آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

قال على(ع): "ایّاکم و الفرقه، فأنّ الشّاذ عن اهل الحق للشیطان کما انّ الشاذ من الغنم للذّئب؛(1)از واگرایى و تفرقه دورى کنید، زیرا اگر گروه اندکى - ولو حق باشند - از امت اسلامى جدا گردد، طعمه شیطان مى‏شوند مانند گوسفندى که اگر از گله دور افتد طعمه گرگ بیابان است.»
امام على(ع) در این فراز نورانى، به چند نکته اساسى اشاره نموده‏اند:
1- هشدار نسبت به طرفداران تفرقه و اختلاف.
2- اختلاف مایه نابودى است گرچه در بین طرفداران حق باشد.
3- شیاطین محور تفرقه و اختلافند و همواره از واگرایى سخن مى‏گویند.
4- گرگهاى اجتماعى دام گسترده‏اند تا هر عضوى از امت اسلام را که از مجموعه جدا شود طعمه خود سازند.
با توجه به نکات مورد اشاره مى‏توان به خطر عمیق و فراگیر تفرقه و واگرایى پى برد و از ضرورت همگرایى و وحدت و اتحاد سخن گفت. در این فصل از نوشتار این موضوع را در چند محور بررسى خواهیم کرد.
باطن وحدت و تفرقه‏
اگر با نگاه ژرف و ریشه بین به موضوع وحدت و اختلاف بنگریم به اهمیت وحدت و اتحاد از دیدگاه قرآن و عترت پى خواهیم برد و به زشتى و خطر و عاقبت تفرقه خواهیم رسید.
ریشه وحدت و تفرقه، توحید و شرک است. اگر کسى در عالم هستى با بینش توحیدى زندگى کند همواره تلاش مى‏ورزد که همه دور افتادگان از محور حق را به این محور نزدیک و پراکندگى‏ها را به جمع و جماعت نزدیک سازد.
جلوه توحید در صحنه اجتماع آن است که همگى به یک مقصد و مقصود بیاندیشند و اختلاف سلایق و تنوع استعدادها را در جهت رسیدن به وحدت جهت دهى نمایند و از هرگونه دو دستگى و چند دسته‏اى بپرهیزند، از سوى دیگر اختلاف ریشه در شرک دارد. کسى که مبدأ و مقصد واحد را باور نکرده است خود بین است و همه چیز را به سمت و سوى خود و منافع خویش مى‏کشد.
بزرگان نکردند در خود نگاه‏
خدابینى از خویشتن بین مخواه‏
آنان که در لجنزار «منیّت» و خودخواهى گرفتار شده‏اند و از گلزار «عبودیّت» و بندگى دور افتاده‏اند، هرگز به وحدت و اتحاد نمى‏اندیشند و همواره بر طبل تفرقه و اختلاف مى‏کوبند. از این رو باطن وحدت به توحید و رحمت مى‏رسدو ریشه تفرقه و اختلاف به شرک و نتیجه آن نقمت و عذاب است.
رسولخدا(ص) فرمود:
«الجماعة رحمة و الفرقة عذاب؛(2) جماعت و همگرایى رحمت است، تفرقه و واگرایى عذاب و نقمت.»
نکوهش تفرقه و فرهنگ دینى‏
در قرآن کریم توصیه و دستور اکید به وحدت و اتحاد و نهى و نکوهش فراوان از تفرقه و اختلاف به چشم مى‏خورد که به چند نمونه از آن اشاره مى‏کنیم:
1. «واعتصموا بحبل اللّه جمیعاًو لاتفرقوا واذکروا نعمت اللّه علکیم اذ کنتم اعداء فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخواناً؛(3) و همگى به ریسمان الهى (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت) چنگ زنید، و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد. و به برکت نعمت او، برادر شدید.»
امر و دستور صریح خداوند به اتحاد و همدلى و همگرایى و نهى از تفرقه و واگرایى نشان دهنده اهمیت دادن به مقوله و موضوع اتحاد و پرهیز کردن از تفرقه و اختلاف است. تبدیل «عداوت» به «اخوّت» یکى از دستاوردهاى نهضت رسول اکرم(ص) بود که در این آیه به آن اشاره شده است.
2. «و اطیعوا اللّه و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم؛(4) و از خدا و پیامبر فرمان ببرید و نزاع و اختلاف نداشته باشید که اگر چنین باشید سست خواهید شد و عظمت شما از دست خواهد رفت.»
واژه «ریح» را لغت نویسان و مفسران اینگونه معنى کرده‏اند:
صاحب مفردات گوید: «ریح» گاهى به مفهموم پیروزى و غلبه به کار مى‏رود. مجمع البیان گوید: «تذهب ریحکم»یعنى «تذهب صولتکم و قدرتکم»(5) ذهاب ریح به معناى از دست دادن صولت و قدرت است.
زمخشرى «ریح» را کنایه از «وقار» دانسته است.
بهر تقدیر، باد سمبل حرکت است، باد عامل حرکت کشتى‏ها، عامل جدایى کاه از گندم، عامل تلقیح گیاهان و درختان مى‏باشد و فواید و منافع دیگرى نیز مانند «بشارت دهنده یاران» و عامل گردافشانى برخى گیاهان و درختان در گرو وجود باد است این که قرآن مى‏گوید:نزاع و اختلاف مایه ذهاب ریح است یعنى آنچه جامعه دینى را به حرکت و حیات و بارآورى و استوارى و عزتمندى و متانت و وقار مى‏رساند وحدت و همدلى است، اگر کشمکش و تفرقه در این جامعه نفوذ کرد همه این برکتها و آثار از بین خواهد رفت.
اگر سیاق آیه شریفه را در نظر بگیریم مى‏بینیم که خداوند متعال در مقام خطاب به مسلمانان در برابر کفار و مشرکان، به آنان دستور مى‏دهد که اگر دوست دارید در جبهه جنگ، عزتمند و فاتح و پیروز باشید بر محوریت توحید و رهبرى دینى حرکت کنید، نیرو و قدرت و توان خود را با نزاع و اختلاف هدر ندهید، در برابر دشمن سرسخت و با صلابت و در بین خود با رأفت و وحدت باشید.
تا صولت، قدرت و عظمت شما محفوظ بماند و علم و پرچم عزت شما همواره در اهتزاز باشد که این رمز پیروزى و استوارى شماست.
3. قرآن مجید هنگامى که چهره بهشتیان را ترسیم مى‏کند از آنها به عنوان «اخواناً على سرر متقابلین؛(6) یاد مى‏کند در حالى که همه برادرند و بر تختها رو به روى یکدیگر قرار دارند.» وهنگامى که چهره دوزخیان را به تصویر مى‏کشد از آنان این گونه یاد مى‏کند که:
«ان ذالک الحقّ تخاصم اهل النار؛(7) این یک واقعیت است گفتگوهاى خصمانه دوزخیان.»
معلوم مى‏شود در جامعه بهشت گونه روحیه اخوت و همدلى و برادرى و خرسندى و خوشحالى حاکمیت دارد، و در جامعه جهنمى، خصومت و عداوت و کینه توزى رواج دارد و رو به افزایش است.
امام صادق(ع) فرمود: «ایّاکم و الخصومة فانّها تفسدالقلب و تورث النفاق؛(8) از خصومت بپرهیزید که قلب وجانتان راتباه مى‏سازد و نفاق را در جامعه به جا مى‏گذارد.»
على(ع) مى‏فرماید: «الزموا الجماعة و اجتنبوا الفرقة؛(9) به وحدت و اجتماع رو آورید و از تفرقه و اختلاف دورى گزینید.»
محور وحدت و روح اتحاد
براى رسیدن به همبستگى و اتحاد و انسجام ملى و دینى عوامل گوناگونى را مى‏توان بر شمرد و آن گاه به عامل اصلى و بنیادى آن دست یافت.
1. هدف مشترک‏
هدف مشترک جمعى از کوهنوردان آنان را به سمت و سوى قلّه به حرکت مى‏آورد در یک صف قرار مى‏دهد، هدف مشترک گروهى از بازرگانان، آنان را در آماده سازى مقدّمات تجارت و کیفیت و چگونگى خرید و فروش در یک مسیر واحد قرار مى‏دهد.
هدف مشترک چه از مقوله سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى باشد عامل وحدت و هم گرایى است.
2. دشمن مشترک‏
دشمن مشترک نیز عامل همدلى و انسجام و اتحاد یک ملت مى‏شود، بسیارى از جوامع بشرى با همه اختلافهاى داخلى که داشته‏اند به هنگام هجوم دشمن به مرز و بوم خود دست به دست هم داده و مشت محکمى بر دهان دشمنان متجاوز کوبیده‏اند و آنها را به عقب رانده‏اند.
3. تبار مشترک‏
تعصب فامیلى، قومى و نژادى و ملى نیز یکى دیگر از ریشه‏هاى همدلى و وحدت است البته این عامل در برخى از جوامع پر رنگ و اساسى است و در برخى به عنوان عامل درجه دوم بشمار مى‏رود.
4. عقیده و آرمان مشترک‏
از همه اتحادها و انسجام‏ها پایدارتر و ماندگارتر و در عین حال نتیجه بخش‏تر اتحادى است که بر اساس آرمان و عقیده و ایمان یک ملت شکل مى‏گیرد. این گونه اتحادها مایه فطرى و فرهنگى دارد و پایه‏هاى جامعه را استوار مى‏سازد و روحیه هم گرایى را نهادینه مى‏کند و ریشه‏هاى واگرایى و اختلاف را از بین مى‏برد.
استعمارگران و مستکبران دنیا همواره در صدد اختلاف و نزاع بین مسلمانان و جوامع اسلامى هستند زیرا مى‏دانند اگر امت اسلامى در سایه عقیده و باور توحیدى و با شعار «لا اله الّا اللّه» حرکت کنند زمینه‏هاى سلطه و حاکمیت غارتگران بین المللى را از آنان مى‏گیرند و شوکت و هیبت و هیمنه اسلامى سیل گونه همه خار و خاشاکهاى موجود در مسیر راه را از مسیر بر خواهد داشت و رودخانه خروشان امت اسلامى همه موانع را بر طرف خواهد ساخت.
جان فوران، محقق آمریکایى در رابطه با طرح اختلاف افکنى در بین ملت ایران از سوى ابرجنایتکاران جهانى مى‏نویسد:
«من که تاریخ سیاسى ایرانى‏ها را بررسى کردم متوجه شدم که ایرانى‏ها صاحب خصلتى هستند که وقتى در برابر دشمن قرار مى‏گیرند، همه با هم متحد مى‏شوند و ائتلاف گسترده و فراگیر تشکیل مى‏دهند، اما وقتى دشمن را شکست دادند دچار اختلاف مى‏شوند، تاریخ ایران نشان مى‏دهد که قدرتهاى استعمارى از این اختلاف سوءاستفاده کرده و خود را به یک گروه نزدیک نموده و دیگران را از صحنه خارج کرده و پیروزى را از آن خود نموده‏اند. به نظر من تنها راه آسیب زدن به ایرانى‏ها شکستن مقاومت آنهاست. راهش هم این است که تکه تکه شان کنید، اگر این کار را بتوانید انجام بدهید آن وقت یک قدرت خارجى وارد شده و مى‏تواند کار را یکسره کند.»(10)
عصاى سلیمان و موریانه اختلاف‏
امروز به برکت رنج و تلاش امام راحل و هدایتهاى رهبرى و خون پاک شهیدان کشور ایران و نظام اسلامى آن بر فراز قلّه عزت، شرف، اقتدار و ابتکار قرار گرفته است، این نظام را مى‏توان به عصاى سلیمان مانند کرد که ممکن است موریانه‏هاى اختلاف آن را از درون متلاشى و زمینه سلطه بیگانگان را فراهم آورد.
هشدار امام على(ع) در آغاز این فصل بر این که «ایّاکم و الفرقة» باید آویزه گوش یکایک مردم و مسؤولان نظام اسلامى باشد، دشمن براى شرارت و شیطنت هیچ حربه‏اى بهتر از اختلاف و نزاع در دست ندارد. باید مانند دو دست باشیم که همیار و همکار و همراه یکدیگرند و بر اساس تعاون به پیش مى‏روند، نه مانند دو چشم که یک عمر در کنار همند و از یکدیگر بى خبر.
مقام معظم رهبرى در یک رهنمود پدرانه و در عین حال مدبرانه در زمینه گسترش اتحاد و وحدت و پرهیز از نزاع و اختلاف بویژه در بین مسؤولان فرمودند:
«هماهنگى مسؤولانى که در قواى مختلف با رأى مردم انتخاب شده‏اند، زمینه حل مشکلات را فراهم مى‏آورند و به همین علت باید در دولت، مجلس، قوه قضائیه و عرصه‏هاى گوناگون سیاسى و مطبوعاتى از طرح هر مسأله‏اى که این فضاى همدلى و همکارى را تضعیف مى‏کند، خوددارى کرد و از کوتاهى هایى که در این مسیر روى داده و مى‏دهد استغفار کرد.»(11)
پى‏نوشت‏ها:
1- غرر الحکم، آمدى، چاپ دانشگاه، ج 2، ص 326.
2. نهج الفصاحة، حدیث 1194.
3. سوره آل عمران، آیه 103.
4. سوره انفال، آیه 46.
5. مجمع البیان طبرسى، ج 4 - 3، ص 548.
6. سوره ص، آیه 64.
7. سوره حجر، آیه 47.
8. بحارالانوار،مؤسسة الوفاء، ج 75، ص 186.
9. غررالحکم، ج 2، ص 240.
10. مجله معرفت، شماره 94، ص 86.
11. کیهان مورخ، 9/8/84.

تبلیغات