتساب تکلیف ملاک پرداختند. آزمون پرتاب آزاد بسکتبال به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. پیش آزمون قبل از جلسات اکتساب و آزمون های اکتساب در طول جلسات اکتساب و آزمون های یادداری فوری و تأخیری به ترتیب پس از 2 و 10 روز بی تمرینی برگزار شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و اندازه های تکراری و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد گروه هدف گزینی آسان در مراحل اکتساب و یادداری، بهبود معنا دار اجرا داشتند (P< 0.05)، درحالی که گروه هدف گزینی دشوار بهبودی اجرا نشان ندادند. یافته ها، استفاده از هدف گزینی آسان به جای هدف گزینی دشوار را برای آموزش پرتاب آزاد بسکتبال به کودکان کم توان ذهنی پیشنهاد می کند.
اثر تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت و کنترل تنه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت و کنترل تنه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. جهت انجام پژوهش، آزمودنی های (با دامنه سنی 40 20 سال) با مقیاس ناتوانی جسمانی 4 1، به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. شایان ذکر است که تمرینات به مدت هشت هفته انجام گرفت و برای ارزیابی استقامت ایزومتریک عضلات ثبات دهنده تنه از تست خم کردن تنه، بازکردن تنه و آزمون پل زدن به چپ و راست استفاده شد. مقیاس اختلالات تنه نیز برای ارزیابی کنترل تنه مورداستفاده قرار گرفت و داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس در سطح (05/0) تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد که تمرینات ثبات مرکزی منجر به افزایش استقامت ایزومتریک عضلات ثبات دهنده تنه و توانایی کنترل تنه شده است. همچنین، تفاوت معناداری بین استقامت ایزومتریک عضلات ثبات دهنده تنه و توانایی کنترل تنه در پس آزمون بین دو گروه تجربی و کنترل مشاهده می شود. براساس یافته های پژوهش، تمرینات ثبات مرکزی می تواند عاملی برای بهبود استقامت و کنترل تنه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد.
تأثیر تمرینات مبتنی بر چارچوب نقطه چالش بر کنترل قامت افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چارچوب نقطه چالش دیدگاهی نظری برای فهم تأثیرات متغیرهای تمرینی در یادگیری حرکتی است. با توجه به این چارچوب، متغیرهای تداخل ضمنی و بازخورد آگاهی از نتیجه رابطه تنگاتنگی با سطح مهارت و دشواری تکلیف مورد یادگیری دارند. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر چارچوب نقطه چالش بر کنترل قامت افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. به این منظور کنترل قامت 22 فرد 20 تا 65 ساله مبتلا به ام اس از میان بیماران انجمن ام اس شهر اهواز که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی انتخاب شده بودند، با استفاده از دستگاه فورس پلیت اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 12 جلسه، هر هفته سه جلسه 45 دقیقه ای به انجام تمرینات پرداختند و گروه کنترل تحت مداخله قرار نگرفتند. داده ها با روش تحلیل واریانس مرکب و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد (05/0≥ P). نتایج نشان داد کنترل قامت گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در نتیجه پروتکل تمرینی چهارهفته ای بهبود معنا داری یافت. همچنین کنترل قامت گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت معنا داری داشت؛ بنابراین تحقیق حاضر از چارچوب نقطه چالش حمایت کرد و مربیان و کاردرمانان می توانند برای انجام مداخلات بالینی مؤثر برای بهبود تعادل و نوسانات قامتی در بیماران ام اس پروتکل تمرینی مربوط را به کار برند.
اثر بار شناختی تکلیف بر نوسانات قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مخرب میلین در قسمت های مختلف سیستم عصبی مرکزی از جمله سیستم حسی حرکتی است که باعث اختلال تعادل در بیماران می شود. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بار شناختی تکلیف بر نوسانات قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس نسبت به افراد سالم بود. بدین منظور، ۲۰ بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از انجمن ام .اس ایران (با دامنه سنی ۵۹/۱۲ ± ۸۵/۴۱ سال و نمره مقیاس پیشرفت ناتوانی ۵ ۰) و ۲۰ فرد سالم (با دامنه سنی ۶/۸ ± ۵۲/۴۶ سال) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. آزمودنی ها سه تکلیف شناختی مختلف را بر روی دستگاه تعادل سنج ایستا اجرا کردند و مساحت نوسانات قامتی آزمودنی ها با دستگاه تعادل سنج ایستا اندازه گیری شد. برای تحلیل نتایج نیز از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر ( (P≤0.05 استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که تکلیف شناختی اثر معناداری بر افزایش مساحت نوسانات ( P=0.001 ) در هر دو گروه داشته است و بین میانگین نوسانات قامتی در تمامی سطوح در دو گروه بیمارانمبتلا به ام .اس و سالم تفاوت معناداری وجود دارد ( ( P≤0.05 . نتایج بیانگر آن است که نوسانات قامتی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس هنگام اجرای تکلیف شناختی نسبت به افراد سالم افزایش بیشتری داشته است.
تأثیر هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان هشت تا 10 سال کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر هشت تا 10 سال بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کم توانان ذهنی آموزش پذیر هشت تا 10 سال مدرسه مهر شهرستان مبارکه تشکیل دادند. بر اساس پرونده آموزشی، نمونه آماری شامل 24 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر از این مدرسه بود که برحسب معاینات پزشکی از نظر جسمانی سالم بودند، محدودیتی در انجام حرکات نداشتند، به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت نموده و دارای میانگین و انحراف استاندارد سن (74/12 ± 0/9)، قد (6/1 ± 8 /121) و وزن (9/25 ± 6/23) بودند. در ابتدای پژوهش به منظور ارزیابی اولیه از وضعیت تعادل آزمودنی ها از آزمون شارپندرومبرگ برای تعادل ایستا با چشمان باز و بسته و آزمون برخاستن و رفتن برای تعادل پویا استفاده شد. سپس، آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره تجربی و کنترل جایگزین شدند. گروه تجربی (شامل پنج دختر و هفت پسر) به مدت هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی را به صورت سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه اجرا کردند. تمرینات شامل: حرکات پل زدن ، نیمه درازونشست ، بالا آوردن دست ها و پاها در حالت دور و درازونشست با چرخش بود. در این مدت گروه کنترل (شامل سه دختر و نه پسر) هیچ گونه فعالیت تمرینی در ارتباط با ثبات مرکزی را انجام ندادند. پس از هشت هفته هر دو گروه از طریق آزمون های تعادل اجرا شده در ابتدای دوره (پیش آزمون) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد و در بخش استنباطی، آزمون تحلیل کوواریانس در سطح (05/0) به کار رفت. نتایج نشان داد تعادل ایستا با چشمان باز ( 000 . 0 = P ) و بسته ( 000 . 0 = P ) و تعادل پویای ( 000 . 0 = P ) گروه تجربی با گروه کنترل پس از هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی تفاوت معناداری داشت؛ بنابراین، تمرینات ثبات مرکزی می تواند تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی هشت تا 10 سال را بهبود بخشد و معلمان و مربیان می توانند از این تمرینات در راستای ارتقای عملکردهای حرکتی و بهزیستی آن ها استفاده نمایند.
تأثیرتمرینات منتخب اسپارک بر تعادل و هماهنگی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم: یک مطالعه نیمه تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تمرینات منتخب اسپارک بر تعادل و هماهنگی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم است. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. بدین منظور 12 کودک اوتیسم با میانگین سنی 12-5 سال در این مطالعه شرکت کردند و به مدت سه ماه تحت مداخله براساس تمرینات منتخب اسپارک قرار گرفتند. شرکت کنندگان در 3 مرحله پایه، پیش آزمون و پس آزمون از نظر مهارت های حرکتی براساس تست برونینسکی-ازرتسکی ارزیابی شدند. به منظور آنالیز اندازه گیری های مکرر داده های ناپارامتریک، از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرینات منتخب اسپارک به طور معنا داری موجب بهبود مهارت تعادل پویا (001/0 (P<و هماهنگی دوطرفه (001/0 (P< شده است. به طور کلی می توان گفت که این تمرینات منتخب اسپارک بر بهبود محدودیت های حرکتی شدید کودکان مبتلا به اوتیسم تأثیر مثبتی دارد.
تأثیر تمرینات عملکردی بر تعداد واحدهای حرکتی مرحله افزایش و کاهش شتاب دسترسی به اشیا با اشکال و اندازه های متفاوت در کودک شش سال با سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرینات عملکردی بر تعداد واحدهای حرکتی مرحله افزایش و کاهش شتاب دسترسی به اشیا (با اشکال استوانه، مکعب و منشور) و اندازه های متفاوت (کوچک، متوسط و بزرگ) در کودک مبتلا به سندرم داون شش ساله بود. این پژوهش، آزمایشی با طرح تک آزمودنی است و جهت انجام آن، یک شرکت کننده مبتلا به سندرم داون که اختلال جسمانی و حرکتی شدیدی نداشت از کانون سندرم داون معرفی گردید ( مؤنث و شش ساله). جهت انجام پژوهش، پیش آزمون و پس آزمون دسترسی به اشیا با اشکال و انداز های متفاوت با استفاده از دستگاه تحلیل حرکتی انجام گرفت و آزمودنی به مدت 24 جلسه 60 دقیقه ای (پنج جلسه در هفته)، تحت تمرینات عملکردی قرار گرفت. هر جلسه تمرین شامل سه بخش 15 دقیقه ای بود که بین آن ها پنج دقیقه استراحت در نظر گرفته شده بود. یافته ها نشان می دهد که میانگین تعداد واحدهای حرکتی مرحله افزایش شتاب دسترسی به شی استوانه با اندازه متوسط، کمتر از اشکال دیگر (N=7.50) و اندازه اثر، بیشتر از اشکال با اندازه های دیگر بود (E=0.91). میانگین تعداد واحدهای حرکتی مرحله کاهش شتاب دسترسی به شی استوانه با اندازه متوسط نیز کمتر از اشکال دیگر (N=5.83) و اندازه اثر، بیشتر از اشکال با اندازه های دیگر بود (E=0.93). میانگین تعداد واحدهای حرکتی در پس آزمون نشان می دهد که آزمودنی اجرای بهتری نسبت به پیش آزمون داشته است. همچنین، یافته ها بیانگر آن است که 24 جلسه تمرینات عملکردی باعث کاهش تعداد واحدهای حرکتی مرحله افزایش و کاهش شتاب در الگوی دسترسی می شود. بدین ترتیب، پژوهش حاضر از یافته های گذشته که مبتنی بر تمرینات تکلیف محور با رعایت اصل اختصاصی بودن تمرین بوده اند، حمایت می کند.
تأثیر تداخل ضمنی بر تعادل ایستا و پویای افراد کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تداخل ضمنی بر تعادل افراد کم توان ذهنی بود. بدین منظور 40 نفر از پسران کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر قزوین (میانگین سنی 120/3 ±45/24 سال) به طور تصادفی به دو گروه تمرینی قالبی و تصادفی تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون، آزمودنی های هر گروه با توجه به نوع آرایش تمرینی خود، تمرینات خود را به مدت 4 هفته (3 جلسه در هر هفته) به عنوان مرحله اکتساب، انجام دادند. سپس از آزمودنی ها، آزمون اکتساب و پس از 48 ساعت، به ترتیب آزمون های یادداری و انتقال به عمل آمد. پس از تأیید توزیع طبیعی داده ها از طریق آزمون کولموگروف اسمیرنوف و بررسی همگنی واریانس ها با آمارة لون، نتایج تحلیل واریانس اندازه های تکراری نشان داد که اعمال مداخله مؤثر بوده است و گروه ها پیشرفت معنا داری داشته اند (0005/0P=). همچنین نتایج تی مستقل به منظور مقایسه دو گروه در تعادل ایستا نشان داد که گروه تمرین تصادفی در آزمون یادداری بهتر عمل کرد (007/0P=)، درحالی که اختلاف معناداری در آزمون انتقال بین گروه ها مشاهده نشد (061/0P=). همچنین، نتایج تعادل پویا نشان داد که گروه تمرین تصادفی، نسبت به گروه تمرین قالبی عملکرد بهتر و اختلاف معناداری در آزمون یادداری و انتقال داشت (به ترتیب 001/0P= و 002/0P=). بنابراین افراد کم توان ذهنی نیز می توانند از تأثیرات سودمند تمرین تصادفی بهره مند شوند.
تأثیر بازی های بومی- محلی بر رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر بازی های بومی- محلی بر رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر بود. به همین منظور 30 کودک کم توان ذهنی تربیت پذیر از مرکز سازمان بهزیستی شهرستان مریوان با میانگین سنی 12/1±8/12سال و ضریب هوشی 81/7±61/33 با روش نمونه گیری هدفمند مطالعه شدند. از همه کودکان پیش آزمون گرفته شد، سپس نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و به عنوان گروه مداخله و کنترل در نظر گرفته شدند. در این پژوهش در بخش های مربوط به مهارت های حرکتی درشت از آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی استفاده شد. بازی های بومی- محلی توسط گروه آزمایش طی 32 جلسه تمرین، هر جلسه 50 تا 60 دقیقه و 4 روز در هفته تمرین شد. پس از 32 جلسه تمرین از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های ناپارامتریک ویلکاکسون و یومن ویتنی (SPSS16) بهره گرفته شد. نتایج آزمون های آماری تفاوت معناداری را در نمره های پس آزمون مابین گروه های آزمایش و کنترل نشان داد (05/0P˂) . گروه مداخله نمره های بیشتری کسب کرد. از نتایج به دست آمده چنین برداشت می شود که برنامه تمرینی به کاررفته در تحقیق حاضر برای بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر مناسب است.
تأثیر تمرینات تعادلی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان عقب مانده ذهنی در مقایسه با کودکان عادی همسن خود از نظر آمادگی جسمانی از امتیاز کمتری برخوردارند. از آنجا که تمرینات تعادلی می تواند راهکاری برای حل این مشکل باشد، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تمرینات تعادلی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان کم توان ذهنی بود.
در این پژوهش نیمه تجربی 32 دانش آموز دختر کم توان ذهنی شهر یزد در دو گروه 16 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. برای اندازه گیری تعادل از تست ستاره، لک لک و شارپند رومبرگ استفاده شد. پیش و پس از 8 هفته اجرای تمرینات تعادلی روی گروه تجربی از آزمودنی های هر دو گروه آزمون تعادل گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون T مستقل تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها نشان داد که پس از اجرای تمرینات تعادلی، تعادل پویا و ایستا روی یک پا در گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنا داری (05/0P≤) داشت. اما در تعادل ایستا روی هر دو پا در هیچ کدام از گروه ها بهبود معنا داری مشاهده نشد (05/0P≥). از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که 8 هفته تمرینات تعادلی در بهبود تعادل ایستا و پویای دانش آموزان کم توان ذهنی مؤثر بوده است. بنابراین انجام چنین تمریناتی به عنوان بخشی از برنامه تربیت بدنی افراد کم توان ذهنی توصیه می شود.
تأثیر هشت هفته برنامة تمرینی ثبات مرکزی بر عملکرد مجموعه کمری لگنی کودکان طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنترل عصبی- عضلانی مطلوب مجموعه کمری لگنی هنگام حرکت انسان نقشی حیاتی در حفظ پاسچر تنه و افزایش کارایی حرکت دارد. اختلال طیف اوتیسم از جمله معلولیت های رشدی-عصبی است. این کودکان به دلیل نقص رشدی در سیستم عصبی و نیز کم تحرکی، دچار ضعف تعادل، ثبات و کنترل تنه هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ثبات مرکزی بر عملکرد مجموعه کمری لگنی کودکان اوتیسم است. نمونه آماری شامل 32 پسر دارای اختلال طیف اوتیسم با دامنه سنی10-6 سال بود که بر حسب شاخص تشخیصی گیلیام گارز همگن شده و به طور تصادفی در دو گروه 16 نفره کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. تمرینات ثبات مرکزی براساس پروتکل جفری به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته به صورت انفرادی در گروه تجربی اجرا شد. عملکرد مجموعه کمری لگنی از طریق آزمون استپ داون سنجیده شد. پس از بررسی نرمال بودن داده ها با آزمون کولموگروف اسمیرنوف، از آزمون تی وابسته و مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد تمرینات ثبات مرکزی در بهبود عملکرد کمری لگنی سمت برتر و غیربرتر کودکان اوتیسم در گروه تجربی مؤثر بوده است (05/0(P≤ درصورتی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. ازاین رو می توان این تمرینات را به عنوان برنامه ای مؤثر در کارایی عملکردی تنه و ثبات ناحیه مرکزی بدن در برنامه های توانبخشی کودکان اوتیسم توصیه کرد.
مقایسه تصویرسازی ذهنی و تمرین بدنی بر تعادل پویای بیماران اسکلروسیس چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تصویرسازی ذهنی و تمرین بدنی بر تعادل پویای بیماران مرد اسکلروسیس چندگانه بود. مطالعه حاضر نیمه تجربی و جامعه آماری شامل بیماران مرد اسکلروسیس چندگانه شهر اهواز در سال 1391 بود (300 نفر). برای نمونه گیری از پرسشنامه تصویرسازی بینایی و حسی-حرکتی و مقیاس EDSS در بین جامعه مورد نظر استفاده شد. در نهایت 33 نفر با توانایی تصویرسازی یکسان و دارای اختلال متوسط در مقیاس گسترش یافته ناتوانی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه تصویرسازی ذهنی-تمرین بدنی(11نفر)، تصویرسازی ذهنی (11نفر) و تمرین بدنی (11نفر به عنوان گروه کنترل) قرار گرفتند.آزمون بلند شدن و رفتن زماندار برای ارزیابی تعادل پویا در پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری استفاده شد. برنامه تمرینی، 3 جلسه در هفته به مدت شش هفته بود. آزمون یادداری دو هفته پس از آخرین جلسة تمرینی گرفته شد. بعد از بررسی نرمال بودن داده ها و برابری واریانس ها، داده ها به روش آماری تحلیل واریانس یکراهه با اندازه گیری تکراری، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین گروه ها در مرحله پس آزمون (02/0=P) و یادداری (003/0=P) تفاوت معنا داری وجود دارد و در هر دو مرحله گروه ترکیبی در مقایسه با گروه های دیگر اجرای بهتری داشت. با توجه به نتایج تحقیق، تصویرسازی ذهنی را می توان به عنوان یک روش کاربردی برای عملکرد بهتر تعادل پویای افراد اسکلروسیس چندگانه محسوب کرد.
تأثیر دستور العمل های کانون توجه درونی و بیرونی بر یادگیری حفظ تعادل پویا در کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفازپژوهشحاضر، بررسیتأثیر دستور العمل های کانون توجه درونی و بیرونی (دور و نزدیک) بر یادگیری حفظ تعادل پویا در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیرمی باشد. روش این پژوهش، نیمه تجربی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان پسر کم توان ذهنیمدارس استثنائی ناحیه دو شهر اهواز که در سال ( 94-1393 ) مشغول تحصیل بودند به تعداد 169 نفر تشکیل دادند که از میان آن ها، 40 دانش آموز هشت تا 12 سال به روش در دسترس و هدفمندبه عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند (توجه درونی، توجه بیرونیدور، توجه بیرونی نزدیک و کنترل). در پژوهش حاضر، تکلیف شامل: ایستادن آزمودنی ها بر رویصفحه نیرو در سه شرایط کنترل، توجه بیرونی نزدیک و توجه بیرونی دور بود.آزمودنی ها پس از شرکت در پیش آزمون، به مدت سه جلسه و در هر جلسه 15 کوشش را برای حفظ تعادل روی دستگاه تعادل سنج تمرین نمودند و پس از 48 ساعت در آزمون یادداری شرکت کردند. براساس نتابج آزمون تحلیلواریانسیک راههمشخص می شودکهدرآزمون تعادل، تفاوتمعناداریبینگروه هاوجود دارد. همچنین، دریافت می شود که آزمودنی ها در حالت توجه بیرونی دور عملکرد بهتری داشته اند و نیز این که بیماران در شرایط توجه بیرونی دور نسبت به توجه بیرونی نزدیکو توجه درونی، تعادل پویای بهتری دارند ((P<0.05.باتوجهبهنتایج پیشنهادمی شود جهتبهبودمهارت هایتعادلیدرکودکان کم توان ذهنی،از دستورالعمل هایکانونتوجهبیرونیدوراستفادهشود.
بررسی اثر یک دوره تمرینات تعادلی و ترکیبی شناختی بر نوسانات قامتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره تمرینات تعادلی و ترکیبی شناختی بر نوسانات قامتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد. در این پژوهش، 30 نفر از زنان 25 تا 45 ساله عضو انجمن ام . اس خراسان رضوی با نمره ناتوانی جسمانی (یک تا چهار) شرکت داشتند که به صورت تصادفی به سه گروه مساوی (دو گروه تجربی و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرینات تعادلی مرکز ثقل را انجام دادند و گروه تمرینات ترکیبی نیز علاوه بر تمرینات مرکز ثقل، یک تکلیف شناختی را حین انجام حرکات اجرا نمود . ارزیابی نوسانات قامتی بیماران به وسیله تست ایستادن روی صفحه نیرو، قبل و بعد از دوره تمرینات انجام شد و میانگین نوسانات مرکز فشار اندازه گیری گردید. همچنین، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون لون و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که تفاوت معناداری بین میانگین نوسانات گروه ها در دو سطح قدامی خلفی و میانی جانبی وجود دارد. آزمون توکی نیز بیانگر آن است که بین میانگین نوسانات گروه های تجربی با گروه کنترل در هر دو سطح قدامی خلفی و میانی جانبی تفاوت معناداری وجود دارد (P<0.05). به طور کلی، نتایج پژوهش نشان می دهد که تمرینات تعادلی مرکز ثقل و ترکیبی شناختی، موجب کاهش نوسانات قامتی زنان مبتلا به ام. اس می شود.