فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
۵۰۱.

اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی HS-CRP IL-6 مکمل امگا 3 بیماری های قلبی-عروقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۵۲۷ تعداد دانلود : ۸۲۳
شواهد علمی، حاکی از تاثیر تمرین هوازی و مکمل امگا 3 -هر دو- بر بهبود دستگاه قلبی-عروقی است. هدف این پژوهش، بررسی اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی در مردان سالمند بود. در این مطالعه 36 مرد سالمند غیر ورزشکار در دامنه سنی 50 تا 70 سال از بین مردان سالمند به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه 9 نفره به ترتیب، گروه اول: تمرین + مکمل امگا 3، گروه دوم: تمرین + دارونما، گروه سوم: مکمل امگا3 و گروه چهارم: دارونما قرار گرفتند. برنامه تمرینی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص(55 تا 70 درصد HRmax) اجرا شد. مقدار مصرف مکمل امگا 3 روزانه 2 عدد کپسول 1000 میلی گرمی بود. خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکطرفه و t وابسته در سطح معنی داری 05/0≥α تحلیل شد. یافته ها نشان داد پس از 8 هفته، تنها در گروه مکمل امگا 3 مقادیر hs-CRP با کاهش معناداری همراه بود(05/0≥p). در گروه تمرین هوازی+مکمل امگا3، گروه تمرین هوازی+دارونما و گروه مکمل امگا3 مقادیر شاخص های التهابی کاهش محسوسی یافت که از نظر آماری معنادار نبود(05/0≤p). همچنین، در مقایسه بین گروه های پژوهش پس از 8 هفته تفاوت معناداری در متغیرهای پژوهش مشاهده نگردید(05/0 ≤p ). بنابراین، می توان گفت مکمل دهی امگا 3 باعث کاهش معنادار شاخص التهابی hs-CRP در گروه مکمل امگا 3 شد. اما اثر تعاملی 8 هفته مکمل دهی امگا 3 و تمرین هوازی، تاثیر معناداری بر مقادیر hs-CRP و IL-6 نداشت. به نظر می رسد برای تغییرات معنادار در مقادیر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی باید به عواملی چون، شدت، طول دوره تمرین و مقدار دوز مصرفی مکمل امگا 3 توجه داشت که خود لزوم مطالعات بیشتر را فراهم می کند.
۵۰۲.

تأثیر سه ماهة پرش عمقی و مصرف مکمل اسیدهای آمینة شاخه دار بر فعالیت آنزیم کراتین کیناز کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکمل پلایومتریک آنزیم کراتین کیناز پرش عمقی BCAAs

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۵۲۷ تعداد دانلود : ۷۲۴
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر مصرف مکمل اسیدهای آمینة شاخه دار در یک برنامة تمرینی سه ماهة پرش عمقی بر فعالیت آنزیم کراتین کیناز کشتی گیران بود. به این منظور 22 کشتی گیر مرد طی نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده از بین کشتی گیران زنجان(سن 52 /3±54 /21 سال، وزن 76 /3 ±18 /66 کیلوگرم، قد 41 /2±36 /168 سانتی متر و شاخص تودة بدن 97 /1±34 /23 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. طی این مدت سه ماهه، هر دو گروه ساعت 7:00 صبح صبحانه و ساعت 9 صبح نیز تمرینات پرش عمقی را در شش ست پیاپی تا سرحدخستگی، با فاصلة 5 دقیقه در بین ست ها انجام دادند و مکمل و دارونمای خود را به صورت دوسوکور بعد از پرش های عمقی دریافت کردند. گروه یکkgBW /mg 45 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از هر یک از آمینو اسید های (والین، لوسین و ایزولوسین) به صورت محلول kgBW/ml4 دریافت کردند. گروه دارونما نیز از محلولی هم کالری (kgBW/mg 45 میلی گرم گلوکز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و هم حجم لیمو و نمک مصرف کردند. خون گیری در دو مرحلة قبل (ناشتا) و 48 ساعت بعداز پرش عمقی به منظور اندازه گیری فعالیت آنزیم CK انجام گرفت.از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تی زوجی به ترتیب برای بررسی مقدار تغییرات CK و عملکرد استفاده شد و سطح معنی داری (0.05=α) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میزان فعالیت آنزیم کراتین کیناز در هر دو گروه (48 ساعت بعد از پرش عمقی) هم در بررسی های درون گروهی و هم بین گروهی تفاوت معناداری نداشتند (0.05>P) . احتمالا آسیب در سطح سلول و افزایش CK پلاسما به خستگی بر می گردد. با توجه به افزایش عملکرد، پیشنهاد می شود برای اطمینان بیشتر، در تحقیقات بعدی افراد پس از سه ماه تمرینات پرش عمقی برای بررسی CK با همان بار کار سه ماه قبل فعالیت نمایند.
۵۰۳.

تأثیر شش هفته تمرینات مقاومتی بر شاخص های مورفولوژیکی قلب زنان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین های مقاومتی زنان تمرین نکرده شاخص های الکتروکاردیوگرام

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۵۲۴ تعداد دانلود : ۶۳۶
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شش هفته تمرینات مقاومتی بر شاخص های ریخت شناسی سلامت قلب زنان تمرین نکرده است. به همین منظور 20 زن کم تحرک با میانگین سنی 8/1±6/22 سال، قد 5/6±3/162سانتی متر، وزن 1/5±58 کیلوگرم، درصد چربی2/5±3/18درصد و سطح رویه بدن 15/0±62/1 متر مربع برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع پروتکل تمرینی، ابتدا از بازیکنان آزمون های آنتروپومتریک، ترکیب بدن و اکوکاردیوگرام به عمل آمد. پس از آن گروه های تمرینی وارد دوره شش هفته ای تمرین مقاومتی شدند. پروتکل تمرینی شامل شش حرکت کار با وزنه به صورت 3 دوره 10 تکراری با 70-60 درصد یک تکرار بیشینه بود. نتایج نشان داد که پس از انجام پروتکل تمرینی ضخامت دیواره بین دو بطن 10 درصد افزایش و اندازه پایان سیستولی بطن چپ 10 درصد کاهش در مقایسه با گروه کنترل داشت (05/0P≤). ولی شاخص های دیگر شامل ضخامت دیواره خلفی، اندازه پایان دیاستولی، جرم بطن چپ، حجم دهلیز چپ، حجم کل قلب، حجم پایان سیستولی بطن چپ، حجم پایان دیاستولی بطن چپ و اندازه دهانه آئورت تغییرات معناداری را نشان ندادند. نتایج این پژوهش نشان داد که شش هفته تمرینات مقاومتی با وزنه با توجه به تأثیر معنادار بر برخی شاخص های مورد آزمون، می تواند موجب افزایش عملکرد و سلامت قلب زنان کم تحرک شود.
۵۰۶.

مقایسه تأثیرات حرکات کششی ایستا و پویا بر میزان کوفتگی تأخیری عضلانی و کراتین کیناز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۱ تعداد دانلود : ۶۸۶
در این تحقیق تاثیرات حرکات کششی ایستا وپویا برمیزان کوفتگی تاخیری وافزایش کراتین کینازبا یکدیگر مقایسه شده است. بیست مرد دانشگاهی دردو گروه کششی ایستا و پویا به صورت تصادفی قرار گرفتند .همه ی آنها سه دوره از 25 حرکت کششی را درزمان 80 دقیقه انجام دادند ،تنها تفاوت موجود در بین گروه ها این بود که گروه ایستا هر حرکت را به مدت 40 ثانیه در حالت ساکن نگه می داشتند در صورتی که گروه پویا این حرکات رادر حالت حرکت اجرا می کردند. برای تجزیه وتحلیل میانگین های اندازه گیری شده در کوفتگی تاخیری عضلانی وآنزیم کراتین کیناز قدرت ایزومتریک پایین تنه و دامنه ی حرکتی مفصل ران ،از آزمون تحلیل واریانس عاملی‹4? 2› استفاده شده است.
۵۰۷.

شیر مادران iga اثر تمرینات هوازی منتخب روی غلظت(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۱ تعداد دانلود : ۶۶۴
ویژگی های ایمنی شیر مادر بخوبی شناخته شده ولی تاثیر فعالیت های بدنی روی خصیصه های ایمنی شیر مادر همچنان نامشخص است هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی منتخب در دامنه شدت های حداکثر تا 60 و 70 در صد ضربان قلب ذخیره در 5 هفته اول و 5 هفته دوم تمرینات روی غلظت IgA شیر مادر و نیز ترکیب بدن آنان بوده است بدین منظور 28 مادر غیر ورزشکار سن 7/5+29 سال و دقیقه / کیلو گرم / میلی لیتر 4+36 VO2max در دو گروه تجربی و کنترل در این تحقیق شرکت کردند گروه تجربی تمرینات ویژه ای را در مدت ده هفته انجام دادند نمونه های شیراز هر دو گروه جمع آوری و با روش ELISA اندازه گیری و در مراحل مختلف تحقیق ترکیب بدن نیز اندازه گیری شد غلظت های IgA در فشار کار 60 در صد (60/0=P و 70 در صد 001/0=P ) HRR در مقایسه با میانگین مقادیر استراحت در دو گروه افزایش معنی داری را نشان داد متغیرهای ترکیب بدن نیز از نظر مقایسه اثر کلی فقط در عامل های گروه 003/0=P واثر متقابل گروه دوره زمانی تمرینات 024/0=P معنی دار بوند نتایج این پژوهش نشان می دهد تحت تاثیر ورزش دست متوسط دستگاه ایمنی ترشحی مادر با تغییر مواجه می شود به گونه ای که غلظت IgA شیر افزایش می یابد همچنین با کاهش وزن چربی و در صد چربی و افزایش چگالی بدن سطح آمادگی هوازی مادران افزایش پیدا می کند که مغایرتی با کارایی شیردهی آنان ندارد .
۵۰۸.

تأثیر تمرین هوازی و محدودیت کالریک بر ICAM-1 و VCAM-1 سرم در زنان چاق سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت هوازی زنان چاق محدودیت کالریکی مولکول های چسبان بین-سلولی و عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۲ تعداد دانلود : ۶۴۴
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح مولکول های چسبان سلولی و عروقیِ سرم زنانِ چاقِ کم تحرک است. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6±6/44سال، 95/3±6/26 درصد و 81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تجربی1(محدودیت کالریک)، تجربی2 (فعالیت های ورزشی)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی2 (فعالیت ورزشی) شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه بود. گروه تجربی1 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 2 استفاده کردند. آزمودنی های گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی2 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی1 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتا و در پایان 48 ساعت پس از اتمام تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس تفاضلی پیش تا پس، آزمون تعقیبی بانفرونی ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معنی-داری 05/0P < تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروه های تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی2 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(05/0P<). نتایج تحقیق حاکی از کاهش 3/9%، 7/19% و 1/23% سطوح ICAM-1 به ترتیب در گروه های تجربی1، 2 و 3 است. این کاهش تنها در گروه تجربی 2 (فعالیت ورزشی) معنی دار بود (از 05/46± 7/253 به و10/82±6/203 نانوگرم بر میلی لیتر،(05/0>P). سطوح VCAM-1 نیز در هر سه گروه تجربی کاهش یافت، اما معنی دار نبود (05/0< P). بین مقادیر سرمی مولکول های چسبان با درصد چربی و وزن بدن و نیز تغییرات آن همبستگی پایینی مشاهده شد.
۵۰۹.

اثر تمرین هوازی بر مولکول های آسیل دار و غیر آسیل دار در گرلین در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان چاقی تمرین هوازی گرلین غیر آسیل دار آسیل دار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۰ تعداد دانلود : ۸۳۲
کاهش وزن ناشی از محدودیت دریافت کالری سطوح هورمون اشتها آور گرلین پلاسمایی را افزایش می دهد، اما اثر افزایش هزینه انرژی ناشی از فعالیت ورزشی بر روی غلظت گرلین مشخص نیست. پژوهش حاضر به ارزیابی سطوح گرلین تام (گرلین غیرآسیل دار+ گرلین آسیل دار) در پاسخ به یک دوره تمرین هوازی با شدت متوسط و بدون رژیم غذایی در زنان چاق میانسال پرداخته است. به علاوه، ارتباط بین تغییرات گرلین با لپتین و انسولین و وزن بدن نیز بررسی شده است. در این تحقیق 23 آزمودنی زن با میانگین سنّی 1/6±02/43 سال و شاخص توده بدنی 6/1±5/30 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم بندی شدند. فعالیت دویدن به مدت 8 هفته و در هر هفته 4 جلسه با شدت 75ـ65% حداکثر ضربان قلب ذخیره انجام شد. گرلین آسیل دار و غیرآسیل دار، لپتین ، انسولین، وزن بدن، نسبت دور کمر به باسن، کالری مصرفی و میزان آمادگی هوازی افراد (VO2max)، در وضعیت پایه و پس از 8 هفته تمرین اندازه گیری شدند. آزمون t مستقل نشان داد که میزان گرلین تام و غیرآسیل دار پلاسمایی در گروه تمرین که کاهش وزنی معادل 9/1±29/1 کیلوگرم داشته اند، به طور معنی داری (01/0p<) افزایش یافت، ولی تغییرات گرلین آسیل دار معنی دار نبود (053/0p=). استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین تغییرات گرلین با لپتین و انسولین و وزن بدن ارتباط معنی داری وجود ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سطوح گرلین غیر آسیل دار پلاسمایی در پاسخ به افزایش هزینه انرژی ناشی از فعالیت ورزشی افزایش می یابد. به نظر می رسد که افزایش بیشتر غلظت گرلین غیر آسیل دار نوعی سازگاری فیزیولوژیک است که در پاسخ به کاهش وزن ناشی از فعالیت بدنی ایجاد می شود.
۵۱۰.

اثر 12 هفته اصلاح فعالیت در زندگی بر hs-CRP سرم و حجم چربی مرکزی و محیطی در مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: التهاب شیوه تمرینی LAM hs-CRP سرم حجم چربی احشائی و یرپوستی مردان میانسال چاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۲ تعداد دانلود : ۶۵۵
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثرات 12 هفته اصلاح فعالیت در زندگی بر hs-CRP سرم و حجم چربی مرکزی و محیطی در مردان میانسال چاق بود. بدین منظور تعداد 16 مرد میانسال سالم با میانگین و انحراف معیار سن 01/6±06/42 سال، قد 3/5±37/168 سانتی متر و شاخص توده بدن 05/4±2/31 کیلوگرم بر مجذور قد، به دو گروه کنترل (8=n) و تمرین (8=n) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته پیاده روی روی نوارگردان مطابق با دستورالعمل CDC و ACSM بود. بر اساس این دستورالعمل که تحت عنوان اصلاح فعالیت در زندگی (LAM) نام دارد، آزمودنی ها 4 روز در هفته 2 مایل را به مدت 30 دقیقه با سرعت 6/6 کیلومتر در ساعت روی نوارگردان راه رفتند. پس از پایان یافتن دوره تمرینی، آزمودنی ها به مدت یک هفته از هر گونه فعالیت بدنی شدید پرهیز کردند تا ماندگاری اثرات تمرین نیز بررسی شود. نتایج نشان داد که وزن، شاخص توده بدن، حجم چربی زیرپوستی و احشائی ناحیه مرکزی و حجم چربی زیرپوستی ناحیه محیطی پس از 12 هفته تمرینات LAM نسبت به گروه کنترل کاهش معنی دار داشت (01/0>P). همچنین، حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها پس از 12 هفته تمرینات LAM نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرد (01/0>P) و یک هفته بی تمرینی تأثیری در تغییرات ایجاد شده نداشت. از طرف دیگر، پس از 12 هفته تمرینات LAM اختلاف معنی داری در سطح hs-CRP سرم بین دو گروه مشاهده نشد، اما سطح hs-CRPسرم پس از یک هفته بی تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (05/0>P). علاوه بر این، ارتباط معنی داری میان سطح hs-CRP سرم با وزن، حجم چربی زیرپوستی و احشائی ناحیه مرکزی مشاهده نشد. بنابراین، با توجه به نتایج حاصل می توان چنین اظهار داشت که 12 هفته تمرینات LAM با شدت متوسط، موجب بهبود ترکیب بدن و آمادگی قلبی تنفسی در افراد میانسال چاق می گردد و اگر چه بلافاصله پس از این تمرینات قابلیت ضد التهابی لازم برای کاهش مؤثر میزان hs-CRP مشاهده نمی شود، اما پس یک هفته بی تمرینی و تقلیل آثار التهابی ناشی از آخرین جلسات تمرین، کاهش معنی دار hs-CRP ظاهر می شود.
۵۱۱.

پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی به فعالیت زیربیشینه وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حداکثر اکسیژن مصرفی فعالیت زیربیشینه وامانده ساز آنژیوژنز VEGF سرمی مویرگ عضله اسکلتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۰ تعداد دانلود : ۸۳۲
هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی (VEGF) به یک وهله فعالیت زیربیشینه وامانده ساز و رابطه آن با VO2max در وهله های زمانی مختلف بود. به این منظور، 12 مرد فعال (میانگین 24 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب و فعالیت زیربیشینه وامانده ساز را انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای آنالیز داده ها استفاده شد. فعالیت موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بلافاصله (0001/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (0001/0p=) شد. از طرفی، همبستگی معنی د اری بین VO2max وVEGF قبل از اجرا وجود نداشت (352/0p=)، ولی بلافاصله (006/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (026/0p=) همبستگی معنی داری مشاهده شد. براساس یافته های این تحقیق، انجام یک وهله فعالیت زیربیشینه وامانده ساز می تواند محرکی برای افزایش فاکتور آنژیوژنیکی VEGF باشد و هرچه آزمودنی توان هوازی بیشتری داشته باشد، احتمالاً آنژیوژنز بیشتری را تجربه می کند.
۵۱۲.

تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی و هوازی بر بیان ژن ABCA1 لنفوسیت دختران تمرینکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین هوازی لنفوسیت ABAC1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۸ تعداد دانلود : ۸۷۱
بیماری کرونری قلبی یکی از مهم ترین علل مرگ و میر در بیشتر کشورهاست. این بیماری با افزایش مقدار لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C) پلاسما رابطة مستقیم و با لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) رابطة معکوس دارد. ABCA1 خارجکنندة اصلی کلسترول و فسفولیپید از سلول به آپولیپوپروتئین عاری از لیپید یا دارای حداقل لیپید است. نتایج تحقیقات به روشنی نشان میدهد که عملکرد ABCA1 نقش کلیدی در فرایند انتقال معکوس کلسترول و نقش مؤثری در پیشگیری از بیماری-های قلبی - عروقی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر دو نوع تمرین تکجلسه ای (مقاومتی و استقامتی) بر بیان ژن ABAC1 لنفوسیت دختران تمرینکرده بود. به این منظور 24 دختر ورزشکار خراسانی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه 8 نفری کنترل، هوازی (AE) و مقاومتی (RE) تقسیم شدند. قبل و بعد از جلسة تمرینی از آزمودنیهای سه گروه خون گیری به-عمل آمد. جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ و بیان m-RNA ABAC1 به وسیلة RT-PCR نیمهکمی بررسی شد. اطلاعات به وسیلة آزمون آماری آنووای یکطرفه (05 /0 P≤) تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که گروه های RE و AE هر دو در نتیجة تمرین افزایش معناداری را در بیان m-RNA ژن ABCA1 لنفوسیت تجربه کردند (719 /8 = F و 001 /0 P≤)، ولی این افزایش در گروه RE بیشتر از AE بود (005 /0 P≤ در مقابل 01 /0 P≤). نتایج این تحقیق نشان داد یک جلسه تمرین (مقاومتی و استقامتی) با افزایش بیان ژن ABCA1 نقش مؤثری در پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق دارد.
۵۱۳.

پاسخ برخی از شاخص های فشار اکسایشی و التهابی به یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در اثر سازگاری ناشی از هشت هفته تمرین تداومی دویدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هاپتوگلوبین فعالیت ورزشی کوتاه مدت تمرین تداومی دویدن فسفو کراتین کیناز لاکتات دی هیدروژناز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۵۱۷ تعداد دانلود : ۷۰۲
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تداومی دویدن بر میزان ترشح برخی از آنزیم های اکسایشی و سطوح پروتئنی فاز حاد به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت بود. در این پژوهش 20 مرد سالم غیر فعال (سن: 50/2±95/23 سال ، وزن: 46/6±85/73 کیلوگرم و قد: 75/4±174 سانتی متر) شرکت کردند که به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره تجربی و کنترلتقسیم شدند. در ابتدا ، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت نمونه گیری خون به منظور تعیین میزان هاپتوگلوبین آزاد سرم (HP) ، کراتین فسفو کیناز (CPK) و لاکتات دی هیدروژناز (LDH) سرم انجام شد و سپس آزمودنی های گروه تجربی برای مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه به تمرینات تداومی دویدن پرداختند. در ابتدا ، تمرینات با شدت 60 – 65 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه و مدت 20 دقیقه آغاز و در مراحل پایانی دوره به شدت 85 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه و مدت 30 دقیقه رسید. بعد از هشت هفته ، مجدداً نمونه گیری خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ، از روش آنالیز واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و t مستقل استفاده شد. سطح معناداری 0.05≥P در نظر گرفته شد. تفاوت معناداری در سطوح HP سرم (P=0.035) و LDH سرم (P=0.001) در گروه تجربی در جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت دوم مشاهده شد. سطوح HP سرم ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین تداومی دویدن کاهش معناداری نشان داد (P=0.031). هم چنین ، تفاوت معناداری بین اختلاف میانگین های سطوح LDH سرم در جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت دوم بین دو گروه مشاهده شد (P=0.012). به طور کلی می توان گفت که هشت هفته فعالیت تداومی دویدن باعث ایجاد سازگاری و کاهش فشار اکسایشی و التهابی ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در مردان سالم غیر فعال می گردد.
۵۱۴.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نیمرخ لیپیدی ویسفاتین تمرین موزون هوازی مقاومت به انسولین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۷ تعداد دانلود : ۷۰۰
ویسفاتین، آدیپوکین تازه کشف شده ای است که با چاقی افزایش می یابد. به روشنی مشخص نیست که تمرینات موزون هوازی می توانند با تغییرات توده چربی و سطح چربی های خون در کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما مؤثر باشند. هدف از این پژوهش تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن بود. 23 نفر از دانشجویان دختر چاق با دامنة سنی 29- 18سال و BMI برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر متر مربع و محیط دور کمر برابر یا بیشتر از 88 سانتی متر، که در هیچ گونه برنامة تمرینی منظم و سازمان یافته شرکت نداشتند انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه کنترل (10 نفر) و تجربی(13 نفر) قرار گرفتند. برنامة تمرین ورزشی هوازی شامل 8 هفته تمرین هوازی موزون، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه بود که با 55 درصد ضربان قلب بیشینه در هفتة اول شروع شد و به تدریج با پیشرفت برنامة تمرینی به 70 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. غلظت ویسفاتین و انسولین ناشتا به روش الایزا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با دانسیتة بالا و لیپوپروتئین با دانسیتة پایین و گلوکز به روش آنزیماتیک و مقاومت به انسولین با معادلة HOMA اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته و مستقل به ترتیب برای بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی با سطح معناداری α ≤ 0. 05 استفاده شد. نتایج نشان داد اجرای 8 هفته تمرین هوازی موزون به کاهش معنی دار سطح سرمی ویسفاتین پلاسما منجر شده است(002 /0=p) ، همچنین تمرین هوازی موزون موجب کاهش معنی داری در غلظت تری گلیسرید پلاسما (04 /0=p) ، کلسترول پلاسما (02 /0=p) ، غلظت LDL پلاسما (01 /0=p) و همچنین افزایش معنی داری در غلظت HDL پلاسما (005 /0=p) شد. علاوه بر این تغییر معنی داری در غلظت انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین مشاهده نشد. به نظر می رسد 8 هفته تمرین هوازی موزون می تواند از طریق کاهش تودة چربی بدن، محیط دور کمر، باسن، کاهش وزن و بهبود نیمرخ های لیپیدی از جمله کاهش LDL، تری گلیسرید، کلسترول و افزایش HDL در کاهش ویسفاتین پلاسما در زنان چاق مؤثر باشد
۵۱۵.

رابطه قدرت فشردن دست با برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و مقایسه آن در مردان ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزشکار غیرورزشکار قدرت فشردن دست متغیرهای آنتروپومتریکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۷ تعداد دانلود : ۹۷۸
تحقیقات نشان داده اند اندازه های آنتروپومتریکی و ابعاد دست ممکن است بر قدرت فشردن دست مؤثر باشند. مطالعه رابطه این ابعاد با قدرت فشردن دست می تواند پیش بینی کننده موفقیت ورزشکاران و شناخت افراد مستعد باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه قدرت فشردن دست با متغیرهای آنتروپومتریکی پایه، اندام فوقانی و بویژه دست در دانشجویان مرد ورزشکار و غیرورزشکار است. به این منظور، 200 آزمودنی مرد شامل 100 دانشجوی غیرورزشکار (سن: 13/2±14/21سال، قد: 46/5±98/174 سانتی متر، وزن: 47/10±6/68 کیلوگرم) و 100 دانشجوی ورزشکار (سن: 96/1±66/21سال، قد: 5/6±13/179 سانتی متر، وزن: 7/8±65/73 کیلوگرم) انتخاب شدند. قد، وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، طول بازو، طول ساعد، طول ساعد و دست، عرض آرنج، عرض مچ دست، عرض کف دست، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست و متغیرهای آنتروپومتریکی ویژه دست شامل محدوده ها، طول ها و پیرامون انگشتان و قدرت فشردن دست در همه آزمودنی ها اندازه گیری شدند. داده هابا استفاده از آزمون های آماری tمستقل، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد (05/0p<) نتایج نشان داد قدرت فشردن دست در گروه ورزشکار تنها با وزن، شاخص توده بدن، درصدچربی بدن، طول بازو، محیط (بازو، ساعد، مچ دست) و طول انگشت پنجم رابطه معنی داری داشته است. در گروه غیرورزشکار نیز با وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، طول (بازو، ساعد، ساعد و دست)، محیط (بازو، ساعد، مچ دست)، عرض مچ دست، عرض کف دست، طول انگشت دوم، محدوده پنجم انگشتان رابطه معنی دار بوده است (05/0p<). این یافته ها نشان داد متغیرهای آنتروپومتریکی و همچنین فعالیت ورزشی بر قدرت فشردن دست تاثیرگذار هستند.
۵۱۷.

تأثیر تمرین های هوازی بر خلق بیماران سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سندرم روده تحریک پذیر فعالیت بدنی هوازی خلق منفی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۵۱۴ تعداد دانلود : ۸۰۵
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیت بدنی هوازی بر کاهش خلق منفی (اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر می پردازد. بدین منظور 146 زن بیمار مراجعه کننده به کلینیک گوارشی بیمارستان پیامبران تهران، که تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به صورت نمونه های در دسترس انتخاب و با پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ غربال شدند و 30 نفر که نمره معادل یا بیش از 23 کسب کرده بودند، به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل و وابسته صورت گرفت. پیش از اعمال متغیر مستقل تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نشد، اما پس از اعمال متغیر مستقل (فعالیت بدنی ایروبیک) به مدت نه هفته (هفته ای سه جلسه)، میزان علائم جسمانی، اضطراب، و افسردگی آزمودنی های گروه تجربی به طور معناداری کاهش یافت. در نتیجه، فعالیت بدنی هوازی نقش مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد.
۵۱۸.

تعیین تأثیر برنامه های تمرینی منتخب بر برخی متغیرهای پیشگو در عملکرد استقامتی دوندگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی حداکثر اکسیژن مصرفی عملکرد استقامتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۶ تعداد دانلود : ۸۲۲
تمرین از عوامل اصلی موفقیت در رشته های ورزشی است و از آنجا که نقش تمرینات مقاومتی، به ویژه به روش تناوبی بر عملکرد استقامتی تا حدی ناشناخته است، برای تعیین تأثیر برنامه های تمرینی منتخب (تداومی و تناوبی، هوازی و مقاومتی) بر برخی متغیرهای پیشگو (VO2max، vVO2max، Tmax ،vAT) در عملکرد استقامتی دوندگان، 24 دونده که زمان اجرای دو 3000 متر آن ها بین 07 :9 تا 39 :9 دقیقه بود، به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. پس از سنجش اولیه VO2max، vVO2max، Tmax ،vAT، 1RM و زمان اجرای 3000 متر، آزمودنی ها بر اساس رکورد دو 3000 متر به گروه های قوی تا ضعیف تقسیم بندی و به صورت تصادفی در چهار گروه تمرینی قرار گرفتند. برنامه تمرینی ورزشکاران به چهار گروه تمرینات تداومی و تناوبی، هوازی (درصدی از vVO2max و Tmax) و مقاومتی (درصدی از یک تکرار بیشینه و سرعت اجرا) تقسیم بندی شد. ورزشکاران، به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته در تمرینات حضور یافتند و سپس در میان آزمون و پس آزمون شرکت کردند. بررسی داده ها با آنالیز واریانس مولتی فاکتوریال نشان داد که اگرچه تمام برنامه های تمرینی تداومی و تناوبی، هوازی و مقاومتی سبب افزایش VO2max، vVO2max، Tmax وvAT در مجموع چهار و هشت هفته تمرین شدند، تمرینات تناوبی هوازی- تناوبی مقاومتی، در مقایسه با سایر روش های تمرینی، پیشرفت بیشتری در این متغیرها ایجاد کرد. نتایج نشان داد تمرینات مقاومتی و هوازی تناوبی احتمالاً از طریق تنظیم دخالت متابولیسم هوازی و غیرهوازی، بهبود ظرفیت هوازی، افزایشVO2max، افزایش vVO2max، افزایش آستانه بی هوازی و سرعت در آستانه بی هوازی (vAT)، بهبود در کارآیی حرکتی و افزایش در زمان رسیدن به خستگی (Tmax) سبب بهبود عملکرد استقامتی می شود.
۵۱۹.

مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لاکتات دوچرخه سواران نخبه مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا ظرفیت های بافرینگ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۵۱۳ تعداد دانلود : ۷۴۶
هدف از مطالعه حاضر مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی بود. 8 دوچرخه سوار استقامتی و 6 دوچرخه سوار نخبه بی هوازی کار در دو جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته یک آزمون فزاینده استاندارد و یک آزمون فرابیشینه یکنواخت را انجام دادند. در خلال آزمون فزاینده گازهای و نمونه خونی جهت اندازه گیری لاکتات، بی کربنات و pH جمع آوری شد. مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا به عنوان فاصله بین آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعیین گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی از طریق فرمول [pH] Δ . Δ [HCO3] و ظرفیت غیر بی کربناتی از طریق Δ PH] ] [Δ [LA] . Δ [PH] ] – [Δ [HCO3] . [ بدست آمد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و معنی دار بودن تفاوت بین متغیر ها با آزمونt استیودنت مشخص گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی (001/0 >p ) و مدت زمان مرحله بافرینگ (05/0 >p ) و تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ( 01/0 >p ) در گروه استقامتی بطور معنی دار نسبت به گروه بی هوازی کار بالاتر بود. همبستگی معنی دار بین ظرفیت بافرینگ بی کربناتی با VO2max ( 05/0 >P ) وظرفیت بافرینگ بی کربناتی و کسر اکسیژن ( 01/0 >P ) بدست آمد. به طور خلاصه نتایج نشان داد که ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه متفاوت و با ظرفیت های هوازی و بی هوازی در رابطه است.
۵۲۰.

اثر فعالیت مقاومتی بر شاخص های آسیب اکسایشی در کشتی گیران سالمند تمرین کرده رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سالمندی فعالیت مقاومتی پراکسیداسیون لیپید آسیب DNA

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۱۲ تعداد دانلود : ۷۶۸
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فعالیت مقاومتی بر پراکسیداسیون لیپید و آسیب DNA در کشتی گیران سالمند تمرین کرده رقابتی بود. 8 کشتی گیر سالمند (سن 98/1 ± 75/59 سال، قد 08/7 ± 25/172 سانتی متر، وزن 6/14 ± 76 کیلوگرم) و 7 سالمند غیرورزشکار (سن 9/1 ± 42/61 سال، قد 09/4 ± 14/173 سانتی متر، وزن 15/8 ± 71/79 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها برنامه تمرین مقاومتی را که شامل: پرس پا، پرس سینه، باز کردن زانو، کشیدن میله لت، خم کردن زانو، جلو بازو، ساق پا و پشت بازو بود را با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) و 8 تا 12 تکرار انجام دادند. برای اندازه گیری شاخص های پراکسیداسیون لیپید (8-iso PGF2α) و آسیب DNA (8-OHdG)، نمونه های خونی در قبل، بعد و 24 ساعت پس از فعالیت جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای مقایسه بین گروه های ورزشکار و غیرورزشکار از آزمون t مستقل استفاده شد. پس از فعالیت مقاومتی افزایش معنی-داری در پراکسیداسیون لیپید (05/0>p) و آسیب DNA (05/0>p) در هر دو گروه مشاهده شد. در 24 ساعت پس از تمرین مقدار شاخص ها کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت و به سطوح اولیه بازگشت. سالمندان غیرورزشکار به طور معنی داری پراکسیداسیون لیپید (05/0>p) و آسیب DNA (05/0>p) بیشتری پس از فعالیت مقاومتی داشتند. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد فعالیت منظم و طولانی مدت کشتی منجر به بروز آسیب اکسایشی کمتری می شود و کشتی گیران سالمند فعال پس از فعالیت مقاومتی آسیب اکسایشی کمتری را تجربه می کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان