هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه بین تصویر ترسیم شده از شخصیت های داستانی در یک متن روایی و گفتمان فرهنگی آن روایت است. شخصیت های داستانی از طریق انتساب مشخصه هایی اجتماعی، فیزیکی و اخلاقی به وسیله یک متن معرفی می شوند. به عبارت دیگر مجموع توصیفات یک متن درباره شخصیت های داستانی باعث شکل گیری تصویری از آنان در ذهن خواننده می شود که به نظر نویسنده این تصویر را می توان به مثابه یکی از غلیظ ترین نمودهای گفتمان فرهنگی یک روایت تحلیل کرد.
این مقاله به بررسی فردگرایی ایرانیان که در سفرنامه های سیاحان خارجی به ایران منعکس شده است، می پردازد و می کوشد به این پرسش پاسخ می دهد که فردگرایی مورد نظر آیا خودخواهانه است یا نه. یافته های تحقیق نشان می دهد که ایرانیان در عرصه های خانوادگی و دینی جمع گرا و در عرصه سیاست و حکومت فردگرا بوده اند.
"مقصود از حقوق رسانهها، مجموعه قواعد و مقرراتی است که بر کار رسانهها و افراد فعال در این عرصه حکومت میکند. مباحث این رشته، گاه مربوط به حقوق عمومی و گاه مربوط به حقوق خصوصی است؛ همانگونه که در عین داخلی بودن، بیارتباط با مقررات بینالمللی نیست.
تأثیر دو سویه و فزایندة رسانه و توسعه موجب شده است حقوق رسانهها در برنامه توسعه کشورها از جایگاه رفیعی برخوردار شود. قانون برنامه چهارم توسعه در کشور ما نیز چشمانداز قابل قبولی در این زمینه ترسیم کرده و از جمله، تدوین قانون جامع رسانهها را تکلیف کرده است.
نگارنده، پس از تشریح موضوعات یاد شده تلاش کرده است براساس بیش از یک دهه تحقیق و تدریس حقوق ارتباطات و با استفاده از تجربه عملی و نیز مطالعه تطبیقی در حقوق سایر کشورها، بایستهها و ضرورتهای لازم را برای برداشتن این گام بلند تبیین کند.
جامعیت میان حقوق و حدود، عمومیت و رسانه محوری، تقویت جایگاه خود تنظیمی و اخلاق حرفهای، تاکید بر نظارتهای صنفی و مدنی و سرانجام رعایت اصول قانوننویسی، پنج معیاری است که برای دستیابی به نظام حقوقی مطلوب رسانهها مورد تأکید قرار گرفته است.
"
"در این مقاله به بررسی محتوای مطالب مربوط به زنان در تلکس خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در سه مقطع 1361، 1371 و 1381 پرداخته شده است. چهارچوب نظری این بررسی، تلفیقی از نظریههای فمینیسم و برجستهسازی است تا تأثیر این دو نظریه در تعیین و انتخاب اخبار مربوط به زنان و نحوه انعکاس آن مورد بررسی قرار گیرد. ساختار موضوعی، ماهیت و محور مطالب، سبک ارائه و آفرینندگان مطالب، حجم و اندازه و جهتگیری مطالب، منطقه رویداد خبری و کارکرد و اهداف مطالب انعکاس یافته، متغیرهایی هستند که در این بررسی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتهاند. تحقیق حاضر به روش تحلیل محتوا انجام گرفته و حجم نمونه آماری شامل 321 مطلب است. یافتههای پژوهش در مجموع، نشان میدهد تفاوت معنیداری بین سه دوره مورد بررسی متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی و فرهنگی هر دوره وجود دارد. به لحاظ کمیت نیز یافتهها نشان میدهد روز به روز هم بر تعداد مطالب و اخبار زنان و هم بر حجم هر یک از موارد افزوده میشود.
"
کودکان و نوجوانان به دلایل گوناگون از جمله محدودیتهای شناختی در درک و پردازش اطلاعات، مخاطبان خاص تلویزیون به شمار میآیند. حجم تحقیقات انجام شده در خصوص رابطه کودکان با تلویزیون نشاندهنده نگرانیهای صاحبنظران و کارشناسان در مورد پیامدهای منفی تماشای تلویزیون و علاقه آنان به افزایش کارکردهای مثبت این رسانه است. در این مقاله وضعیت برنامههای کودکان طی دهة 1990 میلادی به تفکیک حوزههای جغرافیایی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده اعتقاد دارد طی این دهه رابطه کودکان و تلویزیون تحت تأثیر رشد فزایندة فناوریهای رسانهای دچار تحولات و دگرگونیهای گسترده شده و مسائلی مانند شیوع خشونت و محتوای غیراخلاقی، کژدیسگی تصویر کودکان در رسانهها و دسترسی کودکان به انواع محصولات رسانهای باعث شده است مسئولان و صاحبنظران اقدامات پیشگیرانهای مانند تصویب قطعنامهها و منشورهای جهانی، منطقهای و ملی، گسترش سواد رسانهای، مشارکت دادن کودکان در تولیدات رسانهای و نظارت بر رسانهها را مورد توجه جدی قرار دهند.
"این مقاله برگرفته از تحقیقی است که با عنوان «بررسی تطبیقی کنوانسیونهای برن، رم و موافقتنامة تریپس دربارة مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط و تأثیر پیوستن به آنها بر فعالیت سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران» در موسسه حقوق تطبیقی به سفارش سازمان صداوسیما انجام شده است.
در کنار پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری، اشخاص و سازمانهایی که از طریق اجرا، تولید آثار صوتی و پخش رادیویی و تلویزیونی، اثری را به دیگران عرضه میدارند باید از حمایت موثر قانونی برخوردار باشند. این اشخاص که به دارندگان حقوق مرتبط (مجاور) با حقوق پدیدآورنده معروفند، در کنوانسیون ویژهای به نام کنوانسیون رم مورد حمایت قرار گرفتهاند.
در این مقاله، بیان ماهیت حقوق مرتبط، بررسی مقررات کنوانسیون رم، موضع حقوق ایران در قبال این حقوق و تبعات الحاق کشور ما به این کنوانسیون در سه فصل به شرح زیر مورد بحث قرار گرفته است: در فصل نخست کلیات درباره تعریف مفاهیم، تاریخچه و فلسفه حمایت از حقوق مرتبط ارائه شده است؛ و در فصل دوم کنوانسیون رم (1961) با توجه به مبنای حمایت، معیار حمایت، آثار مورد حمایت، حقوق مادی و معنوی اشخاص ذینفع، مدت حمایت و مقررات شکلی کنوانسیون مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل پایانی نیز حقوق مرتبط در نظام حقوقی ایران با توجه به دارندگان این حق، موضوعات مورد حمایت، معیار حمایت، حقوق مادی و معنوی اشخاص ذینفع، مدت حمایت و محدودیتها و استثناهایی که قانونگذار در قوانین سالهای 48 و 52 ایران مقرر کرده بررسی شده است.
"
"نویسنده در این مقاله به دستهبندی نظریات گوناگون حوزة ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی پرداخته و به طور کلی دو گونه نظریه را شناسایی کرده است: 1ـ ارتباطات به مفهوم وسیلة انتقال پیام و 2ـ ارتباط به معنای تولید معنا و اثرگذاری بر رفتار مخاطب.
اساسِ نوع اول نظریات، فرایندی بودن ارتباط است. بنابراین تحقیقات صورت گرفته در این حوزه مربوط به نوع رسانه، فرستندة پیام، تحلیل پیامهای رسانهای، ویژگیهای مخاطب و اثر و نتیجة رسانههاست که عنوانهای تحقیقات و نظریات مربوط به هر عنصر ارتباط در آن برشمرده شده است.
اساسِ نوع دوم نظریات دلالت معنا و معناشناسی است که در این زمینه به تحلیل متن، تحلیل گفتمان و فرامتن اشاره شده است.
نویسنده در ادامه برای درک انواع تحلیلهای رسانهای و آشنایی با بنیادهای نظری و روششناختی آنها به دستهبندی جرجریتزر دربارة رویکردهای جامعهشناسانه در بررسی پدیدههای اجتماعی اشاره کرده و آنها را توضیح داده است که عبارتند از: ساختارگرایی، تعریفگرایی و رفتارگرایی. سپس تفاوتهای دو گرایش درونی مکتب ساختارگرایی، یعنی گرایش وفاق و گرایش تضاد را بر اساس مدل پرسیکوهن برشمرده و با اشاره به نظریات رالف دارندورف و رندال کولینز، از نظریهپردازان مکتب تضاد، نظریههای انتقادی را در زمرة گرایش تضاد برشمرده است.
در ادامه عوامل مؤثر بر پیدایش و گسترش نظریههای انتقادی ـ اجتماعی را به نقل از دایرهالمعارف «ویکی پدیا» شرح داده که عبارتند از: موقعیت تاریخی، تأثیر نظریههای ماکس وبر، تأثیر نظریة فروید، انتقادگرایی پوزیتیویستی و نظریههای مارکسیستی و اندیشههای مارکس.
در بخش بعدی مقاله ویژگیهای نظریة انتقادی و نظریاتی از اندیشمندان مکتب فرانکفورت همچون هورکهایمر و تئودور آدرنو آمده است.
در بخش سوم مقاله وظایف و کارکرد نظریههای انتقادی از قبیل افزایش آگاهی واقعی مردم، ایجاد تعادل میان اقتدار شخصی فرد و همبستگی اجتماعی، ارتقای اندیشة انتقادی در مقابل عناصر سلطه و ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی شرح داده شده است.
در بخش پایانی نظریههای انتقادی در حوزة وسایل ارتباط جمعی به دو دستة نظریات مارکسیستی و نظریات نئومارکسیستی تقسیم شده و مشخصات و نظریات هر یک دربارة رسانهها آمده است. در این راستا به نظریات برنارد استیگلر دربارة مصرف فرهنگی ایجاد جامعة انبوه و اوقات فراغت اشاره شده است.
در پایان مقاله نویسنده میگوید نظریههای انتقادی در حوزة رسانهها بر دو مسئله اساسی تأکید دارند که عبارتند از 1ـ سیاست متن و 2ـ مسئلهشناسی در مطالعات فرهنگی. وی هر یک از این دو مسئله را به اختصار توضیح داده است.
"
"پخش برنامههای رادیو و تلویزیونی با توجه به رسالت و مسئولیت رسانه در برابر مخاطب، دارای محدودیتهایی است که در قوانین رسمی و غیر رسمی کشورها به آنها اشاره شده است. شکلگیری و تولید محتوای پیام با در نظر گرفتن حقوق فردی و اجتماعی مخاطبان و با توجه به منافع عمومی جامعه، مستلزم رعایت قوانین و مقرراتی است که در حوزة حقوق رسانههای دیداری و شنیداری جایگاه ویژهای دارد.
محدودیتهای حاکم بر پخش برنامهها چه در ایران و چه در دیگر کشورهای جهان، از نظر حقوق مخاطبان، به سه دسته قابل تقسیم است. محدودیتهایی که هدف از وضع آن:
1 ـ حفظ نظم و حمایت از موازین و اخلاقیات مورد قبول جامعه است که میتوان آنها را محدودیتهای اخلاقی نامید؛
2 ـ حمایت از حریم و حقوق خصوصی افراد است
3 ـ حمایت از حیثیت گروهها و اقلیتهای دینی، قومی، نژادی و زبانی است.
در این مقاله با توجه به مطالعه تطبیقی که میان محدودیتهای اخلاقی حاکم بر پخش برنامههای رادیو و تلویزیونی انگلیس و ایران صورت گرفته است، قوانین و مقررات مربوط به پخش برنامههای حاوی چهار مقوله خشونت، سکس و مصرف الکل و مواد مخدر (پخش تبلیغات مذهبی و برنامههای الحادی و کفرآمیز) به تفکیک برنامههای تبلیغاتی و غیر تبلیغاتی (اخبار، فیلم و مجموعههای داستانی و برنامههای مستند) مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به سازوکار نظارت و نحوه رعایت قوانین و مقررات مربوط به پخش این برنامهها در انگلیس و ایران اشاره شده است.
"
"حضور زنان در رسانه از دیرباز در بسیاری از کشورها موضوع مورد بحث مجمعهای علمی ـ اجتماعی بوده است. به خصوص زمانی که این حضور از لحاظ کیفی مورد نظر قرار میگیرد حساسیت و اهمیت آن مشخصتر میشود.
ضرورت پرداختن به چنین موضوعی زمانی آشکارتر میشود که میبینیم مشارکت زنان در رادیو و تلویزیون رو به افزایش است.
مقاله حاضر گزارشی است برگرفته از یک تحقیق میدانی با عنوان مشارکت زنان در رادیو و تلویزیون در سال 1382 که توسط خانم اعظم راوردراد (استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق، مشاهده اسنادی و مصاحبه بوده است. در مشاهدة اسنادی اطلاعات لازم در مورد ویژگیهای جمعیتشناختی و شغلی زنان شاغل در صدا و سیما از گزارشهای پژوهشی موجود در سازمان به دست آمده است. در این پژوهش با بررسی حضور کمّی و کیفی زنان در موقعیتهای مختلف شغلی در دو رسانه رادیو و تلویزیون ایران نشان داده شده است که زنان در اغلب مشاغل تولیدی حضور دارند، اگر چه این حضور در برخی از قسمتها کمرنگتر است. در این پژوهش با تحلیل چگونگی مشارکت زنان در رسانهها دربارة کیفیت این مشارکت بحث شده و عوامل مؤثر بر کارایی شغلی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافتههای این پژوهش میزان و چگونگی مشارکت زنان در تولید برنامههای رادیو و تلویزیون نشاندهندة توانایی آنان در انجام مشاغلی است که کمتر زنانه تصور میشوند.
"