فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
نگاهی نو به نسبت وحدت شخصی و وحدت تشکیکی وجود
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد ارائه دیدگاهی نو در باره نسبت میان «وحدت شخصی وجود» در حوزه عرفان و «وحدت تشکیکی وجود» در حوزه فلسفه است. در همین راستا با تکیه بر ادبیات، قواعد و روشهای مختلف آنها، این دو دیدگاه وحدت گرا را نه در طول و عرض هم که در دو حوزه مختلف معرفتی و متناظر بر یکدیگر می داند. بر همین اساس این دو موضوع را در کتب فیلسوف شهیر مشرق زمین جناب صدرالمتالهین دنبال کرده و با ارائه تقدم و تاخر آثار ایشان بر پذیرش توامان این دو رویکردهستی شناسانه در آثار ایشان تاکید می ورزد.
خضر، اسکندر و آب حیات (جایگاه خضر در برخی متون عرفانی نظم و نثر فارسی)
حوزه های تخصصی:
فلسفه و قطعیت در اسلام
عرفان در دوره صفوی
حوزه های تخصصی:
دوره صفوی (906 هـ .ق / 1501 م ـ 1148 هـ .ق / 1736 م) را باید از درخشان ترین دوران های پیشرفت عرفان، فلسفه و حکمت در ایران دانست. عرفان و تصوف فرصتی برای دخالت در اوضاع ایران یافت که به وحدت و استحکام سیاسی ایران و انقلابی فرهنگی و معنوی انجامید که در آن فلسفه مشائی و اشراقی با کلام شیعی و عرفان اصیل ایرانی با تصوف ابن عربی جمع گردید و بزرگترین گام را ملاصدرا برداشت. در این میان دسته ای صوفی نما به سیاست وارد شده جدال های فرقه ای برپا کردند. برخی علمای قشری نیز به مخالفت شدید با کل این جریان بپا خاستند. حکومت صفوی هم برای حفظ خود به هر ترفندی متوسل می گردید. در این موقعیت عارفان اصیل بدور از منفعت طلبی، فرقه گرایی و عوام فریبی در برابر دو دسته افراطی و تفریطی و گاهی در برابر حکومت صفوی ایستادند و عرفان و فلسفه اسلامی و ایرانی را به جایگاهی رساندند که باید «قله حکمت ایرانی» نام گیرد و با عنوان «حکمت متعالیه» معروف شده است.در این مقاله زمینه های عرفان و تصوف در دوره صفوی بررسی گردیده و سه جریان شناسایی و ارزیابی گردیده اند. نخست عارفان اصیل و حکیمان و صوفیان جامع مانند بهاء الدین عاملی معروف به شیخ بهائی، میرفندرسکی، میرداماد، ملاصدرا، عبدالرزاق لاهیجی، محمدبن سعید قمی، محمدتقی مجلسی (مجلسی اول)، فیض کاشانی، ملامسیحای گیلانی، ملا رجبعلی تبریزی و ودود تبریزی. دسته دوم: صوفیان ظاهری و فرقه هایی که درویشیسم لقب گرفته اند. دسته سوم علمای قشری که انحراف های دسته دوم را بهانه کرده و در مخالفت با عرفان و تصوف و حکمت به میدان آمده و با اهداف سیاسی می خواستند هیچ رقیبی در برابر خود نداشته باشند. تا روزی که دسته نخست به پادشاهان مشورت می دادند ایران رو به تعالی داشت مانند خواجه نصیرالدین که در گذشته روش دخالت مثبت در سیاست را انتخاب کردند. از روزی که آن دسته سوم یا علمای قشری به دربار مشورت می دادند ایران به رکود و عقب ماندگی رسید.
دیوانگی و دیوانه نمایی در ادبیات عرفانی
حوزه های تخصصی:
عشق و محبت و زیبایی؛ یکی از دغدغه های همیشگی بشر بوده و درگیری های دنیایی و فکری با آن داشته است. این موضوعات اساسی، در عرفان نیز تبلور خاصی یافته اند تا آنجا که به عنوان یکی از بحث های عرفان در شاخه های گوناگون آن مطرح گردیده اند. عشق به معشوق، مستغرق شدن در جمال بی پایان نگار ازلی و سر کشیدن جرعه ای شراب نام محبت یار، حالتی به عاشق می دهد که او را از وادی عقل وهوشیاری به صحرای بی کران جنون و سرگشتگی می کشاند و به اصطلاح متصوفه، او را از «صحو» به «سکر» رهنمون می گردد و در بیخودی و مستی و دیوانگی از اثر می ناب وحدت، خود را بیگانه می یابد و رفتار و کرداری از او سر می زند که از عقل بشری و هوشیاری دنیوی به دور است و به حالات مجانین نزدیک تر است و همین امر، باعث به وجود آمدن حالات و کرداری می شود که بیشتر کاویده خواهد شد. این مجانین و مستان الهی در پناه این بیخودی و جنونشان، به زیباترین و ناب ترین ارتباط معنوی و درونی با معشوق یکتای ازلی شان می رسند و چنان به پختگی می رسند که از خودیِ خودشان اثری نمی ماند و آنچه برجا می ماند فقط «او»ست و لاغیر... .
«شبستری و معرفت عارفانه»
حوزه های تخصصی:
آثار عرفای بزرگ اسلام بیانگر این حقیقت می باشد که دو عنصر «معرفت» و «محبت» نقش مهمی هم در شکل گیری و هم در مرزبندی این آثار وزین داشته اند، هر چند کمتر عارفی یافت می شود که آثارش از این دو عنصر مهم بی بهره باشد، لکن طایفه ای از عرفای اسلامی بیشتر «معرفت گرا» می باشند و عنصر معرفت در آثارشان نمودِ بیشتری دارد و طایفه ای دیگر بیشتر «محبت گرا» می باشند و عنصر محبت و عشق در آثارشان جلوه بیشتری دارد. شیخ محمود شبستری (687-720 هـ .ق) از اکابر عرفای معرفت گرای سده هشتم هجری است که معرفت عارفانه خویش را در گلشن راز به سلک نظم کشانده و سالکان حقیقت را بر سر سفره گلشن راز خویش در مکتب خانه معرفت نشانده و پیغام سروش را به گوش جانشان رسانده، این مقاله تحت عنوان «شبستری و معرفت عارفانه» تلاشی است در جهت تبیین دیدگاه معرفت گرایانه شبستری و بیان جایگاه نوع تفکر عرفانی و تفکر برهانی وی در گلشن راز است.
نخستین و بهترین تذکره عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
تاریخیت انسان در عرفان ابنعربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در عرفان ابنعربی ، نه انسان ماهوی آن گونه که ـ مثلاً ـ ارسطو می گوید، بلکه انسان تاریخی است . مطابق علم الاسماء تاریخی ، حقیقت در هر دوره ای به گونه ای خاص ظهور می کند؛ و انسان به عنوان مظهر تام حقایق وجودی ، با ظهور تاریخی حقیقت ارتباطی وثیق دارد. وی با آگاهی از مظهریت خود، می تواند از لابهلای چرخه تاریخ و بستر زمان عبور کند و به بیزمانی و جاودانگی برسد. بهاینترتیب نگاه تاریخی ابنعربی به انسان ، با نگاه اصالت تاریخ روزگار مدرن ، کاملاً متفاوت می شود؛ زیرا در نگاه مدرن ، بیرون از تاریخ حقیقتی وجود ندارد؛ در حالیکه در عرفان محیی الدین، همه تلاش انسان برای خروج از تاریخ و رسیدن به حقیقت هستی است .
بررسی عرفان مانوی
حوزه های تخصصی:
مانی در سال 215 میلادی در قلمرو ایران زمین و در بابل به دنیا آمده و در سال 242 میلادی دینی ایرانی را عرضه نموده و خود را پیامبر خوانده است. بخش عمده ای از دین او براساس پارسایی و در حقیقت آموزه های عرفانی است. پیروان او بیش از هزار سال از اروپا تا چین غربی و ترکستان پراکنده بوده اند. در این مقاله کوشش گردیده پیوندهای مستحکم دین مانی با آئین گنوسی و عرفانی نشان داده شود و درباره عرفان مانی که نجات روح از قید و بندهای زمینی است بحث شود.
عقل در نگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل خصصیه مهم آدمی و ابزار ارزشمند او، در شناخت حقایق است. تکیه و تاکید زیاد فلاسفه به آن، خصوصا در درک مسایل ماوراالطبیعی، انگیزه ای برای مخالفت عارفان با آنان شده است. ابن عربی در آثار خود عقل را عاقلانه به نقد کشیده و مواضع توانایی و ناتوانی آن را تبیین کرده است. وی توانایی عقل را صرفا در حوزه طبیعت و معیشت می داند؛ اما در قلمرو ماورا طبیعت و در شناخت حق تعالی، عجز آن را نمایان می سازد؛ چرا که علم به شییی اولا مستلزم احاطه عقل بر آن است و ثانیا عقل مقید است و مقید را بر مطلق راهی نیست و ثالثا مواد معرفتی عقلانی، سنخیتی با معارف آن عالم ندارد.
سهروردی و اندیشمندانِ پس از وی
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی برای شناسایی اندیشه ها و نحله های فکری جایگاهی اساسی دارد. اندیشه های سهروردی نیز در این مقایسه ها روشن می گردد. یکی از دستاوردهای حکمت اشراق این است که هویتی گم کرده را عیان می سازد وبا از خود رمیدگی مقابله می کند. از جمله اندیشمندانی که به شیخ اشراق ارادت می ورزیدند، قطب الدین شیرازی، جلال الدین دوانی، میرداماد استرآبادی، پیروان آذر کیوان، حاج ملاهادی سبزواری و دیگران بودند که بررسی آثار آنها، خواننده را به اندیشه های سهروردی نزدیک می نماید. همینطور مقایسه سهروردی با هگل ونیچه و فلاسفه دیگر غرب نشان می دهد که شباهت هایی بین آنها وجود دارد. مانند کتاب سفر به شرق از هرمان هسه که شباهت بسیاری با رسالات رمزی شیخ اشراق دارد.
عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله "عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی"، در حقیقت جستاری بر دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ غرب و شرق است.مولوی، به "عشق" ه دیدة احترام نگریسته و آن را تنها راه فرار و گریز از عوالم مادی و حصول به عشق حقیقی الهی می¬داند. همچنین تعقل و اندیشه را مانند سایر نعمت¬های الهی به شرطی که در جهت کمال و سعادت معنوی انسان باشد، نیکو شمرده و کمال آدمی که شناخت خدا و صفات اوست را به وسیلة همین "عقل" میسر می¬داند. افلاطون نیز تنها در صورتی می¬تواند به کمال دانش و معرفت نایل آید که راه کشف و شهود و تصفیة باطن را پی گیرد. در نظر افلاطون، کمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهدة او است و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است و مادامی که انسان به این مقام نرسد، کمال دانش و معرفت را نیافته است.
نقد و بررسی مثنوی نظم السلسله سید احمد وصلی سمرقندی
حوزه های تخصصی:
شاملو و عالم معنا
حوزه های تخصصی:
احمدشاملو(ا.بامداد)1304-1379،شاعر،مترجم،محقق ومدیرمجلات ادبی اغلب به عنوان شخصیتی ماده گرا (ماتریالیست)باتفکرات دهری مطرح شده که نه تنها میانه ای با معنویت وعرفان سنتی،مجردات وحقایق معنوی ندارد، بلکه آنها را به هزل می گیرد.درحالی که این گمانی غلط وبه دور از واقعیت است وغالب موضوعات ومضامین آثارش در قالب مصطلحات مابعدالطبیعی ومفاهیم مرتبط با عالم معناست وبه شدت به مفاهیم مجرد تعلق خاطردارد.دراین مقاله به عرفان و معنویت درآثارشاملو پرداخته شده ونشان داده می شود که او خدا، روح، نفس،جان،معاد ودوزخ را اموری یقینی می داند.نگارنده ادعا دارد که بار معنایی واصطلاحی واژگان دینی ومعنوی اوبه مراتب ژرفتر،صادقانه تر وافزونتر از شاعران هم دوره اونظیر اخوان،رحمانی،نادرپور،توللی،سپهری ودیگران است.
شرح عشق در سوانح العشق احمد غزالی
حوزه های تخصصی:
در تحقیقی که پیش رو دارید سخن در باب عشق از زبان احمد غزالی عارف قرن ششم هجری است. می دانیم یکی از اصول عرفانی، سخن گفتن از عشق است و این پدیده در ادبیات منظوم و منثور فارسی خمیر مایه حیات و پویایی است و از قرن پنجم هجری به آن پرداخته شده است .عشق به عنوان چاشنی کلام گویندگان شاه بیت حیات بشری را خلق کرده است و از آنجا که اساس حیات اجتماعی بشر بر عشق و محبت نهاده شده است ، عرفا و متصوفه بر آن شده اند که عینیات موجود را در ذهن تصویر و ترسیم کنند و حرف دل مردم زمان خود را بازگو نمایند. از این رو در بین جلوه های پر فروغ ادبیات فارسی پرتو حیات بخش ادب صوفیانه و تعلیمی دارای ارزش و اعتباری والاست و اوج و شکوفایی آن از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری است. دوره ای که علی رغم سلطه اقوام مهاجم به کشور ایران مصادف است با گسترش تعلیمات ارشادی و اصلاحی دگراندیشان و نام آوران پر آوازه ای چون سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، اوحدی مراغه ای، مولانا جلال الدین محمد بلخی، حافظ و سلطان ولد در حوزه ادبیات منظوم عرفانی، ابن سینا، احمد غزالی، سیف الدین باخرزی، فخرالدین عراقی، عزیز نسفی، شاه نعمت الله ولی،نورالدین عبدالرحمن جامی و دیگران در حوزه ادبیات منثور عرفانی.پیام های امید بخش و تعالیم رهایی بخش آنان بود که بر پایه عشق و محبت هستی و موجودیت آنان و سرزمینشان را فریاد می زده است.غزالی که می دانست کمیت عقل در جولان با عشق لنگ می ماند و طریق سیر و سلوک با بال عشق پیمودنی است و با جلوه های عشق می توان به سرمنزل مقصود رسید و زبان رمزها و رازها زبان حال است، رساله «سوانح فی العشق» را در موضوع «عشق» و با زبانی فصیح و بیانی روشن نگاشته و اندیشمند و محقق برجسته ، ایرج افشار نیز آن را تصحیح فرموده است و آنچه در پی می آید قطرات ریزی است از دریای عشق عارفاه عارف وارسته، احمد غزالی.