نگارنده در این مقاله، که به معرفى عناصر اصلى فداییان اسلام و اندیشههاى سیاسى و عملکردهاى آنها پرداخته است، مباحثخود را در سه مبحثبیان نموده است . در مبحث اول ضمن معرفى اجمالى عناصر اصلى فداییان، شرح حال زندگى، فعالیتهاى سیاسى دوران تحصیل و اقدامات فرهنگى شهید نواب را در مقابل اندیشههاى التقاطى کسروى، با تفصیل بیشترى بیان نموده است .
در مبحث دوم با بررسى اندیشههاى سیاسى فداییان اسلام، شهادت، انتقام و قصاص را راه نهضت و برادرى، استقامت و اتحاد را خطوط کلى آن و رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف آن، معرفى مىکند و زیربناى فکرى جنبش را چهار اصل: 1- حکومت اسلامى 2- اتحاد شیعه و سنى 3- عدم تضاد بین اسلام و وطن پرستى 4- یگانگى جهان اسلام بیان کرده است . در مبحثسوم نیز به بررسى عملکردهاى آن جمعیت مىپردازد .
در این عنوان چالش ها ‘ موانع و یا مشکلاتی هستند ‘ که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی 1357 به نحوی بالفعل یا بالقوه در مسیر پیشرفت اهداف و آرامانهای انقلاب قرار گرفتند ‘ برخی از آنها داخلی و برخی خارجی بودند . البته این چالشها ‘ فکری فرهنگی ‘ تبلیغاتی ‘ سیاسی‘ اقتصادی و نظامی و در نهایت نظری و عملی نیز هستند . در این مقاله ابتدا مبانی نظری مسأله مورد بحث قرار گرفته و به دنبال آن چالش ها ی نظری و عملی و نیز عمده تری دستاوردهای انقلاب اسلامی مطرح شده است .
بررسى ابعاد گوناگون حقوق مردم و حقوق حاکم در اندیشه اسلامى همواره از دغدغه هاى جدى اندیشمندان اسلامى بوده است مقاله حاضر ضمن بررسى سیاست دادمدارانه و سیاست حکومت مدارانه, حقوق متقابل مردم و حاکم را تحلیل مى کند.
مقاله حاضر به تحلیل و بررسى برخى از مولفه هاى سیاست از نگاه شیخ بهایى مى پردازد. وى با تإکید بر ویژگى مدنى الطبع بودن انسان, نهاد حکومت را از ضروریات سیاسى جامعه دانسته و بحث از انواع حکومت, شرایط و وظایف حاکمان را بر آن مبتنى مى سازد. مسإله حاکمان جائر, سبب گردیده تا وى درباره مباحثى, چون مفهوم عدالت, مفهوم طاغوت, اعانت ظالمان, معاشرت ظالمان, قرب شاهان و عدم مشروعیت آنان به اظهار نظر بپردازد.
قرآن کریم خاستگاه استبداد را در «خود بنیاد پندارى آدمى» مىداند. از این رو نه حکومت فردى، نه حکومت جمعى و نه هر گونه سازوکارى از توزیع قدرت را، مانع نفوذ استبداد نمىداند. استبداد در قرآن که با واژگانى چون ستم، نافرمانى، جور و شرک بیان شده است، خود داراى سطوح مختلفى است که از نافرمانى خداوند آغاز مىشود، سپس به طغیان در روابط میان انسانها و ستم انسان به نفس خود، منتهى مىشود. قرآن در داستانهاى تاریخى اقوام پیشین، معاصران پیامبر و سرانجام نافرمانان بر «روحیه خود بنیاد پندارى» آنان تأکید دارد.
یکی از عناصر مهم و راهبردی اندیشه سیاسی امامخمینی که سایرمقولهها نسبت به آن شکل میگیرد، "حکومت" است که به عنوان دکترین عملی و قابل تحقق، در سراسر دوران فعالیت و حرکت سیاسی ایشان کاملاً مشهود بوده و آن را به طور جِد پیگیری میکردند.
امام علاوه بر دیدگاه فقهی و کلامی، حکومت را در حوزه تفکر سیاسی - اجتماعی مطرح نمود؛ یعنی این مقوله را با توجه به مقتضیات زمان و نیاز جامعه و بر اساس اندیشه سیاسی مورد توجه قرار داد. او به خوبی توانست هم مبانی تئوریک حکومت را تبیین نماید و هم تحقق عینی و عملی آن را در معرض تجربه و آزمایش قرار دهد.
الگوی حکومتی ایشان بر راهکارهایی استوار است که نظریهپردازان سیاست و اجتماع آنها را از لوازم نظام دموکراسی و توسعه سیاسی بهشمارآوردهاند.
این مقاله علاوه بر تبیین محورهایی که در مبحث حکومت مورد توجه امام بوده، مانند ضرورت وجود حکومت در جامعه، چگونگی تشکیل حکومت، شکل و نوع آن، ساختار و نهادهای مختلف حکومت، به نسبت جمهوری اسلامی و توسعه سیاسی در اندیشه ایشان پرداخته است.
|234|