فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱٬۶۹۶ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
198 - 214
حوزه های تخصصی:
با انقلاب پست مدرنیسم در ادبیات تغییر و تحولاتی صورت گرفت که از جمله آن ها می توان به داستان هایی اشاره کرد که بر طبق قاعده و اصول روایت نگارش نشده اند بلکه در طول روایت، به شیوه های مختلف بر داستانی بودن آن ها تأکید می شود. این نوع از ادبیات علاوه بر تثبیت جایگاه خود در بین نویسندگان غربی، به ادبیات داستانی عربی نیز راه یافته است و بسیاری از نویسندگان عرب توانسته اند در روایت های خود، آن مؤلفه ها را به خوبی به کار گیرند. از جمله آن نویسندگان، مجید اسحاق طوبیا نویسنده مصری با اثر خود، رمان «الهؤلاء» است. در این رمان، شیوه های به کار رفته است که آن را در زمره آثار پست مدرنیسم قرار می دهد. این پژوهش درصدد آن است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به شگردهای مختلفی که طوبیا برای خلق داستان پست مدرن خود از آن ها بهره جسته، اشاره کند. یافته های پژوهش نشان می دهد طوبیا توانسته است مؤلفه هایی چون ساختگی و وهمی بودن شخصیت ها، تخیلی بودن راوی که در اصل خود نویسنده است، فرجام های چندگانه و فراواقعیت را در این رمان برای خواننده به معرض نمایش بگذارد. دیگر نکته مهم این رمان، ویژگی معکوس کردن است و این وارونگی را می توان در معکوس کردن اسم مجید طوبیا به صورت«أیبوط دیجم»و در طرح گردش زمین بر خلاف عقربه های ساعت و در پایان داستان، جهت مخالف حرکت قطارها مشاهده کرد.
دراسة تعلّق الخمس بأرباح الشّرکات والمؤسسات ذات الشخصیة المعنویة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعدّ الخمس من ضرورات الشریعة الإسلامیة السمحاء، تدلّ علی ذلک آیة الخمس (الأنفال 41) إلی جانب ما تواتر من روایات وأحادیث فی هذا المضمار وکذا إجماع الفریقین. وأمّا موارده مختلف فیها إذ ینفرد الإمامیة بالقول بوجوب الخمس فی أرباح المکاسب واستندوا فی ذلک إلی ظهور الکتاب وما ورد عن ائمة أهل البیت علیهم السّلام من روایات موثقة فی وجوب إخراج خمس رأس المال وکلّ ما یعدّ منفعة وربحاً ومن غیر المستبعد أن یشمل الحکم الشخصیات الحقوقیة وذلک من خلال تعدیل المناط فی الحکم ودورانه مدار الملکیّة والمنفعة من جهة ولأنّ الخمس حقٌّ ثابت فی جمیع الغنائم والمنافع وهو حکم وضعی لا یشترط الأهلیة للتکلیف من جهة اُخری؛ مع غضّ النظر عن أدلّة الولایة والحکومة. أمّا مع أخذ ذلک بنظر الاعتبار فإنّ للحاکم جبایة الخمس والزکاة من الشّرکات والمؤسسات مثل ما هو مقنّن فی دول العالم من نظم ضریبیة.
التحلیل السیمیائی للشخصیات فی شعر محمد الفیتوری المقاوم (الشخصیات السیاسیه والتراثیه والأدبیه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
51 - 72
حوزه های تخصصی:
إنّ الشاعر السودانی المعاصر "محمد الفیتوری" من الشعراء الذین وظّفوا الشخصیات الثوریه لیصوّروا آلام مجتمعهم وآماله فضلاً عن تصویرهم لآلام جمیع الشعوب الحرّه وآمالهم. فقد استطاع الشاعر أن یخلق روحاً ملحمیه فی أشعاره، فاستخدم شخصیات مختلفه لیصوّر طموحاته فی العالم العربی. استلهم الشاعر شخصیات تتضمن رموزاً یکشف من خلالها مواقفه وما یعانیه من ظلم وعذاب مستهدفاً بذلک تفسیر واقع الأمه ومعالمها. فیهدف الشاعر من خلال توظیفه للشخصیات إلی تعمیق نظرته للقضایا الوطنیه والإنسانیه، ویبرز مشاعره أمام ظروف قاسیه یعیشها العالم العربی. تحاول هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی وعلی ضوء التحلیل السیمیائی أن تبحث عن الشخصیات الثوریه فی شعر الفیتوری لیتمّ الکشف عن أهم الدلالات السیمیائیه التی یقصدها الشاعر من وراء هذه الشخصیات، ولتحقیق هذا المقصود نحدّد أسماء الشخصیات السیاسیه والتراثیه والأدبیه ثمّ نسلّط الضوء علی سماتها وأفعالها ودلالاتها فی النص الشعری، وهکذا تصبح هذه الشخصیات فی الأغلب علامات ورموزاً تحمل مدلولات متعدّده ویتجلّی فیها المعنی العمیق للنص الشعری. إنّ التعرّف علی السمات الرمزیه فی أسماء الشخصیات ودلالاتها، یلعب دوراً مهماً فی حفظ القیم والإنجازات الوطنیه، والشعبیه وتقویه روح الأمل . ومن أبرز هذه الشخصیات هو الإمام الخمینی (ره)، ونیلسون ماندللا وصلاح الدین الأیوبی وعنتره بن شدّاد وعبدالخالق محجوب والسلطان تاج الدین. یظهر لنا أنّ دراسه الشخصیات فی شعر الفیتوری ضروری ومهم لأنّ هذه الشخصیات لها دلالات عمیقه تؤثّر فی النفس الإنسانیه وتُثیر فی نفس المتلقّی أفکاراً کالرفض والتّمرد والثوره ضد الطغیان. إنّ ألفاظ الحدیقه والعصافیر والتراب و... فی شعره تتجلّی بدلالات مغایره ویوظّفها الشاعر لخدمه قضایا وطنیه، و تمثّل مفردات کالمطر والغاب والنهر والعاصفه، إراده أبناء الشعب الذی ناضل من أجل الحصول علی الحریه والسیاده علی أرضه. ومن النتائج التی قد توصّل البحث إلیها هی أنّ هذه الشخصیات عند الفیتوری، تحمل دلالات کالأمل، ومحاربه الظلم، والتحرّر، والدعوه إلی صحوه الشعب ومحاربه الاستعمار وکذلک توعیه الناس وحثّهم علی الدفاع عن عزّه الوطن وکرامته.
بررسی پارادوکس در شعرعرار مطالعه موردی: دیوان (عشیات وادی الیابس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
36 - 56
حوزه های تخصصی:
مصطفی وهبی التل(1944-1899) معروف به عرار یکی از شاعران معاصر اردن است که پارادوکس یا ناسازواری هنری از هنجار گریزی معنایی و یکی از مهم ترین عناصر شعری وی محسوب می گردد. یافته های این پژوهش از طریق بررسی دیوان اشعار وی به نام (عشیات وادی الیابس) با روش توصیفی – تحلیلی پس از بحث راجع به پارادوکس و کاربرد آن در اشعار شاعر به دست آمده است. پارادوکس یکی از مقوله های مهم نقد ادبی است و متناقض نما، تجمع شاعرانه دو مفهوم متضاد است که از دیدِ عقلی محال و ناشدنی به نظر می آید، امّا در ورای آن حقیقتی نهفته شده که تنها ذهن کاوش گر به دریافت مفهوم آن نایل می گردد. بررسی الگوی اشعار تمسخرآمیز، پارادوکس عاشقانه شاه و درویش، پارادوکس عدم انسجام، پارادوکس اشتقاقی، پارادوکس عدم سازگاری (جمله با جمله) از مهم ترین اهداف این پژوهش است. آفریدن مضامین تازه و نکته سنجی های دقیق و باریک خیالی با به کار کشیدن تشبیهات، استعارات و مجازهای خاص شاعر از تصاویر و معانی پارادوکسی از مهم ترین نتایج این پژوهش است این پژوهش به دنبال آن است که به این سؤال پاسخ دهد که شاعر با چه شیوه ای از پارادوکس یاری جسته است که موجبات برجسته سازی سخن خویش را فراهم ساخته و هدف وی از این رویکرد چه بوده است؟ و بر این فرضیه استوار می باشد که پارادوکس در دیوان وی فقط برای زیبا آفرینی ساخته نشده و نشان دهنده مفاهیم متناقض هست و شاعر در این گونه متناقض نماها واقعیت را ارائه می نماید
قصدیه الإغتراب وظواهره فی شعر عبدالرزّاق الربیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحروب والمضایقات الطائفیّه والقبلیّه والمجاعه التی حلّت بالعراق دفعت فئهً کبیرهً من أبناءِ العراق إلی النزوحِ عن الوطنِ. وهذا ما دفعَ الفرد العراقی إلی الشعور بالقلقِ والخوف والتوتّر جرّاء الضیاع فی الغربه، وکانت هذه القضایا الإنسانیه مادهً علمیّه لعُلماءِ الإجتماعِ، والفلاسفه والشعراء والروائیین للبحثِ عنها. ظهور الإغتراب فی نتاجِ الشعراء هو حصیله القضایا اللاطبیعیّه فی الآونه الأخیره، فالشعراءُ قاموا بالتعبیرِ عن هذه القضایا؛ فالنزوحُ عن الوطنِ، والشعورُ بأن لیس للحیاهِ أی معنی؛ یعزل المرءَ عن قیم مجتمعه؛ وهذا کلّه یدخلُ فی إطارِ "ظاهره الإغتراب".عبدالرزّاق الربیعی شاعر من جیلِ الثمانینیات عاش حُقبه حربٍ وحصار، کما أنّه وجدَ قاطبه الأدباء فی المنافی وسجون حزب البعث؛ فهذا الشاعر کان یری فی العراق تراثاً إنسانیاً ضخماً؛ ویری کل المعتقدات الثقافیه، والإقتصادیه، والإجتماعیه فی إنهیارٍ تام ممّا أدّی إلی ظهور "ظاهره الإغتراب" فی حیاته وشعره قبل أن یهاجر ویغترب عن وطنه وتکاثرت لوعات الحنین فی حنایا قلب الشاعر. هذا البحث من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی، یقوم برصد ظاهره الإغتراب فی شعر عبدالرزاق الربیعی ویعالج قضایا ترتبط بهذه الظاهره ک الإغتراب الإجتماعی، والنفسی، والإخوانی، والزمانی، والمکانی، وآثارها السلبیه.
بررسی و تحلیل روان شناختیِ رمان «الاعترافات» نوشته ربیع جابر (با تأکید بر سازوکار های دفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان «الإعترافات» نوشته ربیع جابر، جنگ های داخلی لبنان و فشار های روحی روانی ناشی از آن را روایت می کند و نقشی که عمده اشخاص این داستان عهده دار آن هستند پرورش اندیشه های جنگ ستیزانه ونشان دادن تباهی و ویرانی های مادی و روحی متأثر از جنگ است. این رمان را می توان از جنبه های مختلف از جمله نقد روان کاوانه بررسی کرد. ربیع جابر در نشان دادن بحران روحی-روانی شخصیّت ها و نمود بارز این بحران در قالب ترس و اضطراب، شیوه ها و سازوکارهای تدافعی آنها در مقابل این درگیری ها بسیار موفق عمل کرده است. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل عقلانی رمان، به بررسی و تحلیل جلوه های ترس، اضطراب و سازوکار های دفاعی در رمان «الإعترافات» پرداخته شده است. هرکدام از شخصیت های داستانی در رمان «الإعترافات» برای کاهش و یا غلبه بر آسیب های روانی متأثر از جنگ های داخلی لبنان، از راه های مقابله و سازوکار های دفاعی استفاده می کنند؛ مهم ترین شیوه های مقابله با ترس و اضطراب ناشی از جنگ در رمان الإعترافات، مقابله هیجان مدار، اجتنابی و سازوکار های دفاعی است که می توانند فرد را هرچند سطحی به آرامش برسانند. هم چنین بالاترین بسامد در رفتار های مقابله ای شخصیت های رمان الإعترافات، مقابله اجتنابی است که به شکل فرار از موقعیّت، ترک شهر و وطن است. شیوه مقابله دیگری که در رمان الإعترافات به کار گرفته می شود روش هیجان مدارانه است که در این رمان در شیوه ناسازگارانه با گرایش به مواد مخدر و مصرف سیگار و در شیوه سازگارانه، به صورت رفتن به کلیسا، دعا، گریه و نوشیدن چای یا قهوه نشان داده شده است.
سوره یونس(ع)؛ دراسه صوتیه دلالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن الدراسات الأسلوبیه تنظر إلى النص الأدبی على أنه وحده متجانسه ومتلاحمه ولا یمکن عزل أجزائها بعضها عن بعض. وهذه المقاله تدرس سوره یونس A من منظارها الصوتی، وهو أحد مواضیع الدراسه الأسلوبیه وتهدف إلى کشف العلاقه بین الصوت والمعنى فی السوره ومدى التلاحم والتناغم بین الأصوات ودلالاتها. تعمدت الدراسه إلى المنهج الإحصائی فی کیفیه توزیع الأصوات الموجوده فی السوره وتحلیلها ودلالتها. واتّضح لنا أن التعبیر القرآنی وظّف الأصوات فی السوره تعبیراً یشعرنا بدلاله السیاق عن طریق إیحاءات الأصوات.ولوحظ أن لهذه السوره وحده ایقاعیه نوعاً ما، بحیث غلب علیها میلها إلى الأصوات المجهوره والشدیده، وأیضاً کثره تکرار الأصوات التی تتصف بالوضوح کأصوات المدّ واللین والأصوات البینیه، وهذا ما نراه مطّرداً فی الکلام العربی، وهی بذلک لم تخالف قواعد اللغه، وإنما سارت على خُطاها. وهذا الإیقاع المنتشر فی السوره سَلِس مَرِن رزین، وقلّما نراه تعلو نبره أصواته أو تخفى کثیراً جداً. جاءت الأصوات فیها متناسقه مع مضامین وغرض الآیات الوارده فیها، بحیث لا یمکن استبدال أصواتها بغیرها وتبقى الآیه على ما هی علیه من الدلاله والجمال.
اللغه بین الورقیه والرقمیه أنموذجیّه لقصّه ربع مخیفه للکاتب أحمد خالد توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
85 - 100
حوزه های تخصصی:
الأدب الرقمی التفاعلی هو نصّ متعدّد العلاقات لا یقف فقط عند البُعد اللفظی، فهو نصّ الصوت والصوره،والموسیقى و ... , تکون القصه الرقمیه التفاعلیّه شکلا من أشکال التعبیر الجدید الذی یزاوج بین الإبداع المبنی فی أساسه على الکلمه من جهه، وعلى الحاسوب المتّصل بالإنترنت من جهه أخرى، حیث اتّخذ المبدعون من بیئه الحاسوب والإنترنت مجالا للتصمیم والتشکیل. تُعد قصّه ربع مخیفه لأحمد خالد توفیق بالنسبه إلى الفنّ والتقنیات المحدّده خیارا ممتازا للبحث والتحقیق من منظور الأدب التفاعلی الرقمی. نحاول فی هذا البحث وفقا لمنهج التلقّی، إلقاء الضوء على تقنیه الکاتب أحمد خالد توفیق من خلال هذه القصه محاولین إزاحه الستار عن تقنیاتها الجدیده فی إعداد النص الرقمی التفاعلی. النتائج التی حصلنا علیها هی:فی قصه ربع مخیفه لن تکون الکلمه سوی جزء من کل، فبالإضافه إلى الکلمات، یجب أن نکتب بالصوره و المشهد والحرکه؛ وتهتم القصه اهتماما بالغا بنحت لغتها الخاصه؛ وتکون الصوره فی قصه ربع مخیفه عنصر من عناصرها الأدبی وحضورها ضروری وأساسی کما هی فی الأدب التفاعلی، فإنها تعبر عن الخوف الذی تخمّر فی الأنسان بمکان الروایه؛ والروابط التشعبیه التی حاکمت على النص قد أضفت بُعدا جمالیا على صعید الإنتاج والتلقی.
دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
131-154
حوزه های تخصصی:
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
بررسی و تحلیل عامل و معمول نحوی بر اساس نظریه نظم جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آرای نحویان درباره عامل اعراب کلمات دو نظریه مشهور با نام های نظریه لفظی و معنوی وجود دارد؛ اما می توان دیدگاه های دیگری را نیز استخراج کرد. در میان این دیدگاه ها، نظریه تعلیق که خاستگاهش آرای عبدالقاهر جرجانی است، از اهمیتی ویژه برخوردار است. قوّت دیدگاه او در موشکافی و ریشه یابی مسائل نحوی و اعرابی و نیز فراتر بردن نظریه تعلیق از ساحت صحت نحوی به ساحت فنّی و بیانی است؛ دیدگاهی که بر مطابقت تامّ تعلیق کلمات به یکدیگر با مقصود متکلم متکی است. هدف از این پژوهش، افزون بر معرفی دیدگاه های مربوط به نظریه عامل و معمول، تفسیر نظریه عامل و معمول در پرتو نظریه نظم جرجانی یا همان نظریه تعلیق است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و تحقیق کتابخانه ای سود جسته ایم. ابتدا دیدگاه های مختلف درباره عامل و معمول را استخراج کرده و ضعف های هر نظریه را بیان کرده ایم. سپس به تفسیر عامل و معمول بر اساس نظریه نظم پرداخته و ضعفش را گفته ایم. در ادامه به بیان قوّت این نظریه در مقایسه با دیگر نظریات عامل و معمول پرداخته ایم. در پایان نتیجه گرفته ایم که نظریه تعلیق عبدالقاهر جرجانی به دلیل اینکه بر قصد متکلم در ارتباط اجزای جمله با یکدیگر تأکید می کند و نیز موشکافانه به تحلیل علل و عوامل نحوی می پردازد و نظریه عامل را از ساحت صحت نحوی به ساحت بیانی ارتقا می دهد، قوّتی فزون تر از دیگر نظریات عامل و معمول دارد.
دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی تصنیف "وارش ومایت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
151 - 176
حوزه های تخصصی:
تعتبر الصور من أبرز الوسائل التعلیمیّه فی الکتب المدرسیه، إذ تؤدّی دوراً لافتاً فی تعزیز تعلّم محتوی المادّه الدراسیه وتدعیمها لدی الطالب کما تساهم مباشره فی تسهیل تعلیم المواد الدراسیه لدی المدرّس. وکثیر من الباحثین فی مجال التعلیم یولون اهتماماً بالغاً لمدی تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص اللغوی، حیث کلما زادت العلاقه بین الصوره والنص زاد مستوی تحسین عملیتی التعلیم والتعلّم. انطلاقاً من هذه المسأله یهدف البحث الحالی إلى دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی ثلاثه مستویات لتصنیف "وارش ومایت"، فقد تم إجراء البحث علی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه، وقد اقتصر مجتمع الدراسه علی کل الصور لهذه الکتب کما تکوّنت عینه الدراسه من 470 صوره مرافقه للنص بطریقه هادفه متجانسه. طبّقت الدراسه منهج تحلیل المحتوی. وما توصّلت إلیه المقاله هو أنّ معظم الصور المرافقه لنصوص کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه ترتبط وتلتحم بالنصوص فی تناسق وتکامل بلغت نسبته 85.74% ویعزی ذلک لمدی اهتمام لجنه التألیف بأهمیه تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص لما لها من تأثیر لافت فی تنمیه عملیه التواصل بین الدارس والمدرّس وتطویر الجانب المعرفی لدیهم؛ فی المقابل نلاحظ أنّ 14.25%، أی ما یعادل 67 صوره تحتوی علی مکوّنات النص بشکل ناقص؛ حیث إنّها تؤدّی وظیفه التزیین؛ ولا تؤثّر إیجاباً علی فهم النصوص التعلیمیّه، وذلک راجع إلی أنّ هذه الصور لا تکاد تکون واضحه أحیاناً أو جاءت مبتوره لا تدعم النصّ اللغوی بشکل تام بل تظهر جزءاً بسیطاً وقلیلاً من مجریات النص بما فیها الشخصیات الحواریه وعملیات التفاعل والتواصل بین الشخصیات، والأمکنه وأیقوناتها.
خوانش دیدگاه زبانشناختی ابن خلدون بر بنیاد انگاره ی سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1 - 16
حوزه های تخصصی:
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریه پرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری می تواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشه ی مقایسه ی دیدگاه های این دو درباره ی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث درباره ی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و هم زمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دوره ی معاصر توسّط زبان شناس سوئیسی: لوئی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگاره ای بی بدیل مورد توجّه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوه هایی از این انگاره پیش تر در نظریه ی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجسته ی مسلمان –که در حوزه ی جامعه شناسی و فلسفه ی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگاره ی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را درباره ی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکله ای تقریباً مشابه ارائه شده است. مقاله ی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگاره ی سوسور برخی ایده های برجسته ی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آن ها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یک سو به عنوان یک نظام و کلّ منسجم و هماهنگ و به ویژه در زمره ی نظام های نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشاره کرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافت های درزمانی و هم زمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.
لغة الخطاب الدینی الرمزیة إشکالیة مناهج القراءة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وفّرت اللغة الرمزیة مجالات خصبة للقراءة التأویلیة التی قد تتسع دائرتها وقد تضیق حسب التوجهات المتعاطیة مع الخطاب الدینی الرمزی. وقد لایؤخذ علی توجّه دینی أو أدبیّ بعینه فی قراءته التأویلیة طالما اعتمد منهجاً موضوعیاً وأسلوباً علمیاً فی قراءته، بید أن المشکلة تبرز جلیة حینما تنحو التّلقیات والتّأویلات منحیً فوضویاً لایضبطها ضابط معین ولا یحددها محدّد إذ من التأویلات ما یستقی مادته من أُطُر ومرجعیات تسمها الفجاجة کما تتّسم بالمزاجیة فی غیر موقف. أمّا هذه الورقة البحثیة المتواضعة التی تتصدی لدراسة أشکال من مناهج القراءة التقلیدیة للخطاب الدینی الرامز، فترکز علی فرضیة تذهب إلی أن بعض المناهج المتعاطیة مع النص الدینی تفتقر إلی موضوعیة فی قراءة النص؛ لأنها لا تعتمد المناهج أو الطرائق العلمیة فی التعامل مع الظاهرة اللغویة. وبالنسبة إلی منهج البحث إنّه إستعراضی - نقدی، إذ نسجّل أولاً نماذج من تلکم القراءات لنردفها ثانیاً بالتحلیل والنقد وذلک للتوصل إلی نتیجة مفادها هی أن الخطاب الرامز إذا ما تمّت قراءته بشکل غیر ممنهج أو تم تطویعه لمرادات مذهبیة ضیقة الأفق أساء ذلک إلی نزاهة الخطاب، بل جعله عرضة للطعن فی الجوهر.
سلطه اللغه وصناعه الحقیقه فی فلسفه ما بعد الحداثه (قراءه فی مجموعه «تنبّأ أیها الأعمی» لأدونیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهتمّ ما بعد الحداثه بسلطه اللغه کأساسٍ لفهم القیم وصناعتها، وتؤکد أنّ اللغه وکل ما یصدر عنها هی رموز ثقافیه خارجه عن نطاق "المطلقیه". وهذا الاهتمام أدّی إلی فرض "النسبیه" و"الفردیه" علی المبادئ الشامله. وتعتمد هذه الظاهره علی تحریر الدال من مدلوله أی من تبعیته معنیً محدداً، فأصبحت اللغه مجموعه دوال طلیقه وحره، لا تستقر فی میناء ولا تدور حول محور مرکزی. هذا ما تقدمت به ما بعد البنیویه بخطوه أولیه وانتهت إلیه التفکیکیه. یقوم هذا البحث بدراسه ظاهره سلطه اللغه وصناعه الحقیقه فی مجموعه «تنبأ أیها الأعمی» لأدونیس، علی أساس المنهج الوصفی – التحلیلی، بغیه إدراک کیف أنّ أدونیس وظف اللغه کی یکشف عن تلک السلطه التی تتمیز بها فی اختلاق الحقیقه وتغییر الواقع. فأدونیس نادی بسلطه اللغه، دون أن یرتبک، بل أخذت ملامح رفض المرکزیه المعنائیه تبدو واضحه فی شعره. فهو أظهر، أنّ اللغه مجموعه علامات لها مدلولات لا نهائیه، وأنّ هذه العلامات هی التی تشکلّ الاختلاف الذی نادی به "جاک دریدا"، وهی التی تجعل مصیر المعانی مفتوحاً علی دیمومه مستمره تصل إلی تجربه تعددیه المعنی. والأهم من ذلک، أنّ هذه الأسس الفکریه الموجوده لدى أدونیس وشعره متأثّره بأفکار جان جاک دریدا تذهب بالقارئ إلى أن یعتقد أنّ الحقیقه نسبیه والمطلق لیس إلا وهماً من صناعه اللغه، وهی الفکره التی أسفرت عن کثیر من التحدیات فی مواجهتها مع الفکره الإسلامیه ما یؤدّی إلی أزمه کبیره فی قراءه الشعر العربی الحدیث وفهمه ویسبب نوعا من الأزمه فی النقد الأدبی الحدیث.
دراسه نقدیه لکتاب «الأدب القصصی العربی القدیم؛ تصنیف وتحلیل عناصر القصه» تألیف خلیل بروینی وهومن ناظمیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب «الأدب القصصی العربی القدیم (تصنیف وتحلیل عناصر القصه)» لخلیل بروینی وهومن ناظمیان کتاب جامعی یعتبر کمصدر للماده الدراسیه فی الأدب القصصی لقسم اللغه العربیه وآدابها. هذا الکتاب ینقصه بعض النقاط فی الشکل والمحتوی رغم مزایاه العدیده. ولذلک تحاول هذه المقاله دراسته من منظاری الشکل والمحتوی متمسکه بالمنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتائج البحث أن للکتاب إیجابیات من جهه شکل الغلاف وتصمیم الصفحات وکیفیه الورق وسعره، لکنه یحتاج إلى المراجعه من جهه الحجم والأخطاء المطبعیه وما إلی ذلک. هذا وإنّ قائمه الکتاب طویله جداً رغم ترتیبها المنطقی والمتماسک.کما وتکون لغه الکتاب من المنظار اللغوی منقحه مناسبه ولکن الفقرات المتماسکه طویله وممله فی بعض الأحیان ویتم الالتزام بقواعد الکتابه إلا فی بعض الأبواب. وفیما یتعلق بالمحتوی فیبدو أن أجزاء الکتاب بحاجه إلى عده مصادر إضافه إلی أنه لا یتمتع بالشمولیه لتغطیه العناوین المصممه من قبل وزاره العلوم والبحوث والتکنولوجیا رغم اعتماده علی مصادر موثوقه. ولقد تم توثیق العمل بالشکل المندوب وإن وجود الفهرس النهائی المدقّق للأشخاص زاد على قیمته وجماله، ما عدا معظم التحالیل التی لیست قویه بما فیه الکفایه بغضّ النظر عن عدم طرح أسئله جدیده أو إثارتها فی أذهان الطلبه.
بازنمایی شیوه های گفتار روایی در رمان پایداری فلسطین (بررسی موردی: رمان «الطنطوریه» از رضوی عاشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش روایت شناسی به دنبال استنباط کیفیت عناصر روایی، قواعد داخلی حاکم بر روایت و تأثیر این قواعد در زیبایی متن است تا به دنبال آن، میزان ظرفیت هنری متن را مشخص کند. در این میان بحث در مورد شیوه های بازنمود گفتار داستانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لیچ و شورت ازجمله پژوهشگران ساختارگرایی هستند که به صورت علمی و هدفمند به موضوع شیوه های گفتار داستانی پرداخته اند. ایشان در مطالعات روایی خویش، شیوه های بازنمایی گفتار را بر گفتار مستقیم، غیر مستقیم، غیر مستقیم آزاد، آزاد مستقیم و گزارش روایتی تقسیم کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی وجوه بازنمایی گفتار در رمان الطنطوریه اثر رضوی عاشور، نویسنده معاصر مصری می پردازد تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود و روش تولید معنا از متن وی فراهم شود. رهیافت پژوهش نشان می دهد که نویسنده در این رمان برای کم کردن فاصله و واقعی و ملموس نشان دادن حوادث از گفتار مستقیم، گفتار مستقیم آزاد استفاده کرده و در مواردی برای ریتم سریع روایت و فاصله بیشتر بین خواننده و شخصیت از گفتار غیر مستقیم، غیر مستقیم آزاد و گزارش روایتی استفاده نموده است و به دلیل وجود مخاطب درون داستانی، تک گویی رمان «الطنطوریه» از نوع نمایشی است.
التجلیات العرفانیه لقصه النبی یوسف (ع) فی مرآه ابیات الشاعرین ابن الفارض والرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خصص الله سبحانه وتعالى سوره لنبیه یوسف علیه السلام فی القرآن الکریم، وقام العارفون بتطبیق حقائق القرآن مع باطن الانسان فی تفسیر آیات الأنفس وعرضوا بذلک افکاراً فی غایه الدقه والصفاء حول الحقیقه الانسانیه. واننا نشاهد الکثیر من نماذج التفسیر والتأویل فی أبیات الشاعرین: ابن الفارض وجلال الدّین محمّد الرومی البلخی (مولانا). وهذه المقاله اهتمت بدراسه «حقائق وظرائف قصه سیدنا یوسف(ع)» عبرالتأمل فی ابیات الشعر لهذین العارفین الکبیرین. وتجدون فی البحث الحاضر أولاً: تأویلات مشترکه لهذین الشاعرین حول وصف جمال یوسف علیه السلام وتفسیرهما وتحلیلهما لأمر رائحه قمیص سیدنا یوسف علیه السلام، ومن ثم بیان رؤیه الشاعر جلال الدین الرومی حول یوسف (ع) وزلیخا وطول فتره سجن النبی یوسف(ع). وأمّا النتائج فتُبیّن لنا کیف انهما یرون أنّ النبی یوسف (ع) سلطان العشق وجمال یوسف (ع) هما من تجلّیات جمال الحق کذلک اعتبر ابن الفارض رؤیا النبی یوسف (ع) فی ابیاته بانها کنایه للعارفین بالله الذین کُشف لدیهم وجود الله الحق تبارک وتعالى، لکن مولانا جلال الدّین الرومی لایقدم رؤیه تأویلیه لهذا الموضوع . بینما فسر ابن الفارض عوده البصر الى عینی النبی یعقوب بقمیص یوسف، بانه یجسد بلوغه مقام الجمع بین قمیص یوسف (ع) والنبی یعقوب (ع)، لکن مولانا یعتبر قمیص النبی یوسف (ع) رمزا للعلوم الکشفیه. ویعتبر الشاعر الرومی زلیخا رمزا للدنیا کما یفسر سبب طول فتره سجن النبی یوسف(ع) ویُحیل ذلک إلى توجهه للمخلوق الذی هو بدوره سجین وأسیر فی هذه الدنیا الفانیه.
تقنیات السرد فی روایه " ادفع بالتی هی أحسن" لجمیل عبد الله الکنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
260-277
حوزه های تخصصی:
روایه "ادفع بالتی هی أحسن" لجمیل عبدالله الکنوی روایه ذاع صیتها فی الأدب النیجیری، وهی عباره عن تحلیل بعض المشاکل الاجتماعیه، حیث أخبر فیها عن حیاه أحد الشباب الذی یسمى "بشیراً" من إحدى الولایات الشَّمالیه، الذی أرسل إلى ولایه إبادن لأداء الخدمه الوطنیه وترک محبوبته ساره، فخدعها أحد أصدقائه وتزوج بها، ولما انتهى من الخدمه وعاد إلى بلده وسمع ما حدث وجرى، حزن حزنا شدیدا وأخیرا تحمَّل وصبر وعامل ذلک الصدیق الخائن بما هو أحسن. یهدف هذا البحث إلى استخراح التقنیات السردیه فی هذه الروایه وتحلیلها، وتظهر أهمیه البحث فی معرفه الماده السردیه المتوفره فی الروایه، ومبنِیّاً على المنهج الوصفی- التحلیلی. توصل البحث إلى نتائج کثیره أهمها: إن الروایه تتضمن بعض التقنیات السردیه فیها: المشهد، والخلاصه، والاستراحه، والحذف، والوصف، والاسترجاع، والاستشراف. وامتازت الروایه بکثره الشخصیات، وباستخدام الشخصیه البطله المدوره، والشخصیه المسطحه التی لا یُسْمَع لها صوتٌ ولا تصدر عنها حرکهٌ. واستخدمت الروایه الوصف التفسیری التوضیحی المزیج بالسرد.
سیمیاء المواطنه فی مطبوعات الأطفال الأدبیّه العمانیه مجله مرشد الأدبیّه للأطفال نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و پنجم یهار و تابستان ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
139-177
حوزه های تخصصی:
إن التربیه على المواطنه لا تحتاج إلى سیاسات واستراتیجیات ضخمه، بل تحتاج إلى أسالیب تربویه مبسّطه وتتناسب مع الطفل، ومن هذه الأسالیب استخدام القصص الموجّهه ومن هنا نجد أن أدب الطفل مساحه خصبه لاستثمارها فی تنمیه السلوکیات التی تعزز قیم المواطنه ومفاهیمها، وترسخ الشعور بالهویه لدى الطفل.ومن خلال استعراضنا لأدب الطفل العمانی، نجد مختلف المطبوعات الموجهه إلیه، الشعریه، والمسرحیه، والقصصیه، والحکایات الشعبیه، والقصص المصوّره. فهناک مجله مرشد للأطفال التی سیتناولها الباحثان لتتبع سیمیاء المواطنه وقیمها المضمّنه فیها. وهذا البحث بصدد الإجابه علی الأسئله التالیه: أولا: محتوى المجله یلامس أهداف التربیه على المواطنه؟ ثانیا : المعالجات الأدبیه لأبواب المجله أبرزت مفاهیم المواطنه؟ ثالثا: وإلى أی مدى تحقق هذا التضمین؟ فالبحث جاء فی نوعه بحثا تحلیلا استند إلى المنهج النوعی بنسبه 98%، وهذا اقتضى الوقوف على عینه عشوائیه من أعداد مجله مرشد التی تعتبر مجتمعًا مقصودًا للدراسه. فإن الباحثین اختارا عینه عشوائیه من مجله مرشد بلغ عددها (15) عددًا موزعًا على الأعوام الخمسه من عمر المجله، بحیث تناولا ثلاثه أعداد عن کل سنه، لتحلیلها والوقوف على مدى وجود أبعادها التربویه على المواطنه ومؤشراتها وأهدافها فی أبواب المجله المختلفه، وقد توصّلا إلى أن أبواب المجله عکست عناصر المواطنه بمختلف الأبعاد الثقافیه، والتاریخیه، والجغرافیه، والاجتماعیه، والدینیه، والفنیه، والذاتیه، التی ارتکزت فی معطیاتها على سلوکیات ومواقف وأفکار استعرضتها المجله فی أبوابها المتنوعه.؛ فقد وجد الباحثان أن تحقق البعد المعرفی الثقافی جاء متساویًا مع تحقق البعد الاجتماعی فی أبواب المجله، إذ حصل کل منهما على نسبه (29%) من مجموع الأبعاد الأخرى، وجاء فی المرتبه الثانیه البعد الوجدانی بنسبه (24%)، وهذا یؤکد على اهتمام المجله بتنمیه التوجهات الوجدانیه والقیم والمشاعر الإیجابیه وغیرها لدى الطفل القارئ، بینما جاء البعد المهاری ثالثًا بنسبه (18%) وهی نسبه لیست قلیله، وإنما تعتبر جیده مقارنه بما تقدمه المجلات الأخرى للأطفال من مهارات وحرکه وأنشطه تحت هذا المحور.
خوانش نُماد وارونگی آب در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب در نماد شناسی اسطوره های جهان، یکی از پر اهمیت ترین نماد های طبیعی است. نماد آب در چکامه های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه یکی از واژه ای پر بسامد و چند معنا است. از اینرو، اشعارشان پژواکی از بحران های انسان معاصر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیوند نماد آب و پدیده وارونگی آن در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نگارندگان در این جُستار، کوشیده اند؛ تا به خوانش و تحلیل تازه ای از نماد وارونگی آب در سروده های سرایندگان مدّنظر دست یازند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی – تحلیلی در صد آن است، تا نماد وارونگی آب را در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه بررسی نماید. یافته های اساسی این پژوهش نشان می دهند؛ دو شاعر با توجه به بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه عصر خویش نگاهی بدبینانه و یأس آلودی به زندگی خویش داشته اند. در سروده های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نماد آب حکایت از ترسیم جلوه هایی بسان یأس و نا امیدی، شکست، غربت، تنهایی و مرگ اندیشی دارد.