فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که در نظریه ساختارگرایی بدان پرداخته شده، رابطه میان زبان و روایت و چگونگی تبلور زمان در روایت است. از منظر برخی فیلسوفان، همچون پل ریکور، فهم زمان به گونه ای تجریدی بسیار مشکل است؛ اما یکی از راه هایی که باعث ملموس و عینی شدن این امر انتزاعی می شود، کنش روایت است. به طورکلی بر مبنای تحلیل ساختارگرایان، به ویژه بارت و ژرار ژنت، زمان یکی از مؤلفه های اصلی پیشبرد هر روایت است که به همراه علیّت، خط داستان را به پیش می برد؛ به علاوه هر متن روایی دارای دو زمان است: یکی زمان دال روایت (یعنی مقدار زمان خوانش متن روایی) و دیگر زمان مدلول (یعنی مقدار زمان رخدادهای داستان). ساختارگرایان، به ویژه ژنت، درخصوص زمان «در» روایت سه مسئله را مطرح کرده اند: 1. ترتیب: چگونگی نظم و توالی و آرایش رخدادها در سخن روایت؛ 2. دیرش: مناسبات میان طول زمان داستان و زمان سخن یا دال روایت؛ 3 بسامد: شمار دفعاتی که رخدادی روی می دهد و شمار دفعاتی که آن رخداد نقل و روایت می شود. علاوه بر این ها، در پایان مقاله، انواع روابط میان زمان روی دادن رخدادها در داستان و زمان نقل و روایت آن ها از جانب راوی هم توصیف شده است.
بررسی دیدگاه های زبانی و ادبی سنایی (در چهارچوب نظریه یاکوبسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنایی شاعری است که درباره چگونگی و ماهیت ادبیات و زبان، دیدگاه و نظر قابل توجهی دارد. تبیین این دیدگاه به شناخت بهتر فضای شعر در قرن پنجم و ششم کمک خواهد کرد. این پژوهش به بررسی دیدگاه های زبانی و ادبی او می پردازد. به همین منظور تحلیل عناصر اصلی ارتباط یعنی زبان، پیام (شعر)، فرستنده (شاعر) و گیرنده (مخاطب و خواننده) بر اساس نظریه فرایند ارتباطی یاکوبسن محور اصلی پژوهش قرار گرفت. سنایی به نقش معنا و الفاظ در زبان، ارتباط زبان با عقل و اندیشه و تاثیر زبان اشاره کرده است و در باب شعر به نو و دیرپسند بودن، تاثیر و جذابیت و انتساب آن به مبدا غیبی اعتقاد دارد. او هم چنین به رابطه شعر و سحر و برخاستن شعر از طبع و جان توجه دارد. از نظر او شعر باید با شریعت و حکمت همراه باشد. شاعر نیز باید دارای سبکی غریب و شگفت باشد و از کمال گرایی در شعر، تفکر و اندیشه، سحر و جادوی کلام، سخن متعهدانه، روانی طبع و تاثیر پیامبر گونه برخوردار باشد. از نگاه سنایی نظر و پسند خواننده و مخاطب، محترم است و تشویق او بر چگونگی سخن شاعر تاثیر می گذارد.
جایگاه سه عنصر گفتگو، کنش و پیرنگ و ساختار روایتهای حدیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی در اثر ارزشمندش، حدیقه الحقیقه به شرح مطالب و آموزه های عرفانی در قالب شعر و روایت می پذیرد که بررسی این روایتها در نشان دادن شیوه بیان شاعر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
بررسی و تحلیل روایت یا روایت شناسی بر نشانه شناسی مبتنی است که با هر نوع روایت اعم از ادبی یا غیر ادبی، داستانی یا غیرداستانی، کلامی یا دیداری سروکار دارد و واحدهای کمینه روایت و به اصطلاح دستور پیرنگ را مشخص می کند که برخی نظریه پردازان به آن دستور داستان نیز گفته اند.
در این پژوهش به بررسی ساختار روایتهای حدیقه بر اساس سه عنصر گفتگو، کنش و پیرنگ پرداخته و کوشش شده است شیوه داستان پردازی سنایی در این روایتها تحلیل شود.
جنسیت در آثار رمان نویسان زن ایرانی
حوزه های تخصصی:
جنسیت در ایران همواره توسط گفتمان های مردان تعریف شده است. تولید نظام های معنایی در طی سده ها در انحصار مردان بوده است. نویسندگان آثار ادبی در ایران همواره مردان بوده اند و جز استثناهایی معدود، صدای زنان شنیده نشده است. اما در سالهای اخیر با رشد حیرت آور زنان نویسنده در ایران مواجه بوده ایم. آثار زنان نویسنده مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به بحث های متعددی در حوزه فرهنگی ایران منجر شده است. اکنون زنان ایران توانسته اند خود را ابراز کنند، صدایشان شنیده شود و خود در تعریف و تصویر جنسیت خویش مشارکت داشته باشند. آثار آنان را می توان همچون هرمحصول فرهنگی دیگر به صورت شکلی از بازنمایی نگریست که سرنخ های مهمی درباره نظام عقیدتی فرهنگی به دست می دهد. این مقاله می کوشد از خلال ردیابی نظام های بازنمایی جنسیت در آثار برخی نویسندگان زن ایرانی به این پرسش پاسخ دهد که جنسیت زنانه در آثار زنان رمان نویس ایرانی چگونه تصویر می شود؟ آیا بازنمایی زن در این رمان ها به بازتولید ایدئولوژی جنسیتی مسلط یاری می کند یا علیه آن می شورد؟ و اینکه آیا تفاوتی میان بازنمایی زنان در رمان های مختلف مورد مطالعه وجود دارد؟
رمان های مورد بررسی دو دستگاه متمایز بازنمایی زنانگی را آشکار می کنند که آن ها را می توان «تصویر سنتی زن» و «تصویر زن جدید» نامید. زن سنتی با مفاهیمی همچون خانه، سکون، مصرف، خواندن، کار خانگی، وابستگی و گذشته بازنمایی می شود و زن جدید با مفاهیمی همچون تحرک، تولید، استقلال و آینده. تصویر زن سنتی تصویری در خدمت روابط جنسیتی قدرتی است که ایدئولوژیِ مردسالارِ مسلط سعی در حفظ و بازتولید آن دارد و تصویر زن جدید بدیلی در برابر ایدئولوژی مسلط است. رمان های عامه پسند بازتولیدکننده ایدئولوژی مردسالار مسلط است و رمان های نخبه گرا در برابر آن موضعی برانداز دارند. اما نوع نوظهوری از رمان های زنان که مرزهای میان ادبیات نخبه گرا و عامه پسند را مخدوش کرده اند، بدون گسست از سنت های فرهنگی موجود تلاش دارند تا با برخوردی انتقادی و پرسشگر از این سنت ها موقعیت زن در جامعه را تجدید نظر و بازاندیشی کنند.
بشوی اوراق: نقد محتوایی بر دو بخش از مناقب العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد محتوایی آثار ادبی در پژوهش های ادبی پارسی چندان رواج و روایی ندارد و بسا که زیبایی ها و جذابیت های بیرونی و موضوعی پژوهنده و خواننده را آنچنان درگیر می کند که به درستی و نادرستی نگاشته ها کمتر توجه می نماید. یکی از متون معتبر نثر فارسی که از منابع اصلی پژوهشگران درباره شخصیت جلال الدین مولوی و خاندان و یارانش می باشد، کتاب مناقب العارفین نگاشته شمس افلاکی است. این کتاب با شیوه ای مریدانه و مخلصانه نگاشته شده و اشتباهات و تضاد های بسیار دارد. از گذشتگان با بیاناتی غیرواقع، اسطوره می سازد و از معاصران با شیفتگی بسیار شخصیت های فراواقعی جلوه می دهد که با نگاشته های خودش هم ـ اگر دقیق بررسی شود ـ تطبیق نمی کند. در این جستار احوال یکی از گذشتگان (بهاءولد) پدر مولوی و یکی از معاصران او (امیرعارف، نوه مولوی) بررسی می شود.
نقش راوی و مخاطب در قصه های خواب صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواب پدیده ای ذهنی است که برای صوفیه به عنوان وسیله ای جهت ارتباط با جهان معنا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خواب در متون صوفیه شیوه ای است منحصر به فرد برای بیان و معرفی بسیاری از مضامین و اندیشه های کلیدی تصوف. خواب ها از نظر عرفا دارای بار دینی و معنایی ویژه ای هستند. خواب دیدن و دیده شدن در خواب، در ادبیات صوفیه یک سنت و قاعده است. اما خواب ها برای نمود و آشکار شدن در ادبیات صوفیانه از فرم روایی و داستانی استفاده می کنند. خواب های نقل شده در متون صوفیه، همگی دارای بن مایه های داستانی هستند. آن چه که شخص در خواب می بیند، هنگامی که برای دیگری نقل می شود، عناصر روایی را به خدمت خود می گیرد. این مقاله نگاهی اجمالی دارد به ویژگی های روایت خواب و نقش دو عنصر اساسی راوی و مخاطب در شکل گیری فرم داستانی خواب.
بررسی تطبیقی اندیشه های نقدی قدامه بن جعفر، ارسطو و افلاطون (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین آراء نقدیة لقدامة بن جعفر، أرسطو و أفلاطون)
حوزه های تخصصی:
سیر نقد یونانیان، شکوفایی علمی عظیمی را میان منتقدان عرب عصر عباسیان به سبب شیوع کارهای ترجمه و نقل تمامی آثار عملی باقیمانده از آثار یونانیان که محفوظ مانده بودند، به ویژه کتاب شعر و سخنوری، موجب شد. کمترین شکی وجود ندارد که اعراب این دو کتاب را می شناختند و از محتویات آنها ــ که آرا و نظریات ارسطو را درباب شعر یونانی و سخنوری یونانی دربر می گرفت ــ آگاهی داشتند. به نظر می رسد که ادبیات عرب به خصوص در دوره عباسیان، تحت تاثیر یونانیان، به ویژه در فلسفه و منطق، باعث ایجاد بعضی جهت گیری های فکری در زندگی عقلی اعراب شد، که در شکوفایی علم کلام نزد اعراب و نیز پیدایش فلسفه اسلامی سهیم بود. بر همین اساس، به طور حتم، عرصه ادبیات عرب در محاصره تاثیر فرهنگی ای قرار داشت که در محیط های فکر عربی و اسلامی رواج یافته بود و آن فرهنگی بود که تنها به آثار فکری عربی یا اسلامی اکتفا نمی کرد، بلکه تمامی آنچه اعراب از آثار یونانیان و دیگران به دست آورده بودند را دربر می گرفت و این گونه بود که ادبیات عرب توانست حیات فکری جدیدی را به تصویر بکشد. قدامه بن جعفر یکی از منتقدان برجسته عصر عباسی اول است که در افکار نقادانه خود از اندیشه های ارسطو، افلاطون و نیز نقادان دیگر عصر خویش بهره برده است. در مقاله حاضر، اندیشه های مهمی که باعث شد بسیاری از علمای بزرگ بلاغت بعد از وی از او تبعیت کنند، بررسی می شود.چکیده عربی:إن العصر العباسی عرف بعصر الترجمات حیث شهد هذا العصر ترجمة کتب نقدیة من الیونانیة إلی العربیة إلی جانب الترجمات فی باقی العلوم؛ وکان للترجمات النقدیة سیما کتابی الشعر والخطابة أثر عظیم علی الانفتاح النقدی بین النقاد العرب فی ذلک العصر. ولا شک أن العرب کان یعرف هذین الکتابین الذی یضمان آراء أرسطو حول الشعر الیونانی وخطابتها کما أن العرب کانوا علی علم بمضامین الکتابین. ویبدو أن أدباء العرب اتجهوا اتجاهات خاصة فی حیاتهم العقلیة بعد تأثرهم بالیونانیین فی العصر العباسی وکانت لهذه الاتجاهات نتیجة إیجابیة فی تطور علم الکلام وظهور الفلسفة الإسلامیة.یعتبر قدامة بن جعفر أحد المنتقدین الکبار فی العصر العباسی الأول وتأثر فی عقائده النقدیة بآراء أرسطو، وأفلاطون، وباقی النقاد الذین عاصروه. یدرس هذا المقال بعض آراء قدامة الرئیسة التی أدت إلی تقفی أثره من قبل العلماء الذین جاؤوا بعده.
Searching for a proper data collection method to reveal the cognitive proscesses taking place in Efl writer s mind while writing (8
حوزه های تخصصی:
دانش نقد ادبی
حوزه های تخصصی:
بررسی مضمون عشق در دمیان و سیذارتای هرمان هسه از دو منظر روانکاوانه و رمانتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد دنیای بورژوازی، تلاش در جهت آشکار ساختن وجوه گوناگون شخصیت انسان، بررسی ساختار رویا و تحول فرد در دل دنیای مدرن به کمک روایت داستانی، برخی از مضامین مهمی هستند که هرمان هسه در آثار خود به آن ها پرداخته است؛ نویسنده ای که نماد نسل جوان (و البته سایر نسل های) دهه بیست آلمان است. به فهرستی که از دغدغه های نویسنده در بالا آمد، بایستی دلبستگی او را به رمان تکوینی، به شیوه گوته، همچنین به رمانتیسم سده 19و علوم اجتماعی به ویژه تحتتاثیر تحلیل گر مشهور اساطیر و افسانه ها، کارل گوستاو یونگ، نیز اضافه کرد. در اینجا نمی خواهیم به بررسی تاثیر گرایش های زیبایی شناسی ـ فلسفی ابتدای قرن بیستم بر روی خلاقیت هسه بپردازیم؛ بلکه با ارجاعات متعدد به پیش انگاشت ها و مضامینی که پیش از این ذکر شد، قصد داریم نوع نگاه هسه را به مضمون عشق، که یکی از مضامین پررنگ آثار اوست، بررسی کنیم. در واقع و به مدد نمودهای گوناگون مضمون عشق در آثار او، بر آنیم تا نشان دهیم که، حضور یا عدم حضور مضمون فوق نزد هسه، از عناصر اصلی و محوری در تکوین روایت های داستانی اوست، و حول آن پیچیدگی روانکاوانه و سیر و سلوک عارفانه شخصیت های اصلی دو رمان هسه یعنی دمیان و سیذارتا، شکل گرفته است.
نسبی گرایی در نقد ادبی جدید
حوزه های تخصصی:
نسبی گرایی که در نظریه های نقادانه جدید، اصلی پذیرفته شده محسوب می شود، حاصل تحولات فکری ای است که ریشه در فلسفه پدیدارشناسیِ هوسِرل دارد و در نقد ادبی، بویژه با آرای نظریه پردازانِ «مکتب کنستانس» در نیمه دوم قرن بیستم رواج یافت. تا پیش از پیدایش این نظریه ها، سمت وسوی اصلیِ نقد ادبی را تلاش برای یافتن معنایی تغییرناپذیر در متن تشکیل می داد. این رویکردِ مطلق گرا، غایت نقد ادبی را در «کشفِ» معنایی می دید که مؤلف در مقام خداوندگارِ متن در آن استتار کرده است. در بخش نخستِ این مقاله، ابتدا به پس زمینه مطلق گرایی در نقد ادبی سنتی در قرن نوزدهم خواهیم پرداخت، سپس نشان خواهیم داد که حتی «نقد نو» در چند دهه نخستِ قرن بیستم- که داعیه رهانیدن متن از بند زندگینامه مؤلف و ملاحظات برون متنی ای مانند تاریخ را داشت-، در نهایت نتوانست از نسبی ستیزی در نقد مصون بماند. در بخش بعدی استدلال خواهیم کرد که دیدگاهِ پدیدارشناختی ای که ثنویت سوژه/ اُبژه را محل تردید قرار داد، راه را برای نسبی گرایی به منزله دیدگاهی نافذ در نقد ادبی جدید باز کرد. مطرح شدنِ «نظریه دریافت» توسط هانس رابرت یاوس و ولفگانگ آیزر سهم بسزایی در ترویج این نظر داشت که عملِ نقد ماهیتی بین الاذهانی و لزوماً نسبی دارد. بخش پایانیِ این مقاله، به نتیجه گیری از بحث های ارائه شده اختصاص دارد.
بازخوانیِ فرمالیستی غزلی از بیدل
حوزه های تخصصی:
هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی، و چگونگی پیوند آن ها با یکدیگر و ارتباط آن ها با ساختمانِ کلی اثر بازیابی می شود، خوانشی شکل مبنایانه (فرمالیستی) صورت گرفته است. با چنین خوانشی است که می توان درباره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی و عمودی) سخن گفت.
در این مقاله، شکل و ساختار غزلی از بیدل دهلوی، با مطلع زیر(به یاریِ نشانه های درون متنی) بازخوانی شده است:
یک تار مو گر از سر دنیا گذشته ای
صد کهکشان ز اوج ثریا گذشته ای
بن مایه این غزل در همه بیت ها «سفارشِ مکرّر به بازگشت به خویشتن و توجه به درون خود در بستر زمانِ شتابان و گذرا» ست. مضمونِ حرکت، عبور، گذر و دگرگونی در همه بیت های غزل گسترش یافته و جریان پیدا کرده است؛ امّا پیوندی که میان بیت های این غزل دیده می شود، «ساختاری اندام وار» را پدید نیاورده، بلکه هر سطرِ این غزل همچون مهره ای جداگانه است که با رشته ای (مضمونِ حرکت و گذر زمان) به هم پیوند یافته و گردنبندی (غزلی) را پدید آورده است.
اصالت تجربه در غزلهای سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت نقد ادبی فارسی اعتقاد بر این است که با سنایی غزنوی شعر فارسی از دایره تنگ اشرافیت و مادیگرایی عشرت جویانه دربارها بیرون آمد و به عرصه های نوین معرفت اندیشانه قدم نهاد و با توده های مردم درآمیخت. به نظر می رسد نقش سنایی غزنوی در کنار ایجاد تحول مضمونی و تغییر رویکردهای شعر فارسی در برگرداندن اصل «تجربه مداری» (Experimental) شعر نیز قابل توجه است؛ چیزی که در نقد ادبی ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سنایی علاوه بر ایجاد تحول مضمون و محتوای غزل، آن را به سوی تجربه مندی سوق داد و غزلیاتی سرود که حامل عوالم کشف و شهودهای عارفانه اش بود و از این نظر راه تکرار و تقلید را بر غزل فارسی بست و پیشگامی موفق برای شاعران بزرگ بعد از خود مانند عطار، سعدی و حافظ شد. در این مقاله اصل تجربه مندی را در غزلیات سنایی بررسی خواهیم کرد تا اصالت شعر و غزل او را در حوزه انسجام ساختاری و وحدت معنایی ابیات نشان دهیم؛ انسجامی که از طریق حفظ تجربه شهودی و بازسازی آن در زبانه شاعرانه ایجاد شده است.
ساختار و ساخت آفرینی تخیّل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
تخیّل یکی از بنیادی¬ترین عناصر زیبایی¬شناسی است که در هنرهای تصویری و کلامی بسیاری ¬به آن پرداخته¬اند. مفهوم پیچیده تخیّل در عرصه علوم انسانی هم معنایی ویژه یافته¬است؛ چنانکه در حوزه شناخت¬شناسی عرفان، نقش تخیّل به عنوان یک «تجربه انسانی ـ فراعقلانی»، در حوزه شناخت ادیان به عنوان «تجربه دینی»، در روانشناسی¬ شناختی به عنوان اصلی¬ترین کارکرد در تشکیل «خودِ فردی» انسان و در مطالعاتِ اسطوره¬شناختی بهعنوان مؤثّرترین عامل در تشکیل «خودِ جمعی» مورد توجّه بسیاری از محقّقین قرار گرفته ¬است. بنابراین تخیّل را می¬توان بنیادی¬ترین عامل در خلقِ تجربه¬های شهودی، کشفی، درک امر قدسی، کشف ساختارهای واقعیت و خلق ساختارهای زیبایی¬شناختی دانست. این مقاله سه هدف را دنبال میکند: 1- تبیین ساختار تخیّل که در واقع این توصیف و تبیین، مدخلی برای پاسخ به این سؤال اصلی است که چگونه تخیّل ساختارآفرین است. 2- تأثیرپذیری تخیّل از ارزشها، باورها، تلقی¬ها و رویکردهای عصری به گونه¬ای که چرخش در ساختار اولیّه آن به وجود می¬آید و از آنجا که تغییر در عنصر عاملیّت همیشه می¬تواند تغییر در معناها و ساختارها به وجود آورد، این نکته می¬تواند حائز اهمیّت باشد. 3- و سرانجام توصیف این مسئله که چگونه تخیّل نوظهور، عامل خلق ساختاری دیگر در آثار ادبی، بهویژه شعر می¬گردد. به زبان ساده¬تر این مقاله می¬خواهد چرخش تخیّل را از زیبایی¬شناسی دیروز¬ به زیبایی¬شناسی امروز نشان دهد؛ بنابراین تلاش می¬کند تا تخیّل دیروز سنّت ادبی ایران را با تخیّل معاصر مقایسه کند
روان شناسی شخصیت در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی ، صح نه نمایش شخصیت های متعدد،متفاوت و گاه ضد و نقیضی است که هر
خواننده ای با خواندن حو ادث آن می تواند تصویری از شخصیت خود را در آن جستجو کند .
شاید تاریخ نیز چیزی جز تکرار این تی پ های شخصی تی آفریننده حوادث مشابه در پهن ه
روزگار نباشد.
افراد با صلابتی چون حسنک وزیر،عبدالله زبیر در اوج استقامت، جوانمردی و شجاعت چه
تیپ شخصیتی را به خود اختصاص م ی دهند که دقیقاً نقطه مقابل افرادی چون بوسهل زوزنی
قرار می گیرند که با یک نوسان شخصیتی عرصه را بردیگران تنگ می کنند؟ و چگونه بعضی از
شخصیت ها چون سبکتگین پس از تحمل یک زندگی بسیار طاقت فرسا تحت سیطر ه نظام
بردهداری، با دیدن یک ر ؤیای صادقه از حضیض ذ ل ت به اوج عز ت و سربلندی نایل
می گردند؟
توصیف بسیار دقیق و نقادا نه بیهقی در شخصیت پردازی این گمان را در ذهن مخاطب
پرداخته « روان شناسی ش خصیت » تقویت می کند که گویی وی بیش از هرچیز در اثر خود به
است. اشاره به بعضی از نظریه های شخصیت از دیدگاه آبراهام مزلو،کارل گوستاویونگ، اریک
فروم وآلفرد آدلر تحلیلی اجمالی از تاثیر محیط یا وراثت در شک ل گیری شخصیت و
جستجوی منشا تضادهای شخصیتی از جمله انگیزه های پژوهشی نگارنده این نوشتار است