فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۲۲۱.

تأثیر سه برنامة تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آدیپونکتین دیابت نوع دو تمرین هوازی مقاومتی پروتئین متصل به رتینول چهار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۷۲ تعداد دانلود : ۸۳۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سه برنامة تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت. بدین منظور، 43 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در چهار گروه (سه گروه تمرین ترکیبی یک (سن0/3 ± 9/47، وزن1/1 ± 9/77 و شاخص تودة بدنی 5/3 ± 3/26)؛ دو (سن 3/6 ± 8/45، وزن 7/6 ± 8/80 و شاخص تودة بدنی 8/1 ± 9/26)؛ سه (سن 9/0 ± 5/47، وزن 7/11 ± 9/82 و شاخص تودة بدنی 9/2 ± 0/28) و گروه کنترل (سن 2/1 ± 9/46، وزن 3/4 ± 10/84 و شاخص تودة بدنی4/2 ± 2/28) تقسیم شدند و گروه های تمرینی، تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی را به مدت 12 هفته و با شدت های مشخص (گروه یک: مقاومتی60-50 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی80-70 درصد ضربان قلب بیشینه؛ گروه دو: مقاومتی70-60 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی70-60 درصد ضربان قلب بیشینه؛ گروه سه: مقاومتی80-70 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی60-50 درصد ضربان قلب بیشینه) اجرا نمودند. جهت انجام پژوهش، فرایند خونگیری به منظور تعیین سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی، قبل و پس از 12 هفته انجام گرفت و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که سطوح پروتئین متصل به رتینول چهار در گروه دو و سه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است ( P<0.05 ). مقادیر تری گلیسرید نیز در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری کاهش را نشان می دهد ( P<0.05 ). شایان ذکر است که برمبنای نتایج، تفاوت معناداری در وزن، شاخص تودة بدنی، درصد چربی، سطوح آدیپونکتین، کلسترول تام، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا و لیپوپروتئین کلسترول با چگالی پایین بین گروه ها مشاهده نمی شود و 12 هفته تمرین ترکیبی با شدت های مختلف، تأثیری بر شاخص های آنتروپومتریک و آدیپونکتین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو نداشته است. با این حال، می توان گفت که دو برنامة تمرین ترکیبی گروه دو و سه به واسطه کاهش سطوح پروتئین متصل به رتینول چهار و تری گلیسرید می تواند در بهبود اختلالات متابولیکی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد.
۲۲۲.

اثر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان اشتها، کالری دریافتی و رفتار تغذیه ای زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضافه وزن تمرین استقامتی اشتها انرژی دریافتی رفتار تغذیه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۱۳۹ تعداد دانلود : ۷۵۴
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان اشتها، کالری دریافتی و رفتار تغذیه ای زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. بدین منظور، 30 دانشجوی دارای اضافه وزن به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (با میانگین سنی 67/3 ± 73/22 سال، قد 65/6 ± 5/165 سانتی متر، وزن 03/10 ± 48/74 کیلوگرم و نمایه توده بدن 47/2 ± 50/27) و کنترل (با میانگین سنی 51/2 ± 91/22 سال، قد 55/3 ± 73/163 سانتی متر، وزن 15/8 ± 83/74 کیلوگرم و نمایه توده بدن 75/2 ± 20/28) تقسیم گردیدند. ابتدا، آزمودنی ها پرسش نامه رفتار تغذیه ای، بسامد غذایی و میزان اشتها را تکمیل نمودند و ویژگی های آنتروپومتریک آن ها اندازه گیری گردید. قابل ذکر است که گروه تمرین به مدت هشت هفته در برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط شرکت کرد و گروه کنترل در این مدت زندگی روزمره خود را ادامه داد . 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنی ها مجدداً پرسش نامه های مذکور را تکمیل نمودند و ویژگی های آنتروپومتریک آن ها اندازه گیری گشت. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل نشان می دهد که تمرین سبب کاهش معنا دار ( 0.01 > P ) انرژی دریافتی در گروه تمرین، همراه با کاهش معنا دار مصرف چربی ( 0.01 > P ) و کربوهیدرات ( 0.05 > P ) شده است؛ درحالی که تغییرات انرژی دریافتی بین دو گروه تفاوت معنا داری را نشان نمی دهد ( 0.05 < P ). علاوه براین، هیچ گونه تغییری در میزان اشتها در گروه ها مشاهده نمی شود ( 0.05 < P ). یافته ها بیانگر این است که هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط منجر به کاهش انرژی دریافتی و میزان کربوهیدرات و چربی مصرفی در گروه تمرین می شود، اما این تغییرات به اندازه ای نیست که تفاوتی با گروه کنترل داشته باشد؛ از این رو، به نظر می رسد که ارائه برنامه غذایی یا آموزش تغذیه ای همراه با برنامه ورزشی می تواند نتایج مؤثرتری را در پی داشته باشد.
۲۲۳.

تأثیر تمرین هوازی شدید بر شاخص های میگرنی و بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میگرن زنان سردرد تمرین هوازی شدید

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۰۱۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی با شدت بالا بر شاخص های میگرنی و بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به میگرن با طرح دو گروه پیش آزمون و پس آزمون (گروه گواه (9 =n )) و گروه تمرین هوازی با شدت بالا (9 =n ) و با نمونه گیری تصادفی در میان بیماران زن میگرنی (میانگین سنی 5/2 ± 8/22 سال، میانگین شاخص توده بدنی (8/40 ± 2/20 و میانگین درصد چربی 01/6 ± 41/22 درصد) انجام گرفت. پروتکل تمرین استقامتی دویدن با شدت بالا (17-15 مقیاس درک فشار بورگ) شامل هشت هفته تمرین به صورت سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه بود. لازم به ذکر است که یک ماه قبل و بعد از پروتکل تمرین، شاخص های میگرنی (تکرار، مدت و شدت حملات) توسط پرسش نامه (ثبت سردردهای روزانه) بررسی گردید و 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرین نیز کیفیت زندگی و آمادگی هوازی ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز با استفاده از روش آماری آنالیز کوواریانس و آزمون تعقیبی ال.اس.دی انجام گرفت. با در نظر گرفتن مقادیر پیش آزمون، تفاوت معناداری در پس آزمون بین دو گروه مورد آزمایش مشاهده نمی شود (0.001 >P ) نتایج حاکی از آن است که تمرین هوازی با شدت بالا موجب کاهش معنادار شدت(0.05 >P )، تعداد (0.001 >P ) و مدت (0.05 >P ) حملات سردرد و بهبود کیفیت زندگی (0.001 >P ) و نیز افزایش آمادگی هوازی (0.001 >P ) شده است. به طورکلی، تمرین هوازی با شدت بالا با تأثیر مثبت بر شاخص های میگرنی، کیفیت زندگی و بهبود آمادگی هوازی (احتمالاً) می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی غیردارویی برای بیماران میگرنی در نظر گرفته شود.
۲۲۴.

تأثیر یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی با شدت بالا بر شاخص هایپوکسی و التهاب در بافت چربی موش های چاق نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوازی تداومی اینتروال فاکتور القاء کننده هایپوکسی1 فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۴ تعداد دانلود : ۳۴۱
هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی با شدت بالا بر سطوح HIF-1α و TNF-α در بافت چربی موش های چاق نر ویستار بود. آزمودنی ها شامل 30 سر موش 16 هفته ای چاق بود که به مدت هشت هفته از رژیم پر چرب استفاده کرده بودند. آزمون وامانده ساز پیش بین حداکثر اکسیژن مصرفی برای تعیین شدت فعالیت انجام شد. سپس حیوانات به گروه های کنترل، فعالیت تداومی و HIIE تقسیم شدند. فعالیت HIIE شامل پنج وهله دو دقیقه ای با شدت vVO 2max 100% که به وسیله چهار وهله دو دقیقه ای با شدت vVO 2max 30% از هم جدا شده بودند. فعالیت تداومی شامل دویدن با شدت vVO 2max 65% بود و زمان دویدن بر اساس میزان جا به جایی در گروه تناوبی با شدت بالا محاسبه شد. مقادیر پروتئین توسط روش وسترن بلات در بافت چربی احشایی و زیر پوستی اندازه گیری و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شد. میزان پروتئین HIF-1α در چربی احشایی گروه تداومی نسبت به کنترل، 5/33% و در گروه HIIE 45% کاهش معنی دار داشت ( P<0.001 ). همچنین میزان پروتئین TNF-α در هردو گروه تجربی نسبت به کنترل کاهش داشت و کاهش در گروه تداومی نسبت به HIIE به طور معنی دار بیشتر بود ( P<0.001 ). با توجه به نتایج می توان گفت فعالیت ورزشی، به ویژه HIIE که انجام آن برای افراد چاق سخت یا خطرناک به نظر می آید، احتمالاً منجر به افزایش هایپوکسی و التهاب بافت چربی نشده و احتمال افزایش التهاب سیستمی و مشکلات به دنبال آن را در یک جلسه فعالیت ورزشی شدید رد می کند.
۲۲۵.

مقایسه نیمرخ آنتروپومتریک، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی ژیمناست های مبتدی و حرفه ای 6 تا 8 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتروپومتریک سوماتوتایپ ترکیب بدنی ژیمناستیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۲۷ تعداد دانلود : ۶۵۵
هدف این تحقیق مقایسه نیم رخ آنتروپومتریک، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی ژیمناست های مبتدی و حرفه ای 6 تا 8 ساله بود. 40 نفر از ژیمناست ها در دو گروه (مبتدی 20 ژیمناست و حرفه ای 20 ژیمناست) در این آزمون مشارکت کردند. 17 متغیر آنتروپومتریکی، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی از هر آزمودنی اندازه گیری شد. ابزارهای اندازه گیری پرسش نامه های اطلاعات فردی و ارزیابی سلامت عمومی، کرنومتر، متر نواری، قدسنج، ترازوی قابل حمل، کالیپر، کولیس و نرم افزار سوماتوتایپ بود. از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی در دو گروه مستقل) در سطح معناداری 05/ برای بررسی داده های تحقیق استفاده شد. بین درصد چربی (سه سر بازو، فوق خاری و ساق پا)، طول کل دست، محیط (ساق پا و باسن)، ترکیب بدنی (BMI)، اندومورفی و اکتومورفی تفاوت معنادار مشاهده شدp<0.05) ). ازمنظر آنتروپومتریکی، 6 تا 8 سالگی را می توان پایین ترین و بهترین سن استعدادیابی ژیمناستیک در نظر گرفت. براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که ژیمناست های حرفه ای دارای درصد چربی کمتر، طول دست بیشتر، محیط باسن و ساق کمتر، BMI کمتر، اندومورفی کمتر و مزومورفی و اکتومورفی بیشتری نسبت به مبتدی ها هستند. به طور میانگین ژیمناست های حرفه ای از لحاظ کلاس بندی سوماتوچارت در ناحیه اکتومورف- مزومورف و گروه مبتدی در ناحیه اندومورف- مزومورف قرار داشتند
۲۲۶.

تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر سطح آنزیم های کبدی زنان چاق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت استقامتی آنزیم های ALT وAST زنان چاق کبد چرب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۰۲ تعداد دانلود : ۷۱۲
تجمع چربی در کبد به میزان بیش از 5درصد وزن آن را کبد چرب می گویند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر آنزیم های کبدی زنان چاق است. در این تحقیق، 26 زن با 29≤BMI کیلو گرم بر متر مربع و دامنه سنی 52-42، به دو گروه تجربی و کنترل (13=n) تقسیم شدند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از تمرینات از تمام آزمودنی ها خون گیری شد و ارزیابی ترکیب بدن و Vo2max به عمل آمد. گروه آزمایش تحت دوازده هفته تمرین استقامتی، شامل هفته ای سه جلسه، با شدتی بین 40 تا 80 HRmax و مدت 15 تا 30 دقیقه به تمرین پرداختند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تی مستقل ارزیابی شدند (05/0≥α). نتایج نشان داد که در گروه تمرین، افزایش معناداری در Vo2max (006/0=P) و کاهش معناداری در شاخص های وزن،BMI وBF٪ (001/0=P) مشاهده شد. اما تغییر معناداری در آنزیم های ALT (493/0=P) و AST (403/0=P) مشاهده نشد. نتایج نشان داد تمرینات اثری بر آنزیم های کبدی زنان چاق ندارد. این ممکن است به عدم آمادگی جسمانی و برخورداری هر دو گروه از وزن و شاخص توده بدنی بالا حتی در گروه تمرین بعد از دوازده هفته مربوط باشد. از دلایل افزایش غیرمعنادار ALT گروه تمرین، نیمه عمر طولانی این آنزیم است. بنابراین می توان زمانی بیش از 48 ساعت برای بازیافت در نظر گرفت.
۲۲۷.

تأثیر تمرین تناوبی شدید و مکمل سازی روغن بذر کتان بر احساس درد القا شده در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکمل آستانه درد روغن غیراشباع آزمون صفحه داغ موش صحرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۶۲۲
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و مکمل سازی روغن بذر کتان بر درد القا شده در موش های صحرایی نر بود. بدین منظور، 40 سر موش صحرایی بالغ از نژاد ویستار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی به هشت گروه (پنج سر در هر گروه) کنترل سالین، تمرین سالین، عصاره دوز 100، عصاره دوز 200 ، عصاره دوز 300، تمرین عصاره دوز 100، تمرین عصاره دوز 200 و تمرین عصاره دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم تقسیم گردیدند. گروه های تمرینی با 90 تا 95 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به تمرین اینتروال روی نوارگردان مخصوص جوندگان پرداختند (10 هفته، پنج جلسه در هفته) و گروه های مکمل، روغن بذر کتان را دریافت نمودند. ارزیابی آستانه احساس درد توسط آزمون صفحه داغ با دمای 5/0 ± 55 درجه سانتی گراد صورت گرفت. برای بررسی تفاوت بین گروه ها نیز از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد و سطح معناداری کمتر از (05/0) لحاظ گردید. نتایج نشان می دهد که استفاده از مکمل باعث کاهش معنادار احساس درد شده است ( P=0.004 ) که البته این کاهش در گروه عصاره دوز 300 به شکل معناداری بالاتر از گروه عصاره دوز 100 است ( P=0.012 ). همچنین، احساس درد در گروه های تعاملی تمرین مکمل به طور معناداری کمتر از گروه های تمرین و کنترل سالین می باشد ( P<0.05 ). احتمالاً مصرف مکمل به دلیل وجود ویتامین ها و روغن های غیراشباع مفید می تواند احساس درد ناشی از تمرین شدید را تعدیل کند؛ بنابراین، استفاده از روغن بذر کتان جهت کاهش درد ناشی از فعالیت بدنی سنگین توصیه می گردد.
۲۲۸.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر تودة عضله و شاخص های اکسایشی – ضداکسایشی در بافت عضلة موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسایشی تمرین مقاومتی دیابت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۹۷۴ تعداد دانلود : ۶۹۲
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین مقاومتی فزاینده بر توده عضله و شاخص های اکسایشی و ضداکسایشی عضلانی موش های صحرایی دیابتی بود. طی یک مطالعه تجربی تعداد 24 سر رت ویستار به دو گروه تمرین مقاومتی (12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. دیابت از طریق تزریق تک دوز استرپتوتوزوسین (50 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن، درون صفاقی) حل شده در بافر فسفات القا شد. گروه تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته تمرین کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، حیوانات بی هوش شدند و خون گیری از قلب انجام گرفت. سپس عضله خم کننده دراز انگشتان پا (FHL) از اندام تحتانی حیوان جدا شد. برای مقایسه گروه ها از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. در گروه تمرین مقاومتی وزن عضله FHL و نسبت وزن عضله FHL/وزن بدن به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 033/0= P و 002/0=P). میزان مالون دی آلدئید (MDA) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی ۲/۱۲ درصد بیشتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها به لحاظ آماری معنا دار نبود (176/0=P). همچنین، میزان پروتئین کربونیل (PC) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی 26 درصد کمتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها معنا دار نبود (062/0=P). به علاوه، یافته ها نشان داد محتوای گلوتاتیون تام (T-GSH) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی (به میزان ۸/۳۶ درصد) بیشتر از گروه کنترل بود (0001>P). افزایش مشاهده شده در وزن عضله در کنار بهبود ایجادشده در محتوای T-GSH و PC نشان می دهد که تمرین مقاومتی موجب کاهش میزان استرس اکسایشی عضلانی می شود و می تواند آثار ضدآتروفی مفیدی در دیابت داشته باشد.
۲۲۹.

اثرات فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالری (رژیم غذایی کم کربوهیدرات و رژیم غذایی استاندارد) بر آدیپوکاین های مؤثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امنتین-1 کمرین مقاومت به انسولین فعالیت ورزشی رژیم غذایی محدودیت کالری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۹ تعداد دانلود : ۸۷۶
هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی تاًثیر تعاملی محدودیت کالری (رژیم غذایی استاندارد و رژیم غذایی کم کربوهیدرات) و در ترکیب با فعالیت ورزشی هوازی بر میزان آدیپوکاین های مؤثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابت نوع دو بود. در یک مطالعه تجربی، 48 سر موش صحرایی نر (سن 10هفته) نژاد ویستار (وزن 5/19 ± 229 گرم) پس از دیابتی شدن به طور تصادفی به شش گروه: کنترل، فعالیت ورزشی هوازی (20% تعادل منفی انرژی)، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد ترکیب با فعالیت ورزش هوازی و 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات ترکیب با ورزشی هوازی تقسیم شدند. سپس 20% تعادل منفی انرژی به صورت روزانه و به مدت 8 هفته برای تمام گروه ها اجرا شد. یافته ها نشان داد فعالیت ورزشی هوازی به تنهایی و در ترکیب با رژیم غذایی کم کربوهیدرات باعث افزایش معنی داری در میزان امنتین-1 نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( P≤0.05 )، اما تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی با گروه کنترل دیابتی در میزان کمرین مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد گروه رژیم غذایی (استاندارد و کم کربوهیدرات) به تنهایی و در ترکیب با فعالیت ورزشی باعث کاهش معنی داری در میزان مقاومت انسولین شد ( P≤0.05 ). این مطالعه نشان داد که روش ترکیبی فعالیت ورزشی هوازی و رژیم غذایی کم کربوهیدرات می تواند باعث افزایش امنتین-1 و بهبود حساسیت انسولین در موش صحرایی نر مبتلا به بیماری دیابت نوع دو شود.
۲۳۰.

تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی و مصرف ویتامین E بر روی کبد چرب غیر الکلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاهش وزن رژیم غذایی تمرینات هوازی ویتامین E کبد چرب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۸۵ تعداد دانلود : ۱۱۱۰
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تمرینات هوازی با مصرف ویتامینE بر روی بیماری کبد چرب غیر الکلی در سنین 15 تا 18 سال بود. بدین منظور، 44 بیمار پسر (با میانگین سنی 97/0 ± 79/15 سال ؛ وزن 08/13 ± 10/95 کیلوگرم؛ شاخص توده بدنی 22/3 ± 46/31 کیلوگرم) به طور تصادفی به چهار گروه 11 نفری تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی، ویتامینE  با کنترل رژیم غذایی، ویتامینE + تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی و کنترل رژیم غذایی تقسیم شدند و متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، نسبت دور کمر به لگن، قندخون ناشتا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین پرچگال، آلانین آمینو ترانسفراز، اسپارتات آمینو ترانسفراز و الاستیسیته کبدی افراد، پیش و پس از هشت هفته مداخله اندازه گیری گردید. نتایج آزمون تی جفتی و واریانس یک طرفه نشان می دهد که در مقایسه درون گروهی، کاهش در شاخص هایی همچون وزن در گروه اول، سوم و چهارم؛ شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به لگن در گروه های اول و سوم؛ تری گلیسرید در گروه اول و دوم؛ کلسترول در گروه اول و چهارم؛ لیپو پروتئین کم چگال در گروه چهارم؛ آلانین آمینو ترانسفراز در گروه دوم و الاستیسیته کبدی در تمامی گروه ها معنادار بود (0.05 >P )؛ اما درمقایسه بین گروهی در بین متغیر ها به جز کلسترول و لیپو پروتئین پرچگال، اختلاف معناداری مشاهده نشد (0.05 <P ) که در آزمون تعقیبی شفه، نتایج به نفع گروه ویتامینE با کنترل رژیم غذایی قابل مشاهده بود؛ بنابراین، به نظر می رسد تمرینات هوازی همراه با کنترل رژیم غذایی و یا مصرف روزانه ویتامینE ( 400 میلی گرم)  همراه با کنترل رژیم غذایی نقش به سزایی در بهبود و یا کاهش ابتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی داشته باشد؛ اما تا رسیدن به یک استراتژی درمان واحد و مؤثرترین راه نیاز به مطالعات بیشتری است.
۲۳۱.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر فعالیت استیل کولین استراز کل و نوع 12A در عضلات نعلی موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات مقاومتی استیل کولین استراز عضلات نعلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۲۲ تعداد دانلود : ۴۸۸
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز کل و نوع 12A در عضلات نعلی موش های صحرایی انجام شد. 16 سر موش صحرایی نر ویستار که از مؤسسه سرم سازی رازی (سن 10 هفته و وزن 7.090±172.415 گرم) تهیه شدند به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه روی نردبان های مخصوص به ارتفاع 1 متر و 26 پله، با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود، که به دُم آنها بسته می شد، تمرین را آغاز کردند و این میزان به صورت فزاینده به 200 درصد وزن بدن آنها رسید. تمرین ها شامل 3 نوبت 4 تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها بود. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، حیوانات تحت بیهوشی قرارگرفتند و عضلات نعلی آنها در وضعیت استریل ازطریق شکاف روی ناحیه پشتی جانبی در اندام پشتی تحتانی جدا شد. از روش هموژن کردن و الکتروفورزو (پلی اکریل آمید 06/0 غیرتقلیبی) برای جداسازی زیرواحدهای فرعی استیل کولین استراز استفاده شد. اندازه گیری میزان فعالیت استیل کولین استراز کل و نوع 12A (unit/ml) با استفاده از روش آزمایشگاهی Elisa انجام شد. نتایج آزمون t در گروه های مستقل نشان داد که در زمینه میزان فعالیت آنزیم استیل کولین استراز 12A در گروه تمرین مقاومتی در عضله ی نعلی تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد (0.246). همچنین، میزان فعالیت استیل کولین استراز کل نیز در اثر تمرین مقاومتی تغییر معناداری نکرد (0.262). تغییر نکردن میزان فعالیت استیل کولین استراز در اثر تمرین مقاومتی در عضلهنعلی نشان دهنده پاسخ نا پذیری فعالیت استیل کولین استراز در این عضله در اثر تمرینات مقاومتی در پایانه عصبی است که این نیز احتمالاً ناشی از درگیر نشدن کامل این عضله در تمرین مقاومتی پژوهش حاضر است. بااین حال، هنوز احتمال تغییر در محتوای استیل کولین استراز در این عضلات منتفی نیست که باید در مطالعات بعدی به آن پرداخته شود.
۲۳۲.

اثر تمرین مقاومتی به روش جداسازی گروه های عضلانی (اسپلیت) بر سطوح هورمونی و ساختار عضلانی، در ورزشکاران جوان پرورش اندام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت عضلانی توده عضلانی تستوسترون کورتیزول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۸۰۵ تعداد دانلود : ۵۳۷
هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی شدید (به روش اسپلیت) بر تغییرات سطوح سرمی تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوسترون به کورتیزول (T/C) و تأثیر آن بر رشد و توسعه قدرت عضلانی است. 20 نفر از ورزشکاران مبتدی پرورش اندام با شاخص توده بدن 25/2±80/23 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین سنی 55/2±65/24 در این پژوهش مشارکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرین قدرتی به روش اسپلیت (10 نفر) و کنترل به روش سنتی (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی با 100-85 درصد 1RM برای شش نوبت در هفته به روش اسپلیت (جداسازی گروه های عضلانی) طراحی شد. گروه کنترل به روش تمرین کل بدن (سنتی) با همان شدت و مدت به تمرین پرداختند. ضخامت عضله تحت مطالعه (سه سر بازو) با استفاده از تصویربرداری سونوگرافی در هر دو گروه قبل و پس از مداخله اندازه گیری شد. نمونه گیری خونی، در زمان استراحت قبل و بعد از تمرین ها در محیط آزمایشگاه جمع آوری شد. نتایج نشان داد که تمرین به روش اسپلیت نسبت به روش سنتی، موجب افزایش قدرت عضلانی (01/0P=)، توده عضلانی (001/0P=) و نسبت T/C (02/0P=) می شود. همچنین، بین قدرت بیشینه با هایپرتروفی (55/0=r،001/0P=) و نسبت T/C با قدرت بیشینه ارتباط معنی دار مشاهده شد (03/0=p، 74/0=r). نتایج نشان می دهند، این روش از تمرین مقاومتی موجب افزایش تحریک آنابولیکی و توده عضلانی در بدن می شود، که افزایش قدرت بیشینه را در پی دارد.
۲۳۳.

تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح پلاسمایی اپلین و نیتریک اکساید مردان میانسال غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اپلین تمرین تناوبی با شدت بالا فشارخون قلب و عروق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۴۱ تعداد دانلود : ۴۹۷
گشادکننده های عروقی از تنظیم کننده های کلیدی فشارخون و سیستم قلبی – عروقی اند که این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرینات تناوبی شدید بر تغییرات اپلین و نیتریک اکساید به عنوان گشادکننده های عروقی و تنظیم کننده فشارخون انجام گرفت. در این پژوهش اپلین و نیتریک اکساید و فشارخون پیش و پس از شش هفته تمرینات تناوبی اندازه گیری شد. بدین منظور دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) شامل مردان میانسال شهر تهران با دامنه سنی 45 تا 55 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. پروتکل تمرین تناوبی با شدت بالا شامل 10 تناوب (45 ثانیه با شدت 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و 2 دقیقه بازیافت) توسط گروه تجربی طی شش هفته اجرا شد. در پایان هفته سوم شدت تمرین به 12 تناوب تمرینی و 90 ثانیه بازیافت رسید. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونه های خونی و اندازه گیری های آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی از آزمودنی ها گرفته شد. نتایج نشان داد که شش هفته مداخله تمرین تناوبی شدید موجب افزایش معنادار میزان اپلین (001/0P = )، نیتریک اکساید (001/0P = )، و کاهش معنادار در میزان فشارخون سیستولی (001/0P = )، و دیاستولی (002/0P = )، در گروه تجربی شد. نتایج این پژوهش حاکی از تأثیر مفید ورزش بر روی دستگاه اپلینرژیک و فشارخون است و از طرفی نشان می دهد احتمالاً افراد دچار فشارخون، می توانند به فعالیت تناوبی با شدت بالا بپردازند، لیکن تأیید این مطلب نیازمند پژوهش های بیشتر در خصوص نقش تمرینات تناوبی شدید و ارتباط آن با فشارخون است.
۲۳۴.

اثر تمرینات استقامتی با شدت متوسط بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ گلبول های سفید خون دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۸۲ تعداد دانلود : ۴۷۹
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو بود. بدین منظور، 24 زن مبتلا به دیابت نوع دو مصرف کننده متفورمین (با میانگین سنی 6/6±55 سال؛ وزن 1/5±73 کیلوگرم) به دو گروه 12 نفری کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین هشت هفته تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت 40 تا 60 دقیقه انجام داد . نمونه خونی نیز قبل از اجرای تمرین و 72 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد . همچنین، غلظت گلوکز با روش گلوکز اکسیداز و غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازه گیری گشت. برای مقایسه متغیرهای بین گروه ها نیز از آزمون آماری آنالیز کوواریانس استفاده شد و جهت بررسی ارتباط بین تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما با تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و تعیین اشتراک احتمالی این عوامل در تغییرات فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم، آزمون رگرسیون چندگانه مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پس از هشت هفته تمرین استقامتی، غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم (P=0.03)، غلظت گلوکز پلاسما (P=0.02)، غلظت انسولین پلاسما (P=0.04)، تعداد گلبول های سفید پلاسما (P=0.002) و شاخص مقاومت به انسولین (P=0.01) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشته است. همچنین، ارتباط معناداری بین تغییرات تعداد گلبول های سفید پلاسما و غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم (P=0.05) مشاهده شد. شایان ذکر است که 63 درصد از تغییرات فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم تنها با تغییر در تعداد گلبول سفید پلاسما قابل پیش بینی بود. به طور کلی، می توان گفت که انجام تمرین استقامتی با کاهش در تعداد گلبول های سفید سرمی همراه است و این تغییرات تا حدی می تواند کاهش در سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ پس از تمرین استقامتی را تبیین نماید.
۲۳۵.

اثر شدت و ویژگی پیش فعالی عضلانی بر حداکثر نیرو، سرعت پا و عملکرد پرش عمودی در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرش عمودی نیرومندسازی پس فعالی سرعت پا حداکثر نیرو ویژگی تمرین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۸۸۷ تعداد دانلود : ۹۰۴
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر شدت و ویژگی پیش فعالی عضلانی بر حداکثر نیرو، سرعت پا و عملکرد پرش عمودی در مردان تمرین کرده بود . بدین منظور، 13 نفر از دانشجویان ورزشکار (با میانگین وزنی 76/3±61/70 کیلوگرم، سن 75/69±1/22 سال و قد 15/1±84/174 سانتی متر) انتخاب شده و به طور متقاطع و کاملاً تصادفی در معرض پنج پروتکل متفاوت قرارگرفتند؛ این پروتکل ها عبارت بودند از: گرم کردن به تنهایی، گرم کردن و اجرای نیم اسکات ایستا با شدت 60 و 90 درصد بیشینه و گرم کردن و اجرای پرش عمودی با پنج و 10 درصد یک تکرار بیشینه توسط جلیقه وزنه. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که پرش عمودی به دنبال اجرای پروتکل پنج درصد جلیقه وزنه در مقایسه با پروتکل گرم کردن به تنهایی، به طور معناداری (86/10 درصد ) افزایش یافته است (P=0.003) ؛ اما در مقایسه دو به دوی پروتکل ها تفاوت معناداری به لحاظ آماری مشاهده نمی شود. در ارتباط با عملکرد سرعت پا پس از اجرای پروتکل های پنج(97/10 درصد)و ده درصد (8/5 درصد)جلیقه وزنه نیز در مقایسه با پروتکل گرم کردن، افزایش معناداری (P=0.02, P=0.04) وجود دارد؛ اما در مقایسه دو به دو ی پروتکل ها تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. شایان ذکر است که درمورد عملکرد حداکثر نیرو، افزایش معناداری از نظر آماری پس از اجرای پروتکل ها در مقایسه با پروتکل گرم کردن به چشم نمی خورد. یافته ها بیانگر آن است که به کارگیری ویژگی الگوی حرکتی در ترکیب با شدت و بار مناسب باعث افزایش عملکرد توانی سرعتی در مقایسه با سایر روش های گرم کردن می شود.
۲۳۶.

مقایسه هشت هفته تمرینات تداومی و تناوبی بر دستگاه PRO-BNP/CORIN در بیماران شریان کرونر قلبی پس از عمل جراحی CABG(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی تمرین تداومی دستگاه PRO-BNP/CORIN عمل جراحی CABG

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۷۲ تعداد دانلود : ۶۲۸
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی بر دستگاه پرو-بی ان پی/کورین در بیماران قلبی پس از عمل جراحی پیوند شریان کرونر بود. بدین منظور، 36 بیمار (27 مرد و نه زن) (با میانگین سنی 81/5 ± 32/60 سال، قد 25/9 ± 64/164 سانتی متر، وزن 23/14 ± 86/73 کیلو گرم، میزان چربی زیر پوستی 28/4 ± 30/32 درصد، میزان فشار خون استراحتی اندازه گیری شده د ر حالت نشسته به ترتیب سیستولی 49/6 ± 67/142 و دیاستولی 16/5 ± 50/84 میلی متر جیوه و ظرفیت عملکردی 49/2 ± 8/7مت) هدفمند انتخاب شدند و سپس، به صورت تصادفی در سه گروه کنترل ( بدون انجام برنامه تمرینی)، تمرینات تداومی و تناوبی (سه جلسه تمرین در هفته به مدت هشت هفته) با شدت های به ترتیب 65 تا 80 درصد و 80 تا 95 درصد ضربان قلب ذخیره جای گذاری شدند. نمونه گیری خونی نیز 48 ساعت قبل و بعد از دوره تمرینی انجام شد. پس از تعیین غیر طبیعی بودن توزیع داده ها از طریق آزمون شاپیرو ویلک، از آزمون های ویلکاکسون و کروسکال والیس جهت تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروه کنترل، پرو-بی ان پی افزایش یافته و کورین و بی ان پی کاهش معناداری داشته اند ( P=0.005, 0.012,0.00 ). همچنین، در هر دو گروه تمرین تداومی و تناوبی، پرو-بی ان پی و بی ان پی کاهش و کورین افزایش یافته اند؛ اما این تغییرات تنها در گروه تمرین تناوبی معنادار بودند ( P=0.005,0.002,0.002 ) علاوه بر این، تفاوت بین گروهی این تغییرات نیز معنادار بود( P≤0.001 ). به طور کلی، تمرین تناوبی در مقایسه با تمرین تداومی باعث بهبود بیشتر دستگاه پرو-بی ان پی/کورین پس از عمل جراحی پیوند شریان کرونر می شود.
۲۳۷.

اثر مصرف مکمل فولات طی 10 هفته تمرین مقاومتی بر گرلین معده و سرم و انسولین سرم موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گرلین انسولین اشتها تمرین مقاومتی شدید مکمل فولات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۸۴ تعداد دانلود : ۷۹۹
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل فولات طی 10 هفته تمرین مقاومتی بر گرلین معده، سرم و انسولین سرم موش های صحرایی نر ویستار بود. بدین منظور، 32 سر موش صحرایی نر ویستار با سن هشت هفته و وزن 2/18 ± 4/204 گرم، پس از یک هفته آشناسازی به صورت تصادفی (بر حسب وزن بدن) به چهار گروه مساوی (هشت سر در هر گروه) کنترل، مکمل، تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی+ مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 10 هفته (پنج جلسه در هفته) تمرین مقاومتی را بر روی نردبان (دارای 26 پله) با وزنه ای معادل 30 درصد وزن بدن خود آغاز نمودند که وزن آن تا هفته آخر به تدریج به 250 درصد وزن بدن آن ها رسید. قابل ذکر است که مکمل دهی به صورت 10 میلی گرم اسیدفولیک محلول در هر لیتر آب مصرفی انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی، موش ها بی هوش گشتند، تشریح شدند و نمونه های معده و سرم آن ها جمع آوری گردید. علاوه براین میزان گرلین، انسولین سرم و گرلین معده آن ها به وسیله کیت الایزا اندازه گیری گشت و با روش های آماری آنووا و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل گردید ( 0.05 > P ). نتایج نشان می دهد که گرلین سرم در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه های کنترل ( P=0.002 )، مکمل ( P=0.001 ) و مقاومتی+ مکمل ( P=0.017 ) به طور معناداری کاهش یافته است. مصرف فولات نیز موجب افزایش معنادار در گروه مقاومتی+ مکمل در مقایسه با گروه کنترل ( P=0.014 ) و تمرین مقاومتی ( P=0.017 ) شده است. در غلظت انسولین سرم گروه های چهارگانه نیز تفاوت معناداری مشاهده نمی شود ( P=0.673 ). بر اساس یافته ها ، مصرف فولات در طول تمرینات مقاومتی، گرلین معده را افزایش داده و یا حداقل از کاهش آن در سرم جلوگیری می نماید.
۲۳۸.

تأثیر یک دوره تمرین عضلات دمی در ارتفاع به همراه تمرین اختصاصی در ارتفاع بالا و پایین بر اشباع اکسیژن سرخرگی و عملکرد دوندگان استقامت تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوندگان استقامتی عملکرد استقامتی هایپوکسی تمرین عضلات تنفسی Spo2

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۴۴۳ تعداد دانلود : ۷۲۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین عضلات دمی در ارتفاع به همراه تمرین اختصاصی در ارتفاع بالا و پایین بر اشباع اکسیژن سرخرگی و عملکرد دوندگان تیم ملی استقامت بود. بدین منظور، 12 دونده مرد (با میانگین سنی 1/3±4/24 سال؛ قد 2/4±5/180 سانتی متر؛ وزن 4/3±7/66 کیلوگرم؛ شاخص توده بدن 0/1±5/20 کیلوگرم برمتر مربع) به طور تصادفی به دو گروه تمرین عضلات دمی و بدون آن، همراه با تمرین اختصاصی دویدن در ارتفاع پایین و بالا تقسیم شدند. جهت انجام پژوهش آزمون های 3000 متر، قدرت عضلات دمی، حجم ، جریان دمی و اشباع اکسیژن سرخرگی قبل و 24ساعت پس از دوره تمرین اجرا گردید. برنامه تمرینی شامل: تمرینات تداومی، تناوبی، هوازی و مقاومتی برای هر دو گروه بود. آزمودنی ها به طور میانگین 16 جلسه در هفته و به مدت چهار هفته زندگی در ارتفاع، تمرین در ارتفاع و تمرین در پایین (اجرای سه جلسه تمرین فقط در روزهای زوج در ارتفاع پایین و ادامه تمرینات به همراه خواب در ارتفاع بالا) را تمرین نمودند. تمرینات گروه عضلات دمی شامل 30 تکرار با بینی بسته به صورت دوبار در روز (صبح و عصر)، هفت روز در هفته و به مدت چهار هفته با 50 درصد حداکثر قدرت عضلات دمی در ارتفاع اجرا گردید. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با عامل بین گروهی در سطح معناداری (P≤0.05) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هایپوکسی منجر به کاهش معنادار زمان دوی 3000 متر در دو گروه و افزایش قدرت عضلات دمی و جریان دمی از قبل تا پس از تمرین در گروه تمرین عضلات دمی شده است؛ اما تفاوت معناداری در حجم و اشباع اکسیژن سرخرگی مشاهده نمی شود (P≤0.05). به طور کلی، به نظر می رسد که استفاده از تمرین عضلات دمی به همراه تمرین اختصاصی در هایپوکسی موجب افزایش قدرت عضلات و جریان دمی، کاهش تهویه و کاهش زمان دوی 3000 متر در ارتفاعات پایین تر می گردد.
۲۳۹.

مقایسه میزان تمرکز توجه و BDNF ناشی از اعمال تمرین استقامتی در دختران و پسران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزمون استروپ تمرین استقامتی تمرکز توجه BDNF دانشجوی غیرورزشکار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۶۰ تعداد دانلود : ۶۶۶
از مغز (BDNF) دانشجویان دختر و پسر غیرورزشکار و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات این دو عامل بود. بدین منظور، 30 دانشجوی غیرورزشکار (میانگین سنی 6/1±1/24 سال)، براساس پیش آزمون استروپ در چهار گروه پسران، دختران، پسران کنترل و دختران کنترل، توزیع شدند، و پس از نمونه گیری خونی، تمرینات خود را براساس پروتکل تمرین استقامتی با شدت 85-70 درصد ضربان قلبی بیشینه و به مدت 40 دقیقه، 3 جلسه در هفته به مدت 5 هفته ادامه دادند. نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنا دار میزان BDNF در هر دو گروه دختران و پسران شد (05/0>P)، ولی زمان پاسخ به آزمون استروپ، فقط در گروه پسران به صورت معنا داری کاهش یافت (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد، تفاوت معنا داری بین پسران و دختران در اثرگذاری تمرین استقامتی بر زمان پاسخ به آزمون استروپ وجود نداشت (05/0P>)، اما میزان BDNF در گروه دختران به صورت معنا داری بیشتر از پسران بود (05/0>P). همبستگی بین تغییرات زمان پاسخ به آزمون استروپ و میزان BDNF در هیچ یک از دو گروه پسران و دختران، از نظر آماری معنا دار نبود (05/0P>). به طور کلی براساس یافته های این تحقیق به نظر می رسد تمرین استقامتی می تواند به افزایش میزان BDNF و بهبود تمرکز منجر شود، اما در این زمینه تفاوت هایی احتمالی بین دختران و پسران وجود دارد که نیازمند تحقیقات بیشتری است.
۲۴۰.

هشت هفته تمرین هوازی اثرات مضر دیابت قندی بر پارامترهای باروری را تقلیل می دهد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دیابت ورزش ناباروری اسپرم تستوسترون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۶۰ تعداد دانلود : ۵۱۲
دیابت قندی عملکرد تولید مثلی مردان را در سطوح مختلف از جمله کنترل پارامترهای اسپرماتوژنز تحت تأثیر قرار می دهد. دراین راستا ﻫﺪف از پژوهش ﺣﺎﺿﺮ، ارزیابی اثر تمرین هوازی بر پارامترهای باروری در موش های نر دیابتی بود. بدین منظور، 30 ﺳﺮ موش نر نژاد ویستار (با میانگین سنی دو تا سه ماه؛ وزن 250 200گرم) ﺑﻪ ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓﯽ در سه ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی ﺗﻤﺮﯾﻦ تقسیم شدند (هر گروه 10 سر). جهت دیابتی کردن موش ها از یک مرحله تزریق درون صفاقی 55 میلی گرم/کیلوگرم استرپتوزوتوسین اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدﯾﺪ و یک ﻫﻔﺘﻪ پس از ﺗﺰرﯾﻖ استرپتوزوتوسین، برنامهﺗﻤﺮﯾﻦاﺳﺘﻘﺎﻣﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺪت هشت ﻫﻔﺘﻪ اجرا ﮔشت(پنج نوبت در هفته دویدن روی تردمیل؛ هر جلسه 20 تا شش دقیقه با سرعت 27 متر در دقیقه). 48 ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺲ از آﺧﺮﯾﻦ ﺟﻠﺴﮥ ﺗﻤﺮﯾﻨﯽ، ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺗﺸﺮﯾﺢ شدند و اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موش ها جهت بررسی هورمون های جنسی جمع آوری گردید. داده ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮنﺗﺤﻠﯿﻞ وارﯾﺎﻧﺲ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (05/0) بررسی شد. نتایج بیانگر آن است که تمام پارامترهای اسپرمی (تعداد، تحرک پذیری، مورفولوژی و قابلیت حیات) به شکل معنا داری در موش های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل سالم، کمتر می باشد ( P<0.05 ). البته، یافته ها حاکی از آن است که تمام پارامترهای اسپرمی در گروه تمرین دیابتی درمقایسه با گروه کنترل دیابتی به شکل معنا داری بالاتر می باشد( P<0.05 ). همچنین، نتایج نشان می دهد که هورمون های جنسی (تستوسترون ، هورمون لوتئینه کننده و هورمون محرک فولیکولی) در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنا داری بیشتر است( P<0.05 ). به طورکلی در یک مدل تجربی، تمرین ورزشی می تواند اثرات مخرب دیابت قندی بر پارامترهای اسپرمی و هورمون های جنسی را تقلیل دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان