فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۳٬۷۷۷ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
243 - 265
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین موضوعات در ادیان و جوامع دینی، مناسبات دین و دولت و نحوه مواجهه و تعامل این دو با یکدیگر است. این مناسبات در طول تاریخ مسیحیت دارای فراز و فرود است. بر اساس مبانی نظری و عملی مسیحیت، که برگرفته از کتاب مقدس و نظر و عمل شخص عیسی (ع) و رسولان است، مسیحیت برنامه کلان اجتماعی و سیاسی ندارد، دین از سیاست جداست، مسیحیان ملزم به اطاعت از حکومت ها هستند و مسیحیت اولیه دارای سکوت گرایی سیاسی و انزواگزینی اجتماعی است؛ اما پس از رسمی شدن مسیحیت در قرن چهارم، این قاعده به هم ریخت و مسیحیان، به رغم مبانی خود، به صورت جدی وارد اجتماع و سیاست شدند و تا آنجا پیش رفتند که بر سر حق حاکمیت با پادشاهان به نزاع و جنگ پرداختند و آیین «دو شمشیر» را به وجود آوردند. این نوشتار به شیوه مطالعه منابع و تاریخ مسیحیت و با هدف آگاهی بخشی درباره مناسبات میان مسیحیت و سیاست، از آغاز تا پایان قرون میانه، مناسبات دین و دولت در این آیین را به تصویر کشیده است.
نکات اشتراک و اختلاف عرفان و سیاست در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی افراد گرد هم جمع می شوند، فکر می کنند که قابلیت انجام چه کارهایی را دارند. اتحاد صمیمانه بین مراد و مرید در عرفان و چند نفر در سیاست، قدرتی به وجود می آورد که قادر است تفاوت ها را مدیریت کند و آن را سازنده گرداند؛ بنابرین در داخل قطره ای که موج نیست در جمع قطرات، موج، کشتی و کوسه پیدا می شود و چگونگی این اتحادها و نکات اشتراک و افتراق آن ها (عرفان و سیاست) موضوع این مقاله است و از همه مهمتر، قدرت شعر که حامل بار معنایی عرفان و سیاست است و در تقابل قدرت و عشق، شعر دست به هنرنمایی می زند و مانند داوری مسلط گاه موجب غلبه عرفان بر سیاست و گاهی سیاست موجب نابودی عرفان و عشق می شود و آثار ادب فارسی مانند قهرمانی این نکات افتراق و اشتراک را تلخ و شیرین می سازد؛ عرفان و سیاست با اشتراکات خود مدینه فاضله و با اختلافات خود باعث تغییرات فرد و جامعه می شوند. این مقاله بخش بسیار کوچکی از این عرصه را به تصویر می کشد و از ذهن ناچیز نگارنده به قدرت عرفان و سیاست در آثار ادب فارسی می پردازد. بر طبق این پژوهش عشق و سیاست در ویژگی های؛ رهبری، اتحاد و تعالی فرد و جامعه، همگرایی اجتماعی، تمایل به خشونت و... دارای اشتراک بوده اما در مواردی چون؛ عقل گرایی، دلدادگی، مادیت وزور، معنویت، نرمی و انعطاف و قاطعیت اختلاف دارند و پرداختن آثار منثور و منظوم ادب فارسی به مقوله عرفان وسیاست نیاز به چندین کتاب جداگانه دارد.
بررسی و تحلیل مفهوم «حیا» در متون عرفانی با تأکید بر مشرب عرفانی بغداد و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حیا» از جمله موضوعات قابل توجّه و گسترده در عرفان اسلامی است که با مباحث مهمی چون ایمان، معرفت، قرب و یقین الهی پیوند خورده، اما رویکرد عارفان به این موضوع همواره یکسان نبوده است. چنان که گاه حیا را مقام اهل مراقبه دانسته و گاه در زمره احوال مقرّبان و اهل مشاهده یاد کرده اند؛ گاه آن را قرین ایمان و یقین و معرفت و از لوازم ضروری رابطه انسان و خداوند توصیف کرده و زمانی از لزوم یکسو نهادن شرم و حیا در محضر محبوب سخن گفته و به ورطه انبساط و شطح گویی افتاده اند. با تأمّل در تعاریف، انواع و درجاتی که عارفان برای حیا ذکر کرده اند، مشخّص می شود که حیا در مفهوم عام و اخلاقی خود از جمله مقاماتی است که عارفان با هر مشرب فکری بدان مقیّد بوده و در اقوال و اعمال خود بر آن تأکید داشته اند، اما در مرتبه قرب الهی، اهل معرفت بر اساس مشرب عرفانی خود و برخورداری از تجلیّات جمالی و جلالی خداوند نسبت به حیا مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند، و این تفاوت در حوزه مفهوم خاص حیا به عنوان حالی از احوال مقرّبان و اهل مشاهده است. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی در پی به دست دادن سیمایی مشخص از حیا در متون عرفانی و تبیین پیوندی است که بین این مفهوم و سایر موضوعات عرفانی برقرار است.
تحلیل معناشناسی مفهوم مرگ و شهادت در نظام معرفتی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ همواره بغرنج ترین مسأله انسان بوده است. عرفای بزرگ همچون مولانا جلال الدین مرگ را نه تنها آغاز یک زندگی نو دانسته، بلکه در نگاهی عاشقانه آن را پلی به منظور نیل به وصال معشوق ازلی تلقی کرده اند. لذا، این پژوهش متکفل بررسی این موضوعات است: مفهوم مرگ در نظام فکری مولانا؛ مفاهیم معنوی مرگ در نظر مولانا مانند: تکامل و تجربه (مکاشفه)، خواب و همسانی آن با مرگ، عدم و فنا، مرگ ارادی، شهادت. این نوشتار در صدد آن است که اولاً مفهوم مرگ را که دغدغه مهمی است بر اساس آموزه های مولانا باز تبیین کند؛ ثانیاً مفهوم شهادت که مقوله ای بس گرانسنگ در اسلام است با تکیه بر آرای عارفانه مولانا واکاوی کند. در نتیجه می توان گفت از نظر مولانا شهادت بهترین نوع مرگ است، چرا که بر تکامل، موت ارادی و فنای فی الله ناظر است.این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
روش تمثیلی در تفسیر قرآنی و تکامل زبان عرفانی (نشانه شناسی تفسیر عرفانی در روح الارواح سمعانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
171-199
حوزه های تخصصی:
پل نویا در کتاب تفسیر قرآنی و زبان عرفانی ، بسط و تکامل زبان و اندیشه عارفان را متأثر از زبان قرآن و مفاهیم آن می داند. از نظر او، تجربه عرفانی مبنای تفسیر قرآن قرار گرفته و سپس زبان قرآن برای بیان این تجارب به طور مستقل به کار رفته است. در این مقاله، با معرفی متنی دیگر و در امتداد مدل تکاملی زبان عرفانی در پژوهش پل نویا، نشان داده شده که زبان عرفانی در روش تفسیری و نقلی خود، از تجربه محوری مورد اشاره نویا عبور کرده و به روشی صوری و شکلی، از تفسیر قرآنی دست یافته است. مفسر عرفانی، در این شیوه، آیات و قصص قرآنی و دینی را صورت های همانندریخت برای گزاره های انتزاعی و ذهنی خود می داند. در این روش، واقعیت بیرونی و تاریخی روایت های دینی اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت دارد، مفاهیم تجریدی و انتزاعی مورد نظر عارف است که برای بیان آن، روایت های دینی را به صورت ساختارهای تمثیلی، تفسیر می کند. این شیوه از یک سو به دلیل رها شدن از قید بافت و واقعیت بیرونی آیات و منابع خود، به زبان شعر و ادبیات نزدیک می شود و از سوی دیگر، به واسطه تکیه بر مدلول های انتزاعی و سویه معرفتی زبان خود، در دایره زبان دین قرار می گیرد و با زبان ادبیات و هنر مرزبندی دارد.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان امروزه یکی از موضوعات برجسته جوامع گوناگون محسوب می شود،اهمیت آن تا جایی است که جهان بینی های سیاسی، فلسفی و اجتماعی، همه را درگیر خود می سازد.
زبان شناسان در دوره اخیر کوشیده اند گفتمان را مولفّه ای زبان شناسانه معرفی کنند تا از این راه به ژرفای مطالب پنهان در هر گفتمان راه جویند.
گفتمان را بن مایه هایی همچون قدرت، جهان بینی،ادبیات و زبان شکل می بخشد. در گفتمان عرفانی، به ویژه حافظ برای «حاشیه رانی غیری» و «برجسته سازی خودی» می کوشد تا جای ارزش های مزورّانه با ضدارزش های صادقانه جابه جا کند تا بتواند نقاب تزویر و ریا را از چهره «غیری» بدرد. «غیری» از دیدگاه او عبارتنداز: مفتی، فقیه، واعظ، زاهد، قاضی شرع، محتسب، صوفی ریاکار بی صفا. پیش از حافط، خیام کوشیده بود با دیدگاهی فلسفی و زبانی خشک در برابر گروه بالا بایستد و سعدی با زبانی ملایم و خیرخواهانه پرده از چهره ریاکاران بردارد ولی حافظ که مردی عارف و رند است با زبانی طنزآمیز و حتی گاه بسیار تلخ از چهره های منافقان تزویرکار پرده برمی دارد.
این مقاله می کوشد تا از راه تحلیل و توصیف متن عرفانی چند غزل حافظ از دیدگاه زبان شناسی اقدام کند.
تأملی در امکان جمع میان عرفان عاشقانه و عرفان مبتنی بر وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان عاشقانه، رابطه بین خدا و انسان را از رابطه بین حاکم و محکوم، خواجه و رعیت و حتی عابد و معبود، به عاشق و معشوق و معشوق و عاشق فراتر برده و از اینرو نمایشگاه عالی ترین روابط انسان با خدای خویش است. بر بنیاد این نگرش عرفانی، انسان معشوق و محبوب خداوند است که در لحظه ای خاص و طی تجربه ای شگرف با وام گیری از عشق الهی، به ناگاه در عین معشوقی، عاشق و در عین محبوبی، محب می گردد. عرفان وحدت شهودی نیز، عرفانی است مبتنی بر تجربه وحدت و مدعی اینکه طی این تجربه، عارف از ماسوی الله غافل و تنها متوجه حق می گردد. در این عرفان ثنویت بین حق و خلق تصریح و بر این اساس، امکان جمع با عرفان عاشقانه ممکن می شود.عرفان وحدت وجودی نیز عرفانی است مبتنی بر این مدعا که عارف طی تجربه عرفانی خویش به معرفتی مشعر بر وحدت و یگانگی خلق و حق دست یازیده و در می یابد که ثنویت بین خدا و ماسوی الله درعین وقوع، اصیل و بنیادی نیست.
بنابر آنچه رفت، این مقاله می کوشد تا در عین صحّه گذاشتن بر این مدعا که عرفان مبتنی بر وحدت شهود، مستعد عرفان عاشقانه است، علیه مدعای «عدم امکان جمع میان عرفان مبتنی بر وحدت وجود و عرفان عاشقانه»، دو دلیل، یکی مبتنی بر واقع و دیگری، مبتنی بر عقل، اقامه کند.
قرینگی در هنروعرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به هنر و عرفان اسلامی از جمله، معماری مساجد، نگارگری، خوشنویسی اسلامی، تذهیب، هنرهای نمایشی (پرده خوانی، تعزیه خوانی) نقاشی قهوه خانه ای و سقاخانه ای از جمله هنرهای قدسی تلقی می شوند که با به کارگیری صحیح و اصولی از تکنیک ها و عوامل مختلف و ارزش های هنری همه و همه بیانگر این آمیختگی میان فرم و محتوا و تعامل میان هنر با افکار و اعتقادات انسانی است. در اینجا پرسش اساسی این است که امروزه چرا در میان بزرگ ترین آثار جاویدان ادبی و هنری که به جهت سهولت انتقال پیام و معنا و سرعت نمایش رسانه ای آن، جهانی می شوند، سهم آموزه های دینی اندک است؟ در حالی که در گذشته استفاده از رسانه ها و هنر کمتر امکان پذیر بود، اما با این وجود هنر بیشتر، مورد استفاده فرهیختگان اسلامی قرار می گرفت، به طوری که کهن ترین و با ارزش ترین آثار دینی و تاریخی سرزمین های اسلامی به جهت آمیختگی با هنر پایدار مانده است. با توجه به این نکته که استفاده از ابزار هنری وابسته به خالق اثر هنری است و در هر مسیری می تواند از آن بهره برداری نماید لذا هنرهای تجسمی، ادبیات و کلیه رسانه ها توانائی این را دارند که بر خلاف کاربرد آن ها در مسیر انفعال، در جهت حیات روحی، احیای فطرت و در مسیر حکمت معنوی و حقیقت استفاده گردند
سازگاری عرفان سعید الدین فرغانی با عقاید شیعی در باب امامت علی ابن ابیطالب (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
323 - 341
حوزه های تخصصی:
اگر چه فرغانی، که شاگرد صدرالدین قونوی و از بزرگ ترین پیروان مکتب ابن عربی است، ظاهراً و رسماً جزء عارفان شیعی به شمار نمی آید؛ ولی گذشته از ارادت خاصی که به اهل بیت دارد، در واقع به مهم ترین مؤلفه هایی که شیعیان در مورد امامت معتقدند اعتقاد راسخ داشته و بلکه هر کدام از آن ها را با بهترین بیان عرفانی، تحلیل و تبیین کرده است. او همسو با شیعیان، امیرالمؤمنین (ع) را وارث و وصی نبی اکرم(ص) دانسته و معتقد به عصمت امام بوده و برخی از مهم ترین احادیث و نصوص دال بر جانشینی امام علی (ع) برای پیامبر (ص) را نقل کرده است. فرغانی همچنین معتقد به افضل بودن امام(ع) بر سایر امت می باشد و نیز امام علی (ع) را اعلم امت و میراث دار علم الهی نبی اکرم (ص) و بالاترین عارف و صاحب اصلی و منبع مقام معرفت حقیقی معرفی می کند و دیگران را در معرفت، ریزه خوار خوان گسترده او می داند. هدف اصلی این مقاله، نشان دادن ظرفیت بالای مکتب ابن عربی برای تبیین آموزه شیعی «امامت» است. این تحقیق، به طور خاص، متمرکز بر آراء و اندیشه های فرغانی بوده و به روش کتابخانه ای تحلیلی و بر پایه آثار باقی مانده از وی، سامان یافته است.
رفتارشناسی کاینات از دیدگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی مولانا آنچه بر «رفتار کاینات» تعبیرمی شود و به عنوان رفتار طبیعت و طبایع اشیا می شناسیم، «عادت خداوندی» است که بر اراده الهی جاری است و در حقیقت قضای الهی که همان برنامه خداوندی برای مدیریّت عالم است، چون فرماندهی بر روی عادات نشسته است و آن ها را می گرداند. از دیدگاه مولانا درک لایه های زیرین و جان و مغز عالم حقیقت و حقیقت عالم، در گرو رمزگشایی و رازگشایی بطون عالم طبیعت می باشد و در این مقام است که احاطه ی خداوند بر عالم و حاکمیّت او بر کاینات پرده از رخسار برداشته و حقیقت وجودی خود را نشان خواهد داد. چنین نگرشی نسبت به پدیده های عالم، در پ اره ای از داوری های واپسین که ما درباره ساختار عالم می کنی م، تأثیر گذار بوده، نسبت انسان را با خداوند، جه ان هستی و انسان های دیگر مشخّص می کند. در حقیقت آنچه در تبیین رفتارشناسی کاینات مورد نظر ماست، نه تبیینِ صُور فلکی و اجرام آسمانی، بلکه فعل و انفعالات نهفته در عالم هستی است که از طریق مدیری محیط بر عوالم اداره می شود که در تأویل عرفانیِ آن، ماحصلی جز نیلِ آدمی به جان جهان ندارد. مولوی این کنش درونی هستی را عشق می داند و راه رهایی و جاودانگی را عاشقی می شناسد. از نظر مولانا خواست و مشیّت الهی بر محور عشق می چرخد و زمانی که خود را با این کشش و کنش عظیم جهان هستی پیوند می دهیم از همه محدودیّت های فردی و ظاهری رهایی می یابیم و به جان جهان می پیوندیم.
اسم کریم در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 146
حوزه های تخصصی:
این مقاله از منظر عرفانی به بررسی «اسم کریم» می پردازد. اسماء الله هم در عرفان عملی و هم عرفان نظری جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که بدون آنها نه شناخت عارفانه حاصل می شود و نه سلوک عرفانی. در این تحقیق به ابعاد مختلف معرفت شناختی، وجودشناختی و سلوکی اسم کریم پرداختیم. در این رابطه مشخص شد که از جهت معرفت شناختی، کریم به کسی اطلاق می شود که به خاطر شرافت ذاتی اش بخشش او دائمی بوده و حتی بدون درخواست، به دیگران می بخشد و از خطای آنها می گذرد. از منظر هستی شناختی، اسم کریم از اسمای صفات بوده و با اسم جلیل تناکح اسمایی دارد. در این تناکح که غلبه با اسم جلیل است، اسم کریم جلال خدا را که موجب دوری بندگان از اوست، تلطیف کرده و راه را به سوی حق باز می کند، همچنین این اسم سبب خلقت ممکنات و رساندن عطایای الهی به آنهاست. از منظر سیر و سلوکی، پیوند سه گانه تعلق، تخلق و تحقق در سلوک عرفانی جایگاه والایی دارد و مظهر اسم کریم سالکی است که مربّی عالم بوده، تمامی زشتی های خلقی را از او زدوده باشد و به مکارم اخلاق زینتش بخشیده باشد. چنین بنده ای چون به مظهریت این اسم نائل شده است، به عیان امتناع خروج خود از حکم ربوبیّت حق را درمی یابد و به کرم مولایش حسن ظن می یابد.
مطالعه تطبیقی عقل اول و وجود منبسط در حکمت مشاء و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
ترتیب نظام هستی و کیفیت صدور و ارتباط آن با مبدأ، از مسائل مهم هستی شناسی عرفانی و فلسفی است. عرفا در این باره به وجه واحد و وجود منبسط، و مشاء به عقول مترتبه قائل اند. فلسفه و عرفان هر دو داعیه دار حکایت معارف خود از واقع اند و اصالتِ وحدتِ واقع به همگرایی آن ها در این مسئله حکم می کند. نگاه رایج، توفیق این هم آوایی را به ملاصدرا منسوب کرده و حکمت مشاء را کمتر مورد توجه قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی نشان داده ایم که اگرچه حکمت مشاء در این مسئله، زمینه تلاقی و برخورد مستقیم با عرفان نظری را نداشته، با نظر به اصول و مبانی حاکم بر اندیشه آن ها می توان قابلیت همسویی آن را با عرفان اثبات نموده، مٶیدات آن را نشان داد و به موانع و اشکالات احتمالی در این باره پاسخ گفت.
عقل مقدم است یا کشف؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برتری کشف عرفانی بر عقل فلسفی ازجهت حضوری بودن علوم مکاشفات و لزوم سنجش و مستدل کردن کشف عرفانی با عقل، مسئله ای دوری در معرفت شناسی است که باید راه حلی برای آن یافت. عقل امری مشکک است، کشف نیز در مراتب مختلف سلوک دارای رتبه های معرفتی یکسانی نیست؛ لذا باید نسبت مراتب مختلف عقل با مراتب متفاوت کشف در داوری میان عقل و کشف در نظر گرفته شود. این مقاله ابتدا به بررسی نظر اهل منطق و فلاسفه و اهل عرفان درباره ی معانی عقل و مراتب کشف می پردازد، سپس با بررسی وجوه قوت و ضعف عقل، در برابر کشف، مشخص می نماید که چرا برخی مکاشفات عقل گریزند؟ و چه عقلی، می تواند داور درباره ی چه کشفی باشد؟ در انتها مواردی مشخص از جایگاه عقل در داوری درمورد کشف بیان می شود.
نقد و بررسی مدل های الهیات محیط زیست در مسیحیت نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
103 - 127
حوزه های تخصصی:
الهیات محیط زیست یک معرفت میان رشته ای است که سعی دارد با استفاده از متون دینی راه حل های معرفتی و بنیادین را در زمینه بحران های زیست محیطی ارائه کند. در این مقاله سعی شده است تا با جریان شناسی الهیات بوم شناختی مسیحی، مدل های مختلف موجود در مورد نسبت خداوند و طبیعت نقد و بررسی شود. جریان های انجیلی بر این نکته تأکید دارند که با رصد دقیق کتاب مقدس می توان خداباوری مسیحی را نه عاملی برای تخریب محیط زیست بلکه حافظ آن معرفی نمود. بازخوانی آموزه آفرینش و مبرا دانستن طبیعت از شر ذاتی و هم چنین توجه به آموزه ملکوت و فرجام نیکوی عالم، مهم ترین مدل های مسیحی الهیات محیط زیست به شمار می روند که بر اساس آموزه های اساسی این دین ارائه شده اند.
بررسی تطبیقی چهار مدل تبیینی در توجیه زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهار مدل متفاوت در تبیین زبان و توجیه بیان پذیری عرفان عبارت اند از: 1. مدل حافظه (بیان خاطره شهود)؛ 2. مدل عقل شهودی؛ 3. مدل تشبیه؛ 4. مدل تجلی. مدل حافظه، بیان حین شهود را منتفی می داند؛ اما بیان خاطره شهود پس از گذشت واقعه شهود، به دلیل امکان رده بندی و مفهوم پردازی ممکن می شود. مدل عقل شهودی، با پذیرشِ کارکردی از عقل به نام شهود، حضور عقل در مقام قلب و شهود عقلی را در متن شهود قلبی ممکن می شمرد که مباشرتِ بیان عقلی را نتیجه می دهد. مدل تشبیه، «بیان» عرفان را درآمدنِ حقیقت هستی (وحدت شخصیه) به قالب الفاظ و مفاهیم می داند؛ وهم که کارکردش صورت گری است، متکفل تشبیه می گردد و به همراهیِ تنزیه عقلی، تشبیه در عین تنزیه عاید فهم می شود. در مدل تجلی، بیان، تجلی اسماء الهیه است در قالب الفاظ (تجلّی اسم الاسمی) و چون خود اسماء الهیه نیز تجلی حق اند، بیان یا اسم الاسم، تجلی ذات حق و بیان او خواهد بود. با مقایسه این مدلها و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، می توان گفت بیان پذیری بالامکان دارای توجیه و طریقی عقل پذیر است.
نوستالوژی هبوط و بازتاب آن در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نوستالوژی» اصطلاحی است که از پزشکی وارد روان شناسی شده سپس جای خود را در ادبیات رمانتیک وغنایی باز کرده است. این حس در تمامی انسان ها به صورت غریزی وجود دارد و زمانی ظاهر می شود که فرد از گذشته پر اقتدار خود فاصله بگیرد. نوستالژی در آغاز ورود به ادبیات فقط شامل احساس این جهانی افراد بود، اما طولی نکشید که با طرح مسأله«هبوط» حضرت آدم، بُعد متافیزیکی نوستالژی نیز خود را آشکار کرد. هبوط حس دلتنگی برای وطن غیر مادّی است که از آغاز خلقت با آدمیان بوده و در تمامی آثار هنری خود را نشان داده است. شعر یکی از ابزار هایی است که هنرمندان برای نشان دادن این حسرت از آن استفاده می کنند. شاعرانِ عارف در بیان این حسّ روحانی آثار بی بدیلی را از خود به جا گذاشته اند. حافظ شیرازی نیز درغزلیّات خود، عالی ترین مفاهیم را در حوزه نوستالوژیِ هبوط خلق کرده است. این مقاله از دو قسمت تشکیل شده است. در قسمت نخست به معرفی نوستالوژی به مفهوم عام و نوستالوژی هبوط پرداخته شده است و قسمت دوم مقاله اختصاص به اندیشه های حافظ در خصوص نوستالوژی هبوط دارد. بخش اخیر نشان می دهد که شرح اشتیاق و مهجوری و چاره گری برای رسیدن به جایگاه نخستین، بر بسیاری از غزلیات خواجه سایه انداخته است.
تبارشناسی کتاب مصباح الشریعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» کتابی است با مضمون عرفانی و اخلاقی که به امام صادق علیه السلام نسب شده است. اگرچه تمامی ابواب کتاب با عبارت «قال الصادق» آغاز می شود و این در بدو امر نشانگر آن است که این اثر متعلق به امام صادق علیه السلام است؛ اما درستی چنین انتسابی به جهات مختلفی همچون محتوای کتاب و استناد احادیث موجود در آن مورد نقد است. بررسی محتوایی این کتاب بر اساس تحلیل مقایسه ای آن با آثار صوفیه، قرائن و علائم فراوانی را آشکار می کند که نشان می دهد این کتاب شباهت چشمگیری به آثار و مواریث صوفیه دارد. این مقاله پس از بیانی اجمالی از پیشینه داوری هایی که درباره این کتاب صورت گرفته، خلاصه ای توصیفی از مهم ترین نسخه های خطی کتاب ارائه داده و سپس به بیان نشانه ها و قرائن موجود در آن که دال بر صوفیانه بودن کتاب است، می پردازد. یادکرد از عرفا و شخصیت های موردتوجه صوفیه، به کارگیری اصطلاحات ویژه ادبیات صوفیانه، ساختار و سبک نگارش صوفیانه کتاب ازجمله این قراین و علائم اند. این کتاب در برهه های مختلف تاریخی موردتوجه عرفا و صوفیان بوده و به دست برخی از ایشان، شروحی بر آن نگاشته شده است. به دلیل وجود چنین ادبیات صوفیانه ای است که برخی علمای بزرگ همچون، علامه مجلسی این سخنان را منتسب به یکی از شخصیت های مهم و موردتوجه صوفیه به نام شقیق بلخی می دانند. نوشتار حاضر باهدف تبارشناسی این کتاب، به بررسی این ویژگی های متنی مصباح الشریعه می پردازد.
زهد و سلوک شیعیان واقعى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقال شرحى بر کلام امیرمؤمنان على علیه السلام پیرامون سلوک شیعیان واقعى توسط استاد علامه مصباح است. یکى از ویژگى هاى شیعیان واقعى، غم و شادى است که باید در هر دو اعتدال رعایت شود. اندوه، حزن و شادى هر دو مى تواند داراى حکمت و آثار مثبت و یا منفى باشد. هر دو مى تواند براى امور دنیوى و یا اخروى باشد. افراط در شادى و یا حزن براى امور دنیوى و یا اخروى هر دو نکوهیده است. ظلم ستیزى و ظلم پذیرى نیز نتیجه نوع تربیت آدمى است. وجود انسان ها و نسل ستم پیشه محصول نظام تربیتى فاسد است. نظام تربیت دینى به این مهم بسیار تأکید دارد. همچنین پارسایى، پاک دامنى و مسئولیت شناسى، کمک و یارى به اسلام و کوشش همه جانبه براى گسترش آن، از جمله صفات شیعیان واقعى است.
اندیشه های عرفانی ابوعلی دقّاق نیشابوری با تأکید بر «الشَّواهد و الأَمثال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوعلی دقّاق نیشابوری (م405) از نامدارترین عارفان قرن چهارم هجری در نیشابور و ملقّب به صفاتی چون: «استاد»، «امام فن» و «لسان وقت» بوده است. این القاب، بیانگر استادی و سخنوری وی در «مجالس»ِ عرفانی بوده و آن طور که از شواهد تاریخی و میراث فکری او برمی آید، دقاق با بیان «صریح» و «لسان فصیح» خود، پرشورترین مجالس را در نیشابور و مرو و شهرهای اطراف برپا می کرده و در این مجالس از عمده ترین بن مایه های عرفانی و مضامینی همچون: حال «لطیف» محبّت و اینکه دل آدمی گنجینه و وقف آن است؛ ادب در طاعت و اینکه این نوع ادب، آدمی را به خدا می رساند؛ صدق و راست کرداری و اینکه بنده باید آن نماید که هست؛ اهمیت طلب و برتری آن نسبت به یافت و وصال؛ فتوّت و جوانمردی و خصومت و دشمنی نورزیدن با خلق، سخن می گفته است. دقاق در زندگی و سلوک خود، عارفی منزوی و دور از شهرت و محبوبیّت بوده و گویا صفات «حُزن و قبض و نوحه گری» وی، بی ارتباط با انزوای او نبوده است. با این همه، وی در طریقت، پیرو ابوالقاسم نصرآبادی بوده و از علم و ادب و اخلاق او بهره های فراوانی یافته و از سوی دیگر، بزرگانی چون: ابوالقاسم قشیری و ابوسعید ابوالخیر، خوشه چین فضل و ادب و مجلس گویی های وی بوده اند. در این مقاله کوشیده ایم، بعد از کلیّاتی درباره زندگی و استادان و آثار و اندیشه های دقاق، به کمک نسخه خطّی و گران بهای «الشواهد و الأمثال» - که در بردارنده مجالس و گفتارهای دقاق است – برای نخستین بار به بخشی از عمده ترین مضامین فکری و میراث عرفانی وی اشاره کنیم؛ میراثی که علیرغم اهمیّت فراوان در سنّت مجلس گویی و مطالعات تاریخی تصوّف، مغفول مانده و توجه چندانی بدان نشده است.
دستاوردهای تبیین آموزه «سریان انسان کامل در عالم» از منظر عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
در یک تقسیم کلی، مباحث عرفان نظری به دو بخش «توحید» و «موحد» تقسیم می شود. بخش دوم به بررسی حقیقت انسان کامل، رابطه او با حق تعالی، و جایگاه او در هستی می پردازد. یکی از مسائل مهم بخش دوم، که در حل و فهم مسائل دیگر نیز نقش چشم گیری دارد، مسئله «سریان انسان کامل در مراتب عالم» است. تبیین این مسئله مهم عرفانی علاوه بر اینکه به فهم روشن تر حقیقت انسان کامل و جایگاه او در چینش نظام هستی کمک قابل توجهی می کند، دستاوردهای علمی دیگری نیز دارد. درک روشن تر و فهم بهتر «علم انسان کامل به حقایق اعیان و اسما»، «قدرت تصرف تکوینی انسان کامل در عالم و تدبیر امور خلق»، «وساطت انسان کامل در رسیدن فیض حق به اعیان و اسما»، «انتساب افعال و صفات سایر مراتب عالم به انسان کامل» و «سبب بودن انسان کامل برای بقای عالم» از مهم ترین استلزامات و دستاوردهای تبیین مسئله سریان انسان کامل در عوالم است که این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی آنها را تبیین کرده است.