ورود سازمان صدا و سیما به عرصة تبلیغات بازرگانی در سالهای اخیر، واکنشهای مثبت و منفی فراوانی را به همراه داشته است. این واکنشها را در یک نگاه کلی میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: گروهی از واکنشهای مثبت و منفی موجود نسبت به پخش تبلیغات بازرگانی، در قالب نظریههای عمومی روز به ویژه دیدگاههای لیبرالیستی و مکتب انتقادی جای میگیرد. این دیدگاهها، نظریاتی عامند و چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی متوجه همه رسانههای داخلی و خارجیاند که بخشی از مکان یا زمان خود را به این گونه برنامهها اختصاص دادهاند. بخش دیگر این واکنشها به درستی یا نادرستی و مطلوبیت یا عدم مطلوبیت محتوا، روشها، شیوهها و تکنیکهای تبلیغات بازرگانی صدا و سیما با توجه به خصایص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ما و با عنایت مضاعف به موقعیت و پایگاه این تنها رسانة ملی پرداختهاند.
اهمیت تحلیل و بررسی این دو نوع واکنش از منظرهای گوناگون ارتباطی، جامعهشناختی از یک سو، و این واقعیت که موضوع تبلیغات بازرگانی رادیو تلویزیونی از این حیث در مقالات این ویژهنامه کمتر مورد بحث قرار گرفتهاند از سوی دیگر، ما را بر آن داشت که در این خصوص نشستی را با اساتید ارجمند و گرامی جناب آقای دکتر کریمی استاد روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، جناب آقای دکتر محسنیانراد استاد علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی و جناب آقای دکتر دهقان استاد روابط بینالملل و تبلیغات و عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیما برگزار کنیم. آنچه پیش روست حاصل این نشست سه ساعته است که ضمن سپاسگزاری از این اساتید ارجمند و به امید بهرهگیری علاقهمندان و دستاندرکاران امور تبلیغات بازرگانی تقدیم میشود
آگهی های خدمات عمومی که یک مقوله مهم در بازاریابی اجتماعی است، افزایش هوشیاری عمومی و توسعه راه حل های ممکن برای مسائلی است که مربوط به عموم مردم بوده و باورها، طرز تلقی، رفتار و قصد آن ها را تحت تاثیر قرار می دهند. با این زمینه، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آگهی های خدمات عمومی بر قصد کمک مالی با در نظر گرفتن نقش میانجی ترشح هورمون اکسی توسین صورت گرفته است. طرح تجربی پژوهش، طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش دانشجویان زن دانشگاه مازندران بودند که از طریق همتاسازی نمونه لازم انتخاب و برای هر گروه 10 نفر تعیین شد. در این پژوهش افراد در معرض نمایش فیلم تبلیغاتی با مضمون آگهی های خدمات عمومی قرار گرفتند. البته قبل و بعد از نمایش فیلم از هر فرد خونگیری به عمل آمد. در نهایت افراد به پرسشنامه ای که جهت سنجش متغیر قصد کمک مالی تهیه شده بود، پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از SPSS18 استفاده شده است. در پایان نتایج نشان داد که میانگین ها برابر شده و آگهی های خدمات عمومی بر قصد کمک مالی با در نظر گرفتن نقش میانجی ترشح هورمون اکسی توسین تاثیرگذار نمی باشد و فرضیه های پژوهش رد شدند.
"این مقاله به بررسی جایگاه نوین رسانهها در برنامهها و فعالیتهای آموزشی مدارس میپردازد و چگونگی بهرهگیری از رسانهها را برای ارتقای سطح آموزشی مدارس تشریح میکند. در سالهای اخیر رسانهها به عنوان ابزارهای نوین آموزشی مورد توجه دستاندرکاران آموزش قرار گرفتهاند و از آنها به عنوان مکمل فرایند یادگیری انفرادی و گروهی یاد شده است. استفاده بهینه از این ابزارها مستلزم تجهیز مدارس به مراکز رسانهای و در صورت امکانپذیر نبودن دسترسی مدارس منفرد به این مراکز، استفاده از مراکز رسانهای منطقهای است. خدماتی که در این مدارس عرضه میشود فراتر از ارائه وسایل کمک آموزشی سنتی و یا کتابخانههای معمولی است که اکثر مدارس به آنها مجهز هستند.
"
اگر «تبلیغات تجاری» (Advertising) بتواند پیام ارتباطی خود را به درستی انتخاب و آن را به مخاطبان به گونهای عرضه کند که مخاطبان پیش از بیرون رفتن برای خرید کالای مورد نظر پیام را دریافت کنند، مطمئناً توانسته است «حس»ِ (Sense) یافت و «دریافت» (Perception) یا «ادراک»ِ آنها را تحت تأثیر قرار دهد. تبلیغ تجاریِ «موفق» باید توجه مخاطب را جلب کند و تأثیری خاطرهانگیز داشته باشد. تبلیغ تجاری «مُفید» باید معنایی قابل دریافت راعرضه کند؛ تبلیغ تجاریِ «اثربخش» باید کُنشِ خرید مخاطبان را تحریک کند و بالاخره تبلیغ تجاری «مطلوب» باید دریافت حسیِ مخاطبان را بیدار کند. هدف بنیادیِ تألیف این مقاله، ارائة دیدگاهی جدید از تبلیغات تجاری با تأکید بر اثرات آسیبشناسیِ دریافت مخاطبان است. در این اثر، برای بررسی عملکردهای آسیبشناسیِ دریافت مخاطبان از تبلیغات تجاری، نخست پس از نقلِ دو گزارش و طرح مسئله ـ تعاریفی مبسوط از «حس یافت و دریافت مخاطبان» ارائه میشود؛ سپس با طبقهبندیِ کاربردیِ انواع دریافت و نسبتِ علّی آن با تبلیغات تجاری سعی خواهد شد «توهم» (Hallucination) و وجوه مختلف آن در مورد مخاطبان تجزیه و تحلیل شود تا نشان داده شود که چطور تبلیغات تجاری بیاثر میتواند این گونه بر دریافت مخاطبان اثر بگذارد. در پایان این نوشتار، نویسنده با توجه به رویکردهای نظری مُتقَن به این نتیجه میرسد که عاملِ اصلی «محرومیت حسیِ» (Deprivation – Sensory) مخاطبانِ تبلیغات تجاری همانا «تصویرسازی نابههنجار» (Abnormal Imagery) است که امروزه حوزة وسیعِ آسیبشناسی دریافت مخاطبان تبلیغات تجاری را پدید آورده است.
درجه نفوذ رسانه در جوامع و شکلدهی روابط در آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است. این که چه استدلالهایی را میتوان به نفع آموزش رسانه برای دانشآموزان مطرح کرد و چه رویکردهای آموزشی در این خصوص وجود دارد موضوعی است که به تفصیل در مطلب پیش رو به آن پرداخته میشود. همچنین نویسنده مطلب مثالهایی را از آموزش رسانه در عمل عرضه میکند و مشکلات و چالشهای اصلی عصر حاضر را مورد بررسی قرار میدهد. در هر حال رسانهها چنان اهمیتی دارند که نمیتوان آنها را در کنترل مطلق متخصصان و یا مالکان قرار داد.
بررسی تأثیرات آگهیهای بازرگانی، به مرور متوجه گروههای مخاطبان کوچکتر و از جمله کودکان شده است. از دهه هفتاد به بعد، پژوهشهای بسیاری انجام شده که طی آن نحوة برقراری ارتباط کودکان با پیامهای تبلیغی مورد بررسی قرار گرفته است. در این زمینه، پژوهشگران متغیرهای گوناگونی چون سن، جنس، الگوی تماشا، ارتباط کودک با والدین، کلیشههای اجتماعی و نیازهای آنها را مورد توجه قرار دادهاند. برخی پژوهشگران دیگر نیز بر ویژگیهای ظاهری برنامههای تبلیغی مانند موسیقی، برشهای سریع، جلوههای بصری و تحرک کلی برنامه تأکید کردهاند و آنها را در ایجاد ارتباط کودک با تبلیغات مؤثر دانستهاند. اما کلیة پژوهشها نشان داده است که تأثیر تبلیغات آن گونه که تصور میرود به روشنی قابل دریافت نیست و صرف تبلیغ و تلاش برای اقناع کودک به تغییر در رفتار مصرف و یا ترجیح کالایی خاص در این زمینه منجر نمیشود چرا که شبکهای از عوامل پیچیده در این امر دخالت دارد. در هر حال، فرض مهم این است که درک کودکان از تبلیغات و اهداف اقناعی تبلیغکنندگان، همرا با رشد سن، افزایش مییابد.
"انتخابات و مشارکت سیاسی، از نمادهای مشترک بین نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای برخوردار از نظام دموکراتیک است. در تبیین چگونگی مشارکت شهروندان، ترجیحات رأیدهی و کیفیت تصمیمگیری در گزینش و رأی دادن به نامزدهای انتخاباتی، سه الگو و رویکرد نظری؛ جامعهشناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی و روانشناسی سیاسی وجود دارد.
مقاله حاضر، ضمن تحلیل و ارزیابی این سه دسته نظریه، در پاسخ به این پرسش که در جمهوری اسلامی، رفتار انتخاباتی شهروندان، با کدامیک از الگوها و بنیانهای نظری جامعهشناسی، اقتصاد سیاسی و روانشناسی سیاسی قابل تبیین است، بر این فرضیه تأکید دارد که رفتار انتخاباتی و رأیدهی، پدیدهای زمانپرورده، زمینهپرورده و مکانپرورده است و از اینرو نمیتوان به فرانظریهای جهانشمول دست یافت که چرایی و چگونگی و محتوای رأیدهی شهروندان را در همه کشورهای جهان و حتی در همه حوزههای انتخابیه درون یک واحد جغرافیایی، بر اساس آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. به عبارت دیگر، مبانی تأثیرگذار بر رفتار شهروندان در جمهوری اسلامی ایران را باید در فرهنگ سیاسی مردم، خلقیات و تجربیات قبلی شهروندان، تعاملات گذشته مردم با نامزدها و گفتمانها و شبکههای اجتماعی که رأیدهندگان به آن تعلق دارند، جستجو کرد.
" انتخابات، ترجیحات رأیدهی، رفتار انتخاباتی، رقابت انتخاباتی، شبکههای اجتماعی، فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی
This article focuses on some of the negative aspects of cyberspace and
cyberculture. First, it offers an examination of the impact of our use of
social media, and Facebook in particular, on our psyches, pointing out that
users of social media can be thought of as audiences. These audiences
and information about them can be sold to marketers and advertisers.
Next, it offers a case study of a widespread social problem in Japan, more
than a million media-obsessed Japanese young men (and some young
women), the hikikomori, who shut themselves off from society for months
or years at a time. This is followed by a discussion of the impact of mobiles,
primarily smartphones, on American adolescents, some of whom text
one hundred messages a day to their friends. The effects of the enormous
amount of face-time young people spend with screens—around ten
hours per day--are also considered. Finally, there is an examination of the
impact that Amazon.com, the leading e-commerce Internet site, has had
on American shopping practices and American culture and society. The
article concludes with a discussion of the work of Hubert Dreyfus about
some negative effects of the Internet and, by implication, cyberspace and
cyberculture, which, he argues, drain life of meaning.
نام این مجله را شنیده اید؟ ژورنال عصب شناسی، روانشناسی، اقتصاد (Journal of nevroscience , psychology , and Economics).
ژورنال عصب شناسی، روانشناسی، و اقتصاد از سال 2008 تاکنون چاپ و انتشار مییابد، یعنی قدمتی 5 ساله دارد. ظهور و بروز چنین مجلاتی بدون تردید و آشکارا نشان میدهد که پژوهشهای بس وسیع و گسترده ای در حوزهی مطالعات بین رشته ای علوم اعصاب پایه و بالینی، روانشناسی، و اقتصاد به راه افتاده است. آشنایی با این نوع مجلات علمی- پژوهشی دنیا و اطلاع از محتوا و نوع مقالات چاپ شده در آن، عملاً و قاعدتاً باید دانشگاهها و مراکز علمی ایران را بر آن دارد تا سبک و سیاق مجلات علمی- پژوهشی کم و بیش همراستا در جریان پیشرفت علوم جهانی قرار گیرد تا از قافلهی دانش بشری عقب نمانیم.
شایستهی عنوان است در ایران تنها یک کتاب تألیفی ""نورومارکتینگ"" از سوی انتشارات بازاریابی در خرداد ماه 1392 چاپ و منتشر شده است. هنوز هیچ مقالهی پژوهشی در این باره نداریم. قرار است برخی مراکز علمی کشور در آینده در این باره اقدام کنند. تا آن زمان، مطالعهی این اثر، سمت و سوی پژوهشها و مطالعات را مشخص میکند، همچنین نشان میدهد راههای رفته کدامند، کدام موضوعات، محور پژوهشها قرار گرفته است، پژوهشگران برای اجرایی کردن یک پروژهی بین رشته ای باید چگونه اطلاعات خود را مبادله کنند.
تحولات گسترده و عمیق در سیاست، فرهنگ و فناوری آینده خبر و اطلاعرسانی را با ابهاماتی مواجه ساخته است. این ابهامات و نیز جاذبه و ضرورت پیشبینی آینده متاثر از این تحولات بنیادی، مدیران خبری رادیو و تلویزیون را به تشکیل میزگردها، انجام تحقیقات و بررسیهایی به ویژه درخصوص تاثیر پیشرفت فناوری برخبر، رابطه خبر و تجارت و پیشبینی وضعیت خبر در قرن بیستویکم واداشت. دریکی از این پژوهشها تحت عنوان«خبر در قرن آینده» که توسط پروفشور مایکل شادسون جامعه شناس و استاد دانشگاه انجام گرفت. پاسخهایی برای پنج موضوع بحثانگیز در مقوله خبر در قرن بیستویکم ارائهشد که این مقاله دربردارنده خلاصهای از آنهاست. این موضوعات بقا یا عدم بقای حرفهخبرنگاری، سلاطین خبر، تاثیر مخرب یا سازنده فناوریهای جدید اطلاعات بر تقویت دموکراسی، تاثیر این فناوریها برمحلی سازی خبر و نقش آنها در برابری دسترسی به اطلاعات را شامل میشود.