ادب پژوهی

ادب پژوهی

ادب پژوهی 1387 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مطالعات ادبی معاصر و مفهوم متدشناختی شکل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هنر معرفت شناسی زبان فرم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نظریه های ادبی غرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای زبان شناسی نظریه های نقد زبان شناختی
تعداد بازدید : ۱۵۶۴ تعداد دانلود : ۸۳۶
شکل یا فرم مفهومی است که در متدشناسی رشته‌های مطالعات‌ ادبی مورد استفاده قرار گرفته است. نوشته‌های مربوط به این موضوع از این نظر که در پیش‌فرضهای تفکر متد‌شناختی خود زبان را مادی یا شیء‌واره فرض می‌کنند یکسان‌اند. این مقاله ابتدا به بررسی و تحلیل مفهوم شکل در سه متن نظری می‌پردازد و با نقل قولهایی از پل دومان تحلیلهای بیشتری را ارائه می‌دهد. در انتها نیز به تأثیر دیدگاههای زبانشناختی بر شیوة‌ تدریس و تحقیق مطالعات ادبی اشاره می‌شود.
۲.

تحلیل انتقادی نگاه نیما یوشیج‌ به‌ شعر کلاسیک‌ در تبیین‌ الگوی‌ وصفی‌ روایی‌ِ شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شعر نو نقد ادبی شعر کلاسیک نیما یوشیج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰۶ تعداد دانلود : ۱۷۵۹
نیما یوشیج‌ دیدگاه‌ ادبی‌ خود را بر رویکردی‌ انتقادی‌ به‌ شعر کلاسیک‌ بنیان‌ نهاد و آرای‌ او به ‌صورت‌ گسترده‌ و گاه‌ تناقض‌آمیز بر پیروانش‌ و نسلهای‌ بعدی‌ نوگرایان‌ تأثیر گذاشت‌. اکنون‌ پس‌ از گذشت‌ نیم‌ قرن‌ از مرگ‌ نیما، با توجه‌ به‌ ظهور نظریه‌های‌ جدید و گسترش‌ امکانات‌ متنوّع‌ نقد ادبی‌، بازنگری‌ دیدگاههای‌ او و پیروانش‌ ضروری‌ می‌نماید. این‌ مقاله‌ بر آن‌ است‌ تا رویکردهای‌ انتقادی‌ نیما را نسبت‌ به‌ شعر کلاسیک‌ در الگوی‌ وصفی‌ ـ روایی ‌شعر نو بررسی‌ و نقد کند. بررسی‌ این‌ الگو که‌ کانونی‌ترین‌ بخش‌ دیدگاه‌ ادبی‌ نیماست‌ می‌تواند به‌ رفع‌ ابهامها و تناقضات‌ درونی ‌نظریة‌ شعر نو کمک‌ نماید و امکانات‌ مغفول‌ماندة‌ شعر کلاسیک‌ را فرا روی‌ آن‌ قرار دهد. مهمترین‌ اشکالهایی‌ که‌ در احتجاجات‌ نیما برای‌ نقد شعر کلاسیک‌ وجود دارد عبارت‌اند از: ذهنی‌ تلقّی ‌کردن‌ شعر کلاسیک‌ به‌‌ویژه‌ غزل‌ فارسی‌، بی‌توجّهی‌ به‌ وجه‌ روایی‌ غزل‌ در شعر کلاسیک‌، توجه‌ به‌ ویژگیهای‌ داستان‌ مدرن‌ در نقد شعر کلاسیک‌، وفاداری‌ به‌ رئالیسم‌ در شعر، تقلیل‌ دادن‌ امکانات‌ شعری‌ کهن‌ به‌ کاربرد تزئینی‌ عناصر بلاغی‌، بی‌توجهی‌ به‌ زمان‌ ذهنی‌ و درونی‌ در روایت‌، و قرار دادن‌ الگوی‌ وصفی‌ـ روایی در‌ تقابل‌ قطعی‌ با شعر کلاسیک‌.
۳.

سیر نظریّه‌های نقد جامعه‌شناختی ادبیّات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لوسین گلدمن جورج لوکاچ ادبیات و جامعه جامعه شناسی رمان جامعه شناسی ادبیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰۴ تعداد دانلود : ۲۸۵۸
نقد جامعه‌شناختی ادبیات، یکی از شیوه‌های نسبتاً نوین در مطالعات ادبی است. در این شیوه به بررسی ساختار و محتوای اثر ادبی و ارتباط آن با ساختار و تحولات جامعه‌ای که اثر مولود آن است می‌پردازند. آنچه در نقد جامعه‌شناختی ادبیات از اهمیت بیشتری برخوردار است، انعکاس تصویر جامعه در جهان تخیلی و هنری اثر ادبی و شکلهای مختلف آن است. تاریخچة شکل‌گیری نقد جامعه‌شناختی ادبیات به صورت روشمند و علمی به آغاز قرن نوزدهم میلادی باز می‌گردد. در مطالعات جامعه‌شناختی ادبیات از محققانی نظیر مادام دواستال و ایپولیت تن باید نام برد که اولین بار سعی کردند به تعامل جامعه و ادبیات بپردازند. این محققان در پی بازنمایی تصویر جامعه در ادبیات و نحوة این بازنمایی بودند. بعدها اندیشمندانی چون جورج لوکاچ و لوسین گلدمن به پشتوانة مطالعات فلسفی و تاریخی سعی داشتند بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی داد و ستد متقابلی را نشان دهند. از مباحث دیگری نظیر جامعه‌شناسی محتواهای ادبی و جامعه‌شناسی انواع ادبی و جامعه‌شناسی تولید، توزیع و مصرف کتاب نیز در متن این مقاله سخن رفته است.
۴.

کارکرد گفتمان فقهی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصوف زبان مولوی مثنوی تغییر گفتمانی گفتمان فقهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸۵ تعداد دانلود : ۱۳۰۲
مولوی از رهگذر خلاقیتهای فردی و تحت تأثیر تعیّنات اجتماعی، فرایند تولید متن مثنوی را تجربه می‌کند؛ وی در زبانی خاص و تحت تأثیر انگیزه‌های متعدد به تولید این متن با ویژگیهای صوری خاصی می‌پردازد. این نشانه‌ها و ویژگیها که محصول تلاقی گفتمانهای متنوع و متکثر و صورت‌بندیهای مختلف است؛ از مثنوی متن درهم‌تافته‌ای ساخته که نشانه‌های مربوط به گفتمانهای مختلف را به‌سادگی در آن نمی‌توان از هم تشخیص داد. یکی از نهرهای شگرف و شگفتی که از چشمه‌های سه‌گانة مثنوی معنوی روان است و تا حدودی تحت‌الشعاع نهرهای دیگر آن قرار گرفته، نهر مباحث و مسایل فقه و اصول است که یادگار و نمایانگر بُعد دانشمندی مولوی است. این مقال بعد از اشاره‌ای اجمالی به این بُعد از شخصیت او، به تبیین گفتمان فقهی مثنوی و جلوه‌های گوناگون آن مانند طهارت، زکات، روزه، نماز، حج، جهاد و برخی قواعد فقهی و فتاوی آن می‌پردازد و نشان می‌دهد که مولوی نیز با دخل و تصرف در فرایند عمل این گفتمان و قرار دادن اصطلاحات و سازه‌های زبانی خاص قواعد فقهی در بافت و موقعیت زبانی و بیانی جدید و مغایر با موضع و رابطة واقعی و تعیین شده، از آنها به مثابه ابزار معرفت‌شناسی تازه‌ای بهره گرفته و به دلیل همین تعارض و تضاد گفتمانی است که تفکر نسبتاً مستقل و رهایی‌بخش او شکل می‌گیرد
۵.

بازشناختِ جریان‌شناسی شعر مشروطیّت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوگرایی سنت گرایی عوامل برون ساخت و درون ساخت شعر مشروطیت جریان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳۷ تعداد دانلود : ۱۷۳۷
اگـر بتوان ادبـیات را آیـینة جامـعه دانسـت که در آن فــراز و فـرود فرهــنگ و انـدیشـه بازتابانده می‌شود، سنّت‌پذیری و سنّت‌گذاری و نیز سنّت و نوآوری در آن جایگاه بارزی دارد. برای شناخت هر چه بیشتر این جایگاه، مباحث جریان‌شناسی ادبی، به‌خوبی می‌تواند پژوهشگر را با عوامل برون‌ساخت و درون‌ساخت ادبیات، «تحوّل» در چارچوب پویایی و «انحطاط» در چارچوب ایستایی و دلایل این پویایی و ایستایی آشنا کند. جریان‌شناسی ادبی، بررسی شناخت فرایند در حال تحوّل ادبیات از سنّت به سوی نوگرایی است. چون شعر مشروطیّت با بافت اجتماعی، سیاسی و انقلابی این دوره پیوند نزدیکی دارد، به مثابه آیینه‌ای بازتابندة واقعیّتهای جامعة آن روز است، شعر دورة گذار و انتقال است و حدّ واسط بین سنّت و نوگرایی به شمار می‌رود، جریان‌شناسی شعر این دوره اهمیّت و ضرورتی خاص می‌یابد؛ به‌ویژه که مشروطیّت بارزترین نمود آغاز تحوّل از سنّت به نوگرایی است. از ضرورتهای جریان‌شناسی شعر مشروطیّت، آشنایی با پیشینة تاریخی جریان‌شناسی شعر این دوره، پرداختن به اصول و مبانی نظری شعر مشروطیّت، توجّه به پیوندهای جریان‌شناختی بین شعر مشروطیّت و انقلاب مشروطیّت و عوامل موثّر در این بررسیها و پژوهشهاست. جریان‌شناسی شعر مشروطیّت و دیگر دوره‌هایی که ویژگیهایی همانند این دوره دارد، پژوهشی بایسته است که در مطالعات دورة معاصر جایگاه ارزنده‌ای دارد.
۶.

ساختار و ساخت آفرینی تخیّل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خیال تخیل سکولار تخیل خدامرکز تخیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت بیان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۱۹۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۹۸
تخیّل یکی از بنیادی¬ترین عناصر زیبایی¬شناسی است که در هنرهای تصویری و کلامی بسیاری ¬به آن پرداخته¬اند. مفهوم پیچیده تخیّل در عرصه علوم انسانی هم‌ معنایی ویژه یافته¬است؛ چنان‌که در حوزه شناخت¬شناسی عرفان، نقش تخیّل به عنوان یک «تجربه انسانی ـ فراعقلانی»، در حوزه شناخت ادیان به عنوان «تجربه دینی»، در روانشناسی¬ شناختی به عنوان اصلی¬ترین کارکرد در تشکیل «خودِ فردی» انسان و در مطالعاتِ اسطوره¬شناختی به‌عنوان مؤثّرترین عامل در تشکیل «خودِ جمعی» مورد توجّه بسیاری از محقّقین قرار گرفته ¬است. بنابراین تخیّل را می¬توان بنیادی¬ترین عامل در خلقِ تجربه¬های شهودی، کشفی، درک امر قدسی، کشف ساختارهای واقعیت و خلق ساختارهای زیبایی¬شناختی دانست. این مقاله سه هدف را دنبال می‌کند: 1- تبیین ساختار تخیّل که در واقع این توصیف و تبیین، مدخلی برای پاسخ به این سؤال اصلی است که چگونه تخیّل ساختارآفرین است. 2- تأثیرپذیری تخیّل از ارزشها، باورها، تلقی¬ها و رویکردهای عصری به گونه¬ای که چرخش در ساختار اولیّه آن به وجود می¬آید و از آنجا که تغییر در عنصر عاملیّت همیشه می¬تواند تغییر در معناها و ساختارها به وجود آورد، این نکته می¬تواند حائز اهمیّت باشد. 3- و سرانجام توصیف این مسئله که چگونه تخیّل نوظهور، عامل خلق ساختاری دیگر در آثار ادبی، به‌ویژه شعر می¬گردد. به زبان ساده¬تر این مقاله می¬خواهد چرخش تخیّل را از زیبایی¬شناسی دیروز¬ به زیبایی¬شناسی امروز نشان دهد؛ بنابراین تلاش می¬کند تا تخیّل دیروز سنّت ادبی ایران را با تخیّل معاصر مقایسه کند

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳