فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴۰۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت هر جامعه ای را تشکیل می دهند و در عین حال دارای مسایل و نیازهای خاص خود هستند. رفع نیازها و مشکلات آنها و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت زندگی آنها، از عمده ترین مسائل کشورهاست. در این پژوهش به کیفیت زندگی زنان متاهل و برخی متغیرهای موثر بر آن پرداخته شده است. تحقیق مورد نظر از نوع پیمایشی و جامعه آماری مورد بررسی کلیه زنان متاهل شهر تبریز بوده اند که 384 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. در مجموع نتایج کلی نشان داد که میانگین شاخص کل کیفیت زندگی زنان مورد مطالعه در یک طیف (100- 0) 56 درصد می باشد. همچنین نتایج حاصله نشان داد که زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار کیفیت زندگی بهتری دارند و هرچه میزان تحصیلات زن و درآمد و تحصیلات شوهر در خانواده افزایش یابد، سطح کیفیت زندگی زنان نیز افزایش می یابد. بین میزان درآمد زن، تعداد افراد خانواده، تعداد سال های زندگی مشترک و نوع شغل شوهر با کیفیت زندگی زنان رابطه معنی داری دیده نشد.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان تقدیرگرایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تقدیرگرایی، از نظر صاحب نظران علوم اجتماعی، به مثابه نوعی باور و اعتقاد فرهنگی و از موانع فرهنگی اجتماعی توسعه به شمار می رود و بررسی این مفهوم در مورد زنان، که نیمی از جامعه را در بر می گیرند، از اهمیتی خاص برخوردار است. هدف این مقاله بررسی میزان تقدیرگرایی زنان و عوامل مؤثر بر آن در جامعه آماری تحقیق، زنان بالای پانزده سال دو شهرستان کاشان و آران وبیدگل در سال 1390 است. در این تحقیق، با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش سهمیه ای بررسی شده اند. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی است و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسش نامه جمع آوری شده است. نتایج ضریب آلفای کرونباخ روایی مقیاس های تحقیق را تأیید کرده است و نتایج ضریب همبستگی پیرسون گویای رابطه ای معنا دار بین متغیرهای سنت گرایی (0.574=r)، جامعه پذیری جنسیتی (0.409=r)، شیوه تربیتی سهل انگارانه (0.155=r)، شیوه تربیتی اقتدارگرایانه (0.256-=r)، سبک تربیتی استبدادگرایانه (0.367=r)، و میزان تقدیرگرایی پاسخ گویان است. بیش ترین تأثیر بر تقدیرگرایی، بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون یافته های پژوهش، مربوط به متغیر سنت گرایی با میزان 0.48=β است و پس از آن جامعه پذیری جنسیتی با 0.19=β و شیوه تربیتی مقتدرانه با 0.084-=β به ترتیب در جایگاه های بعدی قرار گرفته اند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی
حوزه های تخصصی:
این مقاله باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی برافزایش سازگاری زناشویی انجام شده است. همچنین به بررسی اقدامات مشاوره ای در زمینه آموزش های مهارت های زندگی در بهبود روابط میان زوجین و افزایش سازگاری آنان در زمینه زندگی مشترک پرداخته است. روش:پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت آن شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که افراد گروه آزمایش شرکت کننده در این طرح تحت آموزش مهارت های زندگی طی 10 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل برگه مشخصات جمعیت شناختی زوجین و پرسشنامه سازگاری زناشویی (لاک – والاس) بود که در دو نوبت قبل از آموزش و بعد از آموزش استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی استان قم در سال 1392 می باشد که با مشکلات سازگاری با یکدیگر و اختلافات خانوادگی به مرکز مراجعه نموده اند. حجم نمونه 60 زوج به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش آزمون در گروه های وابسته و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بوده و باعث احساس مثبت در زندگی مشترک شود.
آموزه های مهارت های زندگی بر مفاهیم نوع دوستانه ای همچون مهارت همدلی، ارتباط موثّر و شیوه درک متقابل تأکید می ورزند. در واقع اهداف آموزشی زندگی در زمینه کاهش تأثیر متغیر مدت ازدواج و تفاوت سنی زوجین و در نهایت افزایش اثربخشی آموزش مهارت های مذکور در سازگاری زوجین می باشد.
بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه امروز ایران، مسئله هویت از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و مناقشات متعددی پیرامون آن صورت گرفته است. اما این مناقشات در خصوص هویت زنان وجوه بارزتری دارند؛ چرا که از یک طرف تغییرات ساختاری و فرهنگی رخ داده مانند افزایش فرصت های تحصیلی و شغلی موجب بروز اشکال جدید هویت یابی برای زنان شده است و از طرف دیگر، وجود کلیشه های جنسیتی، زنان را در این زمینه با چالش های بسیاری مواجه می سازد. هویت یابی فرآیند پیچیده ای است و از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد که ساختار خانواده یکی از مهم ترینِ آنهاست. بنابراین، در این تحقیق به بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان پرداخته ایم. در بخش نظری از دیدگاه های گیدنز در باب هویت و بازاندیشی و نیز منتقدان فمینیست و بوردیوگرای وی و همچنین از مباحث کاستلز در خصوص پدرسالاری استفاده شده است. تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه در میان دختران دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است که تعداد کل آنها در زمان تحقیق 1600 نفر بوده است. نمونه گیری به شیوه سهمیه ای متناسب صورت گرفته و حجم نمونه 340 نفر بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پاسخگویان در برابر کلیشه های جنسیتی مقاومت زیادی نشان داده و مدیریت بدن نیز اهمیت بالایی برای آنها دارد. بیشترین نسبت الگوی تصمیم گیری و نیز الگوی تقسیم کار در میان خانواده های پاسخگویان از نوع پدرسالارانه بوده است. بعلاوه، نتایج تحقیق گویای وجود رابطه ای معنی دار میان ساختار قدرت در خانواده و میزان هویت بازاندیشانه زنان است؛ به نحوی که میزان هویت بازاندیشانه زنانی که الگوی تصمیم گیری در خانواده آنها از نوع پدرسالارانه است بیشتر از سایر زنان می باشد. در بعد الگوی تقسیم کار خانوادگی نیز بیشترین میزان هویت بازاندیشانه متعلق به زنانی است که الگوی مشارکتی تقسیم کار در خانواده آنها وجود دارد.
بررسی علل گرایش دختران به تحصیلات عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف درک انگیزه و علل این گرایش از جانب دختران اجرا شد. نظریات مبنای این بررسی نشان داد از آنجا که آگاهی، درک و احساس محدودیت و فروتری منزلتی، نیاز به اثبات موقعیت برترمنزلتی را تشدید می کند، دختران با درک موقعیت خود بر اساس تجربه زیسته، خواهان تحرک و تغییر در پایگاه اجتماعی از طریق کسب منابع برتر اجتماعی و از جمله ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر بر می آیند. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و پرسش از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر شیراز در سال تحصیلی ۸۸- ۸۹ و با بهره گیری از تکنیک های آماری به بررسی تجربی این فرضیه اقدام شد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که آگاهی و درک دختران از موقعیت فروتر، احساس محرومیت آن ها را افزایش می دهد. میل به خروج از محرومیت و محدودیت های ایجاد شده، طی فرآیند محاسباتی عقلانی، انگیزه رقابت برای کسب منابع برتر را در عرصه تحصیلات تقویت و تشدید می کند. ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر، همچنین امکان دسترسی و ورود دختران را به عرصه های دیگر و کسب امتیاز مانند فعالیت اقتصادی و فرهنگی اجتماعی فراهم می آورد. در کنار همه این مواهب، دستیابی به فرصت و بخت های زندگی و تأیید دیگران هم از همین طریق میسر می شود.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز است که برای تبیین مساله و تعیین چارچوب نظری از دیدگاه های جامعه شناسی مربوط به هویت جنسیتی استفاده و فرضیات از آن استخراج شد. این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دختران دانشجوی دانشگاه شهیدچمران اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 254 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1391-1392اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمامی متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که تنها سه متغیر نگرش به اشتغال، نقش های جنسیتی و دینداری معنادار بوده اند که در مجموع 23 درصد از تغییرات مربوط به هویت جنسیتی دختران دانشجو را این دو متغیر تبیین می کنند.
بررسی تعارض نقش های خانوادگی و اجتماعی بانوان و ارائه ی الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، روند اشتغال زنان سیر صعودی به خود گرفته است. این در حالی است که زنان از وظایف و مسئولیت های سنتی خانه داری و همسرداری و تربیت فرزند و... معاف نشده و علاوه بر کار بیرون بار این مسئولیت ها را نیز همچنان بر دوش می کشند. ایفای همزمان نقش های خانوادگی و شغلی باعث تعارض نقش می شود که آثار و پیامدهای سویی به دنبال دارد. لازم است برای کاهش این تعارضات و مشکلات تبعی آن چاره جویی شود. این چاره اندیشی باید با فرهنگ جامعه همخوان و هماهنگ باشد. بنابراین تعیین چارچوب های منطقی و عالمانه که با موازین دینی و عرفی مطابقت داشته و بتواند مبنای عمل جامعه ی اسلامی ما قرار گیرد حائز اهمیت است. این جستار ضمن واکاوی ابعاد مختلف پدید هی اشتغال زنان و طرح راهکارهای مناسب برگرفته از نتایج تحقیقات و مطالعات انجام شده و استفاده از متون و نصوص معتبر دینی نظریه ی روشن و ثابتی را به عنوان الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی و شغلی زنان بر مبنای فکر دینی ارائه می دهد.
نگاهی جامعه شناختی به فراغت زنان در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات اوقات فراغت بخش مهمیاز دانش میان رشتهای مطالعات فرهنگی، سبک زندگی، جامعهشناسی اوقات فراغت، روانشناسی اجتماعی و مواردی از این دست است. در این راستا تحلیل تاریخی فرهنگ و سبک زندگی زنان، بعنوان نیمه مورد غفلت واقع شده پژوهشهای عصر حاضر بویژه در کشوری چون ایران دارای فرهنگی کهن است و تغییرات فرهنگی آن با پیدایش مدرنیته سرعت بیشتری به خود گرفته، نیازمند تامل بیشتری است. در این میان عصر قاجار، دورانی طولانی است که منابع قابل توجهی از آن در دسترس است. در مقالهای که در پیش رو دارید محقق به کمک روش اسنادی به مطالعه سفرنامهها و خاطرات مرتبط با این دوره پرداخته تا بتواند تصویری کلی از چگونگی گذران اوقات فراغت زنان در این دوره را رصد کند. چنین اهتمامی سرنخهای مهمی درباره فرهنگ جنسیتی و سبک زندگی زنان این دوره فراهم میآورد و از این رو راهگشای ما در تبیین الگوهای گذران اوقات فراغت و سبک زندگی زنان در ایران معاصر خواهد بود. در این تحقیق پایگاه اجتماعی، تفکیک جنسیتی و برخورداری مادی از جمله مهمترین عوامل مرتبط با گذران اوقات فراغت زنان شناخته شده اند. همچنین باید گفت گذران اوقات فراغت به شکلی جمعی، الگوی غالب گذران اوقات فراغت زنان بوده است.
بررسی تطبیقی نگرش زنان متعلق به نسل های مختلف در زمینه سن ازدواج و ترکیب خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد جامعه، امری فرهنگی است که شکل گیری آن ازطریق کنش های اجتماعی گذشته و حال اعضای خانواده صورت می گیرد. تجربیات و شرایط اجتماعی- محیطی دوران کودکی می تواند قسمتی از نیّات و اولویت های سن ازدواج، تعداد فرزند، زمان بندی بین تولد فرزندان و سایر مؤلفه های ترکیب خانواده به ویژه برای زنان را تحت تأثیر قرار دهد. با این هدف، در این مقاله سعی شده است نگرش مادرانی با نسل های متفاوت، در زمینه مؤلفه های مهم در ترکیب خانواده مورد بررسی قرار گیرد. با به کارگیری روش پیمایش، داده های لازم از 710 زن همسردار 15 الی 50 ساله ساکن در شهرهای تبریز و اهر که دوران کودکی خود را در چهار مقطع تاریخی؛ تا سال 1350، 1350 الی 1357، 1358 الی 1365 و 1366 الی 1373 گذرانده اند، به دست آمده است. تفاوت در ویژگی های تحصیلی و شغلی در بین نسل های مختلفچهارگانه نشان از تفاوت فضای اجتماعی دوران کودکی آنهاست. این امر موجب شده است پاسخگویان متعلق به نسل-های مختلف، برداشت های متفاوتی از زمان شکل گیری خانواده، ارزش فرزند، تعداد فرزند و ترجیح جنسی فرزند داشته باشند. در زمینه شاخص های ارزش فرزند، نگرش نسل های قبل از سال 1350 با بعد از 1365 و نسل های انقلاب با جنگ نزدیک تر است. درصد موافقت با سقط جنین به عنوان یکی از راه های جلوگیری از بارداری و نیز تک فرزندی در نسل های جدید بیشتر از نسل گذشته است. برعکس، درصد موافقت با ترجیح جنسی فرزند و نیز فرزند دلخواه سه و بیشتر در نزد نسل های جدید کمتر از قدیمی هاست. در برخی از رفتارهای جمعیتی دیگر، یک هم گرایی در بین چهار نسل مورد مطالعه ملاحظه می شود. این نگرش های جمعیتی زنان در ارتباط با ترکیب خانواده، می تواند در شکل دهی رفتار جمعیتی فرزند(ان) وی مؤثر باشد که این موضوع در تحولات خانواده ایرانی یک امر و مسئله مهمی خواهد بود.
بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی (مورد مطالعه: زنان شهر اصفهان)*(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در سال های در جامعه شناسی بسیار مورد توجه واقع شده اند و هرچند در مورد عوامل اجتماعی تاثیرگزار بر هر یک از آنها تحقیقات زیادی صورت گرفته است، ولی در مورد تاثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی و مخصوصا کیفیت زندگیزنانتحقیقات چندانی انجام نشده است. از این جهت هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی زنان بر کیفیت زندگی آنها در شهر اصفهان می باشد. در این راستا با به کار گیری روش پیمایش و ابزار پرسشنامه، از کل زنان 20 ساله و بیشتر مناطق 14 گانه شهر اصفهان، 510 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. مبانی نظری تحقیق با الهام از دیدگاه های کلمن و پوتنام تدوین شد. برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه 6 مولفه ای کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده به عمل آمد. سرمایه اجتماعی دارای سه مولفه اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، و آگاهی اجتماعی بود. پرسشنامه از اعتبار صوری برخوردار بود و آلفای کرونباخ پایای سرمایه اجتماعی برابر با 86/0 و از کیفیت زندگی برابر با 82/0 بود. یافته ها نشان داد که میانگین سرمایه اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط ( از 5) و میانگین کیفیت زندگی نیز در حد متوسط ( برابر با 22/3 از 5) بود. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین کیفیت زندگی و اعتماد اجتماعی (r=0.674 )، مشارکت اجتماعی (r=0.208)، و آگاهی اجتماعیr=0.704) ) رابطه معنادار وجود داشت. رابطه بین سرمایه اجتماعی و کیقیت زندگی نیز معنادار بود (r=0.519)، یعنی این که سرمایه اجتماعی نزدیک به 27 درصد تغییرات کیقیت زندگی را تبیین می کند.
تغییر نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی در طی فرآیند گذار جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر جوامع انسانی، جنسیت، که در بردارنده ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جنس است، پایه توزیع نابرابر امکانات، موقعیت ها، فرصت ها و پاداش ها قرار می گیرد. مسأله مورد بررسی در اینجا نقش گذار جمعیتی در نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی است. از تئوری گذار جمعیتی اول و دوم و همچنین، نظریات چافتز، بوردیو و دایسون به عنوان چارچوب نظری پژوهش استفاده شده است. برای آزمون تجربی مدعای پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و داده های ثانویه پیمایش جهانی ارزش ها و صندوق جمعیت سازمان ملل برای پنجاه کشور انجام شده است. نتایج نشان داد که نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی در کشورها بر حسب مراحل گذار جمعیتی متفاوت است. کشورهای مالی، زامبیا، هند و عراق که گذار جمعیتی اول را پشت سر نگذاشته اند، نگرش منفی کمتری نسبت به نابرابری جنسیتی دارند؛ برعکس، کشورهایی مانند سوئد، فنلاند و فرانسه که وارد گذار جمعیتی دوم شده اند، نگرش منفی بیشتری نسبت به نابرابری جنسیتی دارند. کشورهای ترکیه، برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی که در سال های اخیر گذار جمعیتی را پشت سرگذاشته اند، نگرش نسبت به نابرابری جنسیتی در آنها بین دو دسته از کشورهای فوق است.
آموزش جامعه شناسی و تفکر انتقادی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی یکی از اولویت های آموزش و پرورش است. درس جامعه شناسی فرصت های فراوانی را برای رشد گرایش ها و مهارت های تفکر انتقادی فراهم می کند. یکی از چالش های اساسی در آموزش جامعه شناسی در ایران، توجه عملی ضعیف به تفکر انتقادی بوده است. یکی از انتظارات و بایسته های آموزش جامعه شناسی در ایران، افزایش تأکید بر تفکر انتقادی در بین دانشجویان به طور عام و دانشجویان دختر به طور خاص است. زنان نیمی از ساخت اجتماعی ایران هستند، لذا هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین آموزش جامعه شناسی و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دختر (مورد دانشجویان مقطع کاردانی و کارشناسی مدیریت جهانگردی دانشگاه شیخ بهایی اصفهان) خواهد بود . روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه استاندارد نگرش به درس و تفکر انتقادی ریکتس ( 2003) بوده است .جمع آوری اطلاعات بر اساس سرشماری در بین کلیه دانشجویان دختر (67 نفر) کلاس درس مبانی جامعه شناسی دانشگاه شیخ بهایی شهر بهارستان اصفهان (مقطع کاردانی و کارشناسی رشته مدیریت جهانگردی نیمسال اول 91-1390) انجام گرفته است . در مجموع، نگرش دانشجویان دختر به درس مبانی جامعه شناسی در سطح زیاد و میزان تفکر انتقادی دانشجویان دختر در سطح خیلی زیاد ابراز شده است. رتبه بندی شش مؤلفه به ترتیب اهمیت عبارتند از: توانایی درک و فهم درس، احساس ارزشمندی درس، اهمیت داشتن، احساس لذت بردن، انگیزش یادگیری و احساس ترس و نگرانی از درس مبانی جامعه شناسی.تفاوت معناداری در نگرش به درس مبانی جامعه شناسی بین دو مقطع تحصیلی (به نفع مقطع کارشناسی) وجود داشته است.ارتباط معناداری بین سه مؤلفه احساس سودمندی، انگیزش یادگیری و همچنین، اهمیت داشتن درس به طور جداگانه با تفکر انتقادی دانشجویان دختر وجود داشته که معرف وجود ارتباط بین آموزش جامعه شناسی و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دختر بوده است.
مطالعه گروه های مرجع زنان جوان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به دنبال مطالعه گروههای مرجع زنان جوان شهر ایلام، به مطالعه موردی زنان جوان 16 -29 ساله ساکن در این شهر پرداخته شده است. مسأله اصلی این پژوهش، شناخت گروههای مرجع و عوامل مؤثر در گزینش آنها توسط زنان است. برای پرداختن به این مساله،تئوری گروه مرجع مرتن استفاده شده است. مطالعه میدانی زنان جوان شهر ایلام با رویکرد روش شناسانه کیفی و با استفاده از تکنیک مشاهده و مصاحبه عمیق انجام گرفته است . داده ها و اطلاعات به دست آمده از طریق روش کد گذاری موضوعی دسته بندی و با توجه به بنیان های نظری پژوهش تفسیر شده است . دستاوردهای تجربی و نظری این پژوهش نشان می دهد که جامعه ایلام ، یک جامعه همگرا و درون گروهی است و زنان ایلامی تمایل زیادی به گزینش گروه های مرجع غیر عضویتی ندارند . ساختار اجتماعی بسته شهر ایلام و به تبع آن ، تحرک اجتماعی پایین و نیز محلی گرایی در بین زنان طبقه خرده بورژوا، از مهمترین عوامل موثر در گزینش گروه های مرجع عضویتی و به ویژه خانواده است .
خوانش دانشآموزان دختر از کدهای پوشش مدرسه در دبیرستانهای دخترانه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش دانشآموزان دختر از کدهای اخلاقی مربوط به پوشش در مدارس یا کدهای پوشش مدرسهای، موضوع اصلی این تجقیق است. دو الگوی نظری استوارت هال و پییر بوردیو مبنای نظری این تحقیقاند. مدل هال به ما کمک میکند تا اول، کدها و ارزشهای جاری مدرسهای درباره پوشش را بررسی کنیم. دوم، با تکیه بر این مدل، مقبولیت این کدها در نزد دانشآموزان را از رهگذر مطالعه خوانش آنها از این کدها مورد بررسی و سنجش قرار دهیم. اما، مدل هال قادر نیست درکی از چرایی خوانشهای متنوع ارائه کند. خوانش امری اجتماعی است که متغیرهای اجتماعی آن را تعیین میکند. نظریه بوردیو ابزار نظری مناسبی برای توضیح این خوانشهاست. تکیه بر مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو و نقش آن در تعیین «دسترسی گفتمانی» راهگشاست. فرض اولیه ما این بود که بسته به میزان انواع سرمایههای دانشآموزان خوانش آنها از کدها هم متفاوت است. با تکیه بر مصاحبههای فردی عمیق، در شش مدرسه دخترانه از سه منطقه 1، 6 و 12 تهران در مقطع دبیرستان، دادههای لازم گردآوری و با تکیه بر روش تحلیل تماتیک تجزیه و بررسی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، خوانش مجادلهای (مذاکرهای) در میان دانشآموزان مسلط است. دو سویه از چنین خوانشی وجود دارد: دستهای از دانشآموزان کلیت قوانین پوشش و آرایش موجود در مدارس را نمیپسندند، باوجود این، برای سرکردن اوضاع و اتمام دوره با آن کنار میآیند. هر چند این دسته از دانشآموزان مشارکتی جدی در امور مدرسه ندارند. دسته دوم خوانش مجادلهای از آنِ دانشآموزانی است که کلیت قوانین در مدرسه را میپذیرند اما در شیوه اجرا مخالفاند. آنها فضای مدرسه را به دلیل اصرار بر اجرای سختگیرانه و بدون انعطاف قوانین، ملالآور ارزیابی میکنند.
ارزش اقتصادی شغل زن پزشک و تفاهم اقتصادی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پزشکی از مشاغل پردرآمد در ایران، به ویژه برای زنان، به شمار می رود. پژوهش درباره تفاهم اقتصادی زنان پزشک به دلیل قرارگرفتن در اوج اقتدار اقتصادی، بیش از بررسی تفاهم اقتصادی مشاغل دیگر می تواند درخصوص سنجش درستی ایدة «افزایش اقتدار اقتصادی = افزایش تفاهم اقتصادی» گویا باشد.
روش پژوهش در این زمینه، پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه است. براساس نتایج پژوهش، بیش از 90 درصد زنان پزشک، در تأمین نیازها و مخارج خانواده، به شوهرشان کمک می کنند و این هزینه کردها با میل و رغبت و احساس مسئولیت در مقابل هزینه های خانواده است. با توجه به اینکه مسئولیت مهم شوهر در خانه و خانواده، سرپرستی و تأمین هزینه های زندگی است، با این حال بیش از 52 درصد شوهران در این گونه خانواده ها، از خرج نشدن درآمد زن در مخارج خانواده، ناراضی اند. درنهایت تفاهم اقتصادی همسران در این پژوهش با متن و دیدگاه های اسلامی برابری می کند و نشان می دهد که هرجا اقتدار اقتصادی شوهر بیشتر از جایگاه اقتصادی زن بوده تفاهم بیشتر است از خانواده هایی که جایگاه مرد و زن در تأمین مخارج خانواده جابه جا شده است.
مقایسه نقش های جنسیتی و خود متمایز سازی در دانشجویان متاهل زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه میزان تمایز یافتگی زنان در الگوهای متفاوت جنسیتی از جمله آندروژنی، مردانه و زنانه انجام، و اهمیت الگویابی جنسیتی در دستیابی به سطوح بالای تمایزیافتگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش به شیوه علی مقایسه ای بوده و در آن برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری MANOVA و آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه های دولتی شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 200 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نقش جنسیتی بم (BSRI) و پرسشنامه خود متمایزسازی اسکورون می باشد. براساس یافته های این پژوهش، میزان تمایز یافتگی و ابعاد گوناگون آن در بین الگوهای جنسیتی زنانه، مردانه و آندروژن (فراجنسیتی) متفاوت است. بدین معنا که میزان تمایزیافتگی زنان دارای الگوی جنسیتی آندروژن نسبت به سایر گروه های جنسیتی بیش تر است و میزان آن در الگوی جنسیتی زنانه کمتر از سایر گروه های جنسیتی به چشم می خورد
تاثیر سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و سلامت روانی بر مدیریت بدن در بین زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، الگوهای مصرف گرایی، بدن را هم چون سایر حوزه های زندگی آدمی تحت سلطه قرار داده و روز به روز افراد طبقات مختلف به بدن و ظاهر بیرونی آن توجه فزاینده ای نشان می دهند؛ به طوری که همگان (مخصوصا زنان) در پی آنند که بدن، چهره و فیزیک خود را مطابق با الگوهای زیبایی تبلیغ شده بیارایند و احیانا تغییر دهند، لذا، امروزه توجه به بدن و تاثیر آن در روابط اجتماعی، توجه جامعه شناسان را به خود جلب نموده است.به همین خاطر، مقاله حاضر نیز با هدف شناسایی برخی عوامل تاثیرگذار بر مدیریت بدن با روش پیمایشی نگاشته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی در ابعاد چهارگانه(به جز بعد حمایت دوستان)، سرمایه فرهنگی و سلامت روانی با متغیر مدیریت بدن، معنی دار بوده است؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر انجام یافته نشان داد که 41 % تغییرات مرتبط با متغیر مدیریت بدن توسط سرمایه فرهنگی و 13 % تغییرات نیز بوسیله متغیر سرمایه اجتماعی تبیین شده است.