فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۲٬۹۱۷ مورد.
باشکوهترین تحیت آسمانی
نقد برهان راچلز درباره ناسازگاری وحی و پرستش با عمل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، نقدی بر برهان جیمز راچلز بر نفی وجود خداوند میباشد که به برهان اخلاقی علیه وجود خدا شهرت یافته است. در این برهان، بنای اخلاق بر استقلال عامل اخلاقی یا همان ملاکی است که کانت برای اخلاقی بودن قائل بود. ادعا شده که اخلاق بر این مبنا با وجود خدای ادیان ناسازگار است؛ زیرا خدای ادیان، شایسته پرستش بهمعنای تسلیم شدن آدمی در برابر وحی و تشریع الاهی است. او بر آن است که وجود وحی و شریعت که بهاعتقاد مؤمنان، راهنمای حیات اخلاقی است، نه تنها چنین نقشی ندارد؛ بلکه برضد عمل اخلاقی است باید وحی و بهتبع آن، خدای ادیان که وحی میکند را بهکنار نهاد. لذا با استناد به وضوح عامل اخلاقی میتوان خدای سزاوار پرستش را که فرستنده وحی است، نفی کرد. البته راچلز چند اشکال بر برهان خود وارد می کند و به آنها جواب می دهد. این مقاله علاوه بر بررسی این اشکالها، به دیدگاه کوئین که معتقد به سازگاری پرستش و به تبع آن، وحی تشریعی با عمل اخلاقی است، می پردازد.
هشدارهاى اجتماعى (12)
درآمدی بر تربیت سیاسی از دیدگاه قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام مسائل عام اندیشه سیاسی اسلام
نسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصه «سعادت گرایی» شناخته می شوند. آموزه بنیادین «سعادت گرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همه فعالیت های آدمی در پرتو این هدف والا، ارج و قرب پیدا می کنند. معمولا گفته می شود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار می کند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیق تری است.در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارایه شده است. بر اساس مدل یکسان انگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی می شوند. در حالی که بر اساس فرضیه کفایت، فضیلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی (فضیلت) مقدمه دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیه فوق یافت می شود، ولی هیچ کدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مساله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، می بایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.
تحلیلی بر جایگاه آموزش انفرادی در تاریخ ایران
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی جایگاه آموزش انفرادی در تاریخ آموزش و پرورش ایران بوده و نویسندگان با بهره گیری از روش تحلیلی ـ توصیفی در جهت شناخت روش آموزش انفرادی که یکی از روش های جدید و مطرح در آموزش است به بررسی سوابق تاریخی آن پرداخته و از این طریق چشم انداز روشن تری را برای آینده ترسیم نمایند. نتایج مطالعه نشان می دهد که از دیرباز با توجه به فضای موجود در تعلیم و تربیت ایران آموزش انفرادی جایگاه مهم و تأثیرگذاری در روند تعلیم و تربیت داشته است که با عنایت به این تجارب بهره گیری از این شیوه در حال حاضر می تواند فرصتی را بازسازی برخی از نارسایی های نظام تعلیم و تربیت مهیا نماید.
انسان اخلاقی
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۷ شماره ۲۴۳
حوزه های تخصصی:
آزادی اخلاقی
نفاق و دورویى
حوزه های تخصصی:
عجله و شتابزدگى
سعادت در مکاتب سعادتگرا(نقد و بررسی مکاتب اخلاقی سقراط،افلاطون،ارسطو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر ابتدا به تعدّد سخن در باب «سعادت» و علت اصلی گوناگونی دیدگاهها در اینباره اشاره نموده است. سپس به دیدگاههای سه فیلسوف بزرگ یونان قدیم، سقراط، افلاطون و ارسطو، از بنیانگذاران مکتب سعادتگرای اخلاقی، پرداخته است.
مواجهه سقراط با حرکت سوفسطاییان مبنی بر تخریب اخلاق جامعه، از علل اصلی اقبال وی به مباحث و رفتارهای اخلاقی است. اصول فلسفی افلاطونی، که سنگبنای دیدگاه اخلاقی اوست، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این زمینه، به نکاتی بدیع اشاره شده است. گرچه ارسطو را به عنوان کسی میشناسند که اخلاق را مطلق میداند، اما با پذیرفتن دیدگاه اخلاقی وی، باید نسبیت در اخلاق را پذیرفت. جدول اعتدال طلایی ارسطویی و نیز مشروط دانستن فضیلتمندی بر شرط شانس مورد نقد و بررسی واقع شده است. نتیجه حاصل شده عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت واقعی انسان است.
اخلاق توحیدی و نقش آن در انگیزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۰
حوزه های تخصصی:
این مقاله به ایضاح مفهومی دو اصطلاح «اخلاق توحیدی» و «انگیزش» و نیز مبانی گزینش شده میپردازد. سپس در سه بخش، نقش اخلاق توحیدی در انگیزش را بیان میکند:
الف. نقش اخلاق توحیدی در انگیزه بقا؛
ب. نقش اخلاق توحیدی در انگیزه کمال و انگیزههای فرعی شامل: 1. انگیزه کنجکاوی؛ 2. انگیزه حقیقتجویی؛ 3. انگیزه استقلال و خودمختاری؛ 4. انگیزه قدرت.
ج. نقش اخلاق توحیدی در انگیزه لذت و ارضای نیازهای زیستی و انگیزههای فرعی آن شامل: 1. انگیزه تغذیه؛ 2. انگیزه جنسی؛ 3. نیاز به لباس و مسکن؛ 4. نیاز به وسایل نقلیه؛ 5. انگیزه زیباییدوستی؛ 6. انگیزه مالدوستی.
آنچه در این پژوهش دنبال میشود نقش اخلاق توحیدی (بر اساس تبیین علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان) بر ساختار کلی نیازها و انگیزههای انسان (بر اساس دیدگاههای روانشناختی حضرت آیهاللّه مصباح) است.