این مقاله با تکیه بر نظریات جدید رمان به ویژه نظر یه بو تیقایی - نشانه شناختی زاویه دید به تحلیل «خواننده درون متن» می پردازد. همانطور که می دانیم خواننده درون متن اصطلاحی است که نظریه پردازان رمان، به و یژه ژرار ژنت، بوتیقاشناس معروف فرانسوی سعی در تعریف و مشخص کردن شیوه های ظهور آن کرده اند. تلاش ما در این مقاله دو گانه است :علاوه بر اثبات حضور و جایگاه «خواننده درون متن» در رمان «زندگی طرز مصرف»، سعی خواهیم کرد با استفاده از اصول نظری بوتیقای رمان و نظریه زاویه دید، به این خواننده درون متن «چهره» ای نیز ببخشیم. در واقع هدف بازسازی چهره «خواننده یا مخاطب درون متن» در رمان پرک است.
کلمات ربطی با ایجاد پیوند میان بخشهای گوناگون یک متن می توانند نقش مهمی در انسجام آن ایفا کنند. در گذشته به آنها حروف ربط پیوستگی و وابستگی اطلاق می شده است و امروز ما آنها را در مجموعه بزرگ کلمات ربطی جای می دهیم و برای هر یک با توجه به جایگاهش در جمله نقشی قائل می شویم. با توجه به اینکه تفاوتهای ساختاری بین زبان مبدأ و زبان مقصد، سبب بروز خطا در زبان مقصد می شود، در این پژوهش با انتخاب دو کلمه ربطی همچنین، نیز، هم، به این ترتیب، ...) که کاربرد آنها در زبان فرانسوی (aussi et ainsi) = (همچنین، نیز، هم، به این ترتیب، ...) فرانسه متفاوت است، مشکلات زبان آموزان ایرانی را در این زمینه پیش بینی کرده ایم. بررسی و تجزیه تحلیل ساختاری جملاتی که در آنها کاربرد کلمات ربطی مورد نظر سبب فرایند جابجایی فعل و فاعل می شود و همچنین بررسی دلایل عدم جابجایی فعل و فاعل، با وجود کاربرد این کلمات ربطی در جمله، هدف اصلی این تحقیق می باشد.
جابجایی فعل و فاعل پس از این کلمات ربطی می تواند با تغییر و تمایز معنایی همراه باشد. در حقیقت این به سبک نویسنده بستگی دارد که برای القای بسیاری از معانی مورد نظرش بخواهد از این فرایند جابجایی استفاده بکند. همچنین باید اضافه کرد که جابجایی و یا عدم جابجایی فعل و فاعل در اثر یک مولف میتواند سبب ساز یک معنی متفاوت باشد.
"انسان در برابر گذر زمان وارد عمل شده از خود واکنش نشان می دهد. این واکنش ها، به واقع، به شکلی در خلال تصاویر شاعرانه آثار بشری نمود کرده اند. ژید، در کتاب مائده های زمینی، مثال های بارزی از این نمودها را به نمایش گذاشته است: وی در تصویری خویشتن را زندانی زمان چرخه ای در یک زندگی نباتی می بیند که هر چند تمایلاتی گذرا به لایتناهای عالم ملکوت دارد ولیکن دست و پای خویش را در خواهش هایی شدیدا زمینی، بسته می بیند به گونه ای که بهشت موعود را در همین عالم خاک می طلبد و در پی این طلب دست به دامان «حیله» هایی می شود تا او را به «آمیزه ای همگون» از تضادهای درونیش برسانند. با دست آویزی به «سیاست جدال با زمان» و با فرو رفتن در درون سیالیتی از زمان شبه برگسونی، ساری و جاری در بیکران فضا، ژید به زایشی از یک «جز کامل» رهایی بخش و بهشتی می رسد که در واقع خود، معنا و مفهوم زمان مطلق است. لیکن نکته اینجاست که این «جز کامل» پس از جستجوهای طولانی، نهایتا در تصویری از صحرای خشک زمینی حلول می کنند که سرزمین آرمانی او را می سازد یعنی همان بهشت مطلوب. حال سوال اینجاست که چرا صحرا؟ چه نوع تصویری از زمان این فرود به صحرا را پس از «سیاست جدال» در نزد ژید توجیه کرده است؟ ما همگام با ژید به چرخه هایی متفاوت از زمان بر می خوریم که مرتبا تکرار می شوند تا آنجا که در بیکران صحرا، در دانه های شن وارسته از قید زندگی نباتی، آینه ای از بینهایت خویش را در می یابند. آنجا تمامی چرخه های زمان به خودی خود از هم می گسلند و در چرخه ای واحد با جریانی یکتا پیش می روند و مفهومی از زمان خلق می کنند که دوام آن ابدی است، یکتاست و جاری در حال. زمانی که تمام چرخه های ذهنی و گذرا را در خود هضم نموده است.