فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تاثیر تمرینات حرکت درمانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون. 24 بیمار مرد مبتلا به پارکینسون به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به شکل تصادفی، به دو گروه 12 نفری آزمایش و گواه (میانگین سنی و انحراف استاندارد به ترتیب 8/8 ± 00/62 و 5/5 ± 08/63) تقسیم شدند. به منظور ارزیابی کیفیت زندگی آزمودنی ها، از پرسش نامه PDQL استفاده شد. طی 10 هفته تمرینات کششی و مقاومتی، گروه گواه تحت درمان های دارویی معمول بودند؛ اما گروه آزمایش علاوه بر درمان های دارویی، هر هفته در چهار جلسه یک ساعته تمرینات حرکت درمانی شرکت کردند. یافته های چهار خرده مقیاس و شاخص کلی کیفیت زندگی بین دو گروه در پیش آزمون اختلاف معناداری را نشان نداد. پس از مداخله، شاخص کلی کیفیت زندگی و خرده مقیاس های علایم پارکینسونی، علایم سیستمیک، و عملکرد اجتماعی فقط در گروه آزمایش افزایش معنادار داشتند. در خرده مقیاس عملکرد هیجانی فقط در گروه گواه کاهش معنادار مشاهده شد. یافته های این پژوهش نشان داد تمرینات حرکت درمانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون تاثیر مثبت دارد.
تاثیر ماساژ بر خستگی عضلات باز کننده زانو متعاقب انقباض های ایزو کینتیک زیر بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر ماساژ بر خستگی عضلات بازکننده زانو متعاقب انقباض های ایزوکینتیک زیربیشینه بود. این تحقیق به روش اندازه گیری مکرر، طرح متقاطع، انجام شد. ابتدا و بر اساس معیارهای حذف و انتخاب، تعداد 10 ورزشکار مرد دانشگاهی به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی طی 2 جلسه به آزمایشگاه مراجعه می نمود. در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، اوج گشتاور(PT ) کانسنتریک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعتs-1 º60 اندازه گیری می شد. سپس پروتکل خستگی، انقباض های ایزوکینتیک زیربیشنه (PT 60%) تا رسیدن به معیار خستگی(PT 50%)، اجرا می گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، اوج گشتاور عضلات چهارسر محاسبه گردیده و خستگی ادراک شده مورد ارزیابی قرار می گرفت، سپس آزمودنی به مدت 15 دقیقه ماساژ(ترکیبی از تکنیک های ماساژ کلاسیک) دریافت و یا استراحت می نمود. بعد از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) مجددا ارزیابی خستگی ادراک شده و اوج گشتاور عضلات چهارسر انجام می گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه گیری مکرر و آزمون t وابسته در سطح آلفا 05/0 استفاده گردید. بررسی یافته های تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت تفاوت معنی داری در بهبود خستگی و افزایش عملکرد وجود ندارد. با این حال تفاوت معنی داری بین اثر ماساژ و استراحت بر میزان خستگی ادراک شده مشاهده گردید. یافته های این تحقیق از این عقیده که ماساژ تاثیری بر بهبود خستگی و بازیافت عملکرد عضلانی ندارد، حمایت می کند. با این حال در این پژوهش ماساژ بر خستگی ادراک شده اثر مثبتی داشت و باعث بهبود آن گردید.
اثر خستگی عضلات پروگزیمال و دیستال اندام تحتانی و خستگی ناشی از فعالیت تا حد واماندگی بر تعادل پویا
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق بررسی مقایسه ای اثر خستگی عضلات پروگزیمال و دیستال اندام تحتانی و خستگی ناشی از فعالیت تا حد واماندگی بر تعادل پویا بوده است. به این منظور 15 دانشجو با میانگین و انحراف استاندارد سنی 57/1±23 سال قد 2/5±6/172 سانتی متر و وزن 8/4±5/74 کیلوگرم بدون سابقه آسیب در اندام تحتانی در این تحقیق شرکت کردند. برای برآورد تعادل پویای آزمودنی ها پس از گرم کردن مختصر(10-5 دقیقه کشش و دوی نرم) از تست تعادل ستاره(SEBT) در هشت جهت و برای اعمال برنامه خستگی در عضلات عمل کننده در ناحیه مچ پا و زانو از دستگاه بیودکس استفاده شد. برای این منظور ابتدا حداکثر گشتاور عضلات پلانتارفلکسور و دورسی فلکسور مچ پا و عضلات فلکسور و اکستنسور زانو ثبت شد. سپس از هر آزمودنی خواسته شد که حرکات پلانتارفلکشن و دورسی فلکشن مچ پا(برای اعمال برنامه در ناحیه مچ پا) و حرکات فلکشن و اکستنشن زانو(برای اعمال برنامه در ناحیه زانو) را روی دستگاه بیودکس در نوبت های نامحدود با 5 تکرار انجام دهد. فرض بر این بود که اگر گشتاور تولیدی آزمودنی طی سه حرکت متوالی زیر 50 درصد حداکثر گشتاور ثبت شده طی اولین حرکت باشد خستگی اتفاق افتاده است. همچنین برای اجرای برنامه خستگی تا حد واماندگی از آزمون بروس استفاده شد. بین اعمال برنامه های مختلف خستگی 72 ساعت استراحت زمان لازم برای از بین رفتن اثرات برنامه خستگی قبلی در نظر گرفته شد. پس از اعمال هر یک از برنامه های خستگی پس آزمون SEBT به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش های آمار توصیفی آزمون t همبسته و t مستقل در سطح معنی داری p≤0.05 استفاده شد. با توجه به نتایج بهدست آمده مشاهده گردید که اختلاف اثر خستگی عضلات پروگزیمال (فلکسورها و اکستنسورهای زانو) و خستگی ناشی از فعالیت تا حد واماندگی (آزمون بروس) با اعمال پروتکل خستگی در ناحیه دیستال (پلانتارفلکسورها و دورسی فلکسورهای مچ پا) در سه جهت (قدامی قدامی داخلی و قدامی جانبی) معنیدار بوده و خستگی ناشی از فعالیت تا حد واماندگی و خستگی عضلات عملکننده در ناحیه زانو باعث کاهش بیشتر فاصله دستیابی در این سه جهت شده است. همچنین مشاهده شد که ایجاد خستگی با پروتکل بروس در جهت های سخت آزمون SEBT (جانبی قدامی- جانبی و قدامی) نسبت به پروتکل های خستگی موضعی کاهش بیشتری را در فاصله دستیابی به دنبال داشته است. یافته های این تحقیق بیانگر تاثیر معنیدار خستگی عضلات پروگزیمال و دیستال و خستگی ناشی از فعالیت تا حد واماندگی بر تعادل پویا است.
بررسی رابطه بین سابقه پیچ خوردگی مچ پا و نقص های عملکردی ـ اجرایی در ورزشکاران
حوزه های تخصصی:
علی رغم اهمیت محدودیت های فانکشنال و نقص های عملکردی - اجرایی در ورزشکاران دارای سابقه پیچ خوردگی مچ پا مطالعات اندکی در این زمینه انجام شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سابقه پیچ خوردگی مچ پا و نقص های عملکردی - اجرایی در ورزشکاران انجام شد. آزمودنی های تحقیق شامل40 ورزشکار بودند که از بین بازیکنان تیم های استانی رشته های فوتبال هندبال بسکتبال و والیبال استان لرستان انتخاب شدند و به دو گروه آسیب دیده (26 ورزشکار دارای سابقه پیچ خوردگی مچ پا) و گروه سالم (14ورزشکار بدون سابقه پیچ خوردگی مچ پا) تقسیم شدند. در پژوهش حاضر با توجه به این که سابقه پیچ خوردگی مچ پا (که ورزشکاران پی در پی به آن دچار می شوند) باعث نقص و ناتوانی مچ پا می شود از شاخص ورزشی ناتوانی مچ و پا (FADI sport) و آزمون های عملکردی - اجرایی جهش به شکل هشت لاتین و جهش جانبی برای شناسایی نقص های عملکردی- اجرایی استفاده شد. همچنین از روش آلفای کرونباخ برای بررسی اعتبار پرسش نامهFADI sport استفاده شد (793/0 = α). در این تحقیق ابتدا آزمودنی ها پرسش نامه FADI sport را به منظور تعیین میزان ناتوانی مچ پا تکمیل کردند. سپس آنها در آزمون جهش به شکل هشت لاتین که شامل لی لی کردن در مسیری به طول 5 متر و به شکل هشت لاتین و جهش جانبی که شامل 10 جهش جانبی رفت و برگشت به طول 30 سانتیمتر بود شرکت کردند. رکورد آنها با کرنومتر و با دقت 01/0 ثانیه ثبت شد. از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه و از آزمون «تی» دو گروه مستقل برای تعیین تفاوت بین متغیرهای تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد بین سابقه آسیب پیچ خوردگی مچ پا و نقص های عملکردی- اجرایی در ورزشکاران ارتباط معنی داری وجود دارد(05/ >0P). ورزشکاران دارای سابقه پیچ خوردگی مچ پا نسبت به ورزشکاران سالم دارای نقص های عملکردی- اجرایی بودند و این باعث پیچ خوردگی مجدد مچ پا و افت عملکرد در اجرای حرکات ورزشی را موجب می شود. به نظر می رسد با توجه به اهمیت نقص های عملکردی- اجرایی و تاثیر مخرب آن بر سطح اجرا می توان از شاخص ورزشی ناتوانی مچ و پا (FADI sport) به منظور شناسایی این گونه نقص ها در ورزشکاران استفاده کرد.
اثر تمرین کششی ایستا بر انعطاف پذیری عضلات همستیرینگ و تاثیر آن بر قوس کمر در فوتبالیست ها
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرین کششی ایستا بر انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و تاثیر آن بر انحنای ناحیه کمر در ورزشکاران فوتبالیست مبتلا به کوتاهی عضلات همسترینگ بود. آزمودنی های این تحقیق را تعداد 25 نفر از ورزشکاران فوتبالیست حاضر در لیگ برتر کشور با دامنه سنی 21 تا 29 سال و میانگین سن 21/2±4/25 تشکیل دادند. افرادی وارد مطالعه شدند که گروه عضلات همسترینگ آنها کوتاه بود، سابقه آسیب و جراحی در اندام تحتانی و ستون فقرات کمری، و نیز ناهنجاریهای عضلانی - اسکلتی در اندام تحتانی و ستون فقرات نداشتند و رضایت خود را جهت شرکت در تحقیق اعلام کردند. برنامه تمرین کششی ایستا به مدت شش هفته، شش روز در هفته و هر روز دو دقیقه برای هر آزمودنی انجام شد. دامنه حرکتی اکستنشن فعال و غیرفعال زانو و فلکشن غیرفعال ران (درجه) با گونیامتر، میزان تحرک ستون فقرات کمری (سانتی متر) در ریتم لگنی- کمری با آزمون تغییر یافته شوبر، و زاویه قوس کمر (درجه) با خط کش منعطف قبل از شروع کشش و در فواصل یک هفته ای تا پایان مطالعه اندازه گیری شدند. داده های حاصل از این تحقیق به وسیله نرم افزارSPSS11 تجزیه و تحلیل شد. طبیعی بودن توزیع با آزمون کولموگروف اسمیرنوو بررسی شد و با توجه به ماهیت پژوهش حاضر، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
دامنه حرکتی اکستنشن فعال زانو از 6/4±4/153 درجه به 4/3±4/169 درجه و میانگین دامنه حرکتی اکستنشن غیرفعال زانو از 5/6±6/157 درجه به 3/4±1/173، میانگین دامنه حرکتی فلکشن غیرفعال ران از 2/2±3/67 درجه به 2/4 ±1/83 درجه افزایش یافت (0001/0P< ).
زاویه لوردوزیس کمر در آزمودنی ها از 3/2±7/22 درجه به 1/4 ±3/28 درجه افزایش داشت، در حالی که نتایج حاصل از تست تغییر یافته شوبر، نشان دهنده کاهش مقادیر میانگین این شاخص از 55/0±3/22سانتی متر به 25/0 ±9/19 سانتی متر بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است که تمرینات کششی استاتیک، سبب افزایش انعطاف پذیری گروه عضلات همسترینگ شده و میزان لودوز کمر بعد از انجام این تمرینات افزایش یافته است. همچنین میزان دامنه حرکتی اکستنشن فعال و غیرفعال زانو، فلکشن غیرفعال ران و میانگین آزمون تغییر یافته شوبر، در ورزشکاران فوتبالیست مبتلا به کوتاهی عضلات همسترینگ در نتیجه انجام تمرینات کششی استاتیک، دارای افزایش بوده است.
بررسی ارتباط بین قدرت و انعطاف عضلات تنه با میزان قوس کایفوز پشتی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقصان در قدرت و انعطاف عضلات اگر در سطح مهره های ستون مهره ها به خصوص قسمت پشتی به وجود آید، می تواند هم راستایی آن را به هم زده و از حالت طبیعی خارج کند. هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین قدرت و انعطاف عضلات تنه با میزان قوس کایفوز پشتی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی بود. آزمودنی های این تحقیق را 67 دانش آموز در دسترس با میانگین و انحراف استاندارد سن (سال) 83/0±15/13، وزن (کیلوگرم) 06/12±57/52 و قد (سانتی متر) 59/8±40/157 تشکیل دادند. به منظور ارزیابی راستای ستون مهره ها، از دستگاه اسپاینال ماوس استفاده شد. قدرت عضلات بازکننده ستون مهره ها و قدرت عضلات نزدیک کننده کتف با استفاده از دستگاه دینامومتر اندازه گیری شد. اندازه گیری انعطاف پذیری تا کننده های کمربند شانه ای توسط آزمون بلند کردن دست ها از زمین در حالت درازکش و انعطاف عضلات سینه ای شکمی توسط آزمون باز کردن تنه در حالت درازکش انجام گرفت. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، ارتباط معنی داری بین کایفوز پشتی با تمام متغیرهای پیش بین(قدرت عضلات بازکننده پشت(55/0-=r )، قدرت عضلات نزدیک کننده کتف(46/0-=r )، انعطاف عضلات تاکننده کمربند شانه ای(50/0-=r ) و انعطاف عضلات سینه ای شکمی(46/0-=r ) در سطح 05/0 نشان داد. نتایج رگرسیون چند متغیره سه الگوی پیش بین را معرفی کرد که در سومین و مهم ترین الگوی پیش بین، متغیرهای قدرت عضلات بازکننده پشتی(38/0-=β) و انعطاف عضلات سینه ای شکمی(26/0-=β )، انعطاف عضلات تاکننده کمربند شان ای(25/0-=β ) به عنوان مهم ترین پیشگوها برای میزان تغییرات کایفوز پشتی معرفی شدند(39/17= 63و3 F و 009/0> P و 45/0= R2 ). با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد با کاهش قدرت عضلات بازکننده تنه و نزدیک کننده کتف، کاهش انعطاف عضلات سینه ای شکمی و نیز تاکننده کمربند شانه ای، میزان قوس کایفوز پشتی افزایش می یابد.
طراحی و نمونه سازی دستگاه اندازه گیری پرش عمودی و توان بی هوازی
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که کاربرد دستگاه و اجرای آزمون مارگاریا کالامن مشکلات خاصی دارد. اندازه گیری توان بی هوازی ورزشکاران با این وسیله آسان نیست پژوهشگران و مربیان به یک وسیله معتبر با کاربری آسان ارزان و قابل دسترس در میدان های ورزشی مختلف نیازمندند. هدف از اجرای تحقیق طراحی نمونه سازی و بررسی میزان پایایی و روایی دستگاه اندازه گیری پرش عمودی وتوان بی هوازی بود. روش تحقیق از انواع تحقیقات توصیفی و همبستگی برای تعیین پایایی و روایی آزمون ها و وسایل اندازه گیری بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را دانشجویان پسر دانشگاه تهران تشکیل دادند و نمونه های تحقیق در دو گروه 48 نفری با میانگین سن 08/22 سال وزن 56/61 کیلوگرم و قد 174 سانتی متر و گروه 68 نفری با میانگین سن 58/24 سال وزن 01/72 کیلوگرم وقد 175 سانتیمتر برآورد و انتخاب شدند(17 1). ابزار اندازه گیری اصلی دراین پژوهش دستگاه اندازه گیری پرش عمودی محقق ساخته تجهیزات وپروتکل آزمون های مارگاریا- کالامن پرش سارجنت بود ضمن این که از دستگاه اندازه گیری پرش عمودی ساخت کشور چین نیز استفاده شده است. از آمار توصیفی برای طبقه بندی تنظیم داده ها تعیین شاخص های پراکندگی برای استخراج نتایج و سپس از ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد(2).
یافته های تحقیق نشان داد میان اندازه گیری توان بی هوازی با دستگاه « ارگوجامپ» و«مارگاریا کالامن» همبستگی معنی داری وجود دارد 75/0=r: در بخش دیگری ضمن تعیین پایایی دستگاه ارگوجامپ با روش آزمون- آزمون مجدد با اندازه گیری پرش عمودی آزمودنی ها با استفاده از دو آزمون دیگر و تحلیل نتایج رابطه معنی داری میان پرش عمودی سارجنت و پرش عمودی ارگوجامپ مشاهده شد 78/0 = rدر اندازه گیری توان بی هوازی با استفاده از دستگاه مارگاریا کالامن و دستگاه پرش عمودی چینی تفاوت معنی داری مشاهده نشد
22/0= rهمچنین در تعیین همبستگی و رابطه بین پرش عمودی ارگوجامپ و پرش عمودی دستگاه چینی رابطه معنی داری مشاهده نگردید074/=0r یافته های تحقیق نشان داد از این وسیله می توان به عنوان ابزاری معتبر با کاربرد آسان و ایمن در اندازه گیری توان بی هوازی آزمودنی ها به جای آزمون مارگاریا کالامن استفاده کرد. همچنین در اندازه گیری میزان پرش عمودی ورزشکاران نیز این دستگاه و آزمون اعتبار زیادی دارد و به جای آزمون های متداول اندازه گیری پرش عمودی مانند سارجنت و وسایل دیگر می توان از آن استفاده کرد.
شیوع و مکانیزمهای آسیب در زنان ورزشکار بسکتبال
حوزه های تخصصی:
بسکتبال یکی از پر آسیب ترین رشتههای پر برخورد ورزشی است. هدف از این تحقیق بررسی شیوع و مکانیزمهای آسیب در زنان بسکتبالیست کشور بود. هفتاد و سه بازیکن از 5 تیم شرکت کننده در لیگ برتر 86 -85 بسکتبال زنان کشور در این تحقیق شرکت کردند. اطلاعات مربوط به آسیب با استفاده از فرم گزارش آسیب و به کمک کادر پزشکی تیم جمع آوری و از آزمون خی دو برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید. ببیشتر آسیبها در اندام تحتانی (1/63 درصد) و سرو گردن (1/21درصد) رخ داد. پر آسیب ترین قسمت بدن مچ پا (2/54 درصد) و زانو (2/29 درصد) شناخته شد. متداولترین نوع آسیب اسپرین (8/36 درصد) استرین (3/ 26 درصد) و شکستگی (21 درصد) بود. آسیبهای زمان مسابقه از زمان تمرین بیشتر بود (05/0 >P 25/8 =2χ). بین میزان آسیبهای برخوردی و غیر برخوردی در زمان مسابقه و تمرین تفاوتی مشاهده نشد (05/0
P 11/16 =2χ). بازیکنان سانتر(1/42 درصد) بیشتر از گاردها (6/31 درصد) و فورواردها (3/26 درصد) دچار آسیب دیدگی شدند (05/0
P 65/9 =2χ). با توجه به یافتههای این تحقیق میتوان نتیجه گیری کرد که بازیکنان بسکتبال به ویژه سانترها بیشتر در معرض آسیب های ناحیه مچ پا زانو و سر و گردن مخصوصاً در زمان مسابقه و حین اجرای حرکات فرود از پرش و گول و تغییر مسیر هستند.
میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین کارکنان اداری زن غیر ورزشکار و ارتباط آن با ثمره ارزیابی پاسچر به روش RULA
حوزه های تخصصی:
اختلالات اسکلتی – عضلانی مرتبط با کار از جمله بزرگ ترین مشکلات بهداشت شغلی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. این اختلالات در اثر تخریب و آسیب تجمعی بافت های دستگاه اسکلتی – عضلانی طی ماه ها و سال ها ضمن مواجهه با عوامل استرس زای بیومکانیکی و روانی – اجتماعی در محیط کار رخ می دهند. از آنجایی که یکی از مهم ترین عوامل بروز این اختلالات، پوسچر نامطلوب بدن هنگام انجام کار میتواند باشد، لذا تحقیق حاضر با هدف تعیین میزان شیوع اختلالات اسکلتی – عضلانی کارکنان اداری زن در12 ماه گذشته با استفاده از پرسشنامه نوردیک و نیز ارزیابی پوسچر حین کار آنان به روش RULA صورت گرفته است. بیشترین میزان شیوع اختلالات اسکلتی – عضلانی در جامعه مورد مطالعه به ترتیب در کمر (9/78درصد)، گردن (8/77درصد)، شانه (3/73درصد)، پشت (3/63درصد) مشاهده شد. همچنین بیشترین درصد کسب نمره RULA به ترتیب در 8/37 درصد از نمو نه ها عدد متوسط 5 و6، و در 3/33درصد از نمونه ها عدد بالای 7 گزارش شد. با استفاده از روش آماری اسپیرمن نشان داده شد که بین نمره RULA و اختلالات اسکلتی- عضلانی افراد مورد مطالعه، رابطه معنیدار مثبت وجود دارد (55/0=2R، 001/0=P، 739/0=r). از مطالعه این تحقیق می توان دریافت که نمونه های این پژوهش از نظر پوسچر حین کار و اختلالات اسکلتی – عضلانی در وضعیت خطرناکی قرار دارند که ایجاد تغییراتی در محل کار آنان با توجه به اصول ارگونومیکی ضروری است، و همچنین جهت جلوگیری از بروز این اختلالات، انجام تمرینات ورزشی توصیه می شود.
بررسی سطح سلامت جسمانی دانشجویان ورزشکار شرکت کننده در المپیاد ورزشی کرمان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سطح سلامت جسمانی دانشجویان ورزشکار شرکت کننده در المپیاد ورزشی کرمان از دیدگاه طب ورزشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانشجویان(1460 نفر) پسر شرکت کننده در المپیاد ورزشی سال 85 کرمان تشکیل می دهند. نمونه آماری این تحقیق350 ورزشکار هستند که به صورت تصادفی یا با مراجعه به درمانگاه های مستقر در المپیاد انتخاب شده اند. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای کمی از ضریب همبستگی پیرسون و دربخش کیفی از ضریب کندال و اسپیرمن استفاده شده است. نتایج شاخص توده بدنی آزمودنی ها نشان داده است که 6/74٪ جامعه مورد تحقیق از وضعیت بدنی طبیعی برخوردار بوده 9/8٪ دارای مشکل اضافه وزن 1/1% چاق و 4/15٪ با کمبود وزن و لاغری مواجه بوده اند. از نظر شاخص محیط دور کمر به باسن نتایج نشان داد 7/95% آزمودنی ها از وضعیت مطلوب برخوردار بوده و تنها 3/4% جامعه مورد تحقیق در معرض خطر «متوسط روبه بالای» گسترش نارسایی های قلبی قرار داشته اند. فشار خون 2/82 % جامعه مورد تحقیق در وضعیت طبیعی بود 7/15% مشکل پیش پر فشارخونی داشته و2% نیز با پر فشارخونی مواجه بوده اند. بر اساس نوع اندام بیشترین آسیب های بدن در اندام تحتانی(26% ) و کمترین آن در سر و صورت( 2%) مشاهده شد. در تقسیم بندی بافتی آسیب های استخوانی با 3/18% بیشترین و آسیب های عضلانی با 3/6%کمترین میزان شیوع را داشته اند. در جامعه مورد تحقیق بیماری سردرد (میگرن)بیشترین شیوع را به میزان 7/5 درصد و بیماری دیابت با 9/0درصد کمترین میزان شیوع را داشته است.
با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد اکثر ورزشکاران از ترکیب بدنی و وضعیت فیزیولوژیکی- بالینی مناسب و قابل قبولی برخوردار بوده اند که می تواند نتیجه تاثیر مثبت ورزش در تعدیل شاخص های مورد نظر در تحقیق باشد.
بررسی تغییرات الکترومیوگرافیکی عضلات تنه دانش آموزان هنگام حمل کیف های رایج مدرسه ای
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات الکترومایوگرافی عضلات مستقیم شکمی (RA) و راست کننده ستون فقرات (ES) هنگام حمل کوله پشتی، کیف شانه ای و کیف دستی (هر یک با وزن نسبی 10% وزن بدن) در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود. به این منظور 20 دانش آموز با میانگین سن 5/9 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. فعالیت EMG این عضلات به طور دوطرفه پس از 15 دقیقه حمل کیف با سرعت 1/1 متر بر ثانیه بر روی تریدمیل، در طول یک دقیقه ایستادن مستقیم با استفاده از دستگاه EMG ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ANOVA با اندازه گیری مکرر و آزمون ویلکاکسون رانک نشان داد که حمل کیف شانه ای به فعالیت ناهمسان بخش های چپ و راست در هر دو عضله RA و ES می انجامد. حمل کیف دستی به افزایش این ناهمسانی منجر شد، به طوری که سطح فعالیت EMG هر دو عضله در طرف مخالف کیف به طور معنی داری افزایش و در طرف دیگر به طور معنی داری کاهش یافت. در حال حمل کوله پشتی، فعالیت EMG عضله ES به طور اندک معنی دار و همسان کاهش و فعالیت EMG عضله RS کمی معنی دار و همسان افزایش یافت. براساس نتایج پژوهش حاضر، کوله پشتی به عنوان بهترین نوع کیف مدرسه ای توصیه می شود. زیرا حمل آن، ناهمسانی فعالیت عضلانی و نیز فشار ناشی از حمل کیف های مدرسه ای را به حداقل می رساند.
میزان شیوع نوع محل و مکانیزم آسیب های ورزشکاران شرکت کننده در رقابت های قوی ترین مردان ایران
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع نوع محل و مکانیزم آسیب های ورزشکاران شرکت کننده در رقابت های قوی ترین مردان ایران بود. آسیب های ورزشی با استفاده از فرم ثبت آسیب ها از طریق مشاهده و مصاحبه با افراد آسیب دیده و کمک پزشک تیم جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق حاضر 104 نفر ورزشکار شرکت کننده در مسابقات کشوری سال 1386 بودند که از تعداد افراد آسیب دیده 41 نفر به عنوان نمونه (میانگین و انحراف استاندارد سن افراد آسیب دیده 62/3 3/26 سال قد 33/5 3/181 سانتیمتر و وزن 34/3 1/101 کیلوگرم) انتخاب شدند. از مجموع 223 آسیب ثبت شده در 14 ناحیه بدن کشیدگی عضلانی (5/25 درصد) متداول ترین نوع آسیب بود (P<0/05). شایع ترین محل آسیب کمر (1/16 درصد) شناخته شد (P<0/05). بیشترین مکانیزم بروز آسیب فشار بار وزنه ها (4/18 درصد) بود (5/84 =2 و P< 0/05). اسکات تعادلی بیشترین میزان بروز آسیب (2/24 درصد) را در بخش تجهیزات ورزشی به خود اختصاص داد (560/2 P< 0/0 =2). میزان شیوع آسیب در مرحله نهایی (9/4 آسیب در هر ورزشکار) بیشتر از مراحل مقدماتی و نیمه نهایی بود.کشیدگی عضلانی شایع ترین نوع آسیب؛ کمر مستعدترین محل آسیب؛ فشار بار علت اصلی آسیب؛ اسکات تعادلی خطرناک ترین وسیله و مرحله نهایی آسیب زاترین مرحله بود؛ بنابراین مربیان ورزشکاران و دست اندرکاران پزشکی باید در برنامه ریزی تمرینی و پیشگیری از آسیب به این نکات توجه کنند.
رابطه برخی از پارامترهای ایزوکینتیک در مفاصل مچ پا و زانو با حداکثر ارتفاع پرش عمودی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین برخی مفاصل و پارامترهای ایزوکینتیک اندام تحتانی با حداکثر ارتفاع پرش عمودی به صورت جفت پا و تک پا بوده است در این تحقیق تعداد 28 نفر از دانشجویان مرد ورزشکار به طور داوطلبانه شرکت کردند. پارامترهای ایزوکینتیک اندام تحتانی اوج گشتاور زمان رسیدن به اوج گشتاور زاویه دستیابی به اوج گشتاور زمان شتاب گیری توان متوسط و میزان توسعه اوج گشتاور در مفاصل زانو و مچ پای برتر آزمودنی ها توسط دستگاه ایزوکینتیک در سرعتهای زاویهای 60 و180 درجه بر ثانیه و حداکثر پرش عمودی آزمودنی ها به صورت جفت پا و تک پا با استفاده از دستگاه سارجنت اندازه گیری شد. به منظور تحلیل دادهها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 ≥ α استفاده شد. رابطه معنی داری بین اکثر پارامترهای مفاصل زانو و مچ پا در سرعتهای زاویه ای 60 و 180 درجه بر ثانیه به غیر از زاویه دستیابی به اوج گشتاور با ارتفاع پرش عمودی جفت پا و تک پا در سطح 05/0 ≥ α مشاهده شد. برای پرش عمودی جفت پا در سرعت زاویهای 60 درجه بر ثانیه میزان واریانس تبیین شده توسط مجموع پارامترهای مفصل زانو (65/0= R2و 0001/0= P) و برای مجموع پارامترهای مفصل مچ پا (51/0= R2 و 001/0= P) بهدست آمد. برای پرش عمودی تک پا در سرعت زاویهای 60 درجه بر ثانیه میزان واریانس تبیین شده توسط مجموع پارامترهای مفصل زانو (45/0= R2 و 015/0= P) و برای مجموع پارامترهای مفصل مچ پا (53/0= R2 و 036/0= P) بهدست آمد. نتایج این تحقیق اهمیت و نقش بیشتر مفصل زانو در اجرای پرش عمودی جفت پا و مفصل مچ پا را در اجرای پرش عمودی تک پا برجسته کرده است.
مقایسه موقعیت قرارگیری استخوان کتف و استقامت عضلات ریتراکتور در افراد کایفوتیک و طبیعی
حوزه های تخصصی:
ستون فقرات سینه ای اغلب منشا دردهای پاسچرال به ویژه در بزرگسالان است و از آنجا که عضلات واقع در قسمت خلفی ستون فقرات، نقش مهمی در ساختار و تولید حرکات آن دارند، ازاین رو به نظر می رسد هر گونه تغییر در میزان قوس های ستون فقرات موجب تغییر در طول و استقامت عضلات خلفی آن شود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، مقایسه موقعیت قرارگیری استخوان کتف و استقامت عضلات نزدیک کننده آن در دختران دارای کایفوتیک و طبیعی بود. روش تحقیق حاضر، توصیفی و از نوع تحقیقات مقایسه ای است. شیوه گزینش آزمودنی های تحقیق حاضر به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. به این منظور 60 دختر 20 تا 24 ساله ای که هیچ گونه سابقه فعالیت ورزشی و آسیب دیدگی در نواحی ستون فقرات و کمربند شانه نداشتند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس بر اساس نرم درجه کایفوز سینه ای ایران در دو گروه دارای کایفوتیک و طبیعی قرار گرفتند و میزان پروتراکشن استخوان کتف و استقامت عضلات نزدیک کننده در دو گروه اندازه گیری شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ورژن 16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در گروه دارای کایفوتیک، میزان پروتراکشن استخوان کتف بیشتر از گروه دارای کایفوز طبیعی است و افراد این گروه از استقامت عضلانی کمتری در عضلات نزدیک کننده کتف، نسبت به گروه دارای کایفوز طبیعی برخوردار بودند. بنابراین می توان گفت که در افراد دارای کایفوتیک، استخوان های کتف از ستون فقرات دور می شوند و استقامت عضلات ریتراکتور کاهش می یابد. ازاین رو توصیه می شود در برنامه های حرکات اصلاحی، حرکاتی به منظور نزدیک کردن کتف ها به ستون فقرات و نیز تقویت عضلات ریتراکتور برای اصلاح ناهنجاری کایفوتیک صورت گیرد.
مقایسه تاثیر فیزیولوژیکی حمل سه مدل مختلف ارگونومیکی از کیف های مدرسه ای در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه تاثیر حمل سه مدل مختلف ارگونومیکی از کیف های مدرسه ای شامل کوله پشتی، شانه ای، و دستی بر ضربان قلب (HR)، فشار خون سیستولی (SBP) و دیاستولی (DBP)، انرژی مصرفی (EE) و تهویه دقیقه ای (VE) در دانش آموزان پسر 12-13 ساله. 15 دانش آموز کیف هایی معادل 10% وزن بدن خود را به مدت 15 دقیقه و با سرعت 1/1 متر بر ثانیه روی تریدمیل حمل کردند. اندازه گیری HR، EE، و VE با دستگاه گازآنالایزر و اندازه گیری SBP و DBP با فشارسنج دیجیتالی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ANOVA با اندازه گیری های مکرر، آزمون t هم بسته و آزمون تعقیبی LSD نشان داد که هنگام حمل کیف دستی، SBP، EE و VE به طور معناداری بیشتر از حمل کوله پشتی بود (000/0=p). همچنین، SBP هنگام حمل کیف شانه ای، نیز به طور معناداری بیشتر از کوله پشتی بود (02/0>p). بین حمل کوله پشتی و وضعیت بدون کیف، تفاوت معناداری مشاهده نشد. لذا توصیه می شود برای حمل وسایل آموزشی مدرسه از کوله پشتی استفاده شود.
بررسی رابطه بین قدرت عضلات باز کننده پشت و انعطاف پذیری ستون مهره ها با میزان کایفوز و لوردوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق عبارت است از بررسی رابطه بین قدرت عضلات بازکننده پشت و انعطاف پذیری ستون مهره ها با میزان کایفوز و لوردوز در افراد سالم. در این تحقیق 100 دانشجوی پسر غیرورزشکار دانشگاه تهران با میانگین سن 41/1±27/23 سال، قد 64/6±42/177 سانتی متر، و وزن 63/10±17/65 کیلوگرم شرکت داشتند که علایم بیماری یا سابقه جراحی در ستون مهره ها و عضلات آن ناحیه را نداشتند. قدرت عضلات اکستنسور پشت، میزان انعطاف پذیری ستون مهره ها، و میزان کایفوز و لوردوز به ترتیب با دینامومتر دیجیتال و اسپاینال ماوس اندازه گیری شد. با توجه به اینکه روش تحقیق از نوع همبستگی است، با استفاده از روش های آماری پیرسون و رگرسیون چندگانه روابط بین متغیرها بررسی شد. نتایج نشان داد بین قدرت اکستنسورهای پشت با میزان کایفوز (72/0- r =) و میزان لوردوز (28/0r =) رابطه معناداری وجود دارد (05/0p<) ولی بین انعطاف پذیری ناحیه پشتی با میزان کایفوز (04/0-r=) و انعطاف پذیری ناحیه کمری با میزان لوردوز (06/0r=) رابطه معناداری مشاهده نشد (05/0p>). بر اساس نتایج رگرسیون، از بین عوامل قد، وزن، سن، BMI، قدرت عضلات بازکننده پشت، انعطاف پذیری ناحیه پشتی و کمری ستون مهره ها، تنها قدرت عضلات بازکننده پشت بهترین پیشگوکننده میزان کایفوز (05/0p<، 73/0-=β، 55/0=2R) و لوردوز (05/0p<، 30/0=β، 24/0=2R) بود. بر اساس یافته های تحقیق، افزایش قدرت عضلات اکستنسور پشت با کاهش میزان کایفوز و افزایش میزان لوردوز همراه خواهد بود و رابطه مستقیمی بین انعطاف پذیری ستون مهره ها و میزان کایفوز و لوردوز در این نمونه ها مشاهده نشد.