فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت تبلیغات در به تصویر کشیدن زبان تفکرات غالب جامعه، پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی موشکافانة کنش گفتاری «استدلال» در زبان تبلیغات فارسی و انگلیسی مجلات بپردازد. بدین منظور، صد تبلیغ از مجلات انگلیسی و فارسی (پنجاه تبلیغ از مجلات فارسی و پنجاه تبلیغ از مجلات انگلیسی) که در ده سال اخیر به چاپ رسیده اند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از آن که تبلیغ های ذکرشده به صورت تصادفی انتخاب و گردآوری شدند، از مدل تولمن (1958) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آماری آزمون «کای دو» روی عناصر مختلف کنش گفتاری استدلال، تفاوت های معناداری میان تبلیغات فارسی و انگلیسی نشان داد. یافته های این پژوهش نشان داد استدلال های تبلیغات فارسی بر پایة «ادعا» استوار است؛ حال آن که تبلیغات انگلیسی بیشتر از «داده» استفاده می کنند. در پایان، دلایل فرهنگی که به نظر می رسد منجر به این تفاوت شده است، مورد بحث قرار گرفتند.
Pragmatic Competence: A Meta Analytic Account of Current Issues and Research into Acquisition and In(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۶ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
تحلیل بهینگی خودمانی سازی نام های خاص در فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، در چهارچوب نظریه بهینگی، فرایند خودمانی سازی نام های خاص در فارسی معیار را به لحاظ واج شناختی تحلیل کرده ایم؛ اما صرفاً در این سطح، متوقف نمانده و ضمن تلفیق تحلیل واجی با تحلیل اجتماعی- کاربرد شناختی، نظریه بهینگی را در سطح رابط واج شناسی، زبان شناسی اجتماعی و کاربرد شناسی زبان به کار گرفته ایم. برخلاف نظریه بهینگی کلاسیک که امکان ظهور تنها یک گزینه بهینه را در برون داد فرایند پیش بینی می کند، یافته های این تحقیق، احتمال اشتقاق بیش از یک گزینه از درون دادی واحد را تأیید می کنند؛ البته تحلیل این مسئله در قلمرو نظریه بهینگی متعارف، میسر نیست؛ از این روی، در مقاله حاضر، با تعریف محدودیت های اجتماعی- کاربرد شناختی ای ویژه که یا استفاده از صورت های خودمانی نام های خاص را به رعایت سبک زبانی مقید می کنند و یا اساساً عمل کرد فرایند خودمانی سازی را به رعایت الگو های ادب در زبان و فرهنگ فارسی موکول می کنند، بر اهمیت و کارکرد بافت موقعیتی در فرایند خودمانی سازی تأکید کرده و به تبع آن، سطح پوشش تحلیل بهینگی را تا حوزه هایی فراتر از دیدگاه های واج شناختی صِرف تعمیم داده ایم.
shakespear''s language زبان شکسپیر
حوزه های تخصصی:
بررسی کارکرد سطوح تحلیل در رویکرد انتقادی به تحلیل گفتمان: مطالعة موردی فیلم جدایی نادر از سیمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر،کارکرد سطوح تحلیل در رویکرد انتقادی به تحلیل گفتمان را ازمنظر فرکلاف در فیلم جدایی نادر از سیمین مطالعه می کنیم و با بررسی روابط قدرت، فرهنگ و باورهای فرهنگی، نقش و جایگاه متون اسطوره ای، همچون کتاب مقدس را در گشایش گفتمانی بررسی می نماییم. در این مقاله، مشخصاً نقش دروغ در برهم ریختن روابط و هنجارهای کنشی را بررسی می کنیم و نشان می دهیم که دروغ های متوالی درطول روایت فضایی ناامن را به وجود می آورند که به دلیل نتایج تنش بارآن، به فضایی بحرانزا تبدیل می شود. در بستر فیلم، سوژه ها با استفاده از باورهای فرهنگی، غیریّت سازی و اقناع برای حل بحران های موجود در تلاش هستند. در چنین فضایی که عدم توازن قدرت در منازعات گفتمانی سوژه های آن موج می زند، بازگشت به فرااسطوره و فراباور تنها راه گریز از بحران است که سبب می شود فضای آسمیک ایجادشده تعدیل و آرام شود. این گونه، ارتباط فرهنگ و اسطوره با گشایش گفتمانی مشخص می شود. روش پژوهش در این مقاله تحلیلی است و واحد تحلیل، سکانس های فیلم و جمله ها یا دیالوگ های به کاررفته در فیلم یادشده هستند.
کند و کاو در مشکلات متون ادبی (نکاتی درباره بعضی از ترکیبات در زبان فارسی)
حوزه های تخصصی:
بعضی از کلماتی که از عربی به فارسی منتقل می شود، گاهی مفهومی جز آنچه گه از زبان اصلی از آنها مستفاد می شود، دارد. این گونه کلمات، در کاربرد متون فارسی، گاهی معنی شعر اصلی یا عبارت را دچار مشکل می کند، زیرا که در زمانی خاص، آن کلمه، به مفهومی خاص رایج شده و شاعر یا نویسنده، آن را به همان مفهوم به کاربرده است .از طرف دیگر، بعضی از فرهنگ نویسان معنی و مفهوم ترکیبی را بر اساس قیاس و گمان و با برداشت ذهنی از بیت یا عبارت، در کتاب خود، می آورند، که آن معنی یا کلا، اشتباه است و یا در حول و حوش معنی اصلی دور می زند. این گونه ترکیبات، نیاز به کند و کاوی دقیقتر و علمی تر دارد، که می تواند راه گشای دیگران در رسیدن به مفهوم اصلی و دقیق آن ترکیب باشد ...
مقاله به زبان انگلیسی: راهبردهای فراگفتمانی و الگوهای نقل قولی: عناصر هویت نویسنده در مقالات پژوهشی بین المللی و داخلی و زیرمجموعه رشته های زبان شناسی کاربردی به زبان انگلیسی (Metadiscourse Strategies and Citation Patterns as Resources of Authorial Identity in Research Articles across International/Local Journals and Applied Linguistics Subdisciplines)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابعاد بلاغی هویت نویسنده را در غالب راهبردهای فراگفتمانی راهنمایی/ تعاملی و الگوهای نقل قول پیوندی/غیر پیوندی در مقالات انگلیسی ایرانی و بین المللی بررسی کرده است. علاوه بر این، تغییر عناصر فراگفتمانی و نقل قولی در بخش ""بحث"" مقالات پژوهشی بین المللی در زیرمجموعه رشته های آزمون سازی، تدریس زبان انگلیسی و تحلیل گفتمان مورد مطالعه قرار گرفت. به همین منظور، نمونه ای متشکل از بخش ""بحث"" 60 مقاله معتبر داخلی و بین المللی جمع آوری شد. مقایسه این متن ها نشان داد که مقالات داخلی از راهبردهای فراگفتمانی راهنمایی استفاده می کنند، حال آنکه نویسندگان مقالات بین المللی تمایل بیشتری برای به کارگیری نشانه های فراگفتمانی تعاملی دارند. در زمینه رابطه میان هویت نویسنده و الگوهای نقل قولی، مشخص شد که نویسندگان ایرانی از الگوهای نقل قولی پیوندی و نویسندگان مقالات بین المللی از الگوهای نقل قولی غیرپیوندی استفاده می کنند. این تفاوت ها شاید به علت کم توجهی نویسندگان ایرانی به استانداردهای متداول نگارش علمی، کمبود آموزش یا ارتقا آگاهی متناسب در این زمینه، عدم پذیرش آشکارسازی هویت نویسنده در متن و نفوذ هنجارهای اجتماعی-فرهنگی داخلی است. همچنین، نتایج تحقیق نشان داد که تغییرات زیرمجموعه ای نیز در راستای عناصر فراگفتمانی تعاملی و الگوهای نقل قولی غیرپیوندی بوده است. این امر شاید به علت وجود اهداف ارتباطی معین، مخاطبان متن های علمی، محدوده پژوهش و دستاوردهای نهایی آن باشد. نتیجه این پژوهش با کاربردهایی برای دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی همراه است به نحوی که با ابعاد کلان ژانر و خرد گفتمانی برای نگارش بخش ""بحث"" مقالات آشنا شوند و دریابند که نمایش هویت نویسنده در متن امری ضروری است.
مهارت های ارتباطی نوبت گیری و قطع کلام در برنامه های مجری محور سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین نقش زبان، برقراری ارتباط در روابط اجتماعی و میان فردی است. این امر در راستای قواعد کاربردشناختی زبان قرار دارد. توانایی کاربرد این قواعد و اصول «توانش ارتباطی» نامیده می شود و نقش مهمی در کیفیت ارتباطات اجتماعی انسان ها از لحاظ تأثیر کنش ها و واکنش های آنها در اذهان و کنش های کلامی و غیرکلامی مخاطبان ایفا می کند. مهارت های ارتباطی دارای انواع کلامی و غیرکلامی و مؤلفه های بسیاری همچون:گیرنده، فرستنده، پیام، رسانه، کانال، سروصدا یا اختلال، بازخورد و بافت است و هریک از آنها، مشمول جنبه های گوناگونی است. اصل نوبت گیری و قطع گفتار یکی از جنبه های مهم مهارت های ارتباطی است که به رعایت بسیاری از ظرایف ارتباطی وابسته است. از آنجا که نحوه به کارگیری مهارت های ارتباطی، به ویژه اصول نوبت گیری و قطع گفتار، با اصل ادب و نزاکت اجتماعی رابطه مستقیم دارد، رعایت صحیح این اصول موجب ارتباط مؤثرتر و موفق تر مجریان با مخاطبان و درنهایت، اثربخشی مطلوب تر پیام خواهد شد. این مقاله، با تأکید بر بخش هایی از گفتگو که کلام منتقل یا گسسته می شود، صدوبیست دقیقه از گفتگوهای برنامه های تلویزیونی شبکه های1، 2، 3 و 4، شامل پانزده دقیقه آغازین از هشت برنامه (از هر شبکه دو برنامه)، را به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و مهارت های ارتباطی مجریان سیما را با تأکید بر عناصر کلامی در اصل نوبت گیری و قطع کلام مورد توجه قرار داده است. یافته ها نشان می دهد عوامل بسیاری در امر نوبت گیری مجریان در گفتگوهای تلویزیونی مؤثر است که عبارت اند از: نبود هماهنگی در رعایت عناصر کلامی و غیرکلامی، تعارفات، کلمات جداکننده، پرسش های سرنخ گیر روشن کننده، ارائه اطلاعات، موضوع بحث، بازگردانی کلام، درخواست آمرانه و تردید در سخن.
ویژگی های زبان سپهری
آشکارسازی یک واحد خاص تحلیل مضمونی در دوربین عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همان گونه که می دانیم پیوستگی یک داستان روایی، به هنگام خواندن، مستلزم ایجاد ارتباط میان شبکه های متعدد معنایی است که در جای جای آن وجود دارند و به آن شکل می دهند. در داستان های ژان فیلیپ توسن، سکانس روایی به مانند یک کل حاوی معنا عمل می کند. هر سکانس، که خود به واقع قطعه ای مستقل محسوب می شود، قرار است واحدی بسته یا هسته ای دارای معنا و خود بسنده را تشکیل دهد. از آنجا که ساختار آثار وی به گونه ای نیست که خوانندگان را به سوی راه حلی نهایی سوق دهد، مخاطبان وی، چنانچه بخواهند به ارزیابی درستی از معنای این آثار دست یابند، ناچارند از میان سکانس های یاد شده و یا مجموعه ای از آن ها دست به انتخاب بزنند. مطالعه حاضر سعی دارد تا به گونه ای اجمالی و البته ضروری، از مفاهیم ”درونمایه“ و ”ایزوتوپی“ تعریفی نو ارایه داده، ویژگی منحصر به فرد شیوه روایی خالق دوربین عکاسی را آشکار سازد.
خطایابی به عنوان ابزاری در جهت تحلیل و بررسی زبان بینابینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" تحقیق با این فرضیه صورت گرفته است در صورتی که زبان آموزان قادر به تشخیص خطاهای موجود در یک آزمون ""تشخیص خطاهای دستوری نشوند"" این احتمال وجود دارد که آنها در تولید نیز به تکرار همان خطاها پرداخته و بعلاوه در برطرف نمودن آنها نیز از دشواری بیشتری برخوردار باشند. 103 دانشجوی رشته زبان ملزم به واکنش به یک آزمون ""تشخیص خطاهای زبانی"" شدند و بعد از تجزیه و تحلیل پاسخ ها مشخص شد که دانشجویان در شناسایی برخی از خطاها موفق عمل نموده ولی در شناسایی برخی دیگر ناتوان بوده اند. با عنایت به منبع این خطاها محقق به این نتیجه رسید که خطاهایی که منبع آنها دو زبانه محسوب می گردد، از دشواری بیشتری در تشخیص برخوردار بوده در حالی که خطاهای منسوب به یک منبع در مقیاس وسیعتری مورد تشخیص و شناسایی قرار گرفته اند. در نهایت ارتباطی بین تفاوت های ساختاری دو زبان، میزان و مفهوم دشواری در زبان آموزی، و در نهایت عدم ثبات قوانین دستوری زبان مقصد ایجاد شده است.
"
بررسی چگونگی کاربردی ساختن شیوه های گفتاری در رمان های مینیمالیستی فرانسوی در سال های 80(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
قرن بیستم فرانسه در حوزه آفرینش رمان بدون شک دوره ای پر بار و خلاق محسوب می شود. در این سده، انواع متفاوت رمان هر یک زمانی بر تارک ادبیات درخشیده اند، معرف گرایش غالبی بوده و سپس به فهرست بلند و همواره گشوده "کلاسیک های" معاصر پیوسته اند. از این بین رمان های روان شناختی، رمان های سوررئالیستی با آن عمر کوتاه، رمان های اگزیستانسیالیستی و رمان نو، همه و همه با نویسندگان شاخص خود پا به عرصه ظهور می گذارند و برخی حتی گرایشات زیبایی شناختی جدیدی را بنیان می نهند. این پدیده به ویژه در سال های هشتاد و با حرکت به سمت شاخه شاخه شدن شدت بیشتری می گیرد، گرچه ذائقه منتقدینی را که نیز همواره در پی دسته بندی آثارند از نظر دور نمی دارد. از همین رو رمان مینیمالیستی نتیجه ملاحظه نکات مشترکی است که منتقد نزد شماری از نویسندگان وابسته با انتشارات "مینویی" می یابد. از میان این نویسندگان برخی در به کار گیری بعد گفتاری در داستان های خویش از مهارت بالایی برخوردارند. از جمله ژان فیلیپ توسن و دوویل که به بهترین شیوه از تمام امکانات گفتاری بهره می گیرند تا در مجموعه انواع روایی، شکل داستانی جدیدی خلق کنند: رمانی دو پهلو که درون آن همواره کشمکش میان بعد روایی و بعد گفتاری، آن گونه که خواهیم دید، حاوی ارزشی تر پیش برنا مه ریزی شده و حساب مند باشد.
نظام حضور و برهم کنش در گفتمان بوف کور با تکیه بر رویکرد نشانه-معناشناسی هستی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دهه ی هشتاد میلادی، نشانه-معناشناسی با در پیش گرفتنِ رویکردی پدیدارشناختی و با تأثر از نسل جدیدی از اندیشه ها، از نظام کلاسیک که تا پیش از آن مطرح بود، فاصله گرفت. این رویکرد جدید امروزه نشانه-معناشناسی هستی محور خوانده می شود و بر اساس آن، خوانش دیگر نه یک رمزگشایی ساده، بلکه حرکتی به سمت درک و خلقِ دوباره ی معنا به مثابه ی بعدِ حس شده ی هستی است. در رمان بوف کور نیز شاهد ظهور چنین تفکر نشانه-معناشناختی در بطن گفتمان هستیم. بدین معنا که دریافت شخصیت اصلی از خود و جهان پیرامونش و دیگری نه یک برداشت ساده و کلیشه ای بلکه بر پایه ی حضور حسی- ادراکی و پویاست که در تعامل با پدیده ها شکل می گیرد. از این روی در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریات لاندوفسکی که با الهام از تفکر زیبایی شناختی گرماس ، مبحث نشانه معناشناسی هستی محور و تجربه زیسته را در ابعاد وسیع تری مطرح می کند سعی داریم کارکردهای گفتمانی حضور سوژه ی بودشی و نوع ارتباط وی با خود و دیگری را به چالش بکشیم و در نهایت ببینیم تعامل با این ""دیگری"" چگونه و بر چه اساسی، باعث ایجاد نظامهای جدید گفتمانی همچون نظام خلسه و استعلایی می شود و سوژه در جریان این تحول هستی شناسانه به چگونه درکی از خود و جهان پیرامونش دست می یابد.
تحلیل کارکرد تنشی-زبانی«نور» و ابعاد معنایی آن در نظام گفتمانی شرق اندوه و حجم سبز سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، کارکرد نظام تنشی- زبانی «نور» در نظام گفتمانی شعر سهراب سپهری، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی و تبیین کارکرد نظام تنشی، لایه های تنشی و ابعاد معنایی نور در زبان شعر سپهری با تکیه بر منظومه شرق اندوهو حجم سبزمی باشد. پرسش اصلی ما این است که چگونه نظام تنشی- زبانی نور منجر به تولید فرآیند زیبایی شناختی می گردد؟ همچنین چگونه این نظام، می تواند در فرآیند معناسازی ایفای نقش کند؟ در واقع هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهد چگونه نظام تنشی- زبانی نور، وضعیتی استحاله ای برای گفتمان رقم می زند و این فرآیند چگونه می تواند به استعلای نوری منجر گردد. بستر نظری تحقیق، الگوی تنشی مبتنی بر نظام نشانه شناسی پساگریماسیمی باشد. در نظام تنشی، لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. فرضیه ما این است که نظام گفتمانی نوری شعر سپهری از ساختار تنشی صعودی پیروی می کند و ساختار تنشی نزولی در خدمت ساختار صعودی قرار دارد. نظام تنشی- زبانی نور با دو کارکرد استحاله ای و استعلایی در گفتمان نقش آفرینی می کند و در نهایت با استعلای نوری، فرآیند زیبایی شناختی گفتمان تحقق پیدا می کند.
رویکردی ادبی به همکنشی گفتمانی انسان: کاربردهای آموزشی و پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پ ژوهش دیدگاه های پژوهشگران در گستره های ادبیات، زبان شناسی، و آموزش زبان در بارة همکنشی ادبی با گفتمان انسانی را با رویکردی توصیفی، تحلیلی، و تطبیقی تجزیه و تحلیل کرده است. برای رسیدن به این هدف متغیرهای تجربة گفتمان، آثار آموزشی و پژوهشی گفتمان جامع اجتماعی ادبیات، شناخت انسان، منظورشناسی در چارچوب ادبیات و بینامتنی مطالعه شده اند. به کمک کشف الگوهای گفتمانی و منظور شناختی مختلف، استنباط آموزشی و پژوهشی مطالعة حاضر این است که از نظر محققان، گفتمان ادبی دارای نظام خلاق و گسترده ای از رابطه ها، راهبردها و روش شناسی خاصی است که منجر به شناخت جامع تر انسان میشود. تحلیل رویکردهای محققان، رابطة علت و معلولی بین متغیرهای ادبیات و نظام ارتباطی انسان را اثبات میکند. بنابر این، شناخت گفتمان ادبیات، به محقق در شناخت متغیرهای موثر در ارتباط انسانی کمک میکند. شناخت این پدیده ها مبانی تصمیم گیری در فرایندهای آموزشی و پژوهشی در گستره های ارتباطات بین فرهنگی مثل ادبیات، آموزش زبان، تربیت مترجم و ابعاد گوناگون مطالعات انتقادی در گستره های ادبیات، زبان و ترجمه را تحت تاثیر قرار داده و نشان میدهد که بدون توجه به مبانی و مقولات گفتمان منظورشناسی ادبی، تصمیمات مسئولان نظام آموزشی و پژوهشی کارایی لازم را نخواهد داشت. به دلیل این که منظورشناسی ادبی به عنوان گفتمان جامع اجتماعی باعث کشف، گسترش، و رشد و اعتلای امکانات، روش ها، و راهبردهای پژوهشی، آموزشی و یادگیری گشتالتی در این بخش از گستره های علوم انسانی گردیده است و مانع فرایند نا میمون جدایی و عدم ارتباط علوم با یکدیگر میشود.
بازسازی چهره خواننده درون متن در رمان زندگی، طرز مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
این مقاله با تکیه بر نظریات جدید رمان به ویژه نظر یه بو تیقایی - نشانه شناختی زاویه دید به تحلیل «خواننده درون متن» می پردازد. همانطور که می دانیم خواننده درون متن اصطلاحی است که نظریه پردازان رمان، به و یژه ژرار ژنت، بوتیقاشناس معروف فرانسوی سعی در تعریف و مشخص کردن شیوه های ظهور آن کرده اند. تلاش ما در این مقاله دو گانه است :علاوه بر اثبات حضور و جایگاه «خواننده درون متن» در رمان «زندگی طرز مصرف»، سعی خواهیم کرد با استفاده از اصول نظری بوتیقای رمان و نظریه زاویه دید، به این خواننده درون متن «چهره» ای نیز ببخشیم. در واقع هدف بازسازی چهره «خواننده یا مخاطب درون متن» در رمان پرک است.
تعادل بافتی در ترجمه از عربی به فارسی (با رویکرد کاربردشناختی)
حوزه های تخصصی:
ترجمه به عنوان فرآیندی پیچیده، نیاز به شناخت همه جانبه زبان دارد چه زبان مبدأ و چه زبان مقصد. شناخت زبان از رهگذر زبان شناسی فرمالیستی و معناشناسی در نگرش سنتی یا مدرن، شرط لازم است نه کافی. در این راستا زبان شناسی کاربردی (البته در کنار نوع فرمالیستی آن) می تواند راه گشا باشد. نگرش کاربردی، زبان را به عنوان گفتمان و نه متن در نظر می گیرد. شناخت بافت غیر زبانی و به ویژه نوع موقعیتی آن از زاویه نگاه کاربردشناختی، به مراتب شناخت زبانی فراتر و عمیق تری به مترجم می دهد. مترجم با شناخت بافت موقعیتیِِ متن مبدأ می تواند چنین بافتی را در زبان مقصد در قالب واژگان و سبک متناسب به وجود آورد. و در نهایت به عنوان آفریننده متنی جدید و فرستنده پیام به تعادل ترجمه ای برسد. نگارنده در مقاله حاضر سعی بر آن نموده است تا با رویکرد کاربردشناختی به ترجمه از عربی به فارسی بپردازد. در این راه با فرض مثال هایی که بیشتر جنبه آموزشی دارند مطلب را در سطح عملی دنبال کرده است و در پایان مقاله به این نتیجه رسیده است که نگرش سنتی (فرمالیستی) باعث می شود تا مترجم با نگاهی جزئی در چهارچوب متن محصور شود و همه پیام را از زبان مبدأ دریافت نکرده و انتقال ندهد حال آنکه در نگرش گفتمانی جنبه های فرامتنی پیام هم قابل انتقال است.
بررسی ساختار وجهی خطبه جهاد نهج البلاغه بر اساس فرانقش بینافردی نظریه نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور فهم بهتری از خطبه جهاد در نهج البلاغه ،در این مطالعه به تحلیل و بررسی آن از منظر زبانشناسی و بر اساس فرانقش بینافردی دستور نفش گرای نظام مند هلیدی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تمامی صد بند خطبه مذکور تجزیه شد بطوریکه عناصر ساختار وجهی (فاعل و جزء خودایستا)از عناصر باقیمانده بند تفکیک شود. با توجه به تعریف ویژه فاعل در این دیدگاه، بررسی ها نشان داد که اعتبار تعداد زیادی از بندهای این خطبه به گوینده - حضرت علی (ع) – برگشته و در چند مورد نیز الله فاعل بند واقع شده است. در مواردی نیزمسئولیت و اعتبار بند به جامعه مخاطب، یعنی مردم کوفه ، برمی گردد که به عنوان فاعل بند انتخاب شده اند .بررسی مفاهیمی که در این نظریه از جزء خودایستا مورد انتظار است - یعنی زمان، قطبیت و وجهیت – نشان داد که در این زمینه بین زبان عربی و انگلیسی تفاوتها و همینطور وجوه مشترکی وجود دارد . در این خطبه عربی، عناصر وجهی عمدتا در خود فعل مستتر بوده و در مواقعی از برخی واژه ها چون ان، قد، ل ، ویا ترکیبی از آنها برای بیان قطعیت استفاده شده است. قطبیت غالب بندهای این خطبه مثبت بود اما برای نشان دادن قطبیت منفی نیز عناصر وجهی ای چون لا، لم ، ما و لما، در سیزده مورد بکاررفته است.بررسی وجهیت، که در این نطریه بخش مهمی از ساختار وجهی را به خود اختصاص می دهد ، نشان داد که در غالب بندهای این خطبه انتقال پیام با قطعیت از سوی منبعی آگاه - حضرت علی (ع) – برای مخاطبی ناآگاه و غافل ( مردم کوفه)، و به صورت ارائه اطلاعات در ساختار وجهیت خبری بوده و گوینده مسئولیت پیام را می پذیرد. البته نمونه هایی از ساختارهای دیگر وجهیت بند، چون پرسشی و امری نیز در این خطبه وجود داشت و در چند مورد بندهایی با وجوه خاص برای بیان تعجب، هشدار، دعاونفرین بکار رفته بود که نقش مهمی در نشان دادن بار معنایی بند ها داشتند.دو نوع ممکن ارزیابی نیز در جاهایی از متن خطبه آشکار بود ، مثلا ارزیابی کاملا مثبت از جهاد و کاملا منفی از ترک آن در بخش اول خطبه.
بررسی و دسته بندی معنایی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه لیبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایه مؤلفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مؤلفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مؤلفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تأیید می کنند.