فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۷۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
جامی در عرفان اسلامی به نظریه وحدت وجود اعتقاد دارد و از ارادتمندان اهل بیت(ع) در میان طریقت نقشبندیه است که در این نظریه از ابن عربی پیروی می نماید. بر اساس این نظریه حقیقتِ وجود، یکی است و اصالت با وحدت می باشد. کثرت های ظاهری جهان، اموری اعتباری و جلوه های مختلف آن حقیقت واحد هستند. به بیانی دیگر این کثرت ها از جنس خواب و خیال و یا سایه و تصویرهای داخل آینه اند. هستی کتاب حقّ تعالی است و موجودات اسماءالله و کلمات الهی هستند. در این مقاله با روش تاریخی یا سندی و بررسی منابع دست اول به موضوع پرداخته می شود و جنبه نوآوری آن معرفی دیدگاه خاص جامی در نظریه وحدت وجود است که پرداخت جدیدی را با دسته بندی خاص خود از موضوع ارائه می دهد و در بیان تمثیل ها در مضمون و در قالب بیانی، از خود ابتکار نشان می دهد
بررسی نمادهای «ابدال» در حکایت دقوقی مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
115-142
حوزه های تخصصی:
حکایت دقوقی در مثنوی معنوی مولانا، شرح «واقعه»ای استثنایی و دیدار با اولیاء الله، آن هم در صورت ها و تبدیل های گوناگون، برای عارفی واصل به نام «دقوقی» است. اگرچه برای مولانا جلال الدین بلخی نیز، مانند دیگر ارباب و اصحاب تصوف، رمز و تمثیل اهمیت حیاتی دارد؛ تا آنجا که جهان با آنان به زبان رمزی سخن می گوید و هر چیز در جنب ارزش خارجی خود، معنا و ارزش رمزی نیز دارد، و هرچند در این حکایت، از نخستین صحنه آن تا دم پایانی، رخدادهایی شگرف و نمادین و موضوعاتی عمیق طرح می شود؛ آنچه در این گذار بدان پرداخته شده، تأملی دقیق تر بر صورت های مبدل «ابدال» است تا پیشینه حضور این جلوه ها در فرهنگ و باورهای دیگر ملل و نحل و در پی آن، علل تصویر شدن آن ها در جایگاه نمادهای این واقعه، قدری بیشتر روشن شود. در رویه پژوهشی و مطالعه کتابخانه ایِ این نوشتار و در پیوند با مفاهیم مرتبط با تبدیل های پیاپی جلوه های ابدال، از موضوعات انسان شناسی مولانا، وحدت وجود و نور در دو عالم شهادت و غیب نیز بحث به میان آمده است. بهره گیری مولانا از سه جلوه «نور، درخت و انسان» که اغلب در باور اقوام و ادیان گوناگون، رمز هدایت گری و حیات بخشی و خلیفه اللهی اند، برای تصویرسازی از اولیاء الله، در بستر نگاه ویژه مولانا به جایگاه حقیقی انسان در محضر آفریدگار خویش و چگونگی تلاش او برای دستیابی دوباره به آن جایگاه، از دقایق ظریف و نکات لطیف عرفانی این حکایت است که در کنار دیگر پدیده های خارق عادت و حیرت افزای آن، حکایت دقوقی را بی شک در زمره یکی از تأمل برانگیزترین حکایات اسرارآمیز اندیشه عرفانی ادب ما معرفی می کند.
سیر آفاقی در سلوک عارفانه عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزه های وحیانی است، به استناد آیه شریفه «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب می دارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین نحوه سلوک عارفانه پرداخته است، به سیر آفاقی عنایتی ویژه داشته و سالک طریقت را بدان توجّه داده است.
در اندیشه عارفانه عطّار، سیر آفاقی بر سیر أنفسی تقدّم دارد. او به مصداق «المجاز قنطره الحقیقه»، مشاهده مظاهر عالم را، که مظهر اسماء و صفات حق محسوب می شوند، لازمه سلوک صوفیانه می داند و درک کیفیّت ارتباط موجودات با یکدیگر و با خالق هستی را باعث مشاهده جلوه و جمال حق در عناصر خلقت می شمارد.
سیر آفاقی عطّار، از مرحله مادّه و طبیعت، تا مرحله روح و جان و تا عالم ملکوت ادامه می یابد. او با نگاه نافذ خویش، حجاب های گوناگون را از چهره مظاهر هستی بر می دارد و به باطن آن ها راه یافته، و حقیقتی واحد را در وجود ممکنات عالم، ساری و جاری می بیند و در سایه نظریه وحدت شهودی خود، به مبدأ حقیقی جهان- که نهایت آمال اهل عرفان است- متّصل می گردد.
بررسی تطبیقی رویکردهای اندیشه اسلامی به قیامت و بازتاب آن در مثنوی مولوی و گلشن راز شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک بودن عرفان با دین اسلام و ارتباط گسترده آموزه های عرفانی با مسائل شرعی و اصول خاصّ این دین و تأثیرپذیری شاعران، نویسندگان و به ویژه عرفا از مکاتب اسلامی و مبانی اعتقادی آن در طول تاریخ شعر و ادب پارسی همواره منجر به پیدایش آثاری جامع در حوزه عرفان ایرانی- اسلامی شده است. توانمندی خاصّ عرفا و بزرگان علم فلسفه و کلام سبب تلفیق این دو حوزه (عرفان و آموزه های اسلامی) با یکدیگر شده و بر شمول کلّی این آثار نیز افزوده است. در این میان، مولانا و شبستری، صرف نظر از وجوه مشترک اعتقادی در ایدئولوژی و سبک شخصی خویش، با بهره گیری از مشرب عرفانی و اسلامی، توانسته اند در آثار برجای مانده از خویش، سیمایی کامل از اصول اعتقادی خود را ارائه دهند که اعتقاد به معاد جسمانی و روحانی، از موضوعات مشترک در جهان بینی این دو عارف است. اگرچه میزان توجّه به مسائل اعتقادی و نگرش فکری در مثنوی معنوی (به دلیل حجم بالای مطالب) بیشتر و در گلشن راز (به دلیل حجم محدود مطالب) بسیار کمتر از سایر موضوعات و مسائل متشابه است؛ امّا می تواند پژوهش های تازه و بی نظیری را به خود اختصاص دهد که نگارندگان در این جستار، مسأله قیامت را در اندیشه مولانا و شبستری با استناد به اصول و آموزه های اسلامی به طور تطبیقی بررسی می کنند تا از این رهگذر برخی از اعتقادات و شالوده های فکری این قبیل شاعران عارف مشرب، بر مخاطبان آشکار شود.
رؤیاواره یا (واقعه) در آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان شناخت و معرفت حق تعالی است. معرفت و شناخت عرفانی، دریافتی شهودی، حضوری و فردی است؛ عارف پس از طی مراحل و مقدماتی ، توانایی های روحی و معنوی خاصّی به دست می آورد که او را از تنگنای حس و عقل فراتر برده و سراپرده اسرار و حقایق را بر او مکشوف می سازد. رویارویی عارف با حقیقت ، حادث ه ای باطنی و درونی ست که بدون حضور و اشراف حس و عقل صورت می گیرد، عارف قادر نیست دیده ها و دریافته های خود را به صورت معقول و قابل ادراک در آورد و مشهودات و مکشوفات قلبی خود را برای دیگران بیان نماید. یکی از دلایل اصلی تغبیرنا پذیری حقایق عرفانی، غیر قابل تمیز بودن و بی تعیّنی آن است زیرا تجارب وحقایق عرفانی مربوط به عالمی متفاوت با عالم ماست. عین القضات همدانی در آثار خود به شرح و تبیین تجارب عرفانی خود پرداخته و برای اثبات آن ها به آیات و احادیث استناد نموده است. مکاشفه، واقعه، خواب، تمثّل از جمله تجارب عرفانی اوست. در این میان رؤیا واره (واقعه) یکی از راه های مهم ورود به عالم غیب و از عناصر فراحسی است که نفس ناطقه آدمی به کمک آن از گذشته و آینده آگاه می گردد. در این پژوهش ضمن تعریف واقعه و ویژگی های آن، تفاوت آن با خواب و مکاشفه، واقعه ها و تجربیات ناب شخصی عرفانی عین القضات تحلیل و بررسی می شود.
از خداجویی تا خداخویی در اشعار شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود به عنوان دیدگاهی با منشا عرفانی، قدمتی دیرینه دارد که ردپای آن را می توان در هند باستان و در افکار فلاسفه پیش از سقراط در یونان و روم پی گیری کرد. هرچند در عرفان اسلامی نیز ابن عربی، نخستین عارف معتقد به این اصل نیست، اما اولین کسی است که با وارد کردن این اصل به مباحث نظری و فکری به آن توسع و تثبیت بخشید. از جمله شاعران دیگری که به این مطلب نظر داشته اند می توان به عراقی، مولوی، عطار نیشابوری و... اشاره کرد. شمس مغربی نیز از شاعرانی است که توجه زیادی به این مطلب و دیدگاههای ابن عربی داشته است.با عنایت به این که نظریه مذکور، ذاتا پارادوکسیکال و متناقض نما است و ادراک آن نوعی حیرت و هیبت در اندیشه و نفس شخص مدرک پدید می آورد، ازین رو بیان مطالب عرفانی مغربی، در نظر خواننده مبهم به نظر می رسد. در این مقاله به واکاوی شاخصه های وحدت وجود در اشعار شمس مغربی و ایضاح شاخصه های آن پرداخته شده است.
مفهوم حقیقت و زیبایی عرفان و ظهور آن در معماری دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله زیبایی در نهاد همه انسان ها به ودیعه نهاده شده است، بنابراین تشخیص زیبایی و رفتن به دنبال زیبایی ریشه در روح ما دارد، و در حقیقت انسان نیاز دارد که در ارتباط با زیبایی باشد. بنابراین بدون زیبایی روح در تاریکی و خشونت ماده و در سیطره کمیت ها باقی می ماند، کار زیبایی با انسان در حقیقت جلب نظر اوست در جهت گسیختن از کمیات و پرداختن به کیفیات تا حیات او طراوت و معنا پیدا کند. و در واقع رابطه ای که بین حقیقت و معنا با زیبایی وجود دارد از این جهت تبیین می گردد که زیبایی نمودی است از کمال و یا حقیقت. در مقاله حاضر سعی شده است از روش تحلیلی و توصیفی و مطالعات کتابخانه ای به تعریف حقیقت و زیبایی و ارتباط بین این دو از دیدگاه اندیشمندان اسلامی پرداخته شود و در نهایت نمود این مفاهیم و در واقع تجلی محتوا و حقیقت در کالبد معماری دوران اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. با دقت در یک اثر زیبا علاوه بر این که حس زیبایی جویی انسان اشباع می شود به دریافت کمال نیز نائل می گردد. که این امر در معماری دوران اسلامی با وجود گذشت سالیان دراز از خلق آنها به دلیل پیوند عمیق هنرمند با معانی و حقایق ازلی مشهود است. بنابراین هر قدر رابطه بین سه مفهوم (حقیقت، زیبایی و هنر)، بیشتر و عمیق تر باشد درک بهتر و مفید تری از زیبایی و کمال به وجود می آید و انسان هنر مفید و انسانی را زیبا تلقی خواهد کرد و همچنین توانایی در خلق آثاری زیبا و کمال گرا و در بردارنده حقیقت مطلق را خواهد داشت.
طور ورای عقل از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
عقل قوه ای از قوای نفس ناطقه است. عقل از آن نظر که قوه فکر را به کار می گیرد و از طریق آن علم و معرفت کسب می کند، محدود است؛ اما عقل از آن نظر که دارای خاصیت قبول است، حدی ندارد و از این حیث، هیچ امری ورای طور عقل محسوب نمی شود. دو احتمال در تفسیر طور ورای عقل قابل طرح است: «ما یحیله العقل» و «ما لایناله العقل»، که هر دوی آنها دارای نقص است. ابن عربی عنصر اساسی در علوم فوق طور عقل را به لحاظ روش، یافت شهودی و قلبی آنها دانسته است که با افاضه و تجلی حق تعالی صورت می گیرد؛ اما به لحاظ محتوا، ممکن است برخی از انواع آن توسط عقل از راه استدلال فکری هم قابل حصول باشد.
تاثیر اسرائیلیات بر چگونگی انعکاس قصه آفرینش آدم در متون منثور عرفانی فارسی (از قرن پنجم تا پایان قرن هفتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماجرای آفرینش حضرت آدم (ع)، یکی از موضوعات مهم کتاب مقدس، قرآن و روایات اسلامی است. عارفان مسلمان، به تبع قرآن و روایات اسلامی در این باره، مباحث فراوانی طرح کرده اند. خلقت حضرت آدم (ع)، حوادث قبل از دمیدن روح و ذکر جزئیات آفرینش قالب او از مباحث مهم متون عرفانی است. عارفان اولیه هنگام بحث از این موضوع، به اتّکای عرفان زاهدانه خویش سعی کرده اند تا مطابق آیات قرآن بدان بپردازند؛ اما برخی از عارفان متأخر، از شکل قرآنی بحث فاصله گرفته و هنگام توضیح و تفسیر بیشتر این ماجرا، دیدگاه های آمیخته به ذوقیات خویش را، در قالب قصه ای اسطوره ای- تخیلی ابراز کرده اند. در واقع، قصص قرانی که با اسرائیلیات در هم آمیخته، از طریق متون تفسیری عربی و ترجمه های فارسی، وارد متون عرفانی شده و عرفا نیز برای تبیین اندیشه های خود از آن ها سود جسته اند. در این مقاله، کوشیده ایم با بررسی متون منثور عرفانی قرن های پنجم تا هفتم و جست وجو در متون مقدس، ریشه ها و عناصر این قصه اسطوره ای را معرفی کنیم، از مجموع مباحث، چنین بر می آید که قصه پردازی اسطوره ای از ماجرای خلقت، ریشه در اسرائیلیات دارد؛ اما عارفان ایرانی مسلمان از آن به عنوان وسیله ای برای ابراز مباحث عرفانی، از جمله: عشق ازلی و امانت الهی، نور محمدی، اهمیت خاک، فروتنی و تقرّب خاک به درگاه الهی، غیرت حق و ... بهره گرفته اند.
حالات و مقامات عرفانی از دیدگاه ابن سینا و قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم در عرفان عملی، «حالات و مقامات عرفانی» است. سالک در جهت نیل و وصول به حق باید همراه پیر و مرشد خود، منازل و مقاماتی را کسب نماید و در این راه نیز حالاتی بر وی حادث می شود. هدف در پژوهش حاضر بیان بعضی از این حالات و مقامات از دیدگاه ابن سینا و قشیری است؛ که با روش کیفی و به نحو تحلیل محتوی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. بعضی از یافته های تحقیق بیانگر است که: ابن سینا اجمالاً در آثار عرفانی خود، مخصوصا در نمط نهم اشارات، بعضی از آنها را تحت عنوان: «مقامات العارفین» مطرح کرده است. قشیری نیز در رساله قشیریه، تفصیلاً به بیان تعدادی از حالات و مقامات عرفانی پرداخته است. محقق نیز به روش تحلیلی به بیان، سنجش و مقایسه نظرات این دو دانشمند پرداخته است. از دیگر یافته ها می توان تعداد حالات و مقامات؛ تقدم تأخر این ها و وجوه اشتراک و افتراق نظر این دو دانشمند را در خصوص حالات و مقامات دانست.
مطالعه تئوریک نسبت عرفان با پدیده سبک زندگی با تأکید بر اندیشه عرفانی مولوی
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی، یکی از موضوعات مهمی است که امروزه ذهن متفکران، به ویژه در دو عرصه روان شناسی و جامعه شناسی را به خود مصروف داشته است. این پدیده، در مجامع علمی جهان و ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. از سوی دیگر، سبک زندگی عرفانی در طول تاریخ در عین جاذبه دار بودن برای مردم جهان، متهم به جامعه گریزی، بلکه زندگی ستیزی شده است.در این پژوهش، پس از تبیین مفهومی «عرفان» و «سبک زندگی» بر پایه نگرش های عرفانی مولوی (م672 ق) و آرای روان شناسی معاصر، به تحلیل رویکردهای مختلف عارفان به زندگی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که سبک زندگی در اندیشه روان شناسان متاخر، به ویژه آلفرد آدلر (م1870م)، صرف رفتارهای بیرونی آدمی نیست، بلکه سبک زندگی نظام واره ای از نگرش و کنش است، طوری که هیچ چیز خارج و یا جدای از سبک زندگی نیست. این نگرش جامع به سبک زندگی، قرابت بیشتری با نگرش های عرفانی دارد. مولانا نیز در مواجه با مسئله های سبک زندگی، کنش را متأثر از نگرش معنوی دانسته، و در مواجهه با پدیده های زندگی، از الگوی «پذیرش و توسعه» تبعیت می کند: او نیازهای زیست این جهانی را می پذیرند، ولی معتقد است: از آنجا که انسان بزرگتر از این زندگی است، پس به زندگی برازنده او باید تن داد و آن «زندگی معنوی» است. این رویکرد به زندگی، می تواند برای انسان معاصر جذاب، دل پذیر و خردپذیر باشد.
بررسی دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا پیرامون انسان کامل با تأکید بر نقش هدایتی و ارشادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان کاملِ ابن عربی که بعدها مورد توجه ملاصدرا نیز قرار گرفت، در سیر صعودی به سوی حق تعالی راهی می شود و مرحله انسان الحیوان را پشت سر گذاشته و با سیر در خداوند، به مقام خلافت الهی دست می یابد. برخی عرفا و متصوفه به همین سطح بسنده کردند ولی ابن عربی و ملاصدرا از این فراتر رفته و سیر نزولی و یا سیر الی الخلق را مرحله ای از تعالی و کمال انسان می دانند. این مقاله که به صورت توصیفی- تحلیلی نگارش شده، به واکاوی دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا درباره یکی از مهم ترین نقش های دنیوی انسان کامل در قبال انسان های دیگر یعنی نقش هدایتی و ارشادی می پردازد. چنین انسانی واسطه میان حق تعالی و خلق بوده و تلاش می کند انسان های دیگر را به مسیر کمال هدایت نماید. هر یک از ابن عربی و ملاصدرا با اشاره به مبانی دینی، به این مهم اشاره کرده و حتی ابن عربی که خود را مصداقی از ختم ولایت می داند و هم چنین ملاصدرا، به این مهم پرداخته و نسبت به کمال انسان ها و ارشاد آن ها بی تفاوت نبودند.
تحلیل مقام توبه در حکایت پیرزن و ملکشاه «مصیبت نامه عطار» بر اساس کهن الگوی «بازگشت قهرمان» جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان رمزیِ پیرزن و ملک الب ارسلان در مصیبت نامه عطار، ظرفیت های بسیاری برای انواعِ خوانش های رمزگشایانه دارد. داستان پیرزن و ملکشاه را می توان مبتنی بر آرای کمبل بررسی کرد. یکی از شیوه های مناسب برای درکساختار رمزی این داستان، کهن الگوی سفرِ قهرمان کمپبل است. قهرمان داستان با ندای فراخوان به سرزمین دیگری کشیده می شود و سفرش را آغاز می کند. او در جریان سیر در آفاق تنها داشته معیشت خود را از دست می دهد و در نبردی متهورانه در مقابل ملکشاه می ایستد و او را به باز پس دادن حق رعیت تذکار می دهد و در ادامه او را از خوف گذر از پل و رویارویی با هیبت و ابهت نیروی الهی می ترساند؛ در پایان در حالی که به حق خود دست یافته است؛ در پیشگاه الهی تضرع و دعا می کند که از قصور شاه در گذرد تا او به نوعی کمال و پختگی دست یابد، ملکشاه در اثر خواب متحول می شود و به مقامِ پیشین خویش باز می گردد، در حالی که اکسیر حیات را نیز به همراه دارد تا افاضه رعایا و یاران کند. در این سفر ها، سالک قهرمان با اجابت ندای فراخوان ییر زال برای نجات رعیت ایران، پای در سفری پر مخاطره و دشوار می نهد و با گذر از مراحل نبرد، ضمن توفیق در مأموریت خود و کسب مواهب مادّی، به نوعی خودشناسی و کمال معنوی نائل می شود که این امر، علاوه بر خویشکاری قهرمان اصلی؛ مطابق با آرای کمبل درباره کهن الگوی «سفر قهرمان» با دعا وکرنش در مقابل ایزد و استعانت از حضرتش، به تحول حاکمیت سرزمین خود نایل می گردد.
معرفت قلبی از دیدگاه شریعت و مکتب ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
درمنظومة آیات و روایات اسلامی، محل معرفت قلب است و علم حقیقی همان معرفت قلبی است.مهم ترین ویژگی های معرفت شهودی و قلبی مطرح در آیات و روایات عبارت اند از: وهبی و از سوی خداوند بودن، نامتعارف و غیرعادی بودن، مستقیم و عاری از تفکر و واسطه بودن، شناختی بودن، برخورداری از حقیقت و صدق، برخورداری از متعلَّق فرامادی وغیبی، نتیجة تقوا و مجاهده [درونی و بیرونی] بودن. عرفا نیز، به تبعیت از شریعت ناب، قایل به معرفت عرفانی و قلبی اند. از دیدگاه ابن عربی معرفت حقیقی شناختی قلبی، بی واسطه، غیراکتسابی و وهبی است که با حصول استعداد نفس از طریق رعایت تقوا، مجاهده و سلوک عملی حاصل می شود . روشن است که تطابق دیدگاه عرفا بر شریعت مبین اسلام به دلیل پایبندی آنان به دستورات و اصول اسلامی است
فلسفه عرفان در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان شناسی یکی از راهبردهای بنیادین دوره جدید و نیازهای کنونی جامعه اسلامی - انقلابی در حال تکوین تمدن نوین اسلامی است. اندیشیدن درباره عرفان اسلامی و تولید فلسفه عرفان اسلامی، برآمده از درک و دردهای عمیق و از اضلاع مهم منظومه اندیشه ای استاد مطهری; است؛ وی که به اهمیت فلسفه های مضاف و ضرورت تولید آنها به ویژه در فلسفه اخلاق اسلامی، فلسفه دین اسلامی، فلسفه تاریخ اسلامی و... به طورکامل پی برد و در گفتارها و نوشتارهای حکیمانه و آینده نگرانه اش از جمله «وظیفه های اصلی و کنونی حوزه های علمیه» به آنها اشاره کرد. اکنون پرسش این است که استاد شهید در فلسفه عرفان اسلامی چه بینش و گرایشی داشت و عرفان اسلامی را در معانی، مبانی و ساز و کار سلوک تا شهود چگونه بیان و تبیین کرده و نظر و نظریه هایش چیست؟ نوشتار پیش رو به برخی از موارد یادشده پاسخ داده و فرضیه تولید فلسفه عرفان اسلامی را به صورت دلالت های تطابقی، تضمنی و التزامی از میان آثار نوشتاری و گفتاری استاد مطهری جست وجو کرده است.
بررسی تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
147 - 170
حوزه های تخصصی:
شاخصه های مؤثّر ارتباطی جهان حاضر در پی واکاوی اصولی معیّن برای حل منطقی تعارضات فعلی و یا به تعبیری دیگر، ایجاد صلح میان انسان هاست. با توجّه به نقش دین در زندگی جوامع و وجود کثرت های روزافزون دینی، استفاده از رویکردی فعّال و صلح محور در عرصه تربیت دینی یعنی عرفان، ضروری می نماید، از این رو مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از یک روش توصیفی تفسیری، تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی را بررسی کند و پرسش های اصلی آن عبارتند از: 1) منظور از کثرت گرایی دینی مبتنی بر عرفان چیست؟ 2) تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی چگونه تربیتی است؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بر اساس نوع نگاه تربیت دینی صلح محور مبتنی بر کثرت گرایی دینی عرفانی، می توان مؤلّفه ها و پیش زمینه هایی نظیر ایجاد روحیّه ی هم دلی و مهرورزی، گفتمان دینی، تساهل و تسامح یا مدارا و ایجاد روحیّه مسئولیّت پذیری میان پیروان ادیان را در نظر گرفت که در زمینه تربیت دینی، زمینه ساز آشتی و تفاهم میان آن ها گردیده و به صلح و هم زیستی مسالمت آمیز بینجامد.
مقایسه انسان شناسی در اندیشه عزیزالدین نسفی با حکمت ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی، یکی از مسائل اساسی در عرصه معارف بشری است. که مکاتب مختلف از زاویه های گوناگون به آن پرداخته اند. هدف این مقاله، که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای انجام می پذیرد آن است؛ که بهمقایسه آراء و اندیشه های عزیزالدین نسفی با زرتشت دراین مسأله بپردازد. در فرآیند تحقیق با مراجعه و اتکا بر آثار نسفی و زرتشت به این مسأله دست یافته ایمکه دو طرف مقایسه در مسائلی مانند پذیرش اینکه انسان موجودی مخلوق خداست دارای ابعادی وجودی مانند جان و روان و خرد و بعد فیزیکی است. آدمی موجودی است برخوردار از نیروی اراده و اختیار، خیر و یا شر نیزبه گزینش او باز می گردد و اینکه علم و عمل انسان است که سازنده حقیقت اوست. دارای ظرفیت وجودی ویژه است که موجودات دیگر آز آن بی بهره اند و به دلیل همین ظرفیت وجودی است که نماینده و خلیفه الهی و یاور آفریدگار(به اصطلاح زرتشت) در جهان هستی می باشد. گل سر سبد خلقت و از همه برتر است و زمام اختیار و رهبری دیگر موجودات به وی سپرده شده است. از سویی دیگر به تفاوت هایی نیز دست یافته ایم که موجب تمایز دو نوع انسان شناسی می گردد مانند اینکه در اندیشه زرتشت، مسأله ای به نام فطرت مطرح نشده است اما در اندیشه نسفی این مسأله به خوبی نمود دارد. همچنین در این مسأله که معرفت آدمی نسبت به مبدأ هستی به چه میزان و چگونه میسر است؛آیا انسان می تواند نسبت به آفریننده، معرفت اکتناهی داشته باشد؟ نسفی به روشنی این نوع معرفت را نفی کرده است اما زرتشت ساکت است. در اندیشه وی چیزی به چشم نمی خورد. همچنین نسفی نگاهی شریعتمدارانه به حوزه رفتار آدمی دارد و پای بندی به شریعت را در مراحل سلوکی یک ضرورت می شمرد.
آبشخورهای فکری شاه داعی شیرازی در سرودن مثنوی «چهارچمن» (ردّ پای هفت شهر عشق عطار در چهارچمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شاه داعی شیرازی» یکی از شاعرانِ عارف و از مبلّغان اندیشه وحدت وجودی ابن عربی در قرن نهم است که آثار متعدّدی به نظم و نثر از وی باقی مانده است. یکی از آثار منظوم وی «ستّه شاه داعی» است. مثنوی «چهارچمن»، چهارمین منظومه از ستّه شاه داعی شیرازی است که شاعر در سرودن آن به طور ضمنی به آثار پیشین، ازجمله «منطق الطیر» عطار نظر داشته است. از آنجا که درباره این مثنوی و افکار و اندیشه های شاه داعی در آن، تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است، در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای، تأثیرپذیری سراینده این مثنوی از متقدّمان، به ویژه عطّار، مطمح نظر قرارگرفتهاست. شاه داعی علاوه بر ساختار اثر (استفاده از شیوه مناظره و قالب داستان منظوم، انتخاب شخصیّت های داستان و...) از نظر پرداختن به هفت وادی سلوک و مبحث وحدت وجود از عطّار تأثیر پذیرفته است. حاصل سخن این که، پیروی شاه داعی از ابن عربی و بازتاب چشمگیر اندیشه هستی شناختیِ وی در ساختار اثر، از جمله در بسامد واژه ها و اصطلاحات و همچنین در محتوا قابل تأمّل است. مثنوی «چهارچمن» با وجود تأثیرپذیری هایی که داشته است، از نظر ساختار هنری و ادبی، اثری ابداعی و مستقل است؛ چرا که سراینده با بهره گیری از قوه تخیّل خویش توانسته است، اندیشه های پراکنده پیشینیان را در شیوه شاعری خود ذوب کرده و اثری جاودانه خلق کند
نقد تطبیقی دیدگاه مشایخ صوفیه در باب وصف حُسنِ معشوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان ورود تصوّف به شعر فارسی و درآمیختن مضامین عاشقانه و عارفانه و کاربرد الفاظ و اصطلاحات عاشقانه به عنوان نماد و رمزی برای بیان مفاهیم عرفانی، در میان مشایخ صوفیه اختلاف آراء پدید آمد و هر کدام بر آن شدند تا با تدوین کتب و رسائل، بر آیین مکتب و مشرب عرفانی خود تعریف و توجیهی از این الفاظ به دست دهند. این مقاله قصد دارد تا به روش نقد تطبیقی، به بررسی آراء مشایخ صوفیه از جمله هجویری، احمد غزالی و عین القضات همدانی، در باب الفاظ و مضامین شعری در وصف معشوق بپردازد. محدوده این مقاله الفاظی چون زلف و چشم و خدّ و خال و ابرو را در بر می گیرد. دیدگاه هجویری در باب این الفاظ و توصیفات به ویژه در بحث سماع بیشتر صبغه شرعی و فقهی دارد، احمد غزالی احوال عاشق و صفات معشوق را به گونه ای منسجم برای بیان یک نظام خاص توصیف می کند و عین القضات همدانی با نقل ابیاتی از دیدگاه تصوّف به تعریف شاهد پرداخته این الفاظ را در مقام ها و معانی مختلف شرح می دهد.
نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صلح درون عبارتی است آرمانی که معانی متفاوتی را در ذهن انسان متبلور می سازد، با مطالعه و بررسی پیرامون این مفهوم روانی و متعالی، می توان به دستاورد های شگرف علمی با هدف سلامت روحی، ذهنی و جسمی انسان ها نائل آمد.آنچه که در این مقاله تبیین گردید، مفهوم صلح درون از منظر روانشناسی و عرفان به ویژه عرفان اسلامی بود، که در آن برخی از مؤلفه های روانی، روحی و رفتاری، مورد بررسی قرار گرفت. در مقدمه این مقاله روند تدوین مطلب توضیح داده شده و پیرامون واژگان کلیدی و دو موضوع اصلی یعنی نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون، مطالبی به صورت اختصاری گنجانده شده است. در متن اصلی نخست آیه ای از قران در خصوص صلح کلی آمده است. سپس در دو بخش شامل تفسیر آیه مذکور و نظر مولانا مطالبی نگاشته شده است. صلح درون درقالب عناوینی مانند: کل نگری، فردیت، وحدت، ازمنظر روانشناسی و عرفان، تبیین گردیده و نیز تأثیر عناصری چون عقل و عشق، خودپنداره، خود کامرواسازی و طبیعت انسان در تقویت صلح درون مورد بررسی قرار گرفت.